eitaa logo
منبرک فاطمی
6.9هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
1هزار ویدیو
1.4هزار فایل
✔️ مباحث قرآنی، اخلاقی،داستان ✔️اهلبیت ومناسبتهامذهبی ✔️احکام کاربردی،پاسخگو ✔️مرثیه و مداحی ✔️عفاف وحجاب ✔️جهادتبیین ✔️فرزندآوری ✔️مهدویت ✔️شهدا ✔️نماز ✔️ هدیه به مادرم @a_f_133 🔺فهرست و... https://eitaa.com/fatemi222/6618
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹و یَضِیقُ صَدْرِی وَ لا یَنْطَلِقُ لِسانِی فَأَرْسِلْ إِلی هارُونَ«13» وَ لَهُمْ عَلَیَّ ذَنْبٌ فَأَخافُ أَنْ یَقْتُلُونِ«14» 🔸و سینه ام می گردد و باز نمی شود،پس هارون را(نیز)رسالت بده(تا مرا یاری کند).وآنان بر(گردن)من(ادّعای)گناهی دارند،پس می ترسم مرا (و این رسالت به پایان نرسد). 🔹قالَ کَلاّ فَاذْهَبا بِآیاتِنا إِنّا مَعَکُمْ مُسْتَمِعُونَ«15» 🔸خداوند فرمود:چنین نیست،پس(تو وهارون)همراه با ما حرکت کنید که ما با شما وشنونده(گفتگوهایتان)هستیم. 🔹فأْتِیا فِرْعَوْنَ فَقُولا إِنّا رَسُولُ رَبِّ الْعالَمِینَ«16» أَنْ أَرْسِلْ مَعَنا بَنِی إِسْرائِیلَ«17» 🔸به سراغ فرعون بروید و بگویید:ما فرستاده ی پروردگار جهانیانیم.بنی اسرائیل را(آزاد کن و)همراه با ما بفرست. ✔️نکته ها: *مراد از حضرت موسی که در آیه ی 14 آمده،ماجرائی است که در سوره ی قصص آیه ی 14 به آن اشاره شده است:موسی قبل از نبوّت وارد شهری شد و دید یکی از طرفدارانش با یکی از(قِبطیان)یاران فرعون شده اند.طرفدار موسی از او کمک خواست و موسی به حمایت از او مشتی بر زد که او جان داد. این ماجرا در منطقه ایجاد کرد که موسی مجبور به شد و این عمل موسی گرچه به کشتن آن شخص نبود،بلکه برای از مظلومی بود،ولی باعث شد تا موسی نزد فرعونیان ای قاتل پیدا نمود،و هنگامی که موسی به مقام نبوّت رسید به خداوند گفت:می ترسم ماجرای کشته شدن آن مرد قِبطی مانع کارم شود.(از کلمه ی «کَلاّ» استفاده می شود که عمل موسی قتل عمد نبوده است و گرنه خداوند به قاتل عمدی نمی فرماید:طوری نیست به تو اطمینان حمایت می دهم.) ✔️پیام ها: 1- افراد حتّی پیامبران است.(جز خداوند،همه کس و همه چیز محدودند). «یَضِیقُ صَدْرِی» 2- به هنگام پذیرش لازم است انسان نقاط خود را بیان کند. «یَضِیقُ صَدْرِی» 3- صراحت و ،از صفات بارز انبیا است. «یَضِیقُ صَدْرِی» 4- رهبری،هدایت،تبلیغ و ارشاد،به سعه ی نیاز دارد. «وَ یَضِیقُ صَدْرِی» 5-در از منکر و مبارزه،گاهی باید نفری حرکت کرد. «فَاذْهَبا» 6- نقاط را کنید،ولی از زیر بار مسئولیّت، خالی نکنید. «یَضِیقُ صَدْرِی وَ لا یَنْطَلِقُ لِسانِی فَأَرْسِلْ إِلی هارُونَ» پذیرش یا اعطای مسئولیّت های بزرگ با وجود ضعف ها و کمبودهای قابل جبران،مانعی ندارد. 7- افراد سالم و بی غرض،انسان های ی دیگر را برای قبول مسئولیّت های بزرگ می کنند. «فَأَرْسِلْ إِلی هارُونَ» 8- افراد،در آنان مؤثّر است. «وَ لَهُمْ عَلَیَّ ذَنْبٌ» 9- قانون ، ای بس طولانی دارد. «وَ لَهُمْ عَلَیَّ ذَنْبٌ فَأَخافُ أَنْ یَقْتُلُونِ» (،آرزوی پیامبران است ولی ترس و نگرانی آنان برای این بود که شاید به مقدّس خود نرسند.) 