eitaa logo
سوال بارداری،،بانوی بهشتی
17.8هزار دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
3.2هزار ویدیو
66 فایل
مدیر @Yaasnabi تبادل نداریم اگر کانالو دوست دارید یه فاتحه برای مادر 🖤بنده بفرستید تا اطلاع ثانوی تبلیغ شخصی نداریم به آیدی بالا پیام ندید لطفا
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام به همگی بانوان گلم ممنون از ستایش جان برای کانال خوب و پر محتوا، که ما مامانها رو دور هم جمع کرده😍 زهره هستم دیروز 39 سالم تموم شد سال 80 درسن 17/5سالگی ازدواج کردم، همسرم 25 سالش بود ما هردو خیلی به بچه علاقه داشتیم و از همون اول بچه میخواستیم، اما نمیدونم بخاطر استرس زیاد بود یا چه چیزی که حدود 2/5سال طول کشید تا باردار بشم... پیش یه دکتر خیلی خوب رفتم اما خوب درمان خیلی ساده ای که ابتدایی ترین روش بود رو انجام دادند و باردار شدم، یک دوره قرص لتروزول خوردم، به همراه متفورمین(طبق دستوری که داره) و عکس رنگی از رحم هم انداختم(میگن عکس رنگی خودش باعث میشه باردار بشی چون لوله ها اگه گرفتگی داشته باشه باز میکنه) بگذریم... بارداری راحتی داشتم و خیلی خوش میگذشت، هشت ماهگی عروسی برادرم بود، یکم فشار تحمل کردم چون خیاطی انجام میدادم، مادرم دلش میخواست لباسهای زن داداشم رو من بدوزم چون فقط خیاطی من رو قبول داشت... خلاصه یه تیشرت میپوشیدم که زرد رنگ بود و از قضا روی سینه ش نوشته بود( تلاش) 🤣🤣 تیشرت ورزشی برای فوتبال همسرم بود بعد با اون شکم هشت ماهه که اون تیشرت هم پوشیده بودم میدویدم اینور اونور😅😅 پدرم منو با چشمهای گرد شده نگاه میکرد، میگفت اینوووو😅😅😅 پدرم فرد محترم و فوق العاده بی نظیری هستند، باز نشسته ارتش هستند و فرزند من نوه اول ایشون هست و نور چشم همه ی فامیل😅😅😅 بگذریم خلاصه تو عروسی اونقدر بدو بدو کردیم که چشم قلمبه خوردم و فردای عروسی از دل درد من همه میگفتن این درد زایمانه، وقتشو گم کرده بوده، الان وقت زایمانشه🙄🙄 ادامه دارد.... ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄                  @farzandbano
سوال بارداری،،بانوی بهشتی
#خاطره_تجربه۱۶ #فرزنداوری #بحران_جمعیتی سلام به همگی بانوان گلم ممنون از ستایش جان برای کانال خو
بله جونم براتون بگه با یکم استراحت بهتر شدم اما این نوع دلدرد یکی دوباری تا اخر بارداریم تکرار شد، اما در کل بارداری راحتی داشتم، ماه نهم بارداری من، ماه مبارک رمضان بود، منم همش میخواستم سعی کنم اگه بشه روزه بگیرم اما اگه اشتباه نکنم حتی یه بارم نشد😅 با بقیه سحری میخوردم و بعد نماز میخوابیدم تا ظهر هم تحمل میکردم وقتی همه داشتند همراه با تلویزیون قرآن میخوندند میدویدم آشپزخونه، زن داداشم میخندید، میفهمید که طاقت ندارم و میخوام یه چیز بخورم😅😅😅همسرم یه کابینت رو پُر کیک کرده بود که اگه اورژانسی گشنه شدم تا آماده شدن غذا یه چیزی بخورم😁 کلا از لحاظ خورد و خوراک خیلی میرسید، انار جعبه ای و انواع میوه ها... یه بار گفت این بارداری مثل درختی میمونه که هرچی بهش برسی بارش زودتر میرسه و سنگیتر میشه... دیگه ما خانوما پُقی زدیم زیر خنده از این حرفش، و هنوزم این جمله قصارش مثال و زبانزده😅😅 خلاصه به هفته آخر بارداری رسیدم، ماه شوال بود، با زن داداشم رفتیم چکاب، برگشتنی گشنم شده بود رفتیم ساندویچی نفری یکدونه ساندویچ سفارش دادیم، ساندویچم که به نصف رسید مکث کردم و خیره شدم، زن داداشم گفت چیه سیر شدی؟! گفتم نه، الان به این فکر میکنم که این ساندویچه تموم میشه من هنوز گشنمه یه نون اضافه بگیرم بگذارم روش🤣🤣🤣🤣 خلاصه این یه هفته هم به خیر و خوشی گذشت، 6آذر وقت زایمانم بود اما بچه تکون هاش خیلی کم شده بود دکتر تشخیص داد سونوگرافی بیوفیزیکال برم، وقتی روی تخت خوابیدم به دکتر گفتم جمعه بچم دنیا میاد، دکتر گفت نه من فکر نمیکنم جمعه دنیا بیاد... یکم نگران شدم... خلاصه پسر گل ما آقا محمد مهدی 8 آذر سال 83 دیده به جهان گشود😅😅 ادامه دارد.... ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄                  @farzandbano
دوستان عضو این کانال بشید آخه خیلی از کانالهای طنز از این کانال کپی میکنند
سوال بارداری،،بانوی بهشتی
#خاطره_تجربه۱۶ #فرزنداوری #بحران_جمعیتی بله جونم براتون بگه با یکم استراحت بهتر شدم اما این نوع
قسمت سوم به تمام معنا عاشق این موجود کوچولو بودم درد و ناراحتی های سزارین اصلا برام مهم نبود همه رو تحمل میکردم و دارو هم نمیخوردم میگفتم برا بچه ممکنه ضرر داشته باشه... نمیدونم چرا آزمون الهی شامل حالمون شد و متاسفانه شیر نداشتم و هرکاری کردیم نشد که نشد، البته من تا پایان دوسال برای مهر و محبت مادری یا احتمال اینکه همون شیر خیلی کمی که شاید یه روز بیاد،، دوسال شیر خودم رو به بچه دادم و اتفاقا خیلی هم بهم وابسته بود، اما با تجویز پزشک به صورت کامل غذای پسرم شیر خشک بود😔😔😔 از تلخی هاش بگذریم.... با پسرم خیلی شاد و خوشحال بودیم و روزگار فوق العاده، عالی، و بی نظیر میگذشت. پسرم فوق العاده باهوش و شیرین زبان بود و همه رو جذب خودش میکرد یعنی همه ی دنیام بود و همسرم هم خیلی همراهی میکرد چون بچه براش خیلی مهم بود این رفتارم براش کاملا ایدآل بود و راضی بود کاملا سه سال گذشت و به همسرم گفتم میخوام ادامه تحصیل بدم، این شد که جرقه بچه بعدی به ذهن همسرم خطور کرد😶 گفت نه، بچه بیاریم، کلاس کامپیوتر و کلاسهای مختلف برو... و از این موارد کلاسهای مختلف رفتم و با بچه و کلاسها سرم گرم بود و به فکر بچه ی بعدی بودیم، اما چون محمد مهدی رو خیلی سخت و با تحت نظر بودن باردار شدم میخواستم سرفرصت مناسب مراجعه به پزشک رو شروع کنم توی همین هاگیر واگیر، همسرم دانشگاه بهبهان قبول شد (استان خوزستان) و ما هم ساکن تهران بودیم و هستیم، درگیر اسباب کشی و رفتن شدیم، میخواستم جابجا بشیم، برای تعطیلات که اومدیم تهران اقدام به دکتر رفتن کنم... ادامه دارد ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄                  @farzandbano
سوال بارداری،،بانوی بهشتی
#خاطره_تجربه۱۶ #فرزنداوری #بحران_جمعیتی قسمت سوم به تمام معنا عاشق این موجود کوچولو بودم درد و
اینو هم بگم که من تنبلی تخمدان داشتم و دارم و همیشه با این موضوع درگیرم همیشه پریود نامنظم دارم و عقب و جلو میوفته، برای بچه اول چون واقعا خیلی مشتاق بودیم و منتظر، تا من عقب مینداختم آزمایش بتا میدادیم، دیگه وارد شده بودم میدونستم عدد بتا باید حداقل سه رقمی باشه که احتمال بارداری وجود داشته باشه، اما بتای آزمایش هام همیشه 0 یا یک و دو بود😢یازده تا آزمایش تو دوسالی که باردار نشده بودم داده بودم که اخریش خدا رو شکر مثبت شد... بهبهان که مستقر شدیم، دوسه ماهی بود من پریود نشده بودم اما همش میخواستم خوب جابجا بشیم بعد برم دکتر، از طرفی هم چون محمد مهدی رو خیلی سخت باردار شده بودم تقریبا مطمئن بودم بچه نیست و مثل همیشه به قولی عقب انداختم فقط رفتم دکتر و به خانم دکتر گفتم یا آمپول بنویسید من بزنم چون معمولا اینجوری میشم خانم دکتر گفت من هرگز آمپول نمینویسم اول باید آزمایش بدی، من اصرار کردم و شرح حال خودم رو گفتم، گفتم که من به سادگی باردار نمیشم باید برم دکتر،، و این بچه نیست، هرچی گفتم اصلا قبول نکرد، گفت باید بری ازمایش... یه آزمایش نوشت رفتم دادم و جوابش رو گرفتم، با کمال ناباوری چشمهام ستاره زد🤩🤩🤩 بتا 1200 بود اصلا باورم نمیشد بردم به خانم دکتر نشون دادم کلی هم تشکر کردم، خانم دکتر یه سونو نوشت و همونروز سریع رفتم سونو رو دادم دکتر سونوگرافی گفت فقط ساک حاملگی تشکیل شده و احتمالا خود به خود از بین بره😭😭😭 یعنی تو یه روز از عرش اومدم به فرش اومدم خونه، حالتهای بارداری داشتم، هی به خودم میگفتم آش نخورده و دهن سوخته، حالا این حالت تهوع چی میگه وقتی بچه نیست😢😔 بعد یکی دو روز وقتی خواب بودم حس کردم خیس شدم دویدم حموم دیدم که حالتی شبیه سقط جنین برام پیش اومد به همراه خونریزی، خیلی زیاد بود اما فقط یکبار شد و ادامه نداشت... خلاصه گفتم همونطور که سونوگرافی گفته بچه سقط شد دیگه ناراحت بودم و حالم از لحاظ روحی بد بود یکماه گذشت دیدم باز پریود نشدم رفتم دکتر گفت باز باید آزمایش بدی اینجوری شد قیافم🙄🙄🙄🙄🙄 ادامه دارد😅 ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄                  @farzandbano
