eitaa logo
فیضِ فیض
98 دنبال‌کننده
250 عکس
20 ویدیو
11 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 اخوانیه طنز دوستان قمپزی درباره اینجانب کراش نسل آدم، فخر عالم، فیض اخلاقی صفا و سیتی و پپسی و زمزم فیض اخلاقی فیوضاتش به هر که طالب فیض است می‌ماسد همه فیضِ کم و فیض دمادم فیض اخلاقی شده مطروحه‌ی او نیز همچون وزن او، سنگین ندارد از رضازاده کمی کم فیض اخلاقی چنان در طنز مشهور است دعوت می‌شود هرجا قم و تهران و رشت و مشهد و بم فیض اخلاقی تواضع از صفات بارز او بوده هرکس را که بیند می‌شود هی تا کمر خم فيض اخلاقی حدیثی، فقه‌مسلک، فلسفه‌ناخوانده و شاعر برائت‌پیشه است و عشق ماتم فیض اخلاقی میان شاعران آن زمان سعدی کمی... بعله میان شاعران این زمان هم فیض اخلاقی یقینا هست از حیث قیافه چون هلو اما بود از حیث خاصیت چو شلغم فیض اخلاقی اگرچه آن‌وری باشد ولیکن این‌وری گردد تواند انوری گردد دمادم فیض اخلاقی نه تنها که سمنو و حلیم و آش نذریو که آبگوشت قنبیتوم زده هم فیض اخلاقی برای تندرستی روح خود را پرورش داده یقینا حین ورزش می دهد لم فیض اخلاقی ندیدم حالت روحانی اش را در کسی دیگر کت و شلوار میپوشد،معمم فیض اخلاقی به درب خانه پانصد نفر رفته است او اما شنیده پاسخ منفی دمادم فیض اخلاقی اگر چه از تمامی‌شان شنیده پاسخ منفی کماکان در پی همسر، مصمم فیض اخلاقی و لیکن گاه گاهی رد کند او دختران را که بگوید کرده ام رد گاه من هم فیض اخلاقی! چه گویم از مقام شامخ صبر و رضای او که داده بر سریر ارتضا لم فیض اخلاقی برای این صدای صاف و جذابِ نشاط آور مرتب می خورد عناب و شلغم فیض اخلاقی نه فیضش را جدا می کن ،نه اخلاقش که می گوید تمام آنچه دارد هست درهم فیض اخلاقی «مرا در منزلِ جانان چه امنِ عیش چون هر دَم» جرس می‌گوید آمد شیخ اعظم, فیض اخلاقی الا یا ایهاالساقی ادر کاسا و ناولها که عشق آسان شد و گردید کم کم فیض اخلاقی به او می‌گفت بابایش: پسر آسان شدی مُلّا چه می‌شد، می‌شدی قدری هم آدم فیض اخلاقی🤪 اگر چه خنده آورده برایم دائما اما ولی گاهی درآورده است اشکم فیض اخلاقی شده هم‌شهرتی با ناصر فیض از کمالاتش ربود از فیض، ممبرهای درهم فیض اخلاقی همیشه بوده او ورد زبانش پووووول اما پول اگر چشمش به او افتد کند رم فيض اخلاقی شبی در فیضیه شد روبرو با شیخ زکزاکی ز شادی هول کرد و گفت: آی ام فیض اخلاقی! بدو گفتم الا شیخا من از روی تو بیزارم به لبخندی خنک گفتا به کتفم فیض اخلاقی سرش را قبل صبحانه به شامپوی بدن شوید از این رو دائما مویش شود کم فیض اخلاقی اگر چه اهل تسبیح و رکوع و ذکر و سجاده است نکرده پیش نامردان سری خم فیض اخلاقی اگر که طنز باشد فی‌المثل یک کله‌ی گنده اذن باشد بهاری، انف من، فم فیض اخلاقی محرم آمد و مشکی به تن کرد و نشسته در عزای اشرف اولاد آدم فیض اخلاقی شبی در مجلس نسوان نظر افکند بر هر سو چنین می‌داد فتوا: «هست محرم فیض اخلاقی» میان شاعران و طنزپردازان ایرانی خفن، باحال، شاخ و تابل و سم فیض اخلاقی ببین دین مرا ! آری به مژگان سیاه خود هزاران رخنه کرده توی دینم فیض اخلاقی اگر در قرن دوم بود او هم‌حجره می‌شد با ابو اسحاق ابراهیم ادهم، فیض اخلاقی «دمی با غم به سر بردن جهان یکسر نمی‌ارزد» خصوصا گر که باشد پیشت آن دم فیض اخلاقی! یکی اعرابی از من کرد پرسش: «من هو افضل؟» حسینی؟ ام رفیعی؟ ام نقیب؟ ام فیض اخلاقی؟ به میدان نبرد حق و باطل از ازل بوده چریک جنگ‌های نامنظم فیض اخلاقی حسینی مثل رگبار است در تولید شعر طنز ولی باشد چنان باران نم‌نم فیض اخلاقی همیشه با بهاری و علیان میکند غیبت چو کلثومِ ننه، شمسی و اعظم فیض اخلاقی اگر چه طنز میگوید ولیکن شعر طنز او شده چون مقتل ابن مقرم فیض اخلاقی ضخیم و زبر و محکم شعر او چو مخمل پشمی الا ای شعر تو گشته مپشمم فیض اخلاقی اگر در شعر سردارند دکتر احمدی و شیخ (غیرمفید) چریک جنگهای نامنظم فیض اخلاقی همیشه توی اشعارش دفاع از فتنه مشهود است سروده گاه از مهسا و گه زم فیض اخلاقی اگر اخلاقی‌اش این است ببین بی‌خُلق چون باشد کند پسوند خود را تا ابد کم فیض اخلاقی زده بر چهره‌اش عینک، مبادا لو رود رازش که بی‌عینک شود مانند مریم فیض اخلاقی یکی از فانتزی هایش همین بوده که یوسف‌وار شود محبوس بانویی مُکَرّم فیض اخلاقی کنون من مشکلی دارم ز دانشمند قمپز، گو مکلّایی؟ مکتّایی؟ معمّم؟ فیض اخلاقی! سوا می‌کرد از بین پیاز و سیر خوبش را فروشنده جوابش داد درهم فیض اخلاقی شبی آمد به بازار و خفن دافی میانش دید بگفتا این چه تیری بُد به قلبم فیض اخلاقی مخور گول وقار و ظاهر او را که در پی‌وی به نسوان گوید او عجقم عجیجم فیض اخلاقی بسی خرکیف می‌گردند اهل دوزخ از فیضش اگر پا را گذارد در جهنم فیض اخلاقی زمان دیدن مختارنامه در محرم‌ها به روی مبل منزل می دهد لم فیض اخلاقی به پی‌وی رفته می‌گوید که ناصرْ فیض مشهورم ولی در دِیت گوید: این منَستم؛ فیض اخلاقی
نه سلمان و نه مقداد و نه حجر بن عدی باشد که الگوی حیاتش زید ارقم فیض اخلاقی اگر آن داف آیینی به دست آرد دل او را به یک لبخند او بخشد سه وب کم فیض اخلاقی به چهره بهتر از رادان، به تن محکم‌تر از کلمن همان دختر به او گفته، هلاکم فیض اخلاقی «مرا می‌بینی و هر دَم زیادَت می‌کنی دَردَم» تورا می‌بینم و دم دم دیریم دم فیض اخلاقی «کنارِ آب و پایِ بید و طبعِ شعر و یاری خوش» چه می‌خواهد دگر از هر دو عالم فیض اخلاقی ؟ من از روییدن خار لب دیوار دانستم شده امروز او پولش فراهم فیض اخلاقی مرا تاب هماوردی او در شعر هرگز نبست از آن ترسم که گیرد زیر یک‌خم فیض اخلاقی قوافی بی‌نهایت، وقت ما کم، شعر هم مکروه (در روز جمعه😅) لهذا انتهی المطروحه وَ تمّ فیض اخلاقی با تشکر از بداهه سرایان: مهدی پرنیان (شیخ غیر مفید)، سید محمد حسینی، سید جواد یثربی، علی بهاری، منصوره رضایی، مهدی کبیری، احمد رفیعی وردنجانی، دکتر احمدی، ملیحه رجایی، محمد حسین علیان. @feyzefeyz  👈👈فیضِ فیض
