eitaa logo
دفتر مطالعات جنسیت و جامعه
771 دنبال‌کننده
868 عکس
25 ویدیو
1 فایل
سایت: Gesostu.ir پشتیبانی: @gesostu_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از رادیو اقلیما
🎊 5 روز دیگر تا پایان مهلت استفاده از هدیه ویژه مجموعه‌ داستانیِ «ماجرای زوجیت در قرآن» 80% تخفیف، ویژه ایام فاطمیه پادکست قرآنی زوجیت را به‌جای 400هزارتومان، به قیمت 79هزارتومان تهیه کنید [ دریافت پادکست ] 🎙 کاری از رادیو اقلیما 🔰 تهیه شده در دفتر مطالعات جنسیت و جامعه @radio_eqlima 🎧 Gesostu.ir
51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ارائه سرکار خانم بهرامی در برنامه نوجهان شبکه یک سیما با موضوع «نزاع چادر زن ایرانی و استعمار» 🚻 دفتر مطالعات جنسیت و جامعه @gesostu_ir GESOSTU.ir
هدایت شده از رادیو اقلیما
📻 قسمت هشتم: |دیدارهای نادیده| چرا فاصلۀ میان گفتار رهبری و رفتار قانون‌گذار هر روز بیشتر می‌شود؟ با صدای فاطمه بهرامی زهرا ستاری فقیهی کست‌باکس | ایتا @radio_eqlima 🎧
هدایت شده از رادیو اقلیما
Radio EqlimaEpisode_08.mp3
زمان: حجم: 46.3M
📻 قسمت هشتم: |دیدارهای نادیده| چرا فاصلۀ میان گفتار رهبری و رفتار قانون‌گذار هر روز بیشتر می‌شود؟ @radio_eqlima 🎧
🔻هندسۀ مادرانگی در میدانِ حقیقت جستاری در باب مادری در الگوی سوم زن؛ از سیرۀ حضرت ام‌البنین(س) تا مادران شهدا فاطمه صادقی، پژوهشگر مطالعات جنسیت مادری در تاریخ و در بسیاری از نظام‌های فکری، همواره به‌عنوان نقطۀ تقابل با کنشگری اجتماعی مطرح بوده است. این تصور غالب، زن را به محض ورود در نقش مادری، در تنگنای انفعال یا خدمتگزاری صرف قرار می‌دهد و او را از آفرینشِ فعالِ تاریخ دور می‌سازد. اما روایتِ انقلاب اسلامی و مکتبِ عاشورا، حکایتی کاملاً متفاوت را پیش چشم می‌آورد. حکایتی که در آن، مادرانگی نه یک محدودیت، بلکه سرچشمۀ عظیم‌ترین کنش‌ها و تولیدِ یک هویتِ بی‌بدیل و سازنده است. این، همان تعریفی است که «زن الگوی سوم» از مادری ارائه می‌دهد؛ زنی که مادرانگی را به سطح یک انتخابِ آگاهانه و مسئولیتِ تمدنی ارتقا می‌دهد. تجلیِ این الگوی متعالی، در ساحتِ انتخاب‌های حضرت ام‌البنین (س) می‌درخشد. مادری که مادرانگی‌اش از یک «عاطفۀ غریزی»، فراتر می‌رود و محورِ آن را بر عشق به حقیقت و ولایت‌پذیری می‌گذارد. رفتار تاریخی ایشان—آنجا که پس از شنیدن خبر شهادت فرزندانش، نخست حال امام حسین (ع) را جویا می‌شود، یک حقیقت کلیدی را به ما می‌آموزد: در این مکتب، مادر، فرزند را نه برای بقای شخصی، بلکه برای ایستادن در قامتِ حقیقت و عدالت پرورش می‌دهد. در الگوی ام‌البنین (س)، مادرانگی یعنی بالا بردن قامت فرزند برای مواجهه شجاعانه با جهان؛ نه پناه دادن او در حصاری از ترس و آسایش بیهوده. این سبک از مادری، در تاریخ معاصر، یک سؤال جدی را طرح می‌کند: اگر مادری کاری تمام‌وقت است، پس چگونه مادرانِ فعالِ جامعه و مجاهد، موفق به تربیت چنین فرزندانی شدند؟ پاسخ، در کمیت زمان نیست، بلکه در کیفیتِ حضورِ وجودی مادر است. مادرِ الگوی سوم، با زیستِ واقعی، ایمان، آرامش و انتخاب‌های هدفمند خود، یک ایماژ ذهنی باشکوه در خانه خلق می‌کند و ازاین‌طریق، جاذبه معنوی به وجود می‌آورد. فرزند، این مادر را نه صرفاً یک مراقب، بلکه یک قهرمانِ واقعی می‌بیند. این جاذبه، کودک را وا می‌دارد تا برای عقب نماندن از مادر و برای نزدیک شدن به آن مرتبۀ رفیعِ وجودی، پیوسته درحال تلاش و رشد باشد. نفوذ این مادر به قلب فرزند، نفوذی از جنس برکت و مجاهدت است، نه از جنس دستور و تکرار. این نفوذ، هدیه‌ای الهی است که به دلیل صدقِ مجاهدت‌های مادر در مسیر حق، به او عطا شده است. در واقع، کیفیتِ زیستِ مادر، یعنی انتخاب‌های بزرگِ او برای فرزند، حکمِ یک جاذبۀ بی‌واسطه را پیدا می‌کند که فراتر از هرگونه تحمیلِ کلامی است. نفوذ کلامی بر پایۀ دستور، در برابر بحران‌ها سست است؛ اما نفوذی که ریشه در برکت و مقامِ وجودی مادر دارد، حتی در غیاب او نیز فرزند را در مسیر حفظ می‌کند. این زنان همچنین در مواجهه با رنج، یک موضعِ فلسفیِ قاطع دارند. برای آن‌ها، رنج و سختی، حادثه‌ای نیست که باید از آن فرار کرد؛ بلکه میدانِ آزمون و مسیرِ رشد است. مادر شهیدان باقری، با جملۀ معروفش: «آدمیزاد آمده برای رنج کشیدن؛ این دنیا جای راحتی نیست» نه‌تنها ترس را از دل فرزندانش دور می‌کند، بلکه آن‌ها را با حقیقتِ حیات و تکامل آشنا می‌سازد. مادری در این سطح، یعنی تبدیلِ رنج به معنا، و تربیتِ نسلی که در برابر دشواری‌ها، نمی‌شکند بلکه قد می‌کشد. ➕مطالعه متن کامل 📝 فصلنامه اقلیما | مجله تخصصی زن،‌ جنسیت و جامعه eqlimamag.ir 📗 @Eqlima_Mag
هدایت شده از مجله هفده دی
🔸«اون حضرت زهراست، فرق داره»(۱) حضرت زهرایی که نمی‌شود از او الگو گرفت! زینب علی‌اشرفی نیم‌ساعتی از وقت جلسۀ تفسیر خانم‌ها مانده بود و یک‌ساعتی هم تا اذان ظهر. چند مرد بی‌اعتنا به حضور خانم‌ها سرشان را انداختند پایین و وارد مسجد شدند. یکی‌شان بیرون مسجد گفته بود که خانم‌ها بروند خانه‌شان قرآن بخوانند. استاد تفسیرمان اعتنا نکرد. مردها رفتند آن‌طرف پرده و خانم قزوینی هم این‌طرف، درسش را سر گرفت. ماه رمضان اوایل دهۀ هشتاد بود. شنیدم که آن‌طرف پرده پیرمردها غرغر کردند و خانمی هم این‌طرف دم‌به‌دمشان داد: -چه معنی داره صدای زن رو مرد بشنوه؟ نوجوان بودم و سر پربادی داشتم. رفتم سراغش: -چرا کلاسو به‌ هم می‌زنید؟ دوباره حرفش را تکرار کرد. با چه آب‌و‌تابی هم! اصلاً متوجه تناقض حرفش نبود که همان موقع صدای خودش را هم پرده‌نشین‌های ریش‌و‌سیبیل‌دار می‌شنوند. گفتم: «اشکال شرعی اگه داشت حضرت زهرا(س) تو مسجد برای مردها خطبه نمی‌خوند.» جوابش را فاتحانه پرت کرد توی صورتم: -اون حضرت زهراست. فرق داره. آن روز اولین بار بود که این حرف را می‌شنیدم؛ ولی آخرین بار نشد. بعد از آن هر وقت بحث حضور اجتماعی زن مسلمان و کنشگری‌اش شد و به این حضور تاریخی و تاریخ‌ساز ارجاع دادیم، عینِ هر بار استثناسازی نظریه‌پردازانِ «پرده‌نشینی زن در هر زمان و مکان و شرایطی» شروع شد: -اون حضرت زهراست. فرق داره. آنقدر تکرار کردند که بعید نبود یکجایی ما هم باورمان بشود حضرت زهرا(س)، استثناست. شک کنیم در اینکه حضرت فاطمه(س) برای همۀ ساحات زندگی یک مسلمان-اعم از زن و مرد- الگو باشد. شکی که این گروه انداخته بودند به جانمان نقطۀ پایان نداشت. می‌توانست برسد به اینجا که اگر این کنش حضرت استثنا باشد پس لابد باقی رفتارهای زنانه و مادرانه‌‌اش هم استثناست! ما که ظرفیت ایشان را نداریم. نکند حجاب و حیایشان هم استثنا باشد! بعد از آن هم قطعاً شک‌ می‌شد مورچۀ سیاهی که روی سنگ سیاه، نرم‌نرم جلو می‌رفت و کسی نمی‌دیدش. بعید نبود که حتی برسد به جاهای باریک: -اگر ماجرا اینی باشه که اینا می‌گن، هر فاطمیه حرف زدن از سیرۀ دختر پیامبر چه غرض عقلایی می‌تونه داشته باشه؟ اینطوری که می‌شه یه خاطره‌پردازی فانتزی-درام از گذشتۀ تاریخی امت! ولی اینطور که نمی‌شد؛ تنگ‌نظرها به اسم دین هر کاری بکنند، شک بیندازند به جامعه، ما هم شک را ول کنیم تا برای خودش بچرخد و سنگر‌به‌سنگرِ قلب و ایمان‌مان را تسخیر کند؟ اگر قرار بود حضرت فاطمه(س) استثناء باشد، اسمش را زهرا نمی‌گذاشتند که بشود نور و بتابد به معرکه‌های تاریخ و حق و باطل را از هم جدا کند. اگر قرار بود استثنا باشد که لازم نبود رهبری توصیه کند: «ما باید خودمان را به این مرکز نور نزدیک کنیم.» یکی از منابع اصلی شناخت ما از حضرت زهرا(س) همان خطبۀ معروف در مسجد مدینه است که به اسم یکی از موضوعاتش نام گرفته و مشهور شده به «خطبۀ فدک». غالباً این خطبه را که رفت نفاق اهل سقیفه را رو کند از بعد ادبی و محتوایی‌اش خوانده‌ایم. درستش هم همین است. اما کاملش، نه! خطبۀ فدک، یا بهتر بگویم «قیامِ حضرت زهرا برای خطبه‌خوانی در مسجد» یک نکتۀ مغفول هم دارد که بیشتر از همه‌، آن‌هایی به آن دقت نکرده‌اند که لقلقۀ زبانشان شده است: «اون حضرت زهراست. فرق داره.» آن روزی که حضرت زهرا(س) چادر سر کرد و راهی مسجد شد، نرفت که فقط روی فضای پرنفاق و غبارآلود آن‌روزهای مدینه نور بیندازد. حضرت، خورشید شد برای تمام معرکه‌های تاریخی‌ای که ممکن بود در آنجا قرائت‌های کج‌و‌معوج، دینِ مردم را به ناکجاآباد برساند. حضرت آنجا ایستاد برای انسان، برای انسانی که حقش بود مؤمن باشد و برای ایمانش بجنگد. 📝 فصلنامه هفده دی|جستار مجازی @mag_17dey
هدایت شده از مجله هفده دی
🔸«اون حضرت زهراست، فرق داره»(۲) حضرت زهرایی که نمی‌شود از او الگو گرفت! زینب علی‌اشرفی برگردیم به صحنه! مدینۀ چند روز بعد از رحلت پیامبر، مدینۀ خفت‌زدۀ سقیفه‌آلود. حضرت زهرا(س) همراه با زنان همدل، نه بیایید بگوییم زنان هم‌جبهه، راهی مسجد شد. به محض ورود او پرده کشیدند و بانو ایستاد به خطابه. جزئیات مهم‌اند. «چه کسی چه گفت و چه کرد و چه نکرد‌»ها در فهم تاریخ مهم‌اند. دختر پیامبر ایستاده است به خطابه و من دارم تاریخ را با جزئیاتش می‌خوانم. توقع دارم «اَلْحَمْدُللَّـهِ عَلی ما اَنْعَمَ» به «وَ لَهُ الشُّكْرُ عَلی ما اَلْهَمَ» نرسیده یکی از آن طرف پرده بلند شود و غرغر کند، یا نه اصلاً داد بزند که «چه معنی داره صدای زن رو مرد بشنوه؟» از روی منبع دست‌اول، متن خطبه را می‌خوانم و سندش را. حضرت با بلیغ‌ترین و فصیح‌ترین بیان از حمد خدا و شهادت به وحدانیتش رسیده است به رسالت پدرش «اِبْتَعَثَهُ اللَّـهُ اِتْماماً لِاَمْرِهِ، وَ عَزیمَةً عَلی اِمْضاءِ حُكْمِهِ»، از خدمات رسالت می‌گوید و خطبه را می‌برد و می‌رساند به آنجا که کردار غلط اهل سقیفه و پیروان‌شان را می‌کوبد توی صورت‌شان «تَسْتَجیبُونَ لِهِتافِ الشَّیطانِ الْغَوِی»؛ به کل تاریخ می‌گوید این‌هایی که مخاطب امروز من‌اند، این‌هایی که خشم من را برانگیخته‌اند بعد از پیامبر شده‌اند دست راست شیطان، او را از کمینگاهش بیرون کشیده‌اند و حالا هم افتاده‌اند پشت‌سرش. کدام یک از جزئیات توجهم را جلب کرده است؟ خطابه یک دست است. کسی نه اولش مانع خطابه شد نه وسط‌هایش پرید لابلای کلماتش. هیچ کدامشان هم نگفت «زن را چه به حرف زدن بین مردها؟» با شناختی که از پرده‌نشین‌های ریش‌و‌سبیل‌دار آن روز مدینه دارم مطمئنم که این رفتار از ویژگی‌های شخصیتی و فردی آنها ناشی نشده است. آن جامعۀ اسلامی که پیامبر سال‌ها برای ساختش خون دل خورد، این را ایجاب کرده است. فهم من می‌گوید، حرف زدن زن بین مردها و بالاتر از آن، خطابه‌گویی زنان در جمع مردانِ مدینۀ نبوی امری عادی بود و پذیرفته شده. روایات زیادی هم داریم که زنانی در مسجد بر پیامبر وارد شده‌اند و گلایه‌ای طرح کرده‌اند یا سؤالی. در هیچ کدام، هیچ گزارش تاریخی نداریم که مردی از آن طرف پرده دخالت کرده باشد: «زن را چه به این کار؟» همین‌ها یعنی که کنش‌گری اجتماعی زن در جامعۀ نبوی امری بدیهی بود و الا اگر حضرت زهرا استثنا بود، رجاله‌های همان روز مدینه خوب بلد بودند به همین استثنابودگی چنگ بزنند و نگذارند حضرت زهرا آن‌طور بی‌اعتبارشان کند. اگر کنشگری اجتماعی زن در جامعۀ نبوی یک امر بدیهی نبود، آن روزِ مدینه شعور نداشت که بگوید حضرت زهرا به خاطر جایگاه رفیع معنوی‌اش استثناست. از خیل اسناد خطبه، حداقل در یکی از آن‌ها کلامی و طعنه‌ای وارد می‌شد که به حضرت عتاب کرده باشد: «زن را چه به این کارها؟» 📝 فصلنامه هفده دی|جستار مجازی @mag_17dey
🔻ماراتن کیش و اقتصاد سیاسی کالایی‌سازی بدن چگونه توسعه‌گرایی ایرانی بدن زن را به ابزار جلب طبقۀ متوسط تبدیل می‌کند؟ رسول لطفی، پژوهشگر فرهنگ و ارتباطات در سال‌های اخیر، رویدادهایی نظیر «ماراتن کیش» درظاهر واجد یک کارکرد فرهنگی و ورزشی‌اند، اما در سطح ساختاری، بخشی‌ از آرایش جدید پروژۀ توسعه‌خواهی نئولیبرالی در ایران عمل می‌کنند؛ پروژه‌ای که با اتکا به تکنیک‌های مدیریت ادراک و کالایی‌سازی نمادین، بدن زن را به متغیری سیاسی ـ رسانه‌ای برای تنظیم رابطۀ خود با طبقه متوسط تبدیل کرده است. این رویدادها در سازوکار واقعی‌شان، «تکنیک‌های حکمرانی توسعه‌نما» هستند؛ سازوکارهایی برای جابه‌جایی حساسیت‌ها، برون‌سپاری بحران‌ها و تولید رضایت کم‌هزینه. تلاش پروژۀ توسعه نئولیبرالی در ایران برای بازتولید مشروعیت و جذب حمایت سیاسی ازطریق بازاری‌سازی بدن زن و اعطای آزادی‌های توهمی به طبقۀ متوسط است. در دو دهۀ اخیر، ایران با نوع خاصی از صورت‌بندی نظری از توسعه مواجه است که اتفاقاً نسبیت و سنخیتی با توسعۀ واقعی بومی ندارد، بلکه «توسعه‌نمایی» است؛ نوعی نظم اقتصادی ـ سیاسی که به‌جای اقتصاد تولیدمحور، بر اقتصاد تصویر، نمایندگی نمادین و مدیریت روانی جامعه تکیه دارد. این نظم، به‌طور خاص طبقه متوسط را هدف می‌گیرد؛ طبقه‌ای که در وضعیت انسداد اقتصادی، نابرابری ساختاری و فرسایش افق‌های آینده، بیش‌از هر زمان دیگر به «نشانه‌های ظاهری توسعه» حساس است. این پروژه به‌خوبی فهمیده است که طبقۀ متوسط، درمانده از انسداد اقتصادی و سرخورده از بی‌عدالتی، حساس‌ترین نقطه‌اش «آزادی‌های سبک‌زندگی» است. بنابراین آزادی زنانه را به‌عنوان «امتیاز نمادین» بسته‌بندی کرده و از آن بهره‌کشی سیاسی می‌کند: تو آزادیِ نمایشی داشته باش، ما هم مسیر بازاری‌سازی و خصوصی‌سازی را ادامه می‌دهیم. در چنین نظمی، بدن زن به ابژه‌ای تبدیل می‌شود که از طریق آن «توهم آزادی و توسعه» بازتولید می‌شود؛ بدن زن تبدیل می‌شود به «واحد مبادلۀ سیاسی»، چیزی که قرار است با آن رضایت تولید شود. آنها بازنمایی رسانه‌ای می‌سازند که در آن «توسعۀ جامعه ایرانی» با نمایش کنترل‌شده آزادی‌های جنسی ـ بدنی زنان گره می‌خورد. اما این مدرن‌شدن، یک «ابزار سیاسی» است. نظام توسعه‌گرا وقتی نمی‌تواند یا نمی‌خواهد این مطالبات سخت را برآورده کند، به‌سراغ جایگزینی «آزادی مصرف‌پذیر» به‌جای «آزادی اجتماعی» واقعی می‌رود که هم کم‌هزینه‌تر و هم قابل کنترل‌تر است. در نتیجه، ساختار قدرت کوچکترین هزینه‌ای نمی‌دهد، فقط طبقۀ متوسط را با یک «توهم آزادی» آرام می‌کند. مسئله تبدیل بدن زن به کالایی برای کسب سرمایه سیاسی است. این یعنی تغلیظ امر توسعه در سطحِ سطحی‌ترین لایه‌های بدن‌مندی؛ نوعی توسعه‌نمایی نه توسعه‌یابی. پروژۀ توسعه نئولیبرالی در ایران، همانند مشابهاتش در جهان، به‌خوبی فهمیده است که بدن زن محل تلاقی «قدرت»، «مصرف»، «سبک زندگی» و «مشروعیت» است. به‌همین‌دلیل، آزادی زنان در این پروژه به‌عنوان «متغیر قابل تنظیم» به‌کار گرفته می‌شود. آزادی زنانه در این گفتمان، «امتیاز نمادین» است؛ کالایی که عرضه می‌شود تا رضایت سیاسی طبقه متوسط را خریداری کند. این «آزادی»، آزادی بدن‌مند، مصرف‌پذیر و رسانه‌پسند است؛ آزادی‌ای که در لحظۀ دیده‌شدن عمل می‌کند اما فاقد قدرت ساختاری‌سازی است. ➕مطالعه متن کامل 📝 فصلنامه اقلیما | مجله تخصصی زن،‌ جنسیت و جامعه eqlimamag.ir 📗 @Eqlima_Mag