سوال بارداری،،بانوی بهشتی
#خاطره_تجربه۱۶ #فرزنداوری #بحران_جمعیتی اینو هم بگم که من تنبلی تخمدان داشتم و دارم و همیشه با ا
قسمت پنجم خلاصه دیدم دکتره گیره و ول کن نیست باز آزمایش دادم، با کنال ناباوری دیدم بتا شده 1750 حالا دیگه نمیدونستم خوشحال باشم یا ناراحت، چون نگران بودم بعد اونهمه خونریزی بچه سالم هست یا نه خلاصه نگرانی تمامی نداشت بارداریم هم رفته رفته خیلی سخت و سختتر میشد، درد داشتم همیشه و این نگرانم میکرد، تنگی نفس، درد شکم، غذا به سختی میخوردم، خلاصه تلافی راحتی بارداری اولم کامل در اومد😅 بخاطر تفاوت بارداری یقین کردیم که بچه دختره و همسرم گفت اسم دخترمون رو خودم انتخاب میکنم، من گفتم باشه اما اگه پسر شد اسمش حسین، چند بار تکرار کردم و همسرم اصرار داشت نه اصلا امکان نداره پسر باشه، منم گفتم باشه اما اگه یک در هزار پسر باشه اسمش حسین باشه گفت نه اگه پسر باشه اسمش رو حسین نمیگذاریم(چون اسم برادرم حسین هست و همسرم خیلی حساسه که اسم تکراری نباشه، میگفت مثلا اگه حسین بگذاریم و تو خونه صداش کنیم نمیشه که همش توضیح بدیم کدوم حسین رو میگیم)... خلاصه گذشت و من به ماه پنج و نیم بارداری رسیدم و رفتم سونوگرافی،، با کمال ناباوری گفتند بچه پسر هست، و من همونجا یه لحظه خشکم زد، دمتر گفت خانوم مگه چند تا پسر داری؟!!! گفتم فقط یه پسر دارم اما باورم نمیشه من بارداریم خیلی با پسر اولم فرق داشت بخاطر همین گفتم حتما این بچه دختر هست، گفت خودت رو جمع کن، و یه تلنگر بهم زد😅 وفتی به همسرم گفتم بچه پسر هست، سکوت کرد، گفتم چیه؟! گفت یه هفته راجع بهش با من حرف نزن که تو مغزم تجزیه تحلیل کنم،، الان چهار پنج ماهه فکر میکنم دختره، یهو فهمیدم پسره، بگذار ببینم چی شد چی نشد😅😅 خلاصه یه مدت که گذشت حالش اومد سرجاش، رفتیم سراغ چالش اسم... من گفتم حسین، همسرم گفت اصلا حسین نمیشه، منم گفتم ببین، یه هفته وقت داری دنبال اسم خوب بگردی، تو هر اسمی پیدا کنی که از حسین قشنگتر باشه من قبول میکنم،، همسرم فرهنگی هستند و با هزاران اسن پسر روبرو شدند، خیلی تجزیه تحلیل کردند چند اسم پیشنهاد دادند که به دل خودش هم نمینشست آخر خودش تسلیم شد و گفت باشه حسین😅 بگذریم که من تک و توک از خانواده همسرم حرف و کنایه شنیدم بخاطر اسم حسین (اسم داداش خودش رو گذاشته رو بچه) 😐 ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄                  @farzandbano
سوال بارداری،،بانوی بهشتی
#خاطره_تجربه۱۶ #فرزنداوری #بحران_جمعیتی قسمت پنجم خلاصه دیدم دکتره گیره و ول کن نیست باز آزمایش
قسمت ششم روزهای آخر بارداریم خیلی سخت میگذشت خرداد سال 88 بود و استرس شدید داشتیم، خیلیا از هولشون و ناراحتی یهو بچه شون داشت دنیا میومد اورژانسی اومده بودند بیمارستان، اما خوب من بچه م سزارین بود و دقیق سر موقع رفتم بخاطر دنیا اومدن بچه دو سه هفته زودتر اومدیم تهران من تو کل بارداری دومم به این فکر میکردم که عشق و محبت من چطور میخواد از محمد مهدی کم بشه و با حسین تقسیم بشه واقعا عاشق محمد مهدی بودم و هستم وقتی حسینم دنیا اومد دیدم محبت تقسیم نمیشه ضرب میشه و به توان میرسه و هر بچه ای لذت و جایگاه خودش رو داره و انگار یه دنیای جدیدی پیش رو مون قرار میگیره که پُر از جذابیت و بکری هست که اروم آروم باید کشفش کنی زندگیش کنی و جلو بری... وقتی حسینم دنیا اومد باز تو خود بیمارستان گفتند این سیر نمیشه و خودشون شیر خشک تجویز کردند حسین زردی 15.5 داشت و بستری شد، یه هفته ای باهم بیمارستان بودیم... بچه آروم و ناز و خنده رویی بود دو ماهه بود که