eitaa logo
فکرت
9.9هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
997 ویدیو
151 فایل
💢 #فکرت محفلی برای اندیشیدن 🔻نگاهی عمیق به: 🔸 فرهنگ و هنر 🔹 سیاست و جامعه 🔸 دین و فلسفه www.Fekrat.net 📮شبکه‌های اجتماعی: 💠 https://zil.ink/fekratnet 📩 ارتباط با سردبیر: @rasoul1414
مشاهده در ایتا
دانلود
📍 📰 📝 ♦️معنویت و نبوت در اندیشه 🔻(بخش اول) 🔰پرسش ما در این یادداشت این است که آیا بدون استفاده از معارف انبیا می‏توان به معنویت دست یافت؟ امام خمینی به این پرسش بر اساس تقریری انسان‏شناسانه پاسخ داده‏اند. 🔹بر اساس تحلیل امام خمینی ما وقتی انسان را وقتى ملاحظه مى‏کنیم، در ابتدای پیدایش با سایر گیاهان فرقى ندارد. 🔹هسته خرما یا هسته و بذر هر گیاهی را در خاک قرار می‏دهند و آبیاری می‏کنند و آن بذر هم می‏شکفد و می‏بالد. 🔹نطفه حیوان هم مثل یک بذر در رحم قرار می‏گیرد، محل بذر گیاه خاک است و محل بذر حیوان رحم، البته ممکن است زمانی بتوان نطفه را با فراهم نمودن شرایط و ویژگی‏هایی در بیرون از رحم کاشت. 🔹پس انسان در آغاز مثل سایر گیاهان است و با آنها تفاوتی ندارد؛ گیاه رشد دارد، انسان هم رشد دارد، هر دو از این جهت مثل هم‏اند. بذری که در زمین کاشته شده، تا آخر همان بذر است. 🔹بذرهایی که در رحم کاشته شده‏اند، یعنی حیوانات و از جمله انسان، کم کم از مرتبه نباتى بالاتر مى‏آیند و در همان رحم که هستند یک روح حیوانى پیدا مى‏کنند و از گیاهان تمایز می‏یابند از اینجا به بعد همه حیوانات در حیوانیت با هم مشترک‏اند و حس و حرکت دارند. 🔹وقتی متولد شدند و در این عالم قدم گذاشتند، از محل رویششان جدا مى‏شوند و باز از گیاه تفوت بیشتری می‏یابند چون اگر گیاه را از سر جایش جدا کنند، حیاتش خاتمه پیدا می‏کند. 🔹در این عالم هم همه حیوانات و از جمله انسان در خوردن و خوابیدن و … با هم شریک هستند و از این جهت تمایزی میانشان نیست. اگر هم تمایزی باشد منشأش همان جهت حیوانی است مثلاً یکی این غذا را می‏خورد و دیگری آن غذا را. 🔹حیوانات در ادراکات با یکدیگر تفاوت دارند؛ مثلًا درک میمون بیشتر از سایر حیوانات است. انسان نیز در بین این حیوانات از نظر ادراکات و غایات ادراکات متفاوت است. 🔹اندازه ادراک حیوانات محدود است؛ اما ادراکات انسان و قابلیتش براى تربیت، نامتناهى است. پس انسان همه عالَم را دارد با اضافه. 🔹انسان با همه حیوانات و گیاهان و معادن مشارکت دارد، اما یک چیز اضافه‏ای دارد، و آن اینکه در انسان یک قوه عاقله و قوه بالاتر هست که در آنها نیست. ✍️نویسنده: دکتر رضا لک‌زایی 🔻لینک مطلب: 🌐 http://fekrat.net/?p=1156 📌کانال فکرت؛ 🆔 @fekrat_net
📍 📰 📝 ♦️معنویت و نبوت در اندیشه 🔻(بخش دوم) 🔹از نظر امام خمینی اگر انسان مثل سایر حیوانات بود، وجود انبیا لازم نبود؛ انسان به دنیا می‏آمد و مثل حیوانات زندگى مى‏کرد و مى‏خورد و مى‏خوابید و مى‏مرد یا کشته می‏شد. 🔹اینکه ما به انبیا احتیاج داریم براى این که انسان مثل حیوانات نیست که فقط یک حد حیوانى محدود داشته باشد. 🔹انسان یک حد و مراتب ما فوق حیوانى و بلکه ما فوق عقل دارد تا برسد به مقامى که مثلًا از آن به «فنا» تعبیر مى‏کنند؛ چون تربیت انسان در همه ابعادش، هم تربیت جسمى و هم روحى و هم عقلى و هم ما فوق آن، از عهده بشر برنمی‏آید، براى اینکه بشر از احتیاجات و کیفیت تربیت انسان نسبت به ماوراى طبیعت اصلاً اطلاع ندارد تا چه رسد به اینکه بخواهد تربیتش را بر عهده بگیرد؛ تمام قواى بشر را روى هم که بگذاریم، همین طبیعت را و خاصیت طبیعت را مى‏تواند بفهمد؛ در حالی که هنوز بسیاری از مسائل طبیعت هم براى بشر کشف نشده است، اما هر چه هم که کشف شود مربوط به عالم طبیعت و این ورق است. 🔹حالا فرض کنید که بشر توانست که کشف کند مثلًا رابطه زلزله با زمین چه رابطه‏ای است و چه زمانی زلزله مى‏آید و همه نتایج و آثار و میزان و کیفیت و نوع زلزله که افقی است یا عمودی همه را فهمید تا جایی که فرضاً مجهولى برای بشر باقی نماند، اما باز این همه‏اش طبیعت است و انسان پایش را از طبیعت بالاتر نگذاشته است! 🔹از اینجا و بعد از این تحلیل تجربی امام خمینی به بررسی دیدگاه فلاسفه تجربه‏گرا (Empiricism) می‏پردازد و می‏فرماید گروهی از فلاسفه و فلاسفه طبیعى هستند که چون ماوراى عالم طبیعت با چشم دیده نمى‏شده آن را انکار کرده‏اند. 🔹امام این دیدگاه را فاقد دلیل و غیر علمی می‏داند و می‏فرماید آنها برای این انکار دلیلی ندارند؛ آنها گفته‏اند زیر چاقوى ما نیامده است پس نیست! در حالی که نباید بگوید «نیست»؛ بلکه باید بگوید «من تا این حد رسیدم و مابقى‏اش را نمى‏دانم»؛ اما اینکه «نیست» را مى‏گوید غلط است. از طرف دیگر بر همه چیز عالم احاطه هم ندارند. 🔹امام خمینی در ادامه وارد اثبات مابعدالطبیعه می‏شود. وقتی انسان بعد غیبی داشت، لاجرم به تربیت غیبی هم نیاز خواهد داشت. 🔹بنابرسخنان حضرت امام همین خودِ خصوصیاتى که در طبیعت هست بر این امر دلالت دارد که یک ماورایى براى طبیعت هست(صحیفه امام، ج‏۴، ص ۱۸۵ـ ۱۸۹)؛ مثلاً این از بدیهیات است که ماده و جسم هر چه باشد از خود بیخبر است. 🔹یک مجسمه سنگى یا مجسمه مادى انسان هر طرف آن از طرف دیگرش محجوب است. در صورتى که به عیان مى‏بینیم که انسان و حیوان از همه اطراف خود آگاه است. مى‏داند کجاست؛ در محیطش چه مى‏گذرد؛ در جهان چه غوغایى است. 🔹پس، در حیوان و انسان چیز دیگرى است که فوق ماده است و از عالم ماده جدا است و با مردن ماده نمى‏میرد و باقى است. انسان در فطرت خود هر کمالى را به طور مطلق مى‏خواهد. 🔹انسان مى‏خواهد قدرت مطلق جهان باشد و به هیچ قدرتى که ناقص است دل نبسته است. اگر عالم را در اختیار داشته باشد و گفته شود جهان دیگرى هم هست، فطرتاً مایل است آن جهان را هم در اختیار داشته باشد. 🔹انسان هر اندازه دانشمند باشد و گفته شود علوم دیگرى هم هست، فطرتاً مایل است آن علوم را هم بیاموزد. پس قدرت مطلق و علم مطلق باید باشد تا آدمى دل به آن ببندد. آن خداوند متعال است که همه به آن متوجهیم، گرچه خود ندانیم. 🔹انسان مى‏خواهد به «حق مطلق» برسد تا فانى در خدا شود. اصولًا اشتیاق به زندگى ابدى در نهاد هر انسانى نشانه وجود جهان جاوید و مصون از مرگ است(صحیفه امام، ج‏۲۱، ص ۲۲۳). ✍️نویسنده: دکتر رضا لک‌زایی 🔻لینک مطلب: 🌐 http://fekrat.net/?p=1156 📌کانال فکرت؛ 🆔 @fekrat_net
