eitaa logo
تکیه مداحی فابک للحسین علیه السلام
214 دنبال‌کننده
34 عکس
55 ویدیو
16 فایل
ارتباط با مدیر emadi99@
مشاهده در ایتا
دانلود
می دویم و به سوی کام لحد رهسپریم مرگ چون سایه به دنبال سر و بی خبریم هست خود را همه مهریّه به دنیا دادیم عجبا باورمان نیست که ما رهگذریم دل نبندیم به این عالم فانی، یاران! ما که آخر به سوی دار بقا رهسپریم بهرة ما همه از ثروت ما یک کفن است مالی انفاق نکردیم که با خود ببریم چهره ها چهرة انسانی و خو حیوانی به خود آییم، رفیقان! به خدا! ما بشریم درس ناخوانده بسی دعوی دانش کردیم گوییا باورمان گشته که پیغامبریم پای در سلسلة دیوِ هوا و هوس است با وجودی که ز جنّ و ملک و حور، سریم بدی از نامة اعمال نشستیم و عجیب اینکه پنداشته از خلق جهان، خوب تریم گوش داریم ولی ناشنواییم بسی چشم داریم، خدا رحم کند، بی بصریم گرچه از خویش هم، از کثرت عصیان، خجلیم روز محشر به تولّای علی مفتخریم “میثم”! آن روز که پروندة ما را نگرند ما به رخسار حسین بن علی می نگریم استاد سازگار
Shab03Moharram1403[07].mp3
14.19M
🎙 پر می زنه، دلم سمت حرم (واحد) 🔺بانوای: حاج میثم مطیعی 👈 متن شعر: Meysammotiee.ir/post/2989 🏴 شب سوم ☑️ @MeysamMotiee
روضه شب پنجم شهادت عبدالله ابن حسن علیهما السلام حاج محمود کریمی از زیر پلکای، پرخون دیدم دوییدی تو، میدون گفتم به زینب ای، خواهر امانتیم رو برگردون برشگردون بدون شمشیره برشگردون باباش روبرومه برشگردون اینجا پره تیره برشگردون، کار تمومه بیاد نیاد، محاصرم تو نیزه ها بخواد نخواد، سرم میره رو نیزه ها ***** سرباز کم سن و، سالم خبر نداره از، حالم نذار ببینه وضعم رو حالا که تو این، گودالم برشگردون نشنوه صدام و برشگردون دیگه نیمه جونم برشگردون زخمام و نبینه برشگردون غرق خونم یکی یکی، دارن میان بالا سرم تمومشون، بعدش میان سمت حرم ***** اگه بیاد غوغا، میشه اسیر نامردا، میشه اگه بفهمن که، باباش کی بوده واویلا میشه برشگردون، قاتلا رسیدن برشگردون، اینجا قتلگاهه برشگردون فرصتی نمونده برشگردون، شمر تو راهه اگه بیاد، میمونه زیر دست و پا من و ازش، با نیزه میکنن جدا @fabkelelhosain
نوحه شهادت امام حسن علیه السلام شاعر استاد سازگار ای مــــــــــــــــــاهی دریا برایت گریه كرده پـــــــــــــــــیغمبر و زهرا برایت گریه كرده عــــــــــالم محیط غربتت، زائر ندارد تربتت مـــــــــــــظلوم حسن جان، مظلوم حسن جان ای   اولین   مـــــــــــــــــظلوم عالم، بعد بابا در خـــــــــــانه خود هم غریب از جور اعدا شـــــــــریك زندگانیت، گردیده خصم جانیت مـــــــــــــظلوم حسن جان، مظلوم حسن جان بـــــــــــــــــــا آنهمه صِدق و صفا و پاكی دل شــــد مُـــــــــــــــزد خوبیهای تو زهر هلاهل پیوسته شد خون بر دلت، تا همسرت شد قاتلت مـــــــــــــظلوم حسن جان، مظلوم حسن جان هــــــــــــــــنگام تشییعت به جای ذكر و تكبیر تـــــــــــــــابوت و تن با هم یكی گردیده از تیر کــــــــــنار قبر مادرت، شد تیر باران پیکرت خــــــــــــــــالی بودن صحن غم افزای بقیعت بـــــــــــــــــــــر زائرینت بسته درهای بقیعت سلام مـــــــــا به قبر تو، درود ملا به صبر تو شـــــــــــــــــــبها بود زوار قبرت گرد صحرا آبــــــــــــــی نمی ریزد بر آن جز اشک زهرا فدای لطف و کرمات، ما را رسان در حرمت مــــــــــــــظلوم حـــــــــــــسن جـــــــــان (۲) @fabkelelhosain
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
آمد به میدان، لشکر غم را خبر کرد از خیمه نه، از سن و سالش هم گذر کرد! آه بلندش در دل آهن اثر کرد کوچک نخوانش، این پسر کار پدر کرد بغض جمل را بین دشمن شعله‌ور کرد با نعره‌ی ابن الحسن عزم خطر کرد مانند قاسم دشت را زیر و زبر کرد سقا شد آنجا که عمویش را نظر کرد چشم تمام خیمه را ناگاه، تر کرد آمد جلو، خود را بلاگردانِ سر کرد اینجای مقتل عمه‌اش را خون جگر کرد ارثیه ی زهراست...، دستش را سپر کرد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نباشد در جهان وقتی که از مردانگی نامی به دنیا می‌دهد بی تابیِ گهواره پیغامی غریبیِ پدر را می‌زدی فریاد با گریه گلویت غرق خون شد تا نماند هیچ ابهامی گلویت از زبانت زودتر واشد، نمی‌بینم سرآغازی از این بهتر، از این بهتر سرانجامی تو در شش بیت حق مطلب خود را ادا کردی چه لبخند پر از وحیی، چه اشک غرق الهامی علی را استخوانی در گلو بود و تورا تیری چه تضمینی، چه تلمیحی، چه ایجازی، چه ایهامی تو را از واهمه در قامت عباس می‌بیند اگر تیر سه شعبه کرده پیشت عرض اندامی الا یا قوم ان لم ترحمونی فارحمو هذا.... بُرید این جمله را ناگاه تیرِ نا به هنگامی چنان سرگشته شد آرامش عالم که بر می‌داشت به سوی خیمه‌ها گامی، به سوی دشمنان گامی برایت با غلاف از خاک‌ها گهواره می‌سازد ندارد دفنت ای شش ماهه غیر از بوسه احکامی چه خواهد کرد با این حلق اگر ناگاه سر نیزه... چه خواهد کرد با این سر اگر سنگ از سر بامی... کنار گاهواره مادر چشم انتظاری هست برایش می‌برد با دست خون آلوده پیغامی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
27.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یکی از زیباترین و باشکوه‌ترین مداحی‌ و عزاداری های @foroughimohsen
واحد؛ عموی صاحب‌الزمان.mp3
3.58M
علیه‌السلام 🔹عموی صاحب‌الزمان🔹 روح لطافت، کعبهٔ احساسی کوه صلابت، تو أشجع الناسی دم زدن از تو، کار من و ما نیست ماه دو عالم، حضرت عباسی «دامن علقمه و باغ گل یاس یکی‌ست قمر هاشمیان بین همه ناس یکی‌ست سیر کردم عدد ابجد و دیدم به حساب نام زیبای اباصالح و عباس یکی‌ست» قبلهٔ عشاق جهان یا اباالفضل ماه تمام عرشیان یا اباالفضل عموی قاسم و رقیه تویی تو عموی صاحب‌الزمان یا اباالفضل «یا اباالفضل مدد یا اباالفضل» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ وَه چه شکوه و رزم نفس‌گیری وَه چه خروش و ضربت شمشیری دست رشیدت، دست یداللهی‌ست هر نفس تو، نغمۀ تکبیری «همهٔ حیثیت عالم و آدم با توست در فرات نفسم گام