امنیت مردم و حمایت رهبری
۱- با وجود ناکارامدی دولت در حل مشکلات اقتصادی بویژه بعداز تصمیم نادرست دولت در اجرای افزایش قیمت بنزین برای برخی این شبهه پیش آمد که چرا رهبری از دولت و تصمیم سران سه قوه حمایت کردند. اولا طبق سنت حضرت امام(ره)، رهبرمعظم انقلاب نیز که از دولتهای برآمده از رای مردم براساس قانون اساسی در هر دورهای حمایت کردند،در این دوره نیز به احترام رای مردم از دولت فعلی حمایت میکنند. حضرت امام در۲۷ مرداد۵۷ خطاب به خبرگان ملت و مسئولین میفرمایند «اکثریت هرچه گفتند، ملت که رای داده معتبر است، بر طبق مسیر خود ملت حرکت کنید، ولو عقیدهتان این است که مسیری که ملت رفته خلاف صلاحاش است». ثانیا با توجه به تصمیمِ اجرای افزایش قیمت بنزین، به فرمایش رهبری دشمنان «توطئه بسیار پیچیده و خطرناکی» تدارک دیده بودند تا به دست نفوذیهای داخلی و حامیان فتنه ۸۸ تکمیلکننده مثلث فتنه در منطقه باشند. قطعا در آینده ابعاد این توطئه روشنتر خواهد شد و در شرایط فعلی مصلحت کشور ایجاب میکند که فقط با مروری گذرا روشن شود چرا رهبری ورود و حمایت کردند.
۲- فتنه در منطقه مقاومت با استعفای سعدحریری در لبنان آغاز شد و با استعفای عادل عبدالمهدی در عراق ادامه پیدا کرد و قرار بود با ایجاد ناامنی و تنش و فضای احساسی و تغییر محاسباتی، مسئولان کشور از جمله رئیسجمهور را نیز به سوی استعفا سوق دهند-همانگونه که ظریف هنگام حضور بشاراسد در تهران چنین تصمیم اشتباهی را اتخاذ کرد- و نهایتا دولت به دست شخصیتها و جریانهای مدعی حامیاش ساقط شود و بعد ملت و نیروهای دلسوز کشور را متهم به ساقط کردن دولت کنند و شعلههای فتنه گستردهای در کشور زبانه بکشد! در راستای اجرای این سناریوی خطرناک، اصلاحطلبان و روزنامههای آنها از جمله یکی از تجدید نظرطلبان فتح لانه جاسوسی در تناقضی آشکار و فریبکارانه در حالی که چهرههای معروفی نظیر تاجگردون و الیاس حضرتی و لاریجانی و کاظم جلالی از لیست امید در مجلس، در ترکیب شورای عالی هماهنگی اقتصادی حضور داشتند و از تصمیم رئیسجمهور در این شورا حمایت کرده بودند، آقای روحانی را توصیه به استعفا و القا میکردند «روحانی اگر نمیتواند و یا نمیخواهد و گمان میکند در حاکمیت به او اجازه نمیدهند، کنارگیری کند»! رسانههای بیگانه هم دلسوز ملت شدند که«روحانی دیگر مقبولیتی نزد مردم ندارد و باید استعفا دهد.» برخی از لیست امید طرح دو فوریتی برای توقف طرح سهمیهبندی و کشاندن رئیسجمهور به مجلس و تحریک وی به استعفا با موضعگیریهای هدایت شده دادند. نمایندگانی از لیست امید نیز همصدا با بیبیسی و دیگر رسانههای فارسی زبان بیگانه خواستار انحلال شورای هماهنگی اقتصادی سران قوه شدند. برخی نیز مثل محمود صادقی و محمد قسیم عثمانی و وکیلی استعفا کردند که قرار بود مثل مجلس ششم اکثر اعضای لیست امید اعلام استعفا کنند. نطق احساسی و ساختارشکنانه خانم سلحشوری برای اعلام عدم ثبتنام مجددش در همین پازل طراحی شده بود. زمزمههایی هم از استعفای ظریف و زنگنه شنیده میشد. در این توطئه حتی قرار بود برخی نفوذیها با ظاهری دلسوزانه با توجه به اعتراضهای به حق مردم به دولت، برخی ائمهجمعه را نیز در موضعگیری علیه دولت تشویق و ترغیب و حتی وادار به استعفا کنند. استعفای امام جمعه موقت یکی از شهرهای کهگیلویه و بویراحمد و نطق تند امام جمعه یکی از مراکز استانها در همان جمعه اولِ اعلام افزایش قیمت بنزین موید این تحلیل است. از سوی دیگر با اعلام شبانه تصمیم افزایش قیمت بنزین رئیسجمهور به عنوان عالیترین مقام اجرایی کشور با توجیه اینکه بیخبرم و زنگنه وزیر نفت که باید در همان ساعات اولیه اجرای طرح بر صفحه تلویزیون حاضر شوند و مردم را در جریان قرار دهند و دعوت به آرامش کنند، از دید افکارعمومی غایب شده بودند و ادعا میشد مسئولیت به وزیر کشور سپرده شده است! علیرغم اینکه سرویسهای اطلاعاتی برخی کشورهای همسایه اطلاع داده بودند که شب میلاد پیامبر قرار است ایران را به هم بریزند و سفیر انگلیس هم یک هفته قبل به سفرای اروپایی گفته بود هفته آینده ایران شلوغ میشود! و قطعا چشم تیزبین نیروهای اطلاعاتی و امنیتی کشور که فردی مثل روحالله زم را در تور خود گرفتار کردند، هم این مسائل را رصد و به مقامات مسئول اطلاعرسانی کرده بودند، اما با توجه به مصوبه و دستور شورای امنیت کشور برای قطع اینترنت به منظور جلوگیری از هماهنگی آشوبطلبان، وزیر ارتباطات نیز در چنین شرایط بحرانی به مرخصی میرود و از دسترس خارج میشود!!! در این شرایط افرادی مثل علی مطهری خواسته یا ناخواسته به آشوبطلبان و بیبیسی گرا میدهند تا رهبری را هدف قرار دهند و به دروغ ادعا میکنند «دولت و مجلس نمیخواستند بنزین را گران کنند اما با فشار رهبری مجبور شدند»! عدهای از اصلاحطلبان هم در بیانیهای بهجای محکوم کردن آشوبطلبان،
🔘 بازگشت به فرهنگ شرک
💠 نویسندگان اومانیست، به نوشتن هرزه ترین مسائل انسانی می پردازند. نقّاشان اومانیست به کشیدن اندام برهنه انسان می پردازند. برخلاف هنرمندان گذشته که چهره قدّیسان مذهبی و قهرمانان داستان های مذهبی را در نهایت حجب و آزرم تصویر می کردند.
💠 وقتی بپرسیم که چرا مذهب اصالت بشر (اومانیسم) متضمّن چنین لاابالی گری است، متوجّه می شویم که معنای «انسان» در تفکّرات غير دینی، متفاوت و متضاد با تعریف آن در کتب آسمانی است.
💠 در بینش اومانیستی، انسان، صرفاً جز جسم و جسمانیات چیز دیگری نیست و این همانست که در قاموس دین نفس امّاره نام گرفته است. بنابراین مفهوم بشر جديد غربی، نفس امّاره مطلق است.
💠 انسان در این فرهنگ به صورت بتی در می آید که نه تنها خود را بالا نمی کشد تا به خدا برسد، بلکه سعی می کند خدای خود را به پایین کشد و خود به جای خدا اصل شناخته شود.
💠 پدران اومانیسم در زمان رنسانس، عدّه ای جنجالی بودند که حتّی در دنیابینی هم به ابتذال رسیدند. یکی از چهره های مشخّص و معروف آنها پیکو بود که در بیست و نه سالگی ادّعا می کرد که علوم جهان آن قدر سهل و ساده است که او می تواند همه را در نهصد رساله بنویسد!
💠 در غليان مجدّد این جریان که در قرن هجدهم صورت می گیرد، کسانی مثل ولتر، ژان ژاک روسو و منتسكيو سربلند می کنند. در مورد ژان ژاک روسو این تفکّر، صراحت و نظم پیدا می کند و امروز نیز در اگزیستانسیالیزم ملحدان، به آنجا می رسد که ژان پل سارتر صريحاً می گوید: انسان، خداست!
📚 « #سیر_تفکر_جدید_در_ایران_و_جهان »
#حدیث_شناسی
#رجال_الحدیث
#رجال_پژوهی
#شیخ_محمد_سند
🔅🔅🔅
📌 استاد شیخ محمد سند در گفتگوی اختصاصی با شبکه اجتهاد:(1)
▫ روش تصحیح حدیث از راه رجال، بسیار خطرناک است
▫ آیتالله خوئی مسیر مشهور بررسی احادیث را منحرف کرد
▪ مرحوم آقای خویی در این زمینه بسیار افراط کرده است. ایشان خودش میفرماید مبانی من خلاف مشهور است. ایشان هیچیک از مبانی مشهور در پذیرش روایات را قبول ندارد و این شاذ از مشهور است. حال این شاذ، مشهور شده است و بالعکس، روش مشهور در میان قدما، شاذ گردیده است. متأسفانه این روش کمکم به علم کلام و شبهات و … هم سرایت کرده است.
📝 اختصاصی شبکه اجتهاد: استاد شیخ محمد سند، علاوه بر پرکاری در تدریس و تألیفات فراوان، بسیار تأمل و تفکر میکند. او چه زمانی که طلبهای ساده بود، چه بعد از آن که استاد مهمی شد و چه اکنون که سودای مرجعیت دارد، تأمل و تفکر را فراموش نکرده است. همین است که هر چند صباح، مبنای مهمی را بیان کرده و منتشر میکند. مدتی است شنیده میشد او روش جدیدی در بررسی صحت روایات به دست آورده که بر اساس آن، تمام فقرات زیارت جامعه کبیره و بسیاری دیگر از متنهای حدیثی را معتبر مینماید. با این استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه نجف در رابطه با روش جدید ابداعیاش گفتگو کردیم. دانشجوی پیشین رشته مهندسی دیوید گیم (david game college) لندن، معتقد است روش مشهور فقها، روش بررسی سندی نیست، بلکه این روشی است که توسط ابنطاووس ابداع شد و بعد از آن، کسانی همچون آیتالله خوئی، آن را نشر دادند و در تأسی به آن، افراط کردند. گفتگوی صریح و جذاب شبکه اجتهاد با این استاد کثیر التألیف و خوشفکر حوزه علمیه نجف، از نگاه شما میگذرد:
📝 اجتهاد: شنیدهها از شما حاکی از این است که مدتی است روش جدیدی را در اعتبارسنجی احادیث به دست آوردهاید که با روشهای پیشین متفاوت هستند و با این روش، احادیث زیادی را تصحیح نمودهاید. این روش چیست و آثار آن در حدیث به چه میزان است؟
🎤 سند: چند سالی ما در نجف کارگاه جنبی برقرار کردیم. سه نفر بودیم که درباره زیارت جامعه تحقیق کردیم. در طول این سه سال، فهمیدیم زیارت جامعه بیش از ده طریق دارد. در همین مدت یک روش عجیبی را در علم حدیث یافتیم. فهمیدیم که زیارت جامعه مثلاً شصت بند است. هر بندی دارای پنج جمله یا کمتر است. ما فقط به بررسی جملات پرداختیم. دیدیم تمام این جملات در زیارات دیگر آمده است. بله زیارت جامعه چینش جدیدی دارد اما مضمون آن در سایر زیارات موجود است.