"کتمان" هرچه باشد، معتکف در مسجد خان نیستیم ای شمایان عبد خوانش! از شمایان نیستیم نان اگر در سفره ی شیخ است و ایمان خوان اوست بنده ی نان نیستیم و بند ایمان نیستیم از حرام و از حلال و... الغرض جز خون خلق هرچه گویی، خورده ایم... امّا پشیمان نیستیم در طواف کعبه از لب هایمان مِی می‌چکید _لَعنَةُ اللّهِ عَلَینا_ اهل کتمان نیستیم روزگاری چون شبان و گاه گاهی مثل گرگ می دریم و در لباس میش، پنهان نیستیم چون درخت بی بری در جمکران هستیم و شکر زیر بار باغداران جماران نیستیم «گرچه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید» ۱ از کسی جز همرهان خود هراسان نیستیم قسمت ما و شما از زندگی جز مرگ نیست چند روزی بیش در این شهر مهمان نیستیم ۱) گرچه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید هیچ راهی نیست کان را نیست پایان، غم مخور! (حافظ) @feyzefeyz  👈👈فیضِ فیض
هدایت شده از طنزک
پوتین: بحران اوکراین درگیری سرزمینی نیست، روسیه علاقه‌ای به تسخیر هیچ سرزمینی ندارد. (ایسنا) وی افزود: خیلی سخته مجبور باشی یه کاری رو که بهش هیچ علاقه ای نداری انجام بدی😔 @feyzefeyz @tanzac
جاری استغاثه ها ای اشک وقت بر گونه ها رها شدن است ماجرای حماسه ها ای خون فصل با خاک آشنا شدن است   بغض ای ناله ی فروخورده آخرین راه چاره فریاد ست ای سکوت ای ترانه ی زخمی مرهم درد تو صدا شدن است   گرچه در کار بستنی ای قفل ناگزیر از شکستنی ای قفل ای در بسته ای دل خسته عاقبت قسمت تو وا شدن است   در قفس شور زندگی مرده ست حس و حال پرندگی مرده ست ای پرنده چقدر در چشمت شوق در آسمان رها شدن است   خاک ای خاک غوطه ور در اشک سرگذشت تو چون مدینه گذشت خاک ای خاک شعله ور با خون سرنوشت تو کربلا شدن است سید @feyzefeyz  👈👈فیضِ فیض
هجویه‌ای برای اسرائیل مظلوم! 💢 پادشاه لُخت چارمین ارتش پرقدرت دنیا! چه خبر؟! از چپ و راست و از خشکی و دریا چه‌خبر؟ غمت این بود که آن روزِ مبادا برسد عاقبت آمده آن روزِ مبادا، چه خبر؟! تو از این جنگ بعید است کمر راست کنی ای کمر بسته به نابودی دنیا چه خبر؟! جعلیِ فاسدِ گستاخِ تفرعن‌پیشه! سگِ زنجیریِ کفتارْهیولا! چه خبر؟! گاوهای پُر از ایرادِ بنی‌اسرائیل! سامری‌های به گوساله مطلّا! چه خبر؟! دِیرِیاسین و کفَرقاسم و قانا به کنار ای جنایتگرِ صبرا و شتیلا چه خبر؟! پادشاها چه‌عجب، لخت تو را هم دیدیم آبرو رفته‌ی لوْ رفته‌ی رسوا! چه خبر؟! ▫️ راه قدس از طرف کرب‌وبلا می‌گذرد زائر کرب‌وبلا! مسجد الأقصی چه‌خبر؟ سامری نیّت مظلوم‌نمایی دارد چه‌خبر ای غضب حضرت موسی! چه‌خبر؟؟ @feyzefeyz  👈👈فیضِ فیض
کارتون های ضد جنگ @feyzefeyz
🔴 این داستان: واضحه که سیاست پدر و مادر نداره! عده ای از مردم تصور می کنن چون ایران با فلان کشور یا فلان گروه به اصطلاح روابط حسنه داره و دوسته پس باید اون دو کشور یا دو گروه حداقل در اصول عقاید سیاسی! با هم تفاهم داشته باشن. در حالی که اینطور نیست. ابدا اینطور نیست و تقریبا یا کلا هیچ وقت اینطوری نبوده. در سیاست، کشورها به فکر منافع خودشونن و گاهی برای جلب منفعت های بزرگتر از اصول اولیه انسانی هم عقب نشینی