eitaa logo
غیرتی ها : اخلاق خانواده ، همسرداری و آرامش
3.5هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
2.7هزار ویدیو
19 فایل
کانال های جذاب : فیلم و کارتون @kartoon_film سینمایی و سریال @film_sinamaee محتوای تربیت کودک @amoomolla چیستان و معما @moaama_chistan شعر و سرود @sorood_sher داستان و رمان @dastan_o_roman تبلیغ ارزان @tabligh_amoo آدمین و مسئول تبلیغ و تبادل @dezfoool
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 داستان ماشا ، قسمت ۴۲ 🌸 🌟 ماشا ، لیوان آب را گرفت و به یاد کربلا افتاد 🌟 سپس به درون آن نگاهی کرد و گفت : 🌷 مگر آب چه ارزشی داشت ؛ 🌷 که آن را از کودکان دریغ کردند . 🌷 مگر یک آدم چقدر می تواند 🌷 پست و خبیث باشد ، 🌷 که حتی به کودکان هم رحم نمی کند . 🌟 خانم رضایی ، ترتیب یک ملاقات را ، 🌟 با یکی از علمای شهر قم ، داد . 🌟 ماشا و خانم رضایی ، 🌟 وارد دفتر آن عالم شدند . 🌟 منتظر شدند تا تشریف بیایند . 🌟 مرد عالم ، پس از مدت کوتاهی ، 🌟 با سر به زیری و تواضع ، وارد شد . 🌟 هنگام ورود ، ایستاد و کمی مکث نمود . 🌟 بوی خوش و مطبوعی ، بر مشاش رسید . 🌟 لبخندی زد و روی میز نشست . 🌟 و با لحنی آرام و سنگین فرمود : 🕌 بفرمائید در خدمتم . 🌟 دفتردار به خانم رضایی گفت : 🍎 لطفا مشکلتان را بفرمایید . 🌟 ماشا اول خاطر نشان کرد . 🌟 که سابقه بیماری و مشکل روحی روانی ندارد 🌟 سپس از آنچه که دید ، برای عالم شرح داد 👈 از منظره ای که در بدو ورود به قم دید 👈 از کادوهای بالای سر زائران 👈 و از دختر زیبایی که از ضریح بیرون آمد 🌟 عالم از ماشا پرسید : 🕌 آن دختر زیبا ، چی پوشیده بود ؟! 🌟 ماشا گفت : 🌷 لباس حریر سفید رنگ و بلند . 🌷 و چادری از نور. 🌟 عالم گفت : 🕌 چه بویی ، حس کردی ؟! 🌟 ماشا گفت : 🌷 بوی انار تازه و گل محمدی . 🌟 عالم گفت : 🕌 این مشخصاتی که شما دادید ، 🕌 همان مشخصات حضرت معصومه است . 🌟 ماشا با تعجب گفت : 🌷 یعنی من حضرت معصومه را دیدم ؟! 🌟 عالم گفت : 🌷 بله دخترم ، 🌷 ولی برای اطمینان بیشتر ، 🌷 برویم دیگر مواردی را که گفتید ، ببینیم . 🌟 عالم و همراهانش در یک ماشین ، 🌟 و ماشا و خانم رضایی ، 🌟 با ماشین خودشان ، 🌟 به طرف ورودی شهر قم رفتند . 🌟 قبل از حرکت ، عالم به ماشا گفت : 🕌 دخترم ! هر وقت دروازه نورانی را دیدی ، 🕌 لطفا بایست . 🌟 پس از طی مسافتی ، 🌟 ماشا به خانم رضایی گفت : 🌷 همینجاست ، لطفا نگه دار . 🌟 ماشا پیاده شد 🌟 و به ماشین عالم اشاره کرد که بایستند . 🌟 عالم پیاده شد و به ماشا گفت : 🕌 دخترم ، چی می بینی ؟! 🕌 لطفا هر چی که می بینی را به ما بگو . 🌷 ادامه دارد ... 🌷 💟 @ghairat 📚
🌷 یکی از عوامل آرامش در همسران ، 🌷 امانت داری مالی و جنسی است . 🌷 مثلا زنی بدون اجازه شوهرش ، 🌷 مال و ثروت او را به کسی نبخشد . 🌷 و در غیاب او ، 🌷 دامن خود را به عمل منافی عفت ، 🌷 و به تن فروشی ، آلوده نکند . 💟 @ghairat
🌹 همسران ، پوشش متقابل یکدیگرند 🌹 و انرژی معنوی و عرفانی یکدیگرند 🌹 و بسترسازانی برای شکوفایی فطری ، 🌹 ایمانی ، روحی و روانی یکدیگرند 🌹 این است معنی آیه 👈 هُنّ لباس لکم و انتم لباس لهن 💟 @ghairat
💞 زوجین ، با صبوری و ایثار ، 💞 و با درک عمیق و متقابل ، 💞 می توانند زمینه ساز آرامش روحی ، 💞 و آسایش فکری یکدیگر بشوند . 💞 و کاشانه ای از عشق و محبت ، 💞 همراه با ایثار و احسان بسازند ؛ 💞 که فرزندان صالح ، برایند طبیعی آن است . 💟 @ghairat
🌸 داستان ماشا ، قسمت ۴۳ 🌸 🌟 ماشا به عالِم گفت : 🌷 یک دروازه هلالی شکل و نورانی می بینم 🌷 که خیلی خیلی زیباست . 🌷 و چند نفر مرد سفید پوش و نورانی ، 🌷 که بعضیاشون بال دارند و پرواز می کنند . 🌷 یک نورهای سیاهی هم می بینم ؛ 🌷 که می خواهند وارد شهر شوند ؛ 🌷 ولی آن مردان نورانی ، 🌷 نمی گذارند آن سیاهی ها از دروازه عبور کنند 🌟 عالِم ، لبخندی زد و گفت : 🕌 بله دخترم ، درست فرمودید . 🕌 آن دروازه ، درب بهشت است 🕌 آن مردان نورانی ، فرشته اند . 🕌 و آن سیاهی ها ، شیاطین و پلیدی اند . 🌟 ماشا گفت : 🌷 ولی حاج آقا ، اینها چی هستند . 🌷 چرا کسی غیر از من نمی بینه ؟! 🌟 عالم گفت : 🕌 دخترم ! در این دنیا ، 🕌 بعضی چیزها دیده نمی شوند 🕌 مثل روح ، مثل درد ، مثل این دروازه 🕌 ولی در همین حد بدان که این دروازه ، 🕌 مانع ورود شیاطین به شهر قم می شوند . 🕌 و شهر قم تنها شهری است ، 🕌 که چنین موهبت و دروازه ای دارد . 🕌 و این دروازه ، سالیان پیش ساخته شده 🕌 روزی که پیامبر به دنیا آمدند 🕌 به دستور خداوند ، 🕌 شیطان از شهر قم رانده شد . 🕌 و این دروازه در اینجا ، قرار داده شد . 🕌 و یکی از فلسفه های نامیدن این شهر به قم ، 🕌 همین است که خدا به شیطان گفت : قم 🕌 یعنی از این مکان مقدس بلند شو 🌟 ماشا گفت : 🌷 خب حاجی ، چرا فقط من می تونم ببینم 🌟 عالم گفت : 🕌 این چیزها ، بُعد دوم دنیای ماست . 🕌 که دیدنشان ، برای هر کسی مقدور نیست 🕌 فقط دلهای پاک و توبه کنندگان واقعی ، 🕌 چنین قدرتی را از جانب خداوند خواهند داشت 🌟 سپس همگی به طرف حرم رفتند . 🌟 ماشا ، کادوهای بالای سر مردم را شرح داد 🌟 عالم گفت : 🕌 بله درسته ، این کادوها ، 👈 هدیه حضرت معصومه به زائرین هست 🕌 هر کسی که به زیارت حضرت برود 🕌 چنین هدیه معنوی می گیرد 🕌 و اگر می بینی ، کوچک می شوند 🕌 به خاطر گناه است 🕌 کسی که بعد از زیارت گناه کند ، 🕌 هدیه اش کوچکتر می شود 🕌 تا آنکه از بین برود . 🌷 ادامه دارد ... 🌷 💟 @ghairat 📚
🕋 خیانت و انحرافات جنسی ، 🕋 علل و عوامل زیادی دارد 🔥 اما مهمتریت علل در متأهلین ، 🔥 عدم پایبندی به احکام و دستورات دین ، 🔥 در باب حجاب و عفاف است . 👈 چه عفتی که زنان با پوشش دارند 👈چه عفت مردانه در نگاه و کلام چه فرج و...
🌸 محتواهای سالم و مفید برای کودک و نوجوان ✅ فیلم و کارتون ✅ داستان و رمان ✅ معما و چیستان ✅ شعر و سرود ✅ آموزش انگلیسی ✅ آموزش حروف الفبا ✅ آموزش نماز ✅ آموزش قرآن ✅ و... 📲 @amoomolla
🌸 داستان ماشا ، قسمت ۴۴ 🌸 🌟 ماشا و خانم رضایی ، 🌟 به دنبال خانما به طرف هتل رفتند . 🌟 ماشا ، همه شب را ، 🌟 به چیزهایی دیده بود ، فکر می کرد . 🌟 نزدیک اذان صبح شد . 🌟 همه خواب بودند . 🌟 ماشا ، آرام و بی صدا ، وضو گرفت 🌟 و نماز شبش را خواند . 🌟 سپس با صدای آرام ، قرآن تلاوت کرد . 🌟 تا اینکه صدای زیبای اذان ، 🌟 از حرم ، طنین انداز شد . 🌟 پرده اتاقش را کنار زد و پنجره را باز کرد 🌟 تا بهتر بتواند ، 🌟 صدای دلنشین و آرام بخش اذان را بشنود . 🌟 ناگهان سه نور سبز را دید 🌟 که از زمین به طرف آسمان رفتند . 🌟 و مثل ستون خیمه ، 🌟 زمین را به آسمان متصل کردند . 🌟 چند دقیقه ای با تعجب ، 🌟 به آن نورها نگاه می کرد . 🌟 مردد بود که به خانم رضایی بگوید یا نه ... 🌟 ماشا ، نماز صبحش را خواند 🌟 و پس از آن دعا نمود . 🌟 سپس آنقدر نورهای سبز را تماشا کرد 🌟 تا خانم ها برای نماز بیدار شدند . 🌟 منتظر ماند تا نمازشان را بخوانند . 🌟 خانمها بعد از نماز ، 🌟 دعای عهد را با هم خواندند 🌟 ماشا ، عاشقانه به دعا گوش می داد 🌟 پس از تمام شدن دعا ، 🌟 به طرف اتاق خواب رفتند 🌟 ماشا ، خانم رضایی را صدا کرد 🌟 و با لبخند گفت : 🌷 این چیزی که خواندید ، چی بود ؟! 🌟 خانم رضایی گفت : 🌸 دعای عهد 🌸 مستحب است بعد از نماز صبح ، 🌸 و قبل از طلوع آفتاب ، 🌸 دعای عهد خوانده شود . 🌸 روایات ما می گویند : 🌸 کسی که چهل صبح ، دعای عهد را بخواند . 🌸 از یاران امام زمان ، خواهد بود . 🌟 ماشا زیر لب گفت : 🌷 دعای عهد ، امام زمان ، یاران امام زمان 🌟 ماشا دوست داشت 🌟 بیشتر در مورد امام زمان بداند 🌟 ولی یادش آمد که باید نورها را ، 🌟 به خانم رضایی نشان دهد . 🌟 پرده را کنار زد و به او گفت : 🌷 خواهر چی می بینی ؟! 🌟 خانم رضایی ، از پنجره ، 🌟 به بیرون را نگاه کرد و گفت : 🌸 شب مهتابی ، حرم حضرت معصومه ... 🌟 ماشا گفت : 🌷 شبهای قم خیلی زیباست ؛ مگه نه ؟! 🌸 خانم رضایی گفت : بله خیلی زیباست 🌟 ماشا گفت : چیز عجیبی نمی بینی ؟! 🌸 خانم رضایی گفت : نه !! مثل چی ؟! 🌟 ماشا گفت : مثل نور سبز ... 🌷 ادامه دارد ... 🌷 💟 @ghairat 📚
🇮🇷 یکی از عوامل آرامش ، دعاست . 🇮🇷 خواندن دعا ، خصوصا با ترجمه ، 🇮🇷 و با رعایت ادب و خضوع و خشوع ، 🇮🇷 آرامش بسبار عجیبی به انسان می دهد . 👈 شما هم امتحان کنید . 💟 @ghairat
🌷 سالگرد شهادت سردار سلیمانی را ، 🌷 بر همه شما دوستان و رهبر عزیزمان ، 🌷 تسلیت عرض می کنیم .
🔥 زن و مرد متأهلی که عفت بینایی ندارند 🔥 و نگاه خود را در فضای حقیقی یا مجازی ، 🔥 کنترل نمی‌ کنند 🔥 و از هیچ صحنه تحریک‌ کننده‌ای نمی‌ گذرند 🔥 کم‌ کم کنترل نفس‌شان را از دست داده ، 🔥 و گرفتار گناهان بزرگ‌تری خواهند شد . 💟 @ghairat
🌸 داستان ماشا ، قسمت ۴۵ 🌸 🌟 خانم رضایی فهمید 🌟 که ماشا چیزی را می بیند 🌟 که خودش نمی تواند آن را ببیند . 🌟 به خاطر همین با اشتیاق گفت : 🌸 ماشا خانم ، عزیزم 🌸 لطفا به من بگو چی می بینی ؟! 🌟 ماشا گفت : 🌷 سه تا نور سبز و درخشان می بینم 🌷 که بین زمین و آسمان ، متصل‌اند 🌷 که واقعا خیلی زیبا هستند . 🌟 خانم رضایی ، 🌟 به شبِ زیبای شهر قم ، خیره شده بود . 🌟 سپس نفس عمیقی کشید و گفت : 🌸 راستی ماشا خانم ، 🌸 شما از مسلمانی چی فهمیدی ؟ 🌟 ماشا کمی مکث کرد و گفت : 🌷 فهمیدم که همه انسانها ، 🌷 میل به عبادت دارند . 🌷 فهمیدم که عشق به خداوند ، 🌷 در فطرت و وجود همه انسان ها ، 🌷 نهادینه شده . 🌷 من اطمینان دارم که خداوند ، 🌷 به ما تفکر و تعقل نداده 🌷 تا فقط به دنیا بیاییم ، 🌷 زندگی کنیم ، بخوریم ، بخوابیم 🌷 و در آخر بمیریم . 🌷 بلکه خداوند ، 🌷 به ما فرصت زندگی کردن داده 👈 تا به خود خدا برسیم . 🌟 خانم رضایی گفت : 🌸 قشنگ حرف میزنی دختر ... 🌸 یه چیزی بگم راستشو میگی ؟ 🌟 ماشا گفت : 🌷 بله بفرمائید . 🌷 من مسلمانم ، و یک مسلمان ، 🌷 هیچ وقت نباید دروغ بگوید . 🌟 خانم رضایی گفت : 🌸 شده گاهی به موفقیت های گذشته ات ، 🌸 و درآمد سابقت فکر کنی ؟ 🌸 و حسرت آن دوران را بخوری ؟! 🌟 ماشا گفت : 🌷 نه اصلا ... اتفاقا آن روزها ، آن جلوه‌ها ، 🌷 آن موفقیت های کاذب ، همه و همه ، 🌷 پس از مسلمان شدن ، 🌷 برام بی‌ارزش و منفور شدند . 🌷 ادامه دارد ... 🌷 💟 @ghairat 📚
خانواده ای فقیر با سه فرزند یتیم ، به کمک های مالی و معنوی ما نیاز دارند . 6037991645829049 👈 به نام فاطمه طرفی لطفا در صورت واریز کمکهای مالی خودتان ، رسید را برایمان بفرستید و قید بفرمائید که برای خانواده سه یتیم است . برای اطلاعات بیشتر به آی دی زیر مراجعه کنید @amoo_molla پیشاپیش نذرتان قبول ، مالتان مبارک ، عمرتان بلند ، فرزندتان صالح و راهتان مهدوی باشد ؛ انشالله .
🌸 داستان ماشا ، قسمت ۴۶ 🌸 🌟 خانم رضایی به ماشا گفت : 🌸 شنیدم در خارج ، 🌸 هر کسی مسلمان شود ؛ اذیتش می کنند . 🌸 شما از اینکه آشکارا ، 🌸 خودت را مسلمان معرفی کنی ، نمی ترسی ؟ 🌟 ماشا ، به یاد حملاتی که بهش شده افتاد و گفت : 🌹 چرا باید بترسم عزیزم ؟ 🌹 همه وجودم پر شده از عشق به خدا 🌹 و برای ترس از دیگران ، 🌹 دیگه جایی تو دلم ندارم . 🌹 نه عزیزم نمی‌ترسم . اتفاقا برعکس ، 🌹 تکلیف و وظیفه خودم را می‌دانم 🌹 که دیگران را ، از راه گمراهی باز دارم 🌹 و برای آنها الگوی خوبی باشم . 🌟 خانم رضایی دوباره گفت : 🌸 از اینکه عکسای سابقت ، 🌸 در اینترنت هستند ، ناراحت نیستی؟ 🌟 ماشا نفس عمیقی کشید و گفت : 🌷 چرا خیلی ناراحتم 🌷 روزی هزار بار ، آرزوی مرگ می کنم 🌷 ولی چکار می توانم بکنم 🌷 راستش من خودم 🌷 دوست ندارم به آن عکسها نگاه کنم . 🌷 اما گاهی به خودم می گویم 🌷 مشکلی ندارد که مردم ، 🌷 عکس های زمان جاهلیت و نادانی مرا ببینند . 🌷 شاید برایشان عبرت شود 🌷 و شاید بفهمند که انسان می‌تواند تغییر کند 🌷 و میتواند تولد دیگری داشته باشه 🌷 و از نو ، به دنیا بیاید . 🌷 دوست دارم همه بدانند 🌷 که انسان می‌تواند توبه کند 🌷 و با انجام کارهای خوب ، 🌷 تمام سیاهی‌ های گذشته‌اش را ، 🌷 ان شاء الله پاک کند . 🌷 دوست دارم همه بفهمند 🌷 که اسلام با هر کسی ، 🌷 به اندازه فهمش ، حرف می زند 🌷 دوست دارم همه صدای اسلام را بشنوند 🌷 صدایی که دارد به همه ما می گوید : 🌹 اگر نمی‌توانی راجع به خدا بیندیشی 🌹 حداقل سعی کن از قید خودت رها شوی ، 🌹 از قفس شهوات ، به سمت آسمان پرواز کنی 🌹 و پلیدی‌های نفست را مهار کنی ؛ 🌹 و رذایلی مثل : 👈 خودپسندی ، تکبر ، حسد ، ظلم ، دروغ ، 👈 خودستایی ، خودنمایی و... را ، 🌷 از وجودت پاک کنی . 🌟 ماشا ، کمی مکث کرد 🌟 اشک از چشمانش سرازیر شد . 🌟 و با صدای گرفته گفت : 🌷 دوست دارم همه بفهمند 🌷 اگر کسی بخواهد 🌷 به سوی اسلام گام بردارد ، 🌷 فقط باید اندیشه کند 🌷 و از فطرت خویش مدد بگیرد . 🌷 ادامه دارد ... 🌷 💟 @ghairat 📚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕋 هر کس چهل صبح ، دعای عهد را بخواند ؛ 🕋 از سربازان و یاوران امام زمان می شود 🕋 و اگر پیش از ظهور آن حضرت از دنیا برود 🕋 خداوند او را از قبر بیرون می آورد 🕋 که در خدمت آن حضرت باشد 🕋 و حق‌ تعالی بر هر کلمه ، 🕋 هزار حسنه به او کرامت فرماید 🕋 و هزار گناه از او محو سازد . 🌷 امام صادق علیه السلام 🌷 💟 @ghairat
💗 همانطور که لباس ، 💗 انسان را از سرما و گرما حفظ می کند . 💗 وجود همسر نیز ، 💗 کانون خانواده را گرم ، 💗 و زندگى را از سردى می رهاند . 💟 @ghairat 👈 لباس و پوشش همدیگر باشید ‌.
🇮🇷 زن و مرد ، 🇮🇷 بهترین نعمت برای یکدیگرند . 🇮🇷 و عدم توجه به این نعمت الهی ، 🇮🇷 موجب کفران نعمت خواهد شد . 💟 @ghairat
😍 طنز با غیرت 😍 🌸 با غیرت به مامانش گفت : 👈 مامان ، چرا لباس عروس سفیده ؟ 🌸 مامان گفت : 👈 چون بهترین روز زندگیشه 🌸 با غیرت گفت : 👈 پس چرا لباس داماد سیاهه ؟ 🌸 مامان مات و مبهوت و بی جواب گفت : 👈 برو گمشو تو اتاقت درستو بخون...😂😄😂 💟 @ghairat 😍
🌸 داستان ماشا ، قسمت ۴۷ 🌸 🌟 ماشا در حالی که چشمانش 🌟 پر از اشک شده بود 🌟 و به سختی بغضش را فرو می برد ، 🌟 با صدای آرام گفت : 🌷 آرزو می‌کنم که کارهای نیک ، 🌷 و عبادات برادران و خواهران دینی من ، 🌷 مورد قبول خدای متعال قرار بگیرد . 🌷 و رحمت خدا به خانه هایشان داخل شود . 🌷 و امیدوارم کسانی که 🌷 هنوز به دین اسلام مشرف نشدند ، 🌷 لحظه‌ای به خود بیایند 🌷 و فارغ از انبوه اطلاعات پوچ و بیهوده‌ای که 🌷 چشم و گوش مردم این عصر را ، 🌷 فرا گرفته است ، کمی اندیشه کنند . 🌟 خانم رضایی گفت : 🌸 آخی عزیزم ... 🌸 خب دیگه صبح شد 🌸 بریم سمت دفتر عالم 🌟 ماشا و خانم رضایی ، 🌟 اول صبح با ذوق و شوق ، 🌟 به دفتر عالم رفتند . 🌟 و از آن نورهای سبز گفتند . 🌟 و خواستند بدانند که آنها چی هستند . 🌟 عالم به ماشا گفت : 🕌 دخترم ! 🕌 خدا به شما این موهبت را داده 🕌 که بتوانی رازهایی را ببینی 🕌 که چشمهای معمولی ، 🕌 نمی توانند آنها را ببینند . 🕌 پس مواظب باش 🕌 به کسی از این رازها نگو ... 🕌 اما در مورد آن نورها ، 🕌 آنها ، سه دروازه بهشتی هستند 🕌 که از قم به بهشت باز می شوند . 🕌 یکی از درها ، از سمت جمکران ، 🕌 به بهشت باز می شود . 🕌 یکی از درها نیز ، 🕌 از حرم حضرت معصومه است . 🕌 و درب آخری هم ، از حوزه علمیه ، 🕌 به سوی بهشت باز می شود . 🕌 دخترم ! قم تنها شهری است 🕌 که روایات زیادی در موردش آمده 🕌 و اینکه سه تا در ، از هشت در بهشت ، 🕌 فقط برای اهل قم هستند . 🕌 در روایات ، از قم ، 🕌 به حرم و آشیانه همه اهل بیت ، 🕌 تعبیر می کنند . 🕌 در روایات آمده که خدا حرمی دارد 🕌 و آن هم ، مکه است . 🕌 و پیامبر نیز ، حرمی دارد ؛ 🕌 و آن هم مدینه است . 🕌 و امام علی نیز حرمی دارد ؛ 🕌 و آن هم نجف است 🕌 و امام حسین نیز حرمی دارد ؛ 🕌 و آن هم کربلاست 🕌 اما حرم همه اهل بیت ، 🕌 از پیامبر تا امام زمان ؛ قم است . 🕌 تازه در مورد حضرت معصومه نگفتم 🕌 که اگر بگویم ، 🕌 خیلی عاشق قم می شوید ... 🌷 ادامه دارد ... 🌷 💟 @ghairat 📚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔥 یکی از موارد به همسر ، 👈 عدم پایبندی به عفت لامسه است . 🔥 شخص متأهلی که ، 🔥 از نشستن کنار نامحرمان ، 🔥 در تاکسی ، مترو ، مهمانی و… 🔥 و از دست‌ دادن با نامحرمان ابایی نکند 👈 به همسرش هم وفادار نخواهد ماند . 🔥 و اگر توبه نکند ، 👈 به خیانت های بزرگتری ، دچار می شود ‌. 💟 @ghairat
🌸 یکی از عوامل آرامش برای زنان ، 👈 کار نکردن آنان در بیرون از خانه است . 🌸 انجام کارهای بیرون و داخل خانه ، 🌸 بسیار استرس‌ زا و خسته‌ کننده است . 🌸 و باعث می‌شود که زنان ، 🌸 فرصتی برای رسیدگی به ‌سلامت جسمی ، 🌸 سلامت روحی ، شوهر و بچه ها و تفریح ، 🌸 نداشته باشند . 🌸 و این امر به مرور زمان ، 🌸 آنان را افسرده و عصبی می کند . 💟 @ghairat
🌸 یکی از وظایف مردان در قبال زنان شاغل 👈 کمک کردن به آنان در کارهای خانه است . 🌸 کمک به زن در انجام کارهای خانه ، 🌸 و تقسیم‌ کارها و نگهداری از بچه ها ، 🌸 تا حد زیادی می‌تواند ، 🌸 سطح استرس در زنان را کاهش داده ، 🌸 و آنها را خوشحال کند . 🌸 شما با این کار می توانید 🌸 با یک تیر ، دو نشان بزنید . 👈 محبت به همسر 👈 و کمک به او در انجام کارهای خانه . 💟 @ghairat