برادر و خواهر تکلیفمدار
اگر نمیدانی که در این شرایط باید چطور ظاهر شوی، چطور فعالیت کنی، چطور عکسالعمل نشان بدهی، لااقل سکوت کن!
هر قدم اشتباه تو، هر عکسالعمل نامناسب تو، هر انتخاب نابخردانهی تو در انتشار مطلب و کلیپ و حرف و حرف و حرف... فقط فاصلهها را بیشتر میکند، والله موظف نیستی همیشه در صحنه باشی...
@ghalamzann
#قربانیان_وضع_موجود
این ساعتها و ساعتهایی که گذشتند با هر پیامی که ازین بچهها رسید، با هر تلفنشان، با هر استوری ترسناکشان، وسط گفتگوهای پر از التهابشان، بارها جان دادهام و احیا شدهام، پای ترسهایشان، گریههایشان، سوالهایشان و سردرگمیهایشان نشستهام، بچههایی که نصفشان شدهاند آنطرفی و کف خیابانند
و نصفشان شدهاند اینطرفی و پر از سوال و خشم و اضطرابند.
با بزرگترهایشان کار ندارم اما عجیب دلم میخواهد بروم وسط خیابان،
دست بکشم به سر تک به تک این بچهها، نوازششان کنم، برایشان گریه کنم و یکی یکی سوارشان کنم و با خود بیاورمشان،
دلم میخواهد بغلشان کنم، آرامشان کنم،
قربانصدقهی تک به تکشان بروم
و بگویم دردتان به جانم،
نفرین بر آنها که شما را دستاویز کردند
نفرین بر آنها که در تمام سالهای زندگی شما نگذاشتند کودکی کنید نوجوانی کنید از زندگی لذت ببرید و آرامش را تجربه کنید، همه آنها که به شکل مداوم ناامیدتان کردند، حال خوبتان را گرفتند و از خاک و سرزمینی که متعلق به شماست برایتان تصویر جهنم ساختند و شما باور کردید که اینجا جهنم است اینجا مرکز سیاهی و رنج زمین است و اگر اینجا باشید به جایی نمیرسید،
آنها که هر روز در گوشتان خواندند که بهشت آنطرف دنیاست و دنیای رنگیرنگی دروغ را بر باورتان نشاندند، آنها که ملاحظه معصومیت و ظرف کوچک شمارا نکردند، آنها که فریبتان دادند، آنها که اعتماد را از شما گرفتند، آنها که امید را امید را امید را از وجودتان بیرون کشیدند...
#احساس_بدبخت_بودن_از_خود_بدبخت_بودن_ترسناکتر_است و این بلایی بود که در همهی این سالها دانسته و ندانسته، شوخی و جدی، جوک و تفریحی، به سرتان آوردند.
و نوجوان و جوانی که ناامید باشد و انگیزه زندگی را از دست داده باشد،
بیچارهترین موجود جهان است!
نفرین بر آنها، آن مسئولین خائن و ناتوان، آن رسانههای فریبکار و منفعتطلب، آن سلبریتی خریده شده، آن متولیان تربیت بیحاصل و بیاصل و نسب، آن پدرومادر نادان و بیعقل و بیتوجه و مهمتر آن خوارج نابلد و بیمغزی که از سر تکلیف خواستند شما را به راه راست موردنظرشان هدایت کنند.
نفرین بر همهی اینها که امروز باعث و بانی احوال خراب و ناآرام شما طفل معصومها شدند.
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
#دخترک_پشیمان_است
دیشب خودش را با هیجان رساند و گفت که میخواهد حرف بزند، ازینکه بعد از دوروز نگرانی در سلامت میدیدمش خوشحال بودم، طوری بغلش کردم که انگار از جبهه جنگ به سلامت برگشته است، دخترکی که هنوز 14 سالش پر نشده...