10- مدیریّت به چند مسأله ی مهم نیازمند است،از جمله:بررسی اوضاع ، نگری وفراهم کردن های مؤثّر تبلیغ. «فَأَخافُ - لَهُمْ عَلَیَّ ذَنْبٌ - فَأَرْسِلْ إِلی هارُونَ» 11- در بیان حقّ،نه از طرفداران حقّ بترسید و نه از مخالفان حقّ. «فَاذْهَبا» 12- و مناسب را خدا هم می پذیرد. فَأَرْسِلْ إِلی هارُونَ ... فَاذْهَبا 13- و کمک به کسانی که نگرانی دارند،کاری است. «إِنّا مَعَکُمْ» 14- خداوند انبیا است. «إِنّا مَعَکُمْ» 15- آگاهی دقیق و به لحظه در های مهم،یک ضرورت است. «إِنّا مَعَکُمْ مُسْتَمِعُونَ» 16- پیامبران،ابزار و و ره توشه ی آنان برای امّت هاست. «بِآیاتِنا» 17- خداوند بر کارهای ما آگاه است. «مُسْتَمِعُونَ» خداوند همه جا حاضر و است. 18- برای مبارزه با نظام های تشکیلاتی و فاسد،اوّل به سراغ# سرچشمه ها بروید. «فَأْتِیا فِرْعَوْنَ» 19- در تبلیغ و دعوت دیگران به حقّ، و داشته باشید. «إِنّا رَسُولُ رَبِّ الْعالَمِینَ» 20- فرستادن پیامبر برای مردم،از شئون ربوبیّت خداوند است. «رَسُولُ رَبِّ» 21- تمام هستی،نوعی رشد دارند. «رَبِّ الْعالَمِینَ» 22- تمام در تحت اوست. «رَبِّ الْعالَمِینَ» 23- همه ی انبیا یک دارند. «إِنّا رَسُولُ» ونفرمود: «إِنّا رَسُولا» 24- در برابر کسی که می گوید: «أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلی»[3]باید گفت: «رَبِّ الْعالَمِینَ». 25- اگر در یک زمان دو پیامبر مبعوث شوند،رهبری با یکی از آنهاست. «إِنّا رَسُولُ» 26- آزاد کردن مردم از اسارت ها،در رأس برنامه های انبیا قرار دارد.«أَرْسِلْ مَعَنا بَنِی إِسْرائِیلَ»
تاجر می گوید به وادی السلام رفتم ذکر هارا خواندم . 🔺 همانطور که میرزا گفته بود ملک هایی با هایی بسیار ظاهر شدند همان طور که میرزا گفته بود به آنان گفتم من از جانب میرزا آمدم و با محمد امین کاری دارم ملک ها نا پدید شندند و اندکی بعد آنان را با محمد دیدم. 🔻که کشاکشان در حالی که در قل وزنجیری آتشین ،خونین و مالین بود او را از دور می آوردند به نزد من آمدند از محمد پول هارا گرفتم گفت در فلان کوچه باغ چندمی زیر فلان درخت دفنشان کردم می توانی بروی و پو لهایت را تمام و کمال برداری خیلی شدم می خواست خداحافظی کنم که یاد سخن میرزا افتادم و به او گفتم میرزا می گوید تو کجا این جا کجا؟محمد آهی از درون کشید . 🔺گفت امان از زن و مرد این را که گفت کشیدندش و بردند و حرفش ناتمام ماند. در پوست خودم نمیگنجیدم سریع به آدرسی که محمد گفته بود رفتم را پیدا کردم و همان جایی که او گفته بود سکه هایم را تمام و کمال برداشتم به کربلا پیش میرزای شیرازی رفتم و جریان را تمام و کمال برای او تعریف کردم میرزا متنغیر شد و گفت همین الان ترتیب در نجف را بدهید و تمام قصابان نجف را دعوت کنید و بگویید میرزا می خواهد شمارا ملاقات کند. 🔺میرزا به نجف رفت و در آن مجلس نشست پس از صحبت ها و مواعذ معمول گفت ای جماعت قصاب آیا کسی از شما دلگیریی از محمد امین دارد؟ همه گفتند خیر او مرد بزرگواری بود که وکیل شما در شهر مانیز بود چه دلگیری می توانیم داشته باشیم ؟ جماعت کماکان افزوده می شدند و میرزا مدام سؤال خویش را تکرار می کرد تا این که در آستانه ی در بود که سؤال میرزا به گوشش رسید ناگهان گفت خدا را زیاد کند انشاءالله آتش بر قبرش ببارد و.... میزا رنگ به رنگ شد و گفت ای مرد مگر محمد با تو چه کرده که این گونه ناسزایش میگویی؟ 🔺قصاب شروع به تعریف کردن میکند: در نجف قصابی داشتم و مشغول کسب حلال بودم مشتری تاجری داشتم که اهل عراق نبود هرز چند گاهی هروقت گذرش به عراق و نجف می افتاد گوشتش را از من می خرید سالیان درازی با وی آشنا شده بودم و تقریبا سالی دو سه بار از من خرید میکرد در یکی از درد و دلهایم با او معلوم شد که پسر ی دارد که به سن ازدواج رسیده و من نیز دختری داشتم که دم بخت بود با هم قرار گذاشتیم که که دفعه ی بعدی که تاجر به عراق می آید با زن بچه اش بیاید که بساط سور و سات عروسی را بچینیم . 🔺مرد تاجر به شهر و دیار خودش باز می گردد و جریان را با همسرش در میان می گذارد ،همسر بر آشفته شده و می گوید تو چرا این قدر سریع قول وقرار گذاشتی در حالی که فقط سالی دوسه بار بیش تر او را نمیبینی؟ 🔻عجله کردی مرد باید اول تحقیقاتی بکنیم .این بار که رفتی از اهالی شهر تحقیقی در مورد قصاب بکن بعد از این قول و قرار بگزاریم. 🔺تاجر به صورت مخفیانه به نجف برگشت و شروع به تحقیق و تفحص درمورد قصاب کرد . 🔻از مردم که سراغ گرفت همه گفتند محمد امین درستکارترین مرد نجف است بهتر است از او سؤال کنی.تاجر پیش محمد امین میرود و سراغ دختر قصاب را از او میگیرد گویا در یکسری معامله یی که با محمد امین داشته گوشتی به او داده بوده که چربی آن زیاد بوده.محمد اندکی تفکر میکند و از پاسخ دادن امتناع می ورزد و میگوید"اُف". 🔻قصاب تعریف می کند که از آن سری به بعد تاجر رفت و دیگر آن را ندیدم در شهد نیز پر شده که استاد محمد امین در مورد دختر من اُف گفته.و پس از آن واقعه دیگر کسی به دختر من نمی آید. خدا عذابش را زیاد کند... 🔻میرزا بااندکی تفکر می گوید اگر من در این مجلس دخترت را شو هر دهم از محمد در می گذری ؟ قصاب گفت آری پای شما و او را نیز می بوسم.میرزا رو به جمعیت کرده و گفت چه کسی حاضر است دختر این مرد را بگیرد در حالی که من تمام هزینه های ازدواج آن را متقبل شوم؟ 🔺یکی از شاگردان بر میخیزد و میگوید من حاضرم .میرزا به قصاب می گوید دخترت را در مجلسی حاضر کن و سپس میرزا همراه شاگردش به مجلس رفته و همانجا صیغه عقد را جاری میکند . .سپس رو به قصاب کرد و گفت آیا راضی شدی؟قصاب نیز خویش را اعلام کرد. 🔺بعد ازاین میزا من را(تاجر شیرازی)دو باره به وادی السلام فرستاد و ذکر هایی را نیز به من آموخت تا از احوال محمد آگاه شوم به وادی السلام رفتم اذکار را خواندم ملک ها ظاهر شدند به آنها گفتم از جانب میرزا برای جویا شدن حال محمد امین آمده ام ها رفتند ولی این محمد را درحالی که در لباس های بهشتی و قرق در نعمت بود آوردند.
