eitaa logo
فِي الحِکمَة
977 دنبال‌کننده
54 عکس
11 ویدیو
100 فایل
ملخّص و زبده نظريات و ملزومات مباني در ساحتهاي الهي و طاغوتي به انضمام مطالب گوناگونِ مستفاد از منابع مستند. وجود شريعت بي حقيقت و اقامت حقيقت بي شريعت محال ميباشد. نشر بدون درج منبع بقصد "تقرّب" در صورت "توانايي تبيين"،مجزي بل منجّز است. @Mohammadds
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 : 🔹تداوم اذکار و اوراد در یک سنه، منجر به تجلی حقیقت ملکوتیه آنها خواهد شد الّا اینکه شخصِ سالک در اربعین کلیمیه _که شامل ۳۰ روز ذی القعده و ۱۰ روز ذی الحجه می شود_ ره یک ساله را به جهت شرافت این لیالی، در اربعینی طی می نماید. 🔹حضرت سبحان، در این اوان، به مرتبه موسویه انسانها وعده داده است که بعد از اربعینی، به طُور[کوه] باطنی آنان تجلی خواهد کرد. چناچه فرمود:((و واعدنا موسی ثلاثین لیله و اتممناه بعشر فتم میقات ربه اربعین لیله.)) 🔹مرتبه موسویه همان مقام قلب است که عارف در این طَور[منزل، مقام]، به شهود تجلیات حق متعال نائل می شود. 🔹اگر سالکی به مرتبه موسویه نائل نگردید، بایستی در مرتبه هارونیه که مقام عقل است، مملکت وجود خویش را تحت بیرق توحید اداره نماید والّا نفس سامریه انسان را به نشئه طبیعیه گرفتار خواهد کرد و العیاذ بالله روز حشر با قوم بنی اسرائیل در کسوت گوساله پرستی محشور خواهد شد‌. 📚استاد زنجيرزن حسيني ايّده اللّه تعالي. 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
💠 : 🔹چون بحكمِ تقدير و اتفاق، ولادت و تربیت بنده ی کمترین، در میانِ کسانی بود که ظاهر شریعت را معتقد و متقلد بودند، و اقربا و عشیرات را جز اشتهار بعلوم ظاهر حرفتی و صنعتی نبود، به اولْ که در خود تمییزی احساس کرده به استماعِ اصول و فروع مقاله ی این جماعت، نشو و نما یافته بود؛ می پنداشت که بیرون از این شیوه مذهبی و طریقی نتواند بود. اما پدر بنده که مردی جهاندیده بود و سخنِ اصنافِ مردم شنیده و تربیت از خال خود که از جمله شاگردان و مستفیدانِ داعی الدعاة تاج الدين شهرستانه یافته بود در تقلید آن قواعد مبالغه کمتر نمودی؛ بنده ی کمترین رابتحصیل فنونِ علم و استماع سخن ارباب مذاهب و مقالات، ترغیب کردی. 🔹تا اتفاق را شخصی از شاگردان افضل الدین کاشی رحمه الله _که او را کمال الدین محمد حاسب گفتندی و در انواع حکمت خصوصادر فن ریاضی تقدمی حاصل کرده بود و با پدر بنده ی کمترین سابقه دوستی و معرفتی داشت_ بدان دیار افتاد؛ پدر، بنده را به استفادت از او، و تردد بخدمت او، اشارت کرد؛ و بنده در پیش او بتعلم فن ریاضی مشغول شد، و او رحمه الله به هر وقتْ در اثناء سخن، اهل ظاهر را کسری کردی و مناقضتی که متقلدان اوضاع شریعت را لازم آید بیان فرمودی، و بنده را دلپذیر آمدی، و چون خواستی بغور سخن برسد از آن امتناع نمودی، و گفتی آنچه لبّ و خلاصه حقیقت است هنوز باتو گفتنی نیست؛ که تو کودکی و روزگار ندیده، اگرعمر و توفیق یافتی طلب کن تا به آن برسی، و به هر وقت از روی نصیحت گفتی:که ممکن بود که حق با کسانی باشد که در نظر این جماعت که تو میبینی حقیرترین خلق باشند، و آیه:((..و مانراك اتبعك الا الذين هم اراذلنا بادی الرأي..))؛ (هود:29)، به استشهاد آوردی؛ پس گفتی که باید به قبحِ صورتِ کسی التفات نکنی و اگر بمثل حق، با بت پرستان یابي از ایشان بشنوی و قبول کنی. القصه بنده ی کمترین را در خدمتِ او معلوم شد که آنچه تا این غایت دیده و شنیده اصلی ندارد، و بدانست که حق بغير این طایفه هست و در طلب آن جهد باید نمود..._انتهي ما نريد من نقل کلامه. 📚مجموعه رسائل خواجه نصير الدين طوسي:رساله سير و سلوک، ص38_39. 