eitaa logo
قلم های بیدار
142 دنبال‌کننده
119 عکس
42 ویدیو
2 فایل
کانال شعر قلم های بیدار
مشاهده در ایتا
دانلود
در قد و قامت حَلّت بفِناها فانی عاشق خط مقدّم حسن تهرانی الذینَ بَذلوا مُهجَتهم آنانند که رسیدند به پاکوبی و دست افشانی ما که سهلیم، ز ما خوبتران جا ماندند آه آه از غم بی نانی و بی ایمانی عارفان طفل دبستان جنونند همه بنشین تا بنشینند به ابجد خوانی روی قبرش بنویسید که عاشق بوده است عاشق سوختن شیطنت و شیطانی نوبت "وصل" دعا کن که به ما هم برسد یار تو دیرپسند و صف ما طولانی ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ هنوز هم سپاه فیل را نشانه رفته است گمان نکن پرنده ات به آشیانه رفته است ز صعدۀ یمن بگیر تا دمشق و الخلیل وما رمیتَ إذ رمَیت تا کجا نرفته است سپاه زینب اینک استوار و ذوالفقار پوش؛ گذشت آنکه کاروان به تازیانه رفته است گزینه های روی میز را به رخ کشیده اند شنیده ای شتر به خواب پنبه دانه رفته است؟ فاِنّما یُجاهدُ لِنفسهِ، خوشا کسی که عاشقانه آمده است و عاشقانه رفته است @ghalamhaye_bidar
مردان کارزار آتش به اختیار دل های بی قرار آتش به اختیار سردار سر به زیر در طعنه ها اسیر! سردار سر به دار آتش به اختیار از شام تا یمن، بحرین تا عدن از بصره تا مزار آتش به اختیار دنیا در آتش است عاشق سیاوش است ای عاشقان یار آتش به اختیار گر خاک تیره شد گر باد چیره شد گر آب ناگوار آتش به اختیار با خیل دوستان در باغ و بوستان با قوم نابکار آتش به اختیار این خرمن ریاست یا بار اغنیاست ای برق ذوالفقار آتش به اختیار مرگ است در نظر أحلی من العسل این است انتظار آتش، به اختیار @ghalamhaye_bidar
فتنه نوازنده‌اش یکی است جماعت مطرب و خواننده‌اش یکی است جماعت حرمله یا شمر؟ یا سَنان؟ چه تفاوت نیزۀ درّنده‌اش یکی است جماعت ناو مسافرکُش و مسلسل داعش شرکت سازنده‌اش یکی است جماعت متن سخنرانی شغال و سگ زرد هردو نویسنده‌اش یکی است جماعت خندۀ روباه عین گریۀ تمساح گریه‌اش و خنده‌اش یکی است جماعت چندم سپتامبر بود بازی ایّام بازی و بازنده‌اش یکی است جماعت هرکه در این عرصه ظلم دید و نجنگید مرده‌اش و زنده‌اش یکی است جماعت شعر اگر زینبی نبود، یزیدی است کفر، سُراینده‌اش یکی است جماعت صیحۀ واحد* شنیده ای؟ دَم مولاست نعرۀ کوبنده‌اش یکی است جماعت ماه زیاد است، آن که کرب‌و‌بلایی است ماه درخشنده‌اش یکی است، جماعت * "ما یَنظُرونَ الّا صَیحةً واحدةً تأخُذهُم وَ هُم یَخِصّمون" (یس-29) @ghalamhaye_bidar
تک بیت هایی برای : صد و هفتاد و پنج ماهی سرخ از کجای فرات آمده‌اند در کدامین غروب آدینه با دعای سمات آمده‌اند جای تعجب نیست اینکه تشنه جان دادید سیراب جام ساقی لب‌تشنگان هستید غوّاص،کسی اینهمه لب تشنه ندیده ست افتاده سر و کار سپاهت به اباالفضل دست هایت بسته شد , اما نمی بیند کسی دست های غیرت میهن پرستت بسته شد دست من را بگیر ای غواص! جانِ دریادلان به قربانت! مادری با دلی که دریایی است میرود در مسیر استقبال کاروانی رسیده که در آن صد و هفتاد و پنج غواص است دیروز گل محمدی را بردند امروز برایمان گلاب آوردند جز من که راه عشق به تسلیم می روم با دست بسته هیچ شناگر شنا نکرد به گوش موج ها خواندند غواصان شب حمله: کجا دانند حال ما سبک باران ساحل ها باز هم در کربلایی دیگر از جنس جنون بازماند از آب، دست بسته ی عباسها می‌شود با دست بسته قفل‌ها را باز کرد دست‌های پاک می‌خواهد که آنها داشتند آغوش برای اشتیاقم وا کن ای آب! چه تابوت قشنگی هستی مرا مبین که چنین آب رفته لبخندم هنوز غرقه امواج سرد اروندم پرواز شدند و پرگشودند به عرش هرچند که دست بسته بودند آنها کمی آنطرف تر از اروند با دستانی بسته پیدایش می کنند بالباسهایی زیبا که فردا مُد می شود شهر را غواص ها پر می کنند من از دریا میام با دست خالی یکی از خاک ، ماهی در میاره @ghalamhaye_bidar
کاش این نقاب عدل علی را نداشتیم! رنگ و لعاب عدل علی را نداشتیم ذوق شراب عدل علی را عقیل داشت ذوق شراب عدل علی را نداشتیم دیدی چه کرد قصۀ خلخال با علی ما التهاب عدل علی را نداشتیم نهج البلاغه نیز چو قرآن غریب ماند پاس کتاب عدل علی را نداشتیم هر جا به شقشقیّه رسیدیم رد شدیم روی خطاب عدل علی را نداشتیم ما طلحه خفتگان زبیر آرمیده ایم حال عتاب عدل علی را نداشتیم وقتی به نام نامی خود سکّه می زدیم هرگز حساب عدل علی را نداشتیم فردا جواب عدل خدا را چه می دهیم ما که جواب عدل علی را نداشتیم... روزی نیاید اینکه بگوییم کاشکی این انقلاب عدل علی را نداشتیم! گفتیم یا علی و نگفتیم یا حسین ما نیز تاب عدل علی را نداشتیم @mehdi_jahandar
تقدیم به حاج قاسم سلیمانی با احترام به فیلم "به وقت شام" ساخته ی تشهّد سحر شاهدان کرب ‌و بلایی شهود هرشبه‌ی آیه‌های سرخ خدایی شهادت آینه و بازتاب آینه‌هایی شهید را خودت آیینه‌ی تمام‌نمایی خلاصه اینکه دلاور خلاصه‌ی شهدایی در این میانه بنازم مدافعان حرم را شناختند چه رندانه خاندان کرم را که جای پای شهیدان گذاشتند قدم را به دست خوب کسانی سپرده‌اند علم را مدافع حرم عشق با تمام قوایی بدا به سالک عرفان اگر فساد بگیرد و سبک زندگی‌اش بوی انجماد بگیرد خوشا کسی که سر دار اجتهاد بگیرد رسد به رتبه‌ی حلاج و از تو یاد بگیرد به حاج همّت و چمران قسم، تو از عرفایی بتاز تا صف آل ذلیل را بشکافی سر قبایلی از این قبیل را بشکافی سپاه ابرهه و فرق فیل را بشکافی و قدس منتظر توست، نیل را بشکافی برای حضرت موسای این زمانه عصایی *** در آن طرف حججی‌ها خراب چشم سیاهش در این طرف دل جامانده‌هاست چشم به راهش و قاسمان سلیمانی‌اند خیل سپاهش درآب‌های کف دست کیست چهره‌ی ماهش پس ای بهار، پس ای برق ذوالفقار کجایی؟ @ghalamhaye_bidar
رباخواری در اصفهان خانه ای داشت با آجرهای سرخ مردم آن را نامیدند گریخت و اکنون کتابخانه شده است... بچشان کاسه‌ی زهری به تلنگر ساقی که هم از توبره خوردیم و هم آخور ساقی! از چه در کوچه‌ی میخانه دکان واکرده است شیخ طرّار ریاکار رباخور ساقی! کر و کوری که مکرّر دم از انکار تو زد بده جامی که بیفتد به تکرّر ساقی(: آجر خانه‌اش از مرمر سرخ است و دریغ خادم میکده نانش شده آجر ساقی روی هم چیدن مستانه فروریختنی است واگذارش که نشیند به تکاثر ساقی @ghalamhaye_bidar