بزن، دم با توست دشمن از ترس نگاهت مژه بر هم نزند غضب‌آلوده‌ای و خشم خدا هم با توست» دشمن ظلم و ستمی، یا اباالفضل مأمن اهل حرمی، یا اباالفضل منتقم خون خدا می‌رسد و تو، دوباره صاحب‌علمی، یا اباالفضل «یا اباالفضل مدد یا اباالفضل» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ حضرت سقا، راهی میدانی در دل میدان، جلوهٔ طوفانی گرچه نداری فرصت جنگ اما دشمن تو دید، رزم نمایانی «وعده‌ای داده‌ای و راهی دریا شده‌ای خوش به حال لب اصغر كه تو سقّا شده‌اى آب از هيبت عباسى تو می‌لرزد بى‌عصا آمده‌ای حضرت موسى شده‌اى» گرچه پر از تاب و تبی، یا اباالفضل گرچه خودَت تشنه‌لبی، یا اباالفضل حسرت لب‌های تو مانده به دل آب ساقی عشق و ادبی، یا اباالفضل «یا اباالفضل مدد، یا اباالفضل» شاعر: نغمه‌پرداز: @ShereHeyat_Nohe
ای علمدار نینوا عباس شرف الشمس کربلا عباس می‌روی از حرم به سوی فرات دور باشی عزیزم از آفات گفتی از غصه سینه‌ات تنگ است حال، امروز موقع جنگ است گفته‌ای سینه‌ات پر از درد است رنگ اطفال تشنه‌ام زرد است برو اما برای آب برو محض آرامش رباب برو نروی هستی من از دستم جلوی خیمه منتظر هستم مانده چشمم به راه برگردی جلوی خیمه گاه برگردی ای برادر! شکوه خیمه تویی ای علمدار! کوه خیمه تویی تو که باشی حرم امان دارد جان من! دخترم امان دارد تو که باشی پناه دارم من با وجودت سپاه دارم من تو که باشی امید خواهر هست تو بمانی علیِ اصغر هست تو که باشی رقیه‌ام شاد است دلش از بند غصه آزاد است تو نباشی دگر پناهی نیست بی اباالفضل تکیه‌گاهی نیست طفلِ محتاجِ آب، منتظرت گریه‌های رباب منتظرت خیمه‌ها بی تو محشر کبراست ای برادر برادرت تنهاست اسدالله این حرم! برگرد قوت قلب خواهرم! برگرد دشمنان بی حیا و نامردند دور این خیمه‌گاه می‌گردند ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
9(1).mp3
4.05M
گیسوکمند بابا. حاج محمود کریمی
📃 محسن چاوشی تکیه کوچیک 📃 ﻣﻦ اﺷﮏ ﻓﺮو رﻳﺨﺘﻪ از ﭼﺸﻢ ﻓﺮاﺗﻢ ﺑﺸﻨﺎس ﻣﻨﻮ ﻣﻦ ﻳﻜﻰ از ﮔﺮﻳﻪ ﻛﻨﺎﺗﻢ ﻣﻦ ﺷﻤع ﻋﺰای ﺗﻮرو ﺧﺎﻣﻮش ﻧﻜﺮدم اون ﺗﻜﻴﻪ ی ﻛﻮﭼﻴﻜﻮ ﻓﺮاﻣﻮش ﻧﻜﺮدم آه ای ﺗﻦ ﺻﺪ ﭼﺎک ﭘﺮ از ﻧﻴﺰه ﺷﻜﺴﺘﻪ ای ﺑﻐﺾ ﺗﻮ در ﭼﺸﻢ ﺧﺪاوﻧﺪ ﻧﺸﺴﺘﻪ آه از دل رﻧﺠﻴﺪه ی زﻳﻨﺐ ﻛﻪ ﺣﺴﻴﻨﺶ ﺑﻰ ﺳﺮ ﺑﻪ ﻋﺰای زن و ﻓﺮزﻧﺪ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﻛﻰ ﮔﻔﺘﻪ ﻏﺮﻳﺒﻴﻢ ﻋﺰﻳﺰ دل ﺧﻮاﻫﺮ در ﻫﺮدو ﺟﻬﺎن ﻧﻴﺴﺖ ﻛﺴﻰ از ﺗﻮ ﺗﻨﻰ ﺗﺮ ﺻﺪﺑﺎر در اﻳﻦ ﻓﺎﺻﻠﻪ رو ﺧﺎک ﻧﺸﺴﺘﻢ ﻓﺮﻳﺎد زدم ﺻﺪ دﻓﻌﻪ ﺑﺎ ﮔﺮﻳﻪ ﺑﺮادر ای ﺑﻨﺪ دل ﺣﻴﺪر ﻛﺮار اﺑﺎﻟﻔﻀﻞ ﺑﻨﺪ ﺟﮕﺮم ﭘﺎره ﺷﺪ اﻧﮕﺎر اﺑﺎﻟﻔﻀﻞ ﺑﻌﺪ از ﺗﻮ ﺣﺴﻴﻨﻢ ﺗﮏ و ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ ﻛﺠﺎﻳﻰ آﺗﻴﺶ زدن ﺧﻴﻤﻪ رو ﻋﺒﺎس ﻛﺠﺎﻳﻰ دﻧﺒﺎل ﺗﻮ ﺑﺎ ﻗﺪ ﻛﻤﻮن اوﻣﺪه ﻣﺎدر ﺑﺎﻟﺎی ﺳﺮت ﺳﻴﻨﻪ زﻧﻮن اوﻣﺪه ﻣﺎدر ﺑﺎ ﻗﺪﻛﻤﻮن اوﻣﺪه و روﺷﻮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﭘﻬﻠﻮی ﺗﻮ اﻓﺘﺎده و ﭘﻬﻠﻮﺷﻮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ای ﺑﻨﺪ دل ﺣﻴﺪر ﻛﺮار اﺑﺎﻟﻔﻀﻞ ﺑﻨﺪ ﺟﮕﺮم ﭘﺎره ﺷﺪ اﻧﮕﺎر اﺑﺎﻟﻔﻀﻞ ﺑﻌﺪ از ﺗﻮ ﺣﺴﻴﻨﻢ ﺗﮏ و ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ ﻛﺠﺎﻳﻰ آﺗﻴﺶ زدن ﺧﻴﻤﻪ رو ﻋﺒﺎس ﻛﺠﺎﻳﻰ @fabkelelhosain