دایی حسینش نامزد کرد و ما هم رفتیم بهبهان،، به جرأت میتونم بگم بهترین دوران زندگیم رو تو این شهر دوست داشتنی یعنی بهبهان تجربه کردم،نوزادی حسین که عین عسل شیرین بود... همه ی وقتم رو با بچه ها بودم بعضی وقتها فرصت نمیکردم غذا درست کنم و همسرم از بیرون آش میخرید☺️ چون از همه دور بودیم و کسی نبود حسین رو بغل کنه یا براش جالب و جذاب باشه، محمد مهدی هم خیلی حسودی نمیکرد و باهم خیلی خوب بودند و حسین کوچولو همیشه به کارها و بازی محمد مهدی میخندید و ریسه میرفت از خنده😅 من شدم عاشق هر دوشون و دوران خوش کودکی بچه ها تموم شد و الان محمد مهدی 18 سالشه و دانشجو هست، و حسین 13/5 سالشه ادامه دارد ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄                  @farzandbano
سوال بارداری،،بانوی بهشتی
#خاطره_تجربه۱۶ #فرزنداوری #بحران_جمعیتی قسمت ششم روزهای آخر بارداریم خیلی سخت میگذشت خرداد سال 8
اگه اشتباه نکنم سال 89 یعنی یه سال بعد از به دنیا اومدن حسین، رهبری اعلام کردند که سیاست دو تا بچه کافیه اشتباه بوده و انتهای اون رو باید مشخص میکردیم(مضمون کلامشون رو که یادم میاد عرض کردم) اون زمان ما خیلی جدیت صحبتشون رودرک نکردیم تا اینکه هرچه روزها پیش رفت دیدیم بحث خیلی جدیه... سال 95 من رفتم دانشگاه دیگه رسما قرص ضد بارداری مصرف میکردم، یکی دو سال بعد وقتی برای سفر عید نوروز به خونه ی یکی از فامیلهامون رفتیم و اون خونواده یک دختر نوزاد کوچولو داشتند خیلی به دلمون نشست، من حسابی هوس کردم اما چیزی نگفتم بعد در ادامه سفرمون به جنوب، رفتیم شلمچه همسرم نگاه کرد به اطراف و گفت، چجوری بغل هرکی یه نوزاد هست، چطور هروقت دلشون میخواد بچه دار میشن؟!! گفتم اونا از قرصهای من نمیخورن که!!! گفت خوب نخور برای چی میخوری؟ همین شد که از اون به بعد قرص نخوردم اما هنوز خدا بهمون فرزندی عنایت نکردند... الان حدود چهار ساله بچه سوم رو میخوایم اما نمیشه دکتر و اینها نرفتیم همسرم میخواد همینجوری خودش بشه اونم که فعلا در حسرتیم و بچه نشده😭😭😭😭 عزیزای من بارداری رو عقب نندازین، معلوم نیست هروقت که بخوایم بچه بشه، دست خداست و هرچی جوونتر باشیم فکر میکنم راحتتر باردار بشیم التماس دعا از همگی ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄                  @farzandbano
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️سوال ؛ به نظر شما کدام مسئله‌‌ است که رهبر حکیم انقلاب را در مورد آینده‌ی ایران دچار نگرانی کرده؟ جواب : موضوع ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄                  @farzandbano
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام وقتتون بخیر خدا رحمت کنه مادر عزیزتون رو وبه خودتون خیر وسلامتی بده بابت زحمتی که میکشید بنده خواستم در مورد سواد ۸ بهمن خانمی که نزدیک ۲۰ ساله ازدواج کردن وباردار نشدن بگم ناامید نشن روحیه خودشون رو از دست ندن که ناامیدی وغم واندوه خودش باعث سردی رحم وناباروری میشه اگه خدا بخواد وصلاحشون باشه آن شاء الله نتیجه میگیرن حتما توصیه های طب اسلامی رو رعایت کنم اگر هم حکمت خدا این باشه که فرزند نداشته باشند حتما اجر عظیم بابت صبرشون خواهند داشت درضمن اگه ایشون یا امثال ایشون هستن که وضع مالی خوبی ندارن ونمی تونن هزینه ناباروری کنند می تونن تو برنامه سمت خدا طرح فرزندان غدیر ثبت نام کنند تا پس از بررسی از کمک خیرین در زمینه درمان بهره مند بشن آن شاء الله به حق امام جواد دامن همه خانم های چشم انتظار سبز بشه بنده هم چند ساله چشم انتظار فرزند سوم هستم و سنم رفته بالا( حدود ۴۶) به خانم های عزیز توصیه میکنم بار داری رو به تاخیر نیندازن یه ختم ۱۰۰ هزار صلوات در ماه رجب شنیدم خیلی جواب میده یک نمونش رو خودم دیدم خواهر زن داداشم که بعد از ۷ سال باردار شد ( تو کل ماه رجب ۱۰۰ هزار صلوات فرستاده بشه مهم نیست تو هر روز چند تا بفرستن) خانومی گفت هر اخلاق بدی که مادر شوهرم داشت شوهرمم داشت ،اینجاست که ادم میفهمه چرا گفتن قبل بستن نطفه مدتی گناه نکنید ،اینجاست که میفهمیم چرا چله ترک گناه میگیرن بعد باردار میشن اینم لینک کانال خانومای اشپز که خانوما همه باید بیان👇 ‍‌‌https://eitaa.com/joinchat/3691053134Ce3fbadb31a
