eitaa logo
﴿ فرقان نذیر ﴾
232 دنبال‌کننده
27 عکس
3 ویدیو
0 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم اینجا شعبه ایتا گروه قرآنی فرقان نذیر است! - قرآن باید در بین زندگی ما باشد، نه روی طاقچه! +ما اومدیم که این خلأ رو پر کنیم و ان شاء الله قرآن رو به زندگی‌مون برگردونیم @Admin_Forqan https://zil.ink/forqan_nazir
مشاهده در ایتا
دانلود
۞لا يَمَسُّهُٓ إِلَّا الْمُطَهَّرون •⁷⁹• كه جز مطهرون، کسی آن را لمس نمی‌کند! ۱. حقایق بلند قرآن را افراد آلوده به شرك و كفر و نفاق و عناد درك نمی‌كنند. «لا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُون» ۲. از سوی دیگر حقایق ومفاهیم عالی قرآن را جز پاكان درك نمی‌كنند وحداقل پاكی كه روح «حقیقت جوئی» است برای درك حداقل مفاهیم آن لازم است، وهرقدر پاكی وقداست بیشتر شود درك انسان از مفاهیم قرآن ومحتوای آن افزون خواهد شد. ﴿ فرقان نذیر ﴾
۞ و ما مِنْ دَآبَّةٍ فی الْأَرضِ و لا طَآئِرٍ يَطيرُ بِجَناحَيْهِ إِلَّآ أُمَمٌ أَمْثالُكُمْ ما فَرَّطْنا فی الكِتابِ مِنْ شَيْءٍ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّهِمْ يُحْشَرون •³⁸• و هیچ جنبنده‌ای در زمین و هیچ پرنده‌ای كه با دو بال خویش پرواز می‌كند نیست‌، مگر این كه آن‌ها گروه‌هایی مانند شما هستند. ما در این كتاب از چیزی فروگذار نكرده‌ایم‌، آن‌گاه [همه‌] به سوی پروردگارشان محشور می‌گردند. ۱. قرآن كریم، جامع‌ترین و كامل‌ترین كتاب آسمانی است. ۲. نظم و زندگی اجتماعی، مخصوص انسان‌ها نیست، بلكه در زندگی حیوانات هم مشاهده می‌شود. ۳. آنچه سبب هدایت، تربیت ورشد انسان‌هاست، در قرآن آمده است. ﴿ فرقان نذیر ﴾
۞ يآ أَيُّهَا الَّذِينَ آمنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيطانِ و مَنْ يَتَّبِعْ خُطُواتِ الشَّيْطانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشآءِ و الْمُنْكَر •²¹• ای مومنان! از وسوسه های شیطان پیروی نكنید؛ و هر كه از گام‌های شیطان پیروی کند شیطان اورا به گناه آشكار و عمل ناپسند فرمان می‌دهد! (تفسیرنور) ۱. به ایمان خود مغرور نشویم، توجّه به هشدارهای پی در پی لازم است. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا» ۲. شیطان برای گمراه كردن مؤمنان، تلاش می‌كند. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ» ۳. سیاست شیطان، نفوذ تدریجی و گام به گام است. «خُطُواتِ الشَّیْطانِ» (از همان گام اوّل مواظب باشیم) ۴. اشاعه‌ی فحشا، از گام‌های شیطانی است. (با توجّه به آیه قبل) «لا تَتّبعوا خُطوات الشیطان» ۵. با مردم مستدل سخن بگوییم. خداوند كه می‌فرماید: از شیطان پیروی نكنید، دلیل آن را ذكر می‌كند: زیرا او به گناه فرمان می‌دهد. فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ ... ۶. شیطان در آغاز وسوسه می‌كند و به هركس از وسوسه او پیروی كند فرمان می‌دهد. وَ مَنْ یَتَّبِعْ خُطُواتِ‌ ... فَإِنَّهُ یَأْمُرُ ... ۷. كار شیطان، با نماز در تضادّ است. شیطان به انسان دستور گناه می‌دهد، «فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر» (امّا نماز انسان را از گناه باز می‌دارد. إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهی‌ عَنِ الْفَحْشاءِ و الْمُنْكَر...) ﴿ فرقان نذیر ﴾
۞ و تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ و التَّقْوَىٰ و لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ و الْعُدْوان •²• همواره در راه خیر و تقوا همدیگر را یاری كنید! و (هرگز) در راه گناه همكاری نکنید! ۱. برای رشد همه جانبه‌ی فضایل باید زمینه‌ها را آماده ساخت و در راه رسیدن به آن هدف، تعاون داشت. «تَعاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ» ۲. به جای حمایت از قبیله، منطقه، نژاد و زبان، باید از «حقّ» حمایت كرد و به «بِرّ» یاری رساند. «تَعاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ» ۳. اگر تحصیل علم یك «بِرّ» است، زمینه‌های آن چون: تأمین مدرسه، كتاب، كتابخانه، آزمایشگاه، وسیله نقلیّه، استاد و ... همه «تعاون بر بِرّ» است. ﴿ فرقان نذیر ﴾
