eitaa logo
منبرک فاطمی
6.1هزار دنبال‌کننده
935 عکس
874 ویدیو
1.3هزار فایل
✔️ مباحث قرآنی، اخلاقی،داستان ✔️اهلبیت ومناسبتهامذهبی ✔️احکام کاربردی،پاسخگو ✔️امرمعروف و نهی منکر ✔️مرثیه و مداحی ✔️عفاف وحجاب ✔️جهادتبیین ✔️فرزندآوری ✔️مهدویت ✔️شهدا ✔️نماز 🔺فهرست + تبلیغات شما و... https://eitaa.com/fatemi222/6618 @a_f_133
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از منبرک فاطمی
🔷شب چهارم: موانع تحول روحی: 2 . غرور و یاس بیانیه گام دوممعنویّت و اخلاق « ☑️نقش در خواهی و تحول افرینی . و دین برنامۀ تحول افرین دارد ⬇️تحول یعنی رسیدن به بیشتر و بیشتر و بیشتر، یعنی همان به منبع قدرت و لذت و منفعت یعنی خدا و گذشتن از کمتر یعنی نفس هست. ◀️ دو دیگر برای تحول روحی که عبارت است از 1 .غرور خوبان و 2. یاس بدان. 🔻اولین مانع بیشتر برای آدمهای پدید میآید. گاهی برخی از خوبیهای انسان عامل توقف انسان هستند. کوفیان که متوقف بر خوبیهای خودشان شدند و مغرور. ♾در نظام تربیتی و آموزشی، فوری، بروز خلاقیت و نوآوری در فرزندان میشود. تشویق یعنی توقف در خوبیها. 🔺دومین مانع که برای آدمهای معمولا به ظاهر بد دیده میشود هست. اینکه من آدم نمیشوم و آب ازسرم گذشته، اینها ادبیات آدمهای مایوس از تحول هست در حالی که خدا گاهی را با کلیم یکجا جمع میکند. 👥 بینام ونشانها در نام و نشان گرفتند ناامید نباش. برای اینکه خوبان مغرور نشوند نباید روی خوبیها خودشان حساب باز کنند، خوبیهای خودشان را ندید بگیرند، بگویند اینکه چیزی نیست توضیح مطالب در همین کانال سنجاق شده https://eitaa.com/fatemi5/1278
2️⃣1️⃣از خدا برمیآید موسی و قصاب را یکجا جمع کند • ↩️روزی حضرت موسی علیهالسلام در ضمن مناجات به پروردگار عرض کرد: خدایا میخواهم را که در بهشت دارم، ببینم که چگونه شخصی است! •➕ جبرئیل بر او نازل شد و گفت: یا موسی که در فلان محلاست، همنشین تو است، حضرت موسی درب دکان قصاب آمد، دید جوانی شبیه گردان مشغول فروختن گوشت است، 🚹🚹 شب که شد جوان مقداری برداشت و به سوی منزل رفت، حضرت به دنبال او رفت تا به منزل رسید به جوان گفت: نمیخواهی؟ گفت: بفرمائید، موسی را به درون خانه برد. حضرت دید جوان تهیه نمود، آنگاه زنبیلی از طبقه بالا آورد، پیرزنی کهنسال را از درون زنبیل بیرون آورد و او را شستشو داد، غذا را با دست خود به او خورانید. • موقعی که خواست زنبیل را بهجای اول بیاویزد، پیرزن کلماتی را گفت که مفهوم نبود؛ بعد جوان برای حضرت موسی غذا آورد و خوردند. ⛩• آن حضرت سؤال کرد، حکایت تو با این پیرزن چگونه است؟ عرض کرد: این پیرزن مادر من است، چون وضع خوب نیست کنیزی برایش بخرم، خودم او را خدمت میکنم، پرسید: آن کلماتی که به ز بان جاری کرد چه بود؟ گفت: هر وقت او را شستشو میدهم و غذا به او میخورانم میگوید غفرالله لک و جعلک جلیس موسی یوم القیامة فی قبّته و درجته. ؛ خدا ترا ببخشد و همنشین و هم درجه حضرت موسی در بهشت گردی • ➕ حضرت موسی فرمود: ای جوان بشارت میدهم به تو که خداوند دعای مادرت را مستجاب کرده، جبرئیل به من خبر داد در بهشت تو همنشین من هستی. ✅• شما ببینید حضرت موسی کلیم الله که نام او در قرآن در بین انبیاء از همه بیشتر آمده است چه کسی هست؟ یک قصاب. از این خدا بر می آید موسی و را یک جا جمع کند. https://eitaa.com/fatemi5/1278
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷شب چهارم: موانع تحول روحی: 2 . غرور و یاس ☑️نقش در خواهی و تحول افرینی . و دین برنامۀ تحول افرین دارد ⬇️تحول یعنی رسیدن به بیشتر و بیشتر و بیشتر، یعنی همان به منبع قدرت و لذت و منفعت یعنی خدا و گذشتن از کمتر یعنی نفس هست. ◀️ دو دیگر برای تحول روحی که عبارت است از 1 .غرور خوبان و 2. یاس بدان. 🔻اولین مانع بیشتر برای آدمهای پدید میآید. گاهی برخی از خوبیهای انسان عامل توقف انسان هستند. کوفیان که متوقف بر خوبیهای خودشان شدند و مغرور. ♾در نظام تربیتی و آموزشی، فوری، بروز خلاقیت و نوآوری در فرزندان میشود. تشویق یعنی توقف در خوبیها. 🔺دومین مانع که برای آدمهای معمولا به ظاهر بد دیده میشود هست. اینکه من آدم نمیشوم و آب ازسرم گذشته، اینها ادبیات آدمهای مایوس از تحول هست در حالی که خدا گاهی را با کلیم یکجا جمع میکند. 👥 بینام ونشانها در نام و نشان گرفتند ناامید نباش. برای اینکه خوبان مغرور نشوند نباید روی خوبیها خودشان حساب باز کنند، خوبیهای خودشان را ندید بگیرند، بگویند اینکه چیزی نیست منبر مجازی حجت الاسلام فاطمی https://eitaa.com/fatemi5/1278
تاجر می گوید به وادی السلام رفتم ذکر هارا خواندم . 🔺 همانطور که میرزا گفته بود ملک هایی با هایی بسیار ظاهر شدند همان طور که میرزا گفته بود به آنان گفتم من از جانب میرزا آمدم و با محمد امین کاری دارم ملک ها نا پدید شندند و اندکی بعد آنان را با محمد دیدم. 🔻که کشاکشان در حالی که در قل وزنجیری آتشین ،خونین و مالین بود او را از دور می آوردند به نزد من آمدند از محمد پول هارا گرفتم گفت در فلان کوچه باغ چندمی زیر فلان درخت دفنشان کردم می توانی بروی و پو لهایت را تمام و کمال برداری خیلی شدم می خواست خداحافظی کنم که یاد سخن میرزا افتادم و به او گفتم میرزا می گوید تو کجا این جا کجا؟محمد آهی از درون کشید . 🔺گفت امان از زن و مرد این را که گفت کشیدندش و بردند و حرفش ناتمام ماند. در پوست خودم نمیگنجیدم سریع به آدرسی که محمد گفته بود رفتم را پیدا کردم و همان جایی که او گفته بود سکه هایم را تمام و کمال برداشتم به کربلا پیش میرزای شیرازی رفتم و جریان را تمام و کمال برای او تعریف کردم میرزا متنغیر شد و گفت همین الان ترتیب در نجف را بدهید و تمام قصابان نجف را دعوت کنید و بگویید میرزا می خواهد شمارا ملاقات کند. 🔺میرزا به نجف رفت و در آن مجلس نشست پس از صحبت ها و مواعذ معمول گفت ای جماعت قصاب آیا کسی از شما دلگیریی از محمد امین دارد؟ همه گفتند خیر او مرد بزرگواری بود که وکیل شما در شهر مانیز بود چه دلگیری می توانیم داشته باشیم ؟ جماعت کماکان افزوده می شدند و میرزا مدام سؤال خویش را تکرار می کرد تا این که در آستانه ی در بود که سؤال میرزا به گوشش رسید ناگهان گفت خدا را زیاد کند انشاءالله آتش بر قبرش ببارد و.... میزا رنگ به رنگ شد و گفت ای مرد مگر محمد با تو چه کرده که این گونه ناسزایش میگویی؟ 🔺قصاب شروع به تعریف کردن میکند: در نجف قصابی داشتم و مشغول کسب حلال بودم مشتری تاجری داشتم که اهل عراق نبود هرز چند گاهی هروقت گذرش به عراق و نجف می افتاد گوشتش را از من می خرید سالیان درازی با وی آشنا شده بودم و تقریبا سالی دو سه بار از من خرید میکرد در یکی از درد و دلهایم با او معلوم شد که پسر ی دارد که به سن ازدواج رسیده و من نیز دختری داشتم که دم بخت بود با هم قرار گذاشتیم که که دفعه ی بعدی که تاجر به عراق می آید با زن بچه اش بیاید که بساط سور و سات عروسی را بچینیم . 🔺مرد تاجر به شهر و دیار خودش باز می گردد و جریان را با همسرش در میان می گذارد ،همسر بر آشفته شده و می گوید تو چرا این قدر سریع قول وقرار گذاشتی در حالی که فقط سالی دوسه بار بیش تر او را نمیبینی؟ 🔻عجله کردی مرد باید اول تحقیقاتی بکنیم .این بار که رفتی از اهالی شهر تحقیقی در مورد قصاب بکن بعد از این قول و قرار بگزاریم. 🔺تاجر به صورت مخفیانه به نجف برگشت و شروع به تحقیق و تفحص درمورد قصاب کرد . 🔻از مردم که سراغ گرفت همه گفتند محمد امین درستکارترین مرد نجف است بهتر است از او سؤال کنی.تاجر پیش محمد امین میرود و سراغ دختر قصاب را از او میگیرد گویا در یکسری معامله یی که با محمد امین داشته گوشتی به او داده بوده که چربی آن زیاد بوده.محمد اندکی تفکر میکند و از پاسخ دادن امتناع می ورزد و میگوید"اُف". 🔻قصاب تعریف می کند که از آن سری به بعد تاجر رفت و دیگر آن را ندیدم در شهد نیز پر شده که استاد محمد امین در مورد دختر من اُف گفته.و پس از آن واقعه دیگر کسی به دختر من نمی آید. خدا عذابش را زیاد کند... 🔻میرزا بااندکی تفکر می گوید اگر من در این مجلس دخترت را شو هر دهم از محمد در می گذری ؟ قصاب گفت آری پای شما و او را نیز می بوسم.میرزا رو به جمعیت کرده و گفت چه کسی حاضر است دختر این مرد را بگیرد در حالی که من تمام هزینه های ازدواج آن را متقبل شوم؟ 🔺یکی از شاگردان بر میخیزد و میگوید من حاضرم .میرزا به قصاب می گوید دخترت را در مجلسی حاضر کن و سپس میرزا همراه شاگردش به مجلس رفته و همانجا صیغه عقد را جاری میکند . .سپس رو به قصاب کرد و گفت آیا راضی شدی؟قصاب نیز خویش را اعلام کرد. 🔺بعد ازاین میزا من را(تاجر شیرازی)دو باره به وادی السلام فرستاد و ذکر هایی را نیز به من آموخت تا از احوال محمد آگاه شوم به وادی السلام رفتم اذکار را خواندم ملک ها ظاهر شدند به آنها گفتم از جانب میرزا برای جویا شدن حال محمد امین آمده ام ها رفتند ولی این محمد را درحالی که در لباس های بهشتی و قرق در نعمت بود آوردند.
🌸🌺🌸🌺 😜😅 🌸🌺😊😄 👴🏻طرف یه میاره خونش تا واسش قربانی کند 🐑 به میگه : میخوام برام تیکه تیکش کنی با گوشتهایش درست کنم. سر و پا و روده‌شم خوب تمیز کن میخوام درست کنم پشکلاشم میخوام کود کنم برا باغچه آت آشغالاش رو هم میخوام برای 🐈 👨🏻 چپ نگاهش میکنه، میگه: میخوای ضبط کن بذار .. 📲 😅🤣🤣😜 🔰 شرایط سربریدن حیوان (مثل گوسفند) 👇 : 1_هنگام ، نام گفته شود. 2_رو به بودن حیوان 3_وسیله ، از جنس باشد؛ (اما در هنگام ضرورت و ترس از تلف شدن حیوان، میشه از سنگ یا وسیله تیز دیگری هم استفاده کرد.) 4_ کننده باشد. 5_حیوان قبل از ذبح، باشد. 6_ ۴ رگ بزرگ گردن حیوان، بطور کامل از بریده شود. 💥💥💥💥💥 🔰 1ــ رو به قبله باشد. 2ــ وسیله ، باشد.🔪 3ــ گذاشتن جلوحیوان قبل‌از 4ــ در ، 2دست و 1پایش بسته شود و پای دیگرش رها باشد. 5ــ در ، 4 دست و پایش بسته شود و دُم آن رها باشد.🐄🐮 6ــ پس از ذبح ، رهایش کنند تا بال و پر بزند 🐓🐔 💥💥💥💥💥 🔰 1ــ حیوان فروکنندوبه طرف جلوبیاورندکه ازپشت بریده شود. 2ــ حیوان جلوی حیوانات دیگر 3ــ حیوان در و قبل ازظهرروزجمعه 4- راکه انسان خودش پرورش داده بادست خودبکشد. ⠀ ⠀ོ ⠀ ⠀⠀ ⠀⠀ོ ⠀⠀⠀ོ ╭═⊰🍂🌺🌼🌸🍂⊱━╮ @fatemi222