#ترانه_و_سرود در انجمن نارنج
با تسلیت ایام شهادت امیر مؤمنان و همچنین ارتحال معمار کبیر انقلاب و در آستانه ی یوم الله 15 خرداد و روز با شکوه قدس،
با نظر به تأکید مجدد رهبر معظم انقلاب در دیدار شاعران بر توجه ویژه به سرود و ترانه،
انجمن شعر شهرستان ادب اصفهان(نارنج) در تکمیل رویه ی خود علاوه بر پرداختن به جریان اصیل شعر فارسی، از این پس #سرود_و_ترانه ی متعهد را نیز از محورهای مهم و ارزشمند خود می داند و به آن اهتمام ویژه خواهد داشت
در شب های بلند مرتبه ی قدر، بیداری و زنده دلی را از خدای مهربان و اولیائش خواستاریم
جلسه بعدی #انجمن_شعر_و_ترانه_نارنج هفته ی آخر ماه مبارک رمضان برقرار است
@ghalamhaye_bidar
وقت است تا برگ سفر، بر باره بندیم
دل بر عبور از سد خار و خاره بندیم
از هر کران بانگ رحیل آید به گوشم
بانگ از جرس برخاست وای ِمن خموشم
دریادلان راه سفر در پیش دارند
پا در رکاب ِ راهوار خویش دارند
گاه سفر آمد، نه هنگام درنگ است
چاووش می گوید که ما را وقت تنگ است
گاه سفر آمد، برادر! گام بردار!
چشم از هوس از خورد، از آرام بردار !
گاه سفر آمد برادر! ره دراز است
پروا مکن بشتاب! همّت چاره ساز است
گاه ِسفر شد، باره بر دامن برانیم
تا بوسه گاهِ وادیِ ایمن برانیم
وادی نه ایمن، هان مگو، باید سفر کرد
از هفت وادی در طلب باید گذر کرد
وادی نه ایمن، رهزنان در رهگذارند
بیم حرامی نیست، یاران هوشیارند
وادی نه ایمن، جاده هموار است ما را
امید بر عزم جلودار است ما را
وادی پر از فرعونیان و قبطیان است
موسی جلودار است و نیل اندر میان است
تنگ است ما را خانه، تنگ است ای برادر!
بر جای ما بیگانه، ننگ است ای برادر!
ننگ است ما را خانه بر دشمن نهادن
تاراج و باج و فتنه را گردن نهادن
تاراج و باج و فتنه را گردن نهادیم
خفتیم، غافل، خانه بر دشمن نهادیم
فرمان رسید: این خانه از دشمن بگیرید!
تخت و نگین از دست اهریمن بگیرید!
یعنی کلیم، آهنگِ جان سامری کرد
ای یاوران! باید ولی را یاوری کرد
باید خطر کردن، سفرکردن، رسیدن
ننگ است از میدان، رمیدن، آرمیدن
گر صد حرامی، صد خطر در پیش داریم
حکم جلودار است سر در پیش داریم
حکم جلودار است بر هامون بتازید!
هامون اگر دریا شود از خون بتازید!
جانان من برخیز و آهنگ سفر کن
گر تیغ بارد گو ببارد جان سپر کن
جانان من برخیز و بشنو بانگ چاووش
آنک امام ما علم بگرفته بر دوش
تکبیر زن، لبیک گو، بنشین به رهوار
مقصد، دیار قدس همپای جلودار ...
#حمید_سبزواری
#شعر_ضد_صهیونیستی
@ghalamhaye_bidar
یادداشت #میلاد_حبيبي عضو #دوره_پنجم_آفتابگردانها پیرامون دیدار شاعران با رهبر انقلاب به نقل از سایت شهرستان ادب:
قسمت اول:
هر سال، ایام ولادت امام حسن مجتبی (علیهالسلام) که فرا میرسد رسانهها منتظرند تا یکی از جذابترین برنامههای مرتبط با رهبر انقلاب را پوشش دهند؛ صمیمیت دیدار رهبر انقلاب با شاعران، این فرصت را به رسانهها میدهد تا بتوانند جزئیات بیشتری از این دیدار و حواشی و گفتگوهای آن را پوشش دهند.
