eitaa logo
فلسفه تابع وحی
265 دنبال‌کننده
41 عکس
41 ویدیو
71 فایل
معرفی اندیشه فلسفه تابع وحی (فتوح) ارتباط با مدیر کانال: @yahyaab
مشاهده در ایتا
دانلود
29.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سخنرانی آیت الله مصباح یزدی پیرامون اهمیت پژوهش های بنیادی در علوم انسانی اسلامی/ دیدار مسئولان فرهنگستان علوم اسلامی قم،۱۳۹۰/قسمت اول
📢 فلسفۀ چگونگی را براساس قدرمتيّقنِ از مذهب تنظيم می‌كنيم. 📢 عقل اگر تسليم شود و خوب هم نوكریِ ائمۀ طاهرین (علیهم السلام) را بکند، خيلی قوی‌تر است از عقلِ افسارگسيخته. 💠 استاد سید منیرالدین حسینی الهاشمی: «ببينيد، اسلام برخواسته از هيچ فلسفه‌ای نيست. يعني هيچ‌يك از انبياء الهي، از آدم تا خاتم (صلی الله علیه و آله)، هيچ‌كدامشان شاگرد فيلسوف نبودند. فلاسفه، عقلا و هر كسي بتواند در محصولات كار فكري‌اش، تبعيت از اينها را اثبات كند، به همان نسبتي كه می‌تواند تبعيت را اثبات بكند، به همان نسبت با يك ياي نسبتي، عقل تسلیم [و] فلسفه اسلامي [درست] مي‌شود. در حقیقت، فلاسفه كأنَّه نوكر اين بزرگواران هستند، نه آقاي انبياء. آنها در خانه انبياء خدمت‌گزاریِ عقلي مي‌كنند. اگر ما اين را اين‌گونه فرض كنيم، آن وقت هيچ عيبي ندارد كه شما بگوييد ائمه طاهرين (علیهم‌السلام) يك دسته داشته‌اند كه در بحث چرائي مطلب را تمام كردند، يك دسته ديگر هم آمدند و بحث چيستي را تمام كردند، يك دسته ديگر بايد باشند بحث چگونگي را تمام بكنند. اين‌گونه نيست كه عقلا، تشريع‌كننده شرع بشوند... چه در آن كسي كه فقيه است و در كلمات دقت مي‌كند براي اين كه حكم تكليفي را به دست بياورد، و چه آن كسي كه حكم توصيفي را مي‌خواهد دقت كند... . حالا اين كه عقل در برابر شرع چه گونه است، حتماً عقل اگر تسليم باشد، خوب هم نوكري بكند، خوب هم كار بكند، خيلي قوی‌تر است [و] اصلاً با عقلي كه به اصطلاح افسارگسيخته است قابل‌قياس نيست. عقلي كه به شيطنت تبديل بشود هنري ندارد؛ حتماً هم دور خودش گيج مي‌چرخد. حالا بر گرديم اينجا. ما فلسفه شدن را اول براساس متيقنِ از مذهب تنظيم مي‌كنيم.» (کد پژوهشی ۳۸۰، ۱۳۷‌۷/۸/۲۷)
11.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گزارش استاد میرباقری از اندیشه فرهنگستان در محضر آیت الله مصباح یزدی
فلسفه تابع وحی
خداوند متعال مبدأ همه حقایق
🔶جمله" الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ" از بديع ترين بيانات قرآنى است‏ مرحوم علامه طباطبایی ره و جمله:" الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ" از بديع‏ترين بيانات قرآنى است، چون كلمه" حق" را مقيد به كلمه" من" كرده كه بر ابتدا دلالت مى‏كند و هيچ حرف ديگرى اين معنا را نمى‏رسانيد، مثلا اگر مى‏فرمود:" الحق مع ربك، حق با رب تو است"، نه تنها آن معنا را نمى‏رسانيد، بلكه بويى از شرك در آن احساس مى‏شد، يعنى ممكن بود كسى خيال كند كه‏خداى تعالى و حق، دو موجود باهمند و نيز بويى از عجز از