eitaa logo
فصل فاصله
306 دنبال‌کننده
324 عکس
35 ویدیو
3 فایل
یادداشت‌ها و سروده‌های محمّدرضا ترکی تماس با ما: @Mrtorki
مشاهده در ایتا
دانلود
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ذهن‌تکانی! رها کن از غم و از اخم دل‌ها و جبین‌ها را بچین در سفره‌های مهربانی هفت‌سین‌ها را چه می‌شد در همین خانه‌تکانیّ دم عیدی به سطل خاکروبه می‌سپردی بغض و کین‌ها را میان ما خطوط فاصله مرز جدایی‌هاست بیا و پاک کن از دفترت این نقطه‌چین‌ها را میان شادی و غم نیست مرز روشنی ای جان به یاد آور به وقت شادمانی‌ها غمین‌ها را تویی که یاد تو فتح‌الفتوح مهربانی‌هاست به یاد ما بیاور شادی فتح‌المبین‌ها را نسیمی می‌وزد از سرزمین سروهای ناز که هر دم زنده خواهد کرد یاد نازنین‌ها را با سپاس از امین عزیز❤ @faslefaaseleh
معرفی کتاب «متنِ پنهانِ اشعار قیصر امین‌پور» پژوهش «دکترعلی سلطانی‌زاده» این کتاب که در اصل رساله دکتری بوده است به استادان و آموزگاران نگارنده به ویژه «استاد دکتر قیصر امین‎پور» تقدیم شده است. عنوان کتاب بر اساس نظریۀ استاد شفیعی کدکنی انتخاب شده است. محمّدرضا شفیعی کدکنی برای نخستین بار اصطلاح «متن پنهان» را در برابرِ اصطلاح «بینامتنیّت» در کتاب این کیمیای هستی به کار برد و در تعریف آن گفت: «غرض از متن پنهان در مواردی نوعی نشان دادن آثاری است که در آفرینش یک ’متن‘(text)  قابل‌جست‌وجو باشند». در این کتاب اشعار قیصر امین‌پور با تلفیق نظریّهٔ بینامتنی ژنت و ریفاتر، بررسی شده است. روند کار چنین بوده است که ابتدا با استفاده از بینامتنیّت ژنتی پیش‌متن‌های صریح و ضمنی و با تکیه بر بینامتنیّت خوانشی ریفاتر ارجاعات حتمی و ضمنی، معنابن، نظام توصیفی، ماتریس، هیپوگرام، و نادستورزبانی‌های موجود شعر بیان شده است. در این پژوهش تلاش شده است زوایای پنهان خطّ فکری امین‌پور نشان داده شود و افق‌های جدیدی از شعر او گشوده گردد. براساس مبانی نظری ارائه شده در این کتاب، هیچ متنی یکّه و تنها نیست، بلکه پیش‌متن‌هایی دارد. در این کتاب، پیش‌متن‌هایی که سبب شکل‌گیری شعر امین‌پور شده‌اند بازنمایی شده است. نگارنده با گزینش برخی از شعرهای امین‌پورتلاش کرده است نگاه کلّی او به متون پیش از خود را آشکار سازد تا خواننده با خواندن آنها نگرشی متقن نسبت به این پیش‌متن‌ها پیدا کند و با درک آنها به خوانشی جدید از شعر امین‌پور برسد. @fslefaaseleh
یا مقلّب القلوب... @faslefaaseleh
هدایت شده از  ویرافیک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نــــــوروز فرخنـــــــــــــــــــده ✨ 🔺صدای زنده‌نام دکتر محمّد معین (۹ اردیبهشت ۱۲۹۷ ــ ۱۳ تیر ۱۳۵۰)، دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علوم انسانی @virafic
جنازه‌ها و گدازه‌ها! صدهزار تن کشتگان و زخمیان این نبرد بوده‌اند تا کنون این نبرد؛ نه این هجوم درد این جنون... زخم کهنه‌ای بر تن نحیف غزّه مثل درّه‌ای عمیق و هولناک لب‌به‌لب از جنازه‌ها و از گدازه‌ها دهان گشوده است این نبرد جنگ نیست شهوت توحّش است و مرگ جنگ را با تمام هول و وحشتش رسم و راه دیگری‌ست جنگ این‌قَدَر پلشت بی‌ترحّم و گذشت تا کنون نبوده است گرگ‌ها هم این‌چنین گلّۀ رهای گوسفند را تکّ‌تکّه غرق خون نکرده‌اند وحشیان هم این‌چنین سقف خانه را روی کودکان بی‌گناه واژگون نکرده‌اند! آه آهِ کودکان و مادران غزّه دیر و زود ابری از عذاب می‌شود سهمگین و پرتلاطم و کبود تا که دودمان غاصبان آن دیار را مثل خانمان حامیانشان دهد به باد تاچه دست سرنوشت بر سر هرآن‌که در جهان چشم روی این توحّش بزرگ بسته است -از قبیل این قیبله‌های بی‌حمیّت عرب- خواهد عاقبت نوشت؟! @faslefaaseleh
