✡️ ارتش سرّی روشنفکران
دولت سازندگی
قسمت چهارم
1️⃣ #هاشمی_رفسنجانی بنا به سرشت #عملگرایی خود برای پیشبرد سیاستهایش دست به ائتلافهای سیاسی جدیدی میزد و کوشید تا بخشی از منتقدانش را یا با خود همراه کند یا در حاشیه نگه دارد.
2️⃣ اولین رگههای پیوند نیروهایی که خیلی زود به نامهای #حلقه_کیان و #حزب_کارگزاران_سازندگی شناخته شدند را میتوان در زمان آغاز انتشار روزنامه همشهری دید؛ وقتی غلامحسین کرباسچی در سال 1371 انتشار روزنامه شهرداری تهران را به ماشاالله شمسالواعظین سپرد.
3️⃣ شهردار تهران، #بهروز_غریبپور را نیز به سمت رئیس #فرهنگسرای_بهمن منصوب کرد و بدینترتیب پس از پیوند با روشنفکران دینیِ حامی عبدالکریم سروش، اینبار هنرمندان لائیک را به صحنهی مدیریت فرهنگی پایتخت برگرداند. اغلب چهرههای فرهنگی و مطبوعاتی مورد حمایت «کارگزاران سازندگی» (مانند غریبپور) در دههی 1380 بهنحوی علنی بخشهایی از پروژه #کودتای_مخملی را پیش بردند.
4️⃣ سپس قرعه به نام منتقدان شدیدِ سابق هاشمی رفسنجانی افتاد که در پایان دههی 1360 در قامت یکی از مخالفان سرسخت سیاستهای تعدیل اقتصادی دولت ظاهر شدند و روزگاری در نقد رئیس جدید دولت در #روزنامه_سلام به عنوان ارگان #مجمع_روحانیون مبارز مینوشتند: ما نمیتوانیم «گرسنگان» خود را با تکه نانی که «غرب» به ما قرض میدهد، «راضی» کنیم.
5️⃣ چندی نگذشت همین منتقدان که سر از «مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری» یا برخی از بخشهای #وزارت_اطلاعات درآوردند، دیگر به هزینههای زیانبار «توسعه اقتصادی لیبرالیستی» اعتراضی نمیکردند، بلکه برای دورهی زمانیِ پس از آن هم پیشبرد فاز جدیدی از #دموکراتیزاسیون را در سر داشتند!!
6️⃣ هفتهنامه بیان و روزنامه سلام نیز مواضع «ضد سرمایهداری» و «ضد آمریکایی» خود را فراموش کردند و به تریبونی برای ترویج اندیشههای #سکولار تغییر مسیر دادند. این تغییر موضع که جناح موسوم به #روشنفکران_دینی مانند عبدالکریم سروش نیز آن را میپسندیدند، از قضاء توسط برخی از اعضاء بلندپایهی حلقههای سیاسی سکولار و بالاخص حلقهی ماهنامه کیان و فصلنامه نگاه نو مدیریت میشد.
#ارتش_سری_روشنفکران
#دولت سازندگی
@farooq313
✡️ ارتش سرّی روشنفکران
دولت سازندگی
قسمت پنجم
1️⃣ کسانی چون علی میرزایی، محمدتقی بانکی، محسن سازگارا و بهزاد نبوی یا اقتصاددانانی مانند فخرالدین عظیمی بهسبب ضریب نفوذ و مناصبشان در شرکتهای عظیم صنعتی مانند شرکت ملی فولاد ایران یا مراکزی مثل سازمان برنامه و بودجه، وزارت صنایع و معادن و وزارت امور اقتصادی و دارایی در مرکزیتِ سیاستگذاریهای اصلاحی #دولت_سازندگی حضور داشتند. آنها همزمان مجلاتِ مبلّغ #سکولاریسم_دینی را با تکیه بر آراء فلاسفه انگلیسیِ #یهودی از جمله سِر #کارل_پوپر و سِر #آیزایا_برلین نیز نشر میدادند و برای اشاعهی این تفکر، سرمایهگذاری کلانی را متقبل گشتند.
2️⃣ یک لایه عمیقتر برویم. اسناد تاریخی به ما میگویند #عبدالکریم_سروش هم در کسوتِ حامی اکبر #هاشمی_رفسنجانی و هم تحت حمایت او زندگیاش را میگذراند. اصلاً سروش در نامههایش عنوان «سردار بزرگ آزادگی» را به لقب «سردار سازندگی» افزود و از ابتدای دهه 1370 با او دیدارهای خصوصی داشت. رئیس دولت نیز در پاسخ به برخی شکوائیههای سروش، از #علی_فلاحیان (وزیر وقت اطلاعات) بهسبب ایجاد محدودیتهای سیاسی برای او بازخواست میکرد و در آخر، هاشمی رفسنجانی #وزارت_اطلاعات را به حمایت از این چهرهی کلیدیِ #حلقه_کیان واداشت؛ چنانکه پیوندهای سروش با #سعید_امامی از همین مقطع آغاز شد.
3️⃣ همچنین به پیشنهاد #سیدمحمد_خاتمی در سال 1371 و همزمان با اوج انتقاد انقلابیون نسبت به رواج #سکولاریسم دینی، رئیسجمهور حکم عضویت در هیات امنای انجمن آثار و مفاخر فرهنگی را به او داد. این چنین، عبدالکریم سروش نیز نه یک «روشنفکر» یا به تعبیر خودش «قدرتمندی بدون مسند و سمت» بلکه شخصیتی حاضر در قشر صاحبمنصبانِ #دولت_سازندگی به حساب میآید؛ هر چند مسئولیتش مانند وقتی سخنگوی ستاد انقلاب فرهنگی در آستانهی دهه 1360 بود، به چشم نمیآمد.
4️⃣ بنابراین اغلب اینان، علیرغم ادعاهای امروز خود، هیچوقت در «بیرونِ قدرت» حضور نداشتند یا «حاشیهنشین» نبودند، بلکه «بازی در متنِ» سیاست را تجربه کردهاند. آنها «مغز» اصلاحات اقتصادی را بهگونهای ساختند که سرنوشت و سرشت آن پیوند ناگزیری با مرحلهی ظهور «سیاستمداران تجدیدنظرطلب» داشت و خودشان را هم آمادهی بازی در این نقش تازه میکردند. شکّی نیست که این یک #پروژه بود و سیدحسین مرعشی (رئیس وقت دفتر هاشمی رفسنجانی) ضمن افشای پیوند پنهان #کارگزاران_سازندگی با سکولارها دربارهاش میگوید:
👈 ما بهعنوان کسانی که در دولت آقای هاشمی رفسنجانی حضور داشتیم، متوجه بودیم که دورهی ایشان هم در حال تمام شدن است و باید #انتقال_قدرت بعد از خود را «مدیریت» کنیم. این مسایل مرتب در حاشیه جلسات دولت و جلسات مختلف مطرح میشد.
#ارتش_سری_روشنفکران
#دولت سازندگی
@farooq313
♨️ از شمخانی و سالارخان...تا مازیار ابراهیمی
یکم.
#مازیار_ابراهیمی به اتهام همکاری در ترور هستهای دستگیر و در نهایت اعترافات وی از رسانه ملی منتشر میشود. با این حال مدتی بعد آزاد و از کشور خارج میشود. همین فرآیند با مجموعهای از اطلاعات درست و غلط در شبکههای ضدانقلاب تبدیل به یک مستند میشود و موجی از هجمه ها علیه نهادامنیتی و اطلاعاتی کشور به راه میاندازد.
سوال مخاطب اینست که ماجرا چیست؟ چه کسی دروغ میگوید؟ کجا خطا صورت گرفته است؟ کدام نهاد باید پاسخگو باشد؟
خطا و اشتباه یک روی ماجرا است و اما صداقت با مخاطب وجه دیگری است. کمترین انتظاری که از #وزارت_اطلاعات میرود اینست که ماجرا را شفاف و صریح توضیح دهد. مردم ما به مسئولین خود اعتماد دارند و توضیح صادقانه را نسبت به قصور و تقصیرها می پذیرند. چه آنکه ایندست رفتارها و پذیرفتن خطا و برخورد با متخلفین، اعتبار این نهاد متعهد و پرتلاش را نزد مردم چندین برابر می کند.
دوم.
آقای #علی_شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی مدتهاست نزد برخی رسانهها مورد سوال واقع است. هرچند روش مواجهه برخی رسانهها با آقای شمخانی قابل نقد است و متهم کردن به بهانه تخلف احتمالی نزدیکان وی بداخلاقی محسوب میشود، اما انتظار میرود آقای شمخانی صادقانه و شفاف نسبت به مسائل مطرح شده توضیح دهند. مخاطب باهوش و منصف است و توضیح شفاف و از سر صدق آقای شمخانی را می پذیرد.
سوم.
#سالار_آقاخان به عنوان متهم ردیف اول اخلال در بازار معرفی شده است. اما غیبت وی در دادگاه اولین و مهمترین خبری بود که توجه رسانهها را به خود جلب کرد.
سالار آقاخان بنا بر اخبار منتشر شده چند ماه در حبس بوده است و در نهایت با وثیقه از زندان آزاد و به صورت قانونی از کشور خارج میشود و برای زیارت به نجف میرود و دیگر به کشور باز نمیگردد.
مهمترین سوالی که اینجا وجود دارد اینست که سالار آقاخان اگر متهم اول این پرونده است و دادگاه اسناد لازم برای تخلفات وی را داراست، چرا مجوز خروج میگیرد؟ چرا منع نشده است؟ اولین سوالی که بعد دادگاه برای مخاطب ایجاد میشود اینست که چرا مسئولین محترم قضایی نسبت به این موضوع تدبیر لازم را اندیشه نکردند؟
در نهایت اینکه؛
اشکال در جامعه ما این دست قصورها و یا خطاها و حتی تخلفات نیست. مساله اصلی که مخاطب را آزار میدهد بیاعتنایی به افکار عمومی است. ارتباط راستین و شفاف و صمیمانه باعث همراهی و همدلی مردم میشود چه آنکه اعتبار نهاد مسئول را بالا برده و اعتماد مردم را به عنوان مهمترین سرمایه یک سازمان و بلکه انقلاب بیشتر می کند.هنوز هم دیر نیست....
@farooq313✍