اما آنچه که معمولاً حلقهی مفقودهی روایتهای این دیدار متفاوت است، خودِ اشعار و شعر «بما هو شعر» است. شاید هرچقدر مواجههی رسانهها با این دیدار، حاشیهمدار و ژورنالیستی است، مواجههی میزبان کاملاً از روی منطق و دغدغهمندی است. به عبارت دیگر پایان این دیدار برای رهبر انقلاب مصداق این مصرع شهریار که میگوید «این هم از عمر شبی بود که حالی کردیم» نیست، بلکه وصف این دیدار طولانیمدت، بیشتر با این مصرع قرابت دارد که « #درد_داریم_که_این_موقع_شب_بیداریم!».
این دیدار برای رهبر انقلاب مصداق این مصرع شهریار که میگوید «این هم از عمر شبی بود که حالی کردیم» نیست، بلکه وصف این دیدار طولانیمدت، بیشتر با این مصرع قرابت دارد که «درد داریم که این موقع شب بیداریم!».
شعر برای...؟
شعر برای چه؟ حال که این ابزار در اختیار ما شاعران است، آن را باید صرف چه کنیم؟ هنر برای عشق؟ هنر برای زیبایی؟ یا نه! هنر برای هنر و یا #هنر_برای_باور؟
در این خصوص شاید بد نباشد تعریف رهبر معظم انقلاب از شعر انقلاب که همانا رسالت شاعر انقلابی است را ولو برای بار هزارم مرور کنیم:
«شعر انقلاب شعری است که در خدمت اهداف انقلاب است. در خدمت عدالت، در خدمت انسانیّت، در خدمت دین، در خدمت وحدت، در خدمت رفعت ملّی، در خدمت پیشرفت همهجانبهی کشور، در خدمت انسانسازیِ به معنای واقعی کلمه در کشور؛ این می شود شعر انقلاب که در جهت اهداف انقلاب است.» (۱۳۹۴/۴/۱۰)
کمترین برداشت از تعریف فوق این است که شعر انقلاب دایرهی گستردهتری دارد از آنچه که ما میپنداریم! یعنی از مقاومت و پایداری که عالیترین مفاهیم انقلاب هستند گرفته تا فضائل اخلاقی نظیر دوست داشتن و عشق ورزیدن. برای درک این مهم، شاید بهترین نسخهی عملی برای ما مواجههی شخص رهبر انقلاب با شاعران و موضوعات اشعار است.
پس از شعرخوانی سرکار خانم عالیه مهرابی برای همسران شهدای مدافع حرم در دیدار امسال، رهبر انقلاب پرداختن به این موضوع را ارج مینهند و جزو موضوعاتی میدانند که باید برای آن شعر گفت. این اتفاق برای شعر محمدحسین ملکیان نیز که درخصوص واقعهی گوهرشاد بود، تکرار میشود و همینطور ایشان از جواد جعفری بهخاطر اینکه به موضوع پرچم جمهوری اسلامی در شعرش پرداخته، تمجید میکنند.
اما این تنها بخشی از ماجرا است. مکرر دیده شده که استقبال ایشان از شعرِ عاشقانه چگونه است؛ از توجه ویژه به این نوع کتابهای شعر در نمایشگاههای کتاب در چندسال گذشته تا دیدار با شاعران در سال ۹۵ که با عبارت «عاشقانه بخوان» به پیشواز شعرخوانی محمد برزگر رفتند، تا همین دیدار اخیر که به مقایسهی محتوایی شعر عاشقانهی عرب در قرنهای قبل و شعر عاشقانهی فارسی پرداختند. دغدغههای ایشان نسبت به شعر طنز و هجو و ... هم قابل بررسی است که در این مقال نمیگنجد.
شب شعر بیت رهبری!
