eitaa logo
فلسفه نظری
2.2هزار دنبال‌کننده
510 عکس
83 ویدیو
111 فایل
🔮شناخت عقلانی پیرامون حقیقت‌ موجودات‌ را فلسفه‌نظری گویند. ✔والحّقُ لایعرفُ الّا بِالبُرهان لابِالرِجال @eshragh1300
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸فیزیکالیسم_۳ طبیعت ازعناصربسیط اولیه تشکیل یافته.وآن عناصر هرکدام طبعابه سمتی حرکت میکنند.حرکت طبیعی آتش وهوابه سمت بالاوآب وخاک به سمت مرکز زمین یاپایین است. چنانچه هرکدام ازاین عناصربه خلاف جهت طبیعیشان حرکت کنند، آنراحرکت اجباری یاقَسری میگویند.چنانچه سنگ رابه سمت بالا پرتاب کنیدحرکت اوقسری است ودر نهایت سنگ به حرکت طبیعی خودکه به سمت پائین است برمیگردد.دراین بین افلاک حرکت دائمِ دورانی دارند.یعنی حرکتشان نه طبیعی است ونه قسری.پس حرکت آنها چیست؟ میگفت حرکت حُبّی می‌باشد.افلاک شیفته محرک اول(خداوند)هستند وبه شوق اودرحرکت میباشند.لذا افلاک وستارگان دارای نَفسی هستند.که آنها را به یک حرکت دائمی شوقی وادار میکند.این تحلیل ازجانب کسی است که عقلانیت خشک واستدلالی اوزبانزد است.از طرفی ارسطو طبیعت را یک موجودواحدمتشخص میدانست.در برخی از مکتوبات او از(حیوان طبیعت) یاد میکند.یعنی براین طبیعت محسوس نفسی حاکم است که به تمشیت آن میپردازد.دراین سوی عالم، الرئیس_ بوعلی سینا درنمط دهم اشارات وتنبیهات پس از تحلیل ونقد سخن ارسطو درباب افلاک بیان داشت، افلاک دارای نَفس ناطقه معقوله هستند.گویی عقلی مانند ذهن انسان برتمام آسمانها وستارگان وکهکشانهامستولی است واو آنرا عقل کل مینامید. در نگاه سیارات وستارگان کُره‌های گازی وسنگی هستند که در پهنه فضابدون مقصدخاصی سرگردان میباشند.اما بوعلی هرفلک را دارای نفس وعقلی مستقل میدانست.یعنی عقلانیت وخردی بر اجرام آسمانی حکم فرماست واو آنهارا تدبیر میکند. الرییس آنرا عقل فلکی میخواند.اوبرخلاف باورداشت حیث حقیقی ومعقول موجودات در باطنشان میباشدنه درعالمی دیگر.لذااو طبیعت رادارای ظاهری حسی وباطنی عقلانی میدانست.چه در آکادمی آتن وچه درحوزه اسلامی،طبیعت کل واحدزنده‌ای بود که نفس وعقلی برآن حاکم میباشد.امادرعصرمدرن این نگاه نقض شد.ابتدا طبیعت راصرفا امتدادجسمانی فاقد بُعدمجردوعقلانی دانست که قوانین مکانیکی مانند ماشین برآن حاکم است.طبیعت انبانی ازکثرات مادی بی ربط بود که قوانین فیزیک برآن حاکم می‌باشد.و درادامه، حتی این بُعد جسمانی وقوانین مکانیکی طبیعت را ازآن گرفت وهمه آنهاراحاصل عملکرد قالبهای پیشینی ذهن بشر دانست.او طبیعت راتابع ذهن وفاهمه انسان قرارداد.یعنی درخارج حتی همین جوهریت وجسمانیت هم موجود نیست.اصلا نمیدانیم خارج از ذهن چه خبراست.نومن ماده تاریکی است که ازآن بی خبریم.اینقدر میدانیم که ذهن انسان طی فرایندی صورت ماهیات خارجی رابراندام آنها میپوشاند..درصورت وجودانسان این کثرات پراکنده دارای هویتی به نام درخت میشوند.