eitaa logo
فلسفه نظری
2.1هزار دنبال‌کننده
451 عکس
73 ویدیو
59 فایل
🔮شناخت عقلانی پیرامون حقیقت‌ موجودات‌ را فلسفه‌نظری گویند. ✔والحّقُ لایعرفُ الّا بِالبُرهان لابِالرِجال @eshragh1300
مشاهده در ایتا
دانلود
گفتگوی و نمونه‌ای از تقابل دوسنخ از میباشد. سنخ اول جریانی است که هنوز در رویاهای منورالفکری قرن هجدهم به سرمیبرد. اینکه عقل خودبنیاد به زعمشان بدون استعانت از زعامت منبع فراانسانی(وحی) میتواند ملاک ومرجع امور قرار گیرد وشناخت طبیعت خارجی وسرشت انسان بوسیله آن میسور است. سنخ دوم از روشنفکران، مادامی که درایران بودند در سراب شعارهای منورالفکری میزیستند اماچون رحل اقامت در بلاد غربی افکندند، وپس از مواجهه باحقیقت عیان دریافتند که تشت خودبنیادی آرمانهای و برزمین خورده وشکاکیت وتردیدهای امکان تقریر حقیقت وتقلیل مرارت را از انسان سلب کرده. @falsafeh_nazari
✅جامعه مدنی آیاانسان موجودی رهاشده درعالم است؟؟ آیادنیاوجهان مانندساعتی بزرگ توسط خداوندساخته شده وسپس براساس قوانین مکانیکی حاکم برآن به بقاءخودادامه میدهد؟وخبری از ربوبیت مقتدرانه خداوند برتک تک موجودات عالم نیست؟اینهاسوالاتی بودکه الهیات وکلام مسیحیت هرگز نتوانست پاسخی دقیق‌ به آنها بدهد.ازاین رودرقرن هفدهم ودرطلیعه زایش دوران ، اصلی‌ترین پاسخ به این سوالات بود.عجالتا روشنفکران ودین‌ستیز غربی تصمیم گرفتند خداوند رابه عنوان ساعت سازی دقیق لحاظ کنندکه بعداز خلقت،موجودات رابه حال خودشان واگذارکرده.دئیسم خروجیهای مختلف عقیدتی وسیاسی برای غرب داشت.از جمله ظهور نظریه .پیش ازآن خداوندخالقی مقتدر بودکه بعداز آفرینش،انسان راتوسط هدایت تکوینی(عقل وفطرت) وهدایت تشریعی(انبیاءالهی وادیان)ربوبیت میکرد.همچنین حضور او درهمه عرصه‌ها وازجمله در امر حکومت بوسیله قوانین تشریعی‌اش پابرجا بود.اما دئیسم خدارا تنها یک خالق معرفی میکرد که بعداز خلقت، انسان رابه حال خود واگذارکرده ودرنهایت باهبه کردن عقل به این حیوان ناطق او را در طبیعت رهاکرده.پس انسان به تنهایی حاکم علی‌الاطلاق خود میباشد.انسان بوسیله عقل وبدون نیاز به هدایت تشریعی میتواند قوانین زندگی خویش راتدوین کرده وبااتکاء به عقلش،سعادت خویش را رقم زند.براساس نظریه قرارداد اجتماعی،انسان دروضعیت اولیه، به صورت انفرادی وآزاد،درطبیعت زندگی میکرد،اماپس از مدتی براثراحساس نیازبه یک زندگی جمعی،طی توافقی قراردادی بین خودوضع کردندکه به موجب آن هرفردحق حاکمیت برخودوامورات زندگی اجتماعی‌اش رابه دولت واگذار میکند.براین اساس حکومت ریشه الهی ودینی ندارد، زیرا براساس دئیسم،خداوند تنها خالق ماست ودر ربوبیت وتدبیر مانقشی ندارد.لذا انسان بایک توافق اجتماعی زندگی اجتماعی خویش راتدبیر وتمشیت میکند.این دولت که برمبنای قانونگذاری اداره میشود، نامیده میشود. البته نظریه منشادنیوی حکومت یاقرارداد اجتماعی، جنسِ عام جامعه مدنی است که بااختصاص یک فصل ممیزمهم،جامعه مدنی درمعنای دقیق خویش محقق میشودوآن عبارت است از سیطره اقتصاد سرمایه‌داری وتامین منافع طبقه بورژوازی وسرمایه‌دار. به عنوان پدر ، جامعه مدنی راحوزه اقتصادِ خصوصی وسرمایه محورمیداند.درواقع جامعه مدنی،حریم اختصاصی طبقه سرمایه دار جهت آزادی درانباشت سرمایه وسودجویی آنهااست. جامعه مدنی،اجتماعی است که محور حیاتش، آزادی فعالیت‌های اقتصادی جهت سودجویی وانباشت ثروت ودم افزونی سرمایه میباشد ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 💠فلسفه نظری @falsafeh_nazari