به شکل مداوم حرف میزد و ناچار بودم به تمام حرفهایش که معلوم نبود چقدرش درست است گوش کنم و عکسالعمل نشان بدهم،
حرفهای عجیبی میزد، میگفت پشیمان شده، معترف است که اشتباه کرده و دیگر تکرار نمیکند، ازین تحول ناگهانی حیرتزده بودم، گفتم درست فهمیدی، این شیوه مطالبه و درخواست اصلاحات نیست، با همان بیکله بودن همیشگی گفت البته مطالبه ما اصلاح نیست و براندازی است، اما فهمیدم این راهش نیست اگر من در این کشور زندگی میکنم باید قوانینش را بپذيرم!
فرصت نفس تازهکردن به خودش نمیداد و فقط حرف میزد، خانوم عذاب وجدان دارم بابت استوریهایی که این چندروز گذاشتم و بخاطر من بیرون آمدند، حالا به همانها میگویم این کار منطقی نیست و تمامش کنید، فحش میدهند، خانوم من فقط نوشته بودم چاقو و اسپری فلفل بیاورند اما آنها قمه آورده بودند، من وسط خیابان داد میزدم تمامش کنید، آنها شیشه ماشین مارا پایین آوردند، خانوم اینها خیلی وحشی هستند، اصلا کارشان درست نیست و من دیگر همراهشان نمیروم...
میگفت و میگفت و کودکانه تصور میکرد که آدمها بخاطر استوریهای او وسط خیابان آمدند و حکما بخاطر پشیمانی او غلاف میکنند!
وسط همه حرفهای پیدرپیاش که هنوز نمیدانم چقدر اعتبار و دوام و انقضا دارند، تنها دلخوشیام این بود که دخترک بعد از چندروز فعالیت پرالتهاب، سالم برگشته و ظاهرا پشیمان است، او برای من یک نوجوان مجرم و اغتشاشگر نیست، یکی از دختران من است که مثل بقیه برای انتخابهایش نگران میشوم و دلم برایش حال و روز خوب میخواهد.
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
#شهید_دوست_محمدی
آمدهاند تا بهشت بدرقهات کنند
و جایی در قلبشان به یادگار بنویسند
که مظلوم کشته شدی
و خونت را
به بهانه آزادی بر زمین ریختند
و کسی نبود از کشته شدنت فیلم بگیرد
و #ترند شوی...
اما تو #فرزند_ایران هستی
حتی اگر خبرگزاریهای جهان
دربارهی کشته شدنت سکوت کنند...
@ghalamzann
#مهمان_داریم
مشهدی ها مهمان داریم
کمر خم کنیم و آستین بالا بزنیم
و شال خدمت ببندیم
با قلم و قدم و درهم وهر آنچه داریم،
هر کجا که می بینیم کاری میشود کرد و آتشی روشن است دستی بر آتش شویم و حضور بزنیم که وقت حضور و غیاب،
حسرتِ غیبت ها و از دست رفتنِ فرصت ها، آزارمان ندهد...
موکبهایی که راه افتادهاند نیازمند حمایت شما هستند، اگر نذر یا نیتی دارید که میتواند برای غذای زائران یا هدایایی برای شادکردن کودکان زائر باشد، لطفا اطلاع دهید.
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
#مهمان_داریم
زائر روستایی پیاده میآید، دمپاییاش پاره شده، لباس کم میآورد، جوراب میخواهد، دارو میخواهد و موارد دیگر، اگر دوست دارید سهمی در زیارت جمعیت عظیم زائران داشته باشید،
اعلام بفرمایید.
@ghalamzann
#مهمان_داریم
موکبها محل بارش بارانند
بیوقفه، مداوم،
حتی اگر آسمان دلی سخت و سنگی باشد.
روستاییها دستهدسته میآیند
حالا به نقطه پایان چندروز پیادهروی رسیدهاند، همه میلنگند، حتی نوجوانها و جوانها، صورتها آفتابسوخته هستند، پاها را بستهاند، یکی تاول دارد، یکی رمق ندارد اما همه خوشرو و خوشاخلاقند!