اصطلاحی بین جامعهی شاعران رایج شده است که درست یا غلط دیدار شاعران با رهبر انقلاب را «شب شعر بیت رهبری» مینامند. اما آنچه که در دهها و شاید صدها شب شعر که هر سال در کشور برگزار میشود میگذرد، بسیار متفاوت با دیدار شاعران با رهبر انقلاب است. در شبهای شعر، مرسوم این است که مجری شاعری را صدا میزند، وی پشت تریبون رفته و شعرش را میخواند و به همین ترتیب جلسه تمام میشود. دیگر هیچ اهمیتی ندارد که شعری که خوانده شده، شاهکاری در ادبیات است یا شعری ضعیف و سطحی؛ دقیقاً برخلاف آنچه که در شبهای نیمهی رمضان در بیت رهبری برگزار میشود!
اینجا شاعر در حین شعرخوانی اگر لازم باشد از سوی «آقا» تحسین میشود و اگر ایشان نکتهای را لازم بدانند حتماً متذکر میگردند؛ دقیقاً همان کاری که انجمنهای ریشهدار شاعرپرور انجام میدهند. به عبارت دیگر رهبر انقلاب هرگز فقط به محتوا فکر نمیکنند
ادامه دارد...
@ghalamhaye_bidar
🌙 دیدار با شاعران اصفهانی دیدار رهبری
🚩انجمن شعر نارنج
⏰ سه شنبه 18:30 تا افطار
🏠 جنب پایانه بابلدشت،کوچه شهید مقارزاده،نبش کوچه شهید جلوخانیان، پ 18
سپهر هنر و اندیشه #سها
@ghalamhaye_bidar
دورهمی #شاعران_اصفهانی حاضر در دیدار امسال با #رهبر_انقلاب در #انجمن_نارنج
#میلاد_حبیبی
#محمد_خادم
#حسین_خالقی_پور
#داوود_رحیمی
#سیدعلی_شکراللهی
#پویا_شیرانی
22خرداد 1397
27 رمضان
@ghalamhaye_bidar
یادداشت #میلاد_حبيبي پیرامون دیدار شاعران با مقام معظم رهبری:
قسمت دوم:
شب شعر بیت رهبری!
اصطلاحی بین جامعهی شاعران رایج شده است که درست یا غلط دیدار شاعران با رهبر انقلاب را «شب شعر بیت رهبری» مینامند. اما آنچه که در دهها و شاید صدها شب شعر که هر سال در کشور برگزار میشود میگذرد، بسیار متفاوت با دیدار شاعران با رهبر انقلاب است. در شبهای شعر، مرسوم این است که مجری شاعری را صدا میزند، وی پشت تریبون رفته و شعرش را میخواند و به همین ترتیب جلسه تمام میشود. دیگر هیچ اهمیتی ندارد که شعری که خوانده شده، شاهکاری در ادبیات است یا شعری ضعیف و سطحی؛ دقیقاً برخلاف آنچه که در شبهای نیمهی رمضان در بیت رهبری برگزار میشود!
اینجا شاعر در حین شعرخوانی اگر لازم باشد از سوی «آقا» تحسین میشود و اگر ایشان نکتهای را لازم بدانند حتماً متذکر میگردند؛ دقیقاً همان کاری که انجمنهای ریشهدار شاعرپرور انجام میدهند. به عبارت دیگر رهبر انقلاب هرگز فقط به محتوا فکر نمیکنند
بلکه از حساسیتشان روی شعرها میشود فهمید که چقدر سالم بودن و تمیز بودن ساختار شعر، برایشان اهمیت دارد. بهعنوان مثال در مواجهه با این بیت از رضا صالحی که سروده بود:
یوسف از دامان پاکش حبس و زندان دیده است / کام یونس از جهان، کام نهنگی بیش نیست
رهبری «حبس و زندان» را تکراری بیوجه میدانند که همان حشو و از عیوب بلاغی است.
