eitaa logo
فیضِ فیض
112 دنبال‌کننده
272 عکس
22 ویدیو
11 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 این داستان: سندروم تعیین علائم ظهور! به نام خدا. بعضیام هستن که هر اتفاقی تو منطقه میفته یا هر کس خاصی رو می‌بینن فوری به ظهور یا شخصیت های متصل به ظهور ربطش میدن. از حوادث شام بگیرید تا سفیانی و یمانی و پادشاه حجاز و غیره. کلا هم کاری به حدیث "کَذِبَ الوَقّاتون" یا "تعیین کنندگان وقت ظهور دروغ می‌گویند" ندارن. برادرای من! خواهرای من! همه چیز که مستقیما مربوط به ظهور نیست‌. کلا چن تا چیز مستقیما به ظهور مربوطه که تو روایات بیان شده‌ و ازشون به عنوان یاد شده: خروج سفیانی، قیام یمانی، صیحه آسمانی، فرورفتن لشکر سفیانی در سرزمین بیداء (جایی بین مکه و مدینه) و قتل نفس زکیه (انسان پاک). حالا اینکه اینا در چه شرایطی اتفاق میفته یا کِی میان، تا حدودی تو احادیث بیان شده ولی تا حدودی. مثلا گفته شده یمانی و سفیانی و سید خراسانی همه با هم تو یه روز قیام می کنن. اما اینکه اسم و نسب اینا چیه و کِی قیام می‌کنن معلوم نیست‌. پس هر خری! تو شام قیام کرد یا کشت و کشتار راه انداخت لزوما سفیانی نیست و هر آدم صالح اهل خراسان لزوما خراسانی نیست. و نیز یمانی و شعیب بن صالح و غیره. ضمنا این مناطق رو قاعدتا باید نسبت به زمان صدور روایات یعنی زمان ائمه علیهم السلام سنجید. شامِ اون زمان شامل چند کشور فعلی از جمله سوریه و لبنان و فلسطین میشه و قلمرو خراسان و یمن اون زمان هم متفاوت بوده. پس اولا لطفا جوگیر نشیم! و ثانیا همچنان به دعاکردن برای ظهور ادامه بدیم. چون حوادث فعلی ممکنه مقدمه مقدمات ظهور باشن. شایدم مقدمه مقدمه مقدمات ظهور! و قس علی هذا! منظور اینکه در عین حال که نباید جوگیر بشیم و وقت و شخصیت تعیین کنیم، باید امیدوار باشیم که ظهور نزدیکه و دعا کنیم که زمان ما و هر چه زودتر اتفاق بیفته. دوران پس از ظهور هم آمادگی می‌خواد. چه آمادگی برای اطاعت از امام چه حوادث و جنگ‌های بعد از ظهور. چون می‌دونید صلح و صفای بعد از ظهور همینطوری یِلخی نیست! باید یه سری اتفاقات بیفته و دشمن رو شکست بدیم تا برسیم به صلح. پس ممکنه کوچکترین توانایی ما چه از نظر رزمی چه علمی چه فنّی به درد امام و سپاه امام بخوره. این توانایی‌ها رو حفظ و تقویت کنیم. ضمنا امام هم رئیس جمهور نیست! بلکه معصومه و به خدا وصله. پس باید سعی کنیم از امام اطاعت کنیم و خدایی نکرده مثل زمان امام حسن علیه السلام امام رو به اشتباه‌کردن متهم نکنیم. ان شاءالله حضرت زودتر بیان و مام یار خوبی برای امام چه در زمان غیبت چه در زمان ظهور باشیم. یاعلی. جمعه، ۲۳ آذر ۱۴۰۴ @feyzefeyz  👈👈فیضِ فیض
🔴 این داستان: بازداشت گُتره‌ای! به نام خدا. به مناسبت فرار شاه در 26 دی سال 57 به ذکر این واقعه که البته برای پدرم رخ داده می‌پردازم. اول باید اینو بگم که پدربزرگم قبلا به عراق هجرت کرده بود و بابام تو نجف متولد شد و تو مدارس ایرانی تحت نظارت ایران درس خوند و تو جوونی برگشت ایران و دانشجوی دانشگاه مشهد شد. بابام وقتی اومد ایران یعنی زمان شاه اهل پخش کردن اعلامیه و کلا به اصطلاح «مُبارِز» به اون معنا نبود و قاعدتا باید زندگی آرومی رو تجربه می‌کرد. اما بر خلاف تصور دو بار توسط ساواک دستگیر شد و این نوشته داستان این دستگیری‌هاست. بابام داشت درس می‌خوند که یهو یه عده اومدن دستگیرش کردن. دلیل؟ دلیلش این بود که دوستش رو معلوم نیست برای چی دستگیر می‌کنن و تو جیب دوستش اسم بابام رو پیدا می کنن! بنده خدا بابامو با اینکه دوستش گفته بود کاره ای نیست به این بهانه مسخره یعنی دوست متهم یا از نظر خودشون دوست مجرم‌بودن! می‌برنش تو زندان قزل قلعه تهران و اونجا زندانیش می‌کنن. ضمنا با کابل برق با سیمای برگشته حسابی کتکش می‌زنن که بگو چه ماموریتی از بعثیا داری! طبعا هیچ دلیل و مدرکی بر ارتباط بابام با بعثیا! پیدا نمی کنن و بالاخره بعد از حدود یک ماه و نیم حبس کشیدن الکی، آزادش می کنن. بازداشت دوم مال وقتیه که بابام دوباره برگشته مشهد. خلاصه یه بار اونجا تو اتوبوس نشسته بوده که مسافرای اتوبوس شروع به شعاردادن علیه حکومت می‌کنن. میان همه رو بازداشت می‌کنن و بعد از مدتی آزادشون می‌کنن. البته به جز بابام! چرا؟ چون گفتن عه! تو که پرونده داری! باید بری زندان! حالا پرونده‌ش چی بود؟ همون پرونده مسخره قبلی! به همین دلیل بسیار معتبر! بابای بیچاره منو دوباره بیست روز راهی زندان مشهد می‌کنن. خنده دار اینه که با نهایت پررویی از بابام می خوان بیاد همکارشون بشه! اونم بعد از اون همه شکنجه سر هیچّی! و طبیعتا جواب منفی می شنون. جالبه که وقتی من این داستان رو جایی بازگو می‌کنم بعضیا باور نمی‌کنن در حالی که این بازداشت‌های گتره‌ای و مسخره واقعیت داشته و احتمالا یکی از دلایل نفرت مردم از حکومت وقت و انقلاب بوده. البته داستان این دو بازداشت از انتقال به زندان، اتفاقات درون زندان، چگونگی آزادی و غیره، جزئیات زیاد دیگه‌ای داره که من بهش نپرداختم و صرفا اصل موضوعو گفتم. فقط من خنده‌م می‌گیره از اونایی که عملا می‌خوان از شاه یک فرشته پاک و معصوم بسازن! طبعا این موضوع با تمجید از محاسن واقعی حکومت شاهنشاهی تفاوت داره. یا علی. ۲۷ دی 1403 @feyzefeyz  👈👈فیضِ فیض
🔴 این داستان: نزن دررو! به نام خدا. یکی از کارهای پیامبر رحمت (ص) تبلیغ جهانی اسلام بود و حضرت به این منظور، مُبَلِّغانی با نامه‌هایی از طرف خودشون به سرزمین‌های اطراف می‌فرستادن. یکی از این مبلّغ‌ها به اسم پیش حاکم دولت غسّانی (واقع در شمال غربی عربستان و در همسایگی روم شرقی) رفت ولی حاکم اونجا یعنی وقتی فهمید حارث، پیک رسول خداست، شهیدش کرد. به نقلی پیامبر (ص) دو نفر دیگه رو برای پیگیری ماجرا فرستادن اما شرحبیل اون دو نفر رو هم شهید کرد. به دنبال این واقعه، پیامبر (ص) سپاهی متشکل از سه هزار نفر رو به فرماندهی جعفر بن ابیطالب () برای سرکوب دولت غسانی اعزام کردن. شرحبیل که دولتش با روم رابطه خوبی داشت از دولت مرکزی روم کمک خواست و در نتیجه صد هزار نفر رومی در سرمین موته جمع شدند و اتفاق افتاد. پیامبر (ص) از قبل دستور داده بودن که مسلمین به کودکان صدمه نزنن و اونها رو ابتدا به اسلام و سپس پرداخت جزیه دعوت کنن و اگر نشد اون وقت وارد جنگ بشن. رومی‌ها این شرایط رو نپذیرفتن و جنگ شروع شد. در نتیجه این جنگ، فرمانده اصلی مسلمانان یعنی جعفر طیار پس از قطع دو دستش شهید شد و (پدر اسامة بن زید) و که از طرف پیامبر (ص) بعد از جعفر به ترتیب به عنوان جانشین فرمانده انتخاب شده بودند نیز بعد از به دست گرفتن بیرق سپاه شهید شدند. پیامبر (ص) قبلا دستور داده بودن که در صورت شهادت این سه تن خود مسلمونا نفر بعدی رو به عنوان فرمانده انتخاب کنن. بنابراین خالدِ بن ولیدِ تازه مسلمان فرمانده شد. خالد که قبلا در صف کفار با مسلمین جنگیده بود و بعدا هم در کنار ابوبکر -خلیفه غاصب- مرتکب جنایات زیادی شد در این جنگ یک تدبیر نظامی موفق رو اجرا کرد. خالد دستور داد عده‌ای از مسلمین برگردند و صبح‌هنگام با سر و صدا به لشکر اضافه شوند. این حرکت باعث شد رومی‌ها فکر کنن به تعداد مسلمین اضافه شده و چون روز قبل دلاوری‌های مسلمین رو دیده بودن، اضافه‌شدن تعداد مسلمین اونها رو از حمله مجدد منصرف کرد. بنابراین سپاه اسلام فرصت رو غنیمت شمرد و بعد از یک تا سه روز جنگیدن به مدینه عقب‌نشینی کرد. وقتی مسلمونا به مدینه برگشتن اهل مدینه به پیشوازشون نیومدن و اونها رو فَرّار (فراری از جنگ) می‌خوندن اما رسول خدا (صلی الله علیه و اله) ازشون پشتیبانی کردن و اونها رو کَرّار (بازگشت‌کننده به جنگ) نامیدن و در آینده همین اتفاق هم افتاد و جنگ مسلمین با رومی‌ها تکرار شد. نبرد موته نشون داد اسلام از مقابله با ابرقدرت‌ها ترسی نداره و حتی با وجود عدم توازن تعداد لشکر و ساز و برگ نظامی اگه منافعش تهدید بشه حاضره در مقابل چنین قدرتهایی هم بایسته. همچنین باعث شد همه بفهمن که تعرّض به مسلمونا «هزینه‌» داره و بی پاسخ نمی‌مونه. این جنگ در نهایت مقدمه جنگ‌های آینده مسلمین با روم شرقی و فتح برخی از سرزمینها مثل شام شد. پ. ن: آخرین حمله اسرائیل به ایران باعث شهادت چهار تن و احتمالا زخمی‌شدن تعدادی از هموطنامون شد. کاری به ریشه‌های این زد و خوردها و نیز اینکه چه جوری باید پاسخ بدیم ندارم. چون یا حالش نیست یا تخصصش. اما سؤال و نگرانی من اینه: آیا ما نمی‌خوایم پاسخ بدیم؟ در غیر این صورت ما چه جور مسلمونایی هستیم و چه جور می‌خوایم هزینه‌زا بودن این جنایات رو ثابت کنیم؟ تازه این دشمن خونخوار و اربابانش قبلا افراد زیادی از ما رو به بهانه‌های مختلف در خارج از مرزها یا حتی داخل کشور به شهادت رسوندن که جواب اونا رو هم ندادیم اما این دفعه این کشتار توام با تجاوز رسمی به کشورمون بود.  گفته میشه امیر مؤمنان (علیه السلام) هم با خوارج مدارا کرد تا وقتی که گروهی از خوارج با بی رحمی و همسر باردارش رو به جرم محبت به امام (ع) و تأیید اقدامات ایشون شهید کردن. این جنایت رو یکی از علل وقوع و درگیری حضرت با خوارج می‌دونن هر چند حضرت ابتدای جنگ با نصایح مشفقانه، عدّه‌ی فراوانی رو از مواضعشون برگردوندن و این افراد به سپاه امام ملحق شدن. حالا سؤال من اینه: اگه پیامبر یا امام علی در این زمان بودن چه واکنشی از خودشون نشون می‌دادن؟ 8 بهمن 1403 @feyzefeyz  👈👈فیضِ فیض
🔴 این داستان: اشک‌ها و لبخندها در کلینیک پرندگان! به نام خدا. بلبل خرمای ما که حدود 5 سال ازش مراقبت کردیم مریض شد ولی نَمُرد! برعکس همه پرندگان متنوعی که در طول چند دهه اومدن خونه‌مون و رفتن از مرغ و خروس و کفتر و اردک گرفته تا مرغ عشق و مرغ عروس و کوتوله برزیلی و فنچ و شاید غیره! که مدت کوتاهی بعد از مریضیشون می‌مُردن یا حداقل من اینجوری یادمه. به هر حال من نمی‌تونستم بلبله رو اینجوری ول کنم چون گُنا داشت! ناچار ده روز پیش، برای اولین بار در عمرم یک پرنده رو بردم کلینیک پرندگان و با یک دامپزشک ملاقات کردم. وارد که شدم دیدم یک خانم جوونی بسیار ناراحته. دکتر دامپزشک بهش گفت بهش بگو بیاد. نگو صاحب اصلی پرنده یه خانوم دیگه س که مُسِن و احتمالا از غصه بیرون وایساده بود و وقتی اومد خیلی ناراحت بود و هر دو به صورت آروم گریه می‌کردن و جوونه به مسنه تسلی می‌داد. خلاصه دکتر رفت داخل یک سطل رو که شیشه پلاستیکی مات داشت دید و گفت بله نبض نداره. بعد اون خانوم مسن با ناراحتی گفت پس بدید ببرمش. اینجا لحظه حساسی بود و من هی نگا می‌کردم ببینم این چیه که انقدر همه رو داغون کرده؟ بالاخره دکتر از اون سطل دردار یه چیزی رو بیرون اورد و رو دستمال گذاشت و به خانومه داد. دیدم بعله! مرغ عروسه! دیدن این صحنه برای منی که یک عمر پرنده دیدم و بزرگ کردم و خیلیاشون مُرده بودن یعنی ناراحتی شدید دو بزرگسال برای یک مرغ عروس بی تعارف تعجب‌آور و خنده‌دار بود. به حدی که برای راننده تاکسی برگشت و نیز برای خونواده‌مون تعریف کردم و همه خنده‌شون گرفته بود. البته ما بچه بودیم گاهی گریه‌مون می‌گرفت و ناراحت‌شدن حتی برای بزرگسال قابل درکه اما آخه گریه و تسلّی دو تا آدم گنده برای یک پرنده کوچیک و کم‌ارزش؟! بله مأنوس‌شدن و پیش‌زمینه‌های دیگه برای این اشک‌ریختن هست و آدم نباید به راحتی قضاوت کنه مخصوصا اگه یه نفر خودش پرنده رو از جوجه‌گی بزرگ کرده باشه ولی بازم دیدن این صحنه‌ها از نزدیک اونم تو قم برای من عجیب بود. دیروز به توصیه دامپزشک دوباره بلبل خرمام رو بردم کلینیک و این بار قضیه برعکس بود. یک زن و مرد اومده بودن و جوجه‌هایی رو که نمی‌دونم مال کدوم پرنده بود و دکتر پاهای شکسته‌شون رو بسته بود تحویل گرفتن و یک عالمه با دکتر راجب ادامه درمان صحبت کردن. بعد یه زن و شوهر دیگه اومدن که یک دختربچه داشتن و اومده بودن دنبال گرینچیک بالغشون که اونم یه پاش آسیب دیده و باندپیچی شده