حضرت علی اکبر (ع)  _  شهادت چون به میدان ز حرم اکبر رفت دل ز جان شست سوى دلبر رفت روح از جسم حرم یکسر رفت همه گفتند که پیغمبر رفت زان طرف مرگ به استقبالش زین طرف جان حسین دنبالش اى رخت ماه و هلال ابرویت صبر کن سیر ببینم رویت هم کنم خوب تماشاى تو را هم ببینم قد و بالاى تو را در خم زلف تو دل ها بسته اشک من راه تماشا بسته من نگویم مرو اى ماه ، برو لیک قدرى بَرِ من راه برو سپه کوفه و شام استاده به تماشاى شه و شهزاده شه روی نعش پسر افتاده همه گفتند حسین جان داده شاعر استاد علی انسانی @fabkelelhosain
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ای تمام شهر در سوگت سیاه 🎙 نوحه‌خوانی محسن حسینی در برنامهٔ چهارگاه @FarsMaaref
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞نماهنگ جدید|ویژه سوگواری ماه محرم ⭕️غریب مادر،حسین ⚜همخوانی فارسی-عربی در مدح حضرت امام حسین علیه السلام 🌀برگرفته از اشعار عربی منسوب به حضرت سکينه سلام الله علیها 🚧کاری از: 💠گروه تواشیح نونهالان تسنیم💠 🎥تصویربرداری شده در: 🕌مسجد سید مرتضی شهر درچه 🎙ضبط صدا و تنظیم: 🎧استدیو تسنیم اصفهان 📺مشاهده و دریافت فیلم باکیفیت: 🌐 aparat.com/v/vWFrI
دیده‌‏ام در کربلای دست تو عالمی را مبتلای دست تو کربلا این‌قدر شیدایی نداشت بی‌تو و بی‌ماجرای دست تو می‏‌کُشد این حسرتم آخر که کاش بود دست من‌ به جای دست تو... چشم من با گریه می‌‏بندد دخیل بر ضریح با صفای دست تو هر که با دست تو دارد عالمی من که می‌‏میرم برای دست تو تا همیشه دست تو مشکل‏‌گشاست ای خدا مشکل‏‌گشای دست تو اوفتاد از پا امام عاشقان تا که خالی دید جای دست تو خم شد و برداشت و با احترام بوسه زد بر پاره‌‏های دست تو سایه هم، همسایۀ نامحرمی‌ست گر چه می‏‌افتد به پای دست تو ای به سودای تو اسماعیل‏‌ها سر نهاده در منای دست تو کعبه در سوگ تو می‏‌پوشد سیاه تا نشیند در عزای دست تو.. ✍️ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
رخصت بده از داغ شقایق بنویسم از بغض گلوگیر دقایق بنویسم می‌خواهم از آن ساقی عاشق بنویسم نم‌نم به خروش آیم و هِق‌هِق بنویسم دل خون شد و از معرکه دلدار نیامد «ای اهل حرم میر و علمدار نیامد» در هر قدمت هر نفست جلوۀ ذات است وصف تو فراتر ز شعور کلمات است در حسرت لب‌های تو لب‌های فرات است عالم همه از این همه ایثار تو مات است از علقمه با دیدۀ خونبار نیامد «ای اهل حرم میر و علمدار نیامد» سقا تویی و اهل حرم چشم به راهت دل‌ها همه مست رجز گاه به گاهت هر چند تو بودی و عطش بود و جراحت دلواپس طفلان حرم بود نگاهت سقای ادب جلوۀ ایثار نیامد «ای اهل حرم میر و علمدار نیامد» افتاد نگاه تو به مهتاب، دلش ریخت وقتی به دل آب زدی آب، دلش ریخت فرق تو شکوفا شد و ارباب، دلش ریخت با سجدۀ خونین تو محراب، دلش ریخت صد حیف که آن یار وفادار نیامد «ای اهل حرم میر و علمدار نیامد» انگار که در