▪️سلسله بحثهایی درباره شهادت و جامعه شهیدپرور
سلام به همگی.
این روزها حس عجیبی دارم. امروز بیش از هر زمان دیگری، نیاز و فرصت هست تا کمی از کلیشهها و شعارها بیرون بکشیم و درباره مفهوم پرطمطراق «شهادت» فکر کنیم؛ هم به عنوان یک «سبک مردن»، هم به عنوان یک «مسئله اجتماعی» در جامعه و حاکمیت ایران
میخواهم با مدد از سرور و سالار شهیدان، مجموعه نوشتارهایی را در باب اخلاق و شهادت آغاز کنم؛ نه از موضعی تقدیسگرایانه و یکسویه، بلکه با نگاهی متأملانه و پرسشگر. هدفم آن است که شناخت بیشتر و عمیقتری از این مفهوم پیدا کنم و خود را تربیت کنم. آنچه فهم میکنم را به عنوان هماندیشی، با شما در میان خواهم گذاشت. باشد که برای شما هم مفید افتد.
🌹با تقدیم سلام و صلوات، بر شهیدانی که ما را در برابر دشمن صهیون پیروز کردند.
کافهـ اخـــلاق ◾
▪️سلسله بحثهایی درباره شهادت و جامعه شهیدپرور سلام به همگی. این روزها حس عجیبی دارم. امروز بیش از
مثلا :
- به کی میگن شهید؟
- چرا شهادت، ارزشمنده؟ ارزش شهادت به چیه؟
- آیا شهادت یک واقعیت متعالی است یا صرفاً یک برساخت اجتماعی/ادبی برای تقدیس مرگ؟
- شهادت، همیشه توجیه داره؟
- فرق فداکاری و خودکشی چیه؟
- چه چیزی از جون آدم با ارزشتره؟
- آیا شهادت، درجهبندیه؟
- آیا همه شهدا، به سعادت غایی رسیدهاند؟
- شهادتطلبی، خشونت رو بیشتر میکنه یا صلح رو؟
- شهادت، چه تأثیر مثبت و منفی بر اطرافیان میگذاره؟
- آیا رانت و تبعیض مثبت برای خانواده شهدا، درسته؟
- حمایت مالی از خانوادههای شهدا، انگیزهبخشه یا معاملهگرایانه؟
- آیا ممکنه استفاده ابزاری بشه از شهادت برای مقاصد سیاسی؟
- آیا نامگذاری خیابانها و مؤسسات به نام شهدا اخلاقیه؟
- آیا تبلیغ شهادت برای بچهها کار خوبیه؟
- چطور آماده شهادت بشیم؟
- چی میشه که یک خانواده، شهید پرور میشه؟
☕ به کافه اخلاق بپیوندید ☕
@ethicscafe
👥 تو هموطن منی؟
این روزها درباره انسجام اجتماعی ایران، بحثهای مختلفی میشه. «انسجام اجتماعی» یعنی چسب و پیوند مردم به همدیگر؛ طوری که با هم متحد باشند و پشت هم رو خالی نکنند.
اینکه در دوران جنگ، انسجام و همبستگی مردم بیشتر شد، اندیشمندان رو به تکاپو انداخته که در دوران صلح هم حفظش کنند. و اینکه عدهای بخاطر کم بودن انسجام اجتماعی کشور، احساس تعلق به کشور نمیکنن و خائن و نفوذی درمیان و حاضر میشن با دشمن بیگانه همکاری کنند.
➖سؤال اصلی این است که «عامل انسجام دهنده جامعه چیه؟»
بعضیا میگن ما امت مسلمانیم و اسلام عامل انسجام و همبستگیست، بعضیا با شعار «ایرانِ حسین»، عشق به امام حسین (ع) رو محور وحدت میدونن، و گروهی هم به نقش رهبر اشاره میکنن. اما یه چیز واضحه:
▪️به نظر میرسه هیچکدوم از اینها بهتنهایی نمیتونن همه مردم ایران رو جمع کنن. چون با اینکه اکثرا به اسلام، امام حسین، رهبر، ... احترام میذارن، باز هم ممکنه عدهای باشن که اعتقادی بهشون نداشته باشن یا برداشتهای متفاوتی داشته باشند.