بسم ­الله الرحمن الرحیم 🔰از پگاه تاریخ زندگی بشر بر روی کره خاکی و از آن هنگام که دست به خون هابیل آلوده گشت، پایه دو جریان حق و باطل نهاده شد. 🔰 هابیل که مظهر ایمان و صدق و اخلاص بود، اولین تاریخ است و در نقطه مقابل، قابیل، که نفسی داشت و حقد و حسد وجود او را مالامال از نفرت نموده بود و به ناحق دست خویش را به خون برادر آلود، اولین تاریخ و بدین ترتیب این حادثه آغاز شکل‌گیری دو جریان حق و باطل در تاریخ شد. 🔰چرخ روزگار همچنان گردید و گاه نورانی حق، وجه غالب را در جوامع می‌یافت و گاه جریان ظلمانی باطل، را به سوی تباهی و پلیدی و پلشتی سوق می‌داد و در مقاطع مختلف پیامبران الهی برای زدودن زنگار از حق و ایجاد انگیزه در انسان برای بازگشت به فطرت الهی خویش، از ناحیه پروردگار متعال مبعوث می‌گردیدند. 🔰کاروان بشریت بایستی در طول تاریخ، منزل به منزل ره­ می­‌پیمود تا بستر مناسب برای پدیدار گشتن آخرین دین الهی شود و بدین ترتیب نوبت به ختم رسل حضرت محمد مصطفی (ص) رسید. 🔰 پیامبر اکرم (ص) ۲۳ سال در راه استقرار مکتبی جامع و انسان‌ساز از عمق جان کوشید و پایه­ گذار یک نظام فکری – عملی بی بدیل و یک مکتب جامع و فرهنگی سترگ و تمدنی عظیم گردید. 🔰پیامبر اعظم (ص) پس از ۲۳ سال مجاهدت در راه استقرار مکتب ­ بخش اسلام به دیدار معبود شتافت، در حالی که دو میراث گرانقدر از خویش به عنوان راه، برای نجات انسان از انحراف به سوی کژراهه­ ها برای همیشه تاریخ به یادگار نهاد. 🔰از یک­سو قرآن­ کریم، این­ نامه دادار هستی به بشریت را، و از سوی دیگر عترت طاهره ­اش، اهل‌ بیت عصمت و طهارت (ع) را، به عنوان قرآن مجسم و برترین الگوها در عرصه ­های ایمان و عمل صالح. گرچه جریان وحی متوقف گردید اما این دو میراث گرانقدر پیامبر اکرم (ص)، چراغ راه بشریت گشتند تا انسان در هر عصری و هر نسلی تا منتهی­ الیه تاریخ بشریت، بتواند با بهره ­گیری از آنها، راه را از بیراهه و حق را از باطل تشخیص دهد. 🔰 دنیاپرستان از همان ابتدا تلاش نمودند تا جریان حق را سرکوب کنند و بدین­ ترتیب معصومین (ع) «غیراز آن ذخیره الهی حضرت بقیه الله الاعظم (ع) که جان­ های شیفته در انتظار ظهور اوست» یکی پس از دیگری به شهادت رسیدند.