📋نکته:درج اين کلام در رساله ي سير و سلوک، مُشعر و مثبِت اين معناست که:آزاد انديشي لازمه ي سلوک است. 📋نکته:استفاده ي به اندازه، از فنونِ گوناگون، ديد را نافذ، قول را جامع و عمل را دقيق مينمايد؛ پس از هر باغي ميوه اي بايد تناول نمود و گذر کرد. 📋نکته:اساسا جدا انگاشتنِ ظاهر و باطن از همديگر، مثبتِ نقص و انغمار است. آنکه قائل به باطن نيست، چشم راستش کور است، و به ورطه ي نيهيليسم و انغمار در ماده، افتاده؛ و آنکه ظاهر را رها کرده چشم چپش کور است و سِيرَش ناقص است. خوشا به حال آنکه ذوالعينين و جامع باشد. 📋نکته:اگر اهل ظاهر به فلسفه و عرفان خرده گيرند عجيب نيست، عجيب آن است که کسي پس از قرائت يکدوره دروس معرفتِ نفس و عمومياتِ کتبِ عرفاني، همه ي فقهاي عظيم الشأن را ظاهربين و العياذ باللّه جاهل پنداشته! 📋نکته:تظاهر به آزادانديشي خود مثبِت تقليد و تعصب است؛ پس اگر شنيديد کسي گفت:((بنده مطلقا با معتقد بودن مخالف هستم، بلکه بايد متفکر بود نه معتقد.))؛ بدانيد که او هنوز متوجه هم افق بودنِ عقيده و تفکر صحيح، نشده و لامحاله مقلد است نه متفکر. 📋نکته:تفکر را بضاعتي بايد؛ لذا اگر پس از رجوع ذهن از مجهول به معلوماتِ ذهني، ذهنْ معلومي متناسب با مجهول نيابد، بصورتِ خودکار به سراغِ موهومات و تخيلات ميرود. نتيجتا لازمه ي آزاد انديشي اطلاع از انديشه هاي مختلف و تفکر منصفانه ي بدونِ پيشفرض در آنهاست؛ به بيانِ ديگر احرار بدونِ پيش فرضهاي ذهني انديشه ها را منصفانه مرور، و از احسن و اصح آن پيروي ميکنند:((الذين يستمعون القول فيتبعون احسنه))؛ اما مقلدين با پيشفرضهاي ذهني، يکطرفه به جنگ با تمام انديشه ها رفته و تفکر خود را به زحمت بر واقعيت، حمل ميکنند. 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
💠 : 🔹با تحقيق و دقت نظر، و گذر از اسامي و اشخاص و اصطلاحات، بوضوح ميتوان راه به اين نکته برد که مسائلي از قبيل:اومانيسم، نيهيليسم، ليبراليسم و سکولاريسم تاسيسي و اختراعي نيستند. بلکه آنچه در اين مسائل موضوعيّت دارد، بشر منعزل از نور وحي است، و آنچه در اين مسائل مورد توجه و حايز اهميّت است، فقط جنبه ي حيواني و خوي شهوي بشر است. اين مسئله اي نيست که مربوط به امروز و ديروز باشد؛ چرا که وهم و شهوت و غضب، همواره در تمامي اعصار و امصار، همراه بشر خواهند بود. به اين ترتيب اولا تمامي اين مسائل، در گوهره ذات مبتني بر يک مبنا هستند و ثانيا بايد غرب را پرچم دارِ ارزش سازي از امور منافيِ فطرتِ صحيح دانست، نه مخترع و مؤسس. 🔹به بيان ديگر نوعا مطالبي که در دنياي غرب پرورانده ميشود و بخصوص مسائلِ مذکوره، ترجمانِ بشرِ منغمر در ماده و اسيرِ شهوات، و اساسا اقتضاي منزلِ ادني و اسفل نفس است؛ چرا که آدمي بحسب طبيعت و هوا و هوسش پيوسته خود را امّار و فرمانده ميداند نه مأمور و فرمانبردارِ حق متعال، و به اين ترتيب بشر پس از "نيست انگاشتنِ ساحت غيب و انکار وجود و حضور آن و غافل شدن از حقيقت قدسي و باطن عالَمِ غيبي"(1)، _که مفادِ تفکرِ خاموشِ نيهيليستي است_ خود را "مالک الرّقاب هستي و منشاء و غايت همه چيز معرفي ميکند"(2)، و بدينسان "خرد انساني برابر با خرد خداوندي قلمداد ميگردد" و "لذائذ مربوط به طبيعت جسماني، هدفِ نهايي فعاليّتهاي بشري تلقي ميشود"(3)، و اينگونه سَر از اومانيسم _که همان تفرعونِ مزيّن شده بدست غرب است_ در ميآورد. آنگاه دين و هرچه بشر را بسمت حياتِ برتر و معنويّت و تعالي فراخواند، نه تنها امري حاشيه اي است، بلکه مزاحم و متضاد با مطامعِ دنيايي بشر خواهد بود. اين غرب است که فضا و بستري را فراهم آورده و کساني را ميپروراند که بنامِ علم و دانش، پَستيها را زيبا جلوه داده و از آنها مکتب سازي و ارزش سازي کنند؛ تا جايي که از بيماريِ اوديسم، به اسمِ آزادي _ليبرال_، يک نحله ميسازند بنامِ مازوخيست! تو خود حديث مفصّل بخوان از اين مجمل... . ____________________ 1_نيهيليسم:ص14. 2_چند يادداشت تئوريک:ص159. 3_نقدي بر مباني معرفتشناسي اومانيستي:ص38. 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