در شبهای شعر، مرسوم این است که مجری شاعری را صدا میزند، وی پشت تریبون رفته و شعرش را میخواند و به همین ترتیب جلسه تمام میشود. دیگر هیچ اهمیتی ندارد که شعری که خوانده شده، شاهکاری در ادبیات است یا شعری ضعیف و سطحی؛ دقیقاً برخلاف آنچه که در شبهای نیمهی رمضان در بیت رهبری برگزار میشود!
یا هنگامی که افشین علا به این بیت میرسد:
یک روز پدر بهخاطر قرض / با غصه و آه و اخم بسیار
صبحانهنخورده رفت کنجی / تا صبح نشسته بود بیدار
تذکر منطقی رهبری درخصوص رعایت نکردن منطق زمانی در شعر و اینکه: نمیشود کسی صبحانه نخورد و تا صبح بیدار باشد، هم خود گواه بر حساسیت بر سالم بودن شعرها است.
یا نقدی که به شعر سیدعلی شکراللهی و شعرهای دیگر وارد کردند و و و...
این روند نکتهسنجی آنقدر شدید میشود که مجری مراسم میگوید «مدام به شورای هشتنفره میگوییم دقت کنند اما باز آقا نکاتی را پیدا میکنند».
دغدغههای بزرگ
آنچه که رهبر انقلاب هر سال بهعنوان صحبتهای پایانی میفرمایند دغدغهی کلی دلسوزان ادبیات انقلاب است؛ دغدغههایی که چهبسا از چشم مدیران فرهنگی نیز دور مانده: از «احیای سرود» و «ورود جوانان به عرصهی نوحهسرایی و هجو» و «حفظ عفت هزارسالهی شعر فارسی» تا جملهای مثل «تعداد لایکهای فضای مجازی ملاک ارزش یک مطلب نیست»، همه و همه خط مشیهایی است که رهبر معظم انقلاب در همین جلسه تعیین کردهاند و بر شاعران انقلاب اسلامی فرض است که این مسائل را با جدیت دنبال کنند؛ هرچند در همین لحظه هم میتوان نتیجهی این سیاستگذاری را در رشد جریان شعر انقلاب مشاهده کرد.
@ghalamhaye_bidar
💠 متن شعر پیش از نماز #عید_فطر سال ۱۳۹۷
به امامت رهبر معظم انقلاب خوانده شده توسط دکتر میثم مطیعی
تهران، مصلی بزرگ امام خمینی (ره)
۲۵ خرداد ماه ۱۳۹۷
آمدی و دل ما بردی و رفتی ای ماه!
با تو خوش بود سحرهای «بِکَ یا الله»
چه سحرها، چه سحرهای خوشی بود و گذشت
چه خبرها، چه سفرهای خوشی بود و گذشت
نظر لطف خدا بود که افتاد به ما
تشنگی، فرصت سیراب شدن داد به ما
یاد جوع و عطشِ روز قیامت کردیم
یاد ظهر عطشافروز قیامت کردیم
گفته بودم دل من! ماه شو و روشن شو
رمضان است، ز مَنها بگُذر، ایمَن شو
به خدا چلّه عشق است همین سیروزه
میتوان بار سفر بست همین سیروزه
گفته بودم که فقط چند سحر فرصت هست
چند بار ای دل من! بغض تو این ماه شکست؟
روزیات شد سفری در دل شب، با مولا؟
سفری تا سحرِ «فُزْتُ وَ رَبّ» با مولا؟
تشنگی ذکر لب ما شده بود این یکماه
روزه شد روضه لبهای اباعبدالله
سوختیم آه به یاد لب عطشان حسین
یاد لبهای ترکخورده طفلان حسین
ای خوشا آنکه سبکبار به عید آمده است
آنکه با وعده دیدار به عید آمده است
آنکه عیدانه ز لبخند امامش دارد
چشم بر آمدن ماه تمامش دارد
تو عزیز دوجهانی و فقیریم، فقیر
یوسفا «أَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ»، تو ما را بپذیر
نوبهارا! دل پرخون چمن را دریاب
روزهداران فلسطین و یمن را دریاب
طاقت امت جدّت به خدا طاق شده
آه خونینجگران، شعله آفاق شده
کاش آیینه دل، مات جمال تو شود
عید ما رؤیت ابروی هلال تو شود
مادران شهدا! عید مبارک باشد
ای خوشا صبر شما، عید مبارک باشد
همسران شهدا! همسفران شهدا!
