هدایت شده از فصل فاصله
زینپیش عشق و شور به هم ربط داشتند
پروانهها و نور به هم ربط داشتند
در لحظۀ طلوع پر از نور میشدند
آیینههای دور به هم ربط داشتند
هر کس که پهلوانتر، او خاکسارتر
افتادگیّ و زور به هم ربط داشتند
هرگز نبود اینهمه ارزان و مبتذل
زیبایی و غرور به هم ربط داشتند
هرگز نمیفشرد کسی دست دوستی
یا تا به پای گور به هم ربط داشتند
طوفانی از غریزه نبود ارتباطها
دلهای در حضور به هم ربط داشتند
در این غیاب آینه ایکاش هرچه دل
تا لحظۀ ظهور به هم ربط داشتند!
#محمد_رضا_ترکی
#محمدرضا_ترکی
#غزل
#در_حصار_واژه_ها
@faslefaaseleh
هدایت شده از فصل فاصله
بازی بزرگان
چشم بگذار در این بازی قایمباشک
دیده بربند بر این بازی بمب و موشک
چشم اگر بازکنی، هر طرفی خواهیدید
سایۀ مرگ که پنهان شده همچون بختک
جنگ بازیّ بزرگان است؛ یک بازی بد
صحنۀ زشت هیاهوی گروهی دلقک
توپ بازیچۀ تو نیست، تفاوت دارد
پرتقال تو و نارنج تو با نارنجک
وقتی از غرّش خمپاره زمین میلرزد
همه قربانی مرگاند؛ بزرگ و کوچک،
زخم بر جسم نحیف تو، ولی، زخمتر است
مثل رگبار گلوله به تن سنجاقک
صبر کن قصّۀ این جنگ به پایان برسد
چه به منزل برسد، یا نرسد، آن زاغک،
باغ ما نیز که ویرانه شده، خواهد شد
پُر پیچک پُر ختمی، پر عطرِ میخک
#محمد_رضا_ترکی
#محمدرضا_ترکی
#غزل
#کودکان_جنگ
#کودکان_فلسطین
#کودکان_یمن
@faslefaaseleh
هدایت شده از فصل فاصله
ایکاش چشمهای تو آبی بود
یا رنگ گیسوی تو شرابی بود
خاک تو کاش در نظر اینان
یک کشور درستوحسابی بود
یعنی که کاش کشور محرومت
یک سرزمین آنور آبی بود
چون خانة تو آنسوی دریا نیست
سهم تو جنگ و خانهخرابی بود
از این نژاد برتر اگر بودی
کارت همه بزرگمآبی بود
دنیا تو را و اشک تو را میدید
حتّی اگر در اوج سحابی بود
حالا میان اینهمه ویران، کاش
جایی برای آنکه بخوابی بود
#محمد_رضا_ترکی
#محمدرضا_ترکی
#غزل
#کودکان_جنگ
#کودکان_یمن
@faslefaaseleh