eitaa logo
دیوان فضل
269 دنبال‌کننده
322 عکس
250 ویدیو
22 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
زمینه شهادت امیرالمومنین سبک قدیمی یک زینب و یک کاروان ... خاکِ عزا بر سر کنید*شالِ سیه در بر کنید بادیدة گریانِ خود*یاریِ یک دختر کنید واحیدرا واحیدرا ای مهربان بابا مرو*غمدیده وتنها مرو بی دخترت زینب بیا*مهمانیِ زهرا مرو واحیدرا واحیدرا کو مادرم یاری کند*از تو پرستاری کند بر زخمِ تو مرهم نَهَد*خوردی زمین ،کاری کند واحیدرا واحیدرا شد قامتم پایِ تو خم*غم دیده ام بر رویِ غم چون پهلویِ مادر چرا؟ زخمت نمی آید بهم واحیدرا واحیدرا احیا کنارِ بسترت*با گریه گیرد دخترت با دستِ لرزانم پدر*قرآن گذارم بر سرت واحیدرا واحیدرا پاسخ امیرالمومنین به حضرت زینب (س) کم گریه کن ای دخترم*آتش مزن بر پیکرم تو گریه داری به پیش*نازِ تو را من می خرم وا زینبا وا زینبا زینب پریشان می شوی*مثلِ اسیران می شوی دنبال راسی روی نی*در کوفه مهمان می شوی می بینمت بی یاوری*در کوچه ها در به دری روزی می اید دخترم*بر ناقه ها بی معجری وازینبا وازینبا از من جدایت می کنند*بی آشنایت می کنند ناموسِ من در کوچه ها*انگشت نمایت می کنند وا زینبا وا زینبا بال وپر ِ تو بشکند*غم پیکر تو بشکند با ضربة سنگِ جفا*کوفه سرت را بشکند وازینبا وازینبا داغِ تو امضا می خورد*این قامتت تا می خورد مانند زهرا مادرت*بر چادرت پا می خورد وا زینبا وازینبا مهمان نوازی می کنند*افشایِ رازی می کنند در پیش تو با گیسوی *حسین بازی می کنند وازینبا وازینبا داغِ حسین پیرت کند*از زندگی سیرت کند از حنجری غرقِ به خون*بوسه زمین گیرت کند وازینبا وازینبا https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
بابا اتاق پر شده از بوی مادرم وقتش رسیده پر بکشی سوی مادرم دیگر خجل نباش تو از روی مادرم فرقت شده شبیه به پهلوی مادرم از پشت در دوباره تو را می زند صدا تا که به دست تو بدهد محسن تو را سی سال در نبودن مادر شکسته ای پهلو به پهلویش پس آن در شکسته ای در کوفه های درد مکرر شکسته ای از مردم و نبودن باور شکسته ای گر چه شکسته ای و دلت هم شکسته تر این دل شکسته را هم از این کوفه ها ببر یادت که هست مادر ما قد خمیده بود یادت که هست گیسوی مادر سپیده بود یادت که هست محسن خود را ندیده بود یادت که هست غنچه خود را نچیده بود آنروزها که قد تو آنجا خمیده شد موی منم شبیه تو بابا سپیده شد مادر رسیده عطرپیمبر بیاورد تو تشنه ای برای تو کوثر بیاورد مرهم برای این دل پرپر بیاورد تا خار را ز دیده ی تو در بیاورد حرفی بزن که مونس تو مادر آمده حالا که استخوان زگلویت در آمده بابا بگو به مادرم از غصه های من از کوفه های بعد تو و ماجرای من از بی حسین گشتن من از عزای من از کوفه گردی من و از کربلای من بابا بگو که زینب خود را دعا کند بعد از حسین زود مرا هم صدا کند مادر رسید و زخم سرت را نگاه کرد گریه برای گودی یک قتلگاه کرد پس رو به روسیاهی خیل سپاه کرد نفرین به رقص خنجر مردی سیاه کرد وشمر جالسٌ ... نفس مادرم گرفت سر که به نیزه رفت دل معجرم گرفت https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی مشهدالرضاعلیه السلام
مداحی آنلاین - دمای آخره جنون بهم - مهدی رعنایی.mp3
9.52M
🔳 (ع) 🌴دمای آخره که بابامون تو بستره 🌴وصیت‌هاش داره قرار مارو میبره 🎙 https://eitaa.com/fazlll بکوشش(کانال رسمی دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی)
4_5882014452684951274.mp3
10.36M
🔳 🔻 زمینه ویژه شب های قدر 1402 📜 دنیای ما بدون تو معنا نداره یا علی 🖊https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
دلی برای سپردن به آن دیار نداشت برای لحظۀ رفتن دلش قرار نداشت امیر هیچ به‌جز زخم بی‌شمار نخورد امیر هیچ به‌جز درد بی‌شمار نداشت شبانه‌های علی مثل روز روشن بود اگر که پنجره‌ها پردۀ غبار نداشت نه در خیال خلافت که پیش چشمش این به قدر وصلۀ یک کفش اعتبار نداشت و کینه‌ها همه یک تیغ شد فرود آمد که چیز دیگری از کوفه انتظار نداشت https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
(دشتی) امشب زمین وآسمان را غم گرفته با نالة محزون زینب دم گرفته بابای ِ ما حاجت روا می گردی امشب از داغِ سی ساله رها می گردی امشب از خونِ سر بر رخ حنا می بندی امشب چشمانِ خود بستی ولی می خندی امشب امشب دگر وا می شود دستانِ بسته چشمِ انتظارت مادرم پهلوشکسته باید که امشب زخم، چون مادر بِبَندم باچادرِ زهرا سرِ حیدر بِبَندم باآهِ خود آتش کشیدی آسمان را دورِ دهانِ خود بچرخانی زبان را اِذنم دهی بایاد کوچه ای عزیزم خاکِ تمام ِ کوفه را بر سر بریم من خاطراتی تلخ از بیمار دارم لبهایِ خود را رویِ زخمت می گذارم با پاکشیدن بر زمین ،تو در بَرِ خود بازی نکن با گیسوانِ دخترِ خود بارِ دگر بر زخمِ ما مَرهَم نیامد چون پهلویِ مادر سرِ تو هم نیامد من نذر کردم مثلِ پیشانیت بابا درشهرِ کوفه بشکند دشمن سرم را با بودنِ تو حرمت من حفظ گردد ای کاش دیگر زینب اینجا برنگردد اصلا بَدَم می آید از این شهرِ ویران ای کاش بعد از تو بمیرم من پدرجان در نیزه سازی جمله قهّارند اینان وقتِ غنیمت گُرگِ بازارند اینان پرتابِ سنگِ کوفه مشهور است بابا حتی هدف بر نیزه ای دور است بابا ترسم غرورِ دخترِ تو لطمه بیند راسُ حسینم روی خاکستر نشیند چشمِ حرامی ها ببندد دست و پایم بوسیدنِ او دردِ سر گردد برایم می دانم آخر قبلة سیار گردم آواره بین کوچه و بازار گردم جز سفره تو دست بر نانی نبُردم یک تکه حتی نانِ خیراتی نخوردم می ترسم اینجا کوفیان فکر چه چیزند درپیش پایم نان و خرمایی بریزند ✍ انتشار «دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی» https://eitaa.com/fazlll
خارج از درک عُقول اند خدا با حیدر می رسد تا به خدا هر که رسد تا حیدر ذات حق در وجنات علوی جلوه نمود بهترین آینه ی عالی اعلیٰ..،حیدر انبیا را به خداوند رسانده است علی ذکر توحیدی موسی و مسیحا؛ حیدر مرتضی مطمئِناً بوده سراپا احمد مصطفی مطمئِناً بوده سراپا حیدر فضّه و قنبر این طایفه بودن..،عشق است ما که هستیم مگر؟! نوکر زهرا_حیدر خانه ی اهل تشیُّع،نجف اشرف اوست کاش باشیم شبی منزلِ باباحیدر عبد خاطی به کجا جز در مولا برود آخرین ملجا درماندگی ما..،حیدر هر زمان در زده ام،در به رویم باز شده بخدا رد ننموده است گدا را حیدر زیر قرآنِ علی رنگ خدا می گیریم سایبان سر ما در شب احیا..،حیدر بَه..،چه خوب است اگر موقعِ قرآن به سرم برگه ی بندگی ام را کُند امضا حیدر بعلیًّ بعلیًّ بعلیًّ بعلی.. این قسم رمز نجات است..،به مولاحیدر تا خداوند گناهان تو را پاک کند صد و ده بار شبِ قدر بگو: یا حیدر 🔸شاعر: ____ https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
2.56M
داستان کمک کردن حضرت علی علیه السلام به پیرزن بانفس ((محمد اسماعیل فضل الهی)) 👇👇👇👇👇 می‌گرفت ازعلی کمک اما لب به نفرین گشوده برمولا مردکیسه بدوش چون نرسید تازه امشب شناخت حیدر را ۲بیت فوق ازفضل الهی 🌑🌑🌑🌑🌑
هدایت شده از دیوان فضل
2.56M
داستان کمک کردن حضرت علی علیه السلام به پیرزن بانفس ((محمد اسماعیل فضل الهی)) 👇👇👇👇👇 می‌گرفت ازعلی کمک اما لب به نفرین گشوده برمولا مردکیسه بدوش چون نرسید تازه امشب شناخت حیدر را ۲بیت فوق ازفضل الهی 🌑🌑🌑🌑🌑
خداحافظ ای کوفه ای شهر غم که درکام من کرده ای زهر غم ـ خداحافظ ای سجده گاه علی که چشم تو مانده براه علی ـ خداحافظ ای نخلها،چاه ها دگرنشنوی ازعلی اه ها ـ خداحافظ ای روزها، روزه ها دعاها، مناجاتها، سوزها ـ خداحافظ ای کوچه های خموش نیارد علی نان و خرما به دوش ـ خداحافظ ای نان خشک و نمک خداحافظ ای ماجرای فدک ـ خداحافظ ای بیت الاحزان او خداحافظ ای قبر پنهان او ـ خداحافظ ای بی وفادوستان خداحافظ ای آتش و ریسمان ـ خداحافظ ای کوچه پرزدود خداحافظ ای داغ یاس کبود ـ خداحافظ ای انتظاراجل خداحافظ ای زانوی دربغل ـ خداحافظ ای خشم لب دوخته خداحافظ ای خانه سوخته ـ خداحافظ ای چشم حلقه به در یتیم دوباره شده بی پدر ـ خداحافظ ای پرطنین ماذنه که دلسنگ زشتی شکست آینه ـ بگو تیر مرغ شباهنگ خورد دل شیشه اش از همه سنگ خورد ـ بگو این حقیقت به اهل مجاز نماز است از من نه من از نماز ـ به خون گو به مسجد رخم تر کنند نماز مرا بلکه باور کنند ـ به حمدی که من از دولب رانده ام به حمد همه فاتحه خوانده ام ـ بگو جز غم جهل مردم نخورد بگو در همه عمر گندم نخورد ـ کسی را چون من دهر تنها نکرد زدم هم دری را یکی وا نکرد ـ ندیده در ایام چشم سحر ز خورشید چشمم سحر خیز تر ـ غم و دردم امشب به پایان رسید به زهرا بگویید مهمان رسید ـ خداحافظ ای بوریا نان جو کهن جامه و وصله نو به نو ـ خداحافظ ای سجده گاه علی که مانده نگاهت به راه علی ـ خداحافظ ای نخل ها ، چاه ها دگر نشنوید از علی آه ها ـ خداحافظ ای کوفه، ای شهر غم که در کام من در تو شد زهر غم ـ رساندی تو ای کوفه جان بر لبم مدارا کن ای کوفه با زینبم ـ میالا به نام خود این ننگ را بگیر از کف کوفیان سنگ را ـ خدا حق ز حق ناسپاسان گرفت علی از علی ناشناسان گرفت ـ الا کوفه کو یوسف مصطفی چه کردی علی را تو ای بی وفا ـ به شامم فلک آفتابی نداد سلام علی کس جوابی نداد ـ خداحافظی کرده ام با همه که چشم انتظارم بود فاطمه ـ خدایا زکارم گره واشده خدایا دلم تنگ زهراشده ـ غم و دردم آخر به پایان رسید به زهرابگویید مهمان رسید ـ یقین دوخته چشم زهرا به من نشان می دهد محسنم رابه من ـ نشان تا دهم فرق بشکسته را نشانم دهد بازوی خسته را ـ بیا ای غروب سعادت بیا نجات علی ای شهادت بیا https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی علی انسانی
313.7K
بند 1⃣ نور بباره به قبرِ / پدر_مادرا که "عشقِ" تو رو تویِ دل ما گذاشتن چه تقدیری بهتر از این / توی همون عالمِ زر اسم ما رو گدا گذاشتن معلومه که دستِ رَد نمی‌زنی به سینم حالا که گرفتارِ یلِ اُم بَنینم میگن که بهشت دُرُست شبیه کربلاته من بهشتو بین روضه‌هایِ تو می‌بینم «ای جانم حسین، جانم حسین، جانم حسین جان» ........................ بند 2⃣ وقتی راهی ندارم / میام سرم رو می‌ذارم رو ضریح شش‌گوشه‌ت آقا وقتی گره هست توو کارم / سلام می‌دم سمت یارم حرم توئه عرش اعلی از من اگه باشه روز و شب از تو می‌خونم خوشبختی یعنی اسم توئه وردِ زبونم هر جوری میشه منو نگه‌دار توی روضت حیفه زیر دِینِ کسی غیر از تو بمونم «ای جانم حسین، جانم حسین، جانم حسین جان» ............................. بند 3⃣ ای تیکه‌گاهِ عالم / نده به هیچ‌کس حوالم با تو سرم بالاس همیشه عشق تو برام مِلاکه / خوش به حال اون گدا که حسین همه‌ی زندگیشه می‌میرم اگه بگی دل از گدات بُریدی هر جا که زمین خوردم به داد من رسیدی آقا نکنه زیادی باشم توی روضت آقا نکنه بگی گدایی‌مو ندیدی «ای جانم حسین، جانم حسین، جانم حسین جان» ✍ https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
1.19M
روضه شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان بانفس((محمد اسماعیل فضل الهی))