این روزها یار دل دیوانه ام زخم است
مهمان با آسودگی بیگانه ام زخم است
هرشب خورشت فرش های پاره ام خون است
طعم لبانی خونی ام صبحانه ام زخم است
هم ناله با خانزاده ای از اسب افتاده
تنها دلیل گریه ی مردانه ام زخم است
لالایی نوباوه ای گهواره در گورم
شمعی خموشم پیله ی پروانه ام زخم است
ازبس که نعش روستا را جابه جا کردم
نای کمک کردن ندارم شانه ام زخم است
ازسجده ی دیوارها آوار بردارید
هم قبله ها، پیشانی هم خانه ام زخم است!
#سیدعلی_شکراللهی
#زلزله_کرمانشاه
@shokrollahi63
@ghalamhaye_bidar
درفرادست کوهسار آنک
نیمه ی قرص ماه رو به افول
طبق معمول روی حرکت ریل
حرکت غول راه وار عجول
شب تن کوه جاده را باهم
ازتن سرد خود ملافه کشید
رخوت چشم ماه خواب آلود
کوه را درهم و کلافه کشید
وقتی از درد خواب چهره ی کوه
کم کمک داشت رنگ و رو می باخت
جیب سوراخ کوه سر به هوا
بر سر راه جاده سنگ انداخت
شب درآغوش جاده خوابش برد
دره خمیازه را دهان وا کرد
جاده هی تار و تارتر می شد
مه گلوگاه جاده را "ها" کرد
مثل هر شب کنار حرکت ریل
مردی از کشتزار برمی گشت
با عبور قطار می آمد
با عبور قطار برمیگشت
محض جبران بی حواسی کوه
مرد بایست دست می جنباند
مرد اگر جاده را خبر می کرد
مرگ می رفت و زندگی می ماند
جاده با یک بغل مسافر داشت
در دهان درّه های شب می ریخت
مرد بر سقف تونلی تاریک
جای فانوس پیرهن آویخت
مرد یک اتفاق پنهان را
شعله در دست های وهو می کرد
زندگی بودن و نبودن را
داشت با خود بگومگو می کرد
شعله در دستِ مرد جیغ کشید
کوه از خواب از سکوت گریخت
چتر های فرشته ها وا شد
جاده از صخره از سقوط گریخت
در سقوطی به ناگهانی مرگ
مرد چتر نجات مردم شد
زندگی روی مرد را بوسید
مرد درجیغ زندگی گم شد
#سیدعلی_شکراللهی
#ازبرعلی_حاجویی
#دهقان_فداکار
@ghalamhaye_bidar
دورهمی #شاعران_اصفهانی حاضر در دیدار امسال با #رهبر_انقلاب در #انجمن_نارنج
#میلاد_حبیبی
#محمد_خادم
#حسین_خالقی_پور
#داوود_رحیمی
#سیدعلی_شکراللهی
#پویا_شیرانی
22خرداد 1397
27 رمضان
@ghalamhaye_bidar
غزلی از #سیدعلی_شکراللهی
#خوانده_شده در انجمن نارنج
"با سر چه باید کرد"
با من بگو با مرگ در بستر چه باید کرد
با زندگی این قرص خواب آور چه باید کرد
مرداد را با گرمی خون تو طی کردیم
با سردی پایان شهریور چه باید کرد
دنیا به قصد کشتن ما دلبری ها کرد
مادیو را کشتیم با دلبر چه باید کرد
یا کاسه را لبریز کن یا جام را بشکن
ساقی! تو می دانی که با ساغر چه باید کرد
ای دوست در قاموس تو سر داشتن ننگ است
بااین سر جامانده بر پیکر چه باید کرد
سر مهر، سر سجاده، سر تسبیح عشاق است
من تازگی فهمیده ام با «سر» چه باید کرد
ای عشق این از جسم بی پیراهن، این از سر
آماده ی دل کندنم؛ دیگر چه باید کرد
#شهید_محسن_حججی
@ghalamhaye_bidar
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سرنوشت
♦️شب شعر شهید محسن حججی (نجف آباد)
#راهی_که_از_سر_گرفتیم
شاعر: #سیدعلی_شکراللهی
1397/5/15
@sar_nevesht
eitaa.com/ghalamhaye_bidar
▪️تسلیت به شاعر بزرگوار #سیدعلی_شکراللهی که در غم از دست دادن پدر بزرگوارش عزادار است.
@ghalamhaye_bidar