سلام علیکم!
ممنونم از پرسش بسیار مهمّ شما دوست عزیز و گرامی.
✅ برای برداشت و اِسنادِ محتوای این گونه روایات به خداوند تعالی یا معصوم (علیه السلام) چند نکته باید مورد دقّت قرار گیرد که به طور اجمال و برای آشنایی با چگونگی مواجههی با این روایات به برخی اشاره میکنیم:
🔹️ ۱- باید محتوای روایت را بر اساس ارتکازاتِ عُقلایی و فهمِ عُرفی از متن و قرائن داخلی استظهار کرد؛ #اطلاق و #عموم و #مفاهیم و... .
🔸️ ۲- باید محتوای مذکور را در بوتهی #اِمکان_عقلی (#اِمکان_ذاتی) قرار داد؛ اگر از فرضِ آن، اجتماعِ نقیضیْنی پیش نمیآید پس فی حدّ ذاته ممکن است؛ در این صورت، راهی برای انکارِ عقلیِ آن نیست، مانند خلقِ واقعی مار از چوبدستی که ابداً مستلزمِ اجتماعِ نقیضیْن نیست.
اما اگر اجتماع نقیضینی پیش میآید باید دست از ظهورِ بدویِ روایت کشید و آن را بر اساس قرائن عقلی استظهار کرد.
🔹️۳- باید محتوای مذکور را با سنجههای #اِمکانِ_وقوعی سنجید؛ به عبارت دیگر، باید بررسی کرد که آیا در نتیجهی وقوع و تحقّقِ آن در عالَمِ خارج (و نه فرض ذاتِ آن)، اجتماعِ نقیضیْنی رُخ میدهد یا نه.
اگر اجتماع نقیضینی رخُ میداد باید دست از ظهورِ اطلاقیِ روایت کشید و بر اساس قرائن عقلی استظهار کرد.
🔸️۴- باید در عالَمِ خارج فحص و جستجو کرد که آن امری که عقلاً اثبات کردیم ذاتاً و وقوعاً ممکن است آیا در عالَمِ خارج نیز تحقّق یافته است یا نه؟! کلّیّت دارد یا محدود به شرایط خاصّی است؟!
این مرحله برای آن است که صدقِ خارجیِ محتوای روایت و کلّیّتِ آن را بسنجیم.
در این صورت، حتی اگر یک موردِ نقض برای آن محتوای روایت پیدا کردیم به ناچار باید محتوای مذکور (علّیّتِ تامهی خواندنِ آن دعای مخصوص در آخرِ ماهِ رجب برای زیادشدنِ ۱۱ سالهی عُمر) را از اِطلاق و کلّیّت ساقط کنیم؛ یعنی در این صورت، اطلاقِ محتوای مذکور (و نه اصلِ محتوا) قابلِ قبول نبوده و باید آن را محدود به شرایط و ظروفِ خاصّی کنیم.
🔹️ ۵- اعتبار سند، مصدر (منبع اصلی) و مولِّف باید بر اساس ضوابط معهود و پذیرفتهشده سنجیده شود؛ یعنی سنجش اعتبارِ روایت از نگاه علم حدیث و درایه و رجال (مقتضیِ حجّیّت شرعی).
🔸️ ۶- اگر در علم #اصول، معتقد باشیم #حجّیّتِ_خبرِ_ثقه مطلق است و شاملِ موضوعاتِ خارجی نیز میشود روایتِ مذکور، قابل اِسناد به معصوم (علیه السلام) است.
و اگر دیدگاه اصولیِمان این باشد که #حجّیّتِ_خبرِ_ثقه محدود به عالَمِ تشریع و اعتبار بوده و شامل گزارههای حقیقی و موضوعاتِ خارجی نمیشود هیچ راهی نداریم جز آن که از قرائن و شواهد حدیثی و تاریخی اثبات کنیم معصوم (علیه السلام) محتوای مذکور را بیان فرموده است، و در غیر این صورت راهی برای اِسناد جزمی به معصوم (علیه السلام) نیست.
📌 البته نگاه به آیات و روایات همخانوادهی با روایتِ موردِ بحث نیز راه و روشی دارد که بماند.
البته بحث و سخن بسیار است، اما بیش از این مجالی برای توضیح بیشتر نیست.
✴️@fegh_osoul_rafiee
✅ اما در مورد خصوصِ روایت مذکور در مورد دعای آخر ماه رجب و تاثیر آن بر زیادشدنِ ۱۱سالهی عُمر...👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
🔹️ ظاهرِ بدویِ روایت مذکور این است که هر کسی که در روز جمعهی آخر ماه رجب این دعا را بخواند ۱۱ سال بر عمرش افزوده میشود؛ یعنی مجرَّدِ خواندنِ دعای مذکور چنین تاثیری دارد؛ اطلاق و عمومِ روایت هم روشن است که از جهات مختلف، بیانگرِ کلّیّتِ محتوای روایت -مخصوصاً علّیت و سببیّت تامّهی آن- است.
🔸️ از لحاظ عقلی نیز چنین چیزی نه ذاتاً مُحال است و نه وقوعاً.
🔷️🔶️🔸️ نکتهی بسیار اساسی و مهمّ -غیر از اعتبار سندی و حدیثی و اعتبار اصولیِ چنین روایاتی- این است که با در نظرگرفتنِ #ارتکازِ_عُقلایی و #فهمِ_عُرفی و همچنین #کسر_و_انکسارِ عوامل و اسباب خارجی نیز این گونه سخنان و روایات دلالت بر این ندارد که هر کسی این دعا را بخواند یا مثلاً هر روز دو عدد سیب بخورد (آن چنان که بعضی پزشکان میگویند) قطعاً و حتماً و بدون هیچ امّا و اگری و حتی با وقوعِ هر اتّفاقی عُمرش دراز میشود، زیرا بسیار روشن است که عُمر کوتاه و دراز وابستهی به دهها و صدها عامل و علّت است که برآیند آن در مورد فردی میشود عُمرِ ۱۰ساله، و در مورد فرد دیگری میشود عُمرِ ۳۵ساله، و در مورد فرد سومی میشود عُمرِ ۹۵ ساله، حتی اگر هر سه بر خواندنِ این دعا در جمعهی آخر رجب مداومت داشتهاند.
بنا بر همین مطلب، طولانینبودنِ عمرِ خودِ حضرات معصومان (علیهم السلام) و مثلاً مومنانی که مداومت بر این دعاها داشتهاند به این علّت است که به خاطر عوامل و اسباب دیگری عمرشان کوتاه میشده است، مانند خباثت و رذالتِ دشمنان که به خودیِ خود میتواند عاملِ کوتاهشدنِ عمرِ اهل بیت (علیهم السلام) باشد، یا مانند دیگر عوامل نسبت به مومنان.
🔶️🔷️🔹️ در پایان در خصوصِ روایتِ موردِ بحث باید گفت -حتی با بیاعتباریِ آشکارِ این روایت، و با توجه به آنچه بیان کردیم- نمیتوانیم علّیّت و سببیّتِ تامّهی خواندن آن دعا را انکار کنیم، زیرا ما معیار و سنجهای مُتقن و مُحکم نداریم که بتوانیم در میان صدها سبب و عاملِ گوناگون و شناخته و ناشناخته علّیّت و سببیّتِ خواندنِ چنینِ دعایی را نه ردّ کنیم و نه اثبات کنیم.
پس، اگر روایتِ مذکور دارای اعتبارِ حدیثی و اصولی باشد -که البته نیست- باید خواندن چنین دعایی را در کنار صدها عامل و مؤثِّر دیگر قرار داد.
و اگر معتبر و قابل اِسناد نیست باید رجاءاً و به امید ثواب بخوانیم و از خداوند کریم طولِ عُمر بخواهیم، و کاری با علّیّتِ خارجی و واقعیِ آن نداشته باشیم.
✴️@fegh_osoul_rafiee
هدایت شده از محمد علی رفیعی | فقه و اصول
✅ ادامهی #تدریس_فشرده #الحلقتَیْن 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
#تدریس_فشرده
#الحلقتَیْن
#الحلقة_الثانية
#الحلقة_الثالثة
✴️@fegh_osoul_rafiee
۹-تدریسفشردهحلقتین-رفیعی-ازص۴۵تا۵۲-۱۴۰۳۱۱۰۵.mp3
65.2M
🎙 #تدریس_فشرده_حلقَتَیْن
🔸️#الحلقة_الثالثة
🔹️#الحلقة_الثانية
✅ #جلسه_نهم_حلقتین
📖 از ص ۴۵ تا ص ۵۲ (چاپ جامعهی مدرسین)
🔴 بر محور کتاب #الحلقة_الثالثة
🔺️ الأدلة المحرزة
🔺️ مبادئ عامة
🔺️ تأسيس الأصل عند الشك في الحجية
🔺️ مقدار ما يثبت بدليل الحجية
✅ جلسه ۹
⏰ ۵ بهمن ۱۴۰۳
✴️@fegh_osoul_rafiee
دکتر سید جعفر شهیدی از علّامهی امینی (رضوان الله علیهما) نقل میکند
که علّامه به ایشان فرموده بود:
"برای تالیف الغدیر ۱۰ هزار جلد کتاب خواندم."
دکتر سید جعفر شهیدی در ادامه میگوید:
"ایشان گزافهگو نبود؛ وقتی میگفت کتابی را خواندهام [معنایش این است که] به درستی خوانده و به ذهن سپرده و از آن یادداشت برداشته بود."
✴️@fegh_osoul_rafiee
✅ پاسخ به پرسش یکی از طلّاب عزیز و گرامی 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
سلام علیکم!
یکی از توصیه های آموزشی جناب عالی (و بسیاری دیگر از استادان) هم در کلاس درس و هم در کانال «فقه و اصول»، همواره نهی از خواندن ترجمه و شروح فارسی است که بر کتب آموزشی رایج نوشته شده است؛ خواندن شروح فارسی را تا آنجا مضرّ و مانع از متنخوانی و متنفهمیِ صحیح دانستهاید که نفهمیدنِ مطلب را بر فهمیدنِ به کمک شروح فارسی ترجیح دادهاید. در خصوص این تذکر شایان، پرسشی دارم که پاسخ آن را از شما تقاضا می کنم.
با فرض اینکه شروح فارسی از اشکالات محتوایی خالی باشد (چنانکه بعضاً حاصل سالها تدریس استادان خبره و حاوی برخی نکات توضیحی، تحلیلی و انتقادی است که چه بسا در هر کلاسی یافت نشود ) میتوان مسئله را این گونه تصویر کرد که گاهی خواننده شرح فارسی را میخواند و حتی سراغ متن نمیرود، پیداست که متن را نمیآموزد. و گاه با خواندن متن و کسب پیشفرضی در ذهن، شروع به خواندن متن میکند و آموخته خود را با متن تطبیق میدهد.
آیا در این صورت نیز حقِ متنخوانی و متنفهمی اداء نمیشود؟
لطفاً بفرمایید که در صورت اخیر، در فرآیند شناختی ذهن و یادگیری متون درسی عربی، کمک گرفتن از شروح فارسی چگونه به مهارت متن فهمی ضرر میرساند؟
آیا اگر مخاطب درس در کلاس حاضر باشد؛ به تدریس استاد (که فارسی است) گوش بسپارد و سپس متن را بخواند، به متنفهمی خود آسیب زده است؟ با صرف نظر از فوائد دیگر حضور در کلاس درس، چه فرق است میان این متنفهمی و خواندن شرح، جز اینکه در یکی به شنیدار فارسی تکیه کرده است و در دیگری از نوشتار فارسی بهره برده است؟
ممنونم
سلام علیکم!
مقصود و مرادِ ما از کنارگذاشتن ترجمهها و شروح فارسی، مرحلهی #تعلّم و یادگیری است که #متنخوانی و #متنفهمی و #خُودفهمی باید به دست بیاید، و از این رو، طلبه نیز باید با متونِ آموزشیِ علمی و متونِ علمیِ تحقیقی کلنجار برود تا خود بفهمد خود بداند.
به عبارت دیگر، فهمِ #طلبه از متون آموزشی و علمی نباید به گونهای تربیت شده و عادت کند که به مجرَّدِ نفهمیدنِ متن و مطلبی راهی جز ترجمه و شرح فارسی یا پرسش از دیگران در مقابل خود نبیند؛ این بزرگترین نقص برای #طلبه است.
#طلبه باید خود بخواند و خود بفهمد و خود متن را بکاوَد؛ باید خودفهم باشد، وگرنه در مقام #تدریس ارتباط علمیاش با متون آموزشی و در مقام #تحقیق ارتباطش با متون علمی، قطع یا ضعیف و درونتُهی میشود.
اما در مرحلهی #پژوهش و #تحقیق -همان طوری که فرمودید- بهرهمندی از کتابهای علمی و تحقیقی -به هر زبانی که باشد- شایسته و بایسته است، و حتی مطالعهی برخی از کتابها و مقالاتِ فارسی یا حتی انگلیسی (در بسیاری از موارد) ضرورت دارد.
✴️@fegh_osoul_rafiee
#رسائل_شیخ_انصاری
#فوائد_الأصول
#محقق_میرزای_نائینی
#تنبيهات_برائت
#رجحان_الاحتياط
#استحباب_الاحتیاط
✅ مرحوم #محقق_میرزای_نائینی در #فوائد_الأصول (ج٣/ص۳۹۸) میآورد:
🔶️ هیچ اشکالی در این است که #احتیاط در #شبهات_بدویه رُجْحان دارد؛ چه تحریمیه، چه وجوبیه، چه حکمیه و چه موضوعیه.
🔷️ اما این که چنین احتیاطی با توجه به ادلهی شرعیِ احتیاط، #استحباب نیز داشته باشد بدون اشکال نیست، زیرا احتمال دارد این ادله و اخبار را همه #ارشادی به همان چیزی بدانیم که عقل نیز آن را ادراک میکند؛ یعنی رُجحان و حُسنِ تحرّز و دراَمانماندن از وقوع در مفسدهای که در شبههی بدویه محتمل است.
🔸️نه آن که خودِ ترکِ یک عملِ محتمل الحرمة یا انجامِ یک عملِ محتمل الوجوب به خودیِ خود دارای مصلحت باشد و موضوعِ استحباب شرعی قرار بگیرد؛ یعنی این گونه نیست که این اخبار و ادله، مولوی باشند.
🔹️ این احتمال سبب این شده است که اعتقاد به استحبابِ احتیاط در شبهات بدویه دارای اشکال باشد و بحثبرانگیز شود.
ادامه دارد...
✴️@fegh_osoul_rafiee