11.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گزارش استاد میرباقری از اندیشه فرهنگستان در محضر آیت الله مصباح یزدی
فلسفه تابع وحی
خداوند متعال مبدأ همه حقایق
🔶جمله" الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ" از بديع ترين بيانات قرآنى است
مرحوم علامه طباطبایی ره
و جمله:" الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ" از بديعترين بيانات قرآنى است، چون كلمه" حق" را مقيد به كلمه" من" كرده كه بر ابتدا دلالت مىكند و هيچ حرف ديگرى اين معنا را نمىرسانيد، مثلا اگر مىفرمود:" الحق مع ربك، حق با رب تو است"، نه تنها آن معنا را نمىرسانيد، بلكه بويى از شرك در آن احساس مىشد، يعنى ممكن بود كسى خيال كند كهخداى تعالى و حق، دو موجود باهمند و نيز بويى از عجز از آن احساس مىشد، چون ممكن بود كسى خيال كند كه خداى تعالى به خودى خود ناتوان است و حق او را يارى مىكند.
نكتهاى كه از كلمه" من" فهميده مىشود اين است كه در عالم آنچه حق است و هر قضيه و حكمى كه داراى واقعيت مىباشد، هر چه بوده و هر قدر هم كه بديهى باشد، همچون قضيه:" عدد چهار زوج است" و" عدد يك نصف عدد دو است" و ... بديهى و ضرورى مىباشد، بالآخره انسان آن را از خارج گرفته، يعنى از واقعيت هستى اخذ كرده است و واقعيت خارج، همهاش وجود و وجود همهاش از ناحيه خداى تعالى است، هم چنان كه خير همهاش از او است، و به همين جهت است كه از صفات خداى تعالى است كه:" لا يُسْئَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَ هُمْ يُسْئَلُونَ" «1»، پس غير او هر عملى بكند، وقتى بازخواست نمىشود كه عملش حق باشد. و اما فعل خداى تعالى چون از مقوله وجود است، قهرا صورت علميهاش جز حق نمىتواند چيز ديگرى باشد. سادهتر بگويم: فعل خدا دو جور نيست تنها يك جور است آن هم حق.
📚ترجمه تفسير الميزان، ج3، ص: 335
استاد ميرباقري.mp3
20.13M
بخشی از سخنان استاد میرباقری در جمع طلاب مدرسه مشکات-1396. پیرامون بررسی دیدگاه شهید صدر ره در نسبت «علم و مکتب»، «ارزش و توصیف»، «باید و هست»، «عقل و وحی»، «فقه و کارشناسی»، جهت داری علوم و دیگر مباحث معرفت شناسی
ليبراليسم- نهايي- مقدمه كتاب-سايت- 22 دي 1400 (1).docx
178.1K
ليبراليسم: ريشۀ فساد و چپاول
دكتر مسعود درخشان
******
مقدمهاي براي كتاب دستبرد ناپيدا
هدایت شده از با نهج البلاغه
بسم الله
🔵وقتی آیة الله صافی گلپایگانی به خود اجازه نمیداد از نهج البلاغه بنویسد....
ایشان در مقدمه کتاب الاهیات در نهج البلاغة درباره اینکه وقتی از او خواستند درباره نهج البلاغه مقاله ای بنویسد، چه حالی پیدا کرد نوشته اند:
حقیر با توجه به عجز و قصوری که دارم جسارت ورود در این امر بزرگ را نداشتم و واقعا دور از ادب می دیدم که در این میدان وسیع و بی کرانه ای که تهمتنان و پهلوانان، توانایی عرض وجود ندارند ضعیفی چون من قدم گذارد.
نهج البلاغه را با آن الفاظ وکلمات اعجاز آمیز و مطالب و مضامین بلند، و حقایق متعالی در رشته های مختلف علمی و دینی، و عمیق ترین مباحث فلسفی و الهی، برنامه ها، و هدایتهای بی نظیر اجتماعی، سیاسی، حکومتی، اخلاقی، صلح و جنگ که پس از کلام خدا و گفتار رسول خدا- صلی الله علیه و آله- مافوق گفتار تمام فلاسفه، و هر گوینده ای است در عرش اعلی می دیدم و خود را در خاک مسکنت و فقر علمی و نیازمندی، پس به جای اینکه قدمی برای قبول این دعوت به پیش گذارم هزاران فرسنگ عقب مینشینم؛
من کجا و هوس پرواز به آسمان بلند اندیشههای تابناک علی- علیه السلام- کجا؟!
من کجا و ارتباط با کتابی که هر چه توسن اندیشه ی محققان و متفکران تندتر می رود کرانه آن دورتر به نظر می رسد و بر وسعت آن افزوده می شود!
این چه کتابی است که حقایق و معانی متعالیش تمام نمی شود، و هر چه بگویند و بنویسند باز هم پیرامون آن ناگفته ها بسیار، و هر دوره و هر عصر بگونهای دیگر جلوه دارد، و خردمندان روشن ضمیر، و دانشمندان زحمت کشیده را به مبانی و حقایق دیگر جلب می کند.
الله اکبر از غیب وجود علی که منبع این حقایق، و درکهای متعالی است! الله اکبر از زبان گویا و بیان رسا و شیوایش که این حقایق نامتناهی را در قالب الفاظ و کلمات و حروف متناهی به گوش بشریت خواند و رمز: «انی اعلم ما لا تعلمون» را آشکار و معنی: «ثم اورثنا الکتاب الذین اصطفینا من عبادنا» و مصداق: «و من عنده علم الکتاب» [3] را نشان داد.
نه فقط ضعیفانی چون مرا یارایی نزدیک شدن به قله شامخ مقاصد علی نیست بلکه دانشمندان و متفکران بزرگ که سالها در این وادی، اسب تلاش و کوشش و طلب رانده و شب و روزشان را با نهج البلاغه گذرانده و به تفکر و تامل پرداخته اند، عجز خود را از وصول به آن بیشتر درک کرده اند.
پس چه باید کرد و چه باید گفت و نوشت؟ آیا نباید قلم به دست گرفت و زبان باز کرد و سخنی گفت، چون مقال و کلامی در خور این موقف متعالی نداریم؟ یا باید گفت و نوشت، و در زمره و گروه خریداران یوسف نشست، که سزاوار است هر کس به گمان خود قطره ای از این اقیانوس بیکران بردارد یا دانه ای از این خرمن بیحد و حصر برگیرد و آن را در معرض نظر دیگران قرار دهد که از آن استفاده کنند و بهره مند شوند و یا آن را بررسی نمایند.
بالاخره آنان که در نهج البلاغه مطالعه و مراجعه دارند آشنایی و ارتباطی با این کتاب کریم عظیم پیدا کرده اند که دیگران ندارند آیا بهتر نیست که همین آشنایی و ارتباطی را که در حد معرفت و سرمایه علمی خودشان حاصل کرده اند در اختیار دیگران بگذارند تا آنان نیز معلومات و تحقیقات خود را بر آن بیفزایند و به طور جمعی و با همکاری یکدیگر به سوی مقاصد نهج البلاغه سفر نمایند؟ یقینا این بهتر است.
بنابراین، این ناچیز نیز به خود جرات داد و از خداوند تعالی استخاره نمود و از موقع رفیع ولایت حضرت مولی- علیه السلام- ضمن عرض معذرتهای شایان، استجازه کرد که موروار، ران ملخی را به درگاه چاکران آن سلیمان ملک ولایت هدیه نماید و: «ان الهدایا علیمقدار مهدیها».
#با_شیفتگان_نهج 57
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
لینک کانال↙️
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
هدایت شده از عصر انقلاب
18.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
استاد احمدی شاهرودی، استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم:
◼️ هیچ روایتی نداریم که اعتقادات باید مستند به برهان باشد!
◼️ مزخرف است که میگویند انسان باید تحقیق کند و اعتقاداتش از روی برهان باشد!
◼️ کجا داریم که ائمه (ع) به یکی از شیعیان گفته باشند باید بروی و تحقیق کنی!
◼️ دو مطلب مسلم است: شیعه به جهنم نمیرود، غیرشیعه به بهشت نمیرود!
◼️ اگر کسی احتمال دهد غیرشیعه به بهشت میرود، او نیز به بهشت نمیرود!
◼️ اگر کسی به کشتگان از غیرشیعه شهید بگوید احمق است!
◼️ غیرشیعه اگر در راه خدا کشته شود شهید نیست!
هدایت شده از خانه معارف طلاب جوان
دنیا بر خلاف آنچه که اهل دنیا و مادیون القاء میکند، جنگل نیست، محل زد و خورد و کشتن و کشته شدن نیست، محل توافق و تلائم است.
این دیالکتیکی که غربیها، هگل و ماکس و دیگران درست کردند که مبنای جامعه بر تضاد است؛ اسلام، عکس این را میگوید، مبنای جامعه بر تزاوج و تراوُد و تراحم، اینهاست. مبنای جامعه، این است. مبنای تاریخ هم این است.
این را یکی از حرفهایی که جا دارد اهل فکر در قرآن دنبال کنند، بنده یک وقتی دنبال کردم سالها پیش، مسألۀ زوجیت است در قرآن، ازواج، «و جعلناکم ازواجاً». هم در مورد انسان و هم در مورد همۀ اشیاء و ممّا لاتَعلمون، اینها همه به صورت زوجیت است.
این دیالکتیکِ اسلامی، این است که تفکرِ اسلامی، آن شکل جامعه و پیشرفت جامعه و حرکت جامعه و حرکت تاریخ و اینها بر اساس تضاد نیست، بر اساس تراحم است، بر اساس توادّ است، بر اساس همکاری است، بر اساس تزاوج است. این است که جامعه را پیش میبرد. این تفکر بایستی بر زندگی ما حاکم باشد.
سید علی خامنه ای. درس 332 صلاه مسافر.
@khanemaaref
15.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نقل مرحوم آیت الله علوی گرگانی از علامه طباطبایی در انگیزه نگارش المیزان
هدایت شده از مرکز تحقیقات اسلامی - مشهدمقدس
انسان و سرنوشت (چالش علیت و اختیار) - استاد سبحانی، استاد زمانی.mp3
30.1M
هدایت شده از مرکز تحقیقات اسلامی - مشهدمقدس
انسان و سرنوشت (چالش علیت و اختیار) - استاد سبحانی، استاد زمانی 2.mp3
29.63M