eitaa logo
نَصـــرُ‌مِــنَ‌اللّٰه‌وَ‌فَتحُ‌قَریـــب
304 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
2.2هزار ویدیو
36 فایل
-یا‌مَن‌اِسمـُهُ‌دَواوَ‌ذِکرُهُ‌شَفا- #السَلامُ‌عَلیکَ‌یٰا‌عَلی‌بن‌موسیَ‌الرِضا‌المُرتَضیٰ‌ آن‌پرچمی‌کـه‌بر‌سر‌بام‌حريم‌توست راه‌بهشت‌را‌به‌محبان‌نشان‌ده 🌐پرمحتواترین‌کانال‌آقا‌غریب‌الغربا
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هوای شهر ما پر از هوای صحن‌ها شده چه ساده قلب‌های ما به عشق، مبتلا شده..‌ نَصـــرُ‌مِــنَ‌اللّٰه‌وَ‌فَتحُ‌قَریـــب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گاهی از خاکِ درت مرهم به زخمِ ما ببند اینچنین مگذار ما را... یا رها کن، یا ببند... نَصـــرُ‌مِــنَ‌اللّٰه‌وَ‌فَتحُ‌قَریـــب
هر شب دل شکسته من در هوای توست در اعتکاف گنبد و صحن و سرای توست نَصـــرُ‌مِــنَ‌اللّٰه‌وَ‌فَتحُ‌قَریـــب
يا كاشِفَ الكَرْب عَن وَجْهِ الحسين (عليه السلام) اِكْشِف كَربي بحق اخيك الحسين (عليه السلام) ای برطرف کننده غم و اندوه از روی حسين(ع) بحق برادرت حسين(ع،)، اندوه و مشکل من را برطرف کن... نَصـــرُ‌مِــنَ‌اللّٰه‌وَ‌فَتحُ‌قَریـــب
ای مظهرِ عنايت حق، هشتمين امام ای خاکِ پاکِ مرقدِ تو، بوسه گاهِ من نَصـــرُ‌مِــنَ‌اللّٰه‌وَ‌فَتحُ‌قَریـــب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💌 چه چیزی بهتر از اینکه کسی که می‌رسد مشهد زیارت کرده هم مولا رضا و کربلا را هم... نَصـــرُ‌مِــنَ‌اللّٰه‌وَ‌فَتحُ‌قَریـــب
💌 نگاهم سمت گنبد می‌نشینم روی فرش صحن جهانم می‌شود زیباتر از آنچه که می‌خواهم... نَصـــرُ‌مِــنَ‌اللّٰه‌وَ‌فَتحُ‌قَریـــب
💌بله بله... الان روبروی ضریحی... وقتشه حرفاتو بگی به امام خوبمون 🥰 🦋 نَصـــرُ‌مِــنَ‌اللّٰه‌وَ‌فَتحُ‌قَریـــب
💌 عکس رو ببین و بگو...👇 وگرنه هر دمم از هجر توست بیم هلاک نَصـــرُ‌مِــنَ‌اللّٰه‌وَ‌فَتحُ‌قَریـــب
نَصـــرُ‌مِــنَ‌اللّٰه‌وَ‌فَتحُ‌قَریـــب
💌 حرفهایم را میان صحن، یادم می‌رود مهربان‌آقا، خودت حرف دل من را بخوان... 🌿جهت ثبت دلنوشته های خود
🔸از بچگی، وقتی که مشهد میرفتیم، تو حرم آقا شروع میکردم به جمع کردن آشغالهاییکه رو زمین می افتاد. 🔸یادمه یه بار وقتی جاروکشای در حال خدمت حرم رو دیدم، از یکیشون خواهش کردم جارو رو بهم بده وکمی صحن انقلاب رو جارو زدم و اشک میریختم وانگار دنیا رو بهم داده بودن . 🔸بزرگترهم که بودم، بعضی وقتها بچه های کوچکتر که میترسیدن رو ،روی دوشم میگرفتم یا بغل میکردم و میبردم زیارت و یا پیرزنهایی که تو ازدحام جمعیت توانایی زیارت نداشتن رو همراهی میکردم و با انجام این قبیل کارا تو حرم لذت میبردم و تو همه وقتها همش باخودم زمزمه میکردم: "یا امام رضا خودت منو به خادمی قبول کن.