زیرافاهمه بشر،حقیقت رابه طبیعت افاضه میکند. در نگاه دکارتی_کانتی انسان ارباب وخداونگار طبیعت است.اوست مرکز عالم چراکه واهب الصور وسوژه مطلق میباشد.بین نگاه مدرن تا نگاه پیشامدرن نسبت به رابطه انسان وطبیعت بسیار فرق است.در افق فکر ارسطو وابن‌سیناطبیعت کلِ واحدِ متشخص ذی‌الشعوراست که دارای خردی مدبر ونفسی مشتاق میباشد.بنابراین فعل بشر نباید به هدم وبردگی طبیعت منتهی شود.چه اینکه کمال انسان درشناخت طبیعت همانگونه که هست میباشد.زیراشناخت یعنی نیل به باطن عقلانی موجودات،وبه حکم قاعده(اتحادعقل وعاقل ومعقول) این ادراک حقیقی کماهی‌علیه، سبب وسعت نفس بشر وارتقای عقلانی اوست.چون باطن طبیعت از سنخ حقایق عقلی است.فهم آن به مثابه اتحاد عقل بشربا حقیقتی متعالی است.تعالی ذاتی مدرَک سبب ارتقای وجودی مدرِک میشود.امادرنگاه مدرن طبیعت، شانی از مراتب فاهمه بشراست.دربهترین حالت، طبیعت ماده فاقدشعوروتجمع عناصرشیمیایی است. چنین فهمی انسان رامجاز به دخل وتصرف مطلق درطبیعت میکند.آنهم نه برای رفع نیازهای اولیه،بلکه به سبب تامین سودومنفعت بیشتر.به همین روی میگفت انسان پیش از حیوانِ‌ناطق بود وبعداز ناطقیِ حیوان است.یعنی عقلانیت اوماده ارضای تمایلات حیوانی‌اش میباشد.واین مقدمه ظهور یا تصرف علی‌الاطلاق انسان بر طبیعت است. انسانِ خودبنیادمدرن که خویش را ارباب طبیعت میداند وجهت مهاراین حیوان ناآرام به ساخت تکنولوژی مبادرت میورزد،خود را مجاز میداند که جهت دم‌افزونی سود سرمایه به هرنحوی در طبیعت وجامعه بشری تصرف کند.واین آغاز است. ➖➖➖➖➖➖➖➖ 💠فلسفه نظری @falsafeh_nazari
✅فهم مخدوش . ♨️محل نزاع: آنچه سبب بروزمشکلات وظهور مصائب گوناگون برای جوامع مختلف وزندگی انسان مدرن شده، اصالت یافتن وبسط توسعه اقتصادی است.برخلاف آنچه عموم مردم گمان میکنند به معنای مجموعه برنامه‌های مدون وقانونی جهت بهبود زندگی‌و وضع معاش ورفاه زندگی مردم جامعه نیست. «توسعه»عبارت‌ است از ايجاد تحولات اقتصادی واجتماعی وسیاسی به منظور تحکیم اقتصاد سرمایه‌داری ودم‌افزونی نامحدود سودِ سرمایه وبسط منطق بازار درجامعه. توسعه بادو ويژگی گسترش‌ وانباشت وتراكم سرمايه تعريف ميشودكه هردواز ويژگيهای اصلی نظام است.غایت تمام تئوريهای توسعه، ايجاد يك جامعه تكنيكی_صنعتی مدرن و مصرف‌گرا میباشدكه به دليل مادی‌گرایی ودنيامداری آن‌ذاتاًدرصددایجاد ، ورفع فقروتبعیض درجامعه نمیباشد. برخلاف گمان رایج، توسعه بر پايه مدلهای رايج غربی به تعميق عدالت اجتماعی ورفع فسادونارسائیهای اقتصادی وگسترش رفاه منجرنمی‌شود، بلكه ايـن مدلهابـه دليل ماهيت منفعت‌طلبانه موجب ظهور يك طبقه سرمايه دار تازه به دوران رسیده وپيدايی انبوهی از فقيران و گرسنگان میگردد‌.