.
سوال اینجاست که با قرآن تا کجا میشود رفت! تا کجایش را، با تو دیدیم و یافتیم ای غزه؛
مگر که نه؟
کافیست مروری کنیم بر سورهی حمد و تصاویر غزه، غیر از یگانگیِ غزه با آیات قرآن چه خواهیم یافت؟
"سوره حمد"
کسی که نشان خدا را بر خود گذاشت تمامی حرکت او حمد است.
حمدی که هستی را پر میکند و به اراده و خواست خدا می رسد. حمد ادامه اسم الله و نشان خداست. کسی که تمامی وجودش نشان خدا را بر خود گرفت، تمامی وجودش حمد میشود و تمامی حمدش برای خداست و تمامی حرکتش در راه اوست که او در تمام مراحل رب و پرورگار بوده و هست خواهد بود.
عین صاد_ ص۱۸۷
🖋#ما_زنده_از_آنیم_که_آرام_نگیریم
🎥 ویدیوی مرتبط با متن
🇵🇸 @gaze_karbala
هدایت شده از سیمای هنر و اندیشه/ سُها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ببینید
🎥 «تلك قضية»
...حقیقتاً امروز نمیتوانیم بدون توجه به آنچه در غزه میگذرد حضوری قابل پذیرش برای خود احساس کنیم. امید است خداوند بهترین تقدیرات برای مردم غزه و برای ما نسبت به مردم غزه مقدّر کند راهی بگشاید تا با تمام وجود در میدان مقابل با اوج ظلم حاضر شویم «ولو بلغ ما بلغ» ذیل تصمیمات حکیمانه ولیّ الهی این زمان یعنی حضرت امام خامنهای«حفظهاللهتعالی».
چه اندازه از زندگی به دورند آنانی که جگرشان از ظلمی که بر مردم غزه میرود خون نمیباشد و چه اندازه از زندگی بهرهمندند آنانی که جانشان در آتشی که مردم غزه را فراگرفته؛ میسوزد. اینجا ما در مقابل نهایت جنایت و ظلم، خود را مییابیم تا با عزمی تاریخی، جای خود را نسبت به همه جنایتکاران تاریخ روشن کنیم. حقیقتاً سخن همان سخنی است که آن شاعر فرمود: «به خدا میدویم تا غزه»
#استاد_طاهرزاده
#غزه
@matalebevijeh
@soha_sima
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
میگوید: ای مردم دنیا، به من حسادت کنید بخاطر نعمتی که خدا به من دادهاست.
یک جهان ماههاست که به شما، به حسبنااللّههاتان، به قرآن خواندنهاتان، به مردانه رجز خواندنهاتان، به انگشتهایی که با علامت پیروزی نشان میدهید، به حتی ویرانهنشینیهاتان که میارزد به خانههای بشری که جایی برای مأواگرفتن ندارد و فشار تنهایی و غربت او را به اینسو و آنسو میکشد حسادت میکنند و بیتابند برای یک لحظه کنار شما بودن و خارج از روزمرگیها «زندگی» کردن و «مأوا» گرفتن.
شما چه طلب کردید برای شبهای قدرتان؟ ما به همان هم حسادت میکنیم.
#یا_لیتنا_کنا_معکم
#کربلای_غزه
#طوفان_الاقصى
🖋 #م_گودرزیان
@nanetazeh
🇵🇸 @gaze_karbala
.
ماه رمضان، ماه فلسطین است
و اولش سراسر تعجب است. ماهِ فلسطین. یک مضاف الیه به جا درست و خلاصه مسلمانانه است؟ این ماه،ماه فلسطین است. رمضان،رمضانِ گلوی هایی است که با شوق و اشک به مصاف شوق میروند. در این ماه،افطار زمینهی فریادی از جنس الله اکبر و تاختن به سوی لانه ی شیطان است. صدای الغوث الغوث هایی که با سربند های سبز و موشک های نصفه نیمه ای که تکنیک التفاتی به آنها ندارد است. این ماه کامل شدن هلالش را با آذینی سرخ رنگ از خون آزادگان جشن میگیرد و قدرش را با مادری که فرزند از دست داده. در این ماه _ماهی که در آسمان فلسطین پیداست_ سیم خاردار های دست و پاگیر قدر رفتن ها را پاس می دارند. و آنگاه که ستاره های قدر رو به طلوع میروند،گنبد طلایی قدس بهشان صبح بخیر میگوید.