علقمه غوغا شده آری خون‌بارترین واقعه برپا شده آری در بزم جنون نوبت سقا شده آری دیگر پسر فاطمه تنها شده آری این قافله را قافله‌سالار نیامد «ای اهل حرم میر و علمدار نیامد» ای علقمه از عطر تو لبریز، برادر! ای قصۀ دست تو غم‌انگیز، برادر! بعد از تو بهارم شده پاییز، برادر! برخیز! حسین آمده برخیز! برادر! عباس‌ترین حیدر کرار نیامد «ای اهل حرم میر و علمدار نیامد» ✍️ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
مرثیه مرثیه در شور و تلاطم گفتند همه ارباب مقاتل به تفاهم گفتند واژه در واژه نوشتند و قیامت کردند صاحبان نفس این‌گونه روایت کردند گرد و خاکی شد و از خیمه دو تا آینه رفت ماه از میسره، خورشید هم از میمنه رفت ناتوانم که مجسم کنم این همهمه را پسر اُم‌بنین و پسر فاطمه را پرده افتاده و پیدا شده یک راز دگر سر زد از هاشمیان باز هم اعجاز دگر گفتم اعجاز! از اعجاز فراتر دیدند زورِ بازوی علی را دو برابر دیدند شانه در شانه دو تا کوهِ سراسر محشر حمزه و جعفر طیار، نه، طوفانی‌تر شانه در شانه دو تا کوه، خودت می‌دانی در دلِ لشکرِ انبوه، خودت می‌دانی - که در آن لحظه جهان، از حرکت افتاده‌ست اتفاقی‌ست که یک‌بار فقط افتاده‌ست ماه را من چه بگویم که چنین است و چنان «شاه شمشاد قَدان، خسرو شیرین‌دهنان» رود، از بس که شعف داشت تلاطم می‌کرد رود، با خاک کفِ پاش تیمم می‌کرد ماه اگرچه همهٔ علقمه را پیموده «غرقه گشته‌ست و نگشته‌ست به آب آلوده» رود را تا به ابد، تشنهٔ مهتاب گذاشت داغ لب‌های خودش را به دل آب گذاشت می‌توانست به آنی همه را سنگ کند نشد آن‌گونه که می‌خواست دلش، جنگ کند دستش افتاده ولی راه دگر پیدا کرد کوه غیرت، گره کار به دندان وا کرد نه فقط جرعۀ آب است که بر شانۀ اوست چشم امید رباب است که بر شانۀ اوست چه بگویم که چه شد؟ یا که چه بر سر آمد؟ ناگهان رایحۀ چادر مادر آمد بنویسید که در علقمه سقّا افتاد قطره اشکی شد و بر چادر زهرا افتاد از تماشای تو مهتاب پر از نور شود چشم شوری که تو را چشم زده، کور شود آسمان‌ها همه یک‌پارچه بارانیِ توست من بمیرم، عرق شرم به پیشانیِ توست داغ پرواز تو بر سینه اثر خواهد کرد رفتنت حرمله را حرمله‌تر خواهد کرد عمق این مرثیه را مشک و علم می‌دانند داستان را همهٔ اهل حرم می‌دانند بعد عباس دگر آب سراب است، سراب غیر آن اشک که در چشم رباب است، رباب ✍️ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
باب الحوائج است و مشکل‌گشا اباالفضل شد دستگیر ما با، دست جدا اباالفضل در محضرش ندیدم شرمنده سائلی را خیرات می‌کند چون بی سرصدا اباالفضل گرچه مریض ما را دکتر جواب کرده دلواپسی نداریم، داریم تا اباالفضل بردار حاجتت را با خود حرم بیاور عرض توسل از تو باقیش با اباالفضل دارم به لب دوباره یاد تمام اموات دردآشنا ابالفضل، ای باوفا اباالفضل از دشمنش زده سر، پیش حرم سرش خم رزمش بجا ابالفضل، شرمش بجا اباالفضل خالی شده‌ست اما در روضه می‌تواند صدبار پُر کند مشک از اشک‌ها اباالفضل یک کوفه دست می‌زد در علقمه همینکه دست مبارکش شد از تن جدا اباالفضل داغش کمر شکست از آقای هر دو عالم آن لحظه که صدا زد: «ادرک اخا» اباالفضل به صورتی که از آن غم می‌زدود، غم داد با صورت از بلندی، افتاد تا اباالفضل کو آن قد بلندش؟ پاشیده بند بندش با نیزه بسکه جسمش، شد جابجا اباالفضل هم دست داده از دست، هم پا شده بریده در علقمه چگونه زد دست و پا اباالفضل؟ باید حسین میرفت چون خیمه در خطر بود میزد به سینه میگفت: آه آی خدا ! اباالفضل... چون‌ بود شاه تشنه، بعد از شهادتش آب از کوثر او ننوشید.. ای مرحبا اباالفضل در محضر عقیله، جز بر فراز نیزه بالا نبرد سر را، ای با حیا اباالفضل ✍️ سروده گروه 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
ای لشکر حق را سر و سردار، اباالفضل وی دست علی در صف پیکار، اباالفضل هم خون حسین بن علی در تن پاکت هم روح تو در پیکر ایثار، اباالفضل مانند تو در ارتش اسلام که دیده فرمانده و سقا و علمدار، اباالفضل تو ماه بنی‌هاشمی و ما شب تاریک تو لاله‌ی عباسی و ما خار، اباالفضل هم کاشف کرب پسر فاطمه هستی هم خیل بنی فاطمه را یار، اباالفضل بر حاجت خود کرده صد و سی‌وسه نوبت هر خسته‌دلی نام تو تکرار، اباالفضل عشق و ادب و غیرت و ایثار و شهادت کردند به آقایی‌ات اقرار، اباالفضل تو رسته‌ای از خویش و گرفتار حسینی خلق‌اند به عشق تو گرفتار، اباالفضل ما بهر تو گریان و زند زخم تو خنده پیوسته به شمشیر شرربار، اباالفضل برخیز سکینه به حرم منتظر توست جامش به کف و اشک به رخسار، اباالفضل از سوز عطش آب‌شده طفل سه‌ساله مگذار بگرید به حرم زار، اباالفضل تا آن‌که ببینند به تن دست نداری یک‌لحظه سر از علقمه بردار، اباالفضل مگذار رود زینب کبری به اسیری ای دست علی! دست برون آر، اباالفضل تو چشم حسینی که زده تیر به چشمت ای دور حرم چشم تو بیدار، اباالفضل کی گفته تن پاک تو در علقمه تنهاست گردیده تو را فاطمه زوار، اباالفضل خون دل ما را که شده اشک عزایت زهرا و حسین‌اند خریدار، اباالفضل مگذار شود خشک دمی دیده‌ی "میثم" چشمی که بگریم به تو بسیار، اباالفضل ✍️ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بر لب آبم و از داغ لبت می‌میرم هر دم از غصه‌ی جان‌سوز تو آتش گیرم مادرم داد به من درس وفاداری را عشق شیرین تو آمیخته شد با شیرم گاه سردار علمدارم و گاهی سقا گه به‌پاس حرمت گشت زنان، چون شیرم بوته‌ی عشق تو کرده است مرا، چون زر ناب دیگر این آتش غم‌ها ندهد تغییرم گر مرا شور و جوانی و بهار عمر است از خزان تو دگر ای گل زهرا پیرم غیرتم گاه نهیبم زند از جا برخیز لیک فرمان مطاع تو شود پاگیرم تا که مأمور شدم علقمه را فتح کنم آیت قهر بیان شد ز لب شمشیرم سایه‌ی پرچم تو کرد سرافراز مرا عشق تو کرد عطا دولت عالم‌گیرم کربلا کعبه‌ی عشق است و من اندر احرام شد در این قبله‌ی عشاق دو تا تقصیرم دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد چشم من داد از آن آب روان تصویرم باید این دیده و این دست دهم قربانی تا که تکمیل شود حج من و تقصیرم زین جهت دست به‌پای تو فشاندم بر خاک تا کنم دیده فدا، چشم‌به‌راه تیرم‌ ای قد و قامت تو معنی «قد قامت» من‌ ای که الهام عبادت ز وجودت گیرم وصل شد حال قیامم ز عمودی به سجود بی رکوع است نماز من و این تکبیرم جسدم را به‌سوی خیمه‌ی اصغر نبرید که خجالت‌زده زان تشنه‌لب بی شیرم ✍️مرحوم 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
