eitaa logo
فیضِ فیض
99 دنبال‌کننده
248 عکس
20 ویدیو
11 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
گل در بر و می در کف و معشوق فلان است اما چه توان کرد که است مهمان خداییم اگر چه همه، اما الحق و الانصاف که ارزاق گران است با شوق رسیدن به شب اول از اول ماه دل نگران است «آن یار کز او خانه‌ی ما جای پری بود» کرده‌ست فرار از رمضان، در همدان است! از بین عبادات در این ماه پر از فیض محبوب ترینش به‌یقین خواب گران است! هنگام زورچپان است به حلقوم که شد بار دگر زورچپان است یک دیس پر از در وسط ظهر قطعا که عذاب شکم و روح و روان است بی‌تاب بوَد این شکم خیر ندیده از صبح فقط منتظر وقت است در باقی ایام بود جاده‌ی باریک در ماه خدا جاده‌ی بخشش اتوبان است درهای همگی بسته و رحمت از جانب ایزد همه جا در فوران است چون «پورشه» بتازد همه‌ی سال، ولیکن لعین در رمضان مثل «ژیان» است در ماه خداوند شیاطین همه OFF اند این پدرسوخته‌ی ماست که ON است دیدم که یکی توی خیابان رهایی مشغول به لمباندن از راه دهان است گفتم علنی؟ روزه‌خوری؟ این که حرام است گفتا که خداوند خودش در جریان است! البته که فقط امساک شکم نیست برتر ز صیام شکم امساک لسان است چون مرد رسد با دهن روزه به خانه ارزنده‌ترین زینت زن حفظ زبان است یک روزه گرفتیم و طلبکار خداییم گوییم که پس جنت ما را که ضمان است؟! شک نیست که الطاف خداوند وسیع است «آن را که عیان است چه حاجت به بیان است؟» @feyzefeyz  👈👈فیضِ فیض
هدایت شده از قمپز
شاعران قمپزی با «چالش مصراع سوم» به جنگ اسرائیل رفتند. چالش مصراع سوم یعنی هر شاعر، رباعی خود را با مصراع سوم شاعر قبلی شروع می‌کند. همین‌قدر خلاق! : هرچند گمان کرد هماورد نداشت در لشکرِ پوشالیِ خود، مرد نداشت وقتی چک افسری از ایران نوشید با واهمه گفت: اصلنم درد نداشت وقتی چک افسری از ایران نوشید از هر طرفش آب فراوان جوشید ای کاش که یک ثانیه فرصت می‌داشت می‌رفت و دوباره پوشکی می‌پوشید ای کاش که یک ثانیه فرصت می‌داشت یا در عوضش اِنقَده سرعت می‌داشت در موقع خارج شدنِ خیل کثیر یک تجربه‌ای ز شامِ هیأت می‌داشت در موقع خارج شدن خیل کثیر یا وقت ورود تبر و موشک و تیر وقتی که شود گنبد تو سست و ذلیل در خانه بمان دست به تنبانت گیر وقتی که شود گنبد تو سست و ذلیل تو خاکِ رسی، موشک ما دسته‌ی بیل اندازه نگه‌ دار که اندازه نکوست ما خوشه موزیم و تویی هسته شلیل اندازه نگه دار که اندازه نکوست اندازه نگه نداشتی وقت رفوست آن گنبد آهنین تو در این جنگ چون خربزه و موشک ما چون چاقوست آن‌ گنبد آهنین تو در این جنگ گشته‌ست پر از حفره و سرگشته، ملنگ! موشک شده چون ستاره و آن گنبد انگار که گنبد کبود است و قشنگ! موشک شده چون ستاره و آن گنبد داده‌ست در این واقعه بدجوری رد می‌گفت مقام ارشد اسراییل: آری، پدر از جمیعمان درآمد می‌گفت مقام ارشد اسرائیل در بوق خودش کاش دمد اسرافیل پرسید زمن چگونه‌ای؟ گفتم هععیی چیزی نشده فقط شدم اسقاطیل پرسید ز من چگونه‌ای گفتم هی گویا که نشسته‌ام سرِ دسته‌ی طِی گفتم به همه که اصلنم درد نداشت اما خودمانیم،...توهّم تا کی؟! گفتم به همه که اصلنم درد نداشت اصلاً که نه! هم داشت وَ هم، درد نداشت هرچند نبایست کسی می‌فهمید اما همه دیدند که کم درد نداشت هرچند نبایست کسی می‌فهمید زد گند، نبایست کسی می‌فهمید گفتیم: چرا گنبدتان سوراخ است؟! گفتند: نبایست کسی می‌فهمید گفتیم چرا گنبدتان سوراخ است؟ سردسته‌ی دولت شما سلاخ است این نسخه که چاپ اولش را دیدید صد جلد دگر در صف استنساخ است! @qompoz🇮🇷✌️