#ماهِ_فلسطین
#قدرِ_غزه
🖋 #مِن_قسّام
🇵🇸 @gaze_karbala
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
غزه آری کربلا گشته
"لالایی" زمانی زیباترین آهنگ زندگی بود.
اما انگار آهنگها هم تاریخ دارند و خودشان را در یک ایستگاه متوقف نمی کنند.
اگر آهنگ، تاریخ دارد پس انسانی چون، من برای تاریخی دیدن خود چرا عزمی نمی کند؟!
انگار همان طور که واژه ها عالَم دارند
آهنگ ها هم عالَم دارند
که اگر بتوانیم در عالَمش حاضر شویم به ساحت دیگری دعوت می شویم؛ گوش و چشم دیگری برای شنیدن و دیدن برایمان ظهور می کند.
آری زمانی، لالایی برای خواباندن فرشته ی کوچکم و فرو بردنش در آغوش خواب بود.
اما در غزه لالایی برای بیدار شدن ما خفتگان است که از شهادت فرشته هایی اینگونه زیبا و خردسال، بالی بگشایم و بندهای دست و پایم که سالهاست در خاک ریشه دوانده را رها کنم و آسمانی شدنم را با خون رنگین تو در آمیخته شدن با اشک هایم در یگانگی بیام.
طلب و تمنایی رخ دهد و قرب به انسانِ کامل را در شبهای قدر چون شما بطلبیم.
شمایی که شاید واژه انسان کامل را نشنیده بودید ولی با طلب به دور توهم، مشاهده اش کردید و به این گرمی در آغوشش آرام گرفتید و ما را به طلب چنین تمنایی متلاطم کردید.
#غزه
#بی_قراری
🖋 #معمای_هستی
🇵🇸 @gaze_karbala
.
سالهای سال است همچون کودکانی احمق این بازی را جدی گرفتیم... زیادی جدی...
اینقدر جدی که اگر کسی یا کسانی از این بازی انصراف دهند،
دیگر در بین ما جایی ندارند ...
چشمان خوابزده و کمسوی ما آنها را نه قهرمانان که درماندگان و بیچارگان و آوارگان میبیند ...
نمیدانم تو چه عهدی بستهای و مست کدامین شرابی که چنین ایستادهای تا این بازی را خراب کنی... و انگار تا تهش را نروی و بازی ما را خراب نکنی، دست بردار نیستی ... تو از همه نگرانتری ... نگران زنان و کودکان و خانه و حیات...
تو بهتر از همه ما فهمیدی که باید همه این جهان را در هم بکوبی تا ما بیدار شویم؛ تو فهمیدی که این جهان با تریبونها و صلحنامههای بشردوستانه راهی به حق نخواهد یافت...
تو فهمیدی که باید این زمین شوم را ترک کنیم و در هم بکوبیمش و بنایی دیگر گذاریم ...
و چقدر صبوری و نجیب... مثل مادری که هر چقدر این کودکان بازیگوش به او پشت میکنند خودش را نمیبازد و هی با لطافت سررشته کار را به دست میگیرد و کسی نمیداند چقدر غمش بزرگ است...
خستهای و چهرهات را گرد و غبار پوشانده و دستانت زخمی شدند ... چقدر پریشانیِ موهایت خیالانگیز شده
چقدر با ابهتتر شدی...
مثل خودِ خودِ قهرمانهای رؤیایی... همانهایی که پیروزیشان قطعیست؛ همانهایی که جوانههای حیات را بشارت میدهند همانهایی که امید شبنشینان و سالکان و مجنونهایند...
#غزّهی_جانم
🖋 #هیچ
@gharare_andishe
🇵🇸 @gaze_karbala
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
حسبنا الله و نعم الوکیل
🇵🇸 @gaze_karbala
.
فنای فی الحق بودن، به دور از ظواهر امروزین ماست که در ذهنمان مانند تار عنکبوتی به دُورِ حقیقت اصیلمان پیچانده ایم؛
فنای فی الحق بودن همین بس که در ویرانه باشی اما، چون کوه استوار و چون قلبی زنده و گرم و سرخ بتپی و جان هایی را حیات بخشی.
حیاتِ جهان، سرشته از حضور غزهایست که پیش از آن، انقلاب اسلامی و کربلای حسین آن را لبیک گفتند و غزه نیز به تصدیق لبیک تمامیشان برخواست چون آن حقیقتی را یافت، حقیقت مشترکی که در تمامی تاریخ با تو زمزمه میکند که اگر ابدیت میخواهی،
جز این راه و حضورِ این چنین، نخواهی یافت... ؛
حال چگونه میتوان گفت قرآن و کربلا و انقلاب و غزه یکی نیستند، مادامی که تمامیشان صدق بر وحدانیتشان دارند!
🎥 ویدیوی مرتبط با متن
🖋 #هست
🇵🇸 @gaze_karbala
.
مادری
واژه ایی که گوش نوازیش به هواداری بچه اش بود، از خواب و خوراک خودش می زد تا بچه در آرامش به سر ببرد. جوری عمل می کرد که آسایش بچه از همه جهت تامین شود و
مادر یعنی حفظ بچه از خطرات
اما
چه شده که مادری در غزه رنگ دیگری به خود گرفته و فرزندانش را به وفای عهدی فرا می خواند و تنها بازماندگان را به سینه سپر کردن و مقاومت در برابر استکبار را تنها مسیرش می بیند.
آری
بسیار شنیده بودم
مادری گم شده ی تاریخ است
و این غزه است که در حال نشان دادن گم شده است.
آری
مادر، بچه را به عهدی فرا می خواند که راهی جز شهادت ندارد و اینگونه امتداد می یابد و راه برای گمشدگان چون چراغی فروزان روشن می کند
اما برای چنین دعوتی گوش و چشمِ جان است که به استقبالش می رود و اینجاست که بهشت را به بها دهند نه به بهانه.
#غزه
#بی_قراری
🎥 ویدیوی مرتبط با متن
🖋 #معمای_هستی
🇵🇸 @gaze_karbala
.
سردار شهید محمدرضا زاهدی دیشب حرم امام رضا سلام الله علیه بودند و تولیت آستان آقای مروی لحظه خداحافظی انگشتر تبرک حرم رو بهشون هدیه میده و با همان انگشتر به شهادت رسیدند...
🇵🇸 @gaze_karbala
.
نامهای که هفتهٔ گذشته سردار شهید محمدرضا زاهدی به خواهرزادهٔ ۱۰ سالهاش نوشت.
به راستی در نامه نوشتن چه سرّی نهفته است که امامان معصوم "علیهم السلام" ما را به آن دعوت کرده اند مثلا نامه 31 نهج البلاغه نامه به تک به تک شیعیان است که پدری مهربان عبرتهایش را با دلی آرام برای فرزندانش روایت می کند.
مانند مادری که با قصه فرزندش را از عالمی به عالم دیگر دعوت می کند.
کسی که وارد راه می شود با نشانه ها مسیر را طی می کند.
شهید با قلمش ادامه ی مسیر را حتی برای کودکی 10 ساله نشانه گذاری می کند.
انگار بذری را در شیار قرار می دهد تا به وقتش میوه آن هم بدست مبارک مولا چیده شود.
حاج قاسم شما هم اهل نامه نوشتن بودی برای دخترت نوشتی و همه دختران را دختر خودت کردی.
چقدر رفقا در نگاه وجودی شبیه همدیگر می شوند.
#بی_قراری
🖋 #معمای_هستی
🇵🇸 @gaze_karbala
.
رفق و شهادت چه زیبا به هم تنه زده اند.
رفیق راه بودن فقط با تفاهم به ظهور می رسد و تفاهم فقط در هویت قدسی معنا پیدا می کند.
گریه های حاج احمد بعد از شهادت مهدی باکری
گریه های حاج قاسم بعد از شهادت حاج احمد
این مسیر ادامه دارد انگار دانه های تسبیح هستند که به وقتش همدیگر را پیدا می کنند
خدایا
آیا گریه های ما برای عماد مغنیه، حاج قاسم و شهید زاهدی چتری برای تفاهم قدسی می گشاید؟
به امید شهادت زنده ایم.
هر که را صبح شهادت نیست، شام مرگ هست
بی شهادت مرگ با خسران چه فرقی می کند.
#بی_قراری
🖋 #معمای_هستی
🇵🇸 @gaze_karbala
.
شهادت، یک تیتر است. تیتر لحظه نامه هایی که هرگز قرار نیست بهمان بگویند چه اتفاقی افتاده است. گویا اصل خبر، اتفاق، اجمال و تفصیل در خود کلمه پیداست. نمیدانم شبیه کدام یکی است. حادثه ی کرمان؟شهادت سردار؟ و یا وقتی شنیدیم حاج احمد به مهدی پیوست. رفت تا ببیند آنجا چه خبر است. و هرگاه نامی در میان می آید، نامی، وصیت نامه ای و صدایی، فتح خونی رخ می دهد و اشک جاری می شود. شبیه خواب نما های که برای بیداری تلاش میکنند و حال شیون میزنند. گویا یک قطره بیداری دیده اند یا چشیده اند. نمیدانم شاید اینجا حس و انسانیت و این ماجرا ها تعطیل میشود! اینجا تنها دلتنگی چاره ساز است:
تو را دیدم درون خواب
بیدارم ولی گویا
ز کابوسی رهیده مست در بیداری اکنون
نمیدانم که ای!
نامت ولی گویا چنان آشناست از برای من
و روز رفتنت ای وای!
کدامین در جلویت ایستاد
کدامین ساعت خونین
بگفتا: نه! نرو. امشب نرو جانا بمان اینجا
ولی رفتی و فرقی اندر آن ساعت
درون لحظهی پرواز، بشکافت
نمیدانم که تاریخ است اینجا مست نامت
و یا نامت شده تاریخ ساز همچون علی (ع)
عاشق و عاشق ساز
🖋 #مِن_قسّام
🇵🇸 @gaze_karbala
.
کاش آخر این قصهی پر غصه وصالی باشد...
ته رفاقت یعنی همین، یعنی سفارش کنی مزارتم کنار مزار رفقات باشه💔
مدتی بود ذهنم درگیرِ اون مزار خالی کنار حاجحسین و حاجاحمد بود، نگو رفقات منتظرت بودند حاجی، خوش اومدی زائر امام رضا(ع)، سلام مارو هم به اربابت برسون🥺
#اصلا_رفیق_تویی
@nanetazeh
🇵🇸 @gaze_karbala
.
با کدامین تلاوت انس گرفته بودی که توانستی آیات قدر را چنان در خود پیدا کنی
که قدر خود را رقم زنی و بهترین تمناها را
بچشی
شاید دستان لرزان پدر هنگام تدریس مکاسب و عمل هنگام کسب روزی حلال... باعث شد بدون
لرزش دست و دل و قاطعانه حرکت کنی...
تمام سعیشان بر این بود که قبل از اینکه
زبان اسرار بگشایی آهنگ فریاد را در تمامی وجودتان خاموش کنند
چه بسا زمانی که آنها در خواب غفلت بودند
بین طلوعین زیر لب زمزمه میکردی
رب شرح لی صدری و یسرلی امری و حلل عقدت من لسانی ... با زبانی بدون گره وخالصانه... پیام رابه نسل درانتظار... چنان رساندی که دیگر جایی برای شبهه نیست... و چه زیبا
و به رسم ادب خود را در محضر سلطان عشق رساندی و اذن دخول گرفتی... که بتوانی زیباترین خداحافظی را انجام دهی...
که باز تلنگری شود که خیلی زود دیر میشود.
#شهیدالقدس
🖋 #نسیم
🇵🇸 @gaze_karbala
.
«لَعَلَّكَ بَٰخِعٞ نَّفۡسَكَ أَلَّا يَكُونُواْ مُؤۡمِنِينَ»
آمده در شأن اشکها و شبزندهداریها و بغضها و دستانی که پینه بسته تا جهان بیدار شود..
«مَا أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ»
آمده در وصف خُلق عظیمت...
تو، یکی یکی آیات را در این شبهای قدر برای ما مجسم میکنی
کمر تو نه زیر بازیچههای کودکانه، که زیر نزول وحی خمیده؛
باید که همه قاریان و مفسران و عارفان در این ظلمت و گمراهی به تو چشم بدوزند
و با تو راه بیابند و عهد تازه کنند.
باید که دوباره ببینیم که آری این جهان خالی از وحی نمیشود...
و جولانگاه ظالمان نمیشود...
و ما رباتهایی که شب را صبح کنیم و بازیچه بیمعنایی و سردرگمی شویم، نیستیم...
و همه آنچه دور ریختیم، حقیقت دارد.
موسایی هست و عصایی دارد و پروردگاری که او را میپروراند
و مسیحی و نفس حیاتبخشی
آری همهاش حقیقت دارد...
نفس مسیحایی تو، امروز مایی که بیقصه گوشهای افتاده بودیم را زنده کرد
و عصای موساییات کفر را در هم شکست تا جهان را به ساحل ایمان برساند.
راستی که بحق تو فرزند روحالله هستی
با وقار و با صلابت...
آری، تو جوانههای آن درخت تنومندی که تماشاگران را به وجد میآورد و بشارت حیات میدهد...
#غزّه_ی_جانم
🖋 #هیچ
@gharare_andishe
🇵🇸 @gaze_karbala
.
اولین تصویر از پیکر مطهر شهید سرلشگر زاهدی
الله اکبر!
انگار تازه متولد شده است
🇵🇸 @gaze_karbala
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
رجز خوانی شهید محسن حسین نیا در پایگاه دریابانی چابهار
وی در جریان درگیری با تروریست ها در دریابانی چابهار به فیض شهادت رسید
🇵🇸 @gaze_karbala
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
بنویس « مادر »
بخوان «همانکه هفتهها را شمرده تا ۴۰، تا لحظهای که با شنیدنِ خدارا شکر سالم است همه دردها را فراموش کرد. هماو که اصلا یادش رفته بود خوابیدن چه شکلی بوده وقتی تا صبح گریه میکرد پسر و راهش میبرد و قربان صدقهاش میرفت با آنکه سخت نیاز داشت حتی پنج دقیقه چشمانش را روی هم بگذارد و متوسل شد به نَنی که کمی آرام بگیرد پسر و مادر اما حتی با خواب آرام پسر هم قرار نمیگرفت که نکند چیزی شده که گریه نمیکند و صدایش در نمیآید...
همانکه کل دوست و آشنا را خبر میکرد که پسرم یاد گرفته چاردستوپا برود، پسرم «بابا» را یاد گرفته، امروز خودش روی پای خودش ایستاده، روز دیگر دوتا دندان پایینیاش زده بیرون و...
مادر است دیگر؛ یادش نمیرود با دست و پای چرک از کوچه آمد نشست سر سفره و در مقابل تشر آقاجانش میگفت: عیبی نداره آقا، بچم گشنشه...
همان روزها که قد میکشید و پشت لبش سبز میشد و مادر حیا میکرد محکم بغلش کند و ببوسدش هرچند دلش آب میشد برای مردانگیهای پسر...
و حالا، همان پسر، چقدر آرام خوابیده و مادر راحت قربان صدقهاش میرود و بغل میکند و میبوسدش؛ انگار همه مادرها میفهمند باری از تاریخ روی دوششان است، پس آرام گریه میکنند و بلند رجز میخوانند مثل همان «زن» همان «مادر»، همان «خواهر»، همان «زینب س» که در کربلا میدانست بار همه تاریخ افتاده روی شانههایش، پس حیدری رجز خواند هرچند نایی نمانده بود برای ایستاده نماز خواندن...
#مادرانه
#شهید_سیدمهدی_جلادتی
🖋 #م_گودرزیان
@nanetazeh
🇵🇸 @gaze_karbala
Untitled Session 2_mixdown.mp3
2.48M
.
🎙 #بشنوید
...هان یمن!...
هان یمن !
ای جوان پیر من
چهره ات چقدر حرف میزند
پیرمرد سالخورده!
گرچه پیری و به زیر بار سالهای سال تجربه
استخوان شکانده ای
شاد و زنده ای
هنوز هم شباب مانده ای
جامه ات هنوز جامه ای ز عهد و سنت پیمبر است
گوئیا لشکر پیمبری! که پا به وقت ما گذاشتی
تو! کنار آیه های وحی
لا به لای کوچه های دهر
خویش را به روزگار ما رسانده ای
ظاهر تو ظاهراً قدیمی است
در نگاه کهنه مغز ها
کهنه ای ولی
در نگاه آنکه اهل توست
آنکه وعده ی خدا براش وعده ای تحققی ست
آنکه آیه های وحی را
گو که از خود پیمبرش شنیده است
گو محمدی دوباره روبروش دیده است
درنگاه او
تازه ای و با طراوتی
تو همان کسی که زیر خاک های کهنه گی
جا نمانده ای
تو! اویسی و
بویی از حبیب را
در حوالی زمانه های ما شنیده ای
کوه و دشت و سنگلاخ های از قدیم تا به حال را
طی نموده ای
تا که خویش را به این زمانه با تمام خستگی رسانده ای
هان اویس؟!
ای جوان پیر من
ای یمن
تو!
خنجرت خنجر گذشته نیست
مثل سنگ های غزه نو به نو در این زمانه حرف میزند
گفته ما رمیت اذ رمیت و تیغ می کشد
کشتی جدید ها به پای خنجر قدیم تو
بد به گل نشست
ادعای پیشرفته شان شکست
آنکه گفته تو
کهنه و قدیمی ای اگر
یک دلیل آورد کتاب وحی کهنه و قدیمی است
قادرست که تو را کهنه بشمرد ولی شگفت که
این کتاب
مال بعد و بعدهاست و پسینی است
آخرالزمانی است
پس تو هم یمن که در معیت کتاب وحی آمدی
آخرالزمانی و پسینی ای
اسفند/۱۴۰۲
🖋 #سعید_صاعدی
@eshareNakhana
🇵🇸 @gaze_karbala
.
صبح جمعه هفته گذشته
۱۰ فروردین ۱۴۰۳
۱۷ رمضان...
و خداوند این دعا را مستجاب کرد...
اینک جسم او در همین جا، بعد از عمری جهاد، در کنار دوستان شهیدش آرام خواهد گرفت ...
🇵🇸 @gaze_karbala
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
آه غزه
زمانه، تو هم نتوانستی خنده ی کودکانه غزه را ببینی
شعف کودکی که از هر طرف در محاصره بود؛ اما کنار پدر و مادر و خواهر و برادرش سرمایه ای بود که مانع دیدن نداشتن ها می شد. بازی با همسالانش نهایت آرزویش بود.
آه غزه
بعد از تو دیدن هر بچه ایی، خندیدنش، گریه کردنش، راه رفتنش و حتی خوابیدنش، آرام و قرارم را می گیرد.
آری این تویی که وسعت یافته ایی، انگار در لبخند و گریه کردن همه بچه ها جریان پیدا کرده ای
آخر کدام کار بچه های اطرافم را ببینم و یاد تو نیفتم
بغض کردنش را
بازی کردنش را
با چشم های قشنگ درخواست کردنش را
غزه بگو که بعد از تو لبخند هر بچه ایی، انگار آئینه ای است که به تو می نگرم
آرام و قرار ندارم
انگار مرا به عهدی فرا میخوانی و زبانی برایم می گشایی که تو را برای بچه ام بازگو کنم.
آه غزه
چقدر زود کودکانت بزرگ شدند و آماده وفای به عهد گشتند، چقدر زود
انگار چون نسیم آمدی تا ما غفلت زدگان را از خواب بیدار کنی
مایی که به قرآن خواندن، نماز خواندن و روزه گرفتن و... دلخوش شده بودیم
غافل از اینکه قرآن را تو خواندی، نماز را تو خواندی و روزه را تو گرفتی قبل از اینکه به تکلیف برسی و تکلیف همه را روشن کردی
و اینجاست که دیگر توجیه ها رنگ باخته و اتمام حجتها رخ داد.
آه غزه
#غزه
#بی_قراری
🖋 #معمای_هستی
🇵🇸 @gaze_karbala
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
عید یعنی همین...
همین «ایمان» و «امید» که شما دارید، همین که ما گُم کردهایم و سخت به دنبالش هستیم. این عید بر شما مبارک است، مبارک یعنی همین که نوک قلّه ایستادهاید و چشمِ یک جهان به شماست، این عید و شیرینیهایش کنار شما میچسبد...
یالیتَنا کُنّا مَعَکُم
#عید_فطر
#طوفان_الاقصی
🖋 #م_گودرزیان
📌 @nanetazeh
🇵🇸 @gaze_karbala