همّت ما و همّت شما! یک "همّت"تان هزار میلیون تومن است امّا همه از خون دل ما و من است یک "همّت" ما ولی شهیدی‌ست عزیز مردی که نجات‌بخش خاک وطن است! 🆔️ @faslefaaseleh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای در نگاهم از همه دنیا قشنگ‌تر از هرچه ناز و هرچه تمنا قشنگ‌تر شاخ نبات و شکّر و شیرین و دیگران حیرانم از تو کیست - خدایا - قشنگ‌تر! اسطوره‌هایِ عشق حقیقت نداشتند تو واقعیّتی و همانا قشنگ‌تر بالای دست، دست زیاد است و چون تو نیست هرگز -بدون شاید و امّا- قشنگ‌تر این است حسن روزفزونی که گفته‌اند امروز دلرباتر و فردا قشنگ‌تر باید تو را به حرمت یک گل نگاه کرد امّا نچید، چون‌که تماشا قشنگ‌تر حُسن تو را قیاس به دنیا نمی‌کنم ای خندۀ تو از همه دنیا قشنگ‌تر یک جلوه از کمال تو حسن است و از همه تو نازنین‌تریّ و نه‌تنها قشنگ‌تر وقتی غزل برای تو باشد عجیب نیست گر باشد از تمام غزل‌ها قشنگ‌تر! با صدای محمّدامین ترکی❤ @faslefaaseleh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از آن دو چشم و آن رخ زیبا بلابه‌دور از آن دو زلف و آن قدوبالا بلابه‌دور درد و بلای آن قد رعنا به جان من وز آن جمال وآن قد رعنا بلابه‌دور گفتی که من بلایم و گفتم که مرحبا هرگز مباد زین دل شیدا بلا به‌دور چون چشم تو مشابه چشمان آهو است از چشم‌های آهوی صحرا بلابه‌دور قلبم درون سینۀ تو می‌تپد، عزیز! در هر تپش ز جان و دل ما بلابه‌دور با تو دلم تمام تمنّا و شور شد زین اشتیاق و شور و تمنّا بلابه‌دور مجنون به اشک و آه سحرگاه می‌سرود از آستان حضرت لیلا بلابه‌دور @faslefaaseleh
غزلی منتشرنشده از مرحوم سیّد حسن حسینی به‌مناسبت سالگرد درگذشتش تا شبم را روشن آن چشم معمّایی نکرد ظلمت دیرینه‌ام احساس تنهایی نکرد دل به دریای جنون زد تا امید ساحلم خوف از طوفان و تندر مرغ دریایی نکرد چشم نازیبا نبُرد از روی ماهت بهره‌ای حسن ‌یوسف در نگاه زشت زیبایی نکرد درسفر بودی و من از یاد چشمت جرعه‌نوش هیچ‌کس از دور چون‌ من باده‌پیمایی نکرد هیچ‌چیزی جز عبورت از کنار بسترم لحظۀ جان‌کندن ‌ما را تماشایی نکرد گرمی شوق گرفتاری زبانم را گشود هیچ بلبل در قفس چون من خوش‌آوایی نکرد مثل تنهایی بلایی نیست در عالم، ولی آنچه هجران تو با من کرد تنهایی نکرد شعر من با شیوۀ اهل زمان بیگانه نیست با غزل‌هایم غریبی روح نیمایی نکرد به نقل از کانال همسفر باد 🆔️ @faslefaaseleh
هدایت شده از فصل فاصله
صدای ولولۀ کائنات می‌آمد خروش رود عظیم حیات می‌آمد شبی که از دل آیینه‌های فروردین غریو شادی و شور و نشاط می‌آمد شبیه بانگ نخستین که در فضا پیچید طنین نغمه‌ای از شش‌جهات می‌آمد صدای بال ملایک از آسمان به زمین صدای جوشش روح قنات می‌آمد به روی بستر خشک زمین از آب حیات زلال و شسته هزاران فرات می‌آمد دو صف کشیده به شطرنج هستی از بد و نیک صدای همهمۀ کیش‌ومات می‌آمد برای کام کسانی که تشنه‌لب بودند شراب و شربت و شهد و نبات می‌آمد برای ما که گداییم، اگرچه بی‌همّت از آستانۀ جودش زکات می‌آمد شبیه زمزمه‌ای بود دور و هم نزدیک به هر کرانه شمیم صدات می‌آمد شب برات شب قدر آرزوها بود نوید روشن صبح نجات می‌آید... @faslefaaseleh
هدایت شده از فصل فاصله
جامعه‌ای که علی و آرمان‌های بلندش را که به‌وسعت هستی بود، درک نمی‌کرد، نمی‌توانست بر بیعت غدیر پایبند بماند. این بود که حتّی عدالت او را نیز برنتابیدند و در برابرش ایستادند و بعد از کشتنش به دست‌بوس و پابوس ستم‌بارگانی رفتند که در افق ادراک آنان حکومت می‌کردند! هزاربار برای تو شاخ‌وشانه کشیدند هزار خطّ و نشانه به هر بهانه کشیدند مگر نگین عدالت پس از تو نقش نبندد چه نقشه‌ها که ستم‌خواهگان شبانه کشیدند تو برق عاطفه بودی به دیدگان یتیمان ولی به‌یاوه تو را نقش تازیانه کشیدند در آن زمان که تو بودی چه ظلم‌ها به تو کردند ولی پس از تو چه خواری که از زمانه کشیدند به دست‌بوس ستم‌بارگان شدند همان‌ها که پا ز عدل تو آن‌گونه ابلهانه کشیدند شهامتی که نمی‌خواست آن درشت‌سخن‌ها که پیش روی تو آزاد در میانه کشیدند پس از تو نم‌نمک آن زخم‌ها به چرک نشستند پس از تو کم‌کمک آن شعله‌ها زبانه کشیدند چه جمع اندک و غمدیده‌ای در آن شب تیره به کوفه پیکر پاک تو را به شانه کشیدند .... رهی دراز نداری، به او نیاز نداری علی امام کسانی‌ست که پَر ز لانه کشیدند؛ همان‌کسان که دل از دام دام‌ودانه بریدند همان‌کسان که شررها در آشیانه کشیدند @faslefaaseleh