می کنن چه برسه به آرمان های بلندپروازانه سیاسی. البته گاهی هم سعی می کنن این حرکات رو توجیه عقلانی یا شرعی کنن. نمونه های زیادی حتی در زمان معاصر وجود داره. ایران با روسیه دوسته و تو خیلی از زمینه ها با هم هماهنگن. در عین حال ایران به غیر از روسیه با واسطه به اوکراین هم سلاح می فروشه! البته کمتر از فروش سلاح به روسیه. و از اون طرف روسا میان از ادعای امارات بر جزایر سه گانه و نیز از برخی از مواضع اسرائیل در سوریه حمایت می کنن در حالی که اسرائیلیا نظامیان ایرانی رو در سوریه به شهادت می‌رسونن و البته باز همین روسا بودن که تو عقب‌روندن دواعش از سوریه متحد ایران بودن. رابطه ایران با کشورهایی مثل سعودی و ترکیه و... هم به همین شکله همونطور که رابطه کشورهای دیگه با همدیگه هم همینطوره. به همین سادگی. پس وقتی کشور ما مثلا از سوریه و لبنان حمایت می کنه نباید توقع داشت کشور دوست، به هیچ عقیده مخالف عقاید ما پایبند نباشه. فقط مسأله اینه که ما به دلیل راه رفتن روی یک یا چند خط مشترک، اونا رو در زمره کشورهای دوست حساب می‌کنیم. مثلا تجارت، امنیت یا هم‌عقیده بودن برای مبارزه با دشمن مشترک. در واقع نکته مهم اینه که ما باید واقعیت های برخی عقاید یا حتی آرمان‌های کشورها یا ملت‌های دیگه رو بپذیریم یا حداقل سعی کنیم از کنار اونا برای رسیدن به مصلحت بالاتر -البته فقط در سیاست نه عقیده قلبی- عبور کنیم. نه اینکه کلا از بیخ انکارشون کنیم جوری که هیچ بنی‌بشری قبول نکنه و مسخره مون کنه! خصوصا جایی که اطلاعات غیر قابل انکاری از بروز اون عقیده در دسترس عموم باشه. همچنین نباید به خاطر وجود این عقاید بزنیم زیر میز دوستی سیاسی و مصلحت بالاتر رو قربانی کنیم! جالبه که هر دو مورد، طرفدارای خودشو داره. البته بدیهیه که اگه متحدین ما چیزی گفتن یا کاری کردن که ما نمی‌پسندیم و خط قرمز ما هم بود باید واکنش مناسب نشون داد. کاری که متاسفانه در بعضی موارد دولت‌های ما درست انجام نمیدن و تو این زمینه ضعف و کاستی نسبتا شدیدی احساس میشه. با آغاز نبرد دوباره این مسأله که فلسطینیا فلان عقیده رو دارن داغ شده. بحث اینکه اونا صدام رو دوست دارن یا اینکه شیعیان طبق اعلام یکی از سران جنبش جهاد اسلامی، حق عضویت در این گروه رو ندارن و موارد دیگه. اینجا باز دو جور برخورد می‌کنن. یه عده می‌خوان کلا بزنن زیرش و بگن مثلا دوست‌داشتن صدام مال گروهای مقاومت نیست و فقط مربوط به کرانه باختریه و مجاهدین مبرا هستن. این ادعا با واقعیات دیده شده حتی از سوی مجاهدین تطابق نداره و همه یا خیلی از فلسطینیای داخل و خارج این کشور صدام رو دوست دارن و گاهی با عکس صدام راهپیمایی می‌کنن. یه عده م از اونور بوم میفتن و میگن چون اینجوریه پس کلا نباید به فلسطینیا کمک کرد یا براشون اشک ریخت. اولیش به خاطر عدم اطلاع از ژست فلسطین‌دوستی صدام و موشک‌پرانیش به تل‌آویو وسط جنگ با کویت و کمک‌های ادعاشده دیگه صدامه و دومین موضع‌گیری هم به خاطر نفهمیدن دنیای سیاست و حتی در این