eitaa logo
فلسفه تابع وحی
261 دنبال‌کننده
41 عکس
41 ویدیو
71 فایل
معرفی اندیشه فلسفه تابع وحی (فتوح) ارتباط با مدیر کانال: @yahyaab
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از عصر انقلاب
18.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
استاد احمدی شاهرودی، استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم: ◼️ هیچ روایتی نداریم که اعتقادات باید مستند به برهان باشد! ◼️ مزخرف است که می‌گویند انسان باید تحقیق کند و اعتقاداتش از روی برهان باشد! ◼️ کجا داریم که ائمه (ع) به یکی از شیعیان گفته باشند باید بروی و تحقیق کنی! ◼️ دو مطلب مسلم است: شیعه به جهنم نمی‌رود، غیرشیعه به بهشت نمی‌رود! ◼️ اگر کسی احتمال دهد غیرشیعه به بهشت می‌رود، او نیز به بهشت نمی‌رود! ◼️ اگر کسی به کشتگان از غیرشیعه شهید بگوید احمق است! ◼️ غیرشیعه اگر در راه خدا کشته شود شهید نیست!
دنیا بر خلاف آنچه که اهل دنیا و مادیون القاء می‌کند، جنگل نیست، محل زد و خورد و کشتن و کشته شدن نیست، محل توافق و تلائم است. این دیالکتیکی که غربی‌ها، هگل و ماکس و دیگران درست کردند که مبنای جامعه بر تضاد است؛ اسلام، عکس این را می‌گوید، مبنای جامعه بر تزاوج و تراوُد و تراحم، اینهاست. مبنای جامعه، این است. مبنای تاریخ هم این است. این را یکی از حرفهایی که جا دارد اهل فکر در قرآن دنبال کنند، بنده یک وقتی دنبال کردم سالها پیش، مسألۀ زوجیت است در قرآن، ازواج، «و جعلناکم ازواجاً». هم در مورد انسان و هم در مورد همۀ اشیاء و ممّا لاتَعلمون، اینها همه به صورت زوجیت است. این دیالکتیکِ اسلامی، این است که تفکرِ اسلامی، آن شکل جامعه و پیشرفت جامعه و حرکت جامعه و حرکت تاریخ و اینها بر اساس تضاد نیست، بر اساس تراحم است، بر اساس توادّ است، بر اساس همکاری است، بر اساس تزاوج است. این است که جامعه را پیش می‌برد. این تفکر بایستی بر زندگی ما حاکم باشد. سید علی خامنه ای. درس 332 صلاه مسافر. @khanemaaref
15.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نقل مرحوم آیت الله علوی گرگانی از علامه طباطبایی در انگیزه نگارش المیزان
انسان و سرنوشت (چالش علیت و اختیار) - استاد سبحانی، استاد زمانی.mp3
30.1M
🔈 انسان و سرنوشت (چالش علیت و اختیار) ۱ 🔹ارائه: استاد سبحانی، استاد زمانی ❗️دسترسی به فهرست نشست‌ها، فایل تصویری و صوت با کیفیت بالا صرفا در پیام‌رسان تلگرام 🔻مرکز تحقیقات اسلامی مشهد مقدس تلگرام | ایتا | واتس‌اپ 👤ارتباط با ما تلگرام | ایتا | واتس‌اپ
انسان و سرنوشت (چالش علیت و اختیار) - استاد سبحانی، استاد زمانی 2.mp3
29.63M
🔈 انسان و سرنوشت (چالش علیت و اختیار) ۲ 🔹ارائه: استاد سبحانی، استاد زمانی ❗️دسترسی به فهرست نشست‌ها، فایل تصویری و صوت با کیفیت بالا صرفا در پیام‌رسان تلگرام 🔻مرکز تحقیقات اسلامی مشهد مقدس تلگرام | ایتا | واتس‌اپ 👤ارتباط با ما تلگرام | ایتا | واتس‌اپ
29.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عقل خودبنیان دینی 📍استاد حکیمی دو ادعای کلی دارد که در ظاهر متناقض است. از یکسو معتقد به استقلال معرفت‌ شناسی دین و یا به تعبیر دیگر معتقد است قرآن در معارف خودش مستقل است و هیچ‌ چیزی را در حوزه معرفت شریک قرآن قرار نمی‌دهیم. از سوی دیگر ایشان بر معرفت بنیادین عقل تاکید دارد و می‌فرماید عقل، یک بنیاد بنیادین است. یا به تعبیر دیگر ایشان معتقد است که ما از طریق عقل می‌توانیم معارف اساسی و بنیادین دین را کشف کنیم، بفهمیم، تصدیق کنیم و ارائه کنیم. ایشان این دو ادعا را قابل جمع می‌داند و اساسا آقای حکیمی، نظریه درست و منطبق با حقیقت را جمع میان این دو ادعا می‌داند. 📚سلسله نشست‌های بازخوانی الحیات 🎤سخنرانی استاد محمد تقی سبحانی 🌐کانون توحید (۱۴۰۱/۰۱/۲۶) 🆔 @mohamadrezahakimi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 پرفسور مسعود درخشان: 🔻 🔸 اگر ما امیرالمؤمنین علیه‌السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها را نداشتیم، چه خاکی باید بر سرمان می‌ریختیم؟! اگر اینها را نداشتیم، باید دنبال جان‌رالز و جان‌لاک (پدر لیبرالیسم) و دنبال بقیه می‌رفتیم! 🔸 درواقع اگر ما اهل‌بیت علیهم‌السلام را نداشتیم، نیازی نبود خاکی بر سرمان بریزیم! چون دیگران جای آنها را می‌گرفتند: جان‌رالز می‌آمد، جان‌لاک می‌آمد، هایِک می‌آمد، کارل‌منگر می‌آمد! کینز را داشتیم، مارکس را داشتیم، انگلس را داشتیم، ساموئلسون را داشتیم و بقیه را داشتیم و همۀ اینها با ما بودند و باید نوکری آنها را می‌کردیم. کمااینکه بعضی‌ها اینها دارند و تعریف «آزادی» و تعاریف دیگر را از آنها می‌گیرند! خدا را شکر که ما این‌گونه نشدیم.