#روستایی عزتش همیشه محفوظ است، حتی وقتی چندروز راه رفته و خسته است و میداند که #موکب و خادمین موکب تشنه خدمتگزاری به او هستند، باز هم برایش سنگین است،
پیرزن که به سختی راه میرود، دندان به دهان ندارد و صورتش کاملا سوخته، حاضر نمیشود در اتاقش بماند تا خادمین برایش چای ببرند، میگوییم مادر شما خستهای بشین تا برایت بیاورند، میگوید خاک بر سر من، شرمنده همه هستم... میگوییم قربان خاک قدمهایتان، شما #زائر آقا هستید، به گریه میافتد، چایش را برمیدارد و لنگلنگان میرود و به خدمت خادمین تن نمیدهد.
کودکان با همان پاهای کوچک خسته هنوز رمق بازی دارند، هنوز به خندهات میخندند، هنوز با انرژی در گفتگوها شرکت میکنند و شیرینند، آنقدر که دلت میخواهد همان چهره سوخته و همان لباس چندروز در راه پوشیده را ببویی و ببوسی و نوازش کنی.
در اتاق بهداری غلغله است، یکی تاول میترکاند و پانسمان میکند، چندنفر ماساژ میدهند، بعضیها تب دارند و پزشک و پرستار جهادی در حال درمان هستند، هر تصویری موجب باران است و هیچ راهحلی نمیتواند این معادله عجیب را حل کند.
و یک نکته مهم: زائر #اربعین در مسیر #نجف به #کربلا میزبانان بینظیری دارد اما اینجا در #مشهدالرضا یک تفاوت بزرگ وجود دارد، اینجا میزبانان، مهمانان عجیب و بینظیری دارند.
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#یک_سوال_مهم
#کدام_مردم
اینجا مشهد است، خیابان شیرازی، شامگاه شهادت امام رضا علیهالسلام، حداقل 24 ساعت است که سیل جمعیت - سیل به معنای واقعی کلمه- میآید و میرود و لحظهای خیابان خالی که نه، خلوت هم نمیشود.
سه روز پایانی ماه صفر، خیابانهای منتهی به حرم مطهر از #مردم خالی نمیشود، شب و روز شهادت، جمعیت میرود و میآید و میلیونها آدم در همین خیابانها جابجا میشوند.
جادههای منتهی به شهر #مشهد هم پر از زائران پیاده است که دستهدسته میآیند و تمام نمیشوند.
در روزهایی که گذشت، #سلبریتیها هی گفتند و نوشتند که طرف مردم هستند، آنها از کدام مردم حرف میزنند؟
این جمعیت میلیونی کجای زندگی سلبریتیها هستند و آیا اصلا اینها را به عنوان مردم حساب میکنند؟!...
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
🔸جلسه پرسش و پاسخ و گفتگو
ویژه دخترانِ نوجوان
🔸با موضوع حوادث اخیر کشور
و مسئله حجاب
🔸با حضور سرکار خانم دکتر رقیه فاضل
«حضور عموم دختران دبیرستانی، آزاد است.»
🔸زمان: شنبه ۹ مهرماه
ساعت ۱۵ الی اذان مغرب
🔸مکان: خیابان شهید دکتر بهشتی،
دکتر بهشتی ۳۷، پلاک ۱۲
🔸میزبان: گروههای دخترانه باران، نیلوفرانه و کتابپردازان
🌱منتظر دیدن دختران اندیشمند وپرسشگر واهل فکر وتحقیق هستیم🌱
@ghalamzann
#چهگوارا #علی_کریمی
چهره علی کریمی را که بارش را بسته و رفته آنطرف، مال و منال و جانش را هم برده و روی کاناپه کاخش نشسته مقابل کولر و قهوه سر میکشد و بچههای این آب و خاک را به خیابان میفرستد و وطنوطن میکند،گذاشتهاند روی صورت کسی که به انقلابیگری شهره جهان است، کسی که وسط میدان مبارزه زندگی کرد و مرد و موافق و مخالف اورا اسطوره مبارزه چریکی میشناسند و #چریک کسیست که کف میدان است و میجنگد و جانش را کف دستش گرفته است، چهگوارا به ضداستکبار بودنش معروف است و من هنوز ربط این فوتبالیستِ راحتطلبِ استکباردوست را که با خون بچههای این آب و خاک میخواهد مهاجرتش را آنطرف قطعی کند، به چهگوارای مشهور نمیفهمم.