💠 و ماندگاری مفاهیم فلسفی: ▫️مفاهیم فلسفی بسیار دیر به ذهن می آیند، زیرا فهم عرف بیشتر با اعتبارات مواجه است و یا با امور حسی وتجربی مأنوس می باشد. فهم عرف در نخستین گامِ تجریدْ با فن ریاضی و هنر آشنا می شود، در ریاضی و هنر وهم و خيال اثر فعال دارند. ▫️تجرید عقلی در فن کلام، فلسفه و عرفان نظری فراتر از اعتبارات عرفی و دریافت های حسی، خیال و وهمي است؛ و این مفاهیم اولا دیر به ذهن می آیند، و ثانيا پس از ورود به ذهن و استقرار در آن نگهبانی از آن دشوار است. البته بعد از ملکه شدن، سلطان همه معرفتها خواهند بود. ▫️دلیل ماندگاری مفاهیم فلسفی در صورت ملکه شدن این است که این مفاهیم با هویت آدمی سروکار دارند و رهبری سایر قوای ادراکی و تحریکی انسان را نیز بر عهده می گیرند، به همین دلیل آخرین اموری که از یاد یک متخصص عقلی می رود، مطالب عمیق تجریدی است. ارتباط مفاهیم فلسفی با باورها و ارزشهای هویت ساز آدمی، لذت و حلاوت ویژه ای را برای علم و آگاهی به آنها به دنبال می آورد. ▫️برتری لذت علوم فلسفی نسبت به علوم جزئی برتری نسبی است و اگر علم فلسفه با علم برتر خود، یعنی با عرفان و یا برترین دانشها، يعنی با وحي انبياء مقايسه شود، جايگاه و منزلت آن تنزل پيدا ميکند. برترين علومِ جهان، وحي انبياء است؛ و لذت مربوط به اين علم، لذتي است که چيزي با آن قابل قياس نيست. همانطوري که کسي با آنان قابل قياس نيست:((لا يقاس بآل محمد من هذه الامة احد))، ((لا يقاس بنا احد.)) 📚رحيق مختوم:ج17، ص69_70. 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
💠 : 1⃣حقيقت انسانيه تجلي اسم اعظم الهي است و به اين ترتيب تمامي حقايق منطوي و مندمج در وي هستند. 2⃣آنچه در علم و ادراک موضوعيت دارد، مثل افلاطونيه يا همان اعيان ثابته هستند، نه اعيان خارجيه و اظلال حقايق علويه. 3⃣همانطور که در مقدمه اول گذشت انسان از سنخ ملکوت است؛ لذا انسان در مواجهه با اشياء خارجيه، به وزان حقايق علويه آنها، در خود صور علمي را ابداع و خلق مينمايد. 4⃣بجهت اينکه مبدَعِ انسان، ظلّ حقايق علويه ميباشد، لذا حيثيّت حاکويّت نسبت به اعيان خارجيه دارد. چه اينکه اعيان خارجيه هم ظلّ حقايق علويه هستند. 5⃣بايد دانست که مخلوق انسان همواره علمي نيست؛ بلکه بشرط معراج جسماني و عبور از مسجد الحرام و وصول به مسجد الاقصي _و استيفاي مراتب کماليه_ مخلوق و مبدَع انسان، از علمي به عيني ارتقاء ميباند. 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
🔹تنها کانال رسمی استاد زنجیرزن حسینی ( زید عزّه) در نرم افزار ایتا. 🆔 @zanjirzanhosseini
💠 : 🔹قلب بالمعني الاعم در اصطلاح اهل معرفت همان نفس ناطقه ي انساني، و قلب بالمعني الاخص _که طور سوم از اطوار سبعه ي قلبيه باشد_ نفس ناطقه ي انسانيه ي مرتقي به عقل بالمستفاد است(1). 🔸سرّ تسميه لطيفه ي انسانيه به قلب ريشه در نحوه ي پيدايش آن به تقرير اهل معرفت دارد. بيان مطلب اينکه:لطيفه ي انسانيه، مولودي است مبارک، که حاصل از مصاحبتِ آباء علويه روحانيه، و امّهات سفليّه جسدانيه ميباشد(2). و علي هذا ساق الکلام الي أنّه"جوهر روحاني متوسط في اوايل النشأة بين العالمين الملك و الملكوت، كأنه نهاية هذا و بداية ذاك، يفعل فيما دونه و ينفعل عمّا فوقه"(3). 🔹بنابر اين، لطيفه ي شريفه ي انسانيه به اين اعتبار، دائما بين عالم نور و ظلمت، و أب و أم روحاني و جسداني متقلّب و حيران است، و لهذا((إنّما سمّي القلب من تقلّبه))؛ (4)، چنانچه از مأثورات شريفه ي نيّره، در اين معني به ما رسيده است که:((في القلب لمّتان:لمّة من ملك وعد بالخير و تصديق بالحق فمن وجد ذلك فليعلم إنّه من اللّه فليحمد اللّه، و لمّة من العدو ايعاد بالشّر و تكذيب بالحق و نهي عن الخير فمن وجد ذلك فليتعوذ من الشيطان..._الخ))؛ (5). 🔸وانگهي چون اضلال و اهدي به حکم((يضلّ من يشاء و يهدي من يشاء))؛ (6)، حق را شايد، لمّتيني که قلب را به نور و ظلمت ميکشند، في الواقع مظاهر اسماء جمال و جلالِ او(7) و در حکمِ اصابع _انگشت_ او در کار تقليبند، وگرنه مقلّب اوست که((قلب المؤمن بين اصبعين من اصابع الرّحمان يقلّبها کيف يشاء))؛ (8)، پس "کما أن لک اصابع مسخرة لقدرتك في تقليب الاجسام"(9) هما جوهران مسخران لقدرته تعالي في تقليب القلوب. 🔹بواسطه ي اين جمعيت انسانيه بين جمال و جلال است که وي قابليت تکيه زدن بر اريکه ي استخلاف را داراست و ((لايسعني ارضي و لا سمائي لکن يسعني قلب عبدي المؤمن))؛ (10). ________________________ 1_کثيرأ ما ديده شده که شراح بين اين دو اصطلاح خلط کرده و يکي را بجاي ديگري گرفته اند؛ در حاليکه قلب بالمعني الاعم غير از قلب بالمعني الأخص ميباشد. 2_جدايي نفس (اين نفس، غير از نفس به اصطلاح حکمت است) از روح، موجب پديد آمدنِ عشق از طرفين شد، و از عين عشق، قلب متولد شد. پس قلب بر جبلّي عشق مفطور است؛ چنانچه هرکجا جمالي بيند به او متمايل گردد؛ و همچنين نفس برزخي بين نفس و روح است(ر.ک :نفائس الفنون:ج2، ص52/ و همچنين مصباح الهدايه و مصباح الکفايه:ف6.) 3_شرح اصول کافي صدرالمتالهين:ج1، ص115. 4_ميزان الحکمه:ج9، ص498. 5_مرآة العقول:ج9، ص383. 6_نحل:93. 7_پر واضح است که اسماء جمال و جلال در اينجا به اصطلاح علم عرفان عملي است نه علم عرفان نظري. 8_ شرح اصول کافي (صدرالمتالهين ره):ج1، ص326. 9_تفسير القرآن(صدرالمتالهين ره):ج5، ص267. 10_شرح الاربعين(قاضي سعيد قمي ره):ص239. 📚بخشي از رساله ي:بررسي رابطه ي تهذيب نفس بر ارتقاء معرفت. 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
💠علل و نامهاي : 🔹همانطور که در وجه تسميه قلب آمد، قلب دائما بين أب علويه روحانيه و امّ سِفليّه جسدانيه در تقليب و کشمکش است؛ و در اين کشاکش غلبه با هرکدام باشد قلب بدان سو ميل ميکند. 🔸در اين بين آنچه قلب را تحت تاثير قرار ميدهد خاطرْ نام دارد. خاطرها به دو قسمِ محمود و مذموم تقسيم ميشوند. 🔹خواطر محموده الهام، و خواطر مذمومه وسواس ناميده ميشوند. هر يک از اين خواطرِ دوگانه خود تقسيم به دو قسمت ميشوند:خواطر محموده يا رحماني اند و يا ملکي؛ همچنين خواطر مذمومه يا شيطاني اند و يا نفساني. 🔸آنچه قلب را قابل براي پذيرش خواطر محمود ميکند، توفيق نام دارد؛ و آنچه قلب را متهيّأ براي ورود خواطر مذموم ميکند خذلان نام دارد. _________________________ ر.ک:تفسير القرآن(صدرالمتالهين)، ج5، ص266. و انوار جليّه:ص143. و راه روشن:ج5، ص69الي74. و مصباح الهدايه و مفتاح الکفايه:ص104_103. لطائف العرفان:ج1، ص461. 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