مشکلی که دردهه‌های اخیر باآن مواجه هستیم ایجاد طرح‌های توسعه محور کپی شده ازکشورهای غربی توسط دولت‌‌مردان واهالی قدرت در ایران بوده که نتیجه آن چیزی جز بروز اقتصاد عقيم وغيرمولد سرمايه‌دارانه ورانت خوارو نفتی فعلی ايران نمی‌باشد. ✔ آنچه دراین بین حائز اهمیت است یافتن راهکاری جهت برون رفت از گرداب مشکلات ایجادشده توسط طرح‌های توسعه اقتصادی، درایران می‌باشد. ♦️سخنان در کلیپ فوق، طرح اصلی برخی از روشنفکران ایرانی جهت برون رفت از مشکلات فوق است. جان کلام ایشان این است که: ✔برای مبارزه بامشکلات فوق وقدرت یافتن درعرصه بین المللی،نیاز به ابزارهای ازسنخ دنیای سکولار ومدرن هستیم ،یعنی باید قواعدبازی در دوران مدرن رابدانیم واز ماجراجویی وروحیات سلحشوری بسیجیها وسپاهیان احتراز کنیم....وآنچه سبب رفع مشکلات عدیده است دست یافتن به میباشد!!!! ♨️دقت بفرمایید...محل نزاع این بود که مساله توسعه اقتصادی_سیاسی سبب بروز مشکلات بسیاری از جمله گسترش فقروفساد وتضعیف عدالت درایران شده...خوب حالا از نگاه شماروشنفکر گرامی راه‌حل چیست؟؟ راهکار اینه که در بحرمحیط توسعه غربی ولوازم زندگی سکولار شیرجه بزنیم. یعنی تاالان که طرح‌های توسعه درایران به سبب اقتدار حاکمیت دینی به طور نصفه ونیمه اجرایی شده و پدرِ ملت را درآورده، وافی مقصود نبوده بلکه باید حاکمیت دین و روحیات دینی وارزشهای نظیر شهادت طلبی، که تحقق گام‌های نهایی درایران را به تعویق وتاخیرانداخته ومانع از بدبختی وبیچارگی رسمی ملت ایران شده را کنار گذاشته واز توسعه درمعنای حقیقی غربی استقبال کنیم. به عبارتی ازنگاه ایشان، راه حل نهایی، همان مشکل ابتدایی است!!! مثل اینکه کسی بگوید راه نجات از آتش سوزی خانه این است که کل خانه رابه آتش بکشیم!!!! ایران را دعوت ميكند تا منابع طبيعی و نيروی كار و قابليتهای اقتصادی خودرابه جولانگاه تركتازی بی قيدوشرط کارتلها وشرکتهای بزرگ سرمايه‌دار چند مليتی تبديل كنند. تا ملت رنگ وبوی عدالت ورفع فقر راببینند وبچشند!!!!! توسعه یافتن و تبدیل شدن به یک کشور توسعه‌یافته یعنی شدن و در مدار سرمایه‌داری قرار گرفتن. واین امر مستلزم تعمیق دوقطبی مستضعفین ومستکبرین ،سرمایه داران و محرومین، طبقه پولدار بورژوا وطبقات ضعیف آسیب پذیر درجامعه میباشد.نظیر آنچه در غرب ایجاد شده ودر واکنش به این شکافهای طبقاتی ومحرومیت گروهها وطبقات مختلف مردم جنبشهای اعتراضی نظیر و به راه افتاد. بر فرض که مدل‏‌های توسعه اقتصادی بتوانند از کشوری مثل ایران یک ابرقدرت اقتصادی و تکنیکی بسازد اما آیا سعادت و سلامت بشر بدین طریق تأمین شده است؟؟ آیاکشورهای که به توسعه دست یافته‌اند لزوماً کامل‌تر، سعادتمندتر و سالم‌تر هستند؟؟ آیا هدف نهایی رسیدن به مدینه فاضله‌ای مثل آمریکا است که چهل میلیون نفر از مردم آن با فقر دست به گریبان هستند واگر بانکهای تهیه غذا نباشند، این افراد در تامین خوراک ومایحتاج روزانه خود با مشکل مواجه میشوند؟؟آیا به راستی، جز توسعه راهی بهتر برای تحقق آرامش و سعادت و رفاه وجود ندارد؟؟؟ ادامه👇👇