➖اما یه چیز هست که در حال حاضر همه ایرانیها، از هر قوم و عقیدهای، روش توافق دارن: «وطنگرایی» یا وطن پرستی. تمام ایران، با همه تفاوتهاشون، خودشون رو جزئی از این خاک میدونن و وقتی پای نام ایران وسط میاد، کنار هم میایستن. این حسیه که از مرزهای اعتقادی فراتر میره و همبستگیای پایدار میسازه. هر چند سطح تعلق خاطر مردم به وطن خودشون، متفاوته ولی در حس ایرانی بودن، مشترکند. (بخصوص اینکه کشوری هستیم که نسبت به خیلی کشورها، مهاجر کمی داریم.)
➖برخی- به هر دلیل- این موضوع رو برنمیتابند که ایرانی بودن، بیشتر از مسلمان بودن، محور باشه ولی خب واقعیت را میشه تغییر داد؟ واقعیت اینه که ایرانی بودن، مفهوم گستردهتر و عام تری است از مسلمان بودن و هر چیز دیگهای. چه اشکال داره که حس ایرانی بودن، تقویت بشه با همه مختصات و عناصری که هویت «ایرانی» رو میسازه. از جمله اسلام و امام حسین و تمدن تاریخی ایران.
➖حالا ورای اینکه چه عاملی باعث انسجام اجتماعی ما میشه، نکتهای که هست اینه که انسجامی که بر محور وطن شاهدش بودیم، در مقابل یک عامل خارجی شکل گرفت. شرایط جنگ، شرایط خاصی ست که شرایط صلح اونطور نیست. همون کسانی که در برابر دشمن بیگانه، حس میهن پرستی و ایرانی بودنشون گل کرد و کنار هموطنشون- هر طور که هست- حاضر شدن واستن، وقتی آبا از آسیاب افتاد، اینطور نیستن. طبیعیه که اختلافات، در شرایط پساجنگ، رو بیاد و در شرایط جنگ، بره کنار. در شرایط مشابه جنگ، مثل بحرانها و حوادث هم شاهد این همگراییها و حمایتها هستیم. منظور اینکه، مقایسه دو موقعیت جنگ و صلح و انتظار بروز انسجام مشابه، منطقی نیست. هر چند جای تأمل و بررسی هست که «چکار کنیم تعلق به ایران و حس هموطن بودن، همه جا و در هر شرایطی محقق بشه؟»
پینوشت: در آینده انشالله درباره نقش اخلاق در انسجام اجتماعی خواهم نوشت و خواهم گفت که ایرانیت و هموطن بودن هم در صورت نبود اخلاق، انسجامبخشی نخواهد داشت و هموطن و همشهری، گوشت هموطن و همشهری خودش رو خواهد خورد.
_____________
کافه اخلاق|عبدالله عمادی (معین)
@ethicscafe
چه زیباست این صحنه: گویی تمام آرزوهای زمین، یکباره به آسمان رسیدهاند. این دستان برافراشته، فقط التماس کمک نیست؛ نشان اتحاد و همدستی است.
@ethicscafe
«شهید من»
احساس غالب برای از دست دادن شهیدان، نباید «فقدان» باشد، بلکه باید «افتخار» باشد که یک قربانی تقدیم راه حق کردهایم. غم فقدان هم هست و باید باشد، اما احساس غالب نباید باشد.
دیدید هر زمان که مجری یا مصاحبهکننده از خانواده شهدا سؤالی میپرسد تا احساس آنها را درباره از دست دادن عزیزشان و لحظات سخت اندوهشان بداند، آنها چیزی میگویند که میفهمیم افتخار میکنند فرزندشان در راه دین شهید شد. شاید من هم مثل آن مجری یا مصاحبهکننده گوشهایم را تیز میکنم تا شاید از سوز و تألم و اشک و داغ آنها چیزی بشنوم! ولی تا به حال از هیچ خانواده شهیدی چیزی نشنیدم که تهش افسوس و ناراحتی باشد.