tebbolmasomin.pdf
3.64M
❇️🔶 جزوه کامل درمان ناباروری با استفاده از طب مدرن و سنتی آیت الله ضیائی 🌷@IslamlifeStyles
سلام درجواب خانمی که سعی میکنن پسر۳سال و۴ماهشه روازپوشک بگیره‌.عزیزم من در دوره ی تولدتا۳سالگی خانم روستایی شرکت کردم وتاحدودی میتونم حدس بزنم که علت این رفتارهای پسرتون وراه کمک چی هست امافکرمیکنم بهتره بادانش کمم شماروگیج نکنم.من خودم ازاین دوره خیلی راضی ام.چندتالینک بهتون معرفی میکنم شمااگ خاسین به ادمینشون مراجعه کنین ومشکلتون روبگین تا راهنماییتون کنن چی کارکنین.فقط من خودم خاهش میکنم ازتون که پیگیری کنین وبه خودتون وفرزندتون وخانواده تون کمک کنین وبی خیال ازکناراین موضوع نگذرین که خدایی نکرده باعث بروز طرحواره برای فرزندتون نشین. https://eitaa.com/joinchat/659882087C833b31346b خانومی گفت هر اخلاق بدی که مادر شوهرم داشت شوهرمم داشت ،اینجاست که ادم میفهمه چرا گفتن قبل بستن نطفه مدتی گناه نکنید ،اینجاست که میفهمیم چرا چله ترک گناه میگیرن بعد باردار میشن اینم لینک کانال خانومای اشپز که خانوما همه باید بیان👇 ‍‌‌https://eitaa.com/joinchat/3691053134Ce3fbadb31a
سلام منم باردار بودم سرفه زیاد داشتم تا پودر روتارین یا شربت زادتین مصرف کردم خیلی کم شد سلام خداقوت‌میبخشیدستایش جان به اون خانم که دکترخوب میخاستن تواصفهان دکترعلامه ۲تاخواهروهر۲خیلی کارشون خوبه ومومن هستن خانومی گفت هر اخلاق بدی که مادر شوهرم داشت شوهرمم داشت ،اینجاست که ادم میفهمه چرا گفتن قبل بستن نطفه مدتی گناه نکنید ،اینجاست که میفهمیم چرا چله ترک گناه میگیرن بعد باردار میشن اینم لینک کانال خانومای اشپز که خانوما همه باید بیان👇 ‍‌‌https://eitaa.com/joinchat/3691053134Ce3fbadb31a
سوال ۵۱ ۱۱ بهمن سلام شب همگی بخیر من ۳۵ سالمه و دو تا پسردارم،یکی ۱۲ ساله و یکی ۵ ساله. خداروشکر هر دو صحیح وسالم و عزیز دل ما.می خواستم راهنمایی ام کنید من خیلی خیلی دوست دارم یه دختر بیارم و صاحب دختر بشم ولی میگن سنت بالاست و همچنین من دیسک کمر دارم واینکه بارداری های من سخت بوده وهمسرم به این دلیل ها میگه نمیخواد میترسه اذیت بشم.ومن در حسرت داشتن یه دختر صحیح و سالم هستم و دلم پرپر میزنه بگید من چه کنم😢😢 خانومی گفت هر اخلاق بدی که مادر شوهرم داشت شوهرمم داشت ،اینجاست که ادم میفهمه چرا گفتن قبل بستن نطفه مدتی گناه نکنید ،اینجاست که میفهمیم چرا چله ترک گناه میگیرن بعد باردار میشن اینم لینک کانال خانومای اشپز که خانوما همه باید بیان👇 ‍‌‌https://eitaa.com/joinchat/3691053134Ce3fbadb31a
سوال ۵۲ ۱۱ بهمن باسلام خدمت شما بزرگواران بنده بیست روزه زایمان طبیعی و سخت داشتم با نزدیک 20 بخیه , قبلش هم یکم بواسیر داشتم, حالا متوجه شدم مدفوع و باد روده ام بی اختیار شده😞 و اصلا تا حالا راجع به این مشکل زایمان طبیعی وعوارض بواسیر نشنیده بودم. حالا از همه بزرگواران در خواست دارم هرکس تجربه یا اطلاعی راجع به این مورد داره منو راهنمایی کنه. چون خیلی ناراحت و نگرانم و از مادر شدن لذت نمیبرم بعد 4 سال😞😞😞 خانومی گفت هر اخلاق بدی که مادر شوهرم داشت شوهرمم داشت ،اینجاست که ادم میفهمه چرا گفتن قبل بستن نطفه مدتی گناه نکنید ،اینجاست که میفهمیم چرا چله ترک گناه میگیرن بعد باردار میشن اینم لینک کانال خانومای اشپز که خانوما همه باید بیان👇 ‍‌‌https://eitaa.com/joinchat/3691053134Ce3fbadb31a
سوال ۵۳ ۱۱ بهمن سلام ممنون از مطلبای مفید وتجربه های خوبی که توکانال میزاریدمن۴۴سالمه دوتابچه دارم یکیش ازدواج کرده یکیش دانشجو توسن پایین یایسه شدم به لطف خدا پیش دکترمتخصص رفتم وبعدازدوسال وهشت ماه دوباره پریود شدم ازوقتی پریود شدم همش توذهنم میچرخه ک باردارم بشم نمیدونم شاید خیلی اشتباه میکنم خانومی گفت هر اخلاق بدی که مادر شوهرم داشت شوهرمم داشت ،اینجاست که ادم میفهمه چرا گفتن قبل بستن نطفه مدتی گناه نکنید ،اینجاست که میفهمیم چرا چله ترک گناه میگیرن بعد باردار میشن اینم لینک کانال خانومای اشپز که خانوما همه باید بیان👇 ‍‌‌https://eitaa.com/joinchat/3691053134Ce3fbadb31a
tebbolmasomin.pdf
3.64M
❇️🔶 جزوه کامل درمان ناباروری با استفاده از طب مدرن و سنتی آیت الله ضیائی 🌷@IslamlifeStyles
سوال ۵۵ ۱۳ بهمن سلام .وقتتون بخیر ممنون از کانال و اعضا و مطالبتون خوبتون من بارداری اولم به دلیل پره اکلامپسی یا فشارخون بارداری تو۳۲ هفته ختم شد و به ناچار سزارین شدم و بچه هم نموند متاسفانه الان یعد ۵ سال با کلی تلاش باردارم خیلی دوستدارم طبیعی باشه زایمانم اما دکترا هر کدوم یچیزی میگن و میگن باید تا هفته های ۳۷ یا۳۸ بمونی یبینیم فشارت چطوره و خیلی‌هاشون با این کارم مخالفت میکنن و میگن بعد اینهمه سختی باردار شدی ریسک نکن کسی هست از دوستان تجربه همچی حالتی داشته باشه؟ خانومی گفت هر اخلاق بدی که مادر شوهرم داشت شوهرمم داشت ،اینجاست که ادم میفهمه چرا گفتن قبل بستن نطفه مدتی گناه نکنید ،اینجاست که میفهمیم چرا چله ترک گناه میگیرن بعد باردار میشن اینم لینک کانال خانومای اشپز که خانوما همه باید بیان👇 ‍‌‌https://eitaa.com/joinchat/3691053134Ce3fbadb31a
با سلام به همه ی مادران مهربان من مادر پنج تا پسر هستم و می‌دونم ما مادرا حساب ویژه ای پیش خدا داریم از ته دلم دعا میکنم برا خانمایی که عشق مادر شدن دارن انشاءالله به حق حضرت علی اصغر خداوند حاجت همه حاجتمندان برآورده کنه🌹 ماهم 6تا خواهر برادر بودیم سه تا برادر سه تا خواهر منو خواهرم دوقلو هستیم...کاملا شکل هم هیچ کس تشخیصمون نداده و نخواهد داد😄 البته اهل اذیت نیستیم طوری رفتار میکنیم تا سریع بشناسنمون بخصوص در مورد همسرامون، خدای نخواسته سوءتفاهم پیش نیاد😉 ولی دنیای خواهر برادری عالمی داره همه شصتی ها معمولا چند تا خواهر برادر بودن و خوب می‌دونن چی میگم، این دوران قشنگو از بچه هامون دریغ نکنیم خواهر و برادر هم بازی های کودکی و پشتوانه آینده بچه هامون هستن👌 ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄                  @farzandbano
سوال ۵۴ ۱۳ بهمن سلام وقتتون بخیر لطفاسوال من بزارید توکانال هرکی میدونه سریع جوابم بده دوستم بارداره بچه اولش هست هفت هفته هست خیلی دوس داره بدونه بچش چیه هنوزهیچ سونونرفته میگه من طاقت نمیکنم تاوقتی که بخام برم سونوحالاکسی هست که بدونه ازکجابدونه بچش چیه راهکاری یاروشی هست که بدونه بچش دختریاپسرهرکه میدونه لطفادوستم راهنمایش کنه خیلی کم طاقت دوس داره بدونه بچش چیه گناه داره راهنمایش کنید؟؟؟؟🙏🙏🙏🙏🙏 خانومی گفت هر اخلاق بدی که مادر شوهرم داشت شوهرمم داشت ،اینجاست که ادم میفهمه چرا گفتن قبل بستن نطفه مدتی گناه نکنید ،اینجاست که میفهمیم چرا چله ترک گناه میگیرن بعد باردار میشن اینم لینک کانال خانومای اشپز که خانوما همه باید بیان👇 ‍‌‌https://eitaa.com/joinchat/3691053134Ce3fbadb31a
سوال ۵۶ ۱۳ بهمن سلام وقتتون بخیر یه سوال داشتم و اینکه.من یه پسر ۸ساله دارم ولی بعدش هرچی خواستیم نشد.یعنی باردار میشما ولی ۳یا۴ماه بچه نمیمونه بعد پسرم یکبار باردار شدم سر۳هفته نموند دوباره باردار شدم و سر۴ماه لکه بینی افتادم و بعدشم سونو رفتم گفتن قلبش دیگه نمیزنه ۲بار رفتم سونو گفتن باید سقط بشه ولی بااینکه بستری شدم سقط نشدو کورتاژ کردم که پاتولوژی گفتن مول بوده امسال مهر دوباره باردار شدم قلبش و همه‌چیز عالی بود ولي سر۱۰هفته رفتم سونو گفتن قلب جنین نمیزنه وسقط شد خودش البته دکترا میگن اونیکه مول بوده مول ناقص بوده چون اولش قلب داشت هم خودم هم شوهرم خیلی بچه دوستداریم ولی شوهرم میگه دیگه نمیخوام ریسک کنم و از کجا معلوم بعدی هم همینجور نشه چون من بعدش واقعا اذیت میشم الان میخوام بپرسم راهکارش چیه؟؟ خانومی گفت هر اخلاق بدی که مادر شوهرم داشت شوهرمم داشت ،اینجاست که ادم میفهمه چرا گفتن قبل بستن نطفه مدتی گناه نکنید ،اینجاست که میفهمیم چرا چله ترک گناه میگیرن بعد باردار میشن اینم لینک کانال خانومای اشپز که خانوما همه باید بیان👇 ‍‌‌https://eitaa.com/joinchat/3691053134Ce3fbadb31a