هدایت شده از نردبان فقاهت
✳️ «انسان، حیوان ناطق»؟! (3) ✔️ آیت الله جوادی آملی: 🔸 الآن پیش ما انسان، فصل اخیرش «ناطق» است؛ «جوهر، جسم، نام، حساس، متحرک بالإرادة، ناطق» این ناطق را ما «فصل اخیر» میدانیم، اما در دعای نورانی امام سجاد(علیه‌السلام) ناطق، فصل اخیر نیست بلکه «حامد» فصل اخیر است؛ یعنی اگر انسان ناطق بود ولی خدا را حمد نکرد، انسان نیست! 🔹 مسلماً حضرت که نمی‌خواهد به کسی اهانت کند و بد بگوید! بلکه می‌گوید اگر کسی نداند این نعمت از کیست و این نعمت را بجا صرف نکند و لساناً نگوید «الحمد لله رب العالمین» بله! او «حیوان ناطق» است اما انسان نیست، چون فصل اخیر انسان، حامد بودن و حمید بودن است. @Nardebane_feghahat
👓 برای نخواندن‌هایتان برنامه‌ریزی کنید! توصیه‌های نمایشگاه کتابی (بخش سوم) 💠 استاد سیّد محمّدمهدی میرباقری: ◀️ ما گاهی فکر می‌کنیم که چه باید بخوانیم، ولی فکر نمی‌کنیم که چه نباید بخوانیم! روی این هم فکر کنید که چه نباید بخوانیم. گاهی به ذهن خودم می‌آمد که روی بعضی قفسه‌هایی که اشتغالات غیرضروری ایجاد می‌کند و از مطالعات اصلی باز می‌دارد، یک پرده بکشم؛ چون هوس بی‌خودی در آدم ایجاد می‌کند. ◀️ برای نخواندن‌هایتان هم باید برنامه‌ریزی کنید. آن‌قدر کتاب چاپ می‌شود که شما پشت جلدش را هم نمی‌توانید ببینید! اگر بخواهید ببینید روزتان تباه می‌شود! آن‌قدر مجله چاپ می‌شود که شما پشت جلدهایش را هم اگر بخواهید ببینید روزتان شب می‌شود. آن‌قدر روزنامه هست که شما سرتیترهایش را اگر بخواهید بخوانید صبحتان شب می‌شود. [آن‌قدر خبر و پیام تولید می‌شود که اگر همه را رصد و دنبال کنید، از زندگی‌تان و از کارهای اصلی‌تان باز می‌مانید.] پس باید برای نخواندن‌هایتان هم فکری کنید. ◀️ با یک تدبیر و برنامه‌ریزی‌ فکر کنید که چه لازم دارید که بخوانید. هر مطالعه‌ای برای ما هوس ایجاد نکند. برای مثال، اگر انسان به یک فروشگاه زنجیره‌ای یا یک فروشگاه بزرگ می‌رود، این‎طور نباشد که این فروشگاه هوس‌انگیزی بکند و مصرف شما را بالا ببرد. اصلاً این فروشگاه‌‌ها را که درست می‌کنند خودش عامل توسعه مصرف است. آدم داخلش که می‌رود تحریک به مصرف بالا می‌شود؛ یکی از بسترهایی که مبدأ بالا رفتن مصرف خانوار هست، همین فروشگاه‌های زنجیره‌ای است؛ انسان یک جنس می‌خواهد بخرد، می‌بیند یک سبد بزرگ جنس برداشته و به خانه آورده. یک جنس نیاز داشته، به آنجا رفته و اجناس متنوع را دیده و تحریک شده. علم هم همین‌طوری است. مواظب باشید که بی‌خودی تحریک نشوید. ◀️ موضوع را بررسی کنید و بعد مطالعه کنید. مشاوره بگیرید که باید چه بخوانیم و چه چیز را نباید بخوانیم. آنچه طبق بررسی و مشاوره، نباید بخوانید، نخوانید آنچه باید بخوانید بخوانید. این‎طور نباشد که امروز وقتی یک سؤال روان‌شناسی از ما کردند، برویم چهار تا کتاب روان‌شناسی بخوانیم! معنی ندارد! چون فردا هم یک کسی، از جامعه‌شناسی از ما می‌پرسد! پس‌فردا از فیزیک می‌پرسد! مواظب باشید که در این موضوع که چه باید بخوانیم و چه نباید بخوانیم، فکر کنید. هم فکر کنید و هم مشاوره بگیرید.» @mirbaqeri_ir @HozeTwit
👓 مقدمه اسفار واقعا جالبه! ملاصدرا علیه الرحمه می‌گه ما نوکر دربست روایات هستیم! صدرا شرح اصول کافی داره، خودش در جای جای اسفار می‌گه مرگ بر فلسفه ای که بیاد شرعیات رو زیر سوال ببره! اونوقت یه عده می‌گن صدرا مخالف شرعیات بوده!!! ❗️ اصلا اول اسفار می‌گه تصفیه نفس و تهذیب نکردی و عقایدت و اساس معارفت رو محکم نکردی نیا این فلسفه رو بخون! واقعا چطور برخی به این مرد نازنین اینطور تهمت می‌زنند😞 🔹 فألقينا زمام أمرنا إليه و إلی رسوله النذير المنذر فکل ما بلغنا منه آمنا به و صدقناه و لم نحتل أن نخيل له وجها عقليا و مسلکا بحثيا بل اقتدينا بهداه و انتهينا بنهيه امتثالا لقوله تعالی ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا حتی فتح الله علی قلبنا ما فتح فأفلح ببرکة متابعته و أنجح. ✅ فابدأ يا حبيبی قبل قراءة هذا الکتاب بتزکية نفسک عن هواها قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها و استحکم أولا أساس المعرفة و الحکمة- ثم ارق ذراها و إلا کنت ممن أتی اللَّهُ بُنْيانَهُمْ مِنَ الْقَواعِدِ فَخَرَّ عَلَيْهِمُ السَّقْفُ إذ أتاها و لا تشتغل بترهات عوام الصوفية من الجهلة و لا ترکن إلی أقاويل المتفلسفة! 📕 مقدمه الاسفار الاربعه @HozeTwit
mofidi.mp3
3.32M
معاد جسمانی- استاد مفیدی
💠💠💠💠💠 سلسله مباحث مفاهیم کلیدی هستی شناسی مبتنی بر وحی مفهوم «الوهیت»، «ربوبیت»، «ولایت» در کانال : فلسفه تابع وحی 🔻🔻🔻🔻🔻 https://eitaa.com/fotoooh
▫️به مناسبت سالروز بزرگداشت صدرالمتالهین شیرازی، فرهنگستان علوم اسلامی قم برگذار میکند: 🔰سلسله نشست علمی با موضوع امتداد‌حکمت(چیستی_چرایی_چگونگی) 🔹جلسه اول با ارائه: استاد محمد تقی سبحانی(مدیر پژوهشکده کلام اهل البیت و بنیاد امامت) استاد احمد‌حسین شریفی(مدیر موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران) دبیر علمی: حجت الاسلام حامد آرین پور 📍مکان:خیابان الغدیر_کوچه‌۱۰_ساختمان مفید_طبقه اول 🕛زمان: پنج‌شنبه_ ۵خرداد ساعت ۱۰ونیم صبح الی ۱۳ @monir_ol_din
فلسفه تابع وحی
💠💠💠💠💠 سلسله مباحث مفاهیم کلیدی هستی شناسی مبتنی بر وحی مفهوم «الوهیت»، «ربوبیت»، «ولایت» در کانال :
در ابتدا به مفهوم شناسی «الوهیت»، «ربوبیت» و «ولایت» از منابع کتاب و سنت خواهیم پرداخت سپس به امتداد فلسفی این مفاهیم در فلسفه صدرایی و فلسفه نظام ولایت می پردازیم و در نهایت دیدگاه مختار در مساله را تبیین خواهیم کرد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔶🔶🔶 دین شناسی «دین» در تلقی رایج علما و اندیشمندان امامیّه به مجموعه «اخلاق، اعتقادات و احکام» تعریف می شود که موجب تأمین صلاح و سعادت او در دنیا و آخرت می‌گردد. این مجموعه از معارف و آموزه‌ها متشکل از «ارزش های اخلاقی»، «هست و نیست‌های اعتقادی» و «بایدونبایدهای تکلیفی» که توسط سه دانش «اخلاق، کلام و فقه» پدید می آید، «شریعت» نام نهاده شده است. طبق این تعریف، «دین» که با «شریعت» برابر است از سنخ آموزه ها، مفاهیم، گزاره ها، دستورالعمل، پیام و مقوله هایی از این دست که عمدتاً ماهیت «معرفتی» دارند، خواهد بود. حال اینکه جای این پرسش وجود دارد که آیا به لحاظ وجودی، حقیقت «دین»، از سنخ علم و دانش و گزاره است و «دین» محدود به «شریعت» می‌شود؟ این تلقی از دین از کجا ناشی شده و به کجا مستند است؟ آیا این تلقی از دین، به آموزه‌های اهل‌بیت:مستند است؟ یا اینکه در معارف اهل‌بیت:تصویر کامل‌تری از «دین» به دست می‌آید؟ برای تبیین جامع و کامل «دین» می بایست بین دو سیر دین تفکیک نمود: 1. سیر نزولی دین 2. سیر صعودی دین «دین» در سیر اول حقیقتی است که از مقام قدس ربوبی نازل می شود فارغ از اینکه ما انسان ها چه نسبتی با آن برقرار می کنیم، اما «دین» در سیر دوم، تحقق مرتبه اول دین در قوای انسانی است که می توان آن را «دینداری» نام نهاد. اینکه انسان در قلب و ذهن و رفتار خود چه «وصفی از اخلاق» و چه «معرفتی از عقاید» و چه «عملی از احکام» را محقق می سازد به مرتبه دوم مربوط می شود. بنابراین مقصود از سیر نزولی دین، حقیقت وجودی و ثبوتی دین، فارغ از کیفیت مواجهه انسان با دین است؛ چه مومن شود و چه کافر، اما مقصود از سیر صعودی دین، کیفیت دینداری انسان است که با اراده و اختیار او همراه است؛ می تواند بپذیرد و یا انکار کند. علاوه بر تفکیک فوق، می بایست بین سه مرتبه از دین نیز تفکیک قائل شد: 1. الوهیت 2. ولایت 3. شریعت هریک از سه مرتبه فوق را می بایست در دو سیر نزولی و صعودی دین معنا کرد. 1. در سیر نزولی دین، «الوهیت»، خاستگاه و مبداء نزول دین است، یعنی دین از سوی خداوند تبارک و تعالی نازل می شود و قوام دین حدوثاً و بقائاً به خداوند است. 2. دین شأنی از شئون الوهیت حضرت حق است که آن را «ولایت» می نامیم؛ حقیقت دین، جریان «ولایت» و «هدایت» خداوند متعال است که بر همه عباد عرضه شده و با پذیرش مومنین، بر آنها جاری می گردد. 3. ولایت در مرتبه بعد، به «اخلاق، معارف و احکام» تنزل پیدا می کند که می توان به مجموع آنها «شریعت» گفت. مقصود از شریعت در این مقام، شریعت ثبوتی است که با درک اثباتی از آن که در دانش های «اخلاق و عقاید و فقه» واقع می شود متفاوت است. اما این سه مرتبه در سیر صعودی دین نیز قابل بررسی است؛ 1. مقصد و غرض کل دین، تحقق «توحید» و «تأله» در وجود انسان و رسیدن او به مقام تام «عبودیت» و «پرستش» است. 2. عبودیت خداوند متعال از طریق جریان «ولایت الهی» و در مرتبه بعد «ولایت اولیای معصومین:» واقع می شود، در اینصورت عبودیت خداوند متعال از طریق «تولی» او به ولایت الهی و ولایت معصومین: ممکن خواهد بود. 3. این تولی و تأله نیز جز از طریق مناسک جریان ولایت و توحید که همان «شریعت» است ممکن نیست، لذا انسان می بایست نسبت به شریعت، «متشرع» باشد، یعنی «متخلق به اخلاق، عارف به معارف و عامل به احکام» باشد.