کسی میگفت آن سالها کسانی که پای میدان مبارزه میآمدند لااقل چهارتا هگل و مارکس میخواندند اما امروزیها سواد خواندن و نوشتن مبارزه را هم ندارند،
راست میگفت!
این روزها که این عکس را در پروفایل کسانی میبینم که خودشان را برانداز معرفی میکنند، باور میکنم که راست میگفت...
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
#هوای_شهر_را_تازه_میکنیم
جلسه خوبی بود، یک جمع پرسشگر و باصفا که آمده بودند سوال بپرسند، گفتگو کنند و در فضایی خالی از بغض و تنش و #اغتشاش و دشمنی، حرفهایشان را بزنند، گرههای ذهنشان را باز کنند و یاد بگیرند که میشود بدون درگیری و #آتش زدن و #دشنام دادن هم #آزادانه حرف زد و سوال پرسید و انتقاد کرد و پیشنهاد داد.
حدود 140 دختر #نوجوان از سطح شهر آمده بودند و کارشناس باسواد جلسه صبورانه گوش میکرد و پاسخ میداد و گره باز میکرد.
ما نیازمند این جمعها و دوستیها هستیم تا با کمک هم علامت سوالها را برداریم و چالشهای ذهنی را حل کنیم و اختلافات ظاهری را به اشتراک برسانیم.
این جلسه و جمع به یاری خداوند
ادامه خواهد داشت.
#دختران_مشهدی جا نمانید.
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
#غر_نزنیم
#کار_کنیم
"هرجا که قرار گرفتهاید، همانجا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همهی کارها به شما متوجه است"
@ghalamzann
🔸دومین جلسه پرسش و پاسخ و گفتگوی دخترانِ نوجوان
🔸موضوع: "من، زندگی، آزادگی"
🔸باحضور سرکارخانم دکتر رقیه فاضل
📚 همراه با نمایشگاه فروش کتاب
«حضور عموم دختران دبیرستانی، آزاد است»
🔸زمان: شنبه ١۶ مهرماه
ساعت ۱۵ الی اذان مغرب
🔸مکان: خیابان شهید دکتر بهشتی،
دکتر بهشتی ٣۶، دانشگاه شهید مطهری
🔸میزبان: گروههای دخترانه باران، نیلوفرانه و کتابپردازان
📣 لطفا جهت شرکت در برنامه به شناسه زیر پیام دهید:
@kelashaye_baran
🌱منتظر دیدن دختران اندیشمند وپرسشگر واهل فکر وتحقیق هستیم🌱
@ghalamzann
#یاغی #جیران #نمایش_خانگی
وصف یاغی را آنقدر شنیده بودم که برایش وقت گذاشتم و قسمت به قسمتش را دیدم،
آقای کارگردان! بدون تعارف بگویم شما کارتان را خیلی خوب انجام دادید و خوب انجام دادن یعنی حرکت کردن در پلانی که طراحی شده و ماموریتی که تعریف شده و شما عالی بودید.
من آدم متوهم توطئه نیستم اصولا، اما شما آنقدر شفاف و بدون تعارف کار کردید که اصلا نیازی به توهم ندارد، شما فرد موفقی هستید.
#جاوید نوجوانیست که شما در جامعه لجن و پرجنایت و کثیف و بدبخت ایرانی تعریفش میکنید، نوجوانی که کلمه "یاغی" را روی گردهاش خالکوبی میکند، جوانمرد است، عاشق است و تلاش میکند از غرقاب لجن و سیاهی، به یک آدم موفق تبدیل شود.