منِ روسیاه با اینکارا فقط دلم به رضای تو خوشه". 🔸اربعین سال ۹۵ بود که دوباره به لطف امام رئوفم به مشهد مشرف شدم ،دوستم که خواهرش خادم امام رضا بود،لطف کرد و مارو به خونشون دعوت کرد و روزی که این خانوم لباس خادمیشو پوشید ، بازم نتونستم اشکامو کنترل کنم و گفتم یا امام رضا میشه منم لباس خادمی بپوشم؟ وهمون حین گفتم چه خواسته های غیرمعقولی از آقا جان میخوام، چون فقط مشهدیها میتونستن خادم باشن . 🔸تا اینکه سال ۹۶ اعلام کردند با ورود به سایت خادمیاری میتونید خادمیار بشید و تو شهر خودتون برای امام رضا خدمت کنید و با فعالیت مستمر میتونید خادم آقا در حرم بشید. 🔸خوشحال شدم و سریع ثبت نام کردم و کم و بیش ،شروع به فعالیت تو عرصه تخصصی که داشتم تو شهر خودم کردم، تا اینکه این اواخر فعالیتم دوچندان شده بود، ولی مشهد طلبیده نمیشدم. 🔸 اخبار دبیرخونه رو که تنظیم میکردم، مدام اشک میریختم وباخودم میگفتم آقاجون حالا که میتونم تو حرمت خدمت کنم چرا نمیطلبی و به هرکسی که مشرف میشد ،التماس دعا داشتم وگریه میکردم. 🔸دیگه به حد دیوونگی رسیده بودم تا اینکه آقای رئوفم،مهربونیشو درحقم کامل کرد و به مشهد مشرف شدم و این من بودم که فهمیدم باید قدر تک تک لحظاتم تو حرم رو بدونم. 🔸چه حسی خوبی بود وقتی که لباس خدمت رو بار اول به تن کردم و چه زیباتر که قبل از شیفت اول، از زیر قران ردم کردند و با صلوات بدرقم کردن، تا بازم قدر این لحظاتو بدونم. 🔸آقاجانم، فقط خودت حس منو میدونی، لحظه ای که بسم ا... و لبیک گفتم و اولین قدم خادمی رو در حرمت برداشتم و عاشقی دوصدچندان شد. 🔸اولین شیفتم به لطف آقا و یه خانم مهربونی که سرشیفتم بود،رفتم چایخونه امام رضا در باغ رضوان، یه لیوان از دست یه زائر افتاد رو زمین.خم شدم که برش دارم یاد زمزمه های کودکانه ام افتادم که آقاجان خودت منو به خادمی قبول کن.اما بایه تفاوت، حالا تو لباس خادمی بودم. رو به آقا گفتم قربونت آقای خوبم. تمام زندگیم و داروندارم فدای تو آقای مهربونم که میدونی زائرت ازت چی میخواد. 🔸شیفت آخرِ این سفر هم به لطف آقا و بازم سرشیفت مهربونمون رفتم کنار پنجره فولاد آقا و چه صفایی داشت کنار پنجره فولادی که ۶سال پیش برات کربلامو ازش گرفته بودم، پنجره فولادی که همه میگن برات کربلا میده. 🔸روبروی آقا چقد دردودل کردم و دعاکردم و آدمایی رو دیدم که زجه میزدن برای شفا یا خانمی که دکترا جوابش کرده بودند و کنار پنجره فولاد گریه میکرد و از آقا میخواست عمرشو به بچه های کوچیکش ببخشه و شاکر بودم که خدا بهم سلامتی عطا کرده و میتونم در حرم خدمت کنم. 🔸و لحظاتم چه زیباتر شد که وقتی یه خانمی اومد و گفت: از دور که نگاهت میکردم لذت بردم از لباس و حمایل مرتبت و وقت رفتن هم گفت احسنت که چقد برازنده این لباس هستی . 🔸برگشتم رو به آقا گفتم: "ای صفای قلب زارم، هرچه دارم از تو دارم" و اشک ریختم و هم از خدا و هم از آقای مهربونتر از مهربونم تشکر کردم و برای پدرومادرم که منو تو این راه ، بزرگ کردن و برای همسرم که تنهایی رو به جون خرید و اجازه داد که من برای خدمت در حرم، به مشهد برم وهمچنین برای دبیر نمایندگی آستان قدس و مسئول روابط عمومی استانم که زحمات زیادی تو این چندسال کشیدن و به من اعتماد کردند، خیلی خیلی دعا کردم و از آقا خواستم که شریک ثواب این خدمت باشن و این خدمت رو از منِ روسیاه قبول کنن . 🔸تا قبل از خدمت در حرم آقا ، سفرکربلا و نجف بهترین روزای زندگیم بود. اما امروز، این روزا هم بهش اضافه شد و روزای بیشتری رو تو این دنیا ،توی بهشت زندگی کردم. 🔸آری، به راستی که حرم آقاجانم در مشهد، است و قطعه ای از بهشت..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💌 از حرم که بیرون آمدم، یادم آمد میخواستم کنار صحن، دو رکعت نماز بخوانم... هی با خودم کلنجار رفتم و آخر، 🌸 دوباره به حرم برگشتم... صحن، مثل همیشه پر بود از آرامش... یک گوشه، جانمازم را پهن کردم و 🔆 ایستادم به نماز... توی سجده رکعت دوم، سرم روی مُهر بود 💚 که تسبیح سبزرنگ را آرام، توی جانمازم گذاشت... 💕 خانم شمالی مهربان که حاجتش رو گرفته بود و با هدیه دادن تسبیح به چند زائر می‌خواست نذرش را ادا کند با لبخند، 🌱 نگاهم به تسبیح بود هم من شاد بودم و هم آن خانم شمالی... 🌸🍃 📷 ج.بهنام نَصـــرُ‌مِــنَ‌اللّٰه‌وَ‌فَتحُ‌قَریـــب
💌 به ابرها که زائرت شدند بگو که جای هر که بیقرار مشهد است کنار گنبدت دعا کنند... تو را صدا کنند... نَصـــرُ‌مِــنَ‌اللّٰه‌وَ‌فَتحُ‌قَریـــب
💌 زائری وارد صحن حَرمت شد با شوق گفت: آقای رئوف السلام، از طرف عاشق‌ها... هرکه قلبش با توست... هرکه دور از اینجاست...🕊 نَصـــرُ‌مِــنَ‌اللّٰه‌وَ‌فَتحُ‌قَریـــب
💌 منم آن که پر از شوقم برای گفتگو با تو زیارتنامه‌ خواندن‌های در صحن حرم را دوست می‌دارم... نَصـــرُ‌مِــنَ‌اللّٰه‌وَ‌فَتحُ‌قَریـــب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💌 شاید هربار دلتنگ حرم میشی، یه فرشته سمت حرم میاد و پیام دلتنگیت رو برای امام مهربون میاره و سلام تو رو بهشون می‌رسونه... دستت رو بذار روی قلبت و بگو: ✋ ما هم فردا ان شاءالله به نیابتت توی حرم زیارت ویژه انجام میدیم... 🌿♥️ 🕊 نَصـــرُ‌مِــنَ‌اللّٰه‌وَ‌فَتحُ‌قَریـــب