eitaa logo
دیوان فضل
266 دنبال‌کننده
320 عکس
249 ویدیو
22 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
قدم قدم پا میزارم تو جاده ها تا برسم به کربلا حسین حسین …. ◾️@zakerinhosein◾️ نفس نفس هم نفسِ حسینیا راهی میشم تا نینوا حسین حسین …. با تربتت ، وا شده یه روزی کامم تموم سال ، منتظرِ این ایامم زیارتت ، آرزویِ صبح و شامم …. اَشْهَدُ اَنَّكَ تَشْهَدُ مَقامیَ … تَسْمَعُ كَلامِی … تَرُّدُ سَلامی … اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ …. علم علم ، حسینیا از هر کجا میان به پابوسِ شما آقام آقام …. ستون ستون ، منم میام تا برسم به موکب امام رضا رضا رضا …. یادش بخیر ، حال خوشی داشتم اون دم تا صبح پایِ ، پنجرۀ فولاد موندم با صد امید ، زیارت نامه می خوندم اَشْهَدُ اَنَّكَ تَشْهَدُ مَقامیَ … تَسْمَعُ كَلامِی … تَرُّدُ سَلامی … اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ …. تپش تپش هر ضربانِ قلبِ من ذکرِ عَلَی دَّوام من حسین حسین …. حسین حسین میگم تا آخرین نفس ای مهربون امامِ من حسین حسین …. ◾️@zakerinhosein◾️ یه روسیاه ، بازم به سویِ تو اومد تو این حرم ، فرقی نداره خوب و بد دعاهامون ، مستجابِ زیر این گنبد اَشْهَدُ اَنَّكَ تَشْهَدُ مَقامیَ … تَسْمَعُ كَلامِی … تَرُّدُ سَلامی … اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ …. ‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‌ ‌‌‌‌ ‌ ‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‌ ‌‌‌‌ ذاکرین الحسین https://eitaa.com/zakerinhosein
4_607315432285667999.mp3
6.2M
✍ شور منتخب شب اول محرم 🎤🎤 کربلایی جواد مقدم 💠 منتظرم بدی تو، اذن دخولم ارباب 💠 نوحه شور بسیار زیبا ورود به #محرم دیوان اشعار مذهبی استادفضل الهی 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
seyedrezanarimani-@yaa_hossein.mp3
16.22M
99 🎵دنیا بین من و تو فاصله انداخته آقا .... 🎤 سید‌رضا فضل الهی
8.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یا مرگِ منو بده یا مرگِ اون مأمور رو که نذری مو از دستم گرفت 😭😭😭 https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
. 🏴 علیه السلام ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ اگه توو گرداب گناهی / داری میری رو به تباهی اگه دلت اسیر دنیاست / دوای درد تو همینجاست فرار کن سمت پرچم حسین فرار کن سمت بین الحرمین با گریه بین روضه‌ها بشین خودت رو گوشه حرم ببین فرو الی - ارباب حسین به تاریکی قلبم مهتاب حسین گفتم ولی - بازم میگم مارم بخر شبیه اصحاب حسین آقام حسین 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ اگه چشام داره می‌باره / هوای کربلا رو داره دوباره دل به غم اسیره / بهونه تو رو می‌گیره تو شاهی من همیشه نوکرم بکش دستتو آقا رو سرم میذارم سرمو به زیر پات جون ناقابلم آقا فدات آره حسین - درمون ماست عهده‌دار مردم بی دست و پاست گفتم ولی - بازم میگم درمون ما زیارت کرببلاست آقام حسین . 👇