✅سرمایه داری در یک دقیقه گرچه کلیپ فوق طنز است وجهت انبساط خاطر ساخته شده اما وقتی آنرا دیدم یاد ادوار مختلف و ظلم وستم‌های آن به جوامع بشری افتادم. قسمت اول فیلم که آن فرد با ولع مشغول غذا خوردن است وطوری ایستاده که مبادا فرد پشتی در سفره او سهیم باشد، شبیه دوران اولیه سرمایه‌داری یا همان است. دورانی که با پناه بردن به تئوریهای فلسفی و و درنهایت با طرح مباحث اقتصادی توانست توجیهی جهت چپاول وغارت سرمایه و نیروی کارگر پیدا کند وبا ولع به خوردن ثروت ملتها وجوامع پرداخت. تا جایی که جهت دم افزونی سود سرمایه فرهنگ ملتها رافاسد وانسانها را دچار ازخودبیگانی والیناسیون کردند. قسمت دوم فیلم آن فرد پشتی جرات میکند و دست به سفره میبرد تا لقمه‌ای نصیبش شود. تطابق دارد با اواخر قرن نوزدهم و ظهور نخستین جنبش‌های کارگری که بامبارزات بسیار خونین همراه بود. ودرنهایت انقلابهای بولشویکی که ابتدا در روسیه بود وبه تدریج تا لهستان ومجارستان ورومانی پیش رفتند. در نهایت مجبور شد به جنبش‌های کارگری امتیازهای از قبیل تاسیس سندیکاها و انواع بیمه ومدارس دولتی و....بدهد که مصادف است با طرح دولت ارشادی و ظهور . ..که البته این ادوار با کلیپ فوق انطباق نداد...ولی قسمت آخر فیلم بسیار شبیه است به دوران سوم سرمایه داری که دوران است. از دهه هفتاد میلادی نظام سرمایه داری مشغول پس گرفتن امتیازاتی شد که در اوایل قرن بیستم به انجمن‌های کارگری داده بود. طرحهای اقتصادی و همگی در راستایی بازپس گیری سود سرمایه‌ای بودکه در دهه‌های قبل، لیبرالیسم به خاطر از سرگذراندن خطر جنبشهای رادیکال کارگری اجبارا پرداخت کرده بود وتن به طرح نوعی دولت ارشادی وحامی کارگران داده بود. در دوران جدید سرمایه داری باشدت بیشتر دست کارگران و سایر انسانها را از ثروتهای ملی واجتماعی دور کرده است. همچنین لیبرالیسم با چهره‌ها ومدلهای مختلف در راستای چپاول حداکثری انسان وطبیعت برآمده است. قسمت آخر فیلم که آن فرد طماع دست نفر پشتی را از لقمه کوتاه میکند ودرنهایت با کلماتی او را تهدید یا نصیحت میکند تادیگر دست به سمت سفره دراز نکند، شبیه ماله‌کشیهای فلسفی_علمی و و و ودیگر عمله و اَکَله سرمایه داری است که باحرفهای مثل هنربرای هنر، علم برای علم، جوامع و....سعی میکنند جنایات لیبرالیسم را علمی ومنطقی جلوه کنند، تا دیگر کسی جرات برپایی جنبشهای ضد لیبرالیستی را نداشته باشد. در واقع این گروه باطرح گفتمانهای مختلف فلسفی وعلمی وهنری در دهه‌های اخیر سعی کردند هرگونه شورش بر علیه هژمونی بین المللی وحاکمیت لیبرالیسم را غیرطبیعی جلوه کنند. گویا پذیرش نظم فراماسون_سرمایه داری جهانی امر طبیعی است وهرکس برعلیه آن فکر کند، قلم بزند وسخن بگوید، فردی مستبد ومتوهم و روان پریش وغیرطبیعی است. ┅┅┅┅──✺──•⊰➺ 🔸فلسفه نظری ⌜@falsafeh_nazari