📍 📰 📝 ♦️معنویت و نبوت در اندیشه 🔻(بخش سوم) 🔹لذا چون انسان یک ماورایى دارد تربیت آن ورق که ورق معنوى انسان است را باید کسى بر عهده بگیرد که به آن طرف علم حقیقى داشته باشد و از روابطى که بین انسان و ماوراء طبیعت وجود دارد، آگاه باشد. 🔹اما این کار از عهده بشر برنمی‏آمد، بشر هر چه ذره بین دارد بیندازند! ماوراى طبیعت را که نمی‏تواند ببیند؛ آن روابط بر بشر مخفى است. 🔹خداى تبارک و تعالى که خالق همه چیز است این روابط را مى‏داند، از این جهت، به وحى الهى براى یک عده‏اى از اشخاصى که کمال پیدا کرده‏اند و دارای کمالات معنوی هستند، روابطى حاصل مى‏شود و به او وحى مى‏شود و آنها براى تربیت این ورقِ دومِ انسان مبعوث مى‏شوند و برای تربیت انسان در همه ابعاد به سراغ مردم مى‏آیند. 🔹برای اینکه اهمیت این تربیت را امام خمینی نشان بدهد می‏فرماید اگر این تربیت معنوی نباشد و انسان با همان خوى حیوانى از این عالَم به عالَم دیگر برود، در آن عالَم سعادت ندارد و به شقاوت مى‏رسد. انبیا آمده‏اند که ما را بر اساس وحی الهی تربیت معنوى کنند. تمام نکته آمدن انبیا این است که بشر را تربیت کنند. 🔹به نظر حضرت امام یک مقدار از امورى که انبیا فرموده‏اند «بکنید و نکنید»، براى تنظیم عالم طبیعت و اجتماع و سیاست و اقتصاد است، و بسیارى از امور راجع به ماوراى طبیعت است(صحیفه امام، ج‏۴، ص ۱۸۵ـ ۱۹۰). 🔹بنابراین باید طبق تعالیم انبیای الهی حرکت کرد. مسئله بعدی که امام خمینی به آن پاسخ می‏دهند این است که در جهان معاصر دستور انبیا را از کجا به دست بیاوریم. 🔹امام خمینی برای تبیین پاسخ این مسئله، ادیان معروف و پرطرفدار جهان معاصر یعنی مسیحیت، یهودیت و اسلام را مورد تحلیل و بررسی قرار می‏دهد و می‏فرماید مذهب مسیح در ابتدا اینگونه نبوده که همه‏اش روحانیت منهای امور مادى باشد، چنانکه مذهب موسى اینگونه نبوده که عنایتش به طبیعت بیشتر باشد؛ البته حضرت موسى و عیسی – علیهما السلام- از انبیاى معظم و از انبیاى اولى العزم هستند و شریعت‌شان به اندازه‏اى که بشر آن روز به آن محتاج بوده کامل بوده، اما کتاب حضرت موسى و کتاب حضرت عیسى از بین رفته‏اند؛ و خودِ متن تورات و انجیل کنونی دلالت مى‏کند که اینها تورات اصلى و انجیل اصلى نیستند، اما کتاب ما، قرآن مجید، بحمد اللَّه، از اول تا حالا محفوظ است، حتى قرآن به خط حضرت امیر یا به خط حضرت سجاد هم الآن موجود است(صحیفه امام، ج‏۴، ص ۱۹۱). 🔹بنابراین برای تربیت معنوی باید دستورات قرآن را در کنار معارف اهل بیت به کار بست و این برای این است که قرآن چراغ است و چراغ باید بالای سر باشد تا ما پایین پایمان را ببینیم و زمین نخوریم نه آنکه چراغ به بالا نشینی نیازی داشته باشد و درست به همین دلیل قرآن باید بالای سر علوم انسانی روشن باشد. ✍️نویسنده: دکتر رضا لک‌زایی 🔻لینک مطلب: 🌐 http://fekrat.net/?p=1156 📌کانال فکرت؛ 🆔 @fekrat_net
📝 ♦️فریادهای سرکوب شده 🔹شهردار واشنگتن در توییتی غیر معمول از رییس جمهور در انتقاد کرد و گفت: «درحالیکه وی پشت حصار مخفی شده است و می‌ترسد من در کنار مردمی ایستاده‌ام که پس از مرگ جرج فلوید و صدها سال نهادینه، به طریقی مسالمت‌آمیز، اکنون دارند حق خود در اصلاحیه اول قانون اساسی را اعمال می‌کنند. 🔹هیچ سگ درنده یا تسلیحات شوم و خطرناکی وجود ندارد بلکه فقط یک مرد ترسو و تنها وجود دارد.» 🔹پیش از این در توییتی با تهدید معرتضانی که جلوی کاخ سفید جمع شده بودند گفته بود که کسی نزدیک حصارها شود با شرورترین سگ‌ها و شوم‌ترین سلاح‌هایی که تا‌کنون دیده‌ام از آن‌ها استقبال می‌شود. 🔻لینک مطلب: 🌐 http://fekrat.net/?p=1205 📌کانال فکرت؛ 🆔 @fekrat_net
📝 ♦️فریادهای سرکوب شده 🔹درپنجمین روز قتل فجیع جورج فلوید به دست پلیس در مینیا پولیس ۳۰شهر مهم غرق در آشوب و اعتراض‌های گسترده خیابانی شده و معترضان با نادیده گرفتن مقررات منع آمد و شد و با وجود فشارها همچنان اجرای عدالت را خواستارند. 🔶هدف قرار دادن خبرنگاران با گلوله پلاستیکی 🔹«متیومبن» خبرنگار شبکه در مینیاپولیس اینگونه حوادث شهرش را روایت می‌کند: « معترضان به مقررات منع آمدوشد که از سوی مقامات ایالت مینه‌سوتا از ساعت‌۲۰ اعمال شده است توجهی ندارند. 🔹نیروهای پلیس به طور گسترده وارد عمل شده‌اند. نیروهای گارد ملی هم برای تقویت نیروها اعزام شده‌اند. 🔹دستورالعمل‌های سخت‌گیرانه‌ای از سوی شهردار و فرماندار اعلام شده است. از مردم مینیاپولیس خواسته شده است از ساعت‌۲۰ به خانه‌های خود بازگردند. 🔹نیروهای پلیس برای متفرق کردن معترضان از گاز اشک‌آور استفاده کردند. با این حال باید یادآور شد پلیس میان معترضان و ساکنان مینیاپولیس که قصد دارند به خانه‌هایشان بروند تمایز قائل شوند. 🔹اما این رفتار با خبرنگاران نمی‌شود و ما به وضوح هدف گلوله‌های پلاستیکی قرار گرفتیم. ما تنها نبودیم و تیم سی‌ان‌ان هم که در نزدیکی ما بود هدف قرار گرفت.» 🔶فلونیز فلوید: کاری که با برادرم کردند انسان با حیوان نمی‌کند. 🔹فلونیز فلوید، برادر جرج فلوید درگفت‌وگو با شبکه تلویزیونی سی‌ان‌ان گفت: نه، اصلاً، من برادرم را دوست دارم، همه برادرم را دوست دارند، هر کسی که برادرم را می‌شناخت دوستش می‌داشت. 🔹آن‌ها می‌توانستند اقدامات دیگری بکنند، اما در عوض زانوی خود را روی گردن برادرم گذاشتند و روی وی نشستند. اصلاً هم برایشان مهم نبود. وی فریاد می‌زد. 🔹«مادر، مادر نمی‌توانم نفس بکشم، نمی‌توانم نفس بکشم». آن‌ها باز هم اهمیتی ندادند. من نمی‌فهمم. ماموران نباید این کار را با او می‌کردند. او آدم خوبی بود و به کسی بدی نکرد. 🔹وی به کسی صدمه نزد. آن‌ها اصلاً اهمیتی ندادند. رفتاری که آن‌ها با او (جرج فلوید) کردند انسان با حیوان نمی‌کند. آن‌ها جان برادرم را گرفتند. آن‌ها به من و خانواده‌ام لطمه زدند. 🔹من نمی‌توانم برادرم را به زندگی بازگردانم. آن‌ها خودشان خانه دارند، در آن استراحت می‌کنند، همسر دارند، بچه دارند. 🔹اگر این اتفاق برای آن‌ها رخ می‌داد آن‌ها هم مثل من می‌شدند. من نمی‌دانم که آن‌ها دارند چه کار می‌کنند. 🔻لینک مطلب: 🌐 http://fekrat.net/?p=1205 📌کانال فکرت؛ 🆔 @fekrat_net
📑 📰 ♦️ویژگی‌های عرفان (قدس سره) از منظر 🔸خصوصیت بارز امام (ره) این بود که از مرگ نمی‌ترسید؛ چون مرگ ارادی را تجربه کرده بود. 🔸وقتی مرگ ارادی را تجربه کرده بود، وقتی که ترس از مرگ نباشد، انسان چیزی کم نمی‌آورد و بقیه مسائل برای او حل است. 🔸از این رو در مورد تبعیدشان بعد از واقعه ۱۵ خرداد می‌فرمودند: اینها می‌ترسیدند، من نمی‌ترسیدم. 🔸همچنین در واقعه ۲۵ شوال که عوامل رژیم پهلوی بعضی از طلاب را مجروح کردند و بعضی را به شهادت رساندند و بسیاری از آقایان ترسیدند و گفتند: «وقت تقیه است» و ساکت شدند، اعلامیه امام در فردای آن روز که در آن خطاب به رژیم فرمودند: «شما روی مغول را سفید کردید!» کسی که از مرگ نترسد، چنین آثاری دارد و کسی از مرگ طبیعی نمی‌ترسد که بالاترش را تجربه کرده باشد و آن مرگ ارادی است. 🔸انسان وقتی امیالش را اماته کند، متحرک بالهواء نباشد، متحرک بالهوس نباشد، متحرک بالمیل نباشد، بلکه متحرک بالولایه باشد، از مرگ هراسی ندارد. 🔸وقتی که از مرگ هراسی نداشت، چنین می‌شود. در انجام وظیفه، آنچه جلوی دیگران را می‌گرفت و می‌گیرد، همان ترس از مرگ است. 🔻لینک مطلب: 🌐 http://fekrat.net/?p=1186 📌کانال فکرت؛ 🆔 @fekrat_net
📑 📰 ♦️ویژگی‌های عرفان (قدس سره) از منظر 📅 به مناسبت سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) 🔸امام خصوصیاتی داشتند که در دیگر عارفان کمتر بود. 🔸البته دیگر عارفان نیز خصوصیاتی داشتند که در امام فرصت ظهور و بروز پیدا نکرد. 🔸هر یک از عرفا مظهر اسمی از اسماءالله هستند. 🔸کاری که دیگران کرده‌اند، این است که کتابهای مبسوطی در این زمینه نوشته‌اند، امام فرصت این کار را پیدا نکردند، اما نوشته‌های دیگران را از علم به عین و از گوش به آغوش آوردند؛ چیزی که نهایت سعی و تلاش دیگران بود. 🔸خصوصیت ممتاز امام این بود که اولاً ایشان در سیره و سنت‌شان بین «اخلاق» و «عرفان» کاملاً فرق گذاشتند. 🔸فرق اخلاق و عرفان این نیست که یکی پویاست و دیگری غیر پویا. اخلاق در مرحله خیلی نازل است و عرفان در اوج قرار دارد و بین اخلاق و عرفان، «فلسفه» فاصله است. اصلاً نباید گفت بین اخلاق و عرفان چه تفاوتی هست تا بگوییم یکی پویاست و دیگری غیر پویا. اصلاً اینها قابل قیاس نیستند، دو کلی اند. 🔸عارف کسی است که بتواند با موت ارادی بر بدن مسلط بشود. وقتی که این چنین شد، مرگ طبیعی را تجربه کرده است. 🔸وقتی که مرگ طبیعی برایش تجربه شد، آن وقت آن سخن بلند مرحوم بوعلی در نمط نهم «اشارات» خوب روشن می‌شود که: «عارف هشّ است و بشّ است و شجاع است، کیف و هو بمعزل عن تقیه الموت؟» 🔸استاد ما مرحوم آقای شعرانی می‌فرمودند: «عبارتهای مرحوم ابن سینا شبیه نصوص است، روایت است؛ مخصوصاً آن نمط نهم و دهم اشارات.» بعد معلوم شد این سخن مرحوم خواجه نصیر است در اول «منطقیات اشارات» که: «ابن سینا عباراتی دارد، جواهری دارد، فصوصی دارد و نصوصی که عبارات ایشان مثل نگین است، مثل گوهری است که شبیه روایات است.» این سخن خواجه نصیر در وصف عبارات مرحوم بوعلی است. 🔸او در «مقامات‌العارفین» اشارات در مورد عارف می‌گوید: «هشٌ بشٌ بسّام و هو شجاع و کیف لا؟ و هو بمعزل عن تقیه الموت.» عارف از موت تقیه ای ندارد. 🔻متن کامل در pdf زیر: 🔻لینک مطلب: 🌐 http://fekrat.net/?p=1186 📌کانال فکرت؛ 🆔 @fekrat_net
ویژگی های عرفان امام خمینی (قدس سره) از منظر آیت الله جوادی آملی.pdf
152K
📑 📰 ♦️ویژگی‌های عرفان (قدس سره) از منظر 🔸خصوصیت بارز امام (ره) این بود که از مرگ نمی‌ترسید؛ چون مرگ ارادی را تجربه کرده بود. 🔸وقتی مرگ ارادی را تجربه کرده بود، وقتی که ترس از مرگ نباشد، انسان چیزی کم نمی‌آورد و بقیه مسائل برای او حل است. 🔸از این رو در مورد تبعیدشان بعد از واقعه ۱۵ خرداد می‌فرمودند: اینها می‌ترسیدند، من نمی‌ترسیدم. 🔸همچنین در واقعه ۲۵ شوال که عوامل رژیم پهلوی بعضی از طلاب را مجروح کردند و بعضی را به شهادت رساندند و بسیاری از آقایان ترسیدند و گفتند: «وقت تقیه است» و ساکت شدند، اعلامیه امام در فردای آن روز که در آن خطاب به رژیم فرمودند: «شما روی مغول را سفید کردید!» کسی که از مرگ نترسد، چنین آثاری دارد و کسی از مرگ طبیعی نمی‌ترسد که بالاترش را تجربه کرده باشد و آن مرگ ارادی است. 🔸انسان وقتی امیالش را اماته کند، متحرک بالهواء نباشد، متحرک بالهوس نباشد، متحرک بالمیل نباشد، بلکه متحرک بالولایه باشد، از مرگ هراسی ندارد. 🔸وقتی که از مرگ هراسی نداشت، چنین می‌شود. در انجام وظیفه، آنچه جلوی دیگران را می‌گرفت و می‌گیرد، همان ترس از مرگ است. 🔻لینک مطلب: 🌐 http://fekrat.net/?p=1186 📌کانال فکرت؛ 🆔 @fekrat_net
📑 📰 📝 ♦️ جامع علم و عمل بود. 🔹امام خمینی فقیه و اصولی و مفسر و فیلسوف و عارف و کلامی بود اما آن همه، در وجود او در قوطی‌های جداگانه و بی‌ارتباط با هم بسته‌بندی نشده بود بلکه عرفان و فلسفه و تفسیر در وجود ایشان اساس بود و علوم فرعی همه به این‌ها بازمی‌گشت. 🔹یکی از همکاران اندیشمند من برای اینکه بر توجه و تعلق محی‌الدین ابن‌عربی به فقه تأکید کند می‌گفت: «من مدت‌ها گمان می‌کردم محیی‌الدین عارفِ فقیه است اما بالأخره فهمیدم که او فقیهِ عارف است». 🔹این عبارت چون به قصد نشان دادن اهمیت فقه در نظر ابن‌عربی گفته شده درست است اما شاید درست این باشد که بگوییم فقه را از عرفان محی‌الدین جدا نمی‌توان کرد. 🔹اگر مراد از فقیه عارف کسی باشد که عرفان را با فقه میزان کرده است، مشکل بتوان محی‌الدین و امام خمینی را مصداق فقیه عارف دانست. (زمانی کتابی از ابوالقاسم شعرانی می‌خواندم، فکرکردم که او فقیه عارف است، یعنی اولاً فقیه است و ثانیاً عارف.) 🔹این‌ها عارف فقیهند، یعنی عرفان و فقه را با هم جمع کرده‌اند و در این جمع، اصول را با میزان فروع نمی‌سنجند و تفسیر نمی‌کنند. ✍️نویسنده: رضا داوری اردکانی 🔻لینک مطلب: 🌐 http://fekrat.net/?p=1190 📌کانال فکرت؛ 🆔 @fekrat_net
📑 📰 📝 ♦️ جامع علم و عمل بود. 🔹بسیاری از سیاست‌مداران اهل علم و ادب و فرهنگ بوده‌اند یا هستند اما آن‌ها در وهله نخست سیاست‌مدارند و اگر در علم و ادب مقامی دارند، این مقام تحت‌الشعاع وجهه سیاسی آنان قرار دارد. 🔹حتی از زمانی که در عالم اسلام خلافت به سلطنت مبدل شد، کسانی که به نام خلافت سلطنت می‌کردند معمولاً سروکار چندانی با علم و فرهنگ نداشتند اما مردی که رسم دویست‌ساله سیاست رایج و غالب در غرب و در سراسر جهان- یعنی اصل استقلال سیاست از دین- را به مبارزه طلبید، سیاست‌مداری نظیر سیاست‌مداران دیگر نبود. 🔹او سیاست را پیشه خود نمی‌دانست اما از ابتدای جوانی راهی اختیار کرده بود که امکان داشت در پایان به رهبری انقلاب اسلامی و طرح سیاستی غیر از سیاست رایج مؤدی شود. مردی که از او سخن می‌گوییم امام خمینی(قدس‌سره)، رهبر و بنیانگذار عظیم‌الشأن جمهوری اسلامی است. گرچه این دو صفت اختصاص به سیاست‌مداران ندارد اما معمولاً صفت ایشان است. 🔹آیا ما هم امام خمینی را با سیاست می‌شناسیم و می‌شناسانیم؟ همه جهان آن بزرگ را رهبر انقلاب اسلامی می‌شناسند، یعنی اگر انقلاب پیش نیامده بود و مردمان جلوه شخصیت امام خمینی را در آیینه سیاست ندیده بودند قدر او مجهول می‌ماند. اگر امام در سیاست شناخته شد، این سیاست را چیزی زائد بر وجود او نباید دانست. 🔹یعنی امام خمینی فقیه و عارفی نبود که شصت سال به تحصیل و تعلیم و مجاهده نفس بگذراند و ناگهان به سیاست روی آورد و از عالم درس و بحث و تأمل و تفکر و تهذیب نفس به میدان سیاست و کسب قدرت وارد شود. 🔹سیاستی که امام خمینی به آن پرداخت مقتضای سیر طبیعیِ زندگی علمی و اخلاقی‌اش بود. این معنی را باید قدری توضیح داد. 🔹می‌دانیم که سیاست‌مدار بودن ربطی به تحصیلات علمی و علم اشخاص ندارد و به این جهت ممکن است یک پزشک یا مهندس، سیاست‌مدار قابل و لایقی باشد ولی یک استادِ علم سیاست بهره‌ای از تدبیر کار کشور و حکومت نداشته باشد. 🔹اگر این قضیه در سیاستِ جاری و رایج درست باشد، در مقام تأسیس، مطلب به گونه دیگری است؛ کسی که بنای سیاست و مدینه می‌گذارد باید از جهت روحی و فکری مهیای این مهم شده باشد اما مگر با خواندن ادبیات و فقه و اصول و حدیث و تفسیر و عرفان و کلام و فلسفه می‌توان طرحی نو در عالم درانداخت؟ این علوم را به دو نحو می‌توان آموخت. ✍️نویسنده: رضا داوری اردکانی 🔻لینک مطلب: 🌐 http://fekrat.net/?p=1190 📌کانال فکرت؛ 🆔 @fekrat_net
📍 📰 📝 ♦️رابطه معنویت و سیاست در مکتب امام 🔹معنویت و سیاست اگر در هم مندمج نشود، تبعات بدی خواهد داشت. 🔹اگر کسی برای رضایت خدا سیاست ورزی کند، خداوند شک و تردید او را تبدیل به یقین می‌کند، خوف و حزن از دل او بیرون میرود و هرگز خسته و ناامید نمی‌شود. 🔹تفکیک معنویت از سیاست همان است که امروز روح حاکم بر غرب است. 🔹غرب اساسا بویی از معنویت نبرده و استاد سیاست ورزی ضد معنویت است. 🔹جالب اینکه عده ای جماعت روشنفکر نیز کورکورانه پشت سر غرب می روند و از آن تبعیت می‌کنند. ✍️نویسنده: محسن مومنی 🔻لینک مطلب: 🌐 http://fekrat.net/?p=1171 📌کانال فکرت؛ 🆔 @fekrat_net
📍 📰 📝 ♦️رابطه معنویت و سیاست در مکتب امام 🔻(بخش اول) 🔹بی شک معنویت، جزء لاینفک مکتب امام است، از سویی دیگر سیاست نیز از مولفه‌های اصلی مکتب امام به شمار می‌رود که هر دوی اینها در کنار یکدیگر مکتب امام را شکل می‌دهند، معنویت و سیاست در مکتب امام در هم چنان تنیده شده که جداشدن هر یک از آنها از دیگری، ماهیت مکتب امام را با مشکل اساسی روبرو می‌کند. 🔹خوانش امام از معنویت به همان مقدار آغشته به سیاست است که سیاست در منظومه فکری ایشان آغشته به معنویت است، به گونه‌ای که اساسا خوانش هر یک بدون دیگری معنا ندارد. 🔹هنر اصلی مکتب امام در مواجه با مکاتب موجود در دنیا بوده است، در مکاتب سکولاریستی، نه تنها بین معنویت و سیاست تجانس و ارتباطی نیست بلکه در بسیاری از موارد، تضاد برقرار است و این تضاد میان معنویت و سیاست، تضادی ذاتی و ماهوی است نه تضادی صرفا در اَشکال و صور امور معنوی و سیاسی. 🔹برای درک هرچه بیشتر و بهتر رابطه معنویت و سیاست در مکتب امام، ابتدا باید نگاه حضرت امام از سویی و از سوی دیگر نگاه غرب به دو مقوله معنویت و سیاست را شناخت. 🔶مکتب امام و معنویت آسمانی 🔹یکی از مهمترین بخش‌های مکتب امام، خوانش نوین امام از سیاست و معنویت است، خوانشی نوین در عصری که ایسم‌های غربی، مکتب غرب را چنان شکل داده و در دنیا فراگیر کرده بودند که مبارزه با آن را امری غیر ممکن می‌نمایاند. 🔹برای درک هرچه بیشتر و بهتر نگاه امام و آشنایی با ابعاد آن، باید به سراغ ریشه های فکری این مرد بزرگ و آسمانی رفت. 🔹ریشه‌های فکری امام را می‌توان در سه حوزه فقه، فلسفه و عرفان (که امام در هر یک، صاحب نظر و سرآمد زمان خویش بودند) از آبشخور شریعت دانست. 🔹با مرور افکار و اندیشه های امام خواهیم دید که این شریعت اسلام است که در بن مایه‌های اندیشه امام رسوخ کرده و به تمام داشته های ایشان جهت می‌دهد. 🔹فقه جواهری در کنار فلسفه صدرایی و عرفان ابن عربی شاکله شخصیت امام را چنان شکل داده که معنویت و سیاست را نیز در امام باید در همین دستگاه فکری معنا کرد. 🔹در مکتب امام، سیاست از معنویت نه تنها جدا نیست بلکه جزئی از آن است و ریشه این قرائت را باید در دستگاه فکری امام که در ذیل شریعت اسلامی معنا می‌شود جستجو کرد. 🔹در اندیشه امام همه رفتارها و موضع گیری ها، چه در زمان تبعید و چه در زمان پیروزی انقلاب، همه و همه حول محور خدا و معنویت دور میزند. 🔹حضرت امام اراده خدا را فوق همه اراده ها میداند و به اراده تکوینی خداوند اعتماد و به اراده تشریعی خداوند اعتقاد دارد. 🔹به یک معنا حضرت امام نظام عالم را تکوینا و تشریعا تحت اراده مطلق خدا میدانند. 🔹بنابراین حاصل چنین نگاهی در عرصه معنویت، اخلاق، سیاست و حکمرانی کاملا مشخص و آشکار است. 🔹در چنین دستگاه فکری خداوند همیشه ناظر و حاضر است و با اراده اوست که عالم در گردش است و انسان نیز بخشی از این عالم است، به موازات این اندیشه، دستگاه فکری شیطانی غرب، انسان را همه کاره عالم می‌داند و برای خداوند ارزشی قائل نیست. 🔹امانیزم یا همان انسان خدا انگاری، تمامتار و پود غرب را فراگرفته است، در چنین مکتب انسان گرایانه‌ای، نه تنها جایی برای خدا نیست بلکه خدا موجود مزاحمی است که باید از مدار عالم حذف شود و جای آن را انسان بگیرد. ✍️نویسنده: محسن مومنی 🔻لینک مطلب: 🌐 http://fekrat.net/?p=1171 📌کانال فکرت؛ 🆔 @fekrat_net
📍 📰 📝 ♦️رابطه معنویت و سیاست در مکتب امام 🔻(بخش دوم) 🔹در معنویت، اولویت با معنویتی است که در راستای عمل به تکلیف و وظیفه شرعی باشد، اگر وظیفه دفاع از حق در میانه کارزار باشد، معنویت و اخلاق نیز در همان راستا معنا می‌شود. 🔹معنویت رزمندگان اسلام در میدان نبرد، همان چیزی بود که امام راحل که خود در اوج قله فقاهت و عرفان است به آن غبطه خورده و از همین رو خواندن وصیت‌نامه شهدا را به همگان و حتی اهل سلوک بارها و بارها توصیه می‌کردند. 🔹عرفان مد نظر امام، عرفانِ ستیز است نه عرفان گریز، عرفانی که در وسط میدان مبارزه با نفس اماره و دشمن بیرونی معنا پیدا می‌کند، معنویتی که فرد را وا میدارد تا در دل شب با خدای خود راز و نیاز کند و در طول روز با دشمن، مردانه بجنگد. 🔹و چه زیبا وصیت کرد شهیدی از شاگردان مکتب خمینی، شهید گلستانه: آنجا که حسین نیست هر کجا خواهی باش، چه نشسته در شراب، چه ایستاده به نماز، هر دو یکی است. 🔹معنویت مکتب خمینی، معنویتی آغشته به شریعت است که سیاست را در تار و پود خود نیز به همراه دارد. 🔹معنویتی که از سخت ترین مراقبه ها و معاتبه ها تشکیل یافته و در عین حال فرمان گریز از سیاست و بیحالی و بیخیالی نسبت به ابعاد مختلف حکومت را بر نمی تابد و تحمل نمی‌کند. 🔹معنویتی که اخلاق را در سکوت و گوشه نشینی نمی‌بیند بلکه اخلاق واقعی را در اعتراض نسبت زالو صفتان سرمایه دار و گرگ صفتان درنده‌ای می بیند که بیت‌المال را بازیچه دست خود قرار داده‌اند و حق مظلومان و محرومان و پابرهنگان را پایمال می‌کنند. 🔹هنگامی که در جامعه اسلامی خطر جان و مال و ناموس مومنین را تهدید کند، سکوت و سازش نه تنها مذموم بلکه خیانت است. 🔹آنجا که دشمن در حال حمله به خیام ابی عبدالله است، قنوت گرفتن و سجود کردن هنر نمی‌باشد، هنر آن است که سلاح در دست‌گیری و پرده تزویر را از هم بدری تا چهره مظلوم حقیقت آشکار شود. 🔹معنویت و سیاست اگر در هم مندمج نشود، تبعات بدی خواهد داشت. اگر کسی برای رضایت خدا سیاست ورزی کند، خداوند شک و تردید او را تبدیل به یقین میکند، خوف و حزن از دل او بیرون میرود و هرگز خسته و ناامید نمی‌شود. 🔹تفکیک معنویت از سیاست همان است که امروز روح حاکم بر غرب است. غرب اساسا بویی از معنویت نبرده و استاد سیاست ورزی ضد معنویت است. 🔹جالب اینکه عده ای جماعت روشنفکر نیز کورکورانه پشت سر غرب می روند و از آن تبعیت می‌کنند. ✍️نویسنده: محسن مومنی 🔻لینک مطلب: 🌐 http://fekrat.net/?p=1171 📌کانال فکرت؛ 🆔 @fekrat_net
♦️ و کاربرد‌های آن 🎙درسگفتار دکتر 🔻(جلسه دهم ) 🔰موضوع: معقول‌گرایی در برابر نسبی‌گرایی 📌کانال فکرت؛ 🆔 @fekrat_net
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ و کاربرد‌های آن 🎙درسگفتار دکتر 🔻(جلسه دهم ) 🔰موضوع: معقول‌گرایی در برابر نسبی‌گرایی 🔹این موضوع برای ایرانی‌ها موضوع مهمی است؛ چراکه این اصطلاحات، خصوصا نسبی‌گرایی در برابر مطلق‌گرایی، کاربرد های زیادی دارند. 🔹از لحاظ انگیزشی، انگیزه این نوع مناقشات در ایران و غرب، تفاوت هایی دارد. 🔹آنچه که بین ایران و غرب مشترک است، نگرانی از نسبی‌گرایی است؛ زمانی که باعث تزلزل و سستی در باور‌هایی که نسبت به جهان مدرن وجود دارد بشود، مانند ایجاد سستی در ایدئولوژی‌های بزرگ و یا باور‌هایی در خصوص علم‌گرایی. 🔹در ایران این نوع ترس از نسبی‌گرایی به شدت غرب نیست، اما نوع دیگری از ترس از نسبی‌گرایی در ایران وجود دارد و آن نسبی‌گرایی است که در برابر دین قرار می‌گیرد. 🔹عده‌ای گمان می‌کنند که نسبی‌گرایی به منزله نفی دین است؛ بنابراین نسبی‌گرایی دقیقا مخالف دین خواهد بود! 🔹از دلایل تاریخی که به این باور غلط دامن زده است، می‌توان به حضور شبه مارکسیسم‌هایی که در ایران وجود داشته و ایرانیان آنان را به نام نتوده‌ای» می‌شناسند، اشاره کرد. 🔻قسمت قبلی: 🆔 https://eitaa.com/fekrat_net/1146 📌کانال فکرت؛ 🆔 @fekrat_net
📍 📰 🎙گفتگو دکتر رضا غلامی با در موضوع ♦️الزامات 🔹عدالت‌طلبی باید توام با بصیرت و هوشیاری باشد. 🔹نباید ساده لوحی به خرج داد. نباید به پیاده نظام‌ دشمن تبدیل شد و همان جایی را نشانه گرفت که دشمن هم نشانه گرفته است. 🔹این ملاحظات به حق در سیره ائمه اطهار(ع) هم هست و جالب است که بعضی تندروها در عصر ائمه (ع) به همین جهت، آن بزرگواران را مورد انتقاد قرار می‌دادند. 🔹من معتقدم‌ که مرز میان جریان عدالت خواهی انقلاب و جریان سوء استفاده جریان معارض انقلاب از عدالت گاهی، از مو باریک‌تر است و اگر هوشمندی نباشد، انسان ناخواسته به میدان دشمن می‌افتد. 🔹با این حال، من‌ معتقدم‌ همین هوشمندی اقتضا می کند که اجازه ندهیم دشمن در تعامل با عناصر عدالت گریز، جریان عدالت طلبی ما را به انزوا و تعطیلی بکشد. 🔻لینک مطلب: 🌐 http://fekrat.net/?p=1212 📌کانال فکرت؛ 🆔 @fekrat_net
📍 📰 🎙گفتگو دکتر رضا غلامی با در موضوع ♦️الزامات 🔹به نظر می‌رسد گروه‌های عدالت‌خواه در فضای دانشجویی را بتوان به چهار دسته تقسیم‌ کرد. 🔹دسته اول خاستگاه آن گفتمان ناب است و بنا دارد در چارچوب گفتمان انقلاب و دیدگاههای امام و رهبری، با قدرت و البته صراحت لهجه پیگیر عملی تحقق عدالت در کشور باشد. 🔹من بیشتر عناصر عدالت‌خواه در متن جنبش دانشجویی را جزو این دسته می‌دانم هر چند نقدهایی هم به آنها دارم. 🔹دسته دوم، با آنکه خاستگاه آن به ظاهر انقلاب اسلامی است اما از گفتمان ناب انقلاب فاصله گرفته و بنا دارد با ممزوج کردن اندیشه های التقاطی خود با گفتمان انقلاب اسلامی به شکل صریح و تهاجمی، پیگیر موضوع عدالت باشد. 🔹به نظر می رسد عمده طرفداران رئیس جمهور اسبق، آقای احمدی نژاد که بنده در‌گذشته از آنها به نوفرقانی تعبیر کرده‌ام جزو این دسته هستند. 🔹بعضی از این افراد واقعاً دغدغه عدالت دارند اما بعضی از آنها عدالت را قربانی یک پروژه سیاسی برای دست یابی مجدد به قدرت کرده‌اند و الا خودشان در زندگی عدالت‌گرا نیستند. 🔹دسته سوم، افرادی هستند اعم از دانشجو و غیر دانشجو که خاستگاه انقلابی به معنای دقیق کلمه ندارند و صرف نظر از اینکه چه نظام سیاسی‌ای در ایران مستقر هست دغدغه های عدالت گرایانه خود را با عناوین متکثر دنبال می‌کنند با این ملاحظه‌ که مباحث این دسته گاهی جنبه های ضدانقلابی هم پیدا می‌کند؛ این دسته را بیشتر افراد، آن هم بدون یک سازماندهی مشخص تشکیل می دهند و میدان عمل و عکس العمل آنها هم بیشتر فضای مجازی است. 🔹و دسته چهارم نیز افراد و گروه‌های شبه مارکسیستی هستند که با وام گیری از مباحث و مشی مارکسیستی و بازطرح برخی شعارهای کهنه و نخ نما شده آن، پیگیر موضوع عدالت در کشور می‌باشند. 🔹دسته چهارم که البته در مواردی و به شکل پارادوکسیکال در عمل با جریان در دانشگاهها تعامل برقرار می‌کنند، از عدالت یک تفسیر مارکسیستی دارند و سرجمع برنامه آنها یک برنامه سیاسی برای تضعیف جریان انقلاب اسلامی است. 🔻لینک مطلب: 🌐 http://fekrat.net/?p=1212 📌کانال فکرت؛ 🆔 @fekrat_net
📍 📰 📝 ♦️عقلانیت و معنویت در اندیشه (ره) 🔹انبیا با تعریف چارچوب‏هایی با عنوان حلال و حرام و واجب و مستحب و مکروه و مشروع و نامشروع سایر قوا را رام می‏کنند و به تقویت قدرت عقل همت می‏گمارند. 🔹عقل در این تبیین مؤنث و مذکر ندارد و ناقص هم نیست فقط ضعیف است و ضعف آن هم با تبعیت از تعالیم عقل بیرونی یعنی انبیای الهی برطرف می‏شود. 🔹بنابراین بدون معنویت انسان تحت تسخیر قوای حیوانی خود قرار دارد و به وادی عقلانیت پا نگذاشته است، زمانی انسان وارد سرزمین عقلانیت و معنویت می‏شود که طبق نقشه انبیای الهی حرکت کند. 🔹نمود بیرونی این حرکت، در عالم سیاست قرار گرفتن انبیا و اوصیا و علمای ربانی در رأس هرم قدرت است. ✍️نویسنده: دکتر رضا لک‌زایی 🔻لینک مطلب: 🌐 http://fekrat.net/?p=1159 📌کانال فکرت؛ 🆔 @fekrat_net
📍 📰 📝 ♦️عقلانیت و معنویت در اندیشه (ره) 🔻(بخش اول) 🔶مسئله ما در این مجال این است که رابطه دین و عقل از منظر امام خمینی (ره) چگونه است؟ 🔶به دیگر سخن امام خمینی (ره) چه نگاهی به معنویت و عقلانیت و رابطه این دو دارد؟ 🔹ما پاسخ این پرسش را بر اساس نگاه انسان‏شناسی امام خمینی (ره) تبیین می‏کنیم. 🔹به نظر می‏رسد این بحث هم از ابتکارات و نوآوری‏های امام خمینی (ره) باشد. 🔹امام خمینی در این تبیین انسان‏شناسانه از قوای انسان نام می‏برد، اسامی این قوا را در آثار ارسطو و افلاطون هم می‏توانید ببینید، اما اولاً نباید در جزئیات متوقف شد و ثانیاً باید دقت داشت که امام خمینی (ره) ترتیب پیدایش این قوا و رابطه آنها با یکدیگر و نقش عقل و رسولان الهی را در هم در این نظریه انسان‏شناسی تبیین می‏کند و از ابعاد سیاسی آن نیز سخن می‏گوید لذا باید بحث را به هم پیوسته و یکپارچه نگاه کرد. 🔹فرمایش امام خمینی در بخش نخست، مبتنی بر مطالعه تجربی است و از مشاهده نوزاد و توضیح قوای او شروع می‏شود. 🔹ایشان می‏فرماید انسان چهار قوه دارد و این قوا به ترتیب در انسان حاصل مى‏شود؛ جلوتر از همه، قوه شهوت(که در آغاز پیدایش کار خوردن و آشامیدن را بر عهده دارد) خود را نشان می‏دهد؛ مثلًا نوزاد که متولد شد، شهوت در او جلوتر از قواى سه‏گانه دیگر است و به همین دلیل نوزاد چیزهایی را که خوراکی هم نیست به طرف دهان می‏برد. 🔹در مرتبه بعد و شاید در همین مرتبه، قوه غضب به صورت خیلى ضعیف پدید می‏آید؛ چون اگر نوزاد را از خوردن شیر مادر منع کنند، در مقام دفع برمى‏آید؛ ولو به گریه باشد، سپس قوه واهمه حاصل مى‏شود که گاهى از آن به قوه شیطنت تعبیر مى‏شود. 🔹در بخش دوم امام خمینی به فواید این قوا می‏پردازد و اینگونه بحث را پی می‏گیرد که همه این قوا، شریف و لازم هستند؛ مثلًا اگر قوه شهوت نباشد، بقاى نوع، امکان‌پذیر نیست و بلکه بقاى شخصى هم، به خطر می‏افتد. قوه واهمه هم بسیار قوه شریفى است؛ زیرا اگر انسان تدبیر نداشته باشد و در کارهاى خود بدون قوه تدبیر اقدام کند، نمى‏تواند زندگى خود را ادامه دهد و امور معاش خود را اصلاح نماید. 🔹بخش سوم این دیدگاه از آمدن عقل بدین شکل سخن می‏گوید که مشکلی در اینجا وجود دارد و آن مشکل این است که چون این قوای سه گانه قدرت تمییز و تشخیص ندارند و هر جا پای تمایلاتشان آنها را برد می‏روند و به این ترتیب در برخی موارد نظام انسانی و اجتماعی را مختل می‏کنند پس اگر این قوا، خودسر باشند و آزادى نامحدود داشته باشند و بدون قید کار کنند، به همه جا سر می‏زنند و سرک می‏کشند و فساد ایجاد می‏کنند، پس لازم است که طبق یک میزان صحیح حرکت کنند و به هر چیزى که تمایل داشتند با اجازه دست بزنند. 🔹در نتیجه، قوه دیگرى لازم است که قوه ناصحه و عاقله و ممیزه است. ✍️نویسنده: دکتر رضا لک‌زایی 🔻لینک مطلب: 🌐 http://fekrat.net/?p=1159 📌کانال فکرت؛ 🆔 @fekrat_net
📍 📰 📝 ♦️عقلانیت و معنویت در اندیشه (ره) 🔻(بخش دوم) 🔹بخش چهارم این دیدگاه به کارکرد عقل می‏پردازد و با استفاده از ادبیات جنگی مشعل کلام را به پیش می‏برد. 🔹امام خمینی (ره) بر این باور است که این قوه در مملکت بدن، بعد از آن سه قوه حاصل ‏شده و لذا غلبه‏اش بر آن قوا سخت است، زیرا عقل باید قلعه‏گیرى کند و طورى مستقر شود که قوای سه گانه را تحت تسخیر حکومت خود بیاورد، حال آنکه آنها قبلًا مستقر شده‏اند و خودشان را در سرزمین قلب گسترده‏اند و خارج کردن ریشه‏هاى آنها از قلب، امر مشکلى است بنابراین غلبه بر آنها مشکل است، چون اینها سابقه تصرف در قلب دارند. 🔹و تسلط بر آنها بدون تضعیف آنها کار دشوارى است. امام خمینی (ره) چنین نتیجه می‏گیرد که بنابراین بنابراین قوه تمییز و عقل به تنهایى کافى نیست. 🔹بخش پنجم و پایانی دیدگاه امام خمینی (ره) این است که عقل برای تصرف قلعه و حکمرانی بر سایر قوا به کمک نیاز داد و لذا حضرت احدیت، انبیا و مرسلین و اولیاء اللَّه و علماء باللَّه را براى پشتیبانی و کمک به این قوه فرستاده تا آنها را کنترل و رام کنند و تحت فرمان عقل، بلکه عقل کل و دستور شرع درآورند. 🔹انبیا و اوصیا، جنود رحمانى را به هر نحوى که ممکن بوده، قولًا و فعلًا تقویت فرموده‏اند، البته انبیا و اوصیا بیشتر با فعل خود مردم را به خدا توجه داده‏اند و بلکه وجودشان در این معنى بیشتر از اقوال آنها دخیل بوده است که با دقت در تاریخ انبیا معلوم مى‏شود که خود افعالشان، دعوت به حقیقت و سعادت مى‏باشد و آثار انبیا و قصص و حکایات آنها در این معنى بسیار دخیل است(ر.ک: تقریرات فلسفه امام خمینی، ج‏۳، ص ۳۶۵ ـ ۳۶۶). 🔹بنابراین انبیا و اوصیا به عنوان عقل ظاهری به کمک عقل باطنی آمده‏اند تا با کنترل آنها به عقل کمک کنند تا حکمران روح و جسم انسان شود. مثلاً وقتی انسان روزه گرفت و از حلال پرهیز کرد به طریق اولی گرد حرام نمی‏گردد. 🔹انبیا با تعریف چارچوب‏هایی با عنوان حلال و حرام و واجب و مستحب و مکروه و مشروع و نامشروع سایر قوا را رام می‏کنند و به تقویت قدرت عقل همت می‏گمارند. 🔹عقل در این تبیین مؤنث و مذکر ندارد و ناقص هم نیست فقط ضعیف است و ضعف آن هم با تبعیت از تعالیم عقل بیرونی یعنی انبیای الهی برطرف می‏شود. 🔹بنابراین بدون معنویت انسان تحت تسخیر قوای حیوانی خود قرار دارد و به وادی عقلانیت پا نگذاشته است، زمانی انسان وارد سرزمین عقلانیت و معنویت می‏شود که طبق نقشه انبیای الهی حرکت کند. 🔹نمود بیرونی این حرکت، در عالم سیاست قرار گرفتن انبیا و اوصیا و علمای ربانی در رأس هرم قدرت است. ✍️نویسنده: دکتر رضا لک‌زایی 🔻لینک مطلب: 🌐 http://fekrat.net/?p=1159 📌کانال فکرت؛ 🆔 @fekrat_net
📑 📰 ♦️تحلیل‌های مواجهه با جریان غرب جدید و ارکان نگاه سیاسی امام در مواجهه با کفر 🔰همایش مکتب سیاسی حضرت امام 🔹مکتب سیاسی امام مبتنی بر درگیری تمام عیار بین اسلام و کفر در مقیاس جهانی است. 🔹نظریه امام در این درگیری معنی دار می‌شود و اصلا فرق امام در نظریه ولایت مطلقه با بعضی از فقهاء گذشته هم که همین نظریه را داشتند در همین مساله است. 🔹بعضی گفته‌اند ولایت مطلقه اما موضوعش را امور حسبه می‌دانند، می‌گویند ولایت امام مطلقه است اما کارش چیست؟ 🔹قضاوت بکند و دعواها را حل بکند، اینکه شد همان ولایت مقیده! اما امام می گویند موضوع ولایت مطلقه مدیریت جامعه جهانی است در مقابل مدیریت کفر. 🔹این تفاوت اندیشه سیاسی امام است. در منشور روحانیت ایشان به صراحت می‌گویند که ما باید استراتژی های حاکم بر جهان را تعریف بکنیم نه آنها، این موضوع ولایت مطلقه است. 🔻لینک مطلب: 🌐 http://fekrat.net/?p=1193 📌کانال فکرت؛ 🆔 @fekrat_net
📑 📰 ♦️تحلیل‌های مواجهه با جریان غرب جدید و ارکان نگاه سیاسی امام در مواجهه با کفر 🔰همایش مکتب سیاسی حضرت امام 🔶در یک دوره‌ای درک از تجدّد و تمدّن غرب در حدّ محصولات غربی بیشتر دیده می‌شد یعنی بحث مثلا بر سر استفاده و یا عدم استفاده از محصولات تمدّن غرب بود و مساله مستحدثه ما اینها بودند، آیا مثلا ما از انرژی برق استفاده کنیم یا نه؟ 🔶یا فرض کنید از وسیله ای مثل میکروفون که مثلا وسیله انتقال صوت هست استفاده بکنیم یا نه؟ کمی جلوتر برویم از ساختارهای شهر مدرن استفاده بکنیم یا نه؟ از نظم خیابانی مدرن استفاده بکنیم یا نه؟ بانک حکمش چیست آیا از بانک می‌شود استفاده کرد؟ با چه شرایطی؟ 🔹این ها همه مساله مستحدثه ما بوده است؛ یعنی درک ما از غرب محدود بوده به موضوعاتی که حاصل این تمدّن هست و پاسخ همه این ها را همه می دادند. پس مواجهه با مسائل مستحدثه آن هم از جنس محصولات و موضوعاتی که حاصل تمدّن غرب است رویکرد یک دوران بوده در مواجهه با تمدّن غرب. 🔹یعنی دیگر توجه نمی‌کردند که مساله، استفاده از انرژی برق و لامپ بجای وسایل گذشته و سنتی نبوده بلکه مساله انقلاب صنعتی بوده است! 🔹یعنی وقتی می خواستند مساله را حل و فصل کنند حداکثر به این می پرداختند که مثلا استفاده از میکروفون جایز است یا نه؟ استفاده از وسیله حمل و نقل جدید و مدرن که سرعت حمل و نقل و ارتباطات را بالا می برد جایز است یا جایز نیست، اینها صورت مساله بوده است! 🔹امام نظریه سیاسی خودشان را در این فضا مطرح می کنند. لذا این هم عرض بکنم که اندیشه های سیاسی امام و مکتب و ادبیات سیاسی شان به هیچ وجه حاصل دنیای مدرن نیست، کسی این را نسبت ندهد. 🔹همینطور که ما در باب نبیّ اکرم داریم که ایشان امّی بودند البته می دانید برای امّی بودن معانی مختلفی شده است، حضرت بیسواد که نبودند! همه سواد عالم، در حضرت خاتم است، چطور بیسواد می شوند؟! 🔹این حرف زشت و خلافی است. ولی واقعا حضرت شاگرد هیچ یک از مکاتب دوران خودشان نبودند. 🔻لینک مطلب: 🌐 http://fekrat.net/?p=1193 📌کانال فکرت؛ 🆔 @fekrat_net
📑 📰 📝 ♦️شاخص‌های شناخت «شارلاتانیسم عرفانی» در اندیشه (ره) 🔹تفاوت عرفان اصیل با عرفان‌های قلابی در نسبت با شرع و شریعت است. 🔹هر نوع معنویتی که منجر به حذف شریعت یا دور زدن شرع و احکام شرعی یا مسکوت گذاشتن آن شود، عرفان قلابی است. 🔹امام در حالی که یک عرفان است، یک فقیه هم هست، یک عارف نظری و یک عارف عملی است. 🔹در مباحث سلوک معرفتی و معنوی امام دیده و شنیده نشده است که بگویند واجب و حرام شرعی متعلق به عرفانیست و به عوام و متوسطین تعلق دارد. 🔹در عرفان الهی چنین آموزه‌ای دیده نمی‌شود. 🔹در این نوع عرفان در اوج حال و مقام عرفانی التزام به شریعت وجود دارد. ✍️نویسنده: استاد حسن رحیم پور ازغدی 🔻لینک مطلب: 🌐 http://fekrat.net/?p=1196 📌کانال فکرت؛ 🆔 @fekrat_net
📑 📰 📝 ♦️شاخص‌های شناخت «شارلاتانیسم عرفانی» در اندیشه (ره) 🔹براساس شاخص‌های عرفان امام که معیار تمایز عرفان الهی از شبه عرفان‌های تقلبی است، عرفان دینی مبتنی بر مفهومی به نام «تقوا» یا «کفّ نفس» است؛ یعنی هر کس به ما بشارت عرفان و رشد معنوی دهد، ولی مفهوم کف نفس و تقوا را از دستورالعمل‌هایش حذف کرده باشد، کلاهبرداری معنوی می‌کند. 🔹انواعی از عرفان‌های قدمایی، معنویت‌های مدرن و اسپریچوالیتی براساس عرفانِ منهای تقواست؛ یعنی در آن تقوا یا اساساً مطرح نیست، یا کاملاً رقیق شده و تشریفاتی است. 🔹مفهوم تقوا و کف نفس، مُخ همه عرفان‌های انبیایی و الهی است. 🔹عرفان حقیقی نوعی تقرب نظری و عملی به خداوند است. کسی که بگوید راه وصل به خداوند را نشان می‌دهم، اما در آن معرفه‌الله، تقوا و کف نفس نباشد، قطعاً یک معنویت انحرافی و قلابی است. 🔹علاوه بر اینکه اساساً معرفه‌الله و تقوای الهی در عرفان‌های قلابی از نوع شرقی و غربی یا قدیم و جدید وجود ندارد، برخی از آن‌ها اساساً آن را غیرممکن می‌دانند و مدعی‌اند معرفه‌الله کما هو اهله و حقه محال است. 🔹این ادعا که برای معنوی بودن احتیاجی به‌الله و معرفت‌الله وجود ندارد، یا باب معرفت‌الله در حوزه عمل و نظر کاملاً بسته است و نیازی به مبارزه با نفس در آن نیست، قطعاً شاخصی برای تشخیص عرفان‌های قلابی است. 🔹عرفان‌های قلابی مردم را به آسایش نفس دعوت می‌کنند و اسم عرفان را روی لذت روانی و راحتی و وادادگی دنیوی می‌گذارند. 🔹تخدیر، آرامش اعصاب و تکنیک‌های کنترل اعصاب را که امروزه به اسم عرفان ترویج می‌کنند، نباید با عرفان و معرفه‌الله یکی دانست. 🔹بسیاری از معنویت‌هایی که تحت عنوان عرفان مدرن و معنویت سکولار به خورد بشر می‌دهند، معنویت‌های دنیاگراست و تکنیک‌هایی برای کنترل اعصاب، راهی برای فرار از مشکلات نظری و معرفتی و تعطیل عقل برای توجیه مشکلات عملی هستند. 🔹این نوع معنویت‌ها دو رکن اصلی خدا و آخرت، مبداء و معاد را ندارند. 🔹هر نوع معنویتی که در آن پیرامون مبداء و معاد صحبتی نشود، معنویتی قلابی و شبه عرفان است. 🔹در حلقه‌های شبه عرفانی تخدیر را با آرامش اشتباه می‌گیرند. تخدیر محصول فلج شدن عقل است، اما آرامش محصول فلج کردن و تعطیلی عقل نیست، بلکه مبنای عقلانی دارد، هر چند که تدریجاً به مفاهیم و حقایقی فوق عقل می‌رسد. 🔹در واقع، هیچ‌ نوع آرامش معنوی بدون معرفت و بدون تضمینی برای ابدیت ممکن نیست یا دوام و ریشه ندارد. این یکی از شاخص‌های عرفان امام است. ✍️نویسنده: استاد حسن رحیم پور ازغدی 🔻لینک مطلب: 🌐 http://fekrat.net/?p=1196 📌کانال فکرت؛ 🆔 @fekrat_net
📑 📰 📝 ♦️شش اصل برای ساختار شناسی تحریف امام 🔹 (ره) یکی از پرنفوذترین شخصیت‌های سیاسی و معنوی دوران معاصر است که نفوذ و تاثیر جهانی دارد. 🔹امام خمینی (ره) رهبری بزرگترین انقلاب قرن بیستم و شاید مهمترین واقعه این قرن را بر عهده داشت. 🔹پس از این اتفاقات برخی افرادی که به ظاهر با اندیشه‌های امام همراه بودند، همچنان رگه‌هایی از مخالفت در تفکرات آن‌ها بود؛ اما ابهت و عظمت شخص امام و هژمونی و سلطه امام بر فضای سیاسی – اجتماعی کشور به آن‌ها اجازه مخالفت نداد، چراکه مخالفت با اندیشه‌های امام به معنای طردشدن از فضای عمومی جامعه و از دست دادن مقبولیت عمومی بود که این افراد نمی‌خواستند دچار آن شوند. ✍️نویسنده: دکتر مهدی ابوطالبی 🔻لینک مطلب: 🌐 http://fekrat.net/?p=1199 📌کانال فکرت؛ 🆔 @fekrat_net