#بهمن در نقش ناجی معرفی میشود، با چهره مثبت و قلبی از طلا جلو میآید آنقدر که دلت برای خوب بودنش ضعف میرود و آرزوها و آمالت را با او تامین میبینی، اما به تدریج نقاب از چهره برمیدارد و خودکامگی و استبداد و رذالتهایش که جامعه ایرانی را به نابودی میکشاند،
رو میشوند.
#رحمان برادر دیوانه بهمن که مشکلات روانی خطرناک دارد و مثل آب خوردن آدم میکشد و در خدمت بهمن است.
او بهترین کاراکتر سریال که #امید نام دارد را میکشد و در دل سیاهی شب در جنگل مدفون میکند.
جاوید و دوستانش در فینال جهانی کشتی شرکت میکنند، یکی از بچهها از #اوکراین میبازد اما جاوید بازیها را میبرد و بازی نهاییاش برای قهرمانی با #روسیه است. بازیکن روسیه ترسناک است، مربی به جاوید میگوید که باید ازین #توله_جن ببرد. همه مردم ایران در داخل و خارج نشستهاند و چشمانتظار زمین زدن بازیکن روس هستند، او وحشیانه چنگ میاندازد و چشم جاوید را خراش میدهد و خون جاری میشود، نفرت از روسیه مضاعف میشود و در نهایت جاوید بازیکن روس را ضربهفنی میکند و قهرمان جهان میشود و همه جشن میگیرند.
در ایران نه پلیس محلی از اعراب دارد نه حاکمیت، یک منطقه سیاه در دل دنیا که بچههایش تلاش میکنند دست روی زانویشان بگذارند، یاغی شوند و جاوید بمانند.
و کاملا اتفاقی در سریال #جیران به شکل تقریبا همزمان، در تاریخ دوران قاجار، در محضر ناصرالدینشاه کشتی بین قهرمان ایرانی و قهرمان روس اتفاق میافتد و شاه و همهی ایران شاهد بازی هستند و بازیکن روس باز هم ناجوانمردی میکند و به بازیکن ایرانی آسیب میرساند اما سرانجام بازیکن ایرانی او را ضربهفنی میکند و شاه و دربار و همهی مردم جیغ و هورا میکشند.
دو سریال که همزمان پخش میشوند یکی سال 1401 را روایت میکند و آن یکی دوران قاجار و هردو یک تصویر را به نمایش میکشند.
عرضی نیست، به نامها، به محتواها،
به شخصیتپردازیها در پرمخاطبترین محصولات نمایش خانگی توجه کنید. این مطولنویسی فقط برای این بود که یادآوری شود رسانهها بیآنکه بدانیم، دستاندرکارند...
جدی و موثر و کارآمد...حواسمان هست؟!
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
#قشنگیهای_دنیا
در کتاب داستانش خوانده که نامه را در شیشه میگذاشتند و به دریا میانداختند
تا برسد به دست کسی که میخواهند.
رفته دور کاغذ را سوزانده که شبیه قدیمیها شود، نامه را نوشته و لوله کرده و داخل شیشه گذاشته، روی شیشه را با خمیر گل چینی تزئین کرده و با یک دنیا لطف و محبت آورده و میگوید فکر کنید از دریا تحویل گرفتهاید!
میگویم خودت دریایی و هدیه دوستداشتنیاش به جانم مینشیند.
دخترک مهربان محله... 🌱
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
#حجاب #هویت #جذابیت #حجاب_استایل
(این تجربهنویسی ابدا قصد قضاوت افراد را با نوع پوششی که دارند، ندارد و صرفا ثبت تجربه است، چه بسیار دوستانی دارم که پوشش اسلامی اما بدون چادر دارند و اتفاقا بیش از منِ چادری، معتقد به مبانی، اهل عمل، اهل خلوص نیت و توفیقات دیگر هستند، نوشته زیر یک رفتارشناسی مصداقی از دوره کودکی و نوجوانی در رابطه با حجاب است) :
مربی جدید حجاب اسلامی دارد، میگویم حجاب اسلامی چون به این نام رایج است، یعنی مانتوی بلند عبایی و روسری بزرگ...
وقتی دیدم ایشان مربی شده اولین گزارهای که به ذهنم رسید الگوبرداری دخترها بود، نه دخترهای بدحجاب، چون آنها از این شکل و شمایل غالبا الگوبرداری نمیکنند، ذهنم رفت سراغ دخترهای چادری مجموعه و این فقط یک گمانهزنی ذهنی بود.
اما مدتی بعد وقتی محجبهترین دختر چادری مجموعه را دیدم که #عبای مشکی پوشیده با روسری بزرگ و البته کاملا باحجاب، حدسم به یقین تبدیل شد که این اتفاق غالبا میافتد، چون خود مربی هم قبلترها #چادر میپوشید و بعد از آشناشدن با یک مجموعه طراحی #حجاب_استایل این پوشش را انتخاب کرد.
علیایحال مانتوی عبایی و روسری بزرگ هم یک حجاب کافی است اما حرفم این است که هرگز تصور نکنید با جذاب کردن #حجاب میشود کودک و نوجوان بیحجاب یا بدحجاب را محجبه کرد که اتفاقا تجربه نشان داده ماجرا خلاف تصور اتفاق میافتد، ضمن آنکه جذاب نشان دادن حجاب یک مسیر کاملا انحرافی است که به سرانجام نمیرسد و اصل و هویت و معنای حجاب به مفهوم #جذابیت هیچ ربط ماهوی و معنایی ندارد.
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
#سازمان_حاجخانم_را_از_دست_داد
حوالی سال 87 یک روز آمد و فهمیدیم که قرار است همکار ما باشد،
از همان اول "حاج خانم" صدایش کردیم
گرچه خودم این لفظ را هیچوقت دوست نداشته و ندارم اما اینطور لقب گرفت و من هم اینطور صدایش کردم.
آنقدر دوستداشتنی و محترم بود که همیشه میگفتیم او برای اینجا حیف است او نور است زلال است عین راستی و صداقت و اخلاص است و حیف است پشت سیستم بنشیند، حیف است تایپ کند، حیف است وقتش را اینجا بگذراند.
آنقدر مادر بود که همه دوستش داشتند، فارغ از سن و سال آدمها وجودش و نگاهش به همه چیز مادرانه بود، به هستی به موجودات و هرچیزی که مهر مادرانه میخواست و میخواهد.
اگرچه به جرات میتوانم بگویم در بین تمام همکاران، او استاد مسلم اکسل و اکسس و تمامی برنامههای پیشرفته دیگر بود و دلسوزانه حتی به مهندسین کامپیوتر میآموخت و اشکالاتشان را میگرفت اما خداوندگار تواضع بود، با دقت عجیبی نمیگذاشت کاغذها اسراف شوند و همه چیز باید به حد کمال خودش مصرف میشد.
حاج خانم حتی دقیقهای از ساعت کارش را به بطالت نمیگذراند، به اندازه چندنفر کار میکرد و کارش کاملا تخصصی بود، از تلفن اداره استفاده نمیکرد و در تمام این سالها به چای اداره که روزی چندبار برای همکاران میآورند، لب نزد.
اندک حقوقی که میگرفت به بهانههای مختلف برای دیگران هزینه میکرد و عجیبترین کسی بود که همه ما تجربه کرده بودیم.
مادربزرگ بود اما در همین سالها دانشجو شد، درس خواند، رتبه اول گرفت و بدون آزمون شد دانشجوی ارشد دانشگاه فردوسی، حالا کارش، سنگینتر شده بود، در فاصله دانشگاه و اداره همیشه در حال دویدن بود و برای او که باید هرکاری را به بهترین شکل انجام میداد، سختی مضاعف داشت. اما انگیزه قدرتمندش او را بهسان نوجوانی پرانرژی و چابک، نگاه داشته بود.