دلشان تنگ میشود، اما این دلتنگی، حسرت نیست؛ حسی است مانند دلتنگی مسافری که عزیزترین کسش را به زیارتی فرخنده فرستاده باشد. آنها که فکر میکنند بیاحساسند و با تعجب ازشان میپرسند چرا گریه نمیکنی؟، نمیفهمند که اشکهای آنها به دریاهایی از نور و عشق تبدیل شدهاند.
من امروز وقتی نام فرماندهان و دانشمندان دلاور خود را میشنوم، لبخندم از اشکهایم سبقت میگیرد. آه و افسوسم اجازه بروز پیدا نمیکنند که بگویم دشمن نامرد چه دستهگلهایی را از ما گرفته! بلکه از اینکه چنین شیرمردانی، چنین اقتداری برای ما درست کردهاند، احساس غرور میکنم. شهادت آنها پس از مجاهدتشان برای قدرت کشورم، برای منِ ایرانی، افتخاری است که با هیچ گنجی قابل معاوضه نیست؛ انگار که شهید من، عزیز من، قهرمان من، پدر من، برادر من و ستاره درخشان خانواده من است.
کافه اخلاق| عبدالله عمادی (معین)
@ethicscafe
همه با هم، پرواز
در بین شهدا، چند «خانواده» میبینیم. خانوادهای که همه با هم شهید شدند. یک «پرواز دستهجمعی». اگر بگوییم این زیباترین پدیده بشری است که خلقت به خود دیده، گزاف نگفتهایم. یاد آیه ۲۱ سوره مبارکه طور میافتم: وَ الَّذینَ آمَنُوا وَاتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّیَّتُهُمْ بِإِیمَانٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ؛ و کسانی که ایمان آوردند و فرزندانشان به پیروی از آنان ایمان داشتند، فرزندانشان را در بهشت به آنان ملحق میکنیم...
این را بگذارید کنار هزاران خانوادهای که پایانش را داغ و جدایی و استقلال رقم میزند. خانواده پروازی، داغ هم را نمیبینند، از هم جدا نمیشوند، پیوندشان ادامهدار میشود تا بینهایت. فقط آنهایند که میتوانند صادقانه به هم بگویند «همیشه کنارت هستم». فقط آنهایند که میتوانند بگویند «سعادتمند» شدهاند. خوشا به سعادتشان. چه با افتخار در محضر پروردگار حاضر میشوند، آنجا که هیچ جدایی نیست و همه با هم در نعمتهای الهی شریکند. اللهم ارزقنا
#اخلاق_خانواده
@ethicscafe
کجا شام میدن؟
سفرهای که در عزای سیدالشهدا(ع) پهن میشود، سفره عشق است، نه سفره شکم! سفره معنویت است، نه سالن غذاخوری!
عزادار، اگر معرفت داشته باشد، در مجلس یا موکب، با پذیرایی صفا میکند، صفای معنوی میکند، روحش جلا میگیرد، نه اینکه فکر کند آمده رستوران مجانی و به فکر پر کردن شکمش باشد. غذای روضه، برکت است. چای موکب، برکت است. غذای نذری هم مثل نوحه و روضه، وسیلهای برای تقرب است.
بله البته جنبه جسمی هم دارد و طعم و تزئینش، آدم را خوشحال میکند، اما فقط خوراک بدن نیست، لقمهای از سفره کرامت امام حسین(ع) است که با نیت خالص پخته شده و روح را سیراب میکند.
➖برای اینکه این نگرش را پیدا کنید:
اولا توجه داشته باشید به عنوان و مناسبت غذا. نه صرفا به نوع غذا و مقدار غذا و سایر مشخصات غذایی. عنوان و مناسبت غذا، ذکر اهلبیت و مصیبت اهلبیت است. عنوان غذا، نذر است. نذری است.
دوماً احساس کنید میهمان خود آقا شدید و اوست که دارد از شما پذیرایی میکند. وقتی دستتان را به سوی آن چای و کیک و خرما دراز میکنید، توجه کنید به اینکه رزق آقاست که از دستان مبارک خادم امام دریافت میکنید.
#اخلاق_عزاداری
یا لیتنا کنا معک یا اباعبدالله
@ethicscafe