۞ قالَ لَهُ مُوسى‌ هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلى‌ أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدا •⁶⁶• موسى به او (خضر) گفت: آيا (اجازه مى‌دهى) در پى تو بيايم، تا از آنچه براى رشد وكمال به تو آموخته‌اند، به من بياموزى؟ ۱. براى دريافت علم، بايد در مقابل استاد، ادب و تواضع داشت. هَلْ أَتَّبِعُكَ‌ ... ۲. تواضع نسبت به عالمان و اساتید ، از اخلاق انبیاست. ۳. مسافرت با عالم و تحمّل سختى‌ها در راه كسب علم و دانش و رسيدن به رشد و كمال ارزش دارد. «هَلْ أَتَّبِعُكَ» ۴. كارهاى الهى گرچه گاهى با معجزه پيش مى‌رود، ولى قانون اصلى، پيمودن‌ مسير طبيعى است. موسى بايد شاگردى كند تا حكمت بياموزد. «أَنْ تُعَلِّمَنِ» ۵. پيامبران اولواالعزم نيز از فراگيرى دانش دريغ نداشتند. «عَلى‌ أَنْ تُعَلِّمَنِ» ۶. پيمودن راه تكامل ورسيدن به معارف ويژه‌ى الهى، به معلّم و راهنما نياز دارد. «تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ» ۷. مراتب انبيا در بهره‌مندى از علم و كمال متفاوت است. تُعَلِّمَنِ مِمَّا ... ۸. برخوردارى از تمام مراتب علم و كمال، شرط نبوّت نيست. «تُعَلِّمَنِ» ۹. علم به تنهايى هدف نيست، بلكه بايد مايه‌ى رشد باشد وانسان را به عمل صالح بكشاند و فروتنى آورد، نه غرور و مجادله. «رُشْداً» ﴿ فرقان نذیر ﴾
۞ إِنَّ الَّذِينَ يَتْلُونَ كِتابَ اللَّهِ وَأَقامُوا الصَّلاةَ وَأَنْفَقُوا مِمّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا و عَلانِيَةً يَرْجُونَ تِجارَةً لَنْ تَبُور•²⁹• قطعا کسانی که کتاب خدا (قرآن) را تلاوت میکنند و نماز را برپا میدارند و از آنچه به آنها روزی دادیم آشکار و در خفا انفاق میکنند، به تجارتی امید دارند که هرگز پایان نمیپذیرد ۱. تلاوت قرآن (گرچه مستحب است،) امّا قبل از واجبات آمده است. یَتْلُونَ‌ ... أَقامُوا ... أَنْفَقُوا ۲. فكر و فرهنگ، مقدّمه‌ی عمل است. «یَتْلُونَ كِتابَ اللَّهِ‌- أَقامُوا الصَّلاةَ» ۳. دارائی‌های انسان، داده الهی است. «رَزَقْناهُمْ» ۴. با داشتن علم و خشیت الهی (كه در آیه قبل بود) و با تلاوت قرآن و اقامه نماز و كمك به محرومان، باز هم خود را مستحقّ ندانید، تنها امیدوار باشید. «یَرْجُونَ» ۵. در معامله با خدا، حتّی یك درصد زیان نیست. «تِجارَةً لَنْ تَبُور» ۶. گمان نكنید با انفاق، مال شما تمام می‌شود. «تِجارَةً لَنْ تَبُور» ﴿ فرقان نذیر ﴾
۞ و إِذْ قُلْنا لِلْمَلَآئِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوٓا إِلَّآ إِبْلِيسَ أَبىٰ و اسْتَكْبَرَ و کانَ مِنَ الْكافِرِين •³⁴• و هنگامی كه به فرشتگان گفتیم به آدم سجده كنید پس همه سجده كردند؛ به‌جز ابلیس كه سر باز زد، و تكبر ورزید و از كافران شد. ۱. سجده‌ی بر آدم نه به خاطر جسم او، بلكه به خاطر روح الهی اوست. ۲. لیاقت، از سابقه مهمتر است. فرشتگان قدیمی باید برای انسان تازه به دوران رسیده امّا لایق، سجده كنند. ۳. خطرناك‌تر از نافرمانی در عمل، بی‌اعتقادی به فرمان است. «أَبی‌ و اسْتَكْبَرَ» ﴿ فرقان نذیر ﴾
۞ فَأَرادَ أَنْ يَسْتَفِزَّهُمْ مِنَ الْأَرْضِ فَأَغْرَقْنَاهُ و مَنْ مَعَهُ جَمِيعا •¹⁰³• پس (فرعون) تصمیم گرفت آنان را از آن سرزمین ریشه كن سازد؛ ولی ما، او و تمام كسانی را كه با او بودند، غرق كردیم. ۱. «استفزاز» به معنای بیرون كردن با زور است. قرآن بارها به این شیوه‌ی ظالمان نسبت به اولیای الهی و ناكام ماندنشان اشاره كرده است. ابراهیم را در آتش افكندند، خدا آتش را سرد كرد، یوسف را به چاه انداختند، عزیز مصرش كرد. پیامبر را از مكّه بیرون كردند، خداوند حكومتِ جهان اسلام را به او عطا كرد. این سنّت و قانون الهی است كه در برابر مكر اهل باطل، تدبیر مناسب دارد. ۲. در برابر اراده‌ی طاغوت، اراده و قهر خداوند است. ۳. همه‌ی قدرت نمایی طاغوت‌ها، در زمین، و محدود است. ﴿ فرقان نذیر ﴾
