eitaa logo
رسانه تنهامسیر(۱۲ تا ۱۴سالگی)
784 دنبال‌کننده
526 عکس
353 ویدیو
3 فایل
۱۲ تا ۱۴ سالگی هر کسی #ویدیو_یا_شعر_یا_قصه_یا_کلیپ خوبی داره👌 که میخواد تو کانال گذاشته بشه و بقیه استفاده کنند به این آیدی بفرسته @labaick کانال جواهر الحیات @Javaher_Alhayat🍃🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌼🌸🍃🌼 اسماعیل كارگر یك نانوایی بود.صبح به صبح ماشین بزرگ، كیسه‌های زیادی آرد می‌آورد ودم در نانوایی می‌ریخت. اسماعیل هم به محض اینكه از خواب بیدار می‌شد این كیسه‌ها راداخل نانوایی می‌برد.مادر اسماعیل چند روز بود كه مریض شده بود ودكترها گفته بودن او باید عمل شودوپول عملش هم زیاد بود.طبق معمول آن روز ماشین آرد آمدو تعداد زیادی كیسه آرد درمغازه خالی كرد اسماعیل هم بلند شدومشغول حمل كیسه‌های آرد شد.درهمان حین كه اسماعیل مشغول بردن كیسه‌های آردبود، ناگهان دیدیك موش كوچولو ازبین كیسه‌ها در رفت ورفت داخل مغازه. اسماعیل دنبال موش رفت ولی اثری از او نبود.اسماعیل تمام كیسه‌ها را داخل مغازه برد و فكر كرد كه اشتباه دیده است.آن روز به كارش مشغول بود.فردای آن روز دوباره موش كوچولو رو دید. اسماعیل رفت به دنبالش ولی باز دوباره ناپدید شد چند روز اسماعیل با آقا موشه مشغول قایم باشك بازی بود تا این‌كه یك روز كه اسماعیل خیلی ناراحت مادرش بود،روی زمین نشست و پول‌هایش را ‌شمرد تا ببیند در این مدت چقدر جمع كرده است و آیا به پول عمل مادرش می‌رسد؟ بعد از این‌كه پول‌ها را شمرد، اسماعیل رو كرد به خداوند و گفت:آخه خدا،چی می‌شد كه این پول‌ها دو برابر می‌شد تا من می‌تونستم مادرم رو عمل كنم. همین موقع بود كه‌ دوباره سرو كله آقا موشه پیدا شد و خودش رابه اسماعیل نشان داد و تعدادی از پول‌ها را به دهان گرفت و از مغازه در رفت وبه سمتی رفت.اسماعیل هم بلند شد ودنبالش دوید و گفت: وای پولم رو بده... پولم رو بده... ای موش بد ذات..👇 🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🔙13🔜