بنابراین تعریف «دین» را نمی بایست در «شریعت» محدود ساخت، بلکه پشتوانه و حقیقت وجودی شریعت، «ولایت الهی» و «ولایت امام معصوم» است که شأنی از مقام «الوهیت» خداوند متعال است. براین اساس مقصود از «الوهیت» و «ولایت» در سیر نزولی، حقیقت وجودی این مفاهیم است که مرتبه ای از دین به حساب می آید، هرچند از منظر معرفتی، جزو معارف اعتقادی هستند که بخشی از شریعت است. «ولایت» در مرتبه نازله به «شریعت» تبدیل می شود. «شریعت» در واقع، مناسک و مجاری جریان «ولایت» است که بدون «ولایت»، همچون کالبد بی روح است. اگر این دو سیر را بر یک عبادت همچون نماز تطبیق دهیم چنین می شود: خداوند متعال از مقام «الوهیت» خود، جریان هدایت و «ولایت» خود را بر همه عباد عرضه کرده و مناسک تولی به آن را در قالب «شریعت» بیان داشته است که یکی از اعمال عبادی، نماز است. به بیان دیگر، «نماز»، طریق تولی به ولایت الهی و عبودیت و پرستش است که از مسیر ولایت امام می گذرد. در سیر صعود نیز کسی که نماز می خواند در واقع سه فعل را هم¬زمان انجام می دهد؛ 1. «متشرع» به شریعت است یعنی به احکام و ضوابط نماز پایبند است، همچنین به جوانب اخلاقی و اعتقادی آن هم نظر دارد. 2. «تولی» به ولایت امام معصوم دارد. 3. «متأله» است و پرستش و عبودیت خداوند متعال را انجام می دهد. بنابراین مقصود از «ولایت» در اینجا، یک وصف اخلاقی و یا یک اعتقاد و معرفت و یا پیروی عملی نیست، بلکه جریان هدایت و سرپرستی خداوند متعال و خلفای او در سیر نزولی دین است که انسان می بایست موضع خود را نسبت به آن مشخص کنند؛ آیا سرتسلیم فرود می آورد و به جرگه مومنین می پیوندد و یا استکبار می ورزد و به ولایت طاغوت داخل می شود. جریان ولایت الهی از طریق ولایت اولیای معصومین:بر دیگر مخلوقات امتداد می یابد در اینصورت حقیقت دین، به «ولایت امام» تعریف می شود و امام، به عنوان «خلیفه الله» و «حجت الهی» که در هرعصری حضور دارد، مجرای فیض و هدایت و تقرب الهی برای همه بندگان است. براین اساس «دین» همچون یک نقشه راه نیست که در اختیار ما باشد و انسان با عمل به این نقشه به مقصد برسد، بلکه خداوند متعال، نقشه را همراه با معلم و سرپرست (امام) فرستاده است و عمل به نقشه می¬بایست در پرتو ایمان به ولیّ و اطاعت از او باشد. از این رو تلقی از «دین» به عنوان یک پیام، نقشه و... از شریعت انگاری دین حاصل می¬شود که تصویری ناقص از دین است. حقیقت «دین»، جریان مستمر «ولایت الهی» است که از طریق «ولایت امام» بر عباد جریان می¬یابد و در مرتبه بعد، «شریعت»، مناسک تولی به این ولایت را مشخص می کند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔶🔶🔶 نسبت الوهیت و ولایت در آیه الکرسی آیات 255 الی 257 سوره بقره که آیه اول آن، آیه الکرسی نام دارد، تبیین روشنی از نسبت «الوهیت، ولایت و دین» دارد. آیه اول پیرامون «الوهیت حضرت حق» سخن می گوید: اللَّـهُ لَا إِلَـهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مَن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِندَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ ﴿البقره: 255﴾ و آیات بعدی پیرامون «دین» است که بر محور «ولایت» معنا می شود. لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَن يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انفِصَامَ لَهَا وَاللَّـهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿البقره: 256﴾ اللَّـهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَـئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿البقره: 257﴾ «الوهیت» حضرت حق ناظر به اسم «الله» است که جامع اسماء و صفات الهی است و همه شئون خداوند متعال را شامل می شود و هیچ شأن و اسم و صفتی، فوق آن قرار ندارد. از این رو، «الوهیت» را نمی توان برابر با «ولایت» یا دیگر شئون دانست بلکه جامع همه آنها و فوق و مهیمن بر همه آنهاست. سپس در آیه بعد به مفهوم «دین» و ارتباط آن با انسان می‌پردازد و اینکه پذیرش دین، جبری نیست و انسان اختیار دارد در مقابل دو جریان «رشد» و «غیّ» مسیر حرکت خود را انتخاب کند و جایگاه خود را به نسبت ولایت الهی و ولایت طاغوت مشخص نماید؛ «لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَن يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللَّـهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَی لَا انفِصَامَ لَهَا وَاللَّـهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ». «الوهیت» بر همه خلائق ساری و جاری است و احدی را امکان خروج از آن نیست، اما «ولایت خدای متعال» مخصوص اهل ایمان است؛ «اللَّـهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّور»، «وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاللَّـهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِين». در مقابل، کسانی که از ولایت الهی اعراض کنند و کافر شوند، به ولایت طاغوت داخل شده اند؛ «وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ». مسیر رشد و تعالی به «ولایت الهی» بازگشت می‌کند و مسیر غیّ و گمراهی از «ولایت طاغوت» نشأت می‌گیرد. ازاین‌رو «ولایت خدای متعال» شامل حال کسانی است که به خداوند ایمان داشته باشند؛ «اللَّهُ‏ وَلِيُ‏ الَّذينَ‏ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّور» و در مقابل نیز اولیای طاغوت وجود دارند که اراده‌ها را به سمت إعراض از ولایت الهی سوق می‌دهند؛ «وَ الَّذينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمات». بنابراین در پذیرش «دین»، اکراه و اجباری نیست؛ «لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ»، اما این «دین» چیست؟ حقیقت دین، حرکت در مسیر «رشد» است که با «کفر به ولایت طاغوت» و «ایمان به خداوند» به دست می‌آید که درواقع تمسک به ریسمان محکم الهی است. به‌بیان‌دیگر حقیقت دین، «ولایت الهی» است که با تولی و تبری به دست می¬آید. بنابر آنچه گذشت مجموعه نکات این سه آیه را می توان اینگونه بیان کرد: 1. مفهوم «دین» از جریان «ولایت» خداوند متعال آغاز می شود، چرا که هدایت و سرپرستی خداوند از طریق «ولایت» محقق می شود. هرچند مبداء و مصدر دین، «الوهیت» حضرت حق است اما مفهوم «ولایت» می تواند بیانگر و مفسّر «دین» خداوند باشد و نه «الوهیت». لذا حقیقت دین، جریان ولایت الهی است. از این رو این آیات می تواند بهترین مستند بر این نظریه باشد که: «دین»، مبداء و مصدری دارد که «الوهیت» است و حقیقتی دارد که «ولایت» است. 2. یک تفاوت ماهوی مفهوم «الوهیت» و «ولایت» این است که ولایت الهی در دایره اختیار انسان تعریف می شود، انسان می تواند تولی و تمسک پیدا کند، می تواند طغیان بورزد و آن را نفی کند. لذا فرموده است که در جریان دین و ولایت خداوند، اکراه نیست: «لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ». در اینصورت مقابل اراده انسان دو جریان و دو امکان انتخاب وجود دارد: «قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ». تمسک به دین الهی نیز نیازمند دو امر است: کفر به طاغوت و ایمان به الله؛ «يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللَّـهِ»، یعنی طرد جریان مقابل و تولی به جریان الهی.
