هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_مدح
#سیدرضا_موید
▶️
اشكي بُود مرا كه به دنيا نمیدهم
اين است گوهری كه به دريا نمیدهم
گر لحظهای وصال حبیبم شود نصيب
آن لحظه را به عمر گوارا نمیدهم
@hosenih
عمری بود كه گوشهنشيـن محبتم
اين گـوشه را به وسعت دنيا نمیدهم
در سينهام جمال علی نقش بسته است
اين سینه را به سينهی سینا نمیدهم
تا زندهام ز درگه او پا نمیكشم
دامان او ز دست تمنّا نمیدهم
سرمايهی محبت زهراست دين من
من دين خويش را به دو دنيا نمیدهم
گر مهر و ماه را به دو دستم نهد قضا
يک ذره از محبّت زهرا نمیدهم
@hosenih
امروز بزم ماتم زهرا بهشت ماست
اين نقد را به نسيهی فردا نمیدهم
در سايهی رضايم و همسايهی رضا
اين سايه را به سايهی طوبی نمیدهم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_مدح
#قاسم_نعمتی
▶️
بیمهر فاطمه دل ما ارزشی نداشت
بیاشکهای او گل ما ارزشی نداشت
با گریههای اوست که ما گریهکن شدیم
ورنه حیات باطل ما ارزشی نداشت
@hosenih
او مادرانه زحمت ما را کشیده است
بیباغبان که حاصل ما ارزشی نداشت
از برکت ولایت زهرای اطهر است
دنیا اگر مقابل ما ارزشی نداشت
گمراه میشدیم اگر نور او نبود
سیر و سلوک جاهل ما ارزشی نداشت
زهرا اگر نبود در این سیر بندگی
طی کردن مراحل ما ارزشی نداشت
@hosenih
بینور نام فاطمه در بین عرشیان
زینت نداشت منزل ما ارزشی نداشت
نام حسین گر شده گرمی بزم ما
بیفاطمه محافل ما ارزشی نداشت
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_مدح
#غلامرضا_شکوهی
▶️
توان واژه کجا و مدیح گفتن او؟
قلم قناری گنگی ست در سرودن او
کشاندنش به صحارّی شعر ممکن نیست
کمیت معجزه لنگ است پیش توسن او
@hosenih
چه دختری ، که پدر پشت بوسه ها می دید
کلید گلشن فردوس را به گردن او
چه همسری ، که برای علی به حظّ حضور
طلوع باور معراج داشت دیدن او
چه مادری ، که به تفسیر درس عاشورا
حریم مدرسه ی کربلاست دامن او
بمیرم آن همه احساس بی تعلق را
که بار پیرهنی را نمی کشد تن او
@hosenih
دمی که فاطمه تسبیح گریه بردارد
پیام می چکد از چلچراغ شیون او
از آن ز دیده ی ما در حجاب خواهد ماند
که چشم را نزند آفتاب مدفن او
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_مدح
#محمدجواد_پرچمی
▶️
در هوایت جبرئیلی هم پر آوردن کم است
وقت مدح تو هزاران من در آوردن کم است
آسمان کاغذ شود، خلقت قلم در وصف تو
هفت اقیانوس را هم جوهر آوردن کم است
@hosenih
آن چنان ظرفیتی در خانه ی تو ریخته
که صد و ده کعبه هم از آن در آوردن کم است
دختر پیغمبر ما یازده نور آفرید
پس که گفته، ای خدیجه دختر آوردن کم است !
در مصاف دست تو وقتی به میدان رو کند
چند صد تا قلعه همچون خیبر آوردن کم است
تا زمانی که کمربند علی در دست توست
لشگری را هم به جنگ حیدر آوردن کم است
شأن نام نوکرت بالاتر از این حرف هاست
از سلیمانی همین جا سر درآوردن کم است
مادران سینه زن هایت همه قربان تو
مادر خوبم به پای تو سرآوردن کم است
@hosenih
ریشه های چادرت را زود دنبالم فرست
تاب یا طاقت میان محشر آوردن کم است
در حسینیه میان روضه یادم داده اند
روز و شب سجده به پای مادر آوردن کم است
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
#حضرت_زهرا_س_مدح
حملهٔ این روزها به خانه حضرت علی علیه السلام
@fazlll
دیوان اشعار محمد اسماعیل فضل الهی
آفرینش ز دولت زهراست
کعبه مات عبادت زهراست
نخل های فدک که چیزی نیست
دوجهان ملک حضرت زهراست
همه خدمت گذار فضه شدند
فضه اما به خدمت زهراست
پدرش هم که رفت تا معراج
شک ندارم به دعوت زهراست
گرچه با آب روزه اش وا شد
نان عالم ز برکت زهراست
زهد اورا ببین که کهنه حصیر
بالش استراحت زهراست
فاطمه در حمایت علی است
و علی در حمایت زهراست
"طاعت مفترض" که میخوانیم
در حقیقت اطاعت زهراست
ولی امر ماست مثل علی
شیعه دینش ولایت زهراست
شرح و تفسیر داده مادر را
عمر زینب روایت زهراست
راضیه عالمه اغیثینی
مادرم فاطمه اغیثینی
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
#حضرت_زهرا_س_مدح
#جمهوری_اسلامی_ایران #بصیرت
به صورت آدم است و خلق و خویی چون مَلَک دارد
کسی که دست در چرخاندن چرخ فلک دارد
خدا از شادی او شاد و از خشمش غضبناک است
خدا از جنس خود روی زمین سنگ محک دارد
علی در عرش با او بود و از شوق وصال او
چنان از خانه بیرون رفته که کعبه ترک دارد
خدا را شکر رزق ما همه از سفرهی زهراست
که شیعه هرچه دارد از همین نان و نمک دارد
هدف کوبیدن غصب خلافت بود در خطبه
وگرنه بانوی جنت چه حاجت به فدک دارد؟
کسی که شیعهی زهراست، وقت یاری مولا
کجا ترس از هجوم شعله و داغ کتک دارد؟
کسی که شیعهی زهراست، وقت یاری مولا
برای جان فدا کردن مگر یک لحظه شک دارد؟
**
گذشت آن روزگار و انقلاب ما پدید آمد
که با آن قصه بیاندازه فصل مشترک دارد
ولایت رکن اصلی بود در تشکیل این امت
و تا روز ظهور این مهر را بر سینه حک دارد
نسیم کربلا پیچیده در پسکوچهی دنیا
خبرهای خوشی این روزها هر قاصدک دارد
ولی در پیچ و تاب فتنهها ریزش فراوان است
که در هر گیر و داری فتنه در دستش الک دارد
برای سربلندی با ولی یکرنگ باید بود
که زیر دست و پا میافتد آن میوه که لک دارد
ندای روشن "هَل مِن مُعین" پیچیده در عالم
فقط بی سر بیاید هر کسی قصد کمک دارد
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_ولادت
#حضرت_زهرا_س_مدح
در آسمان ندیده کسی أختری چنین
یزدان نهفته در صدفش گوهری چنین
بعد از ظهور حضرت زهرا، دگر خدا
خِلقت نکرده جلوهی زیباتری چنین
سیب بهشتی است به دامان مصطفی
هرگز نداشته پدری دختری چنین
جز فاطمه که (أمّ أبیها) لقب گرفت؟
دیگر نبوده بهر پدر مادری چنین
مثل علی و فاطمه در زیر چرخ نیست
دنیا ندیده شوهری و همسری چنین
یک فاطمه برای ولایت کفایت است
دارد علی به خانهی خود یاوری چنین
دو گوشوارهاش حسنیناند، ای جهان…
…داری سراغ بهر کسی زیوری چنین؟!
زهرا نبود نخل امامت ثمر نداشت
از او به جلوه آمده برگوبَری چنین
زهرا شناس باش، حدیث کسا بخوان
بی او نداشت اهل کسا مِحوری چنین
بانوی بانوان جهان نیست غیر او
هرگز نبوده است زن دیگری چنین
پایش به روی بال فرشته نهاده است
عالم به حیرت آمده از مَعبری چنین
با چادرش چقدر مسلمان درست کرد
هستم دخیل چادری و مَعجری چنین
هرگز نماند سائل درمانده بیجواب
بايد كه سر نهاد فقط بر دری چنین
محشر بدون فاطمه محشر نمیشود
محشر به وَجْد آمده از محشری چنین
با دستهای ساقی کوثر به روز حَشْر
سیراب هست تشنه لبِ کوثری چنین
بگرفتهام ز درگه او تاج بندگی
بالاتر است از دو جهان أفسری چنین
ما عاقبتبهخیر شویم از محبتش
خوشبخت آنکه داشت دم آخری چنین
هرچه که داشته است همه خوب بودهاند
هرگز نداشته است ستایشگری چنین
شاعر: #على_اصغر
انصاریان@fazlll
دیوان اشعار (محمد اسماعیل فضل الهی
#حضرت_زهرا_س_مدح
صبح ازل، الله اکبر یادمان داد
اسلام را آنروز حیدر یادمان داد
قرآن نمیخواندیم اما سورهی حمد
با دستهای بسته کوثر یادمان داد
زهرا اصول دین به ما آموخت وقتی
توحید را در آتشِ دَر یادمان داد
"پای علی ماندن" در آتش سوختن بود
ایثار را زهرای اطهر یادمان داد
"هر کس که زهرا را بیازارد مرا نیز"
آری برائت را پیمبر یادمان داد
ما داغ محسن را نفهمیدیم و بعداً
در کربلا حلقوم اصغر یادمان داد
غمهای حیدر را به جان خود خریدیم
سختی کشیدن را ابوذر یادمان داد
ما خادمِ زهرا شدیم الحمدلله
فضه به ما آموخت، قنبر یادمان داد
در کودکی با مِهر زهرا شیر خوردیم
مِهرش اگر با ماست، مادر یادمان داد
ما عاشقیم این عاشقی را نیز بابا
از کودکی در پای منبر یادمان داد
شکر خدا در گریهی ما معرفت بود
زهرا میان اشکها فریادمان داد
✍ #محسن_ناصحی
#ازدواج_حضرت_زهرا_و_امیرالمومنین_ع
#حضرت_زهرا_س_مدح
جهان برای شکوفا شدن مهیا بود
و این قشنگترین اتفاق دنیا بود
که دست فاطمه در دستهای مولا بود
به اعتقاد من اصلاً غدیر اینجا بود
پدر به فاطمه رو کرد، اینچنین فرمود:
دلیل خلقت لاهوت ازدواج تو بود
قرار شد که شما بی قرار هم باشید
جهان دچار شما شد، دچار هم باشید
تمام عمر دمادم کنار هم باشید
و در مصاف خطر ذوالفقار هم باشید
دعای من همه این بوده تا به هم برسید
که خلق گشته زمین تا شما به هم برسید
نفس نفس همه جا عاشقانه همدم هم
خدا نکرده اگر زخم بود، مرهم هم
صفا و مروه و رکن و مقام و زمزم هم
چرا که قبلهی من هم علیست فاطمه هم
و رو به اهل مدینه چنین سفارش کرد
نوشتهام که سفارش نه بلکه خواهش کرد
همیشه نام علی را امام بگذارید
به خانوادهی من احترام بگذارید
برای فاطمه سنگ تمام بگذارید
و روی زخم دلش التیام بگذارید
جهان بدون علی رنگ و بو نخواهد داشت
بدون فاطمه هم آبرو نخواهد داشت
شنیده میشود از آسمان صدایی كه...
كشیده شعر مرا باز هم به جایی كه...
نبود هیچ كسی جز خدا، خدایی كه...
نوشت نام تو را، نام آشنایی كه
پس از نوشتن آن آسمان تبسم كرد
و از شنیدنش افلاك دست و پا گم كرد
نوشت فاطمه، شاعر زبانش الكن شد
نوشت فاطمه، هفت آسمان مزین شد
نوشت فاطمه، تكلیف نور روشن شد
دلیل خلق زمین و زمان معین شد
نوشت فاطمه یعنی خدا غزل گفتهست
غزل قصیدهی نابی که در ازل گفتهست
نوشت فاطمه، تعریف دیگری دارد
ز درك خاك، مقام فراتری دارد
خوشا به حال پیمبر، چه مادری دارد
درون خانه بهشت معطری دارد
پدر همیشه كنارت حضور گرمی داشت
برای وصف تو از عرش واژه بر میداشت
چرا كه روی زمین واژهی وزینی نیست
و شأن وصف تو اوصاف اینچنینی نیست
و جای صحبت این شاعر زمینی نیست
و شعر گفتن ما غیر شرمگینی نیست
خدا فراتر از این واژهها كشیده تو را
گمان كنم كه تو را، اصلاً آفریده تو را
كه گرد چادر تو آسمان طواف كند
و زیر سایهی آن کعبه اعتکاف كند
ملك ببیند وآنگاه اعتراف كند
كه این شكوه جهان را پر از عفاف كند
كتاب زندگیات را مرور باید كرد
مرور كوثر و تطهیر و نور باید كرد
در آن زمان كه دل از روزگار دلخور بود
و وصف مردمش «أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُر» بود
درون خانهی تو نان فقر آجر بود
شبیه شعب ابی طالب از خدا پُر بود
بهشت عالم بالا برایت آمادهست
حصیر خانهی مولا به پایت افتادهست
به حكم عشق بنا شد در آسمان علی
علی از آن تو باشد... تو هم از آن علی
چه عاشقانه همه عمر مهربان علی!
