eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
275 دنبال‌کننده
2هزار عکس
260 ویدیو
90 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۰ آذر ۱۳۹۷ 🖤درگذشت"" ابوالفضل زرویی نصرآباد"" (زاده ۱۵ اردیبهشت ۱۳۴۸ در تهران) شاعر، پژوهشگر و طنزپرداز ایرانی بود. او برگزیده اولین دوره جشنواره بین‌المللی شعر فجر در بخش طنز بود. (فرو تا کمر شدم) "از در درآمدى و من از خود به در شدم"  از ديدنت ، به جان تو ، كلى پكر شدم  باز آمدى كه ناله برآرى ز دخل و خرج  از دست شكوه‏‌هاى تو، من خون‌جگر شدم  می‌‏گفت روز پيش، "حسن" با پدر كه: من  مغبون ز گفته ‏هاى شما ، اى پدر ، شدم  من اهل ازدواج ، نبودم ز ابتدا  خواندى به گوشم آن‏قدر آخر كه خر شدم  من خانه‏‌اى مصادره‌‏اى داشتم ، دريغ!  صاحب زمين بيامد و من در به در شدم  گفتم: به قرض، تر نشود شصت پاى من  در منجلاب قرض ، فرو تا كمر شدم  شد با ظهور "نظم نوين" وضع من خراب  بد بود حال و روزم و از بد ، بتر شدم  دنيا به مثل دوره ی عصر حجر شده ست،  يا بنده ، مثل آدم عصر حجر شدم؟!  بر من مگير اگر پس از اين شعر آبدار  چون استكان كنار سماور ، دمر شدم ♡♡♡      ♡♡♡    <<ابوالفضل زرویی نصرآباد>>
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رباعی امروز چرا هی غم فردا بخوریم؟ از بازی تلخ زندگی جا بخوریم؟ حالا که بساط شاعری پهن شده بگذار که نان و شعرمان را بخوریم
نوری که یکتا در همه عصر و زمانهاست خورشیدِ تابانِ تمامِ آسمانهاست پیغمبر و حیدر فقط قدرش شناسند او گوهرِ والای بحرِ بیکرانهاست در وصفِ کوثر، آن شفیع روز محشر اذعان کنم در وصفِ او، الکن زبان‌هاست از کینهء نمرودیان آتش به پا شد در خانه ای که بهترینِ آشیانهاست در سینه های اهل بدر و اهل خیبر بغضی نهفته، بغضی از آتشفشانهاست در سوخت و خاکستری از آن به جا ماند بلبل به باغِ لاله سرگرم فغانهاست بیهوده دنبالِ مزارِ او نگردید او رازی از اسرارِ نُه توی نهان هاست زهرا ملک بود و برای مدتی کم در دار دنیا ماند و پر زد، در جنانهاست @Tanzvanatanz110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مردان خدا ..این عطر دل‌انگیز که از راه رسیده بخشیده طراوات به دل و نور به دیده شب رفت و نوشتند به دامان سپیده «از خون جوانان وطن لاله دمیده» با همت و جانبازی و ایثار دلیران مجد و عظمت خیمه برافراشت در ایران ما روی سخن، با دل بی‌درد نداریم ما واهمه از مردم نامرد نداریم ما فرصت تردید و عقب‌گرد نداریم ما چشم به تیری که خطا کرد نداریم با همت ما می‌شکند پای اجانب ما دین نفروشیم به دنیای اجانب زنهار که گل دستخوش خار نگردد تاریخ دگرگون شده تکرار نگردد اغیار به گِرد حرم یار نگردد با ساده‌دلی بار کسی بار نگردد عبرت نگرفتیم مگر زآنچه به ما رفت در دورۀ مشروطه و ملّی شدن نفت؟ آن روز در این کشور، یک مرد به پا خاست افزود به قدر وطن از هستی خود کاست وقتی که به او ضربه زدند از چپ و از راست «گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست» مردانه به جان‌ها هیجان داد «مُدرّس» تسلیم شهادت شد و جان داد «مُدرّس» مردان خدا پاک‌دل و پاک‌سرشتند در مزرع دل بذر محبت همه کشتند یاران شهیدی که خریدار بهشتند رفتند و به خون بر ورق لاله نوشتند در مکتب توحید تَوَکَّلتُ عَلی الله یک ملت و یک مذهب و یک رهبر و یک راه ✍🏻 🏷 |
https://eitaa.com/ghandeparsi_shiraz لینک کانال محفل شعر قند پارسی شما هم دعوتید... لینک دعوت را برای دوستان خود بفرستید..🌹🌺
کوثر... پیغمبر روزهای لبخندی تو پر شور تر از جاری اروندی تو در دفتر عاشقانه شعر وغزل کوتاه ترین شعر خداوندی تو کیوانی ایام فاطمیه تسلیت باد
بهزیستی نوشته بود: شیر مادر ، مهر مادر ، جانشین ندارد. شیر مادر نخورده ، مهر مادر پرداخت شد پدر یک گاو خرید و من بزرگ شدم. اما ، هیچ کس حقیقت مرا نشناخت جز معلم عزیز ریاضی ام که همیشه می گفت: گوساله ، بتمرگ!! سپید
📚 مردی که در غبار گم شد 👤 نصرت رحمانی ✍🏻 داستان کم‌نظیر و پر‌ماجرای یک جوان شاعر اما درگیر اعتیاد که می‌خواد با خواسته و دل خودش بجنگه و با کلی ماجراهایی که تو روزهای خودمون هم اتفاق میفته و یا درموردشون می‌شنویم مواجه میشه...