3. نکته دیگر در امتداد نکته قبل این است که بعد از مرتبه الوهیت خداوند متعال، جریان ولایت، دو گانه است؛ «ولایت حق» و «ولایت باطل». به بیان دیگر «ولایت الهی»، بدیل دارد و آن هم «ولایت طاغوت» است. ولایت الهی، عام و شامل نیست که همه مخلوقات را در بر گیرد بلکه مخصوص اهل ایمان است؛ «اللَّـهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا»، اما کسانی که کفر بورزند، آنان نیز تحت ولایت قرار می گیرند: «وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ». بنابراین انسان می تواند با ایمان یا کفر خود، دو جریان ولایت الهیه یا ولایت طاغوت را انتخاب کند که باطن رشد و غیّ نیز همین دو جریان ولایت است. 4. از مطالب پیشین می توان چنین نتیجه گرفت که ذیل الوهیت خداوند (آیه اول)، دو جریان رشد و غیّ شکل می گیرد (آیه دوم) که بازگشت آندو به ولایت الهی و ولایت طاغوت است (آیه سوم). براین اساس ولایت الهی و ولایت طاغوت در عرض یکدیگرند و هردو ذیل الوهیت حضرت حق جای می گیرند. الوهیت حضرت حق، از موضعی مشرف و مهیمن به هردو جریان، این¬دو جریان را به وحدت می رساند و متناسب با علم و حکمت خود هردو را امداد می کند؛ «كُلًّا نُّمِدُّ هَـؤُلَاءِ وَهَـؤُلَاءِ». توجه به این اصل، ضروری است که همواره، عامل وحدت و اتحاد می بایست مرتبه ای بالاتر از کثرات باشد، در اینجا نیز عاملی که تقابل و تنازع ایندو جریان را مدیریت و سرپرستی می کند، «الوهیت» حضرت حق است. مرحوم علامه طباطبایی; در تفسیر این آیات، بر حقیقی بودن دو جریان نور و ظلمت تأکید کرده و احتمال معانی مجازی را در آنها منتفی می دانند: «قوله تعالى: اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ إلى آخر الآية، قد مر شطر من الكلام في معنى إخراجه من النور إلى الظلمات، و قد بينا هناك أن هذا الإخراج و ما يشاكله من المعاني أمور حقيقية غير مجازية خلافا لما توهمه كثير من المفسرين و سائر الباحثين أنها معان مجازية يراد بها الأعمال الظاهرية من الحركات و السكنات البدنية، و ما يترتب عليها من الغايات الحسنة و السيئة، ... و الحق في ذلك أن هذه الأمور التي أخبر الله سبحانه بإيجادها و فعلها عند الطاعة و المعصية إنما هي أمور حقيقية واقعية من غير تجوز غير أنها لا تفارق أعمالنا و عقائدنا بل هي لوازمها التي في باطنها» مرحوم علامه در بیان فوق، حقیقت نور و ظلمت را «لوازم باطنی» اعمال و عقاید دانسته است. حقیقت نور و ظلمت و مجاری آن، در آیات سوره نور تبیین بیشتری شده است.
💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢 نسبت «الوهیت» و «ربوبیت»
«ربوبیت» معادل با «الوهیت» نکته حائز اهمیت اینکه اصطلاح «رب» در قرآن و معارف اهل بیت (ع) معادل و متناظر با «الله» است و قابل تفکیک نیست. همه شئونی که در آیات قرآن به «الله» نسبت داده می شود به «رب» هم نسبت داده شده و بالعکس. آیات فراوانی گویا تأکید دارند که ایندو معادل یکدیگرند که در ادامه به برخی از آنها اشاره می کنیم: الْحَمْدُ لِلَّـهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿الفاتحة: ٢﴾ قُلْ أَتُحَاجُّونَنَا فِي اللَّـهِ وَهُوَ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ وَلَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُخْلِصُونَ ﴿البقرة: ١٣٩﴾ وَإِنَّهُ لَلْحَقُّ مِن رَّبِّكَ وَمَا اللَّـهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿البقرة: ١٤٩﴾ آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مِن رَّبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّـهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ وَقَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ ﴿البقرة: ٢٨٥﴾ رَبَّنَا إِنَّكَ جَامِعُ النَّاسِ لِيَوْمٍ لَّا رَيْبَ فِيهِ إِنَّ اللَّـهَ لَا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ ﴿آل عمران: ٩﴾ قَالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَقَدْ بَلَغَنِيَ الْكِبَرُ وَامْرَأَتِي عَاقِرٌ قَالَ كَذَلِكَ اللَّـهُ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ ﴿آل عمران: ٤٠﴾ إِنَّ اللَّـهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَـذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ ﴿آل عمران: ٥١﴾ وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّـهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ ﴿آل عمران: ١٦٩﴾ إِنِّي أَخَافُ اللَّـهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ ﴿المائدة: ٢٨﴾ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ اللَّـهُمَّ رَبَّنَا أَنزِلْ عَلَيْنَا مَائِدَةً مِّنَ السَّمَاءِ تَكُونُ لَنَا عِيدًا لِّأَوَّلِنَا وَآخِرِنَا وَآيَةً مِّنكَ وَارْزُقْنَا وَأَنتَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ ﴿المائدة: ١١٤﴾ مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلَّا مَا أَمَرْتَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّـهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ وَكُنتُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا مَّا دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنتَ أَنتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ وَأَنتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ ﴿المائدة: ١١٧﴾ ذَلِكُمُ اللَّـهُ رَبُّكُمْ لَا إِلَـهَ إِلَّا هُوَ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ ﴿الأنعام: ١٠٢﴾ قُلْ أَغَيْرَ اللَّـهِ أَبْغِي رَبًّا وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ وَلَا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلَّا عَلَيْهَا وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ثُمَّ إِلَى رَبِّكُم مَّرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ ﴿الأنعام: ١٦٤﴾ إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّـهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّـهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ ﴿الأعراف: ٥٤﴾ أُبَلِّغُكُمْ رِسَالَاتِ رَبِّي وَأَنصَحُ لَكُمْ وَأَعْلَمُ مِنَ اللَّـهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿الأعراف: ٦٢﴾ حَقِيقٌ عَلَى أَن لَّا أَقُولَ عَلَى اللَّـهِ إِلَّا الْحَقَّ قَدْ جِئْتُكُم بِبَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ فَأَرْسِلْ مَعِيَ بَنِي إِسْرَائِيلَ ﴿الأعراف: ١٠٥﴾ هُوَ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِيَسْكُنَ إِلَيْهَا فَلَمَّا تَغَشَّاهَا حَمَلَتْ حَمْلًا خَفِيفًا فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمَّا أَثْقَلَت دَّعَوَا اللَّـهَ رَبَّهُمَا لَئِنْ آتَيْتَنَا صَالِحًا لَّنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ ﴿الأعراف: ١٨٩﴾ إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّـهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ ﴿الأنفال: ٢﴾ فَإِن تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّـهُ لَا إِلَـهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ ﴿التوبة: ١٢٩﴾ إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّـهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَىٰ عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مَا مِن شَفِيعٍ إِلَّا مِن بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِكُمُ اللَّـهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ﴿يونس: ٣﴾ دَعْوَاهُمْ فِيهَا سُبْحَانَكَ اللَّـهُمَّ وَتَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلَامٌ وَآخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّـهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿يونس: ١٠﴾ فَذَلِكُمُ اللَّـهُ رَبُّكُمُ الْحَقُّ فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلَالُ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ ﴿يونس: ٣٢﴾ فَقَالُوا عَلَى اللَّـهِ تَوَكَّلْنَا رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا فِتْنَةً لِّلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴿يونس: ٨٥﴾
۱۴۵. وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّـهِ كَذِبًا أُولَـئِكَ يُعْرَضُونَ عَلَى رَبِّهِمْ وَيَقُولُ الْأَشْهَادُ هَـؤُلَاءِ الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَى رَبِّهِمْ أَلَا لَعْنَةُ اللَّـهِ عَلَى الظَّالِمِينَ ﴿هود: ١٨﴾ ۱۴۶. وَيَا قَوْمِ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مَالًا إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّـهِ وَمَا أَنَا بِطَارِدِ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّهُم مُّلَاقُو رَبِّهِمْ وَلَـكِنِّي أَرَاكُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ ﴿هود: ٢٩﴾ وَقَالَ ارْكَبُوا فِيهَا بِسْمِ اللَّـهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا إِنَّ رَبِّي لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿هود: ٤١﴾ ۱۴۹. إِنِّي تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّـهِ رَبِّي وَرَبِّكُم مَّا مِن دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِنَاصِيَتِهَا إِنَّ رَبِّي عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿هود: ٥٦﴾ قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِن كُنتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّي وَآتَانِي مِنْهُ رَحْمَةً فَمَن يَنصُرُنِي مِنَ اللَّـهِ إِنْ عَصَيْتُهُ فَمَا تَزِيدُونَنِي غَيْرَ تَخْسِيرٍ ﴿هود: ٦٣﴾ وَرَاوَدَتْهُ الَّتِي هُوَ فِي بَيْتِهَا عَن نَّفْسِهِ وَغَلَّقَتِ الْأَبْوَابَ وَقَالَتْ هَيْتَ لَكَ قَالَ مَعَاذَ اللَّـهِ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوَايَ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ ﴿يوسف: ٢٣﴾ قُلْ مَن رَّبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قُلِ اللَّـهُ قُلْ أَفَاتَّخَذْتُم مِّن دُونِهِ أَوْلِيَاءَ لَا يَمْلِكُونَ لِأَنفُسِهِمْ نَفْعًا وَلَا ضَرًّا قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ أَمْ جَعَلُوا لِلَّـهِ شُرَكَاءَ خَلَقُوا كَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ قُلِ اللَّـهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ ﴿الرعد: ١٦﴾ وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّـهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَيَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ ﴿الرعد: ٢١﴾ وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا أُنزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِّن رَّبِّهِ قُلْ إِنَّ اللَّـهَ يُضِلُّ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنَابَ ﴿الرعد: ٢٧﴾ تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَيَضْرِبُ اللَّـهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ﴿ابراهيم: ٢٥﴾ رَبَّنَا إِنَّكَ تَعْلَمُ مَا نُخْفِي وَمَا نُعْلِنُ وَمَا يَخْفَى عَلَى اللَّـهِ مِن شَيْءٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي السَّمَاءِ ﴿ابراهيم: ٣٨﴾ ذَلِكَ مِمَّا أَوْحَى إِلَيْكَ رَبُّكَ مِنَ الْحِكْمَةِ وَلَا تَجْعَلْ مَعَ اللَّـهِ إِلَـهًا آخَرَ فَتُلْقَى فِي جَهَنَّمَ مَلُومًا مَّدْحُورًا ﴿الإسراء: ٣٩﴾ وَإِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّـهَ فَأْوُوا إِلَى الْكَهْفِ يَنشُرْ لَكُمْ رَبُّكُم مِّن رَّحْمَتِهِ وَيُهَيِّئْ لَكُم مِّنْ أَمْرِكُم مِّرْفَقًا ﴿الكهف: ١٦﴾ إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّـهُ وَاذْكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِيتَ وَقُلْ عَسَى أَن يَهْدِيَنِ رَبِّي لِأَقْرَبَ مِنْ هَـذَا رَشَدًا ﴿الكهف: ٢٤﴾ لَّـكِنَّا هُوَ اللَّـهُ رَبِّي وَلَا أُشْرِكُ بِرَبِّي أَحَدًا ﴿الكهف: ٣٨﴾ وَإِنَّ اللَّـهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَـذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ ﴿مريم: ٣٦﴾ وَأَعْتَزِلُكُمْ وَمَا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّـهِ وَأَدْعُو رَبِّي عَسَى أَلَّا أَكُونَ بِدُعَاءِ شَقِيًّا ﴿مريم: ٤٨﴾ وَيَزِيدُ اللَّـهُ الَّذِينَ اهْتَدَوْا هُدًى وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِندَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ مَّرَدًّا ﴿مريم: ٧٦﴾ إِنَّا آمَنَّا بِرَبِّنَا لِيَغْفِرَ لَنَا خَطَايَانَا وَمَا أَكْرَهْتَنَا عَلَيْهِ مِنَ السِّحْرِ وَاللَّـهُ خَيْرٌ وَأَبْقَى ﴿طه: ٧٣﴾ فَتَعَالَى اللَّـهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِن قَبْلِ أَن يُقْضَى إِلَيْكَ وَحْيُهُ وَقُل رَّبِّ زِدْنِي عِلْمًا ﴿طه: ١١٤﴾ لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّـهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّـهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ ﴿الأنبياء: ٢٢﴾ وَيَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَلَن يُخْلِفَ اللَّـهُ وَعْدَهُ وَإِنَّ يَوْمًا عِندَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ ﴿الحج: ٤٧﴾ وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ اللَّـهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿الحج: ٥٤﴾ فَتَعَالَى اللَّـهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ لَا إِلَـهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْكَرِيمِ ﴿المؤمنون: ١١٦﴾ وَمَن يَدْعُ مَعَ اللَّـهِ إِلَـهًا آخَرَ لَا بُرْهَانَ لَهُ بِهِ فَإِنَّمَا حِسَابُهُ عِندَ رَبِّهِ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الْكَافِرُونَ ﴿المؤمنون: ١١٧﴾ فَلَمَّا جَاءَهَا نُودِيَ أَن بُورِكَ مَن فِي النَّارِ وَمَنْ حَوْلَهَا وَسُبْحَانَ اللَّـهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿النمل: ٨﴾
اللَّـهُ لَا إِلَـهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ ﴿النمل: ٢٦﴾ فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِيَ مِن شَاطِئِ الْوَادِ الْأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبَارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَن يَا مُوسَى إِنِّي أَنَا اللَّـهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ ﴿القصص: ٣٠﴾ وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ سُبْحَانَ اللَّـهِ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿القصص: ٦٨﴾ وَلَا يَصُدُّنَّكَ عَنْ آيَاتِ اللَّـهِ بَعْدَ إِذْ أُنزِلَتْ إِلَيْكَ وَادْعُ إِلَى رَبِّكَ وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿القصص: ٨٧﴾ وَقَالُوا لَوْلَا أُنزِلَ عَلَيْهِ آيَاتٌ مِّن رَّبِّهِ قُلْ إِنَّمَا الْآيَاتُ عِندَ اللَّـهِ وَإِنَّمَا أَنَا نَذِيرٌ مُّبِينٌ ﴿العنكبوت: ٥٠﴾ أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُوا فِي أَنفُسِهِم مَّا خَلَقَ اللَّـهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَجَلٍ مُّسَمًّى وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنَ النَّاسِ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ لَكَافِرُونَ ﴿الروم: ٨﴾ وَاتَّبِعْ مَا يُوحَى إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ إِنَّ اللَّـهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا ﴿الأحزاب: ٢﴾ اللَّـهَ رَبَّكُمْ وَرَبَّ آبَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ ﴿الصافات: ١٢٦﴾ لَـكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ غُرَفٌ مِّن فَوْقِهَا غُرَفٌ مَّبْنِيَّةٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَعْدَ اللَّـهِ لَا يُخْلِفُ اللَّـهُ الْمِيعَادَ ﴿الزمر: ٢٠﴾ أَفَمَن شَرَحَ اللَّـهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَى نُورٍ مِّن رَّبِّهِ فَوَيْلٌ لِّلْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُم مِّن ذِكْرِ اللَّـهِ أُولَـئِكَ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ﴿الزمر: ٢٢﴾ فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّـهِ حَقٌّ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنبِكَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ بِالْعَشِيِّ وَالْإِبْكَارِ ﴿غافر: ٥٥﴾ ذَلِكُمُ اللَّـهُ رَبُّكُمْ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ لَّا إِلَـهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ ﴿غافر: ٦٢﴾ اللَّـهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ قَرَارًا وَالسَّمَاءَ بِنَاءً وَصَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ وَرَزَقَكُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ ذَلِكُمُ اللَّـهُ رَبُّكُمْ فَتَبَارَكَ اللَّـهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ ﴿غافر: ٦٤﴾ قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّـهِ لَمَّا جَاءَنِيَ الْبَيِّنَاتُ مِن رَّبِّي وَأُمِرْتُ أَنْ أُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿غافر: ٦٦﴾ إِذْ جَاءَتْهُمُ الرُّسُلُ مِن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّـهَ قَالُوا لَوْ شَاءَ رَبُّنَا لَأَنزَلَ مَلَائِكَةً فَإِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ كَافِرُونَ ﴿فصلت: ١٤﴾ ۲۳۸. إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّـهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنتُمْ تُوعَدُونَ ﴿فصلت: ٣٠﴾ تَكَادُ السَّمَاوَاتُ يَتَفَطَّرْنَ مِن فَوْقِهِنَّ وَالْمَلَائِكَةُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِمَن فِي الْأَرْضِ أَلَا إِنَّ اللَّـهَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿الشورى: ٥﴾ وَمَا اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ مِن شَيْءٍ فَحُكْمُهُ إِلَى اللَّـهِ ذَلِكُمُ اللَّـهُ رَبِّي عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ ﴿الشورى: ١٠﴾ إِنَّ اللَّـهَ هُوَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَـذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ ﴿الزخرف: ٦٤﴾ إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّـهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿الأحقاف: ١٣﴾ وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّـهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ ﴿التكوير: ٢٩﴾ از مجموع این آیات به دست می آید که «رب» کاملاً معادل «الله» است و نمی توان شأن خاص و مستقلی برای آن در نظر گرفت. بنابراین الوهیت و ربوبیت در یک جایگاه قرار دارند. بله، معنای ایندو متفاوت است؛ «الله» اسم جامع همه اسماء و صفات الهی است و اسم علم است، اما «رب» معنای دیگری دارد. لذا «رب»، اضافه می شود مثل: ربی و ربنا ولی «الله» اضافه نمی شود بلکه «اله» اضافه می شود، الهی، الهنا. اما سخن درباره جایگاه و منزلت ایندو اسم است که نمی توان میان ایندو تفاوت گذاشت.
💢💢💢💢💢💢 معنای «رب» و «ربوبیت»
از مجموع استعمالات «رب» چنین به دست می آید که «رب» به معنای ملک است که بر همه شئون، احاطه و سیطره و قدرت دارد. بنابراین پیرامون معنای «رب» و «ربوبیت» به این مختصر اکتفا می کنیم که به نظر می رسد رب به معنای «مَلِک» باشد که نزدیک ترین معنا به «اله» است: قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ ﴿١﴾ مَلِكِ النَّاسِ ﴿٢﴾ إِلَهِ النَّاسِ ﴿٣﴾ در این روایت نیز ربوبیت و مُلک کناریکدیگر آمده است: «وَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَ‏ لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ يَقُولُ‏ لَمْ يَلِدْ عَزَّ وَ جَلَّ فَيَكُونَ لَهُ وَلَدٌ يَرِثُهُ‏ وَ لَمْ يُولَدْ فَيَكُونَ لَهُ وَالِدٌ يَشْرَكُهُ فِي رُبُوبِيَّتِهِ وَ مُلْكِهِ- وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ فَيُعَاوِنَهُ فِي سُلْطَانِهِ‏» 📚التوحيد (للصدوق)، ص: 93 درباره اختلاف معنای مَلِكِ و مالک در اینجا 👇به تفصیل سخن گفته ایم: https://eitaa.com/deraiat/478 در اینصورت آنچه مشهور است که آن را به معنای «پروردگار» معنا می کنند و هم ریشه با «تربیت» می گیرند، صحیح نیست. در بسیاری از استعمالات «رب» معنای «تربیت» قابل تطبیق نمی باشد. 🔸حجت الاسلام سید ابوالقاسم حسینی (ژرفا) می فرمودند: در ترجمه معنای «رب» یک اشتباه چند قرنه شده است و معنای «پروردگار» نمی دهد . راغب اصفهانی این اشتباه را کرده و باقی تکرار کرده اند، او گفته است «رب» از «ربی» است که می شود ربا. درحالیکه ریشه آن از «ربو» گرفته شده است نه «ربی» که به تربیت بزنید. (جلسه فقه هنر، موسسه فتوح، ۹۴/۱۱/۲۵)
برخی قدما «رب» را به معنای «مالک» دانسته اند: «فقال علي بن إبراهيم: قد يسمى الإنسان ربا لغة لقوله «اذْكُرْنِي عِنْدَ رَبِّكَ‏» و كل مالك لشي‏ء يسمى ربه فقوله «وَ كانَ الْكافِرُ عَلى‏ رَبِّهِ ظَهِيراً» قال الكافر الثاني كان على أمير المؤمنين ع ظهيرا» 📚تفسير القمي، ج‏2، ص: 115 مرحوم صدوق «رب» را اینگونه معنا می کند: الرب، الرب معناه المالك و كل من ملك شيئا فهو ربه و منه قوله عز و جل‏ ارْجِعْ إِلى‏ رَبِّكَ‏ أي إلى سيدك و مليكك و قال قائل يوم حنين لأن يربني رجل من قريش أحب إلي من أن يربني رجل من هوازن يريد يملكني و يصير لي ربا و مالكا و لا يقال لمخلوق الرب بالألف و اللام لأن الألف و اللام دالتان على العموم و إنما يقال للمخلوق رب كذا فيعرف بالإضافة لأنه لا يملك غيره فينسب إلى ما يملكه و الربانيون نسبوا إلى التأله و العبادة للرب في معنى الربوبية له و الربيون الذين صبروا مع الأنبياء ع. 📚 . التوحيد (للصدوق)، ص: 203
البته از آنجا که «رب» معادل «الله» است و «الله» اسم جامع است، شأن هدایت و تربیت هم به او مستند می شود: قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى ﴿طه: ٥٠﴾ اما در همین آیه، خلقت هم به «رب» نسبت داده شده است که غیر از «تربیت» است. چنانچه در روایات بسیاری نیز، خلقت از شئون ربوبیت ذکر شده است: خَلَقَ رَبُّنَا الْقَدِيمُ بِلُطْفِ رُبُوبِيَّتِه‏ (التوحيد (للصدوق)، ص: 44) تَوَحَّدَ بِالرُّبُوبِيَّة (التوحيد (للصدوق)، ص: 43) قَالَ وَهْبُ بْنُ وَهْبٍ الْقُرَشِيُّ سَمِعْتُ الصَّادِقَ ع يَقُولُ‏ ...أَظْهَرَ رُبُوبِيَّتَهُ فِي إِبْدَاعِ الْخَلْق‏ (التوحيد (للصدوق)، ص: 92) بنابر آنچه گذشت «الوهیت» و «ربوبیت» معادل یکدیگر و متلازم هستند و در نتیجه نمی توان مقام «ربوبیت» را به مخلوق نسبت داد. مخلوق هیچگاه صاحب شئون «ربوبیت» نمی شود و «ربوبیت» منحصر در ذات حضرت حق است چنانچه «الوهیت» اینگونه است. بله چنانچه در کلام علی بن ابراهیم گذشت، «رب» به معنای لغوی به مخلوق هم اطلاق می شود اما سخن بر سر مقام و منزلت «ربوبیت» در هستی است که آیا به وجود مقدس نبی اکرم (ص) تفویض شده است یا خیر؟ بنابر آنچه گذشت پاسخ منفی است. در هیچ یک از روایات نیز این مقام برای حضرت ثابت نشده است. (در این خصوص به تفصیل سخن خواهیم گفت)
یک اختلاف دیگر این است که اسماء حسنای الهی در قرآن به «الله» نسبت داده شده است و نه «رب»: ۱. وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ فَادْعُوهُ بِهَا وَذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمَائِهِ سَيُجْزَوْنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ‎﴿الأعراف: ١٨٠﴾‏ ۲. قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَنَ أَيًّا مَّا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ وَلَا تَجْهَرْ بِصَلَاتِكَ وَلَا تُخَافِتْ بِهَا وَابْتَغِ بَيْنَ ذَٰلِكَ سَبِيلًا ‎﴿الإسراء: ١١٠﴾‏ ۳. اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ ‎﴿طه: ٨﴾‏ ۴. هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ‎﴿الحشر: ٢٤﴾‏