مورد، انسانیته. در خباثت صدام هیچ بحثی نیست و ما هرگز نمی‌تونیم محبت یک انسان به یک دیکتاتور جانی رو قبول کنیم اگر چه گفته شده فلسطینیا از صدام فقط خیر دیدن! اما به هر حال، شکست اسرائیل مساله مهمتری برای ماست. بنابراین در عین حالی که این محبت عجیب رو نمی‌پذیریم اما این رو بهانه قرار نمیدیم که بهشون کمک نکنیم. از طرف دیگه دفاع از مظلوم واجبه و معصومان علیهم السلام هم همیشه از مظلوم دفاع می‌کردن حتی اگر یهودی یا کافر باشن یعنی معتقد به عقاید مخالف. در عین حال تعدی به خط قرمزها از طرف دولت‌ها و گروه‌های دوست مثل ادعای مالکیت بر جزایر سه گانه یا استفاده از ترکیب جعلی خلیج عربی باید محکوم بشه و باهاش برخورد مناسب صورت بگیره. به خصوص اگر از طرف دوستان! تجاوز نظامی صورت بگیره. سایر عقاید سیاسی و دینی کشورها و گروه‌های به اصطلاح دوست هم که ما نمی‌پسندیم یا اکیدا غیر قابل قبول می‌دونیم همین حکم رو داره. یعنی قبول واقعیت، نگاه به مصلحت بالاتر و محکوم‌کردن عبور از خط قرمزها. شوربختانه اینکه مسئولان ما هم گاهی تو این سه مورد لنگ می‌زنن و دنیای سیاست خارجی رو با آرمان‌گرایی ملی و دینی یکی تلقی می‌کنن. دنیای سیاستی که خودشون هم تو این زمینه کاملا از خطا مبرا نیستن. یاعلی. @feyzefeyz
هدایت شده از طنزک
📌گوترش: جایز نیست از بیش از یک میلیون فلسطینی در غزه بخواهیم به جنوب بروند و سپس آنها را بمباران کنیم. (اصل خبر) وی افزود: حتی بعضی از علما فتوا به حرمت می دهند! @tanzac
هدایت شده از طنزک
واکنش هیتلر وقتی آلمان از اسرائیل حمایت می کنه. @tanzac
کمی رهایی و باران:   ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌  ‌ [نگاه و لبخندش] [ خجالتش ]  [ ذوقش]  [ چهره‌ی خوش‌آیندش] [دویدنش] چون خون در رگم؛ به وقت حیات [شنیدنش] در لحن بی همانندش دلم به دیدن‌ [رقصیدنش] عطش‌کده‌ای‌ست هزاره‌هاست که بر آتش است اسفندش بعید نیست _ که او خود الهه‌ای ازلی‌ست_ اگر که دست خدایان نیافریدندش اگر عتاب کند پس خوشا عتاب از او اگر نواخت مرا پنجه‌ی هنرمندش نشسته ام به همین فکر های سلسله‌وار تنیده با روحم زلف ِ سخت پیوندش در این زمانه‌‌ی بی‌خود به من بگو خود را کجا بیندازم از فراز [لبخندش]؟! هنوز اول دیوانگی‌ست، می ترسم منی که هیچ رهایی ندارم از بندش @feyzefeyz  👈👈فیضِ فیض
سراپا اگر زرد و پژمرده ایم ولی دل به پاییز نسپرده ایم چو گلدان خالی، لب پنجره پُر از خاطرات ترک خورده ایم اگر داغ دل بود، ما دیده ایم اگر خون دل بود، ما خورده ایم اگر دل دلیل است، آورده ایم اگر داغ شرط است، ما برده ایم اگر دشنه ی دشمنان، گردنیم! اگر خنجر دوستان، گرده ایم! گواهی بخواهید، اینک گواه: همین زخم هایی که نشمرده ایم! دلی سربلند و سری سر به زیر از این دست عمری به سر برده ایم @feyzefeyz  👈👈فیضِ فیض
