#ز_منظمی
(مامان علی آقا ۳ساله و فاطمه خانم ۱ سال و ۱۰ ماهه)
امروز میخوام یه چیزی بهتون معرفی کنم که به وسیلهی اون میتونید خودتون و رفتارهاتون رو آنالیز کنید...🤔
یک آینهی جادویی...👌🏻
این آینهی جادویی قابلیت نشون دادن بخشی از وجود شما رو داره که هیچ آینهی دیگهای این امکان رو نداره😎
❗اگر میخواین از زوایای پنهان وجودتون با خبر بشید عجله کنید❗
برای تهیهی این آینهی اسرارآمیز عدد ۵ را به شمارهی ۹۸۷۶۵۴۳۲۱ پیامک بزنید...😜
تازگیا فهمیدم...
بچهها بهترین آینهی ما هستن...👌🏻
قسمتایی از وجودمون رو آینه نمیتونه نشون بده ولی بچهها میتونن...
قبلا هم اینو شنیده بودما...
اما با تمام وجودم درکش نکرده بودم... که درک کردم😏
گاهی با رفتار و حرفهاشون نقاط ضعف و قوتمون رو بهمون میفهمونن...
گاهی هم خودمون تو چالشها میفهمیم تو کدوم قسمتای وجودمون و تواناییهامون ضعیفیم...
پ.ن۱: چند وقته حرف زدن پسری کامل شده... توی روز چندین مرتبه کلمات و جملات خودم رو ازش میشنوم...
گاهی میگه: اگه اینو بهم ندی میرم تو اتاق!
تازگیا فهمیدم چقدر تهدید میکنم🤦🏻♀️
یا حتی چهطوری جواب همدیگه رو میدیم😅
جدیدا علی آقا در جواب هرکسی که صداش میزنه میگه: جاااانم😆
یا اینکه تو خونه چه خوب از همدیگه چیزی رو درخواست میکنیم...😊
(ما تو خونه قانون نوبتی بازی کردن داریم یعنی اغلب اسباببازیها باید نوبتی استفاده بشه)
بارها ازمون شنیدن که: کی این وسیله رو به خواهری یا داداشی میدی؟🤗
و تازگیا وقتی از کسی چیزی میخواد میگه میشه اینو به من بدین؟🤩
جالبترین موردش وقتیه که علی آقا به خواهرش میگه: آجی کی اینو به من میدی؟🙃
خواهرش میگه: الآن
دوباره گل پسر میپرسه: کی الآن میشه؟!🤔
و خواهری که هنوز درکی از زمان نداره میگه: بعدا🤣
پ.ن۲: حتما خودتون میدونید که رو موارد مثبت تاکید بیشتری کردم و بقیه موارد منفی رو از قلم انداختم دیگه🙈
#مادران_شریف_ایران_زمین
#روزنوشت_های_مادری
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
#ز_منظمی
(مامان علی آقا ۳سال و ۴ماهه و فاطمه خانم ۲سال و ۲ماهه)
چند وقته اوضاع خونه نا آرومه.
گل پسری بداخلاق شده...
سر مسائل کوچولو شروع به پرخاش میکنه و اوضاع خونه رو به هم میریزه.
دم به دقیقه به دست و پای خواهرش میپیچه و گلاویز میشن.
روزی چندبار با داد و فریاد و بهانه گیریهاش کلافهام میکنه.😫
چند روز پیش بعد یه جروبحث الکی با پسری، حس کردم تحملم تموم شده و حالم خوب نیست...
رفتم تو اتاق و گفتم چند دقیقه کسی پیش من نیاد.
(چقدر گوش کردن😬)
فردا صبحش هنوز حالم خوب نشده بود.
برای پیشگیری از درگیری بیشتر و بهتر شدن حال خودم، تصمیم گرفتم اون روز تا آخرین حد ممکن، تو خواستههای علی آقا #نه نیارم…
درقدم بعدی برای بهبود حالم ۹ تا نون پختم.😉
(ورز دادن خمیر معمولا حالم رو بهتر میکنه)
اون روز کمی آرامتر گذشت.
بعد آرامش نسبی اون روز، با بالا و پایین کردن شرایط این چند وقتمون، حس کردم شاید مقصر اصلی خودم باشم.
انگار مدتیه برخلاف همهی شعارهایی که در باب آزادی بچهها و امیر بودن کودک زیر ۷ سال میدادم، خیلی امر و نهی میکنم و حواسم به بچگیشون نیست.
یه عالمه هم اما و اگر براشون ردیف میکنم:
با غذا بازی نکن!
نون رو تکهتکه نکن!
لباستو اینجا نذار!
اسباب بازیهاتو جمع کن!
اگر دیر آماده بشی بیرون نمیریم.
اگر اسباب بازیهاتو جمع نکنی منم نمیتونم باهات بازی کنم.
اگر با خواهرت دعوا کنی منم...
اگر...
انگار این ایراد گرفتنها و گیر دادنهای مداوم، پسری رو عصبی کرده و تحملش تموم شده.🤪
شاید به این شیوه داره مراتب اعتراضش به نحوهی مدیریت خونه رو به گوش مسئولین میرسونه.😜
خلاصه که در راستای احترام به حقوق شهروندان، تصمیم گرفتم تلاش کنم تا شرایط بهتر بشه.
اگر ها و تهدیدها رو حذف کنم.
#نه ها و گیر دادنها رو محدود کنم.
واقعا کار سختیه...😬
مخصوصا قسمت اما و اگر😑
به خودم میگم چرا این نکات تربیتی یادم رفت؟!🤔
انگار که بیشتر از خوندن کتابهای تربیتی مختلف، به تذکر و مرور همون دانستههای اولیه نیاز دارم.
انقدر که برام ملکه بشه.
شاید برای همینه که میگن اگر به اونی که میدونی عمل کنی خدا چیزی که نمیدونی رو بهت یاد میده.
از روزی که تصمیم گرفتم کمتر به پسری گیر بدم و تا حد ممکن #نه بهش نگم، خونه آرومتر شده.
مثل اینکه پسری هم داره عقب نشینی میکنه.
هرچند هنوز ترکشهاش هست.😬
اما مهم اینه که اوضاع رو به بهبوده💪🏻
هر روز که میگذره بیشتر میفهمم چقدر مادری پر پیچ و خمه و چقدر من رو رشد میده..
#روزنوشت_های_مادری
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
(مامان #علی آقای ۳سال و نیم و #فاطمه خانم ۲سال و ۴ ماهه)
من امسال یه جورایی روزهاولی محسوب میشم. 😅
بعد از ۴ سال بارداری و شیردهی پشت هم، باید روزه میگرفتم.
اون هم توی روزهای بلند #هلند (حدود ۱۹ ساعت😰)
روز اول رو که گرفتم دیدم چقدر سخته…😣
گرسنه و تشنه و بیحال باشی، ولی با بچهها بازی کنی، ظرف بشوری، غذا درست کنی ، حتی درس بخونی...😑
دلم میخواست بعد افطار تا سحر بیدار بمونم و روز رو بخوابم تا فشار روزهداری رو کمتر احساس کنم...
اما نمیشه، بچهها ۷ صبح بیدار میشن و … 🤪
دلم برای روزهای مجردی تنگ شدهبود...💔
وقتایی که شب تا سحر بیدار بودم، بعدشم نصف روز رو میخوابیدم و بقیهاش رو کتاب میخوندم و کارهای نشستنی که خداینکرده کمی سختم نشه.😉😅
اما حالا... 😐🙄
تمام تلاشم رو باید بکنم که بازیهای هیجانی رو تبدیل به نشستنی کنم یا مواظب باشم داد نزنم و بداخلاقی نکنم و…
که همیشه هم موفق نمیشم.🥴
انگار وقتی انقدر گرسنه و تشنهای، یه لبخند و خسته نباشید گفتن، به همسرِ خستهتر از خودت هم سخت میشه چه برسه به تحمل بچه ها.🤯
سالهای مجردی وقتی این 👇🏻 قسمت از خطبه شعبانیه را میشنیدم:
(أَیهَا النَّاسُ مَنْ حَسَّنَ مِنْکمْ فِی هَذَا الشَّهْرِ خُلُقَهُ کانَ لَهُ جَوَازاً عَلَی الصِّرَاطِ یوْمَ تَزِلُّ فِیهِ الْأَقْدَامُ.
ای مردم! هر کس از شما خُلق خود را در این ماه(رمضان) نیکو سازد، ازصراط، در روزی که قدمها بر آن میلغزد عبور خواهدکرد.)
با خودم میگفتم انقدرم سخت نیست حالا 😏
کسی باهام کاری نداشت که بخواهم بداخلاقی کنم. 😎
اما الان قضیه فرق داره، همه با من کار دارن!😬
وقتی موقعیتهای عصبانیشدن زیادتر برام فراهم میشه با خودم میگم شاید باید تلاش کنم مثل یه کلاس ورزش ببینمش که اگر مربی به من وزنه سنگینتر بده بیشتر ذوق میکنم و یعنی من قویترم!🤩💪🏻
و رشد، یعنی اینکه زمینههای عصبانیت برات فراهم باشه و عصبانی نشی!😤
شاید ماه رمضان مثل یه میدان مسابقه است که هر کس بتونه نشون بده چند مرده حلاجه...
و جهاد من اینجا در میان خانواده است…
خانواده ای که پیامبر اکرم در موردش میفرمایند:
(بهترين شما كسى است كه براى خانوادهاش بهتر باشد و من از همهی شما براى خانوادهام بهترم)
#روزنوشت_های_مادری
#مادران_شریف_ایران_زمین
#ز_منظمی
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
هدایت شده از مادران شریف ایران زمین
.
#ز_منظمی
#قسمت_اول
۲ ماهی میشه که از هلند برگشتیم...
دو ماه پر از چالشهای عجیب وغریب !
(چالشهای ما کی قراره تموم بشه؟!🤯)
۲ ماه گذشته و ما هنوز نتونستیم تو خونه خودمون مستقر بشیم.
یه کم این شهر و کنار این مامان و بابا، یه کم اون شهر و کنار اون مامان و باباییم.
از هفتهی اول فهمیدم روزهای سختی رو باید بگذرونم...
نظم زندگیم بهم خورده بود.
خط زرد (یه مرحله قبل از خط قرمز😜) هایی که داشتم، یکییکی رد میشد.
قوانینی که توی خونه داشتیم، نقض میشد.
از همون روز اول بچهها بنا رو بر ناسازگاری گذاشتن و هر کدوم روزی ۱ ساعت برنامهی ثابت گریه داشتن.🥴
حق هم داشتن... برنامهی زندگیشون به هم خورده بود.
دلشون برای خونه، اسباببازیها، روتینها و خیلی چیزهای دیگه تنگ شده بود.
نصف شبها فاطمه بانو از خواب میپرید و نیم ساعت گریه میکرد و به هیچ وسیلهای ساکت نمیشد.😭
بچهها حسابی بهانهگیری میکردن... اونم وقتی نازشون زیادی خریدار داشت.🤨😣
تلویزیون دیدنی که عملاً قانون نداشت.☹
حرفها و کارهای جدیدی که پسری یاد میگرفت.🙊
دخترکی که وابستهتر شده بود و لحظهای ازم جدا نمیشد.🤪
ضربهی آخر، بهم خوردن ساعت خوابشون بود که یعنی وقتهای آزاد و متمرکز من هم از دست رفت.
نه تنها کارهای درسی و مسئولیتهای غیر از مادریم، نسبتاً تعطیل شده بود، بلکه وقتی برای تمدد اعصاب هم نداشتم.😤
۲-۳ هفتهی اول واقعاً سخت گذشت…
حجم کارهای تلنبار شده اذیتم میکرد و اجازهی تمرکز روی شرایط و همدلی با بچهها رو هم ازم میگرفت.
مدام در حال تلاش برای همراه کردن خانوادهها با سیستم تربیتی خودم بودم.
سیستم تربیتی که فقط در خانوادهی هستهای و بستهی خودم قابل اجرا بود.
و چون عملی نمیشد حسابی عصبیم کرده بود.
فکر میکردم دیگه بچههام از دست رفتن.😅😥
گاهی حس میکردم دیگه تحمل این شرایط رو ندارم...😭
یه چند روزی شبیه افسردهها شده بودم.😑
تا اینکه ندایی درونی گفت؛
پاشو پاشو خودتو جمع کن.😡
با این حال افسرده چیزی درست نمیشه.
منم پاشدم خودمو جمع کردم.😁
🔴فردا شب منتظر قسمت دوم باشید...🔴
#روزنوشت_های_مادری
#قسمت_اول
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
#ز_منظمی
#قسمت_دوم
بعد از تشری که از ندای درونیم خوردم😝
نشستم فکر کردم ببینم چکار میشه کرد؟🤔
شروع کردم به سبک کردن برنامههام تا بتونم روی بهبود شرایط تمرکز کنم.
برداشته شدن فشار کارهای نکرده از روی ذهنم، مثل خونه تکونی ذهنی بود🥰
بعد سعی کردم شرایط جدید رو بپذیرم و زندگی جمعی و گسترده رو با همهی مزایا و معایبش ببینم و یادم نره تربیت دست خداست ما فقط وسیلهایم و مامور به انجام تکلیف...👌🏻
حالا که عمیقتر نگاه میکردم جلوههای جدیدی از زندگی جمعی برام روشن میشد.💗
جلوههایی که بعضا ملموس بود اما ندیدهبودمشون...
به تدریج حس کردم شاید بشه بعضی از مشکلات زندگی جمعی رو ندیده بگیرم.
شرایط داشت بهتر میشد...😊
حال خودم و بچهها اینرو نشون میداد…😍
بچهها داشتند به محیط جدید انس میگرفتند و وابستگیشون به من کم میشد.😁
انگار گوشها و چشمهای جدیدی پیدا کردهبودند.
حالا چشم و گوش من میتونست کمی استراحت کنه.😌
کم شدن بعضی تنشهای روحی و رفتاریشون برام ملموس بود.
خیلی وقتها میتونستم کارهایی رو به افراد دیگه بسپرم و کمی رها بشم...😉
حتی حس میکردم یه باری از روی دوشم برداشته شده.🤭
به مرور تونستم برکات خانواده گسترده رو بیشتر ببینم.
من که همیشه از زندگی جمعی فراری بودم حالا بهش جدیتر فکر میکنم.🧐
قبلاً میگفتم؛ خیلی از اصول تربیتی توی این سبک از زندگی زیر پا گذاشته میشه،
ولی
الان میگم ؛ ممکنه اجرای بخشی از اصول تربیتی ما در خانوادهی گسترده ممکن نباشه یا سخت باشه،
اما زندگی در خانواده گسترده برکاتی داره که خانوادهی هستهای ازش محرومه.🙂
چیزهایی مثل؛
آزادی و آرامش روحی و جسمی مادر✅
بچههایی که خیلی بهتر و سریعتر یاد میگیرن گلیم خودشونو از آب بیرون بکشن و روابط اجتماعی قوی تری دارن. ✅
بچههایی که یک محیط امن، غنی و همبازیهای مطمئن برای بازی دارن.✅
بچههایی که آغوشهای پرمهر متفاوتی رو تجربه میکنن و خیلی بهتر از محبت لبریز میشن.✅
پدربزرگ و مادربزرگهای که از نظر روحی و جسمی سالمترن…✅
و البته بچههایی که تجربههای مهیجتر و خطرناکتر😉 از بچههای گلخانهای دارن...
پ.ن۱ : انتخاب زندگی در خانوادهی گسترده گاهی عوارضي داره که به مدل تربیتی اطرافیان و اعتقاداتشون بستگی داره. مثل مقدار رعایت خط قرمز های شما!
