🌹توصیفی از حماسه ی امروز مردم اصفهان
همه چیز روح داشت ؛ طراوت داشت ؛ رنگ داشت.
همه چیز در حرکت بود. و ما راه افتادیم.
تصورمان این بود که مراسم، شبیه تشییع های دیگر شهداست ؛ تجمعی به اندازه ی میدان امام که فقط ایندفعه از میدان بزرگمهر آغاز میشود.
با همین تصور، آرام آرام به سمت ایستگاه اتوبوس های تندرو حرکت کردیم تا این چند ایستگاه را در عرض چند دقیقه طی کنیم و به میدان برسیم.
اما واقعیت چیز دیگری بود: مردم از همان ایستگاه های بی.آر.تی استقبال از شهیدان را آغاز کرده بودند!
از شدت جمعیت نتوانستیم سوار اتوبوس اول بشویم و با اتوبوس بعدی هم نتوانستیم مسیر را تا محل تجمع ادامه بدهیم. به ناچار جایی در میانه ی راه پیاده شدیم تا آن ترافیک سنگین، بیش از این میان ما و بهشتِ پیشِ رویمان حائل نشود. و هنوز همه چیز رنگ داشت…و در حرکت بود.
در میدان بزرگمهر عطر گل های محمدی نمیآمد اما مردم همه انگار، عطر گلهایی را استشمام میکردند! مردم گاهی اشک میریختند، گاهی شعار میدادند، گاهی سر میکشیدند تا ماشین حمل پیکر شهدا را ببینند. همه چیز روح داشت، طروات داشت و خبری از نگاه های خسته نبود، و اخمها فقط موقع شعار مرگ بر آمریکا، گره میخوردند.
با معطلی بسیار و بعد از اتمام سخنرانی هایی که به گوش ما عقبیها نامفهوم مینمود، بالاخره مراسم تشییع آغاز شد ؛ نمیشود دلِ یک جماعت -که به قدر یک دریاست- بخواهد جاری بشود و طوفان به پا کند و تو بتوانی نگهش داری.
پس حرکت کردیم. حرکت کردیم و این پیاده روی، هر چه به گلستان شهدا میرسید، اربعینیتر میشد. مردم با محبت به هم نگاه میکردند. بزرگترها به کوچکترها آبنبات میدادند و رهگذرها حتی اگر گوشه ی لباس هایشان به هم میخورد، از هم حلالیت میطلبیدند ؛ و کسی چیزی نمیخورد که مبادا دیگری ببینید و هوس کند و نتواند تهیه کند.
سعی میان صفا بود و مروه ؛ این بار با 27 اسماعیل که بارها در این مسیر به دور تابوتشان طواف کردیم.
به گلستان که رسیدیم، خورشید از یک طرف سر کشیده بود تا مراسم را ببیند، هلال کمرنگ ماه از یک طرف ؛ روضه خان میخواند و ما، با هر لباس و فکر و سلیقهای، اشک میریختیم. و گلستان، به سادگی راهی برای ورود نداشت.
با خودم فکر کردم: رویش های این انقلاب، همین جمعیتاند. همین ما که وقتی زمانش برسد، همه ی تفاوت ها را ندیده میگیریم و در یگانه ترین وجه مشترکمان به وحدت میرسیم.
و یگانه ترین وجه مشترک ما سرخی پرچم است، که همرنگ خون شهداست…🌹
۲۷ بهمن ۱۳۹۷
#حمیدرضا_فاضلی
#شهدای_مرزبان
#حماسه_27بهمن_اصفهان
#متن_ادبی
@ghalamhaye_bidar