⬛️سوگواريِ سند عرفان و کوه توحيد آيت اللّه العظمي قاضي (ره) در عزاي سيد و سالار شهيدان (ع) به نقل از شيخ عباس قوچاني (ره): ▪️در اين اواخر عمر يک گونه حالت تحيّر و شيفتگي و بي قراريِ مخصوص نسبت به حضرت سيّد الشهداء عليه السّلام داشت. هر روز هنگام طلوع آفتاب و به خصوص وقت غروب آفتاب گريه ميکرد و در ايام عزاداري سراسيمه و سر برهنه، [و] واله بود. ▪️روزي که قمه زنها در حال قمه زدن از کوچه ي او عبور ميکردند، با شتاب از منزل بيرون ميآيد و در برابر در مي ايستد و سر خود را بلند کرده، آماده ميسازد که تا شايد يک قمه از قمه هاي آنان به سرش اصابت کند... . ◾️رزقنا بمحمدٍ و اهل بيته و بحق الحسين و أخيه أبي الفضل العبّاس. 📚مطلع انوار:ج2، ص62. 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
فتوای تاریخی میرزای نائینی درباره شعائر حسینی و تایید سایر فقها 🔹مرحوم آیت الله العظمی میرزا محمد حسین نائینی در این فتوا با اشاره به کثرت تلگراف‌ها و نامه‌هایی که از سوی بصره آمده و در باب شیوه‌های صحیح عزاداری پرسش کرده است، به تفصیل نظر خود در باب مظاهر عزاداری را در چند بند بیان می‌کند که خلاصه آن چنین است: 1⃣ خروج دسته‌های عزاداری در روز عاشورا بدون شک جائز و از بارزترین جنبه‌های عزاداری است و البته باید در این دسته‌ها از امور حرام مانند غناء و یا نزاع‌های محلی اجتناب شود. 3⃣ اشکالی در سینه‌زنی و یا زنجیرزنی حتی اگر موجب کبودی بدن شود نیست، و همچنین است اگر موجب جراحت و یا خون‌ریزی مختصری شود. قمه زدن نیز مادامی که خون‌ریزی آن موجب صدمه جدی نشود – چنانکه اهل این فن بر آن خبره هستند – علی الأقوی جایز است. 3⃣ شبیه‌گردانی، تعزیه و مانند این‌ها جایز است و باید از امور محرمه در کنار این‌ها پرهیز کرد، هرچند حرمت این امور به اصل جواز شبیه‌گردانی و مانند آن تسری پیدا نمی‌کند. 🔹این فتوا به تاریخ پنجم ربیع الاول ۱۳۴۵ هـ ق صادر شد و به سرعت تبدیل به متنی پایه برای ابراز فتوا در مسائل مربوط به عزاداری‌ دهه محرم شد؛ اکثر فقهای بعدی تا دوران معاصر بر فتوای میرزای نایینی حاشیه تأیید زدند و همین باعث شد فضای عمومی حوزه به سمت تأیید این قبیل مظاهر عزاداری برود. در میان مراجع و فضلای نجف که به تأیید میرزا برخاستند، نام چهره‌های برجسته حال و آینده نجف آن دوران دیده می‌شود: آیات عظام سید عبدالهادی شیرازی، سید محسن حکیم، سید محمود شاهرودی، سید ابوالقاسم خوئی، سید محمدحسن مظفر، سید محمد حسین کاشف الغطاء، سید علی مدد قائنی، سید جمال الدین گلپایگانی، سید مرتضی فیروزآبادی، سید عبدالاعلی سبزواری، سید نصر الله مستنبط، سید محمد مفتی الشیعه، سید رضا صدر، شیخ مرتضی حائری، سید شهاب الدین مرعشی، سید محمد شاهرودی، میرزا جواد تبریزی و شیخ حسین وحید خراسانی و دیگر چهره‌های بارز نجف، تا جایی که سید عبدالله شیرازی در ضمن تأیید فتوای میرزای نایینی، اتفاق میان علماء اعلام بر سر این فتوا را نیز نقل می‌کند: «جمیع العلماء الأعلام قاموا بتصدیقه و تأییده». 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
🔰«إنّ یوم الحسین أقرح جفوننا‏» 🔖حضرت آیت العظمي الله وحید خراسانی حفظه اللّه تعالي: 📝به مردم عظمت عاشورا را بیان کنید، چه بود؟ چه شد؟ چه کرد؟ یک عدّه نافهم بیسواد در این مردم پیدا شدند: به سینه نزنید، زنجیر به کمر نزنید که مبادا سرخ شود بدنت. به این بیسواد ها گوش ندهید، برو، ببین، استاد الكلّ‏ في الكلّ عند الكلّ نائینی چه می گوید؟ کسی است نائینی که مراجع آزمایششان این است که کلمات او و مبانی او را در معاملات، لباس مشکوک بتوانند از عمق درک کنند و بیان کنند. همچو کسی فتوایش را ببین، سؤال می کنند از او که ما در عزای سید الشهداء عزاداری می کنیم، خون ریخته می شود؟ جواب این است: آنچه خون ریخته بشود، مانعی ندارد، مگر خوف بر نفس بشود. میرزای نائینی عالم دین و مذهب است، چرا این کلمه را می گوید؟ متن کلام امام هشتم الان این است؛ بحار را نگاه کن: إِنَّ يَوْمَ الْحُسَيْنِ أَقْرَحَ‏ جُفُونَنَا، این بیان امام هشتم است. از شیخ طوسی تا شیخ انصاری همه شان باید فدای یک نفس امام هشتم بشوند. آن وقت همچو کسی بیانش این است که روز عاشورا کاری کرده که پلک های چشم ما مجروح شده، اگر پلک چشم او مجروح بشود، سینه تو چیست؟ (۲۶ ذی الحجّة ۱۴۳۵) 📗بحار الأنوار ج۴۴ ص۲۸۴ 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
