#امیرالمومنین_ع_مدح
ما کجا وصف بی شمار علی
صلوات خدا نثار علی
هست خورشید تحت فرمانش
کهکشان هاست در مدار علی
ایمن از آفتابِ روز جزاست
هر که آمد به سایه سار علی
اوست میزانِ روز محشر و نیست
جز خدا آگه از عیار علی
رزق اهل زمین به جای خودش
آسمان هاست ریزه خوار علی
خانه ای را که ساخت ابراهیم
قبله گردید از اعتبار علی
میل سلمان به دل بود زیرا
اوست میلش به اختیار علی
جان به قربان میثم اش که گرفت
جای در جنتِ جوار علی
زرهش وقت رزم ، بی پشت است
چون ندیده کسی فرار علی
به نَوَد زخم در احد سوگند
که علی ماند و ذوالفقار علی
لب به تحسین گشود ، دشمن و دوست
روز خیبر به کارزار علی
به خدا میشود که آینه ساخت
با دلی که شده غبار علی
اهل دنیای دون کجا دانند
ارزش کفش وصله دار علی
آنچنان که علی است یار خدا
حضرت فاطمه است یار علی
بهترین خاطرات عمر ماست
یاد شبهای در دیار علی
در نجف زائر مدینه شدیم؟
یا نبی خفته در مزار علی؟
گفته در وقت مرگ می آیم
شک ندارم به قول و کار علی
شاعر: #میثم_مؤمنی_نژاد
@fazlll
دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
#طفلان_حضرت_زینب_س_شهادت
یک زن آمد که از او عشق مصور شده است
دو پسر داشت ولی صاحب لشکر شده است
دو کفن پوش دو پروانه دو شمشیر به دست
دو ذبیح اند که او حضرت هاجر شده است
داغ فرزند ، که زانوی پدر را لرزاند
سهم این مادر دلخون دو برابر شده است
مادر صبر ، عجب خیمه نشین شد وقتی
غرق در خون بدن آن دو کبوتر شده است
چه خجالت زده گردید برادر از او
چه خجالت زده خواهر ز برادر شده است
□
صوت مظلوم که برخواست به او خندیدند
همه ی درد همین بود که خواهر شده است
شاعر: #میثم_مؤمنی_نژاد
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_مدح_و_شهادت
پیش نگاه مضطر من دست و پا مزن
در موج خون ، کبوتر من دست و پا مزن
ای قد کشیده زیر سم اسب ، داغ تو
تیغی است روی حنجر من دست و پا مزن
عطر مدینه می وزد از زخم های تو
آیینه ی برادر من دست و پا مزن
اینسان عمو مگو که کار از عمو گذشت
ای بسمل برابر من دست و پا مزن
خون می چکد ز پهلو و بازو و سینه ات
زخمی ترین چو مادر من دست و پا مزن
دشمن دوباره دید که من گریه میکنم
ای وای علی اکبر من دست و پا مزن
شاعر: #میثم_مؤمنی_نژاد
هدایت شده از شب تاسوعا
#حضرت_اباالفضل_علیه_السلام
#دوبیتی
کنار اشکِ دریا روضه ی ماست
غمش امروز و فردا روضه ی ماست
قیامت هم ، دو تا دست بریده
به روی دست زهرا روضه ی ماست
#میثم_مؤمنی_نژاد