هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_مناجات
#محمدجواد_پرچمی
▶️
خانه ای که سردر آن جای چوب پرچم است
چارچوبش تکیه گاه بانویی قامت خم است
هم چو سلمان اندرونی رفتن این خانه ها
رزق هرکس نیست حرف محرم و نامحرم است
@hosenih
خرجی روضه گرفتن از جگر ها می رسد
نوکری با خون دل خوردن همیشه توأم است
اینکه ما نوکر شدیم از ربنای فاطمه است
مثل عیسی که عروجش از دعای مریم است
دست من که نیست نامت گریه در می آورد
کارخورشید است اینکه روی هر گل شبنم است
خوب و بد را می خرند این است رسم کربلا
تلخی چای عراق و شهد شکر با هم است
یا حسینِ سینه زن جانم حسین فاطمه است
در قرار سینه زنها پاسخ دم یا دم است
@hosenih
دست از این دامن کشیدن تیرگی می آورد
خوش به حال آنکه چنگ التماسش محکم است
بابت هر روضه ای از روضه های کربلا
باید از جان هم گذشت امّا بضاعت هم کم است
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_مدح
#محمدجواد_پرچمی
▶️
در هوایت جبرئیلی هم پر آوردن کم است
وقت مدح تو هزاران من در آوردن کم است
آسمان کاغذ شود، خلقت قلم در وصف تو
هفت اقیانوس را هم جوهر آوردن کم است
@hosenih
آن چنان ظرفیتی در خانه ی تو ریخته
که صد و ده کعبه هم از آن در آوردن کم است
دختر پیغمبر ما یازده نور آفرید
پس که گفته، ای خدیجه دختر آوردن کم است !
در مصاف دست تو وقتی به میدان رو کند
چند صد تا قلعه همچون خیبر آوردن کم است
تا زمانی که کمربند علی در دست توست
لشگری را هم به جنگ حیدر آوردن کم است
شأن نام نوکرت بالاتر از این حرف هاست
از سلیمانی همین جا سر درآوردن کم است
مادران سینه زن هایت همه قربان تو
مادر خوبم به پای تو سرآوردن کم است
@hosenih
ریشه های چادرت را زود دنبالم فرست
تاب یا طاقت میان محشر آوردن کم است
در حسینیه میان روضه یادم داده اند
روز و شب سجده به پای مادر آوردن کم است
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
#محمدجواد_پرچمی
▶️
ناگهان خلوت من با زدنی ريخت به هم
سفرهی ذكر مرا بددهنی ريخت به هم
@hosenih
رويِ اين ساقِ ترکخورده بلندم كردند
استخوانم پَسِ هر پا شدنی ريخت به هم
كار من از همه مجذوبِ خدا ساختن است
نظری كرده ام و قلب زنی ريخت به هم
ديد حساس شدم آمد و دشنامم داد
پسر فاطمه را با سخنی ريخت به هم
@hosenih
كار تشييع مرا لنگهدری عهده گرفت
از غم من دلِ هر سينهزنی ريخت به هم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
#ماه_رمضان
#مناجات
#غزل
با درد آمديم امان را طلب کنیم
مهمان نوازی رمضان را طلب کنيم
ما سالهاست قسمتمان خشکسالی ست
دریا کجاست اشک روان را طلب کنيم
موسی و شيوۀ سخنش مال ما نبود
پس بهتر آنکه درس شبان را طلب کنیم
موسی به یمن ضعف تکلم ، کلیم شد
باید که از سکوت ، بیان را طلب کنیم
در های و هوی ما به خدا که خدا نبود
ديگر بس است که هیجان را طلب کنیم
جِرمش کم است و جُرم گناهش بزرگ، آه
بگذار اختیار زبان را طلب کنیم
حاجات ما به درد تقرب نمی خورد
اصلا خودت بگو که همان را طلب کنيم
وقتی کنار رحمت دریا نشسته ایم
حیف است آب قطره چکان را طلب کنیم
حیف است جای درد و دل و هم جواری اش
هی از کریم لقمۀ نان را طلب کنیم
حاجت روا شويم، بیا امتحان کنیم
یکبار حاجت دگران را طلب کنیم
یکبار هم برای رضای خدا نشد
که حاجت امام زمان را طلب کنیم
از دستهای ضامن آهو خدا کند
تضمین این رفاقتمان را طلب کنیم
حاجات نوکرت رمضان هم محرم است
بودن،کنار سینه زنان را طلب کنیم
گمنامی شهید به ما درس می دهد
بازنده ایم ، نام و نشان را طلب کنیم
از دستهای بسته طفل سه ساله اش
با دست بسته دادن جان را طلب کنيم
#محمدجواد_پرچمی
https://eitaa.com/fazlll
دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن
کاش می شد که فارغ از این
حسرت دیرینه باشیم
یه محرم شب پنجم
کاش می شد مدینه باشیم
بشینیم دم بقیعو
تا سحر روضه بخونیم
زیر لب پیش پدر کاش
از پسر روضه بخونیم
این شبا دور مزارش
توو بقیع غربت محضه
کاش بریم ولو نذارن
ناله هم کنیم می ارزه
بخدا می ارزه اونجا
گریه آستین به دهن کرد
گریه از غم حسین و
گریه از غم حسن کرد
اگر ما حسینی هستیم
کرم امام حسن بود
کاشکی امشب روضمون توو
حرم امام حسن بود
گفتم از حرم دلم سوخت
آقامون حرم نداره
دور قبرش توو محرم
پرچم و علم نداره
حرم و گنبد و صحنش
همگی وقف حسینه
حتی روضشم گریزش
بخدا حرف حسینه
فاطمیه توو محرم
روضه های پسراشه
یادکوچه یاد مسمار
ارث اون به بچه هاشه
داشت نگاه میکرد ش از تل
ته گودال چخبر بود ؟
عمو گیر افتاده تنها
مثل زهرا پشت در بود
نیزه ها می رفت بالا
نیزه ها می رفت پایین
چکمه شمر و نگاه کن
داره سینش میشه سنگین
دست عمه رو رها کرد
پا برهنه زد به جنجال
از تو جمعیت به سختی
خودشو رسوند به گودال
صد دفعه آدم تو روضش
میمیره و زنده میشه
اینجا جاییه كه ارباب
از حسن شرمنده میشه
هی میگفت نزن یتیمه
هی میگفت امانتی بود
کشتنش تو بغل شاه !
بَه ، چه جای راحتی بود
#محمدجواد_پرچمی