شب‌های جمعه نیمه شب‌ها تا سپیده بر روی اسرارش خدا پرده کشیده از راه می‌آید زنی قامت خمیده لب می‌گذارد روی حلقوم بریده   فریادهای یا بنی پا بگیرد حیدر بیاید بازوی زهرا بگیرد   روضه نمی‌خواهد تنی که سر ندارد قربان آن آقا که انگشتر ندارد یک تکه‌ای سالم همه پیکر ندارد جایی برای بوسۀ مادر ندارد   گیسوی خود را ریخته روی گلویش مادر بود اینگونه شکل گفتگویش   گوید بنی، یا بنی، یا بنی برخیز آمد مادرت زهرا، بنی دیدم خودم در عصر عاشورا، بنی افتاده بودی زیر دست و پا، بنی   من بی وضو موی تو را شانه نکردم حالا به دنبال سرت باید بگردم شاعر قاسم نعمتی @fabkelelhosain
ای روضه‌روضه داغ تو جان‌سوز، یا حسین ای داغ تا همیشه جهان‌سوز، یا حسین با روضۀ تو دم به دم آتش گرفته‌ام با بیت بیت محتشم آتش گرفته‌ام «باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است» این ماتمی که آتش آن در جهان گرفت داغی که شعله‌اش به پر قدسیان گرفت داغی که برد تاب و توان از دل همه شاید که خوانده با دل بی تاب فاطمه «ای کشته فتاده به هامون حسین من ای ماه دست و پا زده در خون حسین من» بودند دیو و دد همه سیراب و ای دریغ در خیمه‌های آل عبا تیر بود و تیغ مهجور مانده است سلیمان کربلا غوغا به پاست در دل میدان کربلا نبض زمین و نبض زمان نامرتب است انگار وقت رفتن خورشید زینب است محشر شده‌ست در دل اهل حرم به پا غرق تلاطم است دگر خاک نینوا حالا حسین آن‌که جهان بی‌قرار اوست دل از جهان بریده و خود بی‌قرار دوست او می‌رود که زنده کند خاک مرده را این خاکیان دل به مذلت سپرده را او می‌رود قیامت عظمی به‌پا کند این خاک معصیت‌زده را کربلا کند لب تشنه می‌رود سوی گودال قتلگاه خورشید می‌رود که شود روشنای راه گویا زمان معجزه‌های پیمبری‌ست اعجاز او ولی همه از جنس دیگری‌ست معراج اوست از دل گودال قتلگاه تنها و تشنه، بی‌کس و مظلوم و بی‌سپاه از خون وضو گرفته و قد قامت الصلات صف بسته‌اند پشت سرش عرش و کائنات برپا شده‌ست در دل مقتل نماز او زیباتر است از همه راز و نیاز او در سجده از تمام جهان دل بریده است تنها که نیست؛ لشکر کوفی رسیده است سرنیزه‌ای برای طواف سر آمده تیری به استلام لب و حنجر آمده «انا الیه...» بر لب و... عالم به تاب و تب چشمش به سوی زینب و... عالم به تاب و تب وقت نماز سر شده بر روی نیزه‌ها قد قامت الصلات بخوان خاک کربلا معراج اوست در دل خون دیدنی شده قرآن آیه آیه چه بوسیدنی شده «وَ اَم حَسِبتَ» کار جهان را نظاره کن خورشید روی نیزه! طلوعی دوباره کن! ✍سروده گروه ادبی 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net