eitaa logo
گنج پنهان
314 دنبال‌کننده
650 عکس
135 ویدیو
18 فایل
کانالی برای شنیدن، دیدن، خواندن و اندیشیدن در مورد بزرگ ترین گنج های آدمی که لابلای روزمرگی ها و ظاهر زدگی ها پنهان شده 🌸با ما در ارتباط باشین↙️ 📮https://harfeto.timefriend.net/16497500922347 🆔 @Mahdiiyyar
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گنج پنهان
🔰داستان تصمیم سرنوشت ساز 🔸 #قسمت_نهم: ✅ #تصمیم_سرنوشت_ساز: باز با خودم درگیر میشم: من کی ام؟!!
🔰داستان تصمیم سرنوشت ساز 🔸 : : آرش با خنده میاد سمتم و میگه: ببخشید از بچه های کلاسم بود، به کلی یادم رفته بود باشگاه دارم... با من میای بریم؟ باشگاه تیراندازیه،تو هم که هدف گیریت عالیه، البته وقتی یه کم چاشنی عصبانیت داشته باشی. هه... اصلا حس و حالش نیست بدنم حسابی له و کوفته است نیاز به استراحت دارم... با تکون سر میگم نمیام.... -باشه مرد خسته، مثل اینکه کوه کندی... پس مزاحمت نمیشم. من رفتم... یهو بر میگرده و میگه: راستی! شمارتو بهم بده... از اونجایی که خیلی از دیدنم خوشحال شدی، باز میخوام بیام پیشت...هه... دست میکنم تو جیبم و تنها کارتی که از شرکت دارم رو میدم بهش... نگاهی به کارت میندازه و میگه:ااا،این شرکت بابات بود که؟! رسید به تو؟!! چطوری ادارش میکنی؟ چیزی از کارش بلدی؟!!هه... -دلش خوشه، نمیدونه الان دیگه هیچی ندارم... هیچ هیچ، پوچ پوچ... -اصلا شاید کار شرکت بهت زیادی فشار آورده که به این روز افتادی.. تو همیشه به تیپ و قیافت میرسیدی و نمیذاشتی خش به لباست بیفته... موهاتو که دیگه نگو، هه... اما حالا نشونی از اون آدم نیست... _راست میگه، من عوض شدم... دیگه هیچی برام رنگ و بوی قبل رو نداره... برای چی و کی به خودم برسم؟!! همیشه دوست داشتم جلوی بقیه شیک به نظر برسم، یه عمری برای تعریف و تمجید دیگران زندگی کردم، اما الان دیگه این چیزا برام اهمیتی نداره... -باشه پس من میرم... یه مشت به شونم میزنه و میگه: میبینمت رفیق... مواظب امید باش... مواظب امید باشم؟!! امید!!! مواظب خودم باشم یا امیدم؟!! امید به چی؟!! به کی؟!! با رفتنش حس تنهایی میکنم، تنها بودن و هجوم سوالات و درگیر شدن ذهنم... گرچه وقتی بود هم تو افکار خودم بودم اما لااقل با حرف زدنش کمی منو از افکارم بیرون میاورد... رو نیمکت دراز میکشم و چشمام رو میبندم تا یه کم استراحت کنم.. نوشته ی تیشرت اون مرد دوباره میاد جلوی چشمم، "تو کی هستی؟" باز این سوال بی جواب... اصلا چه سوالیه؟ خب من، همینم. امید البته امید ناامید...یه آدم شکست خورده . یه آدمی که همه چیزشو از دست داده و دلیلی برای زندگی کردن نداره... اصلا چرا باید خودمو بشناسم؟ شاید پیرمرد جوابشو بدونه، باید پیداش کنم... 💢 ادامه دارد... https://eitaa.com/ganj_penhan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Story5.mp3
7.81M
🎧 ✨تصمیم سرنوشت ساز 🔻"قسمت نه و ده"🔻 نظرتون؟👇 📮https://harfeto.timefriend.net/16497500922347 🍃༺ @ganj_penhan ༻🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
●•┄༻↷◈↶༺┄•● سلام دوستان عصر جمعتون بخیر و خوشی🌸 🔺خب بعد از اینکه سوالاتمون رو دسته بندی کردیم. ↪️ می رسیم به "اولویت بندی" 💭حالا به نظر شما کدوم دسته تو اولویته برای دسته بندی؟ منتظر جوابهاتون هستیم😊👇 https://harfeto.timefriend.net/16497500922347
گنج پنهان
سوالات رو به شکل‌های مختلف میشه دسته بندی کرد.. مثلا میتونین سوال هاتون رو در این دسته بندی قرار ب
دسته بندی ها رو یادتونه دیگه... اگه یادت نمیاد، این پیام رو ببین😊☝️ لطفا همه جواب بدید. کار داریم باهاش... اگه علت انتخابتون رو هم بگید، عالی میشه🌹😊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گنج پنهان
🔰داستان تصمیم سرنوشت ساز 🔸 #قسمت_دهم: #تصمیم_سرنوشت_ساز: آرش با خنده میاد سمتم و میگه: ببخشید
🔰داستان تصمیم سرنوشت ساز 🔸 : ✅ : جَووون...جَووون... بیدار شو... چشمام رو باز کردم، هوا تاریکه اما تو نور چراغ تصویر محوی میبینم، پلک میزنم تصویر واضح میشه، انگار پیرمرد دوباره اینجاست... بلند میشم با دقت نگاه میکنم... شروع میکنه به راه رفتن به سمت بالای مسیر... دنبالش راه میفتم... حس میکنم جواب سوالامو پیش اون میتونم پیدا کنم... بهش میگم: تو اون بالا بودی، نه؟ اون حرف هایی که زدی یعنی چی؟! یعنی چی مهم ترین دارایی من خودمم؟!! من چه نیرو و استعدادی دارم که نمیدونم؟! با اینکه من رگباری و تند تند سوالامو پرسیده بودم، اما اون با آرامش و خیلی آهسته تو یه جمله میگه: تو... هنوز... خودتو... نمیشناسی جوون... تو... یه موجود... کوچیک و بی ارزش...نیستی... دنیای بزرگی....درون تو .... هست. با دلخوری و صدای بلند میگم: خب این حرفا یعنی چی؟ چرا مبهم صحبت میکنی! چه دنیایی؟ چطوری باید بفهممش؟!! جوابی نمیده... بعد از چند دقیقه، به ریش بلندش دستی میکشه و میگه: داروی تو....درون خودته...اما... نمیدونی دردت هم... از خودته...اما... نمیبینی تا میام دوباره اعتراض کنم، ادامه میده: بیرون ز تو... نیست... هر چه... در... عالم هست از خود... بطلب... هر آنچه... خواهی... که توئی یهو میبینم یه چیز نورانی از روبرو داره به سمتم میاد و به محض اینکه بهم برخود میکنه، از جام میپرم... قطرات بارون رو صورتم میچکه و صدای رعد و برق بلند میشه... نگاهی به اطراف میندازم... هوا تاریکه و من روی نیمکت خوابم برده بود... اثری هم از پیرمرد نیست... 💢 ادامه دارد... https://eitaa.com/ganj_penhan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا