eitaa logo
دیوان فضل
271 دنبال‌کننده
325 عکس
250 ویدیو
22 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بار من را كمرم نه سر زانو برداشت كاسه ي زانوي من در طلبت مو برداشت در خداحافظي ات بود كه من افتادم آه راحت نتوان چشم ز آهو برداشت آهوي خوش قد و بالاي حرم، ميكُشَمَش نيزه زن را كه رسيد از رويت ابرو برداشت هر چه كردم بخدا روي به قبله نشدي علتش نيزه ي آن بود كه پهلو برداشت ديدم از دور كسي رَختِ تو را ميپايد آمدم زودتر از من او همه را او برداشت زخمهاي بدنت از دو طرف مرتبط اند هر كسي نيزه اي از پشت زد از رو برداشت بين ِ ميدان نشد اما وسطِ خيمه كه شد آخرش عمه ي تو دست به گيسو برداشت بخدا خسته شدم آه كجايي اكبر كاسه ي زانوي من در طلبت مو برداشت عاقبت توي عبايي جگرم را بردم با چه وضعييتي آخر پسرم را بردم علی اکبر لطیفیان
سبک کربلامنتظرماست بیاتابرویم مجلس ختم حسین است! علی محتضر است! داغ جان دادن اولاد به قلب پدر است این علی نیست فقط احمد و حیدر هم هست روضه اش بین محرم رمضان و صفر است یا پسر مرده شده یا که برادر مرده.. هرکجا دیدی اگر دست کسی بر کمر است! پر شده کل بیابان ز علی بن‌ حسین سه پسر دیگر ازین‌ لحظه هزاران‌ پسر است سر زخمش سر مولاست که‌رفته به سجود پهلویش‌ پهلوی زهراست که در پشت در است یک طرف تیغ زیاد و طرفی نیزه زیاد یکطرف کم‌شده و یکطرفش بیشتر است در عبا قطعه به قطعه علی اکبر چیدند یا که در طشت حسن اینهمه پاره جگر است صحبت معجر زینب شد و پا شد آقا چه کند؟زینب کبرای حرم در خطر است ای جوانان بنی هاشمی آماده شوید که دگر‌ موقع تشییع تن دو نفر است
مجلس ختم حسین است! علی محتضر است! داغ جان دادن اولاد به قلب پدر است این علی نیست فقط احمد و حیدر هم هست روضه اش بین محرم رمضان و صفر است یا پسر مرده شده یا که برادر مرده.. هرکجا دیدی اگر دست کسی بر کمر است! پر شده کل بیابان ز علی بن‌ حسین سه پسر دیگر ازین‌ لحظه هزاران‌ پسر است سر زخمش سر مولاست که‌رفته به سجود پهلویش‌ پهلوی زهراست که در پشت در است یک طرف تیغ زیاد و طرفی نیزه زیاد یکطرف کم‌شده و یکطرفش بیشتر است در عبا قطعه به قطعه علی اکبر چیدند یا که در طشت حسن اینهمه پاره جگر است صحبت معجر زینب شد و پا شد آقا چه کند؟زینب کبرای حرم در خطر است ای جوانان بنی هاشمی آماده شوید که دگر‌ موقع تشییع تن دو نفر است
میزنم دم ز ولای تو اباعبدالله دلم افتاده به پای تو اباعبدالله پیش هر بی سرو پایی که گدایی نکنم من گدایم گدای تو اباعبدالله با همه خیل گدایی که در خانه توست کم ندیدم ز عطای تو اباعبدالله مادرم گفت اگر این همه عزت داری پدری کرده برای تو اباعبدالله ای که آرامش جان علی و فاطمه ای جان عالم به فدای تو اباعبدالله کعبه دور سر شش گوشه تو میگردد مروه دنبال صفای تو اباعبدالله این ورودی جنان یا در باب القبله است.!؟ چه بهشتی است سرای تو اباعبدالله بی جهت نیست حرم هر شب جمعه غوغاست زائر توست خدای تو اباعبدالله کاش محشور شوم روز قیامت آقا با تو و با شهدای تو اباعبدالله زودتر از همه سیراب شود از کوثر زائر کرببلای تو اباعبدالله یاری مادر تو حضرت زهرا کرده هر که گرید به عزای تو اباعبدالله مادرت هر شب جمعه به حرم می آید میزند ناله برای تو اباعبدالله مادرت هر شب جمعه به حرم میشنود ناله واولدای(واعطشای) تو اباعبدالله پیش چشمان تر تو پسرت را کشتند جگرم سوخت برای تو اباعبدالله بی جهت نیست زمینگیر شدی پیش تنش تکه تکه شد عصای تو اباعبدالله خواستی موی سفید تو نبیند زینب خون او گشت حنای تو اباعبدالله اولین مرتبه بود از حرم آمد بیرون خواهر تو زقفای تو اباعبدالله این همه دیده نامحرم و زینب، ای وای خوب شد بود عبای تو اباعبدالله
