eitaa logo
شعر مداحی و مرثیه اهلبیت
1.8هزار دنبال‌کننده
22 عکس
12 ویدیو
29 فایل
فهرست https://eitaa.com/fatemi8/100 محرم https://eitaa.com/fatemi8/484 فهرست روضه ومداحی کانال اصلی https://eitaa.com/fatemi222/6620 اشعارویژه سفر عتبات https://eitaa.com/fatemi414/277
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
روضه و حدیث کسا به یاد مظلومین شعر میلاد عرفان‌پور برای کودکانِ شهید بیمارستان المعمدانی غزه در خون خویش ‌غلتان است دادگاه بزرگ وجدان است دل من بود زیر بمباران... سوخت جانم، چه جای کتمان است؟ هرطرف نعش طفلی افتاده دل من مثل کودکستان است آی دنیا نگاه کن! دل من مثل این خانه‌هاست ویران است مثل آن مادرِ پسرمرده زلف لالایی اش پریشان است دل من بس‌که خون از او رفته ست زرد مانند برگ‌ریزان است نیست باریکه ای غریب...ببین غزه دیگر برای من جان است پرچمی زنده، باد را لرزاند شک ندارم زمان طوفان است دل من، رنگ انتقام بزرگ رنگ خونخواهی شهیدان است دست و پا می زنند حرمله‌ها عمر این ظلم رو به پایان است هان! حقوق بشر چه شد؟! غزه دادگاه بزرگ وجدان است https://eitaa.com/rozehayemaktoub
حسین گفتم و دل باز در کمندِ شماست که بند بندِ وجودم به بند بندِ شماست پدر به تربت تو باز کرده کامِ مرا دلم زِ بدوِ تولد، علاقه‌مندِ شماست دو چشمِ هر چه گرفتار بعدِ هر روضه پیِ شفا و تبرک به چای و قندِ شماست کسی که مادرتان فاطمه پسندش کرد به صبحگاه جزا موردِ پسندِ شماست به اهل روضه بگویید روز رستاخیز به زیر سایه‌ای از پرچمِ بلندِ شماست دلم به ساکنِ کرببلا حسودی کرد خوشا به حال محبی که شهروندِ شماست همیشه معتقدم وقت مرگ می‌آیی مبر زِ یاد، کسی را که مستمندِ شماست
؛ با نام و یاد کو مسیحایی که جانِ رفته را باز آورد، در رگ خشک بشر خونی جنون‌ساز آورد؟ مَردهای مُرده بسیارند حرفش را نزن قتلگاهی کو که سرهای سرافراز آورد؟ حاج قاسم کو که با اعجاز نفسی مطمئن، از میان صخره‌های سخت، سرباز آورد؟ در سکوت دردناک و شرمناک منطقه نازم آن حوثی که با خود موشک‌انداز آورد بیشه‌ها از نعره لبریزند و از غُرّش پُرند شیر لبنان حمله بر گرگ دغلباز آورد این همه موشک که در قعر زمین لب بسته‌اند یک نفر باید که آن‌ها را به آواز آورد جرأتی دیوانه از جنس جنونی سرخ کو، تا بدون دکمه موشک را به پرواز آورد؟ کو علمداری که اسرائیل را ذلت دهد پرچم خون فلسطین را به اعزاز آورد؟ کو ابرمردی که پایان شب شیطان شود؟ کو ابالغوثی که دنیا را به آغاز آورد؟ کاش آن دست یداللهی که خیبر را شکست باز با یک ضربه دنیا را به اعجاز آورد... ✍
بی ارزشم و جز تو خریدار ندارم گیرم نخرندم به کسی کار ندارم گیرم دو جهانم نپسندد تو پسندی من جز تو کسی در دو جهان یار ندارم من دست تهی دارم و تو دست نوازش تو باغ گلی من که جز از خار ندارم در باغ جنان هم به هوای تو کنم رو مشتاق گلم کار به گلزار ندارم من مشتری یوسف و در دست کلافی جز رشته ی دل بر سر بازار ندارم بگذار بخندند و مگریند و ببینند دیوانه ام و بیم ز آزار ندارم آرند همه تحفه برای تو و من هم جز دیده ی گریان و دل زار ندارم این قامت خم گشته و این بار معاصی پیش کرمت خوش تر از این بار ندارم من «میثم» و در پیروی از میثم تمار جز دار غم عشق شما دار ندارم غلامرضا سازگار مناجات امام زمان
بی ارزشم و جز تو خریدار ندارم گیرم نخرندم به کسی کار ندارم گیرم دو جهانم نپسندد تو پسندی من جز تو کسی در دو جهان یار ندارم من دست تهی دارم و تو دست نوازش تو باغ گلی من که جز از خار ندارم در باغ جنان هم به هوای تو کنم رو مشتاق گلم کار به گلزار ندارم من مشتری یوسف و در دست کلافی جز رشته ی دل بر سر بازار ندارم بگذار بخندند و مگریند و ببینند دیوانه ام و بیم ز آزار ندارم آرند همه تحفه برای تو و من هم جز دیده ی گریان و دل زار ندارم این قامت خم گشته و این بار معاصی پیش کرمت خوش تر از این بار ندارم من «میثم» و در پیروی از میثم تمار جز دار غم عشق شما دار ندارم غلامرضا سازگار مناجات امام زمان
گفتمش بی من مرومن بی توویران میشوم گفت از ویرانی ات سـر در گـریبان میشوم گفتمش بعــد از تو میسوزم من از داغ فراق گفت از حــال تو من آتش به دامــان میشوم گفتمش یوسـف منم افتـاده ام در قعر چاه گفت اینجــا من زلیخــــا ، بدتر از آن میشوم گفتمش تنهــــا منم تنها تر از من دیده ای ؟ گفت درتنهایی ات من مونس ِجان میشوم گفتمش آرام جــان ، جان را فــدایت میکنم گفت باعشق تو من شاد و خرامان میشوم گفتمش من شهــــریار و تو ثـــریا در غزل گفت من باعشق تومست وغزلخوان میشوم
به رغم زخم زبان‌ها، به غم عنان ندهم ز کف، قرار خود از طعن طاعنان ندهم اگر چه صورتم از سیلیِ خودی سرخ است چراغ سبز به بیگانگان نشان ندهم به رغم این همه تحریم، پیش چشم عدو ز بیم، پرچم تسلیم را تکان ندهم بس است خوردن نیش از شکاف‌ها یک‌بار دوباره در دهن مار، امتحان ندهم رهینِ باور خویشم! هرآنچه خواهی گو که دل به خشم و خوشایند این و آن ندهم زمین اگر همه دشمن شود، بگو به «امین» که دست زخمی او را به آسمان ندهم ✍️
هستیِ ما هست از عنایت زینب روزیِ ما هست از کرامت زینب ما اگر امروز رو به سوی حسینیم هست دلیلش فقط هدایت زینب زینب کبری نه در اسارت کوفه‌ست کوفه و شام است در اسارت زینب معجری از روی او به خاک نیفتاد دست حرامی کجا و شوکت زینب گرچه نمازش نشسته است و شکسته اصل قیام است در قیامت زینب تازه شده ذره‌ای شبیه به زهرا خم شده باشد اگر که قامت زینب * * کاش بتابی که آفتاب تو هستی حضرتِ خورشیدِ در حجاب تو هستی ✍ فهرست روضه ومداحی https://eitaa.com/fatemi8/100
مدح هرکس که مقرر شده بر لب باشد حق بده بر لب ما صحبت زینب باشد نیست شایسته‌ی هر کس که بَرَد نامش را نام او در خور لب‌های مؤدَب باشد هرکسی مذهب و آئینی و دینی دارد زینبی هرکه شود، صاحب مذهب باشد تیغ حیدر به زبان دارد اگر دم بزند شام گیرم که پر از خیبر و مَرحَب باشد قُرب، همسویی عشق است و جنون در مقصود هرکه با اوست از افراد مقرب باشد او نشان داد که عزت ز مَذلت دور است به اسیری برود، باز مُحَجَّب باشد... ✍ فهرست روضه ومداحی https://eitaa.com/fatemi8/100