آن احساس مى‏شد، چون ممكن بود كسى خيال كند كه خداى تعالى به خودى خود ناتوان است و حق او را يارى مى‏كند. نكته‏اى كه از كلمه" من" فهميده مى‏شود اين است كه در عالم آنچه حق است و هر قضيه و حكمى كه داراى واقعيت مى‏باشد، هر چه بوده و هر قدر هم كه بديهى باشد، همچون قضيه:" عدد چهار زوج است" و" عدد يك نصف عدد دو است" و ... بديهى و ضرورى مى‏باشد، بالآخره انسان آن را از خارج گرفته، يعنى از واقعيت هستى اخذ كرده است و واقعيت خارج، همه‏اش وجود و وجود همه‏اش از ناحيه خداى تعالى است، هم چنان كه خير همه‏اش از او است، و به همين جهت است كه از صفات خداى تعالى است كه:" لا يُسْئَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَ هُمْ يُسْئَلُونَ" «1»، پس غير او هر عملى بكند، وقتى بازخواست نمى‏شود كه عملش حق باشد. و اما فعل خداى تعالى چون از مقوله وجود است، قهرا صورت علميه‏اش جز حق نمى‏تواند چيز ديگرى باشد. ساده‏تر بگويم: فعل خدا دو جور نيست تنها يك جور است آن هم حق. 📚ترجمه تفسير الميزان، ج‏3، ص: 335
استاد ميرباقري.mp3
20.13M
بخشی از سخنان استاد میرباقری در جمع طلاب مدرسه مشکات-1396. پیرامون بررسی دیدگاه شهید صدر ره در نسبت «علم و مکتب»، «ارزش و توصیف»، «باید و هست»، «عقل و وحی»، «فقه و کارشناسی»، جهت داری علوم و دیگر مباحث معرفت شناسی
ليبراليسم- نهايي- مقدمه كتاب-سايت- 22 دي 1400 (1).docx
178.1K
ليبراليسم: ريشۀ فساد و چپاول دكتر مسعود درخشان ****** مقدمه‌اي براي كتاب دستبرد ناپيدا
هدایت شده از با نهج البلاغه
بسم الله 🔵وقتی آیة الله صافی گلپایگانی به خود اجازه نمیداد از نهج البلاغه بنویسد.... ایشان در مقدمه کتاب الاهیات در نهج البلاغة درباره اینکه وقتی از او خواستند درباره نهج البلاغه مقاله ای بنویسد، چه حالی پیدا کرد نوشته اند: حقیر با توجه به عجز و قصوری که دارم جسارت ورود در این امر بزرگ را نداشتم و واقعا دور از ادب می دیدم که در این میدان وسیع و بی کرانه ای که تهمتنان و پهلوانان، توانایی عرض وجود ندارند ضعیفی چون من قدم گذارد. نهج البلاغه را با آن الفاظ وکلمات اعجاز آمیز و مطالب و مضامین بلند، و حقایق متعالی در رشته های مختلف علمی و دینی، و عمیق ترین مباحث فلسفی و الهی، برنامه ها، و هدایتهای بی نظیر اجتماعی، سیاسی، حکومتی، اخلاقی، صلح و جنگ که پس از کلام خدا و گفتار رسول خدا- صلی الله علیه و آله- مافوق گفتار تمام فلاسفه، و هر گوینده ای است در عرش اعلی می دیدم و خود را در خاک مسکنت و فقر علمی و نیازمندی، پس به جای اینکه قدمی برای قبول این دعوت به پیش گذارم هزاران فرسنگ عقب می‌نشینم؛ من کجا و هوس پرواز به آسمان بلند اندیشه‌های تابناک علی- علیه السلام- کجا؟! من کجا و ارتباط با کتابی که هر چه توسن اندیشه ی محققان و متفکران تندتر می رود کرانه آن دورتر به نظر می رسد و بر وسعت آن افزوده می شود! این چه کتابی است که حقایق و معانی متعالیش تمام نمی شود، و هر چه بگویند و بنویسند باز هم پیرامون آن ناگفته ها بسیار، و هر دوره و هر عصر بگونه‌ای دیگر جلوه دارد، و خردمندان روشن ضمیر، و دانشمندان زحمت کشیده را به مبانی و حقایق دیگر جلب می کند. الله اکبر از غیب وجود علی که منبع این حقایق، و درکهای متعالی است! الله اکبر از زبان گویا و بیان رسا و شیوایش که این حقایق نامتناهی را در قالب الفاظ و کلمات و حروف متناهی به گوش بشریت خواند و رمز: «انی اعلم ما لا تعلمون» را آشکار و معنی: «ثم اورثنا الکتاب الذین اصطفینا من عبادنا» و مصداق: «و من عنده علم الکتاب» [3] را نشان داد. نه فقط ضعیفانی چون مرا یارایی نزدیک شدن به قله شامخ مقاصد علی نیست بلکه دانشمندان و متفکران بزرگ که سالها در این وادی، اسب تلاش و کوشش و طلب رانده و شب و روزشان را با نهج البلاغه گذرانده و به تفکر و تامل پرداخته اند، عجز خود را از وصول به آن بیشتر درک کرده اند. پس چه باید کرد و چه باید گفت و نوشت؟ آیا نباید قلم به دست گرفت و زبان باز کرد و سخنی گفت، چون مقال و کلامی در خور این موقف متعالی نداریم؟ یا باید گفت و نوشت، و در زمره و گروه خریداران یوسف نشست، که سزاوار است هر کس به گمان خود قطره ای از این اقیانوس بیکران بردارد یا دانه ای از این خرمن بیحد و حصر برگیرد و آن را در معرض نظر دیگران قرار دهد که از آن استفاده کنند و بهره مند شوند و یا آن را بررسی نمایند. بالاخره آنان که در نهج البلاغه مطالعه و مراجعه دارند آشنایی و ارتباطی با این کتاب کریم عظیم پیدا کرده اند که دیگران ندارند آیا بهتر نیست که همین آشنایی و ارتباطی را که در حد معرفت و سرمایه علمی خودشان حاصل کرده اند در اختیار دیگران بگذارند تا آنان نیز معلومات و تحقیقات خود را بر آن بیفزایند و به طور جمعی و با همکاری یکدیگر به سوی مقاصد نهج البلاغه سفر نمایند؟ یقینا این بهتر است. بنابراین، این ناچیز نیز به خود جرات داد و از خداوند تعالی استخاره نمود و از موقع رفیع ولایت حضرت مولی- علیه السلام- ضمن عرض معذرتهای شایان، استجازه کرد که موروار، ران ملخی را به درگاه چاکران آن سلیمان ملک ولایت هدیه نماید و: «ان الهدایا علیمقدار مهدیها». 57 https://eitaa.com/banahjolbalaghe لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
هدایت شده از عصر انقلاب
18.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
استاد احمدی شاهرودی، استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم: ◼️ هیچ روایتی نداریم که اعتقادات باید مستند به برهان باشد! ◼️ مزخرف است که می‌گویند انسان باید تحقیق کند و اعتقاداتش از روی برهان باشد! ◼️ کجا داریم که ائمه (ع) به یکی از شیعیان گفته باشند باید بروی و تحقیق کنی! ◼️ دو مطلب مسلم است: شیعه به جهنم نمی‌رود، غیرشیعه به بهشت نمی‌رود! ◼️ اگر کسی احتمال دهد غیرشیعه به بهشت می‌رود، او نیز به بهشت نمی‌رود! ◼️ اگر کسی به کشتگان از غیرشیعه شهید بگوید احمق است! ◼️ غیرشیعه اگر در راه خدا کشته شود شهید نیست!