eitaa logo
قلمزن
453 دنبال‌کننده
695 عکس
115 ویدیو
2 فایل
هوالمحیی قلم زدن امر پیچیده ای نیست فاعلی میخواهد و ابزاری، و اتفاقی که باید در تو رقم بخورد... و خدایی که دستگیری کند و خشنود باشد همین! http://payamenashenas.ir/Ghalamzann پیام ناشناس ادمین @fs_hajivosugh بله و تلگرام : @ghalamzann
مشاهده در ایتا
دانلود
از صبح که خبر درگذشت آمد، تمام نوشته‌های چندماه اخیرش پیش چشمم مرور می‌شوند، از همان وقتی که فهمیده بود بیمار است، از همان اولین ملاقات‌هایش با دکتر و بیمارستان، وقتی در گفتگوی با دکتر از خدا و معنویت حرف زده بود و دکتر بیشتر پرسیده بود، از همان نوشته‌اش درباره مرگ که تاکید کرده بود حرف زدن از ، دلیل بی‌نشاط بودن نیست، از حال خوب‌تر اول بیماری‌اش و همه‌ی بالا و پایین شدن‌هایش، از روزهایی که کم‌کم چهره‌اش تغییر کرد و با همان چهره همچنان برنامه را اجرا می‌کرد، از آن روزی که گریمور صداوسیما گفته بود باید دیگر بوتاکس به صورتش تزریق کند تا تصویرش بهتر باشد، از روزی که دیگر دلش نمی‌خواست از خودش عکس بگذارد و عکس‌هایش شده بودند پنجره و سقف و دیوار، یعنی دقیقا "پی او وی" مستمر بیماری که روی تخت خوابیده است. از آنجا که نوشته بود از یک جایی به بعد کادر درمان دیگر به عنوان انسان نگاهت نمی‌کنند و چقدر این عبارت دردناک بود همان موقع، از آنجا که از چت کردن با ادمها  بوی مرگ می‌شنود، آدم‌هایی که تا دیروز رهایت نمی‌کردند و حالا دیگر حوصله‌ات را ندارند و در سوال و جواب با تو به یک یا دو جمله ثابت بسنده میکنند! از آن روز پدر و دختری‌شان که دخترکش خواسته بود هر سال همان روز اسمش باشد روز پدر و دختری، از آن تابلویی که در مشهد دیده بود و رویش نوشته شده بود "سازمان فروش حیات و ایمان" و گفته بود همان دو چیزی که کم دارم و لازم دارم و دلش برای مشهد تنگ شده بود... از صبح تمام اینها برایم مرور می‌شوند و مردی که دیدم تا آخرین لحظه تلاش کرد و زندگی کرد و حتی با همان چهره درهم تنیده و مچاله جلوی دوربین آمد. مسعود دیانی مرگ‌آگاه بود یا نه، درست نمی‌دانم اما من با مطالعه هر کدام از نوشته‌های آخرش، حتی آنها که در اوج بیچارگی و اضطرار و اشک نوشته شدند، به فکر می‌کردم، همان چیزی که لازمش داریم اما یک ترس موهوم، همیشه از ما دورش کرده است. و اینکه ادم‌بزرگها مرگ را پایان‌بخش زندگی نمی‌دانند که ارزش‌بخش زندگی است! مرور چندماه آخر زندگی‌اش را به همه پیشنهاد میکنم و در یک پرانتز به کادر درمان بیمارستان‌ها، به پزشکان و پرستاران بخش‌های ویژه، به آنها که شاید نمی‌دانند آدمیزاد حتی در لحظات پایانی عمرش، را ادراک می‌کند و نمی‌خواهد ناامید شود. خدا نکند ما آن کسی باشیم که را از آدمی بگیریم که هنوز از خداوند فرصت برای این دنیایش می‌خواهد. ف. حاجی وثوق @ghalamzann