هر لحظه با تمام توان در کمین ماست، ماری به نام نَفْس که در آستین ماست بیهوده نیست این عرقِ شرمِ بی‌امان بارِ گناهِ عمر، به دوش جبین ماست باید چگونه رد شد از این عرصه‌ی مجاز؟ حالا که شکّ‌وشبهه عصای یقین ماست آن‌را به نرخ سوزش دل حفظ کرده‌ایم این‌آتشی که در کفِ‌ دست است، دین ماست دنیا همیشه جمع نقیضین بوده است زندانِ مؤمنی که بهشتِ برین ماست وقتی که نامه‌ی عمل ما سیاهه‌ شد دیگر چه جای دستِ یسار و یمین ماست اسرار با گذشتِ زمان فاش می‌شوند نامحرم است هرکه به جز تو امین ماست در دوره‌ی فراقِ تو یا صاحب الزّمان! حبل‌المتینِ یاد تو، حِصنِ حَصین ماست ✍️ فهرست روضه ومداحی https://eitaa.com/fatemi8/100
دست در عالم ایجاد تو داری زینب خبر از مبداء و میعاد، تو داری زینب کلماتی که خداوند به قرآن فرمود آن معانی همه را یاد، تو داری زینب چون حسین و حسن و احمد و زهرا و علی خوب‌تر از همه استاد، تو داری زینب طینتی فاطمه‌پرور چوحسین است تو را همّتی عاطفه‌بنیاد، تو داری زینب چون علی منطق کوبنده و علمی سرشار چون حسن صبر خداداد، تو داری زینب همه اجداد تو آقای دو عالم هستند ارث آقایی اجداد، تو داری زینب پُر شد از عطر تو امشب همه عالم گویا باغ گل در گذر باد، تو داری زینب چون گل صبح که شبنم چکد از هر برگش خنده درگریۀ میلاد، تو داری زینب گشتی از گریه تو خاموش در آغوش حسین که به او اُنس خداداد، تو داری زینب پنج معصوم به میلاد تو حاضر بودند این‌چنین لیلۀ میلاد، تو داری زینب ای وفادارترین خواهر عاشورایی مکتب زنده و آزاد، تو داری زینب علم و حلم و ادب و عصمت و ایثار و وفا فضل و بذل و کرم و داد، تو داری زینب سخن عالمۀ غیر معلّم شرفی‌ست که ز فرموده‌ی سجّاد، تو داری زینب ز عبادات چنانی که خدا خواسته است برتری بر همه عبّاد، تو داری زینب شام تسخیر تو شد، ای مه ویرانه‌نشین! تا ابد دولتِ آباد، تو داری زینب در اسارت، طلبِ خون شهیدان کردی در سکوت، این‌همه فریاد، تو داری زینب شعله زد اشک تو در هستی غارتگرِ شام خطبه چون خطبۀ سجّاد، تو داری زینب راز خود را به تو بسپرد چو دانست حسین دل سرکوبی بیداد، تو داری زینب از درا زنگ شترها ز نهیب تو فتاد که به کف رشتۀ اجساد، تو داری زینب ذرّه‌ای کاش ببخشند «مؤید» را هم ز جلالی که به میعاد، تو داری زینب ✍مرحوم استاد فهرست روضه ومداحی https://eitaa.com/fatemi8/100
نشستم عشق را معنا كنم دل گفت: يا زينب نشستم ديده را دريا كنم دل گفت: يا زينب نشستم يادي از زهرا كنم دل گفت: يا زينب قيامت خواستم برپا كنم دل گفت: يا زينب زني عاشق که زهرا گونه معنا شد قیامت را و معصومانه بر دوشش كشد بار امامت را همينكه لحظه‌ی از او نوشتن شد، قلم لرزيد از او خواندم هوا در دم نفس در بازدم لرزيد به خود گفتم به سويش گام بردارم قدم لرزيد حريمي محترم كز حرمتش صدها حرم لرزيد خداوندا حريمي اينچنين را كيست سلطانش هزاران جان فداي او، هزاران تن به قربانش نخوانش زينت بابا، بگو جانِ علي زينب نگو دختر، بخوانش مرد ميدانِ علي زينب سر و سامان مولا روح و ريحان علي زينب علی دستان