۞ و مِنْهُمْ مَنْ يُؤْمِنُ بِه و مِنْهُمْ مَنْ لا يُؤْمِنُ بِهِ و رَبُّكَ أَعْلَمُ بِالْمُفْسِدين •⁴⁰• بعضی از آنها، به آن ایمان می‌آورند؛ و بعضی ایمان نمی‌آورند؛ و پروردگارت به مفسدان آگاهتر است ۱. انسان دارای اختیار است، نه آنكه مجبور باشد. «مِنْهُمْ مَنْ یُؤْمِنُ بِهِ و مِنْهُمْ مَنْ لا یُؤْمِنُ بِه» ۲. رهبر نباید توقّع داشته باشد كه همه‌ی مردم به راه و آیین او ایمان آورند. «و مِنْهُمْ مَنْ لا یُؤْمِنُ بِه» ۳. بی‌ایمانی و فساد، ملازم یكدیگرند. هم گناه مانع ایمان است و هم بی‌ایمانی انگیزه‌ی فساد می‌شود. لا یُؤْمِنُ بِهِ‌ ... بِالْمُفْسدین ۴. انسان، زیر نظر پروردگار است. «رَبُّكَ أَعْلَمُ بِالْمُفْسِدِینَ» ۵. روشن است كه این گروه مردم، افراد فاسد و مفسدی هستند و به همین دلیل در پایان آیه می‌فرماید: «پروردگار تو مفسدان را بهتر می‌شناسد» (وَرَبُّكَ اَعْلَمُ بِالْمُفْسِدینَ). اشاره به این كه افرادی كه زیر بار حق نمی‌روند، در فاسد كردن نظام جامعه نقش مؤثری دارند. ﴿ فرقان نذیر ﴾
بِسْم اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحيم الٓر كِتابٌ أُحْكِمَتْ آياتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَكيمٍ خَبير •¹• الف‌لام‌راء، این كتابی است كه آیاتش استحكام یافته؛ سپس تشریح شده و از نزد خداوند حكیم و آگاه (نازل گردیده) است! ۱. قرآن كتابی بس مهم است. ( «كِتابٌ» نكره وتنوین دارد كه رمز عظمت است) ۲. قرآن كتابی است محكم، نه تغییر و تحریف یافته و نه قابل شكّ و تردید است. بنای آن بر حدس و فرض نیست، بلكه همه‌ی مطالبش محكم و استوار است. قرآن كتابی است هم محكم و هم مفصّل، نه تناقض دارد و نه تهافت، هم فصیح است و هم بلیغ، محتوایش در فصل‌ها و سوره‌های مختلف، جدای از یكدیگر امّا به دنبال هم و پیوسته آمده است. ۳. بنیان قرآن، محكم واستوار است وهیچ چیزی نمی‌تواند سبب تزلزل آن شود، بلكه با پیشرفت علم، اسرار این كتاب بیشتر كشف می‌شود. «أُحْكِمَتْ آیاتُهُ» ﴿ فرقان نذیر ﴾
۞ و أَوْحَىٰ رَبُّكَ إِلى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِی مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً و مِنَ الشَّجَرِ و مِمَّا يَعْرِشُون •⁶⁸• و پروردگار تو به زنبور عسل «وحی» نمود كه: «از كوه‌ها و درختان و داربستهایی كه مردم می‌سازند، خانه‌هایی برگزین! ۱. تلاش و حركت حیوانات و انتخاب مسكن آنها بر اساس غریزه‌ای است كه خداوند در نهاد آنها قرار داده است. أَوْحی‌ رَبُّكَ إِلَی النَّحْلِ‌.. در اینجا لحن قرآن به طرز شگفت انگیزی تغییر می‌یابد و در عین ادامه دادن بحثهای پیشین در زمینه نعمتهای مختلف الهی و بیان اسرار آفرینش، سخن از «زنبور عسل» (نَحْل) و سپس خود عسل به میان می‌آورد، اما در شكل یك مأموریت الهی و الهام مرموز كه نام «وحی» بر آن گذارده شده است. «وحی» در اینجا همان فرمان غریزه و انگیزه‌ها و الهام ناخودآگاهی است كه خداوند در جانداران مختلف آفریده است. ﴿ فرقان نذیر ﴾
۞ فَريقاً هَدَىٰ و فَرِيقًا حَقَّ عَلَيْهِمُ الضَّلالَةُ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّياطینَ أَولِيآءَ مِنْ دُونِ اللَّهِ و يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُون •³⁰• گروهی را هدایت كرد و گروهی گمراهی بر آن‌ها محقق شد، آن‌ها شیاطین را به جای خدا ولی‌ّ خود گرفتند و می‌پندارند كه راه یافته‌اند. ۱. هدایت كار خداست، «فَرِیقاً هَدی‌» ولی گمراهی، به خاطر سوء انتخاب خود ماست. «اتَّخَذُوا الشَّیاطِینَ أَوْلِیاءَ» ۲. انسان آزاد است و می‌تواند ولایت الهی را انتخاب كند یا ولایت شیطان را. «إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّیاطِینَ» ۳. دیدگاه منحرفان، واقع‌بینانه نیست، بلكه خیال‌پردازانه است. «یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُون» ۴. انحراف فكری و جهل مركّب، (گمراه بودن ولی خود را در راه حقّ دیدن،) از بدترین انحرافات است. «یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُون» ۵. و عجب این كه با تمام گمراهی و انحراف «چنین می‌پنداشتند كه هدایت یافتگان واقعی آنها هستند» (ویَحْسَبُونَ اَنَّهُمْ مُهْتَدُون). این حالت مخصوص كسانی است كه در طغیان و گناه فرو روند; و در این حال درهای هدایت بكلی به روی آنها مسدود خواهد شد، و این همان چیزی است كه خودشان برای خویشتن فراهم ساخته اند. ﴿ فرقان نذیر ﴾
۞ إِنْ تَكْفُروا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنْكُمْ و لا يَرْضَىٰ لِعِبادِهِ الْكُفْرَ و إِنْ تَشْكُروا يَرْضَهُ لَكُمْ و لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرىٰ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُور •⁷• اگر كفران كنید، خداوند از شما بی‌نیاز است و هرگز كفران را برای بندگانش نمی پسندد؛ و اگر شكر او را بجا آورید آن را برای شما می‌پسندد! و هیچ گنهكاری گناه دیگری را بر دوش نمی‌كشد! سپس بازگشت همه شما به سوی پروردگارتان است، و شما را از آنچه انجام می‌دادید آگاه می‌سازد؛ چرا كه او به آنچه در سینه‌هاست آگاه است! ۱. فرمان عبادت، نشانه‌ی نیاز خداوند به ما نیست. «إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ» ۲. خداوند منحرفان را نیز بنده‌ی خود می‌داند. «لِعِبادِهِ الْكُفْرَ» ۳. شكر، كلید رضایت خداست. «إِنْ تَشْكُرُوا یَرْضَهُ لَكُمْ» ۴. خداوند عادل است و هر كس جزای كار خودش را می‌بیند. «لا تَزِرُ وازِرَةٌ» ۵. هر كس مسئول كار خویش است و نمی‌توان گناه كسی را به دوش دیگری انداخت. «و لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری‌» ﴿ فرقان نذیر ﴾
۞ و لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فی الْأَرْضِ وَلَٰكِنْ يُنَزِّلُ بِقَدَرٍ ما يَشَآءُ إِنَّهُ بِعِبَادِهِ خَبِيرٌ بَصِير •²⁷• و اگر خدا روزی را برای بندگانش وسعت می‌داد، مسلما در زمین سر به عصیان بر می‌داشتند، و لیكن به اندازه‌ای كه می‌خواهد نازل می‌كند. به راستی او به بندگانش آگاه و بیناست‌. ۱. همان گونه كه عطاهای الهی لطف است، گاهی محرومیّت‌ها نیز لطف است. «لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوْا» ۲. فضل الهی بر اساس مصلحت و حكمت تقسیم می‌شود نه بر اساس تمایلات انسان. وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ‌... ۳. روابط اجتماعی سالم در گرو زندگی معتدل و در حدّ نیاز است. لَوْ بَسَطَ ... لَبَغَوْا ۴. مؤمنان نباید به خاطر تنگنای معیشت به خداوند سوءظن داشته باشند. «وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ» ۵. رفاه بیش از حد زمینه‌ی طغیان است. لَوْ بَسَطَ ... لَبَغَوْا ۶. مشیّت الهی بر اساس حكمت است. «ما یَشاءُ إِنَّهُ بِعِبادِهِ خَبِیرٌ بَصِیرٌ» ۷. رزق مردم حساب و كتاب دارد. «یُنَزِّلُ بِقَدَرٍ» ﴿ فرقان نذیر ﴾
۞ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُمْ و لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابی لَشَديد •⁷• اگر شكر کنید حتما بر (نعمت‌های) شما می‌افزایم، و اگر ناسپاسی كنید قطعا عذاب من بسیار سخت است! ۱. شكر نعمت مراحلی دارد: الف: شكر قلبی كه انسان همه‌ی نعمت‌ها را از خداوند بداند. ب: شكر زبانی، نظیر گفتن‌ «الْحَمْدُ لِلَّهِ». ج: شكر عملی كه با انجام عبادات و صرف كردن عمر و اموال در مسیر رضای خدا و خدمت به مردم به دست می‌آید. ۲. شكر در برابر نعمت‌های الهی بسیار ناچیز و غیرقابل ذكر است ۳. سنّت خداوند بر آن است كه شكر را وسیله‌ی ازدیاد نعمت قرار داده و این سنّت را قاطعانه اعلام كرده است. «تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ» ۴. با شكر، نه تنها نعمت‌های خداوند بر ما زیاد می‌شود، بلكه خود ما نیز رشد پیدا می‌كنیم، زیاد می‌شویم و بالا می‌رویم. «لَأَزِیدَنَّكُمْ» ﴿ فرقان نذیر ﴾