سلام به همه همگروهی های عزیز منم میخوام تجربه مو بگم که شاید برای بقیه درس عبرت باشه واسه خودم حسرت😭 من ۳۸ سالمه ودر ۲۰ سالگی ازدواج کردم سال ۸۵ ازدواج کردم و در سال ۸۸ بااولین اقدام الحمدالله باردار شدم و خدا دختر گلم رو بهم هدیه داد از اول همسرم با جنسیت کار نداشت فقط میگفت سالم باشه و تک فرزند 😒 تمام وقتم رو برای تربیت صحیح بچم گذاشتم تا انشالله موفق بوده باشم هم مذهبی هم اجتماعی 🤲 ولی همیشه با تنهایی غصه میخورد تا اینکه سال قبل که سیزده ساله بود با اصرار دخترم و وظیفه فرزند آوری که کوتاهي کرده بودم به خودم گفتم باید قدمی بردارم و با کلی التماس و خواهش از شوهر جان قصد فرزند دوم را داشتم بالاخره راضی شد😃(البته با پادرمیونی پدر شوهرم که تمام هزینه هاش با اوباشه )البته خدا روزی رسانه 👌 با آزمایش‌های قبل بارداری که همه چیز خوب بود و عالی چون من همیشه پریود های خیلی منظم داشتم و در این سال‌های طولانی دوازده سال قرص و هورمونی استفاده نمیکردم شکر خدا شامل حالم شد و در ماه چهارم اقدام باردار شدم 😍تمام رعایت های مذهبی و تشکیل نطفه رو داشتیم 😌 حال و هوای خونمون که عالی و حال همسرجان از همه بیشتر ذوق داشت و من در حسرت اینکه چرا زودتر التماسش نکردم تا فاصله سنی بچه هام زیاد نباشه و دراین روزا شبانه روز شکر خدا رو به جا می‌آوردیم که به ما نظر کرد فرصت جبران به ما داده من حتی از خداوند دوقلو میخواستم که جبران سال‌های قبل رو کنم تا سرباز برای امام زمان تربیت کنم در هفته چهارم که مصادف بود با چهارشنبه سوری با کمال احترام جایی نرفتیم تا کامل موظبت داشته باشیم کمی لکه بینی داشتم که با شیاف که دکتر داد رفع شد و تعطیلات عید بود باز بیشتر استراحت کردم و بیشتر جاها نرفتیم 😞 در هفته هفتم که خودم ضربان قلب رو حس میکردم زودتر از موعد سونوگرافی رفتیم ولی همه چی به یکباره عوض شد دکتر سونو گفت قلب تشکیل شده و یک بچه سالم و خوب ولی در لوله رحم رشد کرده یعنی خارج از رحم 😢😭چون قلب تشکیل شده بود و به لول چسبیده بود از راه طبیعی نمیشد وگرنه همه خارج از رحم ها جراحی نیست 👌 و باید هر سریع و اورژانسی خارج بشه من ماندم مات و مبهوت که چه کار کنم و چه‌طور به همسرم بگم چون با دخترم که مثل یه مادر از من مراقبت می‌کرد رفته بودم سونو همون جا به همسرم زنگ زدم و گفتم بیا با کلی بغض گفتم خیلی ناراحت شد حتی در شلوغ‌ترین جا شهر ترمز زد از ماشین بیرون رفت از شدت ناراحتی😱 ما حتی اسم دختر و پسر هم انتخاب کرده بودیم 😔(طبق احادیث حتما جنین از روز اول اسم داشته باشه شاید در طول بارداری نظرتون عوض شه و اسم انتخابی فرق کنه ولی بی اسم نباشه) بالاخره همون شب با هماهنگی دکترم که متخصص بود و مشورت با پزشک های دیگه قرار شد بستری بشم سقط بشه چون اندازه جنین درشت بود و هر لحظه لوله هامو در حال پارگی قرار می‌داد و اوضاع خیلی وخیم میشد (جالب اینجا بود که من هیچ علامتی دردی نداشتم تنها علامتی که باید حساس میشدم لکه بینی بود که با لانه گزینی جنین اشتباه شده بود ) بستری شدم و با عمل سزارین خارج شد بماند که با سزارین چقدر اذیت شدم چون دخترم رو طبیعی به دنیا آوردم و حالا فرق سزارین و طبیعی رو خوب درک میکردم که طبیعی واقعا نعمت خاص خداست و در این عمل خارج رحمی لوله سمت چپ رو هم از دست دادم و من ماندم یه خوشحالی کوتاه مدت بارداری و یه حسرت همیشگی حالا به گفته پزشکان با یک لوله هم میشه بادار شد و الان ده ماه از روزا میگذره و من هنوز از عوارض سزارین میکشم 😕 با گفتن این داستانم خواستم به بقیه خانمهای عزیز از بارداری در هر زمان غافل نشید و روزای طلایی باروری رو از دست ندید و نگذارید فاصله بچه ها زیاد شه من این اشتباه رو کردم و فاصله زیاد شد و تجربیاتم رو گفتم تا کسی تکرار نکنه ولی خیلی زود دیر میشه 👌👌👌 و حالا هم دعا کنید من دوباره شوهر جان رو راضی کنم به اقدام بارداری دیگه بااوضاع بیمارستان و عمل یکهویی راضی نمیشه 😉 حالا از کسانی که با یک لوله باردار شدن میخام تجربیات خود رو بگن که طبیعی باردار شده باشن و مشکلی نباشهدیگه حوصله آزمایش و آی یو آی اینارو ندارم منم هنوز پریود هام منظمه و ۳۸ سالمه و همسرم هم ۴۳سال ⁉️⁉️⁉️⁉️ ممنونم از شما و هم گروهی ها من نزدیک سه ساله عضو کانال هستم و همه مطالب رو میخونم و از تجربات استفاده میکنم و با هر دعایی آمین میگم و صلوات برای همه میفرستم تا هیج کسی در حسرت بچه دار شدن نباشه و خداوند روزی همه کنه انشالله بچه سالم و صالح 🤲🤲🤲 جهت ظهور و سلامتی امام زمان(عج) صلوات 🤲🤲🤲 اسمم باشه منتظر ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄                  @farzandbano
تجربه فرزند اوری. سلام,ما دو تا خواهریم اوایل دهه هفتادی با فاصله سنی یک سال ونیم..اصطلاحا شیر به شیر کردن مامانم. ما فرزند های اون زمان هستیم ک همه جا مینوشتن و میگفتن دو تا بسه.و تبلیغات روی مادر ما اثر داشت و فرزندی نیاوردن تا هفت سال بعد ک در پنج ماهگی سقط شد.ما دو تا دختر همراز همدیگه بودیم,بسیاری از مشکلات رو باهم حل میکردیم باهم مدرسه میرفتیم و مشکلات بلوغ رو بهم میگفتیم.به درس همدیگه کمک میکردیم چون اختلاف سنی کمی داشتیم.برای همدیگه سلیقه به خرج میدایم.خیال مامانم کامل راحت بود ک ما هیچوقت تنها نیستیم و یک مساله کافیه یک بار گفته بشه,اون دختری به خواهرش مطرح میکرد. پدر نداشتیم دیگه و خانواده ما فقط دو خواهر و یک مادر بودش همینقدر تنها و کم جمعیت.گذشت تا اینکه مابعد اتمام تحصیلات تکمیلی هر دو خواهر با فاصله9ماه عقد کردیم و بعد هم عروسی در عرض سه سال مامان من دو جهاز و دو سیسمونی دادش.همزمان با خرید جهازی دختر بزرگه سیسمونی دختر کوچیکه خریده میشد!بسیار زیبا بود و واقعا خوش میگذشت خرید اینطوری.مغازه دارها حتی لذت میبردن.گذشت تا اینکه کرونا اومدش.. من دو دختر داشتم یکی چهارساله و یک دختر یک ساله و خواهرم یک دختر داشت و پسرش رو هفت ماهه باردار بودش.که مامانم کرونا گرفتن.من با یک نوزاد شیرخواره و خواهرم حامله نمیتونستیم اون طور که باید به مامانم برسیم و مامانم تنها توی خونه شون بودن و خیلی اذیت شدن ,این اولین جرقه بود ک ما چقدر کم هستیم!!!شاید الان اگه یک خواهر یا برادر دیگه داشتیم چقد مفیدحالمون بودش.خدا رو شکر بخیر گذشت و مامانم بهتر شدن ولی انقد بهشون سخت گذشته بود ک به محض همه گیری واکسن ایشون رفتن و تیر ماه واکسن زدن.خواهرم حالا زایمان کرده بودش و یک پسر چهل روزه داشت.تا عصر همه باهم بودیم و حموم چهل برد مامانم خواهرم و بچه رو.به فاصله ده دقیقه بعد ک از هم جدا شدیم مامانم با من تماس گرفتن ک حالم خوب نیس و ی طرف بدنم حس نداره و وقتی صحبت میکردن پشت تلفن متوجه شدم خوب ادا نمیکنن کلماتو. متاسفانه از عوارض واکسن چینی مامانم سکته خفیف مغزی کردن.و من با وجود بچه شیر خوار همراه مادرم به بیمارستان رفتم.و بچه یک سال و چهار من بدون شیر خودم نمیخوابید!و خواهری ک نوزادچهل روزه داشت..دوباره این ضرر کم جمعیتی متوجه حال ماشدش!! مامانم 7تا خواهرن خدا رو شکر به محض اینکه خاله ام فهمید اومد به جای من بیمارستان و گفت تو برو و صبح ها بیا که بچه ات راحت تر نگه داری میشه. و حالا من و خواهرم به شدت تصمیم داریم تعداد فرزند بالای چهارتا بیاریم چون خودمون ضررهاش رو حس کردیم.فرزند زیاد قطعا مفیده هم برا والدین و هم خواهر و بردارهای خودش. با احترام به همگی برا اینکه وقتتون رو گرفتم ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄                  @farzandbano