ای اذان گوی حرم،شبه پیمبر چکنم تو بگو با غمت ای لاله ی پرپر چکنم قدرتی نیست به زانو که قدم بردارم شد زمین خوردنم امروز چو حیدر چکنم زنده شد در نظرم یاد مدینه اکبر شده پهلوی تو چون پهلوی مادر چکنم غیرممکن شده تا بوسه بگیرم از تو بس که پاشیده شده جسم تو اکبر چکنم لحظه ی جمع تو یک جمع به من خندیدند با تن ریخته ات در بر لشکر چکنم زنده زنده بدنت را همه کندند علی بیم دارم که بریده بشود سر چکنم نیمی از جسم تو را روی عباچیدم من سر مقراض کمی مانده ز پیکر چکنم محمود اسدی
نامردی آمد نیزه ای بر پهلویش زد نامرد دیگر ضربه بین اَبرویش زد فریاد او از پیکر بابا توان بُرد فریاد بابا را به اوج آسمان بُرد خون، دیدِ چشمان *عُقابش از میان بُرد اسبش علی را در میان دشمنان بُرد دیگر علی بین حرامی گیر اُفتاد جسمش اسیر لشکر شمشیر اُفتاد هرکَس رسید از راه بی لحظه شُماری بر پیکر سرو حرم زد یادگاری جشن علے کُشتن بپا کردند آری از پا حسین اُفتاد با این زخم کاری اُمیّد دیرینهء بابا مُنجلے شد آقا در اینجا صاحب صدها علے شد *عقاب: نام اسب حضرت علی اکبر(ع) مجتبی صمدی شهاب
خواست با دستش ببندد پلکِ پَرپر را نشُد خواست تا با گریه شویَد پلکِ دیگر را نشُد رویِ زانو چار دست و پا رسیده بر سَرَش خواست زینب نشنود لبخندِ لشگر را نشُد گفت بابایی بگو اما فقط یک "با" شنید هرچه می‌کوشید گویَد حرفِ آخر را نشُد با دو انگشتش میانِ حَلق دنبال چه است؟ خواست تا بیرون کِشَد یک تکه خنجر را نشُد  خُرده‌هایی استخوان از سینه بالا میرَوند خواست تا خالی کُنَد هربار حنجر را نشُد خواست زینب تا که بردارد حسینش را نشُد خواست بابا هم کِشَد تا خیمه خواهر را نشُد غیرتی‌اش کرد شاید چشمها را وا کند هِی نشان می‌داد خاکِ رویِ معجر را نشُد خواست بردارد از این پاشیده در آغوشِ خویش دست را  پا را  نشُد  تَن را نشُد  سر را نشُد حسن لطفی
از 🏷 "ع" عالم به علی نازد و مولا به اباالفضل عبّاس بنازد به وفای علی‌اکبر ای یل خیمه‌ی ارباب دو عالم؛ علی‌اکبر ای نسیم خوش شب‌های محرّم؛ علی‌اکبر وسط گرد راهت، همه عالم معلّق به فدایت که گفتی «اَوَلسنا علی‌الحق» دل برده حسین از همه‌ی عالم و آدم دل برده ز ارباب، صدای علی‌اکبر ای تو آیینه‌ی سیمای پیمبر؛ علی‌اکبر ای رجز‌های تو طوفانی چو حیدر؛ علی اکبر همه عالم فدایت که تویی عشق مطلق به فدایت که گفتی «اَوَلسنا علی‌الحق» بی‌تابی ارباب، دلیلش شده زینب زینب شده بی‌تاب برای علی‌اکبر جلوی چشم بابا، شده فرق تو منشق به فدایت که گفتی «اَوَلسنا علی‌الحق»
🏴 اشعار ______ نور چشمم، شبه پیغمبر، نکش پا بر زمین آمدم بابا! علی اکبر(ع)، نکش پا بر زمین کینۂ نام ِ تو را دارند این سرنیزه ها شد عجب دور و برت محشر، نکش پا بر زمین تیرهایش شد تمام و دید جان داری هنوز بر تنت شمشیر زد بدتر! نکش پا بر زمین بسکه با سرنیزه ها بر سینه ات ضربه زدند از نفس افتاده این حنجر، نکش پا بر زمین خشکی لب های خود را غرق خون بر هم نزن پیش من بیتاب و مضطر پا نکش روی زمین إرباً إربا یعنی افتاده ست از تو رویِ خاک- تکّه تکّه هایی از پیکر، نکش پا بر زمین رحم کن بر سنّ و سالم، جان سپردم تا تو را... جمع کردم در عبا...دیگر نکش پا بر زمین! غزل دوم 🏴 دارد از جام ولایت باده می‌ریزد زمین ذره ذره داغِ فوق العاده می‌ریزد زمین شبه پیغمبر(ع) ندارد جای سالم در تنش عضو عضوِ این پیمبر-زاده می‌ریزد زمین إرباً إربا یعنی آنجا که گلاب از برگ گل قطره قطره میشود آماده می‌ریزد زمین پاره کرده ضربهٔ نیزه نخ تسبیح را دانه دانه از دلِ سجاده می‌ریزد زمین از نفس افتاده و چشمش سیاهی رفته است جویِ خون از پیکری افتاده می‌ریزد زمین گل که پرپر شد همه گلبرگهایش بی رمق با نسیمی، با تکانی ساده می‌ریزد زمین می‌رساند با سرِ زانو خودش را یک پدر اشک از چشمانِ یک دلداده می‌ریزد زمین می‌رود با دست لرزان...دارد از بین عبا تکه تکه پیکرِ شهزاده می‌ریزد زمین!
برخیز و رحم کن به دل بى امان من داغ تو پیر کرد مرا اى جوان من هفت آسمان به حال تنت گریه می کنند برخیز اى ستاره ى هفت آسمان من آئینه ى رسول خدا، اکبرِ حسین هستى تمام هستى و روح و روان من این تیر و تیغها که به تو سجده مى کنند گویا شنیده اند صداى اذان من هر تیغ تا به جسم تو برخورد می کند یکباره تیر مى کشد از استخوان من اینقدر دست و پا به روى خاکها نکش بردى تمام جان من اى نیمه جان من گیرم کجاى این بدن قطعه قطعه را؟ سخت است اى خدا چقدر امتحان من... دارم به سوى خیمه تو را مى برم، ولى می ریزى از عبا، پسر مهربان من مهدی فخارشاکری
میزنم دم ز ولای تو اباعبدالله دلم افتاده به پای تو اباعبدالله پیش هر بی سرو پایی که گدایی نکنم من گدایم گدای تو اباعبدالله با همه خیل گدایی که در خانه توست کم ندیدم ز عطای تو اباعبدالله مادرم گفت اگر این همه عزت داری پدری کرده برای تو اباعبدالله ای که آرامش جان علی و فاطمه ای جان عالم به فدای تو اباعبدالله کعبه دور سر شش گوشه تو میگردد مروه دنبال صفای تو اباعبدالله این ورودی جنان یا در باب القبله است.!؟ چه بهشتی است سرای تو اباعبدالله بی جهت نیست حرم هر شب جمعه غوغاست زائر توست خدای تو اباعبدالله کاش محشور شوم روز قیامت آقا با تو و با شهدای تو اباعبدالله زودتر از همه سیراب شود از کوثر زائر کرببلای تو اباعبدالله یاری مادر تو حضرت زهرا کرده هر که گرید به عزای تو اباعبدالله مادرت هر شب جمعه به حرم می آید میزند ناله برای تو اباعبدالله مادرت هر شب جمعه به حرم میشنود ناله واولدای(واعطشای) تو اباعبدالله پیش چشمان تر تو پسرت را کشتند جگرم سوخت برای تو اباعبدالله بی جهت نیست زمینگیر شدی پیش تنش تکه تکه شد عصای تو اباعبدالله خواستی موی سفید تو نبیند زینب خون او گشت حنای تو اباعبدالله اولین مرتبه بود از حرم آمد بیرون خواهر تو زقفای تو اباعبدالله این همه دیده نامحرم و زینب، ای وای خوب شد بود عبای تو اباعبدالله
علیه السلام 🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸 بند اول: بنی هاشم همه زیبا دو تن زین جمله زیباتر کمان ابرو اباالفضل و سیه گیسو علی اکبر مرآت محمدی، تندیسِ وِلا میبارد زِ قامتش شرحِ اِنّما در تعریفِ او چنین فرموده حسین علی شد ممسوسِ در ذات خدا اعلا علی اکبر والا علی اکبر ای دُرِّ نهان در صدفِ حضرتِ داور مولا علی اکبر آقا علی اکبر ای خَلْقَاً و خُلْقَاً شده تمثال پیمبر علی اکبر مولا مولا بند دوم: همه مبهوت زِ سیمایش از آن زلفِ چلیپایش زمانی که اذان گوید حرم مستند زِ نجوایش هر کس که او را دیدش گفت بی امان این اکبر است یا پیغمبره زمان یوسف با آن همه زیبایی خود گوید خورشیدِ جَنّتْ این است همان زیبا علی اکبر رعنا علی اکبر ای ثانی و هم نام علی فاتح خیبر سالار علی اکبر دلدار علی اکبر ای خوش بوترین از همه عطرِ گل و عنبر علی اکبر مولا مولا بند سوم: بنازد حق به پیکارش عدو درگیرِ آزارش به وصفِ رزمِ او باشد به حق یاهو سزاوارش یک ضربه زِ سوی او صد پیکر هلاک سرهای عدو چو باران ریزد به خاک با هر ضربه اش بگوید عمه به او ای جانم بر قَهْرَت نفسی بِفداک طوفان علی اکبر غران علی اکبر بی خود و زره، میزند او بر دلِ لشگر بی باک علی اکبر کولاک علی اکبر با یک غضبش میشود او خالق علی اکبر مولا مولا ✍️به قلم: