eitaa logo
دیوان فضل
273 دنبال‌کننده
327 عکس
251 ویدیو
22 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
کار من نیست تنت را ز زمین بردارم مثل این است که از خاک نگین بردارم عضو های تو در این بادیه تکثیر شدند همه ی گرگ صفت ها ز تنت سیر شدند تا کنار تو مرا محتضر و گریان دید پدری در صف دشمن پسرش را بوسید من کنار تو شکستم همه این را دیدند نیزه ها یک به یک اعضای تو را دزدیدند شده یک تیر ولی چند نشان کشتن تو مجلس ختم حسین است کنار تن تو خیز از جا و ببین سخت ترین مرحله ها از حرم آمده عمه وسط حرمله ها نیزه ها از کمر تا شده اش دور شوید هر چه از جسم علی برده به من پس بدهید ترسم این است که در دشت تنش گم بشود نکند زینتیِ نیزه ی مردم بشود
زمزمه حضرت علی اکبر علیه السلام جوون رشیدم خمیدی خمیدم ببین تا کنارت با زانو رسیدم منم مثله یعقوب تویی یوسف من با جسم تو گرگا چه ها که نکردن شکاف سر تو علی بود و کوفه ولی زخم پهلوت منو برد تو کوچه درست مثل کوچه سر راتو بستن چه بد دسته جمعی تنت رو شکستن چقدر زخم کاری نشسته تو جسمت چقدر تیر و نیزه شکسته تو جسمت ۲ بزن دست و پایی برا دلخوشی ام با این حال و روزت داری می کشی ام بهم ریخته نظم تنت تو بیابون داره می ره از تو یه رودخانه ی خون شکسته شکسته بریده بریده همه جای صحرا تن تو پاشیده شده پاره پاره کتاب تن تو همه پا گذاشتن رو قاب تن تو چشاتو می بندن با دستای لرزون پاشو عمه ات رو ببر از تو میدون
السلام علیک یا علیٌ الاکبر(ع) اذن بگرفت اکبر و دست پدر بوسید و رفت عازم رزم سپاه اشقیا گردیدو رفت آل عصمت را به تن شد جامه ی صبر چاک چاک چونکه او بر قامت رعنا کفن پوشید و رفت گفت لیلا ای خدا آرام جانم اکبرم نور چشمان ترم ، چشم از جهان پوشید و رفت هر کجا بگذاشت پا چون مرتضی در دشت کین مشرکین را همچو طوماری بهم پیچید و رفت آه از آن ساعت که از زین واژگون شد بر زمین شد ببالین جوانش همچونی نالید و رفت گر چه عطشان بود اما از شراب سلسبیل ساغری از دست جدش مصطفی نوشید ور فت در سپهر آرزوی شاه مظلومان حسین اختری گردید طالع اندکی تابید و رفت استاد صغیر اصفهانی ره
جلوه ی ايثار ازبيـن مــوج خــون گهـرم رابياوريد جـان زجـان عـزيـزتـرم را بياوريد طـوفان غـم به جـان ودلم موج می زند آرام جـان شعلــه ورم را بيــاوريد شمعـم كه سـوختـه ازپـانشستــه ام پــروانــه ی شكستــه پرم رابياوريد چـون آفتـاب سُـرخ پرازشعله ام هنوز ای هاشمی رُخـان،قمــرم رابياوريد ماباهميـم همسفـر ازفرش تا به عرش ازبيــن راه همسـفـرم را بيـاوريـد تـابنگــريـد جلــوه ی ايثــاروعشـق را آئينــه ی شكستــه ســرم را بياوريد ازبس كه تيرونيزه به برگ وبـرم زدنـد افتــاده بـرزميـن، ثمـرم را بياوريد ديدم كه قطعه قطعـه شـده پـاره ی دلم ازروی خـاك هــاجگــرم را بيـاوريد يعقـوبم وزديـده ی مـن نور رفتــه است تاخيمـه يـوسفـم،پســرم رابيـاوريـد
گرفته جون من ، نفس نفس زدنات رمق نمونده برام ، رمق نمونده برات چرا جواب من و نمیدی بابا فدای صدات توو دلم شده ، غوغا ، غوغا زندگی من ، افتاد ، از پا کاش فقط یه بار دیگه ، میشد می زدی صدا بابا بابا جلوی چشمای من ، دسته گلم پرپر شد شمر داره میخنده ، حسین بی اکبر شد واولداه ... این غم ِ توو دلم و ، فقط می دونه خدا پر شده از تن تو ، تموم کرببلا رسونده جون من و به لبم قحطی شرم و حیا شد چشای من دریا دریا دست و پا نزن بابا بابا بی هوا زمین خوردی ای وای مثل مادرم زهرا زهرا قاتل جون بابات ، طعنه ی این لشکر شد شمر داره می خنده ، حسین بی اکبر شد واولداه ... شکسته بال و پرت ، شکسته بال و پرم بدون تو چه کنم ، ستاره ی سحرم تو اربا اربا و من نیمه جون بریم چه جوری حرم توو دلم غم عالم ای وای کوه غصه و دردم ای وای آبرو بخر جون ِ بابا عمه بین نامحرم ای ای بگید بیاد عباسم ، که خواهرم مضطر شد شمر داره می خنده ، حسین بی اکبر شد واولداه ...
السلام علیک یا علی اکبر علیه السلام زینب بیا ببین ثمرم ریخته زمین بالابلند اهل حرم ریخته زمین می خواستم بغل کنم اورا ولی نشد ازلای دستها جگرم ریخته زمین دست خودم که نیست اگر داد می زنم در پیش چشم من پسرم ریخته زمین دست خودم نبود که با زانو آمدم دیدم که قوت کمرم ریخته زمین مثل انار دانه شده پخش می شود از دامنم ببین گوهرم ریخته زمین دیدی خدا دعای مرا مستجاب کرد صدها علی به دور و برم ریخته زمین
السلام علیک یا علی اکبر علیه السلام سروِ رعنایِ قدت قامت من خم کرده داغِ تو نام مرا شهرهٔ عالم کرده پیرِ عشقم من و تو حاصل عمرم هستی ای جوان ماتم تو عمر مرا کم کرده خبرِ کشتنِ تودتا که رسیده به زنان حرمِ امن مرا خیمه ماتم کرده ارباًاربا تنِ تو این فزعِ آخرِ تو لحظهٔ مرگ مرا خوب فراهم کرده این شکافی که زده نیزه به پهلوت علی صحن مادر و مسمار مجسم کرده خیز و بین اشک من و کف زدن دشمن را داغ تو شادی این قوم فراهم کرده چه شده جسم تو از لایِ زره می‌ریزد نیزه ترکیب تنت؛ وای چه دَرهم کرده فرصتی داشت دشمن که چنین پیکر تو قطعه قطعه به بُرِشهای منظم کرده دختری بعد تو با اذن عموم عباسش زیر چادر گره مقنعه محکم کرده
شب هشتم با چه وقاری . مانند حیدر روی به میدان .علی اکبر ای همه هستم . محاسن بر دستم حرز یا زهرا بر . بازوی تو بستم یاعلی اکبر جانم علی اکبر تا ناله کردی . خود را ساندم بهتر بگویم . خودرا کشاندم بگو کجایی . تو‌پخشِ صحرایی پیش نگاه من . تو اربااربایی یاعلی اکبر جانم علی اکبر نیزه کشیدم . از پهلوی تو افتاده بودم . بی جان روی تو ای نامرتب. جانم شده برلب از تو جدایم کرد . گریه کنان زینب
واحد نوس قدیمی سر تا به پا آئینه روی پیمبر _علیّ اکبر بار دگر زنده نماید نام حیدر _علی اکبر سربند یازهرا چه زیبا بسته بر سر_علی اکبر مانند مرتضی علی سردار خیبر _علی اکبر شد یک تنه با لشگر کوفه برابر_علی اکبر شمشیر او یادآور طوفان محشر_ علی اکبر زینب زده شانه به مویش جای مادر_علی اکبر دنبال او اهل حرم بادیده تر _علی اکبر ای وای از آن لحظه که زد ناله پریشان_باکام عطشان پیکر او نقش زمین شد بین میدان _باکام عطشان آمد پدر بالای جمسش دیده گریان _باکام عطشان زد ناله پیرم کردی از داغت علی جان _باکام عطشان صورت به صورت ناله زد افتادم از پا_ای اربا اربا کف می زند دور و برم لشگر اعدا_ای اربا اربا
غزل مصیبت علی اکبر علیه السلام صحنهٔ روضه در این جمله مجسم باشد پشت هر قدّ رشیدی دو قد خم باشد من و لیلا به روی چشم بزرگت کردیم عمر ما قدوبالات منظم باشد مادری تر زهمه ؛راه برو؛کیف کنم دیدن قامت تو لذت عمرم باشد در پی ات آمدم از خیمه محاسن بر دست بسکه شان تو در این رتبه معظم باشد بازمین خوردن تو زندگیم ریخت بهم حق بده تا به قیامت کمرم خم باشد از کجا تا به کجا پیکر تو ریخته است هرچه می چینم عزیزم بدنت کم باشد تاکه زانوم زمین خورد همه خندیدند باغمت شادی این قوم فراهم باشد چه کنم پیکر تو از بغلم می ریزد صد و ده تا پسر امروز به دستم باشد تو چه گفتی که چو مادر دهنت را بستند دنده خورد شده شاهد حرفم باشد کوچه ای باز شد و از دوطرف می خوردی جای صد ضربه به روی بدنت هم باشد پای ناموس ؛وسط آمده برخیز علی عمه ات بی من و تو بی کس و محرم باشد
دیدم اعضای تنت را جگرم سوخت علی پاره های بدنت را جگرم سوخت علی ناگهان زانویم افتاد زمین چون دیدم طرز چانه زدنت را جگرم سوخت علی چه کنم عمه نبیند بدن حمزه ای اَت مُثله دیدم بدنت را جگرم سوخت علی لخته خونی که برون از گلویت آوردم ریخت خون دهنت را جگرم سوخت علی باورم نیست که جسمت ز نظر پنهان است نیزه بینم کفنت را جگرم سوخت علی یوسفم ،کاش که می شد به میان حرمت ببرم پیرهنت را جگرم سوخت علی آن لبانی که اذان گفت، بهم ریخته است خُرد بینم دهنت را جگرم سوخت علی داغ پرپر شدنت جای خود، امّا بینم داغ بی سر شدنت را جگرم سوخت علی این همه نیزه میان بدنت گم شده است با که گویم محنت را جگرم سوخت علی از همان دور شنیدم رجزت را پسرم این حسین و حسنت را جگرم سوخت علی نعرة حیدری و نالة یا زهرایت می شنیدم سخنت را جگرم سوخت علی نشد آخر لب عطشان تو را آب دهم چه کنم سوختنت را جگرم سوخت علی گر نیایند جوانان حرم یاری من که بَرَد خیمه تنت را جگرم سوخت علی محمود ژولیده