۞ إِنَّ الَّذينَ قَالوا رَبُّنا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلا هُمْ يَحْزَنُون •¹³• كسانی كه گفتند: «پروردگار ما اللّه است»، سپس استقامت كردند، نه ترسی برای آنان است و نه اندوهگین می‌شوند. ۱. ایمان به خدا، خوف از دیگران را از بین می‌برد. رَبُّنَا اللَّهُ‌ ... فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ‌ ۲. تنها كسانی از گذشته خود پشیمان نمی‌شوند كه همواره در راه خدا حركت می‌كنند. رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا ... لا هُمْ یَحْزَنُون ۳. انسان به طور طبیعی، خواهان آرامش و رفاه و زندگانی جاوید است و خداوند، راه رسیدن به تمام این خواسته‌ها را در گرو ایمان و عمل صالح پایدار می‌داند. پایداری بر حق مشكل است، ولی با پاداش بزرگی مثل بهشتِ پر نعمت و دور از حزن واندوه، آسان می‌شود. لذا باید كارهای سخت را با پاداش‌های بزرگ جبران كرد. ۴. مراد از اینكه گفتند (ربنا اللّه ) اقرار و شهادت به انحصار ربوبیت در خدای سبحان، و یـگـانـگـی او در آن اسـت. و مـراد از اسـتـقـامـتـشـان در مقابل شهادت خود، این است كه از آنچه كه شهادت به حقانیتش می دهند منحرف نمی شوند، و رفتاری بر خلاف آن و بر خلاف لوازم آن نمی كنند. ۵. (فـلا خـوف عـلیـهـم و لا هـم یـحـزنـون ) - یـعـنـی در پیش روی خود هیچ خطر محتملی ندارند، و هیچ عقابی حتی احتمالی در انتظارشان نیست، و به همین جهت خوف ندارند. و نیز هـیـچ مـكـروه قـطعی و محققی ندارند و به همین جهت اندوهی نخواهند داشت ؛ چون همیشه خوف جـایـی پـیـدا مـی شـود كـه پـای احـتـمـال خـطـری در بـیـن بـاشـد، و انـدوه وقـتـی بـه دل می آید كه خطری واقع شده باشد. ﴿ فرقان نذیر ﴾
۞ وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَىٰ يَدَيْهِ يَقُولُ يا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلا •²⁷• و روزی كه ستمكار دست‌های خود را به دندان گزد و گوید: ای كاش با پیامبر راهی پیش می‌گرفتم‌! ۱. «خذلان» این است كه انسان به حمایت كسی امید داشته باشد، ولی او انسان را رها كند. ۲. رها كردن راه انبیا ظلم است. (ظلم به خود و ظلم به انبیا) «یَعَضُّ الظَّالِمُ» ۳. دوستی‌های نامشروع امروز، فردای خطرناكی دارد. «یا لَیْتَنی» دوست در سرنوشت انسان مؤثّر است. ۴. ایمان به تنهایی كافی نیست، همراه بودن با انبیا نیز لازم است. «مَعَ الرَّسُولِ» ۵. ارتباط با انبیا هر چند اندك باشد، می‌تواند راه نجات باشد. «سَبِیلا ۶. دوستان منحرف، عوامل شیطانند. «فُلاناً خَلِیلًا- وَ كانَ الشَّیْطانُ»» ۷. نشانه‌ی دوست بد آن است كه انسان را غافل كند. «أَضَلَّنِی عَنِ الذِّكْر» ۸. گاهی عواطف دوستی، بر استدلال و منطق غلبه می‌كند. «أَضَلَّنِی عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جاءَنِی» ۹. خداوند با همه‌ی مردم اتمام حجّت می‌كند. «بَعْدَ إِذْ جاءَنِی» ﴿ فرقان نذیر ﴾
۞ وَالَّذينَ جاهَدوٱ فينا لَنَهْدِيَنَّهُم سُبُلَنا و إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ المحسنين •⁶⁹• و كسانی كه برای ما تلاش کنند، بدون شک آن ها را به راه‌های خود راهنمایی می‌كنیم؛ و قطعا خدا با نیکوکاران است! ۱. تعبیر به «جهاد» تعبیر وسیع ومطلقی است وهرگونه جهاد وتلاشی را كه در راه خدا وبرای او وبه منظور وصول به اهداف الهی صورت گیرد شامل می‌شود، خواه در طریق كسب معرفت باشد، یا جهاد با نفس، یا مبارزه با دشمن یا صبر بر طاعت، یا شكیبایی در برابر وسوسه معصیت، یا در مسیر كمك به افراد مستضعف، ویا انجام هر كار نیك دیگر. ۲. برای رسیدن به هدایت ویژه‌ی الهی، تلاش لازم است و باید گام اوّل را خود انسان بردارد. «جاهَدُوا- لَنَهْدِیَنَّهُمْ» ۳. گاهی، یك گام و یك لحظه تلاش خالصانه، هدایت و نجات ابدی را به دنبال دارد. (مانندقیام‌امام‌حسین) ۴. در مدیریّت و رهبری، لازم نیست تمام ابعاد كار از روز اوّل روشن باشد، همین كه گامی الهی بر داشته شد، در وسط راه، هدایت‌های غیبی می‌آید. «جاهَدُوا- لَنَهْدِیَنَّهُمْ» ۵. آنچه به تلاش‌ها ارزش می‌دهد، خلوص است. «فینا» ۶. راه‌های وصول به قرب الهی، محدودیّتی ندارد. «سُبُلَنا» ۷. به وعده‌های خداوند اطمینان داشته باشیم. «لَنَهْدِیَنَّهُمْ» (حرف‌لام‌ونون‌تأكید،نشانه‌های‌تأكیداست) ۸. نشانه‌ی نیكوكار بودن، تلاش در راه حقّ و اخلاص است. «جاهَدُوا فینا- لَمَعَ المُحْسِنین» ۹. همراه بودن خدای بزرگ با بنده‌ای ضعیف، یعنی رسیدن انسان به همه چیز. «إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ المُحْسِنین» ۱۰. خداوند، هم راه قرب را به ما نشان می‌دهد و هم تا رسیدن به مقصد، دست ما را می‌گیرد. لَنَهْدِیَنَّهُمْ‌ ... لَمَعَ المُحْسِنین ﴿ فرقان نذیر ﴾
۞ وَلا تَقُولُوٱ لِمَن يُقْتَلُ فی سَبيلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْيآءٌ ولـٰکنْ لا تَشعرون •¹⁵⁴• و به آنها كه در راه خدا كشته می‌شوند، مرده نگویید! بلكه آنان زنده‌اند، ولی شما نمی‌فهمید! ۱. اصولا در هر نهضتی گروهی راحت طلب و ترسو خود را كنار می‌كشند و علاوه بر اینكه خودشان كاری انجام نمی‌دهند، سعی در دلسرد كردن دیگران دارند. گروهی از این دسته در آغاز اسلام بودند كه هرگاه كسی از مسلمانان در میدان جهاد به افتخار شهادت نایل می‌آمد می‌گفتند: فلانی مُرد! و با اظهار تأسّف از مردنش، دیگران را مضطرب می‌ساختند. خداوند در پاسخ این سخنان مسموم با صراحت می‌گوید: كسانی كه در راه خدا جان می‌دهند آنها زنده اند، زنده جاویدان و از روزیهای معنوی در پیشگاه خدا بهره می‌گیرند، اما شما كه در چاردیواری محدود عالم ماده محبوس و زندانی هستید، این حقایق را نمی‌توانید درک كنید. ۲. نگرشهای محدود مادّی را باید با ایمان به خدا و گفته‌های او تكمیل و تصحیح كرد. «لا تَقولوا» ۳. تكالیف سخت، نیاز به پشتوانه اعتقادی و جبران خسارت‌ها دارد. آری، كسی كه بداند زنده است، به شهادت رو می‌كند. «لا تَقُولُوا ... أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ» ۴. شهادت، زمانی ارزش دارد كه در راه خدا باشد. «فِی سَبِیلِ اللَّه» ۵. پیكار در راه دین، از ارزشهای والا در پیشگاه خداوند است. «یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّه» ۶. روح، بعد از مرگ باقی است، هرچند جسم و بدن متلاشی شود. «أَحْیاءٌ» ۷. سرچشمه بسیاری از تحلیل‌ها، ناآگاهی از واقعیّات است. «لا تَقُولُوا، لا تَشْعُرُونَ» ﴿ فرقان نذیر ﴾
۞ وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَراتِ و بَشِّرِ الصّابرين •¹⁵⁵• و قطعاً شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، و ازدست‌دادنی در مالها و جانها و میوه‌هایتان، آزمایش می‌كنیم؛ و بشارت ده به استقامت‌كنندگان! ۱. آزمایش و امتحان یك برنامه و سنّت حتمی الهی است. «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ» ۲. باید بدانیم كه آزمایش‌های خداوند برای رفع ابهام نیست، بلكه برای شكوفایی استعدادها و پرورش و رشد انسان‌ها است. ۳. وسایل آزمایش الهی نیز تمام حوادث تلخ و شیرین و از جمله ترس و گرسنگی، زیان مالی و جانی و كمبود محصولات است. ترس از دشمن، محاصره‌ی اقتصادی، جنگ و جهاد و اعزام فرزندان و عزیزان به میدان‌های نبرد، از جمله امتحانات است. ۴. لازم نیست همه‌ی مردم با همه‌ی مسائل آزمایش شوند، بلكه ممكن است: الف: هركس با چیزی آزمایش شود. ب: فردی در آزمایشی روسفید باشد، ولی در امتحان دیگری رسوایی به بارآورد. ج: ممكن است آزمایش فردی، وسیله‌ی آزمایش دیگران نیز باشد. ۵. تمام جهان، صحنه آزمایش و تمام مردم حتّی پیامبران نیز مورد امتحان قرار می‌گیرند. ۶. مورد بشارت، در آیه بیان نشده است به خاطر همین شامل انواع بشارت‌های الهی می‌باشد. «بَشِّرِ الصّابرین» ﴿ فرقان نذیر ﴾
۞ واتقوٱ الله و یُعلِمُکم الله و اللهٌ بِکُل شیٍ علیم •²⁸²• و تقوای الهی پیشه کنید و خدا شما را آموزش میدهد، و خدا به همه چیز داناست.. ۱. معلم اصلی انسان، خداست و بهترین معلم خداست، که از همه چیز آگاهی دارد ۲. قرار گرفتن دو جمله تقوا و تعلیم کنار یک‌دیگر ، این مفهوم را می‌رساند که تقوا و خداپرستی ، اثر عمیقی در آگاهی و روشن‌بینی و فزون علم و دانش دارد او از همه مصالح و مفاسد مردم آگاه است و آنچه خیر و صلاح آنهاست، برای آنها مقرر می‌دارد ۳. عالم بودن معلم، یکی از مهم ترین ویژگی های معلم است ﴿ فرقان نذیر ﴾
۞فَإِذَا قُضِيَتِ الصَّلَاةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ•¹⁰• و هنگامی كه نماز(جمعه) پایان گرفت (شما آزادید) در زمین پراكنده شوید و از فضل خدا بطلبید، و خدا را بسیار یاد كنید شاید رستگار شوید! فضل الهی گاهی مادّی و گاهی معنوی است. در آیه چهارم همین سوره درباره بعثت‌ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشاءُ» و در این آیه درباره كسب و كار و تجارت می‌فرماید: «وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ». در فرهنگ قرآن، مالِ دنیا فضل الهی است، لذا در این آیه می‌فرماید: «وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ»، بعد از پایان نماز جمعه، به سراغ فضل خدا یعنی درآمد و تجارت بروید. چنانكه در جای دیگر، آن را «خیر» شمرده و می‌فرماید: «إِنْ تَرَكَ خَیْراً الْوَصِیَّةُ» ‌. اگر كسی خیری باقی گذارده، وصیت كند كه در اینجا مراد از خیر، مال دنیاست. پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله فرمود: هركس در بازار و محل كسب و كار با اخلاص خدا را یاد كند، در حالی كه مردم از خدا غافلند و به كارهای خود مشغولند، خداوند برای او هزار حسنه ثبت می‌كند و روز قیامت او را مورد مغفرت ویژه خویش قرار می‌دهد. ‌نشاط انسان برای عبادت باید بیش از نشاط او برای كسب درآمد باشد. درباره مورد عبادت فرمود: «فَاسْعَوْا إِلی‌ ذِكْرِ اللَّهِ» و در این آیه درباره تجارت می‌فرماید: «وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ» هر دو كلمه‌ «فَاسْعَوْا» و «ابْتَغُوا» به معنای تلاش و حركت است، لیكن در آیه اول واژه «سعی» و حرف «فاء» وجود دارد كه عشق و نشاط و سرعت در آن نهفته است. ﴿فرقان نذیر﴾
۞إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَٰٓئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ •²¹⁸• كسانی كه ایمان آورده، هجرت كرده و در راه خدا جهاد نموده‌اند، آنها امید به رحمت پروردگار دارند و خداوند آمرزنده و مهربان است. در شأن نزول نزول این آیه میخوانیم مؤمنانی كه هجرت و جهاد كردند، ولی هلال ماه رجب را با ماه جمادی‌الاخری اشتباه گرفتند و دست به قتال زدند، ناراحت نباشند. زیرا اشتباهشان مورد عفو است و آنان قصد انجام گناه نداشته‌اند. امید بدون عمل، آرزویی بیش نیست. چنانكه در آخرین آیه سوره‌ی كهف می‌خوانیم: «فَمَنْ كانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صالِحاً وَ لا یُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً» هركس امید به لقای پروردگار و رسیدن به مقام قرب را دارد، پس باید عمل خالصانه انجام دهد. آری، «رجاء»، آن امیدی است كه انسان مقدّمات رسیدن به آنرا فراهم كند. پیام‌ها: 1- رتبه‌ی ایمان، مقدّم بر عمل است. «آمَنُوا ...* هاجَرُوا وَ جاهَدُوا»* 2- امید به لطف پروردگار، مشروط به ایمان، هجرت و جهاد است. «آمَنُوا ... هاجَرُوا وَ جاهَدُوا ... أُولئِكَ یَرْجُونَ» 3- اصول افكار و اعمال اگر صحیح باشد، اشتباهات جزئی قابل عفو است. «آمَنُوا ... هاجَرُوا ... یَرْجُونَ» 4- به لطف خداوند امیدوار باشیم، نه به كارهای نیك خود. زیرا خطر سوءعاقبت و حبط عمل و عدم قبول اطاعت، تا پایان عمر در كمین است. «یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ» 5- چون بنده امیدوار به رحمت خداوند است، خداوند نیز اعلام می‌كند: آمرزنده و مهربان است. «یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ» 6- ارزش هجرت و جهاد آن است كه در راه خدا و برای او باشد. «فِی سَبِیلِ اللَّهِ» 7- مؤمنان و مهاجران مخلص نیز به رحمت و مغفرت او نیاز دارند. «آمَنُوا، هاجَرُوا ... یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ» 8- از خطای مهاجران و مجاهدان در راه خدا، باید گذشت. «وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ» ﴿فرقان نذیر﴾
