eitaa logo
دیوان فضل
269 دنبال‌کننده
324 عکس
250 ویدیو
22 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
کاش درهای صحن وا بشود شوق در سینه ها به پا بشود کاش با دست حضرت مهدی این حرم نیز با صفا بشود کاش با نغمه حسین حسین این حرم مثل کربلا بشود در کنار مزار ام بنین طرحی از علقمه بنا بشود پس بسازیم پنجره فولاد هر قدر عقده هست وا بشود چار تا گنبد طلایی رنگ چار تا مشهد الرضا بشود این بقیعی که این چنین خاکی ست رشک پروانه های افلاکی ست در هوایش ستاره می سوزد سینه با هر نظاره می سوزد هشت شوال آسمان لرزید دید صحن و مناره می سوزد بارگاه بقیع ویران شد دل بی راه و چاره می سوزد این حرم مثل چادر زهراست که در این جا دوباره می سوزد این حرم مثل خیمه زینب که در اوج شراره می سوزد سال ها بعد قدری آن سوتر چند قرآن پاره می سوزد  اوج غربت تاریخ نه قبله در تو که قبله نماست در تو بقیع نه کعبه کعبه اهل ولاست در تو بقیع هزار مرتبه برتر از عرش حق هستی نیاز خانه اهل سماء است در تو بقیع سکوت محض تو در اوج غربت تاریخ نماد ناله قلب خداست در تو بقیع همین که بی حرم و گنبدی و گل دسته نشان ز واقعه ای غم فزاست در تو بقیع به هر دو عالم اگر فخر می کنی چه عجب مزار مادر شاه وفاست در تو بقیع به اشک نم نم خود زائرت سحر می گفت شمیم علقمه و کربلاست در تو بقیع اگر چه مهد ولایی، به کربلا نرسی کجا سری ز تن خود جداست در تو بقیع کنار تربت مادر به یاد کرب و بلا صدای ناله مهدی رساست در تو بقیع سید محمد میرهاشمی  چهار معصوم بقیع در جهان، هم شأن و همتائی کجا دارد بقیع؟ چون که یک جا، چار محبوب خدا دارد بقیع نور چشمان رسول و پور دل بند بتول صادق و سجاد و باقر، مجتبی دارد بقیع خلق شد عالم ز یُمن خلقت آل عبا یک تن از پنج تن آل عبا دارد بقیع همدم دل دادگان و محرم محراب راز هست زین العابدین، بنگر چه ها دارد بقیع حاصل آیات قرآن، باقرِ علم رسول وارث فضل و کمال انبیا دارد بقیع صادق آل محمّد، ناشر احکام حق دین و دانش را، رئیس و پیشوا دارد بقیع در نظر آید، زمین بر چرخ سنگینی کند بس که خاکش گوهر سنگین بها دارد بقیع گر چه تاریک است، در ظاهر ندارد یک چراغ همچو ایوانِ نجف نور و صفا دارد بقیع رازها گوید به گوش شب در این جا کهکشان رمزها از خلقت ارض و سما دارد بقیع سایه ها نجوا کنان بر مدفن این چارتن کرده شب گیسو پریشان یا عزا دارد بقیع؟ سر به دیوارش زند هر کس از این جا بگذرد در سکوتش ناله ها و گریه ها دارد بقیع چار معصومند و دورند از حریم جدّشان شِکوه ها از دشمنانِ مصطفی دارد بقیع آن دو غاصب در جوار مدفن پاک رسول دور از او جسم امامان را چرا دارد بقیع؟ می کند محکوم، ظالم را به هر دور زمان گفته ها با زائران آشنا دارد بقیع بشنو از این قبرها بانگ انا المظلوم را تا که مهدی باز آید، این ندا دارد بقیع تا شود ثابت که نور حق نمی گردد خموش گر چه ویران شد، جلال کبریا دارد بقیع نالهٔ امّ البنین با اشک زهرا همدم است در غبارِ غم، جمال کربلا دارد بقیع چون (حسان) این جا بود، شب ها، مسیر فاطمه تا که نامحرم نیاید، انزوا دارد بقیع حبیب چایچیان(حسان)  گنبدِ ریخته دارم دلی از امید و غم مالامال در آتشم از ماتم هشت شوّال اما به تو و ظهور تو دل بستم بازآی که برپا شود این صحن امسال با آمدنت اگر قیامت برپاست تیغ تو بلای جان وهابی هاست در مقدمت ای منتقم آل الله این گنبدِ ریخته، به پا خواهد خاست یوسف رحیمی  هشتم شؤال دیشب برای دفتر من همّ و غم شدی بی حرف پیشِ مطلعِ حرفِ قلم شدی باور نکرد نیست سرانجام در زمین مهمانِ رسمی شب شعر خودم شدی تو از زمان آدم و حوا، وَ قبل از آن بر روی دست های مشیّت علم شدی بی مرحمت که روز شما شب نمی شود اصلاً تو آفریده برای کرم شدی هشتاد سال و خرده ای انگار می شود از جمع اهل بیتِ حرم دار کم شدی با اتفاق هشتم شؤال آن زمان تنها گریزِ روضهٔ من در حرم شدی ماندم چرا زمین و زمان زیر و رو نشد آن موقعی که وارد بازی سم شدی آن بار هفتمی که لبت رنگ سبز شد آن بار هفتمی چه قَدَر پر ورم شدی وقتی که شعله چادر مادر گرفته بود زخمیِ دست هیزم و چوبِ ستم شدی حالا بماند این که چه شد بین کوچه ها حالا بماند این که برای چه خم شدی «عارف» نگو دگر، نکند فکر می کنی! مثل مؤید و شفق و محتشم شدی علی زمانیان (عارف)  عشاق بقیع خواب دیدم قبرتان آخر طلایی می شود بُغض مانده در گلو عُقده گشایی می شود دور قبر پاکتان با دست عُشّاق حسن خشت ها بر روی هم، بر پا بنایی می شود گنبد و گلدسته و ایوان زیبای بقیع عاقبت یک صبح زیبا رونمایی می شود این دل پُر درد من با یاد ارباب کریم در میان صحن مشغول گدایی می شود با نوای گرم مدّاحان پاک اهل بیت در حریم فاطمه نغمه سرایی می شود با سلامی رو به سوی مرقد پاک حسین در بقیعِ عشق، دل ها کربلایی می شود با توسل بر غریب نینوا در صحنتان از تمام زائران مشکل گشایی می شود  شوق زیارت
در عالم رویا سفری سوی تو کردم بی خود شدم از خود هوس کوی تو کردم از شوق زیارت نفسم حبس به سینه خواهم بنشینم به سر بام مدینه  پشت دیوار بقیع کاش اینجا داشت تکه سایه بانی لااقل کاش میدادند بر گریه زمانی لااقل کاشکی می شد بریزی آب بر قبر حسن کاش اینجا داشت شب ها روضه خوانی لااقل کاشکی می شد کنار قبر صادق سینه زد کاش می شد تاسحر اینجا بمانی لااقل کاشکی می شد بگویی با نگهبان بقیع زائران را خوب می شد که نرانی لااقل کاش می شد آشکارا ریخت هنگام غروب پشت دیوار بقیع اشک روانی لااقل کاش می دادیم با یک روضه  ام البنین قلب سنگی نگهبان را تکانی لااقل کاش در خاک بقیع اذن زیارت داشتیم کاشکی وقت نماز آن هم جماعت داشتیم آخرش آقا به این تقدیر پایان می دهد خاتمه بر غصه قلب پریشان می دهد مطمئنم او بیاید کار عالم دست ماست ساخت و ساز حرم را دست ایران می دهد کارفرما مهدی و ما پارکابش می شویم اولش نقشه برای صحن و ایوان می دهد گنبد و گلدسته و ایوان طلایی می شود چون طلای این سه را شاه خراسان می دهد چونکه بعدش زائرِ اینجا فراوان می شود قطعاً اذن ساخت ده ها شبستان می دهد هرچه سینه زن بیاید در حرم جا می شود دورتا دور رواق و صحن غوغا می شود صبح و ظهر و عصر این صحن و سرا هم دیدنیست روی گنبد پرچم یا مجتبی هم دیدنیست چشم دل هم بسته باشد چشم سر باشد بس است در مدینه چارتا نور خدا هم دیدنیست می شود یک پنجره فولاد در این صحن ساخت در میان کاسهٔ آبی شفا هم دیدنیست چارتا خورشید پیش هم تلألو می کنند چارتا خورشید این صحن و سرا هم دیدنیست در زیارتنامه خواندن زیر چتر آرزو بین قاب نور ایوان طلا هم دیدنیست از روی گلدسته های صحن زیبای بقیع تابش گلدسته های کربلا هم دیدنیست مسجدی باید به نام حضرت سجاد ساخت گوشه این صحن باید پنجره فولاد ساخت حیف اینها آرزوهای قلوب مضطر است حیف اینها بغض جاری دوتا چشم تر است ای بقیعی که پُر از گرد و غباری خود بگو در کدامین گوشه از خاک تو قبر مادر است در کجایت نیمه شب ها مرتضی سینه زده در کجایت رد پای اشک های حیدر است گرچه خاک تو پُر از درد و غریبی و غم است کربلا در غربت و در غصه چیز دیگر است گرچه در قلب تو خوابیدند یک عده غریب کربلا آرامگاه لاله های پرپر است گرچه دیدی که حسن را تیرباران می کنند کربلا هم شاهد حلقوم خشک و خنجر است من نمی دانم که محسن هست آنجا یاکه نه در عوض کرببلا قبر علی اصغر است در دل تو بغض سقا نیست قطعاً ای بقیع یک جوان ارباًارباً نیست قطعا ای بقیع مهدی نظری  چار قبر نازنین در بقیع قبر حسن آوار شد هر چه شد بین در و دیوار شد آسمان شهر یثرب تار شد هر چه شد بین در و دیوار شد صحن اینجا کمتر از جنت نبود (بشکند دستی که ویرانش نمود) چشم اهل البیت گوهر بار شد هر چه شد بین در و دیوار شد قبر فرزندان زهرا شد خراب روزها تابد بر آنها آفتاب بیت الاحزان قصّه اش تکرار شد هر چه شد بین در و دیوار شد اشک خون می ریزد از چشم ترم مثل مادر شد حسن هم بی حرم تربتش بی خادم و زوار شد هر چه شد بین در و دیوار شد آن بقیع با صفا یادش به خیر آن ضریح دلربا یادش به خیر از جفا پامال آن گلزار شد هر چه شد بین در و دیوار شد چار قبر نازنین یادش به خیر تربت ام البنین یادش به خیر حال با خاک زمین هموار شد هر چه شد بین در و دیوار شد چادر مادر اگر خاکی نبود این چنین قبر پسر خاکی نبود هر چه بر آل نبی آزار شد هر چه شد بین در و دیوار شد دومی باب جسارت را گشود قصد نبش قبر زهرا را نمود خون به قلب حیدر کرار شد هر چه شد بین در و دیوار شد با همان دستی که زهرا را زدند شعله بر کاشانه مولا زدند قبر فرزندانشان آوار شد هر چه شد بین در و دیوار شد در همین جا نیمه ی شب ها علی ناله می زد از غم زهرا علی بعد زهرا بی کس و بی یار شد هر چه شد بین در و دیوار شد در همین جا پیش چشم مرد و زن تیر باران شد تن پاک حسن مثل مادر پیکرش خونبار شد هر چه شد بین در و دیوار شد از همین جا دود و آتش پا گرفت کربلا دامان دخترها گرفت عمه سادات کارش زار شد هر چه شد بین در و دیوار شد گر نمی شد کشته محسن پشت در اصغری در خون نمی زد بال و پر تیر کین هم دست با مسمار شد هر چه شد بین در و دیوار شد پای زهرا باز شد در کوچه ها بسته شد دستان زینب از جفا از همین جا راهیِ بازار شد هر چه شد بین در و دیوار شد عبدالحسین میرزایی  روز عزای شیعیان آن بقعه را دیگر چرا تخریب کردند قبر امامان مرا تخریب کردند یک گنبد ساده و کوچک روی آن بود آن را به شکلی ناروا تخریب کردند لا مذهبان دستور ویرانی که دادند دنیای ما را گوییا تخریب کردند وهابیت حرمت نمی فهمد، محبان با دست خود آن بقعه را تخریب کردند با آه و ناله شیعیان هم آن بنا را قبل از حضور اشقیا تخریب کردند روز عزای شیعیان بود، آن حرم را با گریه های بی صدا تخریب کردند
با قلب خون و سینهٔ پر درد آن روز آن را به صد شور و نوا تخریب کردند بقعه که چیزی نیست، اصل دین ما را در مقتل کرب و بلا تخریب کردند سید محسن حبیب اله پور  بقیع غریب می رسد از مدینه بوی غم فاطمه باز دیده گریان شد چونکه قبر چهار فرزندش در حریم بقیع ویران شد آتش کینه شعله ها دارد از دل سرسپرده های یهود لعنت حق به هر چه وهابی لغنت فاطمه به آل صعود قصد دارند ریشه را بزنند صحبت از قبرها بهانه بود ریشه بغض و کینه اینان آتش و دود و تازیانه بود لعنت حق به آن کسانی که اولین شعله را به پا کردند حق پیغمبر معظم را با لگد پشت در ادا کردند در مدینه ز بعد پیغمبر ناله های بلند ممنوع است در مرام پلید این مردم زن زدن از امور مشروع است گریه کردند آسمانی ها با نوای حزینه زهرا به گمانم که باز تازه شده داغ مسمار و سینه زهرا بعد از آنکه زدند زهرا را دستشان باز شد به بی ادبی کاش روزی هیچکس نشود ضرب سنگین سیلی عربی کاش مهدی بیاید با او ریشه فتنه را براندازیم عاقبت بهر مادر سادات گنبد و بارگاه می سازیم با نیابت ز قبر مادرمان سوی ام البنبن سلام کنیم دست بر سینه در مقابل او مثل عباس احترام کنیم قاسم نعمتی  بقیع بی ضریح عمریست به شیعیان حسادت دارند بدجور به یکدگر شباهت دارند از کوچه و از بقیع دانستم که اینها به خراب کردن عادت دارند از این همه خوب در جهان خوب تری مرغوب تری اگر که مخروب تری تا کور شود هر آنکه نتواند دید بی گنبد و بی ضریح محبوب تری اینها که همیشه جنگ را باخته اند تخریب کنند گوئیا ساخته اند زود است که بشنویم در شهر رسول بین الحرمین راه انداخته اند از آن همه خاک انتخابت کردند پس منشاء این همه ثوابت کردند گاهی سبب خیر، عدو خواهد شد آباد شدی چونکه خرابت کردند مهدی رحیمی  هشت شوال در عزای بقیع مرقد و گنبد طلای بقیع می کشد پر دلم برای بقیع همه جان و تنم فدای بقیع چشمم افتاد سمت تقویم و هشت شوال و کربلای بقیع چهار قبر امام من اینجاست قبر زهراست در کجای بقیع؟ مشهد و کربلا سیه پوشند هشت شوال در عزای بقیع می رسد عاقبت زمانی که دست بر سینه ابتدای بقیع صورتم را به خاک بگذارم خیزم از جا در انتهای بقیع کوچه کودک کشیده کشتن یاس همگی هست روضه های بقیع صد هزاران مَلَک هزاران سال گریه کردند پا به پای بقیع مادر و چادری که شد خاکی مقتدا شد به قبرهای بقیع ماجرای هجوم و سقط جنین سال ها روضه شد برای بقیع توتیای دو چشم جبرائیل بی گمان خاکِ جای، جای بقیع کربلا در بقیع امِّ بنین مرثیه خوانِ عصر های بقیع ما همه خاک پای زهراییم همه هستیم بچه های بقیع منتقم آید و کند احداث مرقد و گنبد طلای بقیع جان عالم فدای کرببلا پدر و مادرم فدای بقیع غربت شیعه می رسد بر گوش صبح تا شام از نوای بقیع کربلای مرا دهد آخر کرمِ دست مجتبای بقیع تا قیامت اگر که بنْویسیم روضه در شرح ماجرای بقیع گوشه ای هم ادا نخواهد شد در بیان غم و بلای بقیع آب ریخته اگر که جمع شود باز کی شود شفای بقیع خونبهای خدا حسین است و خون هر شیعه خونبهای بقیع از ازل ریزه خوار این خاکیم دل ما تا ابد گدای بقیع به هر آن کس که عاشق زهراست کربلا می دهد خدای بقیع مادر قد کمان مرثیه کرد قدکمان قامت رسای بقیع مُنتقم إنتقم بإذن الله  بقیع و قبور مطهر اشکم به رخ، خونم به دل، آهم به سینه است ای زائرین، ای زائرین این جا مدینه است شهری که خاکش آبرو بخشد به جنّت شهر محمّد شهر قرآن، شهر عترت در هر وجب صدها چراغ راه دارد نقش از قدم های رسول الله دارد ای جا محمّد عالمی را رهبری کرد هم یار امّت بود و هم پیغمبری کرد ای جا ستمکاران کافر عهد بستند پیشانی و دندان پیغمبر شکستند این جا شرار آه جبریل امین ریخت خون از سر و روی محمّد بر زمین ریخت این جا علی پروانه سان گرد پیمبر گردید تا آمد نور زخمش به پیکر این جا دل پیغمبر اسلام خون شد این جا جگر از پهلوی حمزه برون شد این جا محمّد داغ ها بر سینه اش ماند زنگ غم و اندوه بر آئینه اش ماند این جا قدم بر عرش اعلامی گذارید چون پا به جای پای زهرا می گذارید این جا مراد از قبّة الخضراء بگیرید این جا سراغ از تربت زهرا بگیرید این جاست کعبه نه، زکعبه بهتر این جاست هم فاطمه هم تربت پیغمبر این جاست آوای وحی آید زدیوار رفیعش هم باب جبرائیل و هم باب البقیعش در بین آن محراب و منبر جا بگیرید بوسه زقبر مخفی زهرا بگیرید گلزار وحی و روضه طاهاست این جا آتش گرفته خانه زهراست این جا پشت در این خانه نزدیک همین قبر زهرا کتک خورد و علی بگریست چون ابر خورشید در این کوچه ها گردید نیلی بلبل سراپا سوخته گل خورد سیلی این جا امیرالمؤمنین را دست بستند تا با لگد پهلوی زهرا را شکستند این جا کشیده بر فلک آتش زبانه این جا گلی پرپر شده با تازیانه این جا به زیر پای مردم کوثر افتاد تنهای تنها فاطمه پشت در اوفتاد
پیوسته چشم شیعه اینجا خون فشان است زیرا زیارتگاه قبری بی نشان است قبری که هر قلبی بیاد او کباب است قبری که تنها زائر او آفتاب است قبری غریب و بی رواق و بی نشانه بر خاک آن صورت نهد طفلی شبانه قبری که مخفی در دل تنگ زمین است خاکش گل از اشک امیرالمؤمنین است قبری که ما گشتیم و پیدایش نکردیم از دور هم حتی تماشایش نکردیم این قبر، قبر دختر پیغمبر ماست با آن که پیدا نیست چون جان در بر ماست این قبر احمد، این بقیع و قبرهایش گل های پرپر گشته اما با صفایش آن فاطمه بنت اسد آن ام عباس این قبر ابراهیم، احمد را گل یاس این مجتبی این قبر بی شمع و چراغش این سید سجاد با آن درد و داغش این باقر و این صادق آل محمّد این قبر عباس آن عموی پیر احمد این قبرها را یک به یک دیدیم اما یابن الحسن، یابن الحسن، کو قبر زهرا این جا محمّد رازها در پرده دارد این جا امیرالمؤمنین گُم کرده دارد این جا شرار، از سینه  عالم برآید جا دارد ار جان از تن میثم برآید حاج غلامرضا سازگار https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
هدایت شده از دیوان فضل
صهیون تو پلیدی و دگر پیرشدی مشغول به بازی به دم شیرشدی دروعدهٔ صادق سپاه ایران دیدیم که ازجان خودت سیرشدی 👆👆👆👆👆👆👆 حرف دل تمام عالم است 👇👇👇👇👇👇👇 از محمد اسماعیل فضل الهی
. تصور کن امامی که تجلی کرم باشه ولی بعد از شهادت بی رواق و بی حرم باشه تصور کن یه مظلومی دلش دریای غم باشه دریغ از اینکه رو قبرش یه بیت از محتشم باشه کیه کسی که بی کسه توی وطن ، امام حسن امام حسن تموم زندگیش شده درد و محن ، امام حسن امام حسن جلو چشاش به مادرش سیلی زدن ، امام حسن امام حسن واویلا علی المظلوم.... یه روز اینجا مثه مشهد میارن نذری گندم همه صحنا پر از زائر ، کسی نیست دیگه سر در گم شبیه اربعین موکب به موکب میزنن مردم یکی میگه  یازوار ابوقاسم هله بیکم تو رواقا بزم عزا به پا میشه ، بقیع با صفا میشه تو حرم ام بنین غوغا میشه ، بقیع با صفا میشه مبدأ حرکت علم کشا میشه ، بقیع با صفا میشه واویلا علی المظلوم.... اگر چه بارگاه چار امامم شد خراب اینجا اگر چه دیده این بقعه جگرهای کباب اینجا ندیده گریه های مادری مثل رباب اینجا ندیده در تلظی طفلی از قحطی آب اینجا ندیده کودکی با تیر رود در بین خواب اینجا اگر چه زیر و رو شد این خاک بلا ، امان از کرببلا نرفته اینجا تنی زیر مرکبا ، امان از کرببلا سری نرفته اینجا روی نیزه ها ، امان از کرببلا واویلا علی المظلوم.... باهرآهنگی قابل اجرا است
هدایت شده از دیوان فضل
هشت_شوال_باشعرونفس_محمد_اسماعیل_فضل_الهی_مشهد_الرضا_علیه_السلام(2).mp3
20.44M
هشت_شوال_باشعرونفس_محمد_اسماعیل_فضل_الهی_مشهد_الرضا_علیه_السلام (امام حسن مجتبی علیه السلام بخواب یک عالمی آمد)
زمینه؛ العجل یابن الحسن.mp3
1.42M
علیه‌السلام 🔹 العَجل یابن الحسن🔹 رو خاک بقیع، با اشک می‌شینم صحن مادرمو، کی می‌شه ببینم؟ ایشالا می‌سازیم، اون حرم زیبا رو ایشالا می‌سازیم، گلدسته و صحنا رو ایشالا می‌سازیم می‌دونم تموم می‌شه، روزای درد و غم می‌شینم یه گوشه‌ای محو حرم می‌شم به روی بال نسیم، دیدنیه پرچم «اَلعَجل یابن الحسن، ای هستی زهرا» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اینجا زائرا، حرفایی دارن می‌دونی زیر لب، چه دعایی دارن؟ ایشالا می‌‌خونیم، از غصه‌های حیدر ایشالا می‌‌خونیم، روضه برای مادر ایشالا می‌‌خونیم توی آتیش می‌سوزه، انگار هنوزم در اینجا هر روز می‌پیچه، بوی گل پرپر می‌دونم اما میاد، منتقمش آخر «اَلعَجل یابن الحسن، منتقم زهرا» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ از راه می‌رسه، غم‌خوار علی توی دست می‌گیره، ذوالفقار علی ایشالا می‌گیریم، انتقام زهرا رو ایشالا می‌گیریم، تقاص اون اشکا رو ایشالا می‌گیریم می‌شه توی مدینه،‌ قیامتی برپا رسیده وقت عبور، از کوچۀ غم‌ها فدکو پس می‌گیریم، از دشمن زهرا «اَلعَجل یابن الحسن، منتقم زهرا» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ داره می‌رسه، روزای ظهور همه جا می‌پیچه، عطر سورۀ نور ایشالا می‌بینیم، اون روزای زیبا رو ایشالا می‌بینیم، اومدن آقا رو ایشالا می‌بینیم وقتی که خورشید ما، تو آسمون تابید برا پابوسش میاد، از آسمون خورشید می‌خونیم پشت سرش، اینجا نماز عید «اَلعَجل یابن الحسن، ای هستی زهرا» شاعر: نغمه‌پرداز: https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
🌧 آب نیسان گرفتن رو فراموش نکنید 😉 ♥️ خـداوند در قرآن می‎فرمایند: «وَ یُنَزِّلُ عَلَیْکُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً لِیُطَهِّرَکُمْ بِهِ وَیُذْهِبَ عَنْکُمْ رِجْزَ الشَّیْطانِ وَلِیَرْبِطَ عَلی قُلُوبِکُمْ وَیُثَبِّتَ بِهِ الاْقْدامَ» و آبی از آسمان برایتان فرستاد، تا شما را با آن پاک کند و پلیدی شیطان را از شما دور سازد؛ و دل‌هایتان را محکم، و گام‌ها را با آن استوار دارد» ⭕️بعضی از ویژگی‌های درمانی آب نیسان این ویژگی‌ها را 🕋پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌ درباره فواید آب نیسان از قول 🟩 جبرئیل عليه‌السلام ذکر کرده‌اندشفای دردهای جسمی (ناراحتی معده و روده، لکنت زبان، قولنج 🔹درمان نازایی ✨درمان سردرد 🔹درمان درد چشم با چکاندن قطره‌ای از آب نیسان به چشم ✨استحکام ریشه دندان‌ها 🔹خوشبو کردن دهان ✨پیشگیری از سرماخوردگی و زکام 🔹پیشگیری از بیماری‌های پوستی ✨پیشگیری از بواسیر، آبله، خوره، پیسی و خارش 🔹پیشگیری از رفلاکس معده و خونریزی از بینی ✨پیشگیری از کورى،گنگى، لکنت در زبان و آب سیاه 🔹اعتدال مزاج ✨دفع بلغم و آب رفتن دهان 🔹ایمن شدن از وسوسه شیطان وجن 🌨⛈🌧 ┊ ┊ ┊ 💧 ┊ ┊ 💦 ┊ 💦 💧 🌨روش گرفتن آب نیسان آب باران رادر ظرفی جمع کرده و 🧮۷۰ مرتبه ⓵ سوره حمد ⓶ آیةالکرسی ⓷ سوره کافرون ⓸ سوره اعلی ⓹ سوره فلق ⓺ سوره ناس ⓻ سوره توحید و 📿 اذکار 🧮 ۷۰ مـرتبه ⓵لا اله الاّ اللّه ⓶اللّه اکبر ⓷اللّهم صلّ على محمّد وآل محمّد ⓸سبحان اللّه ⓹الحمدللّه ⓺لا اله الاّ اللّه ⓻اللّه اکبر را 🟪 نه کمتر 🟨 نه زیادتر خوانده و ⏳به مدت ۷ شبانه روز⌛️ صبح ناشتا و شب مصرف شود. https://eitaa.com/fazlll
کربلایت به خدا قبله ی دلهاست حسین شب جمعه حرمت محشر کبراست حسین «مادرت» آمده با ذکرِ «بُنَیَّ قَتَلوکْ» عطر سیب حرمت جلوه ی زهراست حسین «حوریان از غم تو لطمه به صورت بزنند» روضه خوان حرمت اکبر لیلاست حسین هر که آمد به حرم تا که شهادت خواهد او سفارش شده ی زینب کبراست حسین تا که بر نیزه سرت همسفر زینب شد خواهرت بین حرامی تک و تنهاست حسین بی گمان فاطمه بعد حرم زیبایت زائر و گریه کن حضرت سقاست حسین سینه زن های تو دل تنگ محرم هستند روزی گریه ما دست تو آقاست حسین نوکران را بطلب یک شب جمعه به حرم حرمت تا به ابد آرزوی ماست حسین https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
به مناسبت هشتم شوال سالروز تخریب بقیع نا جوانمردان از اینجا صحن را برداشتند کاش می گفتند گنبد را چرا برداشتند زائری آمد کنار قبر آقایش نشست با کتک او را ز قبر مجتبی برداشتند خاک اینجا برتر از خاک تمام عالم است خاک اینجا را همه بهر شفا برداشتند تا که خاک کربلا هم مادری باشد کمی... از همین ها را برای کربلا برداشتند خواستند آثار جرم شهر مخفی تر شود از میان نقشه اسم کوچه را برداشتند آنقدر با گریه مردی بر رخ خود لطمه زد تا که از قبر امام شیعه پا برداشتند یک مفاتیح الجنان آورده بودیم،ازچه رو دو نگهبان آمدند از پیش ما برداشتند! خاک اینجا بوی سیلی مکرر می دهد بوی گریه های دختر بهر مادر می دهد آخرش این خاک ایوانش طلایی می شود گنبد و گلدسته های باصفایی می شود این حرم با چار گنبد می شود بیت الحسن هرکسی اینجا بیاید مجتبایی می شود پنجره فولاد اینجا چه قیامت می کند واقعاَ اینجا عجب دارالشفایی می شود نقشه این صحن را باید که از زهرا گرفت نقشه را مادر دهد وه چه بنایی می شود گنبد صادق ضریح باقر و صحن حسن پرچم سجاد،دارد دل هوایی می شود! حتم دارم ساخت و ساز حرم های بقیع از همان لحظه که آقا تو میایی می شود می رسد روزی که با دستان پر مهر شما از رواق و صحن اینجا رونمایی می شود آخرش من مطمئنم این گره وا می شود این حرم زیباترین تصویر دنیا می شود هرچه خواندم در بقیع از سینه عقده وا نشد هرچه گشتم قبر زهرا مادرم پیدا نشد راه ما را بسته بودند هرچه من می خواستم... تا روم در پیش قبر مادر سقا نشد سربه دیوارش نهادم روضه ها خواندم ولی هیچ یک از روضه هایم روضه زهرا نشد "کوچه ای تنگ و دلی سنگ و صدای ضرب دست" بعد از آن سیلی دگر چشمان زهرا وا نشد از همان شب که علی تابوت را بر شانه برد زائر زهرا شدن جز نیمه شب ها نشد بعد زهرا مرتضی ماند و غم زخم زبان هیچ کس جز درد پهلو همدم مولا نشد زینبش می گفت من دیدم میان شعله ها مادرم افتاد پشت در و دیگر پا نشد سالها رفت و غروبی خیمه ها آتش گرفت هیچ جایی مثل دشت کربلا غوغا نشد هیچ جایی خواهری داغی به این سختی ندید هیچ جایی بر سر پیراهنی دعوا نشد مهدی نظری ناشر👇👇👇 محمد اسماعیل فضل الهی https://eitaa.com/fazlll