فِي الحِکمَة
🔹قال عليه السلام: مَن عَشِقَ و عَفّ و ماتَ، ماتَ شهيدا؛(مطلع انوار). 🔸هرکدام از عشق و بلا و شهادت ح
💠هجوم لشکر حُسن #معشوق به صفات وجودي #عاشق:
🌸شهسوار #عشق، چون خواهد که مملکت وجود عاشق را مرکز رايات حقايق ايات خود سازد، اولا شمشير جبّاري و قهّاري به دست معشوق داده، با لشکر فتّان حُسن، متوجه آن صوب گرداند تا اگر در اطراف و اکناف آن ديار، عمارت گونه اي باشد از حصونِ رسوم و قلايع عقايد_که محلّ جنود قيود و منزل طغات عادات و مقرّ اشرار اغيار تواند شد_از هجوم طلايع آن لشکر فتّاکِ بيباک منهدم گشته، مواد فتنه و آشوب منقطع گردد.
🔸باز غوغاي او عَلَم برداشت
🔸عشق او خنجر ستم برداشت
🔹هرچه بيراه ديد غارت کرد
🔹و آنچه بر راه بود هم برداشت
🌸چه، بي شک شهرستان باطن عاشق تا محفوف به اسوار قيود، و معمور به صنوف مکارم پسنديده و صفات حميده و انواع نسب مذموم و محمود باشد، چگونه منزل شهسوار عشق تواند شد که((إنّ الملوکَ إذا دَخلوا قريةٍ أفسدوها و جعلوا أعِزَةَ اهلها أذِلةً)).
🌸في الجمله هر رقيقه ي مناسبتي که عاشق را در خارج بوده باشد که بدان در نظر اعتبار اغيار، معظّم و محتشم نمايد، از صدمات ورود آن جنود خونخوار، متلاشي و مستأصل شده، روي انزوا به کنج خمول آورد و معتکف زاويه اختفا گردد؛ ... پيشترک خود مبيّن گشت که مقتضاي ذات عاشق و احکام خاصّه ي او، صفات عدمي و نسب اعتباري است.
🔸به طاعتم طلبند و به عشرتم خوانند
🔸من و غمِ تو، به کاري دگر چه کار مرا؟!
🌸هر تصرفي که در صفت وجودي داشت، از قِبَل معشوق بوده؛ هر آينه چون ماهيچه ي رايات آفتاب اشراق آن حضرت از مطلع حقيفتش سرزد، امثال فرموده ي((إن اللّهَ يأمرُکم أن تؤدّوا الأماناتِ الي أهلها))نموده، ساير اضافات و تصرفات را تسليم بندگانش کرد و روي عزيمت به خرابات فنا و نيستي، که وطن مألوف و مسکن اصلي او بود، نهاد.
🔹مقام اصلي ما گوشه ي #خرابات است
🔹خداش خير دهاد آنکه اين عمارت کرد
📚شرح نظم الدّر، وصل هفتم.
______________________________________
🔰اقول:
🌸فثبت أنه (اي #العشق) حرارة، #يحرق جميع #سيئات بالمرّة اي مرّةٍ بعد المرة.
🔹آنچنان پر شد فضاي سينه از دوست
🔹که فکر خويش گم شد از ضميرم
🌸 #لشكر_عشق به مانند خزرجي است که عوسي مر عاشق باقي نگذارد و همه را به خاک و خون کشد حتي عاشقو معشوقي باقي نخواهد گذاشت تا جايي که عاشق پس از #انخلاع تام به مقام #وحدت ولوج نمايد. تو اين همه را زير سَر عشق بين
🔹زحمت گل بلبل کشيدو حصلش را باد برد
🔹کوه بيستون را عشق کندو شهرتش فرهاد برد
🌸پس " #لشکر_حسن_معشوق" تعبيري است تسامحي چون تو فهميدي که عاشق، خود به دستِ خود تيشه به ريشه ي هستي خود ميزند و #فرهاد وار و مستانه قلم بدست ميگيرد و کوه انائيتش را از جا بر ميکند تا جايي که حتي عاشقو معشوقي نماند.
🔹تا چنانش به خود کند مشغول
🔹که به معشوق هم نپردازد
#طرح_درس #عشق #عشق_مجاز #عشق_مجازي #عرفان #کان_تامه #فنا #انخلاع
#محرق_جميع_سيئات
💢کانال فِي الحِکمَة
🆔 @felhekmat
فِي الحِکمَة
💠هجوم لشکر حُسن #معشوق به صفات وجودي #عاشق: 🌸شهسوار #عشق، چون خواهد که مملکت وجود عاشق را مرکز رايا
💠 #سریان_عشق:
🔹عشق در همه ساری ست ناگزیر جمله ی اشیاست، و کیف تنکر العشق و ما فی الوجود الا هو، و لو لا الحب ما ظهر ما ظهر، فبالحب ظهر الحب سار فیه، بل هو الحب کله (چگونه حقیقت عشق را منکر میشوی در حالی که در وجود جز آن نیست، و اگر #عشق نبودی آنچه که ظاهر گشته، عیان و نمایان نشدی، پس آنچه پیدا شده به عشق است که ظاهر گشته، و عشق در آن سریان دارد، بلکه آنچه پیداست جملگی عشق است.)، ذات محب ، و عشق او ، محال است که مرتفع شود بلکه تعلق او نقل شود از محبوبی به محبوبی دیگر..
نقل فوادک حیث شئت من الهوی
ما الحب الا للحبیب الاول
🔸قلبت را از روی عشق به هر جا که میخواهی بگردان، که عشقی جز (عشق به) معشوق اول (ذات احدیت حق تعالی) نیست.
🔹هر که را دوست داری او را دوست داشته باشی و به هر چه روی آوری ، روی به او آورده باشی، اگر چه ندانی..
میل خلق جمله عالم تا ابد
گر شناسند و اگر نه سوی توست
جز تو را چون دوست نتوان داشتن
دوستی دیگران بر بوی توست
🔸غیر او را نشاید که دوست دارند بلکه محال است، زیرا که هر چه را دوست دارند بعد از #محبت_ذاتی که موجبش معلوم نبود، یا بهر حُسن دوست دارند یا بهر احسان، و این هر دو غیر او را نیست.
🔹الا آن است که پرده ی اسباب و چهره ی احباب محتجب است، نظر مجنون هر چند که بر جمال لیلی ست، اما لیلی آینه ای بیش نیست، و لهذا قال: من عشق و عف و کتم ثم مات، مات شهیدا( کسی که عاشق شد و خود را نگهداشته و عفیف ماند، و (عشق و راز خود را ) کتمان کرد، و آنگاه مُرد، شهید مرده است).
🔹نظر مجنون از حسن لیلی بر جمالی ست که جز آن جمال همه قبیح است و اگر چه مجنون آن را نداند. ان الله جمیل، غیر او را نشاید که جمال باشد.
آن را که به خود وجود نبود
او را ز کجا جمال باشد؟؟
🔸اوست که به چشم مجنون نظر به جمال خود میکند در حسن لیلی، و بدو خود را دوست میدارد.
مرد عشق تو هم تویی که تویی
دائما بر جمال خود نگران
🔹 پس بر مجنونی که نظرش در آینه ی دوست بر جمال مطلق بود قلم انکار نرود، که نظرش در آینه ی حسن لیلی بر جمال مطلق آید.
📚 #لمعات (لمعه ی هفتم)
#فخرالدین_عراقی
_____________________________________
🔰اقول:
#عشق مطلقا تکرار ناپذير است؛ و بعد از اسقاط اضافات (که بواسطه ي تعالي و تصاعد #عاشق_صادق حاصل ميشود) وصول به معشوقه ي حقيقي از تعين ناسوتيه معشوقه ي مجازي ممکن است و اين است معناي #نقل_محبت از محبوبي به #محبوب ديگر(أي #محبوبه ي حقيقي و نقل از #مجاز به حقيقت)؛ آري عنت الوجوه للحي القيّوم...
#عشق_مجاز #المجاز_قنطرة_الحقيقة
💢کانال فِي الحِکمَة
🆔 @felhekmat