💠توضيحي درباره پستهاي ارسال شده ي اخير: 🔹من بنده شأنيّت و صلاحيّت اظهار نظر درباره مسئله ي فقهي قمه زني را ندارم؛ و لازم است که هر کس حد و حدود خود را بداند و از سَر احساسات_ي که ريشه در عقلانيّت ندارند_داستان سرايي نکند. از اين گذشته هيچ تمايلي هم به ترويج قمه زني نداشته و ندارم. 🔸اگر از علتِ انتشار مرسولاتِ مارّ الذکر سوال شود، پاسخش پيچيدگي خاصي ندارد، غرض کانال في الحکمه از انتشار آن مرسولات:اولا جدا کردنِ صف خود از صف کساني بود که اخيرا ظهور نموده اند و به اسم مولوي و شمس تبريزي و... مشغول افسانه بافي و خيال پردازي شده، و حزن و عزا و تباکي بر سيد و سالار شهيدان (ع) را_غلط ميکنند_ و عملي ظاهري و قشري معرفي ميکنند. علي التحقيق عرض ميشود که ايشان در جمود فکري وامانده و هيچ خبر از فلسفه و برهان ندارند، بماند عرفان که از جمله ي متعسّرترينها است. ثانيا در اينباره استناد به فرمايش فقهاء عظام_کثّر اللّه امثالهم_کرديم تا با صداي رسا اعلام داريم که فقهاء_با کمي دقت به قرائن عديده معلوم است که منظور از فقها کدام صنف از فقها هستند_را بسي محترم و شريعت را ناموس الهي يافته ايم، و به توفيق الهي هر قدر در علوم الهي عميق تر ميشويم بيشتر پي به لزومِ پيرويِ همه جانبه و با تمام قوا، از شريعت ميبريم. تا جاييکه تحقيقا و به براهين سداد عارضيم:شريعت مداري با تمام جان، ملاک و معيار فهيم بودن در عرفان، و اساسا مبناي لبيب بودن است(اين مسئله را بطور مستوفي در رساله اي جداگانه تبيين و به تحقيق رسانده ايم). 🔹چرا از متون منتخب بويي از قمه زني به مشام ميرسد؟ در انتشار، بر فهمِ مخاطبِ فاضل اعتماد شده؛ چه اينکه قرائن کثيري نشان ميدهند که لزومي ندارد في الحکمه مروّج نوعي خاص از عزاداري _مثلا قمه زني_ باشد که حرف و حديث درباره آن زياد است، و آنچه از فحواي سه پست اخير بدست ميآيد عظمتِ مسئله ي حزن و عزا بر سيد و سالار شهيدان (ع) است نه صرفا قمه زني؛ و غرض في الحکمه از انتشار، نشان دادنِ عظمت اين امر در سيره ي اکابر عرفا و در بيانِ اعاظم فقها بود؛ لذا انصاف نيست که از همه ي قرائن غفلت کنيم و فحواي سه پست اخير را فقط در قمه زني خلاصه کنيم. 🔸وجود عزيزان شريعت مدار در کانال في الحکمه موجبات سرور و مباهات است، و از تذکرات شرعي سروران و برادران ايمانيِ فاضلم بسيار ممنون و متشکرم جزاکم اللّه خير الجزاء. تنها مسئله اي که از اعزّه ي محترم استدعا دارم دقت بيشتر در مسائل است. و کتبه المفلس المسکين محمد ديلم صالحي 98/6/9
تدريس كتاب نهاية الحكمة مدرس: رضا درگاهي‌فر هر روز ساعت 8-9 صبح شروع از 23 شهريور 98 دفتر آيت الله جوادي آملي خيابان صفائيه كوچه 19
20.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹هروله کردن بين خيل اعز و اعظم حسيني (ع)، و تنفس هواي پر از غبار ظهر عاشوراء و انتزاعِ ارادي جان از جسم خاکي، و خلاصه مرگِ به اين عزا را براي همه ي محبين، مسألت داريم. ⬛️عزاي #طويرج، ظهر عاشورا، بهشت روي زمين، کربلاي معلي. 🆔 @felhekmat
عظمت و کرم ارباب بي سر (ع) را ببين که همچو مني هم به درگاهش ميپذيرد... . ادامه ي فعاليتهاي کانال _بشرط حيات_ موکول به رجوع از سفر است.