۞مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا•²³• در میان مؤمنان مردانی هستند كه بر سر عهدی كه با خدا بستند صادقانه ایستاده‌اند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و بعضی دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند. امام حسین علیه السلام در كربلا هنگام وداع با اصحابش و گاهی بالای سر شهدا این آیه را تلاوت می‌فرمود. ‌ پیام‌ها: 1- همه‌ی اصحاب پیامبر و مؤمنان در یك درجه نیستند. «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ» 2- دفاع از حقّ تا مرز شهادت، نشانه‌ی صداقت در ایمان است. «صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ» 3- تعهّد، لازم الاجرا و عمل به آن نشانه صداقت است. «صَدَقُوا ما عاهَدُوا» 4- بزرگداشت شهدا، پیام و درسی قرآنی است. «فَمِنْهُمْ مَنْ قَضی‌ نَحْبَهُ» 5- انتظار شهادت نیز یك ارزش است. «وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ» آمادگی برای لقای‌ خداوند، از صفات مؤمنان است. 6- باب شهادت باز است. «وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ» 7- شهادت برخی مؤمنان، عامل عقب نشینی یا دلسردی دیگر مؤمنان نمی‌شود. (مؤمن با این‌كه شهادت دوستان و عزیزان خود را می‌بیند، باز خود در انتظار شهادت است) «وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ» 8- مؤمنان واقعی پایبند عهد و پیمان خود با خدا هستند و هیچ چیز حتّی شهادت دوستان و عزیزان، روحیه آنان را تغییر نمی‌دهد. «وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِیلًا» ﴿فرقان نذیر﴾
۞الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّآ أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُٓ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ•⁴⁰• همانها كه از خانه و شهر خود، به ناحق رانده شدند، جز اینكه می‌گفتند: «پروردگار ما، خدای یكتاست!» و اگر خداوند بعضی از مردم را بوسیله بعضی دیگر دفع نكند، دیرها و صومعه‌ها، و معابد یهود و نصارا، و مساجدی كه نام خدا در آن بسیار برده می‌شود، ویران می‌گردد! و خداوند كسانی را كه یاری او كنند (و از آیینش دفاع نمایند) یاری می‌كند؛ خداوند قوی و شكست ناپذیر است. 1- آوارگی از وطن روشن‌ترین نمونه مظلومیّت است. ظُلِمُوا ... الَّذِینَ أُخْرِجُوا 2- علاقه به وطن، حقّ طبیعی انسان واخراج از وطن، سلب این حقّ و سبب ظلم است. «أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ» 3- در قرآن، تبعید مفسدین‌فی‌الارض حقّ وتبعید مؤمنان ناحقّ است. «بِغَیْرِ حَقٍّ» 4- دینداری، سختی و ناگواری دارد. أُخْرِجُوا ... إِلَّا أَنْ یَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ‌ 5- مؤمنان، وسیله‌ی تحقّق اراده‌ی الهی‌اند. «دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ» (دفاع از خداوند است ولی بدست مؤمنین) 6- برای حفظ مراكز دینی، گاهی باید خون داد. دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ‌ ... 7- آنچه مهم است، دفاع از حریم مساجد است، خواه با جنگ باشد و وخواه با قلم و بیان و یا برنامه‌های دیگر. دَفْعُ اللَّهِ‌ ... 8- مهم‌ترین برنامه‌ی دشمن، نابودی مراكز دینی بیدار كننده است. «لَهُدِّمَتْ» (معابد، نشانه‌ی حضور دین در جامعه است). 9- نام عبادتگاه مهم نیست، كفّار و متجاوزین با یاد خدا و راه او به هر شكل و در هر كجا كه باشد مخالفند. «صَوامِعُ‌- بِیَعٌ‌- صَلَواتٌ‌- مَساجِدُ» 10- یاد خدا هدف اصلی و روح اعمال در مراكز دینی است. «یُذْكَرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ» 11- مساجدی مورد ستایش قرآن است كه در آنها از خداوند بسیار یاد شود و به حداقل اكتفا نشود. «كَثِیراً» (در هر مكانی كه بیشتر یاد او شود، مقدّس‌تر است) 12- امداد و نصرت الهی، بعد از حركت و تلاش ماست. «لَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ» ﴿فرقان نذیر﴾