eitaa logo
فلسفه نظری
2.1هزار دنبال‌کننده
458 عکس
76 ویدیو
69 فایل
🔮شناخت عقلانی پیرامون حقیقت‌ موجودات‌ را فلسفه‌نظری گویند. ✔والحّقُ لایعرفُ الّا بِالبُرهان لابِالرِجال @eshragh1300
مشاهده در ایتا
دانلود
فلسفه نظری
🔴پاسخ به شبهات مخالفان فلسفه اسلامی ⬅️متاسفانه یکی از مواردی که مخالفان از آن سو استفاده می‌کنند، م
🔴پاسخ به شبهات مخالفان فلسفه اسلامی ♨️ . ⬅️در پاسخ ممکن است اشکال کنید که "ماده در هر مرحله‌ای استعداد صورتی را دارد؟" اين استعدادها در واقع چيست؟ آيا بنا بر اينکه ماده در هر مرحله‌ای استعداد صورتی را دارد، نمی‌توان گفت پس ماده بايد امری مجزای از صورت باشد؟ ⬅️در پاسخ می‌گوییم: 💠ما گاهی ماده اولی را اعتبار می‌کنيم و گاهی ماده ثانيه را. ماده اولی همان هيولای اصلا اولی است که قوه محض است، و ماده ثانيه يعنی ماده در حالی که متعين و متلبس به يک صورت خاص است و مستعد برای صورتی ديگر است؛ مثلا نطفه را که می‌گوييم " ماده ثانيه " به اين معناست که هيولای اولی و قوه محض در آن هست در حالی که اين هيولای اولی الان متلبس به صورت نطفه است؛ نطفه انسان استعداد صورت انسانيت را دارد و نطفه گوسفند استعداد صورت گوسفندی. 💠پس اين استعدادها برای ماده، به يک اعتبار از صورتها پيدا می‌شود؛ يعنی مثلا نطفه انسان که استعداد صورت انسانيه را دارد، اين استعداد مولود ماده است به علاوه صورت نطفه بودن. 💠اينجا حتی موضوع هم دو بيان مختلف ديده می‌شود چون شما عزیزان متوجه آن نمی‌شوید باید توضیحی اجمالی بدهیم. 💠 گاهی می‌گويیم "ماده با هر صورتی ( ماده ثانيه) استعداد صورت خاصی را دارد؛ مثلا دانه گندم که ماده ثانيه است استعداد خوشه گندم شدن را دارد و دانه جو که ماده ثانيه ديگری است استعداد جو شدن را دارد." 💠در اينجا اين استعدادها چيست؟ آيا وقتی ماده صورتی پيدا می‌کند استعدادی در آن حادث می‌شود، يا حقيقت چيز ديگری است؟ حقيقت اين است که صورتها برای ماده بيشتر شکل مانع را دارند نه شکل شرط ،و ما می‌گويیم: در هيولای اولی ،يعنی ماده محض، قوه محض، همان معنا که از همه مراتب طبيعت قابل انتزاع است، استعداد همه صورتها است. 💠اين يعنی: هيولای اولی لاتعين محض است و هرچه شیء غيرمتعين ‌تر باشد قابليتش برای صورتهای گوناگون بيشتر است؛ يعنی استعداد از جنبه عدمی پيدا می‌شود و هرچه شیء بی‌تعين‌تر باشد استعداد صورتهای مختلف در آن بيشتر است. 💠پس اگر ما هيولای اولی را که مجاور عدم محض است اعتبار کنيم، چون فاقد هر فعليتی غير از فعليت قوه است استعداد همه صورتهای عالم را دارد. اما وقتی هيولی متلبس به صورتی شد خاصيت اين صورت اين نيست که به کمک هيولی استعداد جديدی حادث می‌کند، بلکه خاصيت صورت اين است که جلوی همه استعدادها را می‌گيرد الا يک استعداد. هيولای اولی مثل شیئی است که در يک نقطه مرکزی قرار گرفته و براي او در ذات خودش به عدد شعاع‌هایی که از مرکز دايره به محيط آن می‌توان کشيد راه باز است، ولی وقتی هيولی متلبس به صورتی شد مثل اين است که شما برای آن شیء وضعی را به وجود بياوريد که تمام راهها بر او بسته شود غير از يک راه. 💠لذا صورت ملاک تمانع است و صورتها با يکديگر تمانع و تضاد دارند. دانه گندم از آن جهت که دارای ماده اولی است استعداد انسان شدن در او هست، ولی صورت گندم امکان انسان شدن را از او گرفته است؛ همچنين با صورت گندم امکان گوسفند شدن، طلا شدن، جو شدن و... از دانه گندم گرفته شده است، همه امکانات از آن گرفته شده است الا يک امکان و آن امکان خوشه گندم شدن است. 💠پس اين استعدادها حادث نيستند که بگوييد "اين استعدادها از کجا پيدا شده‌اند؟" بلکه استعداد مثل قوه از جنبه عدمی پيدا می‌شود؛ هرچه شیء از نظر صورت ضعيف‌الوجودتر باشد امکانِ شدن در آن بيشتر است و هرچه قوی الوجودتر باشد امکانِ شدن از نظر عرضی برای آن محدودتر می‌شود و از نظر طولی ممکن است بيشتر شود؛ مثلا اگر يک شیء فلان معدن شد امکان اينکه معدنهای ديگر بشود از او گرفته می‌شود، بعد که گياه شد امکانهای بيشتری از او گرفته می‌شود، بعد که حيوان شد امکانهای بيشتری گرفته می‌شود و بعد که انسان شد باز امکانهای بيشتری از او گرفته می‌شود. 💠خلاصه هرچه صورت قوی تر و شديدتر شد امکانات ماده محدودتر می‌شود. پس نقش صورت مانعيت است.✅ 💢 . . . . . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
‌🔻 اجزاء جسم جسم جوهری محسوس است که دارای دو جزء بالقوه(ماده) وجزء بالفعل(صورت) میباشد. ۱_جزء بالقوه_ ماده (والمادهُ ما به الشیء بالقوه) عبارت است از توانایی‌های موجود  در اینکه بتواند حالت دیگری را که الان ندارد به خود بگیرد. به این توانایی واستعداد وقابلیت شیء برای پذیرش تحولات و تغییرات بعدی، ماده میگویند. ۲_جزء بالفعل_صورت (مابه الشیء بالفعل) عبارت است از ذات و حقیقت شیء و هر آنچه که شیء را آن کرده است که هست. به عبارتی صورت، کل ویژگی‌های موجود میباشد. صورت آن چیزی است که منشاء آثار وخواص موجود میباشد و آن را با هر چیز دیگر متفاوت کرده است. 🔖 تلازم ماده وصورت: ماده قابلیت محض است و از این حیث هیچ فعلیتی ندارد لذا موجودیت و ماده به صورت است. به عبارتی ماده در فعلیت یافتنش نیازمند صورت است. صورت فعلیت محض است با این حساب برای موجودیتش نیاز به ماده دارد وتا ماده(که موضوع آن است) نباشد صورت نمیتواند موجود شود. زیرا صورت در تعیین خود نیازمند به ماده است.بر این اساس ماده صورت را متعین می‌کند و صورت ماده را بالفعل می‌کند.لذا ماده علت تشخص صورت و صورت علت فعلیت برای ماده است. پس هردو برهم توقف دارند منتهی این توقف سبب دور نمیباشد، زیرا جهت توقف آنها متفاوت است. جهت توقف ماده بر صورت در فعلیت است و جهت توقف صورت بر ماده در تعین است. ╰๛--- ‑ ‑  -   - @falsafeh_nazari