آثار و لوازم شرح صدر 1️⃣👈 بیرون آمدن از حالت تردید 🔹«ضیق صدر کفار و معاندین نتیجة گناه و آنان به حقایق است. گرفتگی سینه، ضعف اراده و تحیر را دامن می‌زند و از نوعی انفعال و تأثّر روحی سرچشمه می‌گیرد که برگرفته از آثار و کشش تخیلات و جاذبه‌های آن است. 🔹همین که انسان بتواند خود را از معرض جاذبه‌های مخالف و تأثیرات آن برهاند و در یک جهت مصمم شود، سینه‌اش باز و سیرش آسان گردد. بنابراین مهم‌ترین اثر شرح صدر بیرون آمدن از حالت تردید و تصمیم بر کار و تحمل دشواری‌ها و ا طمینان نفس است». 2️⃣👈 گشاده‌رویی قلب انسان منشأ تأثرات فکری و نفسانی است و در هنگام بسط و در نمایان می‌شود. 3️⃣👈عطوفت و لطف 🔹انسانی که بسط وجودی پیدا می‌کند، لطفی فراگیر دارد. هرچه توانایی یک فرد بیش‌تر شود، عطوفت و لطف او نیز افزون می‌گردد که صدر این مشخصه را در خود دارد. 4️⃣👈عیب‌ پوشی 🔹انسانی که شرح صدر دارد، رفتار مردم را حمل بر صحت می‌کند. قرآن کریم در مورد پیامبر صلی الله علیه وآله می‌فرماید: «وَمِنْهُمُ الَّذِینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَیِقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَیْرٍ لَّکُمْ یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَیُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ وَرَحْمَة لِّلَّذِینَ آمَنُواْ مِنکُمْ وَالَّذِینَ یُؤْذُونَ رَسُولَ اللّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ». ؛🔹 «از آنان گروهی پیامبر صلی الله علیه وآله را آزار می‌‏دهند و می‌‏گویند: او آدم خوش‏باوری است! بگو: خوش باور بودن او به نفع شماست! (ولی بدانید) او به خدا ایمان دارد و (تنها) مؤمنان را می‌‏کند و رحمت است برای کسانی از شما که ایمان آورده‏اند! و آنها که رسول خدا را آزار می‏دهند، عذاب دردناکی دارند!» 🔹گروهی از منافقان که سخنان ناروا در مورد پیامبر صلی الله علیه وآله می‌گفتند و در حقیقت یکی از نقاط قوت پیامبر صلی الله علیه وآله را که وجود آن در یک کاملاً لازم است، به عنوان نقطة ضعف نشان می‏دادند، از این واقعیت غافل بودند که یک رهبر محبوب، باید نهایت لطف و محبت را نشان دهد، تا حد توان عذرهای مردم را بپذیرد، و در مورد عیوب آنها پرده‏دری نکند (مگر در آنجا که این کار موجب سوء استفاده شود). 5️⃣👈آرامش و وقار انسانی که دلش نور حق و ایمان را بپذیرد، شرح صدر و آرامش می‌یابد و از اضطراب و بی‌ثباتی آزاد می‌گردد. او بر آنچه از دست می‌دهد، نمی‌شود و به آنچه دارد دل نمی‌بندد، پس چنین کسی در اداره امور دچار نخواهد شد. سکینه و آرامش درونی موجب می‌شود آدمی در برابر به‌ویژه در میدان‌های نبرد از پا نیفتد، همچنان ‌که در تاریخ می‌بینیم خداوند با اعطای سکینه و آرامش مسلمانان را در جنگ پیروز می‌گرداند. 6️⃣👈بردباری و فروبردن خشم 🔹انسانی که نور علم و حکمت، جانش را فرا می‌گیرد و توفیق معرفت خداوند را می‌یابد، رحمتش بر غضب پیشی دارد، خشمش را در اختیار می‌گیرد و همواره پیشه می‌سازد؛ صبر کردن در برابر ، شکیبایی در انجام واجبات و ترک محرمات، بردباری در رویارویی با مشکلات و آزار فرد مقابل که ناشی از جهل وی است و صفات دیگری از این دست، همگی در پی شرح صدر می‌آید. 🔹در مقابل آثار شرح صدر، اوصاف زشتی مانند قلب، کینه، نفاق، حسادت، جهل، ظرفیت پایین و کم‌حوصلگی از ضیق صدر منشعب می‌شود که اگر برخی از اینها ـ به جز دو مورد اخیر ـ در عمل بروز نماید، موجب بدبختی و خسران فرد خواهد شد. 🔹تا اینجا دانستیم صفات حلم، صبر، آرامش، عطوفت و اطمینان نفس در شرح صدر ریشه دارد و قساوت قلب، کینه، نفاق و تردید در عمل منشعب از ضیق صدر می‌باشد. @fatemi5
✅انگیزه سازی 👈علی بن حسان واسطی می گوید: 👌 تعدادی بازی که ساختِ اصفهان و برخی از آنها، از جنس بود، همراه خود بردا شته تا هنگام دیدار و زیارت امام جواد علیه السلام به ایشان نمایم، و فکر می کردم که آن حضرت از این کار من مسرور و شادمان خواهد شد، چون سن و سال آن حضرت کم و در دوران کودکی به سر می برد . 👌آنگاه که در محضررب بودم، منتظر ماندم تا همه ی افراد متفرق شروند، امام از جای حرکت کرد و به طرف که در نزدیکی مدینه است حرکت نمود، و من نیز به دنبال او به راه افتادم، به موفق خادم حضرت گفتم: 👌 از امام برایم اجازه ی بگیر، تا به محضرشان شرفیاب شوم . 👌پس از کسب اجازه و در حالی که اسباب ها را در دست داشتم به محضر شان وارد شده، سلام کردم، سلام مرا پا سخ گفت ولی در ی امام جواد علیه السلام ناراحتی و عدم و خشنودی دیده می شد، و مرا به نیز دعوت نفرمود . 👈در همان حالی که ایستاده بودم به ایشان نزدیک شده و اسباب بازی ها را در مقابل حضرت ، و منتظر بودم تا حضرت ورضایت خویش را اعلان و از من تشکر کند، 👌 فَنَظَرَ إلَىَّ مُغضِباً ثمّ رَنا یَمیناً وَشِمالًا ؛ اما ناگهان دیدم امام با حالت خشم و غضب به من مینگرد، و گاهی نیز نگاهی به طرف راست و چپ می اندازد، 👌وَقالَ ما لِهذا خَلَقَنی اللَّهُ ما أنا وَاللَّعبِ؟ سپس فرمود: امام جواد علیه السلام فرمودند ما برای خلق نشده ایم خداوند مرا برای این کارهابازی ) نیافریده، من کجا و بازی کجا! از این سخن امام متوجه شدم که کار من موجبات ناراحتی وی را فراهم نموده است . 👌از این رو، از ایشان خواهی نموده و پوزب طلبیدم، او نیز مرا مورد عفو و گذشت قرار داد، سپس اسباب بازیها را برداشتم و از محضرشان خارج شدم. 👈امام جواد علیه السرلام نقش خودشران را در دنیای بازی ها و بازی های دنیایی معلوم میکنند ، حضررت اجازه نمیدهند بازیگری باشند که بازیچه بازی های دنیایی شوند. ✅ من و شما قرار است در این دنیای بازی ها ، چه نقشی داشته باشیم؟ بازیگری یا کارگردانی؟! دلائل الإمامة: 212 . https://eitaa.com/fatemi222/3612 🍃🌸🍃🌹🍃🌸🍃
آثار و لوازم شرح صدر 1️⃣👈 بیرون آمدن از حالت تردید 🔹«ضیق صدر کفار و معاندین نتیجة گناه و آنان به حقایق است. گرفتگی سینه، ضعف اراده و تحیر را دامن می‌زند و از نوعی انفعال و تأثّر روحی سرچشمه می‌گیرد که برگرفته از آثار و کشش تخیلات و جاذبه‌های آن است. 🔹همین که انسان بتواند خود را از معرض جاذبه‌های مخالف و تأثیرات آن برهاند و در یک جهت مصمم شود، سینه‌اش باز و سیرش آسان گردد. بنابراین مهم‌ترین اثر شرح صدر بیرون آمدن از حالت تردید و تصمیم بر کار و تحمل دشواری‌ها و ا طمینان نفس است». 2️⃣👈 گشاده‌رویی قلب انسان منشأ تأثرات فکری و نفسانی است و در هنگام بسط و در نمایان می‌شود. 3️⃣👈عطوفت و لطف 🔹انسانی که بسط وجودی پیدا می‌کند، لطفی فراگیر دارد. هرچه توانایی یک فرد بیش‌تر شود، عطوفت و لطف او نیز افزون می‌گردد که صدر این مشخصه را در خود دارد. 4️⃣👈عیب‌ پوشی 🔹انسانی که شرح صدر دارد، رفتار مردم را حمل بر صحت می‌کند. قرآن کریم در مورد پیامبر صلی الله علیه وآله می‌فرماید: «وَمِنْهُمُ الَّذِینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَیِقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَیْرٍ لَّکُمْ یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَیُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ وَرَحْمَة لِّلَّذِینَ آمَنُواْ مِنکُمْ وَالَّذِینَ یُؤْذُونَ رَسُولَ اللّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ». ؛🔹 «از آنان گروهی پیامبر صلی الله علیه وآله را آزار می‌‏دهند و می‌‏گویند: او آدم خوش‏باوری است! بگو: خوش باور بودن او به نفع شماست! (ولی بدانید) او به خدا ایمان دارد و (تنها) مؤمنان را می‌‏کند و رحمت است برای کسانی از شما که ایمان آورده‏اند! و آنها که رسول خدا را آزار می‏دهند، عذاب دردناکی دارند!» 🔹گروهی از منافقان که سخنان ناروا در مورد پیامبر صلی الله علیه وآله می‌گفتند و در حقیقت یکی از نقاط قوت پیامبر صلی الله علیه وآله را که وجود آن در یک کاملاً لازم است، به عنوان نقطة ضعف نشان می‏دادند، از این واقعیت غافل بودند که یک رهبر محبوب، باید نهایت لطف و محبت را نشان دهد، تا حد توان عذرهای مردم را بپذیرد، و در مورد عیوب آنها پرده‏دری نکند (مگر در آنجا که این کار موجب سوء استفاده شود). 5️⃣👈آرامش و وقار انسانی که دلش نور حق و ایمان را بپذیرد، شرح صدر و آرامش می‌یابد و از اضطراب و بی‌ثباتی آزاد می‌گردد. او بر آنچه از دست می‌دهد، نمی‌شود و به آنچه دارد دل نمی‌بندد، پس چنین کسی در اداره امور دچار نخواهد شد. سکینه و آرامش درونی موجب می‌شود آدمی در برابر به‌ویژه در میدان‌های نبرد از پا نیفتد، همچنان ‌که در تاریخ می‌بینیم خداوند با اعطای سکینه و آرامش مسلمانان را در جنگ پیروز می‌گرداند. 6️⃣👈بردباری و فروبردن خشم 🔹انسانی که نور علم و حکمت، جانش را فرا می‌گیرد و توفیق معرفت خداوند را می‌یابد، رحمتش بر غضب پیشی دارد، خشمش را در اختیار می‌گیرد و همواره پیشه می‌سازد؛ صبر کردن در برابر ، شکیبایی در انجام واجبات و ترک محرمات، بردباری در رویارویی با مشکلات و آزار فرد مقابل که ناشی از جهل وی است و صفات دیگری از این دست، همگی در پی شرح صدر می‌آید. 🔹در مقابل آثار شرح صدر، اوصاف زشتی مانند قلب، کینه، نفاق، حسادت، جهل، ظرفیت پایین و کم‌حوصلگی از ضیق صدر منشعب می‌شود که اگر برخی از اینها ـ به جز دو مورد اخیر ـ در عمل بروز نماید، موجب بدبختی و خسران فرد خواهد شد. 🔹تا اینجا دانستیم صفات حلم، صبر، آرامش، عطوفت و اطمینان نفس در شرح صدر ریشه دارد و قساوت قلب، کینه، نفاق و تردید در عمل منشعب از ضیق صدر می‌باشد. @fatemi5