بود. خانومه بی توجه به حضور این همه آدم تو اون کلینیک کوچیک یکهو با صدای خیلی بلند و ریزشده و ناهنجار شروع کرد به قربون و صدقه رفتن طولانی برای گرینچیکش! دقیقا همونجوری که ما قربون صدقه بچه کوچیکا میریم ولی عجیب‌تر! بعد شروع به صحبت با دکتر کرد و دیدم خانومه به یک مشتری دیگه گفت واقعا عجیبه که انقدر آدم با اینا مأنوس میشه. حالا از همه اینا جالب‌تر من بودم که اون وسط که همه از نگهداری از پرنده شون با دکتر جر و بحث می‌کردن، از دکتر پرسیدم کسی رو نمی‌شناسید که از این بلبل تا آخر عمرش مراقبت کنه تا من بلبله رو بهش بدم؟! اونم گفت نه! حالا من رو مقایسه کنید با فرهیختگانی! که مثلا برای سگشون ختم و قبر و سالگرد می‌گیرن! (: 6 بهمن 1403 @feyzefeyz 👈👈فیضِ فیض
این داستان: شما شکست خوردید! به نام خدا هم سن و سالای من اونایی که اهل بازی کامپیوتری بودن احتمالا بازی استراتژیک یا رو بازی کردن. این بازی یک نسخه دوبله شده فارسی هم داشت که لذت بازی رو کامل می‌کرد. نکته‌ای که از این بازی می‌خواستم بگم اینه که وقتی تو این بازی تو یک جنگ پیروز می‌شدیم گوینده بعد از تموم‌شدن مرحله می‌گفت «ما پیروز شدیم» اما وقتی شکست می‌خوردیم، بازی، عکس سردار پیروز رو نشون می‌داد (مثل شخصیت در عکس بالا) و گوینده می‌گفت: «شما شکست خوردید!» یعنی گوینده شریک شادی ما می‌شد اما شریک غم ما نمی‌شد! پیروزی مال همه بود و شکست فقط مال ما. خیلی از دولتی ها و مسئولین نهادهای ما تو مملکت هم همینجورند. وقتی یه موفقیت یا جشنی پیش میاد خودشون رو با ما همراه می‌کنن و البته استفاده هم می‌برن اما وقتی نوبت بدبختی و پول خرج کردن و غیره بشه مردم رو مقصر معرفی می‌کنن حالا یا رسما میگن یا عملا توپو میندازن تو زمین مردم. نمونه‌ش همین قضیه خاموشی‌هاست که تی وی از صبح تا شب از مردم می‌خواد در مصرف برق صرفه‌جویی کنن و البته برق هم به صورت مرتب قطع میشه و هیچ کس هم نیست این وسط یقه اونایی رو بگیره که تو این همه سال به صورت ضابطه‌مند نیروگاه برق نساختن یا به صورت یلخی و بی برنامه مهاجر پذیرفتن. به امید روزی که... یاعلی! (جمعه، 17 اسفند 1403) @feyzefeyz  👈👈فیضِ فیض
🔴 علی، قلّه عدالت و قهرمان مبارزه با اشرافی گری نامه اى از آن حضرت به كه عامل او در بصره بود، وقتى كه شنيد به مهمانى قومى از مردم بصره دعوت شده و به آنجا رفته است: 👈 اما بعد. اى پسر حنيف! به من خبر رسيده كه مردى از جوانان بصره تو را به سورى فرا خوانده و تو نيز بدانجا شتافته اى. سفره اى رنگين برايت افكنده و كاسه ها پيشت نهاده. هرگز نمى پنداشتم كه تو دعوت مردمى را اجابت كنى كه بينوايان را از در مى رانند و توانگران را بر سفره مى نشانند... (نامه ۴۵ نهج البلاغه) پ. ن: دقت کنید که حضرت علی علیه السلام کارگزارش را تخطئه نمی‌کند که چرا اختلاس کردی یا چرا رشوه گرفتی یا چرا با رانت، پسرت را سر کار آوردی. صرفا به والی و شهردار بصره نهیب می زند که چرا تو که مسئولیت داری، به سرعت، دعوت به مجلسی را پذیرفتی که در آن مجلس، فقرا نمی توانند راه پیدا کنند و با توجه به تعبیرات امام در نامه و تفسیر بعضی شارحان، این سفره دارای لقمه های شبهه ناک یا مشتبه به حرام بوده است. امیر مؤمنان علیه السلام در ادامه می گوید اگر می خواستم می توانستم عسل مصفّا بخورم و با پیراهن ابریشم راه بروم "اما چه بعید است كه هوای نفسم بر من غلبه كند، و حرصم مرا به انتخاب غذاهای لذیذ وادار نماید در حالی‌كه شاید در حجاز یا یمامه كسی زندگی کند که برای او امیدی به یک قرص نان نیست، و سیری شکم را به یاد نداشته باشد..." امام علی علیه السلام ابتدای نامه می نویسد: "به من خبر رسیده".