به نان خشك علی ساختی، به نان علی
از آسمان نگاهت ستاره میخواهم
اگر اجازه دهی با اشاره میخواهم،
به یاد آن دل از شهر خسته بنویسم
كنار شعر، دو ركعت نشسته بنویسم
شكسته آمدهام تا شكسته بنویسم
و پیش چشم تو با دست بسته بنویسم
به شعرِ از نفس افتاده جان تازه بده
و مادری كن و اینبار هم اجازه بده،
به افتخار بگوییم از تبار توأیم
هنوز هم كه هنوز است بی قرار توأیم
اگر چه ما همه در حسرت مزار توأیم
كنار حضرت معصومه در كنار توأیم
فضای سینه پر از عشق بی كرانهی توست
كرم نما و فرود آ، كه خانه خانهی توست
✍ #سیدحمیدرضا_برقعی
https://eitaa.com/fazlll
دیوان اشعار محمد اسماعیل فضل الهی
#حضرت_زهرا_س_مدح
بالاتر از اندیشهی دنیاست زهرا
بالاتر از بالاتر از بالاست زهرا
نور خداوند است هر سو بنگری هست
سرّ خداوند است، نا پیداست زهرا
اهل قیاس او را نمیفهمند هرگز
آنسوتر از مقیاس انسانهاست زهرا
درس شهادت را حسین آموخت از او
مرد آفرینِ روز عاشوراست زهرا
در زندگی چیزی برای خود نمیخواست
هرچه علی میخواست را میخواست زهرا
روزی که مردم وقت یاری خواب بودند
پای غریبی علی برخاست زهرا
دل را به آتش زد علی تنها نماند
افسوس خود در شعلهها تنهاست زهرا
پروانهها از شعلهها پروا ندارند
در سیل آتش کوهِ پا برجاست زهرا
در انتهای این مصاف نابرابر
پیروز میدان بیگمان زهراست زهرا...
✍ #علی_ذوالقدر
https://eitaa.com/fazlll
دیوان اشعار مذهبی سیاسی
فضل الهی
#حضرت_زهرا_س_مدح
اللَّهُمَّ صَلِّ وَ سَلِّمْ وَ زِدْ وَ بَارِكْ عَلَى السَّيِّدَةِ الجَليلةِ الجَميلةِ الْمَعْصُومَةِ الْمَظْلُومَةِ الْكَرِيمَةِ النَّبِيلَةِ الْمَكْرُوبَةِ الْعَلِيلَةِ ذَاتِ الْأَحْزَانِ الطَّوِيلَةِ فِي الْمُدَّةِ الْقَلِيلَةِ الرَّضِيَّةِ الْحَلِيمَةِ الْعَفِيفَةِ السَّلِيمَةِ الْمَجْهُولَةِ قَدْراً وَ الْمَخْفِيَّةِ قَبْراً الْمَدْفُونَةِ سِرّاً وَ الْمَغْصُوبَةِ جَهْراً سَيِّدَةِ النِّسَاءِ الْإِنْسِيَّةِ الْحَوْرَاءِ أُمِّ الْأَئِمَّةِ النُّقَبَاءِ النُّجَبَاءِ بِنْتِ خَيْرِ الْأَنْبِيَاءِ، الطَّاهِرَةِ الْمُطَهَّرَةِ الْبَتُولِ الْعَذْرَاءِ فَاطِمَةَ التَّقِيَّةِ النَّقِيَّةِ الزَّهْرَاءِ (عَلَيْهَا السَّلَامُ)
https://eitaa.com/fazlll
دیوان اشعار مذهبی
محمد اسماعیل فضل الهی🇮🇷