مثل نفرین که به تن، گاه دعا می پوشد گاه در دوره ی ما، گرگ عبا می پوشد چه قدَر شرعی و محکم به نظر می آید حرف ابلیس که مضمون خدا می پوشد فاسدی دم ز عدالت زده و نیست عجب زهر اگر بر تن خود جلدِ دوا می پوشد گرگ بر منبرش از حیله ی گرگان می گفت گاه در دوره ما گرگ عبا می پوشد صبح محشر چه کنی شیخ که عریان هستی ! گیرم امروز خدا جرم تو را می پوشد @feyzefeyz  👈👈فیضِ فیض
🔴 شوخی جالب با پیامبر یكى از ياران امام کاظم علیه السلام از ایشان سؤال كرد: گاهى در ميان مردم سخنانى ردّ و بدل مى شود و مزاح مى‌كنند و مى‌خندند آیا این کار اشكالى دارد؟ امام(عليه السلام) فرمود: مانعى ندارد اگر نباشد. [اشاره به اينكه به گناه آلوده نشود]. سپس فرمود: گاه، عرب بادیه‌نشینی نزد رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مى‌آمد و هديّه‌اى به او مى‌داد، سپس همان‌جا می‌گفت: پول هديه را محبّت فرمائيد! و رسول خدا مى‌خنديد و هر گاه آن حضرت غمگين مى شد، مى فرمود: آن بادیه نشین چه شد؟ اى كاش نزد ما مى آمد [و ما را شاد می‌نمود.] منبع: اصول کافی، ج2، ص663. @feyzefeyz 👈👈فیضِ فیض
واکنش دکل های مخابراتی اسرائیل وقتی موشک اندازای حزب اللهو می بینن. @feyzefeyz  👈👈فیضِ فیض
جایی برای کوثر و زمزم درست کن اسماء برای فاطمه مرهم درست کن تابوت کوچکی که بمیرم درون آن با چند تخته چوب برایم درست کن تا داغ این شقایق زخمی نهان شود تابوتی از لطافت شبنم درست کن مثل شروع زندگی مرتضی و من بی زرق و برق و ساده و محکم درست کن از جنس هیزمی که در خانه سوخت، نه از چند چوب و تخته مَحرَم درست کن طوری که هیچ خون نچکد از کناره اش مثل هلال لاله کمی خم درست کن @feyzefeyz
در تاب و تب است قلب افروخته اش دریا شده چشمان به در دوخته اش آبان دگر گذشت اما نگذشت از خون پسر مادر دلسوخته اش @feyzefeyz
این داستان: حریفت اونه! سالها پیش خواب دیدم امام زمان ظهور کردن و من و یه عده پسر جوون دیگه تو یه خیابون‌ وایسادیم. شب هم بود. ما می دونستیم یا خبردار شدیم که امام چن تا خیابون اون ورترن. من و اون جوونا به سرعت رفتیم به سمت اون خیابون و من به عادت همیشگیم تو بیداری، برای سریع تر رسیدن به مقصد گام هام رو بلند بلند برمی داشتم. پیچیدیم تو یه خیابون دیگه و وقتی واردش شدیم یه دفعه دیدم چن تا گلوله از طرف دشمن داره به طرفم شلیک میشه که همه ش از سمت چپ و راستم رد شد. با خودم گفتم اوه! اینکه بازی کامپیوتری نیست واقعیه! بعد سریع پیچیدم پشت یه تیر برق قایم شدم و از دست گلوله ها در امان موندم. بعد که تصمیم گرفته بودم دیگه نرم اون خیابون موعود! گفتم خب حالا میرم تو بخش تدارکات! اونجا خدمت می کنم. تا آخر خواب هم همچین بخشی نرفتم‌ یا اصلا وجود خارجی نداشت! (خوابامونم مثل خودمون طنزه!) چرا این خوابو دیدم؟ احتمالا چون تو بیداری همه ش به وقت ظهور فکر می کردم و اینکه حضرت رو یاری کنم و البته همیشه هم با خودم گفتم که اصن معلوم نیست در زمان حضور چقدر یاریگر باشم و خدا نکرده برعکسش... پویش که خطاب به صهیون ها شروع شد دوباره منو به این فکر فرو برد. گذشته از بحث نمادین بودن این پویش، من و امثال من واقعا حریف این شیطون بچه (نوچه ی گنده ی شیطونا!) هستیم؟ یا بریم و بذاریم بقیه حریفش باشن؟ همونا که مخلصانه‌ پیامک دادن و واقعا مرد عملن... به نظرم مهمترین ملاک برای اینکه بفهمیم ما چقدر در زمان ظهور تابع امام زمان هستیم، عملکرد خودمون در زمان و مکان فعلی هست. یعنی هر چقدر تو زمان غیبت دل حضرت رو شاد می کنیم یا حداقل نمی شکونیم همونقدر هم در زمان حضور در خدمت حضرت هستیم. گر چه نَفَس کشیدن در کنار حجت خدا خودش کلی هدایت و معنویت میاره. "زید بن صوحان" وقتی تو جنگ جمل در حال شهادت بود امیر مومنان علیه السلام بهش فرمود: خدا رحمتت کنه زید! تو کم هزینه و پرکار بودی. یعنی چی؟ یعنی هی غر نمی زدی باید فلان قدر به من امکانات و امتیاز بدید تا بهتون یه کُمَکَکی بکنم و آخرشم چیز خاصی ازت درنیاد! حالا من اینجوری ام؟ به نظرم حداقل باید اینجوری باشم. حداقلی که خیلی حداکثره.‌ یا حق. واجعلنا من خیر اعوانه و انصاره بحقه علیه السلام ۱۰ آذر ۱۴۰۲ @feyzefeyz  👈👈فیضِ فیض
در این همه رنگ، آنچه می‌خواهی نیست در این همه راه، غیر گمراهی نیست در شهر، خیابان به خیابان گشتم آنقدر که آگهی‌ست، آگاهی نیست @feyzefeyz  👈👈فیضِ فیض
یه ایرانی تو منهتن نیویورک وارد یه بانک شد و یک بلیط از دستگاه گرفت. وقتی شمارش از بلندگو اعلام شد بلند شد و پیش کارشناس بانک رفت و گفت که برای مدت دو هفته قصد سفر تجاری به اروپا را داره و به همین دلیل نیاز به یک وام فوری به مبلغ ۵۰۰۰ دلار داره. کارشناس نگاهی به تیپ و لباس موجه مرد کرد و گفت که برای اعطای وام نیاز به قدری وثیقه و گارانتی و... داره. مرد هم سریع دستش رو تو جیبش کرد و کلید ماشین فراری جدیدش رو که دقیقا جلوی در بانک پارک کرده بود به کارشناس داد و رئیس بانک هم پس از تطابق مشخصات مالک خودرو بالاخره با وام آقا موافقت کرد آن هم فقط برای دو هفته. کارمند بانک هم سریع کلید ماشین گرانقیمت را گرفت و ماشین به پارکینگ بانک در طبقه پائین انتقال داد. خلاصه مرد بعد از دو هفته همانطور که قرار بود برگشت و ۵۰۰۰ دلار + ۱۵٫۸۶ دلار کارمزد وام راپرداخت کرد. کارشناس رو به مرد کرد و از قول رئیس بانک گفت “از اینکه بانک ما رو انتخاب کردید متشکریم” و گفت ما بررسی کردیم و معلوم شد که شما یک مولتی میلیونر هستید ولی فقط من یک سؤال برام باقی مانده. با این همه ثروت چرا به خودتون زحمت دادین و ۵۰۰۰ دلار از ما وام گرفتین؟! ایرونی یه نگاهی به کارشناس بیچاره کرد و گفت: تو فقط به من بگو کجای نیویورک می تونم ماشین ۲۵۰۰۰۰ دلاری رو برای ۲ هفته با اطمینان خاطر و با فقط ۱۵٫۸۶ دلار پارک کنم!؟ 😈 برگرفته از نت. @feyzefeyz  👈👈فیضِ فیض
گفتی غزل بگو! چه بگویم؟ مجال کو؟ شیرین من! برای غزل شور و حال کو؟ پر می‌زند دلم به هوای غزل، ولی گیرم هوای پر زدنم هست، بال کو؟ گیرم به فال نیک بگیرم بهار را چشم و دلی برای تماشا و فال کو؟ تقویم چارفصل دلم را ورق زدم آن برگ‌های سبزِِ سرآغاز سال کو؟ رفتیم و پرسش دل ما بی‌جواب ماند حال سؤال و حوصله‌‌ی قیل و قال کو؟ مرحوم @feyzefeyz  👈👈فیضِ فیض