مردی_که_در_غبار_گم_شد_نصرت_رحمانی.zip
3.24M
📗 مردی که در غبار گم شد 👤 نصرت رحمانی 📚
فالب_های_شعر_فارسی_برگرفته_از_کتاب_آرایه_ادبی_دکتر_روح_الله_هادی.pdf
4.33M
🔴 های شعر  با شکل ◽برگرفته از کتاب ◽آرایه های ادبی سال سوم علوم انسانی نظام قدیم 🟠دکتر روح الله هادی ◽تعداد صفحه: ۱۶ 🟢قابل استفاده  همه دبیران ادبیات فارسی  و دانش آموزان رشته انسانی 🔵گردآورنده : استادمنصورصالح نیا دبیرزبان وادبیات فارسی
این شعر سعدى به صورت افقی و عمودی یک جور خوانده ميشود: ز چهره، افروخته، گل را، مشکن افروخته، رخ مرو، تو دگر، به چمن گل را، تو دیگر، مکن خجل، ای مه من مشکن، به چمن، ای مه من، قدر سخن
تقدیم به روح بلند ابالفضل زرویی نصرآباد در چشمایش برق مردم دوستی داشت در گلشن دلهای مردم خنده می کاشت شعرش به عطر صبح گندمزار می ماند مثل نسیم آن را زلال و نرم می خواند آواز پرشور قناری بود شعرش در شهر مثل رود جاری بود شعرش طنازی اش در شعرهایش دلبرانه باغ وجودش بود لبریز از ترانه حس صدایش ذهن را مسحور می کرد هرجا بساط شعرخوانی جور می کرد در شعر خود با زورِ طنازی نمی کرد او زندگی را مثلِ ما بازی نمی کرد با واژه هادر شعر گفتن ور نمی رفت از آنچه باید گفته می شد در نمی رفت در سادگی شعرش پر از اعجاز می شد با هر دلی با شعر خود دمساز می شد می بُرد دل از هر غریبی آشناییش با دیدنش می رفت از هر سینه تشویش لبخندهای رُسته از زیر سبیلش یا مهربانی های کلا بی دلیلش از ویژگیهای قشنگ و عالی اش بود پرمهر دایم دستهای خالی اش بود عمری مسلط بود بر اسبِ غرورش هرگز مقام او نکرد از خلق دورش گفتند او را شاعران خوش افاضه در شعر ایران است زاکانی تازه کلثوم ننه، ننه قمر، میز ممتقی بود در شعر طنز ما حضورش رونقی بود در شعر طنز ما از او کلی صفا بود با اوکه عبدل یا چغندر میرزا بود اشعار طنزش را به هر برگ گل آقا باشوق می کردند مرد وزن ملاقا تِ مانده از بیتِ پسین در بیت حاضر من ماعرم تنها زرویی بود شاعر تنها نه من گفتم از او ابیات چندی چون یک وطن دارد ز یادش سربلندی مردی که روزی زاده شد در خته ی تفت یک روز هم آرام از دنیای ما رفت رفته ست اما شعر اوهمواره تازه ست هر سو کتاب خاطراتش باز باز است مانده ست در قاب بزرگی از نکویی در قلب ما یادِ ابالفضل زرویی چون تاک شعرش بسته در این خاک ریشه مستیم با یک جرعه شعرش تا همیشه