▫ فقها یا علمای اخلاق، آیا قرآن را در ابواب فقه به ترتیب سور مراعات کردهاند یا به ترتیب مسانید؟ آیا ترتیب قرآن در کتب متکلمین به ترتیب مصحف است یا به ترتیب دیگری است؟ فقیه و مفسر و متکلم، چینش آیات در سوره را مدنظر و غایت اصلی قرار نمیدهد. خود فقها، آیات را تقطیع میکنند. پس این تراث، باید بهطورکلی بررسی شود. فقها در بیان آیات که همه آیات را نقل نمیکنند و آن را قطعهقطعه میکنند. البته سیاق آیه و روایت اثر دارد؛ اما یک فرمول فینفسه موضوعیت دارد که چه کسی گفته منبع این حکم، فلان سند است. این مبنا در زمان ما به فراموشی سپرده شده است.
▫ شما به موضوع حرمت ربا توجه کنید. فقیه چندین آیه را تقطیع میکند و سپس حکم به حرمت میدهد. مفسر و متکلم و دیگران هم همینطور است. پس شما در گروی این چینش خاص نباید باشید. قدما که بزرگترین میزان را کتاب و سنت میگرفتند، منظورشان منظومه کتاب و سنت است. چون سند و منبع اصلی، همین طریق است.
▫ به طور کلی، جعل در یک حدیث ممکن است اما در منظومه احادیث ممکن نیست. مرحوم شیخ مفید و سید مرتضی و اکثر قدما حتی شیخ صدوق در بحث حجیت خبر واحد کلماتی دارند. شیخ انصاری کلمات این بزرگواران را نقل کرده که اگر بحث سندی صرف باشد، فایده ای ندارد. حجیت حدیث به متن روایت است. به تعبیر دیگر وقتی میخواهند ببینند فلان قانون، مطابق با قانون اساسی هست یا نه کاری به سخنگوی دولت ندارند. بلکه به متن قانون اساسی رجوع میشود. ریشه شرعی بودن و مشروعیت، اینها نیست. لذا طریق که مرحله اثبات است، منبع حجیت نیست. متأسفانه سید احمد ابن طاووس مسیر را کج کرد و صحت را در مسیر طریق گذاشته نه در مسیر متن تا به مرحوم خویی رسید که ایشان متأسفانه این روش را به کمال خود رسانید.
@salmanraoofi
#حدیث_شناسی
#رجال_الحدیث
#رجال_پژوهی
#شیخ_محمد_سند
🔅🔅🔅
قسمت اول مصاحبه
https://eitaa.com/salmanraoofi/6973
🔅🔅🔅
📌 استاد شیخ محمد سند در گفتگوی اختصاصی با شبکه اجتهاد:(2)
▫ روش تصحیح حدیث از راه رجال، بسیار خطرناک است
▫ آیتالله خوئی مسیر مشهور بررسی احادیث را منحرف کرد
▫ این روشی که ما بیان می کنیم، روش بسیار مهم و مؤثری است. فقیه گاهی مسئله را با ابزار فقه حلاجی میکند ولی گاهی فقه را با ابزار رجالی بررسی میکند. مثلاً روایات را بررسی میکند و برخی را تضعیف میکند و بعد تعارض میشود و بعد یکی را بر دیگری ترجیح میدهد. متأسفانه علاج مسئله فقهی را با علم رجال انجام میدهند.
▫ روش مرحوم خویی این اشکال را دارد. مرحوم صاحب جواهر مسائل فقهی را با متن حدیث حلاجی میکند. باید مشخص شود که این آقا فقیه است یا رجالی است؟ بیشتر شاگردان مرحوم خویی بحث رجالی را مطرح میکنند. بله، فقط مرحوم روحانی خود را از بند رجال آزاد کرد. لذا ایشان به فقه رضوی بها و اعتبار میداد چون متن آن قوی بود. اگر روش حلاجی فقه، به علم رجال باشد، بسیار خطرناک خواهد بود. آیا علم رجال به علم فقه تکیه دارد یا فقه تکیه به رجال دارد؟ مرحوم نجاشی که استاد شیخ مفید است، وقتی کلمه صحیح را که استفاده میکند، به دنبال طریق صحیح است یا متن قوی؟ قطعا دومی مراد است.
▫ بزرگترین شاخص اعتبار حدیث، کتاب و سنت است که کار فقیه است و رجالی چنین توانایی ندارد. این روش فعلی که فقط به رجال بهاداده میشود بسیار خطرناک است و درد بیدرمان است.
▫ مرحوم آقای خویی در این زمینه بسیار افراط کرده است. ایشان خودش میفرماید مبانی من خلاف مشهور است. ایشان هیچیک از مبانی مشهور در پذیرش روایات را قبول ندارد و این شاذ از مشهور است. حال این شاذ، مشهور شده است و بالعکس، روش مشهور در میان قدما، شاذ گردیده است. متأسفانه این روش کمکم به علم کلام و شبهات و … هم سرایت کرده است. مثلاً اعتبار کتاب تحف العقول فقط به سند تنهاست یا اعتبار آن به متن است؟ آقا بزرگ تهرانی که یک کتابشناس قوی است، تحف العقول را معتبر میداند.