◼️◼️◼️◼️◼️◼️ ◼️◼️◼️◼️◼️ ◼️◼️◼️◼️ ◼️◼️◼️ ◼️◼️ ◼️ اصلا رقیه نه ، مثلا دختر خودت؛ یک شب میان کوچه بماند ،چه میشود؟ اصلا بدون کفش ،توی بیابان ،پیاده نه !!! در راه خانه تشنه بماند ،چه میشود ؟ دزدی از او به سیلی و شلاق و فحش ،نه ! تنها به زور گوشواره بگیرد ،چه میشود؟ گیریم خیمه نه ،خانه و یا سرپناه ،نه ! یک شعله پیرهنش را بگیرد،چه میشود ؟ در بین شهر ،توی شلوغی ،همیشه ،نه ! یک شب که نیستی ،بهانه بگیرد ،چه میشود؟ اصلا پدر ،عمو و برادر ،نه ، جوجه ای ، تشنه مقابل چشمش بمیرد ،چه میشود ؟ دست گناهکار مرا روز رستخیز ، یک دختر سه ساله بگیرد ،چه میشود ؟ @felhekmat
💠کوتاه کن کلام ... بماند بقيه اش: کوتاه کن کلام ... بماند بقيه اش مرده است احترام ... بماند بقيه اش از تيرهاي حرمله يک تير مانده بود آن هم نشد حرام ... بماند بقيه اش هر کس که زخمي از علي و ذوالفقار داشت آمد به انتقام ... بماند بقيه اش شمشيرها تمام شد و نيزه ها تمام شد سنگ ها تمام... بماند بقيه اش گويا هنوز باور زينب نمي شود بر سينه امام؟ ... بماند بقيه اش پيراهني که فاطمه با گريه دوخته در بين ازدحام... بماند بقيه اش راحت شد از حسين همين که خيالشان شد نوبت خيام.... بماند بقيه اش رو کرد در مدينه که يا ايّها الرسول يا فاطمه! سلام ... بماند بقيه اش از قتلگاه آمده شمر و ز دامنش خون علی الدوام ... بماند بقيه اش سر رفت، آه، بعد هم انگشت رفت، کاش از پيکر امام ... بماند بقيه اش بر خاک خفته اي و مرا ميبرد عدو من ميروم به شام ...بماند بقيه اش دلواپسم براي سرت روي نيزه ها از سنگ پشت بام ...بماند بقيه اش دلواپسي براي من و بهر دخترت در مجلس حرام ...بماند بقيه اش حالا قرار هست کجاها رود سرش از کوفه تا به شام ... بماند بقيه اش تنها اشاره اي کنم و رد شوم از آن از روي پشت بام ... بماند بقيه اش قصه به "سر" رسيده و تازه شروع شد شعرم نشد تمام ... بماند بقيه اش ⭕️شاعر:محمد رسولي 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
💠فائدة: 🔹قد افاد و اجاد الشيخ الاکبر بکتابه "المسائل لإيضاح المسائل": إعلم أن كل شيء فيه كل شيء و إن لم تعرف هذا، فالتوحيد لا تعرفه لو لا ما في الواحد عين الإثنين و الثلاثة إلي ما لا يتناهي، ما صح أن يوحد به، أو يكون علتهما؛ (المسئلة الثامنة و العشرون). 🔸و قد استظهر و استنبط الرفق و المعانقة هذا القاعدة الشريفة مع بساطة الوجود بقضّها و قضيضها. و إذا استبان لک هذا _انتبه ان الوهم و الخيال و الشيطنة غير الفهم بالعقل مستنير بنور الشرع المقدس_ رفع و دفع كثير الغوامض و العويصات الحكمي، لاسيما كيفية السريان الوحدة في الكثرة و ايضا العينية و التساوق الصفات الجمالية و الجلالية، حتي ساق الكلام إلي المسائل العلم السلوك العملي. 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
💠نحوستِ موسيقي: 🔹 از موانع تربيت است و تکرار گوش دادن به آن آثار مخربي بر انسان دارد، مغز انسان را تباه ميکند و از تفکر جدا ميسازد. فرد را از جديت دور ميکند و عنصري سست بار ميآورد. شايان ذکر است که انسان ابتدا گناهان کوچک را مرتکب ميشود، بعد گناهان بزرگت را، در مرحله بعد عقايدش سست ميگردد و در مرحله بعد افکارش ظلماني ميشود و سپس به حجود و انکار ميرسد... . ⭕️امام خميني (ره). 📚صحيفه امام، ج9، ص57و202. 📚همان، ص200. 📚شرح چهل حديث،ص258. 📚منظومه فکري امام خميني، ص407. 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
🔷رسول خدا(ص)فرموند: من پنج کار اطفال را دوست دارم: 1⃣اول آنکه پيوسته گريانند. 2⃣دوم آنکه بر سر خاک گرد ميآيند. 3⃣سوم آنکه بدون حقد و کينه باهم دعوا ميکنند. 4⃣چهارم آنکه براي فردا چيزي ذخيره نميکنند. 5⃣پنجم آنکه خانه ميسازند و سپس آنرا بدست خودشان خراب ميکنند. 📚روح مجرد،ص597. 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
💠 🔹 ۲۹: إن الروح الذي لك من جوهر عالم الأمر؛ لا يتشكل بصورة ولا يتخلق بخلقة ولا يتعیّن باشارة ولا يتردد بين حركة و سکون؛ فلذلك يدرك المعدوم الذي فات و المنتظر الذي هو آت و يسبح في عالم الملكوت و ینتقش من خاتم الجبروت. 🔸ترجمه: همانا روح تو که از جوهر عالم امر است، صورت و شکل ندارد. به اشاره ای [حسی] نیز معین و محدود نمی شود، و دستخوش حرکت و سکون نمی گردد. از این رو [روح] آنچه معدوم و سپری شده است و آن چه منتظر آمدنش هستیم را ادراک میکند، و در عالم ملکوت [عالم معقول و اعلی] به گردش در می آید، و از نگین جبروت [عالم مجردات] نقش می پذیرد. (مترجم:حیدر شجاعی). ___________________________________ 🔰أقول: به حکمِ ، فیض حق متعال از جلال و کمون به جمال و ظهور، تا معسعس و دیجور ماده، امتداد دارد؛ و پس از این امتدادِ ظل، فیض، دیگر بار راجع است به بطون و خفی. از طرفی استقلال فیض، با عین الربط بودنِ آن در تنافر، و از طرف دیگر، در صورتِ عدم تنزل، و یا اعدامِ پس از اظهار، تعلق علم به هر معلومی ممتنع میبود، که هذا سفسفطة و ظاهر الفساد. بنابراین فیض رجوع به باطن دارد و معدوم نمیگردد. اما علت امتناع علم، به فیضِ معدوم، تخلف و خروج عین خارجی از مثل نوریه اش است که رکاکتِ این توهم بر هیچ اریب مخفی نیست. به دیگر بیان:چون متعلق علم همواره از ثابتات تواند بود نه متغیرات_إما مِن بعدٍ و إما مِن قرب_و عین خارجی هیچگاه معلوم نتواند بود؛ و چون آنچه در علم و ادراک موضوعیّت دارد، مثل نوریه است؛ لذا در صورتِ تخلف عین خارجیئی از عین ثابتش (که البته محال است) علم بدان عین خارجی که رشحه و صنمی است از مثل نوریه اش، مستحیل خواهد شد. از این رهگذر، تطرّق به معنا و مقصدِ ژرفِ معلم ثانی، هموارتر شد. اکنون گوییم:مسانختِ صدر با مثل نوریه، مصحّح علمِ اوست. و چون این علم بر مثل نوریه ی اعیان خارجیه تعلق میگیرد، قابل تطبیق بر آنهاست؛ کلام حکیم الهی در این باره چنین است:《چون عقل انسان از آن عالم است، از محسوس مثالی را انتزاع میکند که به کلیّت مشابه است با آنچه در عالم عقل است و به جزئیت مطابق است با موجودی که در عالم حس است》۱. به دور از شغب، با لمحه ای رویّت، تعالی و توافق فحوای فرمایشِ معلم ثانی، بر فاضلِ منصفْ مسجّل و مبیّن است؛ و صدور این جنس از معانیِ غوانی، بجز از معلم ثانی، بعید مینماید. 1_محبوب القلوب:ص۲۶۳. 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
💠 : 🔹 ۲۳: ما كلّ ما يلي اللّذة يشعر بها ولا كل محتاج إلى صحة يفطن لها، بل قد يعاف و يكرهه. اليس المرور يستخبث الحلوَ و يستبشعه. أليس من به جوع بوليموس يعاف الطعام و يذوب بدنه جوعا. ما کل منقلب في كل سبب مولم يحسّ به ألیس الخدر يؤلمه احراق النار ولا إجّماد الزّمهرير. 🔸ترجمه: هر آن چه پس از لذت [ادراک] به دست آید، کاملا احساس نمی شود، و هر لذت که شعور به آن نبود، لذت نباشد چنانچه هر نیازمند به صحت و تندرستی، اگر درباره اش نیاندیشد و خود را بدان محتاج نداند، فهم و ادراکش نمیکند؛ چه بسا از چنین لذتی بیزار هم می شود. مگر مبتلا به مرارت [آن که زردی و صفرا بر وی غالب باشد]، حلاوت و شیرینی برایش ناپسند و تلخ نمی شود؟ مگر مبتلا به بوليموس طعام برایش ناپسند نمی شود ولی جسمش بر اثر گرسنگی نحیف و لاغرمیگردد؟ مگر مبتلا به کرختی احساس درد نمی کند، به گونه ای که عضو او در اثر سوختگی یا سرمای شدید رنجور نمیشود؟ (مترجم:حیدر شجاعی) ________________________________ 🔰أقول: 1⃣بجای خودش مبیّن است که:از جمله ی موازین در سلوک عملی، استاد کامل است. 2⃣بجای خودش مبیّن است که: (حضرت امام خمینی ره) خلف صالح سلسله ی جلیّه ی مولی علی نوری، ولیّ مسلّم الهی، صاحب مبنا در علم عرفان نظری و استاد کامل و مسلّم علوم الهی است. 3⃣چون ذائقه ای اینچنینی میزان و معیار است، آنچه حضرتش زهر نامد فی الواقع زهر است. حالْ ممکن است بعضی که به مقتضای امراضِ روحانی، مذاق و مزاجشان منکوس گشته، زهر را فتح الفتوح و بزرگترین افتخار و احلی من العسل انگارند؛ که به این امر عمقِ وسخ، غوایت و متمرّن و مزیّف بودنشان به هواجس لایح گشته؛ و مرکوزِ در ماده بودنشان نمایان میگردد. ۵۹۸ 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 #ولایت_تکوینیِ #حاج_آقا_روح_الله (امام خمینی ره) در بیانِ آیت الله العظمی بهجت (قدس سره). 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
💠منطقا تبکیت و معرفتا التماس: 🔹بایزید را پس از مرگ بخواب دیدند پرسیدند حال تو چیست؟ گفت:مرا گفتند ای پیر چه آورده ای؟ گفتم درویشی که به درگاهِ ملک شود وی را نگویند چه آورده ای گویند چه خواهی! 📚نفحات الانس:ص۵۷ 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat