eitaa logo
دیوان فضل
284 دنبال‌کننده
382 عکس
290 ویدیو
25 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ خانه ای که سردر آن جای چوب پرچم است چارچوبش تکیه گاه بانویی قامت خم است هم چو سلمان اندرونی رفتن این خانه ها رزق هرکس نیست حرف محرم و نامحرم است @hosenih خرجی روضه گرفتن از جگر ها می رسد نوکری با خون دل خوردن همیشه توأم است اینکه ما نوکر شدیم از ربنای فاطمه است مثل عیسی که عروجش از دعای مریم است دست من که نیست نامت گریه در می آورد کارخورشید است اینکه روی هر گل شبنم است خوب و بد را می خرند این است رسم کربلا تلخی چای عراق و شهد شکر با هم است یا حسینِ سینه زن جانم حسین فاطمه است در قرار سینه زنها پاسخ دم یا دم است @hosenih دست از این دامن کشیدن تیرگی می آورد خوش به حال آنکه چنگ التماسش محکم است بابت هر روضه ای از روضه های کربلا باید از جان هم گذشت امّا بضاعت هم کم است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ در هوایت جبرئیلی هم پر آوردن کم است وقت مدح تو هزاران من در آوردن کم است آسمان کاغذ شود، خلقت قلم در وصف تو هفت اقیانوس را هم جوهر آوردن کم است @hosenih آن چنان ظرفیتی در خانه ی تو ریخته که صد و ده کعبه هم از آن در آوردن کم است دختر پیغمبر ما یازده نور آفرید پس که گفته، ای خدیجه دختر آوردن کم است ! در مصاف دست تو وقتی به میدان رو کند چند صد تا قلعه همچون خیبر آوردن کم است تا زمانی که کمربند علی در دست توست لشگری را هم به جنگ حیدر آوردن کم است شأن نام نوکرت بالاتر از این حرف هاست از سلیمانی همین جا سر درآوردن کم است مادران سینه زن هایت همه قربان تو مادر خوبم به پای تو سرآوردن کم است @hosenih ریشه های چادرت را زود دنبالم فرست تاب یا طاقت میان محشر آوردن کم است در حسینیه میان روضه یادم داده اند روز و شب سجده به پای مادر آوردن کم است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ ناگهان خلوت من با زدنی ريخت به هم سفره‌ی ذكر مرا بددهنی ريخت به هم @hosenih رويِ اين ساقِ ترک‌خورده بلندم كردند استخوانم پَسِ هر پا شدنی ريخت به هم كار من از همه مجذوبِ خدا ساختن است نظری كرده ام و قلب زنی ريخت به هم ديد حساس شدم آمد و دشنامم داد پسر فاطمه را با سخنی ريخت به هم @hosenih كار تشييع مرا لنگه‌دری عهده گرفت از غم من دلِ هر سينه‌زنی ريخت به هم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
با درد آمديم امان را طلب کنیم مهمان نوازی رمضان را طلب کنيم ما سال‌هاست قسمتمان خشکسالی ست دریا کجاست اشک روان را طلب کنيم موسی و شيوۀ سخنش مال ما نبود پس بهتر آنکه درس شبان را طلب کنیم موسی به یمن ضعف تکلم ، کلیم شد باید که از سکوت ، بیان را طلب کنیم در های و هوی ما به خدا که خدا نبود ديگر بس است که هیجان را طلب کنیم جِرمش کم است و جُرم گناهش بزرگ، آه بگذار اختیار زبان را طلب کنیم حاجات ما به درد تقرب نمی خورد اصلا خودت بگو که همان را طلب کنيم وقتی کنار رحمت دریا نشسته ایم حیف است آب قطره چکان را طلب کنیم حیف است جای درد و دل و هم جواری اش هی از کریم لقمۀ نان را طلب کنیم حاجت روا شويم، بیا امتحان کنیم یکبار حاجت دگران را طلب کنیم یکبار هم برای رضای خدا نشد که حاجت امام زمان را طلب کنیم از دستهای ضامن آهو خدا کند تضمین این رفاقتمان را طلب کنیم حاجات نوکرت رمضان هم محرم است بودن،کنار سینه زنان را طلب کنیم گمنامی شهید به ما درس می دهد بازنده ایم ، نام و نشان را طلب کنیم از دستهای بسته طفل سه ساله اش با دست بسته دادن جان را طلب کنيم https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
کاش می شد که فارغ از این    حسرت دیرینه باشیم یه محرم شب پنجم    کاش می شد مدینه باشیم                             بشینیم دم بقیعو       تا سحر روضه بخونیم زیر لب پیش پدر کاش از پسر روضه بخونیم             این شبا دور مزارش  توو بقیع غربت محضه کاش بریم ولو نذارن        ناله هم کنیم می ارزه                  بخدا می ارزه اونجا       گریه آستین به دهن کرد گریه از غم حسین  و        گریه از غم حسن کرد               اگر ما حسینی هستیم   کرم امام حسن بود کاشکی امشب روضمون توو حرم امام حسن بود گفتم از حرم دلم سوخت آقامون حرم نداره  دور قبرش توو محرم  پرچم و علم نداره  حرم و گنبد و صحنش همگی وقف حسینه  حتی روضشم گریزش  بخدا حرف حسینه  فاطمیه توو محرم  روضه های پسراشه  یادکوچه یاد مسمار  ارث اون به بچه هاشه  داشت نگاه میکرد ش از تل  ته گودال چخبر بود ؟ عمو گیر افتاده تنها  مثل زهرا پشت در بود  نیزه ها می رفت بالا  نیزه ها می رفت پایین  چکمه شمر و نگاه کن  داره سینش میشه سنگین دست عمه رو رها کرد  پا برهنه زد به جنجال از تو جمعیت به سختی  خودشو رسوند به گودال  صد دفعه آدم تو روضش  میمیره و زنده میشه  اینجا جاییه كه ارباب  از حسن شرمنده میشه  هی میگفت نزن یتیمه هی میگفت امانتی بود کشتنش تو بغل شاه ! بَه ، چه جای راحتی بود