بن الحسن (ع) وارث جنگ جمل آئینه دار مجتبی صاحب فضل و کرامات و وقار مجتبی آمده در کربلا تا جان دهد در راه دوست چونکه جان دادن برایش خوشگوار و آرزوست با عمویش گفته بر من اِذن مِیدان می دهی با نگاهی افتخار دادن جان می دهی جان ناقابل چه باشد تا که قربانت کنم هستی خود را فدای روی تابانت کنم اِی عمو جان غُربَتَت از کف رُبوده طاقتم این غمِ تنهائیت کرده کفن بر قامتم دیده ای که قاسمت بوی پدر دارد عمو در رکاب تو دلم شوق سفر دارد عمو تا که اِذن جنگ را آخر ز مولایش گرفت سُمِ مَرکَب ها گلاب از استخوانهایش گرفت یادگار مجتبی هم اِرباً اِربا گشته است چون علی اکبر تن او پخش صحرا گشته است از امام مجتبی هر کس که در دل کینه داشت جای نعلِ مَرکَبَش را روی جسم او گذاشت یادگار مجتبی هم سوی حق پرواز کرد دفتری از عشق را بر روی عالَم باز کرد
بن الحسن (ع) زمینه ، سنگین ، واحد ، شور (به همه سبکها خوانده میشود) قاسمم گل سرخِ نشکفته ی یاسمنم گل سیزده ساله ی باغ امام حسنم نور چشم مرتضی گل پسر مجتبایم جان ثار عمویم یار شاه کربلایم گل خوش رنگ و بویم من فدای عمویم ای عمو جان یا حسین (۴) گل رعنای حسن شهید گلگون بدنم مثل پیراهنِ تو پاره پاره می شه تنم عمو جان بذار برم به سوی میدون بلا دیگه دل تو دلم نیست برای دیدن بابا می شوم اینجا پرپر می روم سوی پدر ای عمو جان یا حسین بابا حسن دیدی شد غرقه خون از جفا سرم عمو حسین شکسته شد استخوون پیکرم شَهدِ اَحلی' مِن عَسَل خوردم و دست و پا زدم پدری کن برایم چه زیبا شد شهادتم یتیم مُجتَبایم مَست قالوا بَلایم ای عمو جان یا حسین
هدایت شده از شب تاسوعا
یا قمر بنی هاشم علیه السلام شیر میدان دار بودی پس چرا افتاده ای ای امان خیمه‌ها از چه ز پا افتاده ای من گُمَت کردم ، میان دشت حیرانم مکن دست و پایی زن بدانم که کجا افتاده ای آن‌قدر گفتی که هستم خاک پایِ مادرت حال، روی دامن خیرالنساء افتاده‌ای بشکند دستی که با نیزه دهانت بسته است خاک عالم بر سر من، از صدا افتاده‌ای دست هایت یک طرف ،سر یک طرف، تن یک طرف سورهٔ قرآن چرا از هم جدا افتاده‌ای کار داده دستِ تو این پهنیِ ضرب عمو ریختی برهم چرا در زیرِ پا افتاده ای قد رعنای تو شد هم ست با ضرب عمود از سرِ زین گوئیا تو بی هوا افتاده ای بعد از این معجر نگهداری زن‌ها مشکل است دور از خیمه به صحرای بلا افتاده ای گوئیا باحوصله عقده ز دل وا کرده‌اند از کجا تا به کجا ای باوفا افتاده‌ایم
آن نیزه ای که در دهنش رفت، دید و بعد با چشم های بسته فقط می شنید و بعد با ضربه ی سنان همه گفتند کشته شد اما هنوز سینه ی او می تپید و بعد مویه کُنان و مویکَنان سمت قتلگاه از خیمه گاه خواهر او می دوید و بعد گفت: »ابن سعد جای حسینم مرا بکش از زنده ماندنش نشدم نا امید« و بعد لشگر برای قاتل او راه باز کرد چکمه به پا رسید سواری پلید و بعد تا روی سینه ی پسر فاطمه نشست قد علی و احمد و زهرا خمید و بعد با ضربه ی دوازدهم کنده شد سرش در قتلگاه باد سیاهی وزید و بعد پیغمبران و جن و ملک ضجه میزدند در لحظه ی اذان سر او را برید و بعد لشکر به سمت خیمه ی زن ها روانه شد سهم مخدرات حرم تازیانه شد
در گوشهء گودال، اشارت عمه را کشت هم قتل صبر و هم شرارت عمه را کشت هرچند خیلی کعب نیزه خورده زینب در خیمه حرف قتل و غارت عمه را کشت چشم عمو عباس ما را دور دیدند تاراج دختر با جسارت عمه را کشت تا عصر عاشورا به عالم فخر می کرد چون رفت حسینش این خسارت عمه را کشت دنبال سر بود و سنان دستش می انداخت والله احساس حقارت عمه را کشت شد نوحه ای جانسوز "اِلَیَّ یا اُخَیَّ" جدّم شبی با این عبارت عمه را کشت گرچه لبش خشکیده بود و آب می خواست بوسه به حلقی پُر حرارت عمه را کشت پیش تنی که بی لباس کهنه مانده بی معجر آمد، این مرارت عمه را کشت باید به ناقه می نشست اما بی اکبر این دست بسته در اسارت عمه را کشت