الله است و دستان علي زينب علي را آنچنان در پوست و در خون خود دارد كه گويا جسم زينب يك علي در كالبد دارد سلام اي روز ميلادت هم اشك چشم‌ها جاري سلام آموزگار عشق در آیین دلداری تلاطم داشت بين چشم‌هايت شوق ديداري و اين يعني حسينت را تو خيلي دوست مي‌داری هنوز ای خواهر عاشق! نخوردی شیر مادر را که می‌خواند طپش‌های دلت نام برادر را كجا وصف كسي همچون تو در قاموس من باشد كه مداح مقامات تو بايد پنج تن باشد نگهبانان اجلالت حسين است و حسن باشد كدامين زن شبيه تو چنين مردانه زن باشد کدامین خشم در خود این همه احساس را دارد و در پای رکابش اکبر و عباس را دارد اگر در چشمت اقیانوسی از امواج غم داری اگر حال پریشان، دست بسته، قدِ خم داری همان دست کریمی که حسن دارد، تو هم داری و این یعنی برای دوست و دشمن کرم داری به زیر دین الطاف تو و آل‌ت همه سرهاست کرامت کمترین کار شما خواهر برادرهاست چنانکه جز علی نام پس از احمد روی لب نیست پس از نام حسین، اسمی به غیر از اسم زینب نیست مثال عشق تو در هیچ دین و هیچ مذهب نیست دلی غیر از تو از عشق حسین، اینسان لبالب نیست میان سینه‌ام شوری ز شعر منزوی برپاست که این آقا یک عاشق دارد آن هم زینب کبراست الا ای عقل مبهوتت! الا ای عشق حیرانت! چگونه از تو بنویسم نگویم از شهیدانت شهیدانی که گردیدند بی پروا به قربانت که نگذارند بنشیند خطی بر کنج ایوانت و ای کاش این شهیدان کربلا دور و برت بودند در آن بی محرمی سربازهای معجرت بودند مبین که کاغذ شعر من از این بند نم دارد که مدح تو بدون روضه‌ات یک چیز کم دارد چنان نام حسین بن علی، نام تو غم دارد دگر بر عهدهٔ من نیست، از اینجا قلم دارد... دلم را می برد گویا دم دروازهٔ ساعات میان خنده‌ها می ریخت اشک عمهٔ سادات... ✍ فهرست روضه ومداحی https://eitaa.com/fatemi8/100
نام زینب در َشئون زندگی گل می‌کند https://eitaa.com/fatemi222/1664
نشستم عشق را معنا كنم دل گفت: يا زينب https://eitaa.com/fatemi8/912
دست در عالم ایجاد تو داری زینب https://eitaa.com/fatemi8/911
دست در عالم ایجاد تو داری زینب https://eitaa.com/fatemi8/911
مدح هرکس که مقرر شده بر لب باشد https://eitaa.com/fatemi8/909
هستیِ ما هست از عنایت زینب https://eitaa.com/fatemi8/908
آسمان غباری از، لطف عام زینب است خاکِ زیر سایه‌ی، مستدام زینب است دین حق قوام یافت، از قیام غالبش پس کمال راه ما، از کلام زینب است ما کجا و درک او، ما کجا و وصف او کوهپایه‌ایم ما، کوه نام زینب است نخلِ پُر ثمر شدن، خواهر قمر شدن زینت پدر شدن، این مقام زینب است گر ز غم جدا شدیم، مست کربلا شدیم از دعای روشنِ، صبح و شام زینب است خوش به طالع پدر، خوش به حال مادرم این کنیز فاطمه، آن غلام زینب است ✍
🌺🌺تقديم به حضرت زينب سلام الله عليها از نسل يك حقيقتِ دور از مَجاز بود زينبْ كه شاهزاده ي مُلـكِ حِجاز بـود با سرشكستگي ابـداً سِـنخيت نداشت اين كوه صـبر مثـلِ پـدر سرفراز بود وقتي كه بـود وارثِ اجـلالِ مـادري تشـبيه او به حضرت زهرا مُجاز بود در عصمت و وقار و حـيا بعد مادرش بر كُـلِّ بـانـوانِ جـهان پيـشـتاز بود او را خطابِ عالـِمـه شـد، بي مُعلَّمه اَلحَـقْ چه قدر درخـورِ اين امتياز بـود حرف از گره گُشايي او رفـت هر كُجـا دستش شبيه دست علي چاره ساز بود پيوسته داشت ياصمد و ياغني به لب با اين حساب از دو جهان بي نياز بود با "يا حسين" خاطرش آرام مي گرفت از بس كه اسـمِ دلـبرِ او دلنــواز بود قـارون شد آن فقير كه وقتي نياز داشت دسـتش به سمـت خانه ي زينب دراز بود در راهِ عشق خويشتن از هستي اش گُذشت هســتي فداي او كه چنين پاكـباز بود چشمم شود فداش كه اشـكـم به ماتمش با اشكِ بر حسين و حسن ، همتراز بود چون شـد حُسين قبله ي اشك و قتيل اشك زيـنب ، خُـدايِ عـالَـمِ سـوز و گداز بود از چادرش نيامده شكلي به ذهنِ شعر جُـز پرچــمي سياه كه در اهـتـزاز بود از دستْ بسته بودن او كم سخـن بگـو دستـش شـبيه دستِ خـداوند باز بود وقتي رسيد نـاقه ي او پرده داشت ، آه روزي كه رفـت ناقه ي او بي جهاز بود از چشم خويش آب بر آن حلق تشنه ريخت بيخود فرات روز دهــم گرم ناز بود يك سال و نيم در غم لبهاي خشك شاه خيره به آب ، وقت وضوي نماز بود از گيسوي سپيد و كمانِ قدش ، بفـهم ...درد اسارتش چه قَـدَر جانگـداز بود محمّد قاسمی
چه روضه‌ای‌ست که هرکس روایتش می‌کرد بنای گریه به وضع مصیبتش می‌کرد چه می‌شد از دل آن کوچه برنمی‌گشتند قضا به لطف قَدَر خرق عادتش می‌کرد برای جمله‌ی کوتاه هم مجال نداد وگرنه فاطمه او را نصیحتش می‌کرد "زکیّه" هیچ زمان حرف تُند نشنیده و کاش راهزن این را رعایتش می‌کرد حرام لقمه به مادر دو دست سیلی زد...* گلی که لمسِ نسیمی اذیتش می‌کرد آهای گریه‌کنان! فاطمه زمین افتاد هجوم چکمه‌ جسارت به ساحتش می‌کرد یکی ز تکّه‌ی آن گوشواره‌ها گم شد حسن وگرنه همان شب مرمتش می‌کرد عذاب روحی فرزند،داغ ناموس است مغیره هم چه جفایی به غیرتش می‌کرد * * دعای مادرم این روزها فقط مرگ است اجل ز طعنه‌ی همسایه راحتش می‌کرد ✍️ *«فَصَفَقْتُ صَفْقَةً عَلَی خَدَّیهَا مِنْ ظَاهِرِ الْخِمَارِ فَانْقَطَعَ قُرْطُهَا وَ تَنَاثَرَتْ إِلَی الْأَرْضِ» ترجمه: از روی مقنعه طوری بر دو گونه‌اش زدم که گوشواره‌‌اش پاره شد و به زمین ریخت. 📚بحارالانوار مجلسی، ج۳۰، ص۲۹۴ https://eitaa.com/fatemi8/100
حالا میان خانه اش کوثر ندارد تنهاست مولایم علی، یاور ندارد بی بال و پر مانده است حیدر، پر ندارد زهرا که رفته، زینبش مادر ندارد مولاست با طفلان بی حال و پریشان مولاست با یک قبر مخفی، چشم گریان دائم کنار بستر خالی نشسته چشمان بارانی خود را باز بسته هی روضه می خواند به یاد دست بسته با خاطرات کوچه پهلویش شکسته با چادر خاکی که بر روی سرش داشت زینب دوباره رنگ و بوی مادرش داشت حق علی را هیچ کس باور ندارد مولای عالم مانده و لشکر ندارد این خانه دیگر دست نان آور ندارد «دیگر حسین بن علی مادر ندارد» پروانه ای که پهلویش را در گرفته حالا از این خانه شبانه پر گرفته شب ها کنار قبر زهرای جوانش می سوخت از داغ جوان قد کمانش وقتی رمق می رفت او از زانوانش سر باز می کرد او تمام سوزِ جانش: زهرا چرا از حیدر خود رو گرفتی دیدم که دستت را روی پهلو گرفتی با من نگفتی غصه ی غصب فدک را با من نگفتی ضربه ی سخت کتک را شب ها حسن می خوابد اما با تب آخر در خواب می گوید: نزن سیلی به مادر بر خیز زهرا، بهر زینب مادری کن زهرا، حسین تشنه لب را یاوری کن برخیز تا این خانه را از نو بسازم برگرد تا کاشانه را نو بسازم کج می کنم بانو سرِ مسمارها را خود در میارم سنگِ این دیوارها را دیگر توان دیدنِ ماتم ندارم لولای در را رو به کوچه می گذارم انگار وقت رفتنم نزدیک گشته دنیا دوباره تیره و تاریک گشته نه سال بودی بهر تو کاری نکردم زهرا حلالم کن که باید بازگردم زهرا گمانم غرق تب بیدار گشته حالا حسینم تشنه لب بیدار گشته وحید محمدی https://eitaa.com/fatemi8/922
با رفتنت خالی مکن دور و برم را پاشیده تر از این مگردان لشگرم را ای نیمه ی مجروحِ من،ای کاش با تو در خاک بگذارند نیمِ دیگرم را بعد از تو ای سرو شکسته تا قیامت از خجلتم بالا نمی گیرم سرم را باور نمی کردم که روزی پیش چشمم از پا بیندازد غلافی همسرم را تو بینِ آتش رفتی و من گُر گرفتم حالا بیا و جمع کن خاکسترم را هرشب حسن در خواب می گوید:مغیره دست از سرش بردار کُشتی مادرم را دیروز اگر در پیشِ طفلانم حرم سوخت فردا بسوزانند با طفلان حرم را *صَلَّ اللهُ عَلَی العُریان، صَلَّ اللهُ عَلَی العَطشان....* از کربلا دیشب صدایی را شنیدم انگار طفلی گفت: عمه! معجرم را... https://eitaa.com/fatemi8/923
دلم به یاد مدینه بهانه می‌گیرد https://eitaa.com/fatemi8/502 آتش زدن به خانه مولا بهانه بود https://eitaa.com/fatemi8/503 حالا میان خانه اش کوثر ندارد https://eitaa.com/fatemi8/922 چه روضه‌ای‌ست که هرکس روایتش می‌کرد https://eitaa.com/fatemi8/921 فقير بانويي‌ام كه غنی بالذات است https://eitaa.com/fatemi8/926 روبهان بر همسر شیر خدا سیلی زدند https://eitaa.com/fatemi8/927 منصوره و راضیّه و مرضیّه و زهرا https://eitaa.com/fatemi8/929 _____ با رفتنت خالی مکن دور و برم را https://eitaa.com/fatemi222/736 بابا چه بی وفا شده دنیای بعد تو https://eitaa.com/fatemi222/724 خدا مادرم را کجا می برند؟! https://eitaa.com/fatemi222/730 بعد از رسول حرمت آل عبا شکست https://eitaa.com/fatemi222/720 این صفای سینه هامان از صفای فاطمه است https://eitaa.com/fatemi222/718 آهسته اسباب سفر را جمع کردی https://eitaa.com/fatemi222/717 آقا سلام روضه مادر شروع شد https://eitaa.com/fatemi222/716 دلم به یاد مدینه بهانه میگیرد https://eitaa.com/fatemi222/4151 مقتل-آخرین کلام های پیامبر(ص) با فاطمه(س) https://eitaa.com/fatemi222/2206 فقط نه اینکه تو از انبیاء سری زهرا https://eitaa.com/fatemi222/6992 گر نگاهی به ما كند زهرا https://eitaa.com/fatemi222/6757 دعوت فاطمه https://eitaa.com/fatemi222/7110 فتنه‌ها بر پاست برگرد ای عزیز فاطمه https://eitaa.com/fatemi222/679 ای دختر نبیِّ خدا ، فاطمه سلام https://eitaa.com/fatemi222/676
ارسال به دوستان (فاطمیه )