🔹مسابقه بزرگ کتابخوانی 🔸رویداد «خط امین» 🔻همراه با جوایز ارزنده🔻 🎊  100جایزه 5 میلیون تومانی 🎊 30 جایزه 3 میلیون تومانی 🎊 300 جایزه 500 هزار تومانی 🎊 100 عدد گوشی هوشمند  🎊 100 عدد هندزفری بلوتوثی  🎊 50 عدد اسکوتر 🎊 10 عدد دوچرخه وکمک هزینه سفر مشهد مقدس برای 50 نفر 🎊 و صدها جایزه دیگر از قبیل کوادکوپتر، وسایل رباتیک و ... 📚 این مسابقه در راستای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و با توجه به  تقریظ و تحسین ۶ کتاب منتخبی که به تازگی توسط مقام معظم رهبری  صورت گرفته است، طراحی و اجرا گردیده است. علاقه‌مندان می‌توانند با مطالعه کتاب منتخب خود، در این مسابقه شرکت نمایند. 📚 عنوان کتابها 1⃣ بیست سال و سه روز 2⃣ معبد زیر زمینی 3⃣ هواتو دارم 4⃣ پاییز آمد 5⃣ مجید بربری 6⃣ آخرین فرصت 🔹این رویداد به دو روش آزمون چهارگزینه ای (تستی) و «ارسال اثر» برگزار می شود که امکان شرکت به صورت فردی یا گروهی در هر دو روش فراهم می باشد. 🔸در روش «ارسال اثر»، می توانید با توجه به محتوای کتاب، یک اثر هنری تولید نموده و ارسال نمایید. اثر هنری می تواند یکی از انواع پرده نگار (پاورپوینت)، دست نوشته،عکس نوشته،پوستر، پادکست،پویانگاره،خطاطی،روزنامه دیواری،نقاشی،شعر،قطعه ادبی، نماهنگ (صوتی و تصویری)، نمایشنامه و فیلم نامه، پویانمایی و فیلم 100 ثانیه ای باشد. یک بخش ویژه هم برای «اقدام ابتکاری» در نظر گرفته شده است.  📢جهت کسب اطلاعات بیشتر و شرکت در مسابقه به سایت زیر مراجعه نمائید. https://ravibook.ir معاونت فرهنگی هنری سپاه فجر فارس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رباعی فاطمی آیینه همیشه محو آیین تو بود مشتاق دو چشمان غزل چین تو بود سرسبز اگر چه مانده اسلام علی مدیون جهاد سرخ تبیین تو بود کیوانی فاطمیه تسلیت باد
انگـار گل سفیـد مریم گم شد یا خاتم بی‌بدیل خاتم گم شد یک فاطمه بود و یک علی، فاطمه رفت یک مصرعِ شاه‌ بیت عالم گم شـد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دل را به مسیحا نفسی باید داد جان را به کف دادرسی باید داد آنجا که تمام چاره ها بن بستند سوگند به پهلوی کسی باید داد
📚 اطاق آبی 👤 سهراب سپهری ✍🏻 بر خلاف هشت کتاب که مجموعه اشعار سهراب سپهری است، اتاق آبی به نثر نگاشته‌شده‌است و شامل مطالبی درباره خاطرات و برداشت‌های فیلسوفانه او از دوران کودکی می‌باشد. این کتاب برای اولین بار بعد از مرگ سهراب و در سال ۱۳۶۹ به چاپ رسید. در بعضی چاپ‌های کتاب، از جمله منبعی که در این مقاله از آن استفاده‌شده‌است، کتاب اتاق آبی به همراه دو نوشته دیگر (معلم نقاشی ما و گفت‌وگو با استاد) انتشاریافته‌است.
اطاق آبی - سهراب سپهری.zip
2.63M
📗 اطاق آبی 👤 سهراب سپهری 📚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
  یازدهم آذرماه   زادروز«جلال آل احمد» نویسنده، منتقد ادبی   و مترجم   (وی همسر سیمین دانشور بود)
‍ ۱۱ آذر زادروز جلال آل‌احمد (زاده ۱۱ آذر ۱۳۰۲ تهران -- درگذشته ۱۸ شهریور ۱۳۴۸ گیلان) نویسنده، مترجم و منتقد ادبی "همسر سیمین دانشور" او از خانواده‌ای مذهبی بود و دوران کودکی و نوجوانی جلال در نوعی رفاه اشرافی روحانیت گذشت. پدرش "احمدطالقانی" پس از پایان دبستان جلال، به او اجازه درس خواندن در دبیرستان را نداد؛ اما او تسلیم خواست پدر نشد و در کلاس‌های شبانه دارالفنون، پنهان از چشم پدر نام‌نوبسی کرد و از آنجا دیپلم گرفت. او در سال‌های پایان دبیرستان با کلام کسروی و شریعت سنگلجی آشنا شد و همین مقدمه‌ای برای پیوستن وی به‌حزب توده شد. پس از پایان دبیرستان، پدرش او را به‌نجف نزد برادر بزرگش محمدتقی فرستاد تا در آنجا به تحصیل در علوم دینی بپردازد، اما پس از سه ماه به‌تهران بازگشت. به‌گفته برخی نویسندگان، وی در بازگشت از نجف نسبت به بسیاری از احکام شیعیان دچار دودلی و شک شده بود. جلال در سال ۱۳۲۲ به دانشسرای عالی تهران رفت و در رشته زبان و ادبیات فارسی فارغ‌التحصیل شد و تحصیل در دوره دکترای ادبیات فارسی را نیز ادامه داد، اما در اواخر تحصیل از ادامه آن صرف نظر کرد. وی نخستین مجموعه داستانش به‌نام «دید و بازدید» را در همین دوران منتشر کرد. او که تأثیری گسترده بر جریان روشنفکری دوران خود داشت، به‌جز نوشتن داستان به نگارش مقالات اجتماعی، پژوهش‌های مردم شناسی، سفرنامه‌ها و ترجمه‌های متعددی نیز پرداخت. شاید مهم‌ترین ویژگی ادبی آل‌احمد نثر او بود، نثری فشرده و موجز و در عین حال عصبی و پرخاشگر، که نمونه‌های خوب آن را در سفرنامه‌های او مثل «خسی در میقات» یا داستان - زندگی‌نامه «سنگی بر گوری» می‌توان دید. او در سال ۱۳۲۶ دومین کتابش به نام «از رنجی که می‌بریم» را همزمان با کناره‌گیری از حزب توده چاپ کرد که بیانگر داستان‌های شکست مبارزاتش در این حزب است. پس از این خروج بود که برای مدتی به‌قول خودش ناچار به‌سکوت شد که البته سکوت وی به‌معنای نپرداختن به سیاست و بیشتر قلم‌زدن بود. با قضیه ملی شدن نفت و جبهه ملی و مصدق، جلال دوباره به سیاست روی آورد. وی عضو کمیته و گرداننده تبلیغات «نیروی سوم» شد. در ۹ اسفند ۱۳۳۱ پس از اطلاع از محاصره منزل دکتر مصدق با عده دیگری از «نیروی سومی‌ها» فوراً به آنجا رفت و به‌دفاع از او سخنرانی کرد و در اردیبهشت ۱۳۳۲ به‌علت اختلاف با رهبران نیروی سوم، از آن‌ها هم کناره گرفت. دو کار ترجمه وی، «بازگشت از شوروی» ژید و «دست‌های آلوده» سارتر، مربوط به همین سال‌ها است و پس از آن «سرگذشت کندوها» را به‌چاپ رساند. جلال یک دوره به‌سکوت رفت و به‌دور از تمام هیاهوهای سیاسی سعی به از نوشناختن خود کرد. در ابتدای سال ۱۳۲۳ وارد حزب توده شد و تا انشعاب حزب توده تمام مراحل تشکیلاتی به‌سمت بالا را پشت سرگذاشت و سپس از حزب توده جدا شد. به سبب اختلافی که میان وی و بقایی در زمان مصدق به‌وجود آمد از حزب زحمتکشان کناره جست. پس از آن با رهبری شخصی به‌نام خلیل ملکی حزب زحمتکشان یا نیروی سوم را به راه انداخت.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با من برنو به دوش یاغیِ مشروطه خواه عشق کاری کرده که تبریز می سوزد در آه بعدها تاریخ می گوید که چشمانت چه کرد؟ با من تنها تر از ستارخان بی سپاه  موی من مانند یال اسب مغرورم سپید روزگار من شبیه کتری چوپان سیاه  هرکسی بعد از تو من را دید گفت از رعد و برق کنده ی پیر بلوطی سوخت نه یک مشت کاه کاروانی رد نشد تا یوسفی پیدا شود یک نفر باید زلیخا را بیاندازد به چاه آدمیزادست و عشق و دل به هر کاری زدن آدم ست و سیب خوردن آدم  ست و اشتباه سوختم دیدم قدیمی ها چه زیبا گفته اند "دانه ی فلفل سیاه و خال مهرویان سیاه"