‌ یعنی حضرت، به اینکه شخص پاک و صالحی مثل عثمان بن حنیف را به کار گماشته اند، قناعت نکردند و افرادی را به عنوان مُخبِر قرار می دادند که اخبار والیان و کارگزاران را به ایشان برسانند تا دست از پا خطا نکنند. می توان تک تک گزاره های این نامه را با وضعیت برخی مسئولان مملکت و چگونگی نظارت بر ایشان مقایسه کرد و صد البته متاسف شد! جالب است که امام، در این نامه را "الشَّخْصِ الْمَعْكُوسِ وَ الْجِسْمِ الْمَرْكُوسِ" می خوانند که به "موجود وارونه، و سرنگون كالبد" معنا شده است. نکته آخر: مرحوم سید رضی تمام نامه را در نهج البلاغه نیاورده. پیشنهاد می دهم حتما متن کامل نامه را در اینجا بخوانید: https://fa.wikishia.net/view/%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%B9%D9%84%DB%8C_%D8%A8%D9%87_%D8%B9%D8%AB%D9%85%D8%A7%D9%86_%D8%A8%D9%86_%D8%AD%D9%86%DB%8C%D9%81 (پنجشنبه ۳۰ اسفند ۱۴۰۳ مصادف با شب قدر و شب ضربت خوردن امام علی علیه السلام) @feyzefeyz
🔴 این داستان: احمق و احمق‌تر! سکانس اوّل: صدا و سیما یک فیلم ضبط‌شده رو پخش می‌کنه که حاوی توهین به خلیفه اول اهل سنته. اینکه چطور یک فیلم ضبط‌شده غیر زنده بدون سانسور و تدوین پخش میشه خودش یک سؤال بزرگه. سکانس دوم: صدا و سیما میاد میگه من با عواملش برخورد کردم و  فلان و بهمان و کلّی از جامعه اهل سنت معذرت می‌خواد. سکانس سوم: صدا و سیما در یک اقدام احمقانه‌تر در روز شهادت امام صادق علیه السلام تریبون پخش زنده رو میده به یک مولوی سُنّی تا اون هر مزخرفی دلش بخواد بتونه بگه از جمله فضیلت‌گویی درباره ابوبکر! آخه تویی که تو پخش غیر زنده مرتکب اشتباه فجیع میشی دیگه چرا وارد عرصه پخش زنده میشی؟! مثلا با این حرکت می‌خواستن از دل اهل سنت دربیارن اما خون به دل امام زمان و شیعیان و دوستان اهل بیت علیهم السلام کردند. به قول معروف می‌خواستن ابروشو درست کنن چشمشم کور کردن. جالب اینه که در مملکتی که مذهب رسمیش شیعه‌س از اهل سنت به طرق مختلف دلجویی میشه اما از شیعیان خیر و هیچ اقدامی در محکومیت برنامه‌ای که فضیلت بی اساس ابوبکر -پایه‌گذار غصب خلافت- رو پخش کرده صورت نمی‌گیره. ظاهرا دیوار ما کوتاهه پس شکایت ما به سوی خداست. انا لله و انا الیه راجعون. در اینجا تبرکا یک روایت نبوی رو از منابع اهل سنت در فضیلت مولا علی نقل می‌کنیم. از پیامبر اکرم نقل شده که فرمود: صدّیقان سه نفر هستند: حبیب نجار، مؤمن آل یاسین، حزقیل مؤمن آل فرعون، و علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) که او برتر از آن‌ها است. پ. ن: من می‌خواستم درباره عادی سازی مسائل محرم و نامحرم در سریالهای سیما بنویسم اما دیدم الان پرداختن به دسته گل جدید صدا و سیما اولویت داره! ان شاءالله یه وقت دیگه. 6 اردیبهشت 1404 @feyzefeyz 
🔴 علی می‌توانست اما نخواست... به نام خدا. بر خلاف تصور عموم، اینگونه نبوده که امیر مؤمنان علی علیه السلام تا زمان خلافت ظاهری خود هرگز نتوانند حکومت را از غاصبان خلافت پس بگیرند بلکه امام علی می‌خواستند حکومت به شرط حفظ دین و عدالت به ایشان برگردد. در اینجا به یک مورد اشاره می‌کنیم. وقتی عُمَر توسط ابولؤلؤ خنجر خورد و در آستانه مرگ قرار گرفت، برای تعیین خلیفه بعدی تشکیل داد و امام علی را یکی از این شش نفر قرار داد. بقیه افراد عبارت بودند از سعد بن ابی وقاص، عثمان، طلحه، زبیر و عبدالرحمن بن عوف. امام علی در از اینکه با آن همه سابقه و فضائل، هم‌سنگ این افراد شمرده شده‌اند شکایت کرده اند. به دستور عُمَر، انتخاب خلیفه با موافقت اکثریت افراد شورا بود، اما چنان‌که او خواسته بود، اگر ۲ گروه ۳ نفره، نظر متفاوتی درباره شخصی داشتند، رأی گروهی پذیرفته شود که عبدالرحمان در آن است. عمر همچنین گفته بود اگر فردی از اعضای شورا با رأی اکثریت مخالفت کرد، گردن او زده شود و در صورت دودستگی شورا، اگر گروه مقابل عبدالرحمن، نظر او را نپذیرفتند، ۳ مخالف کشته شوند و اگر اعضای شورا نتوانستند پس از ۳ روز فردی را برگزینند، همه آنان گردن زده شوند! بنابراین نظر عبدالرحمن بن عوف تعیین کننده بود. امام در این مدت فرصت را غنیمت شمرده و فضائل خود را یک به یک نقل کردند و همگان تأیید کردند تا کسی شک نکند که ایشان تنها شخصیتی هستند که لایق خلافتند. شورای شش نفره کاملا فرمایشی بود و هدف عُمَر تعیین غیر مستقیم عثمان بود تا احتمالا این انتخاب در قالب شورا وجهه خوبی داشته باشد! چون عُمَر گفته بود در صورت اختلاف، خلیفه آن کسی است که عبدالرحمن با او بیعت کند و عبدالرحمن هیچ‌گاه با عثمان مخالفت نمی‌کرد. از طرفی سعد پسرعموی عبدالرحمن بود و عبدالرحمن شوهر خواهر عثمان! و به طور طبیعی از یکدیگر حمایت می کردند. بنابراین سه نفر که شامل رای کلیدی عبدالرحمن بود قطعا در یک گروه قرار می گرفتند. در واقع چینش شورا طوری بود که خلافت به حضرت علی نرسد. پس از گفتگوهای بسیار و انصراف افراد، در نهایت خلافت بین امام علی و عثمان مردّد شد. در این هنگام عبدالرحمن بن عوف رو به حضرت علی کرد و گفت: خدا را بر تو شاهد مى گیریم که اگر این امر به تو سپرده شد، در میان ما به روش کتاب خدا و سنّت پیامبر صلى الله علیه و آله و سیره ابو بکر و عمر، عمل کنى. امام در پاسخ فرمود: «هر اندازه که بتوانم، مطابق با کتاب خدا و سنّت پیامبرش عمل مى کنم» و عمل به سیره و روش ابوبکر و عمر را رد کردند اما عثمان پذیرفت. عبدالرحمن این پیشنهاد را سه بار به امام و عثمان عرضه کرد و هر سه بار امام از عمل به روش ابوبکر و عمر سر باز زد و عثمان قبول نمود. امام بار سوم به عثمان چنین فرمود: «بى گمان، با بودن کتاب خدا و سنّت پیامبرش، به سیره کس دیگرى نیاز نیست. تو مى کوشى که خلافت را از من دور کنى!» در نهایت عبدالرحمن که نقشی کلیدی در این ماجرا داشت عثمان را به عنوان خلیفه سوم معرفی کرد. 👈 اگر حضرت علی علیه السلام تنها طالب حکومت بودند می‌توانستند با یک وعده دروغ «مصلحتی» آن هم برای مصلحت اسلام ابتدا با روش ابوبکر و عمر مخالفت کنند و سپس تا جای ممکن زیرش بزنند! یا حتی به روش آن دو عمل کنند. اما امام نمی‌خواستند وعده بدهند و تخلف کنند یا راه آن‌ دو را ادامه دهند. مثلا بدعت‌هایی را که ابوبکر و عمر در دین گذاشتند و نیز ظلم و ستم آن دو را تأیید کنند و یا مانند عُمَر بیت المال را به صورت نامساوی و ظالمانه بین مردم تقسیم کنند. به بیان دیگر: علی می‌خواست علی بماند و علی ماند. یاعلی! 22 خرداد 1403 @feyzefeyz  👈👈فیضِ فیض
🔴 این داستان: اِل میشه و بِل میشه! به نام خدا. حتما شما هم در سالهای گذشته ادعاهای زیادی در خصوص بازدارندگی نظامی ایران به واسطه قدرت موشکی شنیدید. مثلا اینکه اگه جت های رژیم صهیونی از زمین بلند بشن دیگه نمی تونن برگردن چون قبلش پایگاهشون توسط موشک های ایران از بین رفته! یا اینکه تا ما چنین قدرتی در زمینه موشک داریم هیچ کشوری جرات حمله به ما رو نخواهد داشت و از این حرفا. اما متاسفانه کسی به صحبت های کارشناسان دلسوزی که سالها به مسئولان نظامی ایران تذکر می دادند کشور به جز موشک، نیازمند جنگنده ها و پدافندهای به روز و قوی و کلی اقلام جنگی دیگه هست گوش نکرد و نتیجه این شد که آسمان ایران عملا در اختیار جنگنده های دشمن قرار گرفت و تقریبا هر وقت خواستند به راحتی به کشور نفوذ کردند حتی پس از آتش بس. در حقیقت این واقعیت که آسمان و حتی زاغه های موشکی ما نیازمند حفاظت توسط جنگنده های در سطح جهانی هستند تا بتونن مثل دوران دفاع مقدس جنگنده های دشمن رو تعقیب و سرنگون کنند یا فراری بدهند تا کمتر بتونن ضربه بزنن به طرز تعجب آوری از سوی مسئولان مملکت نادیده گرفته شد. به احتمال فراوان و یا قطعا تهیه جنگنده برای این جنگ (البته خدا نکنه ادامه پیدا کنه!) دیگه ممکن نیست چون سفارش و تحویلش شاید چند سال طول بکشه ولی امیدوارم که ان شاءالله! بالاخره این تهاجم چرت مسئولین رو پاره کنه و از این قدرت نظامی کاریکاتوری (قدرت در موشک و پهپاد و ضعف در نیروی هوایی و بعضی موارد دیگه) دست بردارن و بفهمن که حرف شهید ستاری چقدر درسته: "قدرت هر کشور در ارتش آن کشور و قدرت هر ارتش در نیروی هوایی آن است." ۵ تیر ۱۴۰۴ @feyzefeyz  👈👈فیضِ فیض