عید شد، میرسد از فاطمه عیدی به شما
موسم بندگی یار مبارک باشد
مردم ای مردم بیدار! مبارک باشد
عید فطر آمده، باشیم به فکر فقرا
عید فطرآمده، «قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا»
مردم ما دلشان صبر زلالی دارد
سفره کوچکشان نان حلالی دارد
همه هستند اگر نوبت ایثار شود
پای کارند اگر موسم پیکار شود
گلهمندند ولی حُجب و حیایی دارند
مردم ما چه گذشتی، چه وفایی دارند
ای نشسته صف اول! صف ایثار آنجاست
آن سوی «نرده»... ببین... لذت دیدار آنجاست
نکند «نرده» میان تو و مردم باشد
دردِ دلها پسِ این فاصلهها گُم باشد
دوستان! صدق و صفای دهه شصت چه شد؟
راستی حال و هوای دهه شصت چه شد؟
آن مدیران جوانی که جهادی بودند
بیتکلّف، ز همین مردم عادی بودند
شور آن شعله مگویید که خاموش شده
«اختلاس» آمده، «اخلاص» فراموش شده
ای نشسته صف اول! به عدالت برخیز
مانده بر شانه تو بار امانت برخیز
عَلم داد برافراز، که ملت هستند
دل به شاهینِ ترازوی عدالت بستند
همتت قطع ید دانهدُرشتان باشد
وای اگر دزدی از این قافله آسان باشد
وای اگر توصیه و نامه پذیرد قاضی
داد و بیداد اگر رشوه بگیرد قاضی
شکر کن، اینهمه نعمت نرود از دستت
قدر دان، فرصت خدمت نرود از دستت
صف اول، صف خدمت، صف مردمداری
یک نفر نیست مخاطب، همه هستند آری
گر به یک نقد رود صبر و قرارت از دست
صف اول منشین، بین جماعت جا هست
سعی کن در سعه صدر شوی پیشقدم
رهبری گفت که من نیز صف اولیام
گوش کن قصه پرغصه بیکاران را
شِکوه کارگران و کامیونداران را
چه شده ارز؟ که ماتاند همه تاجرها
نرخ مسکن چه شد؟ آه از دل مستأجرها
کاش آرام کنیم این نگرانیها را
سعی ما سد کند این موج گرانیها را
معدن رنج، دل کارگران است هنوز
چشم مردم به عدالت، نگران است هنوز
سنگر تو ست همین میز و امیدی ست به تو
ادامه شعر در پست بعدی👇👇👇
@ghalamhaye_bidar
ادامهی شعر #عید_فطر :
آن سوی میزِ تو چشمان شهیدی ست به تو
گره ار وا نکنی خود گره کار مباش
برنمیداری اگر بار کسی، بار مباش
عید شد، آمدن عید مبارک بادت
وان مواعید که کردی، نرود از یادت
عید رسوا شدن دشمن پیمانشکن است
روز یکدل شدن و جشن خروش وطن است
شد عیان بر همه دنیا که چهل سال چرا
بود ورد لب ما، مرگ به تو آمریکا...