▫ این روشهای مختلف فقهی که وجود دارد، در کتابی جمعآوریشده است و مراحل استنباط نیز نگاشته شده است که بهزودی منتشر خواهد شد.
📝 اجتهاد: به نظر می رسد با روش اعتبار سندی صرف، بسیاری از مسائل مستحدثه بیجواب میماند؛ زیرا طبق این روش، لازم است روایات زیادی کنار گذاشته شوند.
🎤 سند: بله، این روشی که مرحوم خویی آن را مشهور کردند، شذوذاتی دارد که بیان شد. باید این مطالبی را که عرض کردم منتشر کنید تا حوزه از خواب بیدار شود. آنچه اهمیت دارد، متن است. متکلم باید به متن نگاه کند. علم رجال به علوم دیگر دینی تکیه دارد نه اینکه سایر علوم به علم رجال تکیه داشته باشند. علم حدیث از علم رجال مهمتر است. علم حدیث، مواد است. اینکه بفهمیم شخصی کثیر الروایه هست یا نه، از علم حدیث استفاده میشود. شیخ مفید و صدوق و دیگران محدث هستند. با احترام شایان به مرحوم آقای خویی، اما روش ایشان بسیار خطرناک است. تکیه اهلبیت علیهمالسلام نیز بر متن بوده است کما اینکه فرمودهاند: «حدیث تدریه خیر من الف حدیث ترویه» فهمیدن حدیث مهم است و آن آگاهی از متن است و کاری به سند ندارد. بله سند خوب است اما پایه اصلی و رکن نیست.
@salmanraoofi
سلام..قابل توجه دانشجویان محترم درس اخلاق اسلامی...جزوه اخلاق فضای مجازی👇👇👇
May 11
May 11
انتشار به جهت درخواست برخی دوستان....
سخنرانی حقیر در شام شهادت سردار سرافراز اسلام حاج قاسم سلیمانی، با موضوع «نقش حاج قاسم سلیمانی در جلوگیری از نسل کشی شیعیان معاصر»...
مسجد چیت ساز اهواز، جمعه 13 دی 1398 👇👇👇👇👇
💠اجرای دیدگاه های نوشهرگرائی در قم، به گسستگی روابط انسانی منجر خواهد شد!
🗞نامه حجت الاسلام علی کشوری به دکتر سید مرتضی سقاییان نژاد شهردار قم:
🔹تصمیم گرفتم درباره آینده شهر مبارک قم مطالبی را با جنابعالی و سایر کارشناسان حوزه مدیریت شهری در میان بگذارم؛ امیدوارم با بررسی دقیق تر این مطالب - که برگرفته از "نظریه فقهی مدیریت شهری محله محور" است- چشم اندازی جهانی و تمدنی برای شهر قم تعریف و تصویر گردد. الگوی فعلی مدیریت شهر قم، آرمانهای انقلاب اسلامی، جایگاه ام القرائی قم و نیازهای زیرساختی حیات طیبه خانواده های قمی را پشتیبانی نمی کند و نیازمند تحول بنیادین است.
🔸نکته اول اینکه ؛ وضعیت یک شهر را با شاخص بهبود روابط انسانی ارزیابی می کنیم. اگر روابط انسانی در یک شهر به چالش کشیده شود؛ آن شهر را نباید پیشرفته و تکامل یافته محسوب کرد. به دلیل تأثیر غیر قابل انکار روابط انسانی در عملکرد همه حوزه های شهری، قضائی، انتظامی، شغلی، آموزشی، خانوادگی، بودجه ای و قانونی، شاخص ارزیابی یک شهر را بهبود و تکامل روابط انسانی می دانیم.
🔸نکته دوم آنکه؛ در نظریات نوشهرگرائی به نقش مدیریت شهری در تنظیم روابط انسانی پرداخته نشده است و برای تبیین تأثیرات الگوهای مدیریت شهری بر روابط انسانی نیازمند استفاده از نظریات فقهی هستیم. اساساً رهیافت های نوشهرگرائی و دیدگاه های هبیتات (UN HABITAT) و راهبردهای بخش یازدهم سند توسعه پایدار ۲۰۳۰ بر مبنای دستیابی به این هدف بلند طراحی نشده اند و نباید انتظار داشت این شاخص مهم با اجرای این نظریات و مفاهیم بهبود یابد. بدون تردید با ادامه استفاده از این نظریات در شهر قم گسستگی و اصطکاک حادی در حوزه روابط انسانی بر مردم تحمیل خواهد شد؛ که جبران آن بسیار سخت خواهد بود.
🔸نکته سوم اینکه؛ برای بهبود روابط انسانی-که ساختاری ۱۳ بخشی دارد- نیازمند بازتعریف مفاهیم حوزه مدیریت شهری علی الخصوص باز تعریف مفهوم محله هستیم. در نظریه فقهی "مدیریت شهری محله محور"، محله را به محل تأمین نیازهای چهارگانه خانوار -شامل: ۱- نیازهای تفریحی، ۲-نیازهای تحصیلی، ۳-نیازهای روزمره و ۴- نیازهای شغلی- تعریف کرده ایم و معتقدیم با تحقق این تعریف روابط انسانی به صورت پایدار بهبود می یابد.
🔸نکته چهارم آنکه؛ برای تحقق تعریف جدید محله، بیش از ۱۵۰ تصمیم و اقدام فقهی متصور است. بخش تصمیم نظریه مدیریت شهری محله محور شامل ۱- تصمیم های ارتباطی، ۲-تصمیم های زیرساختی و ۳- تصمیم های مشارکتی است. به عنوان مثال ۱- ایجاد بازارهای موقت، ۲- بازتعریف مفهوم فضای سبز بر اساس طرح عطر، ۳-- تحدید مساحت محلات، ۴- تغییر در مقرارت ملی ساختمان بر اساس روابط انسانی و ۵- طراحی جامع کالبد محله، بخشی از این تصمیمات محسوب می شود.
هدایت شده از 🇱🇧🚩 دختــران چــادری 🇮🇷
⭕️آیا اشتغال زنان، رضایت از زندگی زناشویی را بیشتر میکند؟
🔻یک مطالعه تحقیقاتی توسط متخصصانی از دانشگاه علوم پزشکی لارستان و دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان انجام شده است که در آن تأثیر اشتغال زنان بر میزان رضایت از زندگی زناشویی زوجین مورد بررسی قرار گرفته است.
🔻در این مطالعه مقطعی، ۲۰۲ زوج مشارکت داشتهاند و اطلاعات مورد نیاز پژوهشگران را با کمک پرسشنامه مشخصات فردی و پرسشنامه رضایت از زندگی زناشویی ارائه دادهاند.
بهعلاوه، همسران زنان خانهدار نیز رضایت بیشتری را از زندگی زناشویی گزارش کردهاند.
🔻«بر اساس نتایج این پژوهش، میزان رضایتمندی بهطورکلی در زنان خانهدار و همسران آنها در مقایسه با زنان شاغل و همسران آنها تفاوت قابل توجهی دارد و زنان خانهدار و همسران آنها از زندگی زناشویی خود رضایت کلی بالاتری را گزارش کردهاند»./جنس اول
🆔 @Clad_girls 🍃🌸
احسان فردآقایی:
به نقل از کانال دغدغه های حوزوی به قلم احمد اولیایی:
حوزه عمومی تحلیل، پاشنه آشیل جنگ ترکیبی
تحلیلی بر تفاوت دانش و اطلاعات، در عصر شبکه های اجتماعی
ایران امروز عرصه تقابل پدیدههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و حتی نظامی متعدد بوده که تحلیل را به امری دشوار بدل کرده است. بررسی اتفاقات مختلف فقط 60 روز گذشته می تواند دشواری تحلیل را برای ما نشان دهد. گرانی بنزین، یارانه معیشتی، ترور سردارسلیمانی، تحریمهای جدید، تشییع جنازه بینظیر سردار سلیمانی، حمله موشکی ایران به پایگاه نظامی آمریکا، کشته شدن تعدادی در تشییع جنازه کرمان، سقوط هواپیمای اوکراینی، رد صلاحیت های نامزدهای مجلس، موضع گیری سپاه در مورد سقوط هواپیما، اطلاع رسانی نادرست رسانه ملی در مورد ماجرای هواپیما و تجمع های اعتراضی عمده اتفاقاتی بوده که ایران را در دو ماه گذشته به کشوری خبرساز تبدیل کرد.
در این بین، حق هر ایرانی ست که بداند چه اتفاقی افتاده و علاوه بر دانستن با رسیدن به حقیقت و تحلیل درست، هم تکلیف خود را بداند و هم کنشگری مناسب داشته باشد.
وجود اظهار نظرهای ضدونقیض مسئولین، فیلم ها و کلیپ های نظامی، مدارک محرمانه پخش شده، عزل و نصب ها، حضور گسترده غربیها دررسانه بر علیه ایران، موضع گیریهای اشتباه برخی مجریان تلویزیون و... را به همه اتفاقات فوق اضافه کنید. سناریوی حمله الکترونیکی و سایبری به هواپیمای اوکراین، سناریوی مشارکت قطر و دو سفر قابل تأمل قطری ها به ایران نیز به پیچیدگی اتفاقات اخیر دامن زده است.
فارغ از اینکه چه کسانی، چه کسی، چه نهادی و چه مدارکی به واقعیت نزدیکتر است، آنچه برای ما خطرناک تر است شکست در این جنگ هیبریدی ست.
جنگ هیبریدی نسل آخر جنگ هایی ست که از جنگ اولیه نظامی خطی فاصله گرفته و ترکیبی از انواع حملات را شامل می شود. قوه ادراک، شناخت، روش تحلیل و احساس در این جنگ از اهداف اصلی دشمن هستند. هر چند حملات نظامی نیز در جنگ هیبریدی جایگاه خود را دارد اما جنگ شناختی یعنی حمله به شناخت مردم در اولویت قرار می گیرد.
اگر چرخی کوتاه در عرصه فضای مجازی بزنیم اختلاف تحلیل را میان عموم مردم خواهیم دید. «بروز اشتباه» تا «نقشه دشمن» و «ناکارآمدی نظام» طیف وسیعی از نتایجی ست که مردم در این گفتگوها سعی دارند برای یکدیگر اثبات کنند.
دشمن در بخشی از جامعه موفق شده است کاری کند که ما تحلیل غلط داشته باشیم. قابلیت فضای مجازی در بمباران اطلاعات و همچنین دسترسی بالا به اطلاعات برای همه، نیز به دشمن کمک شایانی کرده است.
دراین جا فقط یک مسأله را بیان می کنم که در جنگ شناختی، اگر آن را کنار نگذاریم دشمن به هدف خود می رسد؛ «خود عالم پنداریِ» ناشی از کثرت اطلاعات و اعتماد بنفس نشأت گرفته از آگاهی های سطحی مهمترین آفت این روزهای مردم بخصوص فعالان فضای مجازی و رهبران فکری ست که از اطلاعات فضای مجازی تغذیه می کنند. شما با عضویت در چند کانال شبکه های اجتماعی و مرور تعدادی وبگاه خبری به انبوهی از داده اطلاعاتی دست پیدا می کنید. این انبوه داده اولین اثری که دارد القای احساس دانستن و غنای علمی است و در نتیجه خود را بی نیاز از دیگران می بینید. در این برهه با کاهش قابل توجه «پرسیدن» و «پرسش» مواجه خواهیم شد. ما خود را با دسترسی به اطلاعات فراوان، داناترین فرد فامیل، گروه یا جامعه می پنداریم. تحلیل ما بهترین تحلیل و مبتنی بر انبوهی از دانسته هاست.
حوزه عمومی تحلیل که مبتنی بر کنشگری در فضای مجازی شکل گرفته حوزه عمومی استانداردی نیست. کاهش شکاف آگاهی بواسطه گسترش فضای مجازی منجر به یکسان انگاری و عملکرد صحیح همه در تحلیل می شود و حال آنکه «تحلیل» امری مجزا از «اطلاع داشتن» است. تفاوت های معرفت شناسی، هستی شناسی، انسان شناسی، انواع مغالطه و قیاس، چگونگی تطبیق ادعا بر مقدمات، جایگاه عقل و نقل و عرف، شناخت رسانه، تفاوت های ساختار و عامل، اولویت سنجی اهداف و ده ها مسأله دیگر از دانستنی هایی نیست که در فضای مجازی به ما هدیه بدهند.
در چنین جنگهایی هرچند عملکرد درست مسئولین و رسانه ملی می تواند راهگشا باشد اما مادامی که بدانیم در عین داشتن دادههای فراوان، همچنان راه تحلیل را بلد نیستیم، در جنگ شناختی در معرض شکست خواهیم بود.
ما باید به این بلوغ برسیم که عالِم نیستیم، در اطرافمان کسانی هستند که مبانی را می دانند و لذا قدرت تحلیل بهتر و درست تری دارند. مقدمات تحلیل را بیاموزیم؛ تحلیل، مقدم بر کثرت داده است. کثرت داده و اطلاعات اگر مبتنی بر روش تحلیل و دانستن مبانی نباشد ما را با خطای شناختی مواجه می کند. به عنوان مثال ممکن است همه بدانند «آمریکا فلان حرف را زده» یا «ترامپ فلان توئیت را کرده» اما کمتر کسی باشد که بداند سخن و توئیت او برآمده از اصالت لذت جرمی بنتام یا از تنازع بقای داروین یا مکتب اومانیسم نشأت گرفته است.
#سواد_رسانه
#جنگ_هیبریدی
هدایت شده از گروه پژوهشی آرتا
#اسلام_اختیاری_ایرانیان
دانشنامه آکسفورد (از معتبرترین دایرة المعارفهای جهان):
اکثریت ایرانیان با آغوش باز اسلام را پذیرفتند.
majority: اکثریت
embrace: در آغوش کشیدن و با اختیار پذیرفتن
@Anti_Archaism
هدایت شده از غرب گرد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 وقتی یک آقا با چهرهی جذاب یک خانم مواجه میشه چه اتفاقاتی در مغزش میفته؟!
@AskWest
روزی که مسیح آمد
به قلم سیدمحمدعماد اعرابی
در روزهایی که شبهروشنفکران تازه از فرنگ برگشته به اسم تجدد، با ترویج غربگرایی به هویتزدایی از ملت ایران میپرداختند؛ رضاخان تازه از ترکیه بازگشته بود و صحبتها درباره لباس متحدالشکل و کنارگذاشتن حجاب زنان داغ بود؛ سید روحالله خمینی توصیهنامهای به یکی از دوستانش نوشت: «بپرهيز و برحذر باش- اى برادر روحانى و دوست عقلانى- از اين اشباح مدعى تمدن و تجدد كه آنان ستورى رميده و گرگهايى درنده و شياطينى انساننما هستند كه از حيوان گمراهتر و از شيطان پستترند، و قسم بهجان حقيقت كه ميان آنان و تمدن آنچنان فاصله دورى است كه اگر به شرق روند تمدن به غرب گريزد و چون به غرب روى آورند تمدن به شرق برود، و همانند تو كه از شير مىگريزى تمدن از ايشان در فرار است، كه ضرر ايشان بر بنى آدم از آدمخوارگان بيش است.» او آن روزها تنها 33 سال داشت اما تحولات عرصه سیاسی و اجتماعی کشور را به دقت رصد میکرد. روزگاری که کنشگری سیاسی برای روحانیون، وجهه خوبی به ارمغان نمیآورد، خمینی جوان شیفته مدرس و نقشآفرینی او در تحولات ایران بود و به شوق دیدن و شنیدنش بارها عازم مجلس شورای ملی شد.
سیاستورزی آقا روحالله اما متفاوت با سکه رایج سیاستمداران بود. در جواب حسن پاکروان(رئیس وقت ساواک) که سیاست را خدعه، فریب و «پدرسوختگی» میخواند، گفت: «این سیاست، مالِ شماست.» و از وجه قدسی سیاست خبر داد: «اسلام، اسلام سياست است، حقيقتِ سياست است، خدعه و فريب نيست.» سیاستِ او از بطن معارف الهی آمده بود و با همه انواع خودش فرق داشت. همین متاع ناب، دلها را مجذوب او کرد تا جایی که سولیوان(سفیر وقت آمریکا در ایران) به وزارت خارجه آمریکا در واشنگتن گزارش داد: «نهضت اسلامی در رأس انقلاب ایران قرار گرفته و رهبر فردی و سمبلیک آن آیتالله خمینی و سازمانهای مرتبطی که از او حمایت میکنند، میباشد.» در سپهر سیاست ایرانِ آن روزها، فقط یک ستاره میدرخشید؛ نه اشتیاقی به جبهه ملی بود، نه نهادهای حقوقبشری و نه تشکیلات شبهروشنفکری. هنوز یک سال به رسیدن بهمن 1357 مانده بود که مشاور سیاسی سفارت آمریکا در تهران از پیروزی انقلاب اسلامی ایران خبر داد و از جانمایه آن گفت: «تشیع علوی قلب انقلاب امروزی است.» جورج لمبراکیس در توصیف پیروزی این نهضت اسلامی و ابعاد آن نوشت: «میتوان انتظار داشت که یک نهضت از مرز انقلابی گذشته تشیع اسلامی بتواند مورد حمایت بسیار مردم قرار گیرد. و احتمالا بنای مخالفت را با کمونیسم بهعنوان یک واردات خارجی و با بسیاری از جنبههای غربگرایی، با تمام قوا بگذارد.» او درست تشخیص داده بود؛ یک سال بعد نهضتی اسلامی در ایران روی کار آمد که مخالفت با ایدئولوژیهای رایج زمان خود را بنیان گذاشت. وقتی خبرنگار هفتهنامه تایم از رهبر نهضت اسلامی ایران پرسید: «تحصيل شما مربوط به علوم الهى است، شما در سياست و گرفتن و دادن يك زندگى اجتماعى درگير نبودهايد. آيا اين در ذهن شما اين شك را بهوجود نمىآورد كه ممكن است عواملى در اين معادله باشد كه شما نمىتوانيد درك كنيد؟» اینطور پاسخ شنید: «ما معادله جهانى و معيارهاى اجتماعى و سياسىاى كه تا به حال بهواسطه آن تمام مسائل جهان سنجيده مىشده است را شكستهايم. ما خود چارچوب جديدى ساختهايم كه در آن عدل را ملاك دفاع و ظلم را ملاك حمله گرفتهايم. از هر عادلى دفاع مىكنيم و بر هر ظالمى مىتازيم، حال شما اسمش را هرچه مىخواهيد بگذاريد. ما اين سنگ را بنا خواهيم گذاشت.» سید روحالله در مقابل نظام مادیگرای شرق و غرب ایستاده بود و این را نه راهبردی برای کسب قدرت که وظیفهای در سیاستورزی الهیاش میدانست. یک روز به سیدمحمدحسین بهشتی گفت: «اگر [مردم] دلهایشان منقلب شود و بهجای این شعارها همه بگویند مرگ برخمینی، من از راه و حرف خود برنمیگردم.» او برای خدا پا به میدان گذاشته، قیل و مقال عالمی را به جان خریده بود؛ و خدا نام و یاد و راه او را در دل مؤمنانش تکثیر میکرد. دلهای متکثر، همه به یک هدف رو کرده بودند. سولیوان در گزارش دیگری که برای وزارت خارجه آمریکا فرستاد، نوشت: «مسلمانان بهطور کلی صرف نظر از بعد تقدیس، متحد شدهاند.» امام(ره) پیش از آنکه 22 بهمن 57 در ایران انقلاب کند، در دل و جان مردم انقلابی به پا کرده بود. انقلابی که از امثال طیب حاجرضایی، حرّ بنیزید ریاحی ساخت و از جوانان عصر جاهلیت پهلوی شهیدانی چون حاج قاسم سلیمانی بیرون کشید. امام(ره) بر مسیر الهیاش مطمئن و مصمم بود. وقتی صدام اقدام به موشکباران تهران کرد، یک روز که آسمان را دود گرفته بود و صدای ضدهواییها به گوش میرسید، یکی از اطرافیانش پرسید: «بالاخره شما تا کجا ایستادهاید؟» آقا روحالله انگشتش را رو
ی پیشانیاش گذاشت و گفت: «تا وقتی که موشک اینجا بخورد.»
نهضت خمینی(ره) همانقدر که برای مردم ایران دلنشین بود برای آمریکا جانفرسا مینمود. مقامات آمریکا انقلاب ایران را در پمپ بنزینهایشان به خوبی حس کردند زمانی که مردم برای یک باک بنزین مجبور بودند در ستون طویل خودروها به صف بایستند. «روزهای انقلاب، جهان را حیرتزده کرد.» جملهای بود که بعدها یکی از مقامات آمریکایی برای توصیف آن روزگار به کار برد. روزهایی که جیمی کارتر(رئیسجمهور وقت آمریکا) یادآوری خاطرات آن را «دردناک» عنوان میکند. در واقع بیش از تلاش ریگان، این انقلاب اسلامی ایران بود که باخت تحقیرآمیز کارتر در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا را رقم زد و در اتفاقی نادر دموکراتها در 44 ایالت از 50 ایالت آمریکا بازنده شدند. در زمانی که با افول شوروی همه خود را برای نظم نوین جهانی به رهبری آمریکا آغاز میکردند؛ دردسر تازهای برای ایالات متحده شروع شده بود. دردسری که با همه دشمنیها نمیشد وجوه برجسته آن را نادیده گرفت. 2 اسفند 86 سوزان ملونی پژوهشگر موسسه بروکینگز در جلسه استماع یکی از کمیسیونهای مجلس سنای آمریکا خطاب به سناتورها گفت: «ایران تلفیقی از آرمانها و نهادهای خداسالارانه و مردمسالارانه است. شما در کنار رهبر عالی مذهبی که دارای قدرت الهی و فیصلهبخش است؛ نیروی مشروعیتبخش آراء مردم را نیز دارید. ایران در 29 سال، 28 انتخابات برگزار کرده؛ چیزی که در بسیاری از قسمتهای خاورمیانه[غرب آسیا] یا حتی جهان اسلام بیسابقه است.» ایران وابستهای که با یک اشاره کوچک، امکانات نظامی و منابع انرژیاش را در اختیار ارتش انگلستان و آمریکا در ظفار و ویتنام قرار میداد پس از گذشت بیش از 30 سال از انقلاب، به کشوری مستقل و تعیینکننده در معادلات منطقه حساس غرب آسیا تبدیل شده بود. معاون سیاسی وقت وزارت خارجه آمریکا در یادداشتی با عنوان «راهبرد جدید در قبال ایران» خطاب به هیلاری کلینتون ضمن تأکید بر اینکه «ایران دشمن قدرتمندی است.» نوشت: «ایران یک بازیگر مهم منطقه محسوب میشود. هدف اساسی ما باید همزیستی با نفوذ ایران در منطقه باشد.»
«مسئله ایران» حالا دیگر برای دورههای متوالی به موضوع ثابت مناظرههای انتخاباتی نامزدهای ریاستجمهوری آمریکا در حوزه سیاست خارجی تبدیل شده است و در میان مهمترین اولویتهای وزارت خارجه دولت آمریکا قرار دارد. مسئلهای که وقت و انرژی بیسابقهای را از دولتمردان و تصمیمسازان این کشور میگیرد. ویلیام برنز دیپلمات باسابقه آمریکایی و قائممقام وقت وزیر خارجه این کشور مینویسد: «فوریه 2013 اوباما چندین جلسه درباره رویکردمان در قبال ایران برگزار کرد. در طول سی سالی که در دولت آمریکا مشغول به کار بودم هیچ موضوعی را ندیدم که حول آن تا این حد تلاش و بحث و بررسی شده باشد. اتاق عملیات کاخ سفید معمولا پر از مقامات کابینه بود و صندلیهای پشتی نیز به ندرت خالی میشد.» ایران انقلابی حتی برای شخصیت ایرانستیزی مانند وندی شرمن(معاون سیاسی سابق وزیر خارجه آمریکا) هم جذاب است. او که ایرانیان را متهم به فریبکاری میکرد نتوانست احساسش را نسبت به حکومت و جامعه ایران کتمان کند: «رهبر انقلاب و دولت منتخب بر یکی از با ثباتترین جوامع خاورمیانه[غرب آسیا] حکومت میکنند که ثباتش رشکبرانگیز است و طبقه متوسط بزرگ و باسوادی دارد.»
اگرچه هنوز تا فتح قله راه باقیست اما ایرانِ عزتمند امروز در میانه مسیری قرار دارد که دیروز سید روحالله خمینی(ره) نشانمان داد؛ این انقلاب بینام او در هیچ جای جهان شناختهشده نیست. امام(ره) با نفَس الهیاش روحی در کالبد بیجان ایران دمید که نه تنها مردم کشور که جبهه مقاومت در منطقه و حتی آزادیخواهان جهان سالهاست از آن حیات میگیرند. پاییز 1978 در روستای نوفللوشاتو، نوجوانی بهنام لویی هنگام بازگشت از مدرسه متوجه ازدحام جمعیت در مقابل خانه یکی از همسایگان شد؛ با کنجکاوی خودش را از میان جمعیت جلو کشید و سیمای مردی را دید که در حلقه یارانش نشسته و همه برای شنیدن سخنانش چشم و گوش شده بودند. وقتی به خانه رسید به مادرش گفت: «مسیح به دهکده ما آمده است.»
#احسان_فردآقایی
23 بهمن 1398
کم کم به #چهلم سردار عزیزمان #حاج_قاسم_سلیمانی نزدیک می شویم... معتقدم خدمتی که او به #جهان_تشیع و در مقیاس بزرگ تر به #جهان_اسلام کرد عبارت بود از «#جلوگیری_از_نسل_کشی_شیعیان_معاصر»...
توضیح اینکه: جریان #باطل در هر مقطعی که توانسته و تمکن پیدا کرده، #شیعه و هر کسی که دوستدار #علی (ع) بوده را از دم #تیغ گذرانده...به نظرم مقاطعی از تاریخ بخصوص در دوران #امویان و #عباسیان بر #شیعه گذشته که از مصادیق #نسل_کشی به حساب می آیند...
#کشتن، #آویزان_کردن از درب منازل و دارالاماره ها، #کندن_موی_سر_و_صورت، #قطع_دست_و_پا، #کشیدن_زبان_از_حلقوم و بسیاری دیگر از #شکنجه ها و #جنایاتی که #جبهه_باطل فقط به جرم #علی_دوستیِ برخی، بر #شیعیان روا داشته... نمونه هایی هستند که با اندک مطالعه در منابع قابل اثباتند....پس شیعه چاره ای جز #قوی_شدن ندارد و اینجاست که نقش#حاج_قاسم بیش از پیش مشخص می شود...
#دستنوشته امسال بنده که در شب چهل و یکمین سالگرد #پیروزی_انقلاب در جشن خودمانی #بچه های_هیئت و #اهالی_کوی_استادان_دانشگاه نگاشته شد در تصویر دیده می شود...