🔴 این داستان: بزن دَر رو، دور بزن برگرد! به نام خدا. یه نفر به یه نفر دیگه رسید. گفت: عه سلام چقدر قیافه‌ت آشناست. من تو رو قبلا جایی ندیدم؟ گفت: نه. گفت: تو چی؟ تو قبلا منو جایی ندیدی؟ گفت: نه. گفت: پس لابد یه نفر دیگه یه نفر دیگه رو یه جای دیگه دیده! این حکایت خبررسانی مضحک صدا و سیماست. وقتی که تو مرحله اوّل گفتند ما چن تا جنگنده آمریکایی (و در گزارشی دو فروند اف35 و در گزارشی به نقل از ارتش سه فروند) رو برای نخستین بار در جهان با یک سامانه پدافند هوایی زدیم و خلبانشم با اجکت فرار کرده. یک نفر دیگه‌م در شبکه یک گفت: زدن اف35 و اسارت خلبان «رسما» تأیید شده. تو مرحله دوم تصویر یک جت عجیب سقوط کرده رو که با هوش مصنوعی ساخته شده بود رو به خورد ملت دادن. بعد که همه منتظر بودن عکس یا فیلم واقعی از جت یا طبق شایعات خلبان زن اسیرشده! بیرون بیاد تو مرحله سوم یک مثلا کارشناس اومد تی وی گفت: ما تصویر جتی که زدیم رو نشون نمیدیم چون اگه نشون بدیم دشمن می‌فهمه چه جوری زدیمش! توضیح هم نداد که چرا مثلا یه تیکه از آهن لاشه‌شو نشون نمیدید یا یه چیزی که ثابت کنه لاشه‌ش دست ایرانیاست. این توجیه انقدر مسخره بود که صفحه اسرائیل به عنوان تمسخر بازنشرش کرد. مرحله آخرم که دیگه خیلی باحال بود. یک دوبرگردون کامل! یک کارشناس یا حالا هر چیِ دیگه رو آوردن تا بفرماید برخی! اخبار «غیر رسمی» و «تأیید نشده» رو درباره ساقط کردن دو تا اف35 و خلبان به نقل از ایران! پخش کردن تا القا کنن بقیه اخبار ما هم بی اعتباره! هیچ اشارتی هم به پخش چند باره این خبر بی اساس در تلویزیون ایران! نکرد. احتمالا پدافند یه کشور دیگه‌ای جنگنده یه کشور دیگه رو تو یه جنگ دیگه زده! جمعه 20 تیر 1404 @feyzefeyz  👈👈فیضِ فیض
🔴 این داستان: غلط کردی چون غلط نکردی! به نام خدا. یارو میره پیش خیاط میگه: این پارچه رو بگیر و برام کت و شلوار بدوز. فردا نیام بگی سوزنم شکست، برق نبود، شاگردم نبود، مریض شدم یا نمی‌دونم چرخم خراب شد، اصلاً بده من نمی‌خواد بدوزی! یکی از انواع مغالطه‌ اینه که اول تو دهن طرف مقابل که حالا به هر دلیلی باهاش رقابت یا دشمنی دارن، حرفی می‌ذارن یا عملی رو بهش نسبت میدن و بعد در مرحله دوم به خاطر همون حرف یا عمل، شروع می‌کنن به محکوم‌کردن، تخطئه‌کردن و حتی ریختن آبروش. در حالی که خود اون طرف هرگز اون حرفو نزده یا مرتکب اون عمل نشده. در مقیاس وسیع‌تر، طرف مقابل نه یک فرد بلکه یه گروه مثلا سیاسی یا علمی یا شغلی یا چیزای دیگه‌س. گاهی که با یک گروه بزرگ طرفیم، ممکنه یک حرکت یا حرف نا به جا از یکی از اعضا دیده بشه اما در حالی که گروه دوم، اون حرکت رو به تمام اعضای گروه نسبت میدن و بعد محکومش می‌کنن، اعضای گروه اول خودشون اون حرکت رو قبول ندارند و گاهی حتی اون فرد رو داخل آدم حساب نمی‌کنن! این البته با موارد قطعی که اساسنامه ثابت‌شده یک گروهه فرق می‌کنه. مثلا یکی از نظریات اساسی یک گروه تروریستی مثل داعش تروره. اما این با حرکت اشتباه و محکوم یک جزء از یک گروه متفاوته. تو ماجرای فغانی هم دوباره شاهد این مغالطه بودیم. یه عده از هموطنایی که از خوش و بش فغانی با ترامپ که شریک حمله به ایران بود ناراحت شده بودن شروع به انتقاد از این داور بین المللی کردند. در مقابل عده‌ی دیگه‌ای در طرفداری از فغانی با کامنت در فجازی یا با استفاده از هوش مصنوعی با این محتوا که گروه اول توقع داشتند فغانی به ترامپ حمله فیزیکی کنه، شروع به مسخره کردن و دست انداختن گروه اول کردند. این در حالیه من هرگز در فجازی ندیدم منتقدی توقع حمله فیزیکی مثلا مشت‌زدن به داور رو داشته باشه. اگرم بوده باشه موردی و محدود بوده. اونچه منتقدین از فغانی توقع داشتند رفتاری استوار و غیرتمندانه و حداقل بدون ابراز لبخند و لایک اونم به تقلید از لایک قاتلی بود که از جنایاتش در وطن مدت کوتاهی می‌گذره. نمی‌دونم اگه آقای فغانی خدای نکرده خودش عزیزی رو از دست می‌داد باز هم چنین رفتاری از خودش نشون می‌داد؟ به هر حال با خودم گفتم به بهانه قضیه فغانی سری به این نوع مغالطه بزنم و در اصل دوست نداشتم دوباره به این موضوع بپردازم.  نکته آخر اینکه این مغالطه گاهی در نگاه ما هم دیده میشه. مثلا با دیدن یک مصداق در یک گروه شروع به قضاوت درباره همه اون قشر می‌کنیم. مثلا خطای یک نفر که اهل یک شهر یا یک استانه رو می‌بینیم و از اون به بعد به همه اون منطقه همونطور نگاه می‌کنیم. نگاه به خطای یک تاجر، مهندس، فرهنگی، روحانی، راننده تاکسی و بدگمانی به همه اهالی جامعه تجّار، مهندسان، فرهنگیان، روحانیت و جماعت راننده از همین جنسه. مثالای فراوان دیگه‌ای هم میشه زد. خدا همه‌مونو از سوء ظنّ بی مورد حفظ کنه. پ.ن: سالها پیش کتابی رو دیدم که انواع مغالطه‌ها رو با استفاده از حکایات و تمثیل‌ها معرفی کرده و توضیح داده بود. کتاب مفیدی بود و حدودا صد عنوان مغالطه داشت و چون مال من نبود نتونستم همه‌شو بخونم. یکی از عناوینش برام جالب بود: مغالطه دروغ! ۲۸ تیر ۱۴۰۴ @feyzefeyz  👈👈فیضِ فیض
فیضِ فیض
🔴 این داستان: پسرخاله‌های خدا ! بسم الله. 👈 حتما شما هم شنیدید که یهودیا خیلی خودشونو تحویل می
🔴 این داستان: تناقض عجیب عقیده صهیونیسم مسیحی درباره منجی! 👈 هاآرتص: یکی از بانفوذترین جریانات اسرائیل معتقد است جنگ با ایران نشانه‌ی ظهور قریب‌الوقوع مسیح موعود یهودیان است. آن‌ها معتقدند جنگ‌های غزه و ایران نوعی دخالت الهی است که روند رستگاری را تسریع می‌کند. خاخام‌های برجسته، نتانیاهو را به عنوان فرستاده خدا معرفی می‌کنند. ♦️به نام خدا. مسلمانان، مسیحیان و یهودیان به آمدن حضرت مسیح در آخرالزمان معتقدند اما هر کدام با یک نگاه. مسیحی‌ها معتقدند مسیح دوباره زنده شده و به عنوان منجی به دنیا بازمی‌گردد. یهودی‌ها معتقدند حضرت مسیح نعوذ بالله در ادعای نبوت دروغگو بوده و مسیح واقعی به عنوان منجی ظهور خواهد کرد. مسلمانان مطابق قرآن و روایات معتقدند مسیح زنده است و به آسمان عروج کرده است. وی به زمین باز می‌گردد تا به حضرت مهدی که منجی موعود است، یاری برساند. حضرت عیسی پشت سر امام مهدی نماز می‌خواند و مسیحیان را به سوی حضرت مهدی و آخرین دین الهی یعنی دین اسلام هدایت می‌کند.  👈 نکته شگفت‌آور اما اینجاست که مسیحیان صهویست از یهودیانی که مسیح مورد اعتقادشان را تکذیب می‌کنند و در زمان نبوت حضرت عیسی از دشمنان سرسخت ایشان بودند به شدت حمایت می‌کنند! همچنین معتقدند بیت‌المقدس باید تحت حاکمیت یهودیان باشد تا مسیح ظهور کند. یعنی بیت‌المقدس و سرزمین فلسطین باید در دست دشمنان حضرت عیسی بیفتد تا ایشان ظهور کنند! یک تناقض آشکار! تناقضی که احتمالا ریشه در نفوذ فرهنگی یهودیان به افکار برخی از مسیحیان دارد‌‌. نفوذی که باعث شده بعضی مسیحیان، یهود را دشمن مسیح نپندارند. زیرا مسیحیان، قرنها یهودیان را عامل قتل مسیح می‌دانسته و از آنان کینه داشتند و البته در میان گروهی از آنان این عقیده هنوز پا بر جاست. اگر چه به فرموده خداوند و معصومان علیهم السلام حضرت عیسی کشته نشده بلکه به آسمان عروج کرده اما در دشمنی یهود با وی تردیدی نیست. 👈 به هر حال «یهود»ی که دینش را تبلیغ نمی‌کند (لابد چون فقط قوم خودش را برگزیده و نجات‌یافته می‌داند!) از اینکه جمعیت فراوانی از مسیحیان، حامی و مؤید او و جمعیت قلیلش باشند و حمایت‌های مادّی، معنوی و سیاسی آنان را دریافت کند بسیار خرسند می‌شود! بعضی از رؤسای جمهور آمریکا خود را رسما مسیحی ولی صهیونیسم معرّفی می‌کنند. 💐 ان شاءالله که به زودی همه ما شاهد روزی باشیم که امام زمان عجل الله فرجه ظهور کنند و حضرت مسیح علیه السلام نیز با ایشان ملاقات کنند و با یاری دیگر یاران امام، عدالت و هدایت الهی را در زمین بگسترانند و مردم را از جهل و نادانی و صد البته یهود عنود جَهول و حامیان ظلم و ستم نجات دهند!🤲 ۳۰ تیر ۱۴۰۴ @feyzefeyz  👈👈فیضِ فیض