چند روزی به تو و عهد تو دادیم زمان
چند روزی محک تجربه آمد به میان
تا سیهروی شود هر که در او غش باشد
تا سیهروی شود هر که دُروغش باشد
هان! مپندار که پیمانشکنی آسان است
نقض این عهد میندیش که بیتاوان است
پنجه در پنجه مشو روبهکا! با شیران
آن که با آن طرفی، جان جهان است: ایران
یکشبه بر طمع خام شما پایان داد
موشک ما که در آفاق شما جولان داد
پشت گوشت بنویس این سخن، این سیلی را
که یکی گر بزنی، میخوری از ما ده تا
شریانهای حیاتی جهان در کف ماست
تنگه هرمز و دریای عمان در کف ماست
صبر کن روز پریشان شدنت نزدیک است
لحظه سختپشیمان شدنت نزدیک است
قفل تعلیق به امید خدا میشکنیم
هرچه زنجیر کشیدی همه را میشکنیم
چرخه هستهای از نو به تکاپو افتد
آب رفته همه باز آید و در جو افتد
دست تو رو شد و شرّت کم و ننگت افزون
پنجه از دستکش مخملیات زد بیرون
شرّ تو از سرمان کم شده حمداً لله
دشمنیهات مسلم شده حمداً لله
دولت ما شده هشیارتر، إنشاءالله
مجلس ما شده بیدارتر، إنشاءالله
دل به لبخند که بستیم؟ خدایا! توببخش
پای عهد که نشستیم؟ خدایا! توببخش
حیف از آن سعی و از آن آمدن و رفتنها
که شده با لگد بوالهوسی باد هوا
دشمن است او، چه سگ زرد و چه روباه سیاه
دشمن است او، چه دموکرات و چه جمهوریخواه
باید این تجربه در «مدرسه تدریس» شود
سند محکم بدعهدی ابلیس شود
دل به لبخند که بستیم، عدو غدار است
وقت اظهار«اَشداءُ علی الکُفار» است
پس اگر ذکر تبرای کسی گشته قضا
حال فریاد کند مرگ بر آمریکا را...
گفته بودند که امضای فلان تضمین است
نه فلان ماند و نه امضاش، حقیقت این است
زان هیاهو چه به جا مانده به غیر از اسمش
جسدی مانده ز برجام و ز روح و جسمش
بوی فاسدشدنش نیز بلند است بلند
اُدکلنهای اروپایی اگر بگذارند
اُدکلنهای اروپایی بیخاصیتی
که ندارند به جز گیج شدن منفعتی
این اروپا مگر آن نیست که در سعدآباد
بست پیمان و بلافاصله دادش بر باد؟
ترس و ترساندنِ از جنگ غلط بود غلط
ترس، دروازه به تحریم گشودهست فقط
مشکلی نیست که با همّت ما حل نشود
کارها کاش به برجام معطّل نشود
آنچه باعث شده تحریم شود طاقتسوز
اقتصادیست که وابسته به نفت است هنوز
نفت ما جوهر امضا شدن تحریم است
نفت ما خونِ دمادم به تن تحریم است
تکیه بر همت خود کن که فرج خواهد شد
ما برآنیم که تحریم، فلج خواهد شد
پشت سر لشکر فرعون و مقابل، دریاست
ذرهای ترس به دل راه مده، حق با ماست
نیل اگر هست عصا در کف موسا هم هست
مژده «إِنَّ مَعِيَ رَبِّي» آقا هم هست
باتوام ای سند جعلی باران دیده!
موریانهزده! طومارِ به هم پیچیده!
ای به هر جنگ جهان، نحسی راه تو دلیل
ننگ بادا به تو و مرگ به تو اسرائیل
ای که از عمر تو جز بیست خزان برجا نیست
حرص بیهوده نخور، نام تو در فردا نیست
از سوی کرب و بلا عازم راه قدسیم
روز پیکار همه عضو سپاه قدسیم
قدس ای قدس! پی یاری تو از همه سو
میرسد لشکر پیروز "رِجالٌ صَدَقوا"
میرسیم از ری و بلخ و نجف و شام و حجاز
صف به صف تا که بخوانیم به صحن تو نماز
مژده ای قدس که آیات رهایی با ماست
بزن ای قلب فلسطین که صدایت زیباست
رود، آن نیست که سنگی به رهش سد نشود
رود، آن است که در راه مردّد نشود
چشم این رود چهلساله به دریاست هنوز
یک جهان، نهر دعا پشت سر ماست هنوز
اولین بارقه صبح سپید است امید
نفس زخمی جانباز و شهید است امید
دشمنانی که گرفتند شهید از من و تو
وای از آن دم که بگیرند امید از من و تو
دل ما مانده به پیروزی فردا روشن
دل ما روشن و راه حججیها روشن
@ghalamhaye_bidar
غزلی از #سیدعلی_شکراللهی
#خوانده_شده در انجمن نارنج
"با سر چه باید کرد"
با من بگو با مرگ در بستر چه باید کرد
با زندگی این قرص خواب آور چه باید کرد
مرداد را با گرمی خون تو طی کردیم
با سردی پایان شهریور چه باید کرد
دنیا به قصد کشتن ما دلبری ها کرد
مادیو را کشتیم با دلبر چه باید کرد
یا کاسه را لبریز کن یا جام را بشکن
ساقی! تو می دانی که با ساغر چه باید کرد
ای دوست در قاموس تو سر داشتن ننگ است
بااین سر جامانده بر پیکر چه باید کرد
سر مهر، سر سجاده، سر تسبیح عشاق است
من تازگی فهمیده ام با «سر» چه باید کرد
ای عشق این از جسم بی پیراهن، این از سر
آماده ی دل کندنم؛ دیگر چه باید کرد
#شهید_محسن_حججی
@ghalamhaye_bidar
غزلی از #میلاد_حبیبی
#خوانده_شده در انجمن نارنج
تقدیم به #امام_خمینی (ره)
"میز مدیران"
چنان با بودنش این خاک غرق نور ایمان شد
که گویی شب به دست مهربانی نورباران شد
به روی هر لب آهی بود از غم ، از ستم ،از رنج
یکایک آه ها با هم گره خوردند... طوفان شد
چه طوفانی که از ریشه درخت ظلم را می کند
چه طوفانی: که از آن کاخ شاهنشاه ویران شد
یقین کردیم ما هر قدرتی جز عشق پوشالی است
پس از آنی که سعد آباد تسلیم جماران شد
دریغ آن پیرمرد مهربان از آن زمان که رفت
تمام حرفهایش در دل تاریخ پنهان شد
یکی دنیا به کامش مزه کرد و راه دیگر رفت
یکی جا زد میان راه؛ برگشت و پشیمان شد
از آن روزی که ما از آرمان هایش گذر کردیم
خمینی در میان شهر، تنها یک خیابان شد
دریغ آن پیرمرد مهربان با آنهمه اوصاف
فقط یک قاب عکس ساده بر میز مدیران شد
@ghalamhaye_bidar
🚩انجمن شعر نارنج
🌻سهشنبهها
📖 #بیدل_خوانی
💡 #نقد_شعر_و_ترانه
⏰ از 19 تا اذان
🏠 جنب پایانه بابلدشت،کوچه شهید مقارزاده،نبش کوچه شهید جلوخانیان،پ 18
سپهر هنر و اندیشه #سها
@ghalamhaye_bidar
#چ_مثل_چمران
چ... مثل چندین چ... مثل چندان
چندی ام بگریان چندی ام بخندان
مثل یک چکامه سخته و مطنطن
مثل چشمه ساده تازه و خروشان
چ چگونه رفتن در پی نشانی
چارراه خندق کوچه ی نیستان
چ... مثل چل شب با خدا نشستن
چله را شکستن چله ی زمستان
تیغ ها چکاچک زلف ها چلیپا
چاره مان شهادت حجله مان چراغان
چ... مثل چزابه میان آتش
چ... مثل چزابه میان طوفان
چ... مثل چفیه چ... مثل چادر
آن به عشق رهبر این به حکم قرآن
مصطفی کجایی در میان مایی
برگزیده ای از تک تک شهیدان
جای خالی ات را عاشقان گرفتند
کودک فلسطین شد چریک لبنان
ف... مثل فکه ک... مثل کرخه
پ... مثل پاوه ب... مثل بستان
آ... مثل آیت ر... مثل روشن
ه... مثل همت چ... مثل چمران
#مهدی_جهاندار
#شهید_مصطفی_چمران
@ghalamhaye_bidar