حاج خانم به جهت دانش و سواد و توانمندی و انگیزه و تعهدکاری و اخلاص چندسروگردن از همه ما در اداره جلوتر و بالاتر بود. اما قدرش دانسته نشد، حرمتش حفظ نشد، حقش ادا نشد، دلش شکسته شد و یک روز دیگر نیامد و دیگر به هیچ تلفنی پاسخ نداد و دیگر هیچکس را به حضور نپذیرفت.
به همین دردناکی و تلخی ما حاجخانم را از دست دادیم و او برای همیشه بدون خبر گذاشت و رفت. سازمان یک نیروی منحصربفرد را از دست داد و نتوانست حقش را ادا کند. سازمان برای همیشه از داشتن یک نیروی پرکار و دقیق و متخصص محروم ماند، چون نتوانست عادلانه و منصفانه با او رفتار کند، چون او اهل روابط نبود.
حاج خانم رفته است و جای خالیاش یقین دارم هیچ زمانی و با هیچ حضوری پر نخواهد شد و تا زمانی که در اجرای عدالت نابلد و ناتوان باشیم، این سرنوشت آدمحسابیهایمان خواهد بود.
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
#حال_خوب
سرم به کار خودم است که فرناز اجازه میگیرد و وارد میشود، دیدنش خوشحالم میکند همانطور که دیدن همه بچهها... مثل همیشه معانقه میکنیم، کمی بیشتر، کمی طولانیتر... و میفهمم که دلش گرفته است، مینشیند، میپرسم از دبیرستان چه خبر... آه میکشد، سر شوخی را باز میکنم که "چه جانسوز بود"، لبخندکی میزند، میپرسم تعریف کن، میگوید دوستشان ندارم، دروغگو هستند! مربیان مدرسه را میگوید و توضیح میدهد که آنها گفتهاند ما همهجا برایتان جاسوس گذاشتهایم، حتی در خیابان!... و نگاهش به گوشه اتاق خیره میماند... دلم آن #مربی را میخواهد که کف خیابان کتک بخورد و برای همیشه فرصت مربی بودن را از او بگیرند!
نگاهم به ظرف شکلات میافتد که باز توسط یکی که نمیدانم کیست، پر شده است. مقابلش میگیرم، چشمان غمگینش برق میزند و میگوید بایکیت! و هردو میخندیم. میگوید من پوست شکلاتهایم را از آن روزها نگه داشتهام و نگاهش قلبی میشود. بعد یک پاکت سبز درمیآورد و نشانم میدهد و میگوید یادتان هست شب افطاری در بوستان اینها را به ما دادید و گفتید 20 سال دیگر میگیریدشان؟حالا دوسال گذشته است... اینبار چشمهای من قلبی میشوند پاکت را میگیرم و باز میکنم و روزهای شیرین برایم زنده میشوند. میپرسم واقعا میخواهی نگهش داری؟
میگوید حتما و قطعا...
میخندیم و حال هردویمان خوب است.
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
#کتاب_خوب
یک مجموعه 5 جلدی خواندنی برای کودک و نوجوان با معرفی 5 قهرمان:
🔹آقامعلم: داستانهایی از استاد مطهری
🔹عموقاسم: درباره سردار سلیمانی
🔹داداش ابراهیم: درباره شهید ابراهیم هادی
🔹آقامحسن: درباره شهید محسن حججی
🔹علی لندی: نوجوان قهرمانی که...
به بچهها هدیه بدهیم و برای خواندنش جایزه بگذاریم، خواندن کتاب خوب یک فرصت طلایی در مسیر رشد است.
این فرصت را به بچهها بدهیم.
@ghalamzann
"همه"ی شما
که در این روزها
به خیابان آمدید یا نیامدید
فراخوان دادید
اغتشاش کردید
درب سلف شکستید
و ادعای نخبگی کردید...
در این خونها شریک هستید
چطور میتوانید آسوده بخوابید؟!...
#ایران_تسلیت
#شاهچراغ
@ghalamzann