شاید بهتر باشه سبکی بین زندگی جمعی و هستهای رو انتخاب کرد که عوارضش کمتر بشه. 👌🏻
پ.ن۲ : خیلی از مشکلات این چند وقت من به ذات خانوادهی گسترده برنمیگشت، بلکه از عواقب دوری طولانی مدت بود. مثل غریبی کردن بچهها یا حتی لوس شدنشون از طرف پدربزرگ و مادربزرگی که مدتها تشنهی دیدارشون بودند.🙂
پ.ن۳ : این تغییرات یک شبه نبوده و طی یکی دو ماه ایجاد شده و هنوز هم چالشهایی داریم که احتمالا به ذات زندگی جمعی مربوطه(همه چی گل و بلبل نیست😁)
پ.ن۴ : خانوادهی هستهای یعنی خانوادهای متشکل از زن و مرد و نهایتا فرزندان و خانوادهی گسترده یعنی خانوادهای که از خانوادهی هستهای بزرگتره😜 مامانبزرگ و پدربزرگ و… رو هم شامل میشه.
پ.ن۵ : عکس به وقت بازی نتیجهها با خمیرِشیرینیِ محلی مادرِمامانبزرگ...🍞
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
#ز_منظمی
(مامان علی آقا سه سال و ده ماهه و فاطمه خانوم دوسال و هشت ماهه)
فکر کنم برای همهی مادرها زیاد پیش اومده که آشنایی را بعد از مدتها ببینند و بشنوند که وای کوچولوت چقدر بزرگ شده!🥰
بزرگ شدنی که معمولاً به چشم بقیه بیشتر میاد تا مادری که روزانه کنار بچههاست.
ولی تا حالا خودتون هم حس کردید که بچتون چقدر بزرگ شده؟
مدتیه حس میکنم بچهها یکدفعه بزرگ شدند.
مخصوصاً که فاطمه بانو خیلی عوض شده.🤯
ویژگیهای شخصیتیاش بیشتر داره خودش رو نشون میده.
و مهمترین ویژگی دختری نه! گفتن شده😑
این که دوست داره تمام کارها را خودش تنهایی انجام بده.
از تنها دستشویی رفتن تا قاچ کردن میوه و پوشیدن لباسهاش، حتی پختن غذای خودش😭
تکیه کلامش هم شده (لودم)، یعنی خودم انجام بدم.
همهی بچهها تو یه سنی این ویژگی رو دارن ولی تو دختر ما خیلی شدیدتره.
اینقدری که اطرافیان میگن تا حالا بچه اینطوری ندیدیم.😬
اوایل که این مدل رفتار شروع شدهبود نمیتونستم باهاش کنار بیام روزی چند بار چالش داشتیم.
من میخواستم کمکش کنم و اون نمیخواست کسی کمکش کنه.🤷🏻♀️
درنتیجه کارها خیلی بیشتر طول میکشید.
بعد مدتی دیدم توی این چالشها یا دختری برنده میشه و اعصاب من خورد یا به ناراحتی و گریهی طولانی فاطمه خانم ختم میشه.
برای همین سعی کردم کلید جادویی🤩 خودم رو استفاده کنم .
* پذیرش *
تصمیم گرفتم بپذیرم روحیهی دخترم همینه، قصدش آزار من نیست. 👌🏻
البته که اطرافیان بهم یادآوری کردن، این دقیقاً مدل بچگیهای خودته.
خودت هم وقتی بچه بودی بهت میگفتیم خانمِ نه🙄
و باز مثل همیشه پذیرش سخت ولی شدنیه...
بعد پذیرش تونستم ببینم این ویژگی چه فواید جالبی داره!🤭
اینکه با تقویتش چقدر در کارهای خونه بیشتر کمک میکنه. (از خورد کردن خیار و میوه با چاقوی کند تا جمع کردن و چیدن سفره البته وقتی حال داره😜)
اینکه چقدر از همسنوسالهاش تو انجام کارهای فردی جلوتره حتی از داداشش.( موقع بیرون رفتن تقریبا تمام لباس هاشو خودش میپوشه. )
اینکه چقدر بااراده است و چقدر سریع یاد میگیره. (جدیدا داره تا کردن لباس رو یاد میگیره🤩.)
خلاصه که هرروز چالش داریم مخصوصاً وقتی عجله داریم. 🥴🙁
اما مدام به خودم یادآوری میکنم که هر ویژگیای که خدا داده حتی اگر در ظاهر سختی یا آزاردهنده باشه حتما فواید و جنبههای مثبت بزرگی داره.
#مادران_شریف_ایران_زمین
#روزنوشت_های_مادری
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif