"شعر عاشورایی/ ۱"
دربارهی شعر عاشورایی و ادوار آن پژوهشهایی متعدد انجام شده است. طبق روایتهایی، ادبیات عاشورایی حتی پیش از زمان شهادت حضرت اباعبدالله شکل گرفته و نشانههای آن را در لالاییهای منسوب به حضرت فاطمه(س) و همچنین پیشبینیهای مربوط به حادثه از زبان حضرت رسول(ص) و امام علی(ع) که درود و صلوات خداوند بر آنان باد، میتوان دید. نشانههای این دست روایات و نقلها در بسیاری از کتب حدیثی اهل سنت و شیعه، مربوط به سدههای سوم به بعد قابل رصد است. ( بنگرید به کاملالزیارات ابنقولویه قمی؛ المعجمالکبیر سلیمان الطبرانی و المستدرک علیالصحیحین ابیعبدالله حاکم نیسابوری؛ تاریخ دمشق ابن عساکر و ...) اما آنچه در ادبیات عرب بهعنوان شعر عاشورایی مطرح است، جدا از سخنان منسوب به امام و رجزهای شهدای کربلا چون: حضرت اباالفضل(ع)، حرّ بن یزید ریاحی و دیگر یاران، اشعاری است که پس از واقعهی عاشورا و با موضوعهایی نظیر مرثیهی شهدا، دفاع از خاندان رسول(ص) و تلمیح یا روایت این حادثهی بزرگ سروده شده است.
بیشک سوگسرودههای بازماندگان کربلا نقشی تعیینکننده در رواج این جریان داشته و از آن میان جلسات شعرخوانی در محضر حضرت سکینه سلام الله علیها و دیگر بزرگان این خاندان شریف، اهمیتی بسزا داشته است.
پس از آن و در طول تاریخ ادب عربی، بسیاری از شاعرانِ عمدتا شیعی، اشعاری شکوهمند در این حوزه سرودهاند که از آن میان میتوان به دعبل خزاعی و شریف رضی اشاره کرد.
در ادبیات فارسی، بهمرور و با رواج شعر فارسی، از سدهی چهارم زمینههای توجه به عاشورا و ذکر امام حسین(ع) در اشعار فراهم شده؛ بهطوری که در دوران سامانیان، از میان شخصیتهای دینی، پس از امام علی(ع) و حضرت رسول(ص)، بیشترین ابیات را در مرثیهی آن حضرت میتوان دید؛ البته اغلب این اشارات و ابیات مدیون کسایی و مقتل منظوم اوست که در مجالی دیگر به آن میپردازیم.
بر اساس اشعار باقی مانده، کسایی اقدم شاعران عاشورایی با تعریف خاص آن است؛ هرچند بعید نیست بسیاری از اشعار شیعی و منقبتی این دوره از بین رفته باشد؛ چنانکه ناصرخسرو در مقام منقبتگویی، خود را با رودکی مقایسه کرده؛ حال که چندان نشانهای از شعر منقبتی رودکی در دست نیست:
خود را ز بهر مدحت آل رسول
گه رودکی و گاهی حسّان کنم
دیوان ناصرخسرو
به هر وجه بر اساس ابیات موجود، حتی پیش یا همزمان با کسایی در شعر دیگر شاعران فارسی نیز به امام حسین(ع) اشاره شده، چنانکه حکیم میسری در مقدمهی دانشنامه که بین سالهای 367تا370 سروده، پس از رسول و علی بر حسنین علیهمالسلام درود میفرستد:
پس آن گه بر حسین و بر حسن بر
به فرزندان ایشان تن به تن بر
دانشنامهی میسری
دقیقی مقتول به 370 نیز در تغزل قصیدهی 55 بیتیاش و در توصیف معشوق، به سوگواری حضرت زهرا(س) بر امام حسین(ع) تلمیح کرده است:
چنانچون من بر او گریم نگریید
ابر شبیر زهرا روز محشر
دیوان دقیقی
البته برخی پژوهشگران این بیت و چند بیت دیگر شیعی در این قصیده را در شعر دقیقی متاخر میدانند؛ هرچند فارغ از مباحث نسخهشناسانه، از منظر سبکی میتوان این شعر را متعلق به سدهی چهارم دانست...
ادامه دارد.
#شعر_آیینی
#شعر_شیعی
#شعر_عاشورایی
https://eitaa.com/mmparvizan
"شعر_عاشورایی/۲"
در تاریخ شعر عاشورایی فارسی، کسایی مروزی را نخستین مرثیهسرا به شمار میآورند. این لقب بر اساس معدود ابیات باقیمانده از سدهی چهارم، به او نسبت داده شده و یادآور قصیدهای است که او در پیوند با عاشورا سروده است.
کسایی شاعر شاخص ادبیات دینی و همچنین شاعر وصف و طبیعت، بر اساس اسناد موجود در سال ۳۴۱ متولد و پس از ۳۹۱ درگذشته است. از او تنها حدود سیصد بیت شعر بر جای مانده، اما جایگاهش در ادب فارسی به حدی درخشان بوده که تا قرنها، شاعران از او به نیکی یاد میکردهاند.
هرچند نظر صاحب کتاب النقض را که همهی دیوان او را مناقب حضرت رسول(َص) و آل ایشان دانسته، نمیتوان پذیرفت، این اندازه مشخص است که او شاعری مذهبی بوده، چنانکه عوفی نیز در لبابالالباب آشکار به این نکته اشاره کرده است.
مرثیهی عاشورایی کسایی، قصیدهای پنجاهبیتی است که به طور کامل، در جنگ تتمهی خلاصهالاشعار تقی کاشانی (نسخهی بانکی پور پتنه) ضبط شده؛ البته ابیات ابتدایی آن در مجمعالفصحا و بیتهایی از آن نیز در لغت فرس و ترجمانالبلاغه نقل شده است.
در بیست و پنج بیت آغازین این قصیده، کسایی به وصف زیباییهای طبیعت و بهار پرداخته و سپس از بیت بیست و ششم از تغزل و وصف برائت جسته و به مقتل گریز زده است:
بیزارم از پیاله، وز ارغوان و لاله
ما و خروش و ناله، کنجی گرفته ماوا
دست از جهان بشویم، عز و شرف نجویم
مدح و غزل نگویم، مقتل کنم تقاضا
میراث مصطفی را فرزند مرتضی را
مقتول کربلا را تازه کنم تولا
دیوان کسایی
در ادامه، این شعر کاملا به شیوهی مقاتل موجود نزدیک میشود، به گونهای که تاثیرپذیری کسایی از این دست آثار، بهوضوح در توصیفات و تعابیر دیده میشود:
آن میر سر بریده، در خاک خوابنیده
از آب ناچشیده، گشته اسیر غوغا
تنها و دلشکسته، بر خویشتن گرسته
از خانومان گسسته، وز اهل بیت آبا
دیوان کسایی
در این قصیده کسایی بر شمر و سنان لعنت میفرستد و یزید را نکوهش میکند:
بیشرم شمر کافر، ملعون سنان ابتر
لشکر زده بر او بر، چون حاجیان بطحا
...صفین و بدر و خندق، حجت گرفته با حق
خیل یزید احمق، یکیک به خون کوشا
همان
در این مقتل منظوم، نخستبار در ادب فارسی از علی اصغر، حضرت زینب و شهربانو علیهمالسلام نیز یاد شده است:
آن پنجماهه کودک، باری چه کرد ویحک
کز پای تا به تارک، مجروح شد مفاجا
آن زینب غریوان، اندر میان دیوان
آل زیاد و مروان نظاره گشته عمدا...
در مجموع، این شعر به عنوان نخستین مقتل فارسی که حدود ۱۱۰۰ سال پیش سروده شده، جایگاهی ویژه در تاریخ ادب عاشورایی دارد.
پ.ن: دیوان کسایی، تصحیح محمدامین ریاحی.
#شعر_شیعی
#ادب_عاشورایی
#شعر_آیینی
https://eitaa.com/mmparvizan
"شعر_عاشورایی/۳"
عصر شعرخیز غزنوی، دورهی چندان مناسبی برای رواج شعر عاشورایی فارسی نیست. بهویژه در زمان محمود غزنوی ۳۸۷تا۴۲۱، چندان نمودی از ادب عاشورایی در آثار برجای مانده دیده نمیشود؛ نکتهای که بعید نیست از مذهب غالب در قلمرو غزنویان نشات گرفته باشد.
در این دوران، هرچند حکومت شیعی آلبویه در ری، حامی شعر منقبتی بوده، میزان اشعار به دست آمده از شاعران نواحی مرکزی و جنوبی ایران زیاد نیست و تنها ابیات شیعی پراکنده را در آثار منسوب به کسانی چون بندار رازی و غضایری می توان سراغ گرفت.
افول ادب عاشورایی در قلمرو شعر مدحمحور غزنوی، به اندازهای مشهود است که در مجموع اشعار شاعرانی چون: فرخی، عنصری، عسجدی و ... تنها یک بیت ثبت شده که در آن به امام حسین علیهالسلام، اشاره شده است؛ آن هم بیتی است از فرخی که در بخش پایانی مدح مسعود غزنوی، شادمانی محمود از دیدار او را به شادی امام علی(ع) از دیدار حسنین(ع) مانند کرده است:
همیشه به دیدار تو شاد سلطان
چو حیدر به دیدار شبّیر و شبّر
دیوان فرخی
در قطعهای که نخستبار در مجالسالمومنین قاضی نورالله شوشتری نقل شده نیز، غضایری رازی به پنج تن و از آن میان، امام حسین(ع) شفاعت جسته است:
بهینِ خلق و برادرش و دختر و دو پسر
محمد و علی و فاطمه، حسین و حسن
البته در هیچیک از این ابیات به حادثهی کربلا اشاره نشده است. در ادب این دوره، تنها منوچهری دامغانی(ف432)، در مسمطی که در وصف بهار سروده، در توصیف عاشورا، به عزاداری شیعیان بر اصحاب کربلا اشاره کرده، مضمونی که موید فراگیری نوحه بر شهدای کربلا در این عصر است:
طوطی میان باغ دمان و کشی کنان
چنگش چو برگ سوسن و بالش چو برگ نی
...قمری هزار نوحه کند بر سر چنار
چون اهل شیعه بر سر اصحاب نینوی
دیوان منوچهری
البته وضعیت شعر شیعی عربی و متون ادبی، تاریخی و حدیثی، در انعکاس حادثهی کربلا، متفاوت با شعر این دوره است.
#شعر_آیینی
#شعر_شیعی
#منوچهری_دامغانی
#شعر_غزنوی
#عاشورا
#امام_حسین
https://eitaa.com/mmparvizan
"شعر_عاشورایی /4"
در تاریخچهی شعر عاشورایی فارسی، بهویژه از میانهی سدهی پنجم، اشعاری دیده میشود که عمدتا در قالبهای کوتاه سروده شده و در آنها به واقعهی عاشورا نیز اشاره شده است.
هرچند از منظر نسخهشناسی و سبکی، قاعدتا این اشعار متعلق به سدههای بعد است، جزوی از کارنامهی شعر عاشورایی محسوب میشود. اهمیتِ دیگر این اشعار، در پیوند آشکار آنها با ادبیات عامه و فرهنگ محلی است و از این منظر، در مقایسه با اشعار شاعران دیگر، از منظر سنتهای محلی سوگ عاشورایی اهمیت دارد.
از این دست ابیات متعلق به سدهی پنجم، یکی رباعیای است منسوب به ابوسعید ابوالخیر که سعید نفیسی، به استناد مآخذ متاخر آن را در مجموعه اشعار شیخ گنجانده است:
ای باد به خاک مصطفایت سوگند
باران به علی مرتضایت سوگند
افتاده به گریه خلق، بس کن بس کن
دریا، به شهید کربلایت سوگند
سخنان منظوم ابوسعید
بسیار محتمل است که این بیان ساده و نوع ردیف، متعلق به زمان حیات بوسعید(ف440) نباشد؛ با این حال این شعر بر اساس متون موجود(تا آنجا که دیدهام) تنها به ابوسعید نسبت داده شده است. البته باید به این نکته اشاره کرد که تا سدهی ششم، سوگند خوردن به بزرگان شیعی در شعر فارسی، چندان معمول نبوده و جز ابیات ابوسعید و همچنین ابیاتی از باباطاهر و غضایری، این نوع سوگندها را در شعر شیعی متقدم نمیتوان دید. در قطعهای دیگر از ابوسعید نیز توسل جستن به امام حسین(ع) در کنار دیگر امامان علیهمالسلام، نمود دارد.
از دیگر شاعران این دوران، در دوبیتیهای منسوب به باباطاهر(زنده تا حدود 450) نیز چندبار به حادثهی عاشورا اشاره شده است:
عاشق اون بی که دایم در بلا بی
ایوب آسا به کرمون مبتلا بی
حسن آسا بنوشه کاسه ی زهر
حسین آسا شهید کربلا بی
یا:
در این ویرانه جز دلخون ندیدم
نه دل گویی که دشت کربلا بی
البته ابیات عاشورایی منسوب به باباطاهر در نسخههای قدیمی اشعارش دیده نمیشود و بعید نیست از اشعار دیگر شاعران بومی به آثار او راه یافته باشد. با این حال باتوجه به محدودهی زندگی بابا و تاثیر حکومت آل بویه بر فرهنگ و مذهب آن دیار و همچنین پیشینهی مذهبی آن منطقه، گرایش شیعی باباطاهر کاملا محتمل به نظر میرسد.
#شعر_شیعی
#شعر_عاشورایی
#بابا_طاهر
#ابوسعید
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
1_12626314163.PDF
حجم:
14.47M
"به بهانهی سالروز درگذشت همایی"
خاندان همای شیرازی، شاعر و خوشنویس و فرهنگور نامی شیراز در قرن سیزدهم، از تاثیرگذارترین خاندانهای ادبی ایران در دوران قاجار بودهاند که جلالالدین همایی(ف۱۳۵۹)، ادیب و استاد دانشگاه، از نمونههای بارز حیات ادبی این خاندان است.
همایی در مقدمهی تصحیح دیوان طرب اصفهانی فرزند هما، شرحی مبسوط از جایگاه هما و برخی از نامآوران وابسته به او ارائه کرده است که در شناخت خود او نیز یاریگر پژوهشگران خواهد بود.
یادآوری این نکته لازم است که طرب(ف ۱۳۳۰ق)، از شاعران نامور مذهبی اواخر دوران قاجار است که در سیر تحول شعر شیعی جایگاهی موثر، اما کمتر شناختهشده دارد.
#همایی
#همای_شیرازی
#طرب_اصفهانی
#سها
#خاندان_هما
#شعر_شیعی
https://eitaa.com/mmparvizan
"به بهانهی سالروز شهادت علیبنحمزه علیهالسلام"
مزار علیبنحمزه(ع/ شهیدشده در ۲۳ محرم ۲۲۰)، از دیرباز در میان شیرازیان مشهور بوده، تا آنجا که طبق برخی روایتها، تاریخ بنای مرقد ايشان به دوران آلبویه باز میگردد و در کتابهای تاریخی و مزارات شیراز نيز، بارها به اهمیت آن اشاره شده است. با اینحال در شعر فارسی، پیش از دوران صفوی اشارهای به آن حضرت(ع) نمیتوان دید، هرچند در میان عامه، روایتی دربارهی زیارت حافظ از مقبرهی ایشان ساخته شده و به بیت "سرِ آن کشته بنازم که پس از کشتهشدن/ سر خود گیرد و اندر پی قاتل برود" مستند شده است؛ حال آنکه این بیت برگرفته از غزلی منتسب به شاطرعباس صبوحی است و تاریخ سرایش این شعر و زمان خلق این داستان، بسیار متاخر از زمان حافظ بوده است.
قدیمترین شعر در دست دربارهی حرم آن حضرت، ترکیببندی از اهلی شیرازی(۸۵۸_۹۴۰) است که از منظر تاریخ شیراز و ادبیات شیعی، اهمیت دارد:
صاحبدلان که بندگی مقبلی کنند
در یوزهی کرم ز توانگردلی کنند
رو سوی مستی از سر هشیاری آورند
دیوانگی ز سلسلهی عاقلی کنند...
با رهروان ز خضر و مسیحا روند پیش
با عاقلان ره سخن از غافلی کنند
جویای گنج لیک نه از راه نیستی
تحصیل کیمیا نه ز بیحاصلی کنند
شاهان ملک خاک زمین تکیهگاهشان
بر ملک و جاه تکیه نه از جاهلی کنند
چون ماه نو به صیقل یکگوشهی نظر
آیینهی سیاهدلان منجلی کنند
پیران پارسا به حدیثی کنند مست
رندان مست را به نگاهی ولی کنند
جان در سر محمد و اولاد او دهند
سر در سر محبت آل علی کنند
بر آستان میرعلی حمزه سر نهند
پای شرف ز عرش برین پیشتر نهند
آن قبلهی فلک که ملک چاکرش بُوَد
صد همچو کعبه حلقهبهگوش درش بود
شاه شهید میرعلی حمزه آنشهی
کز خون خود قبای شهی در برش بود
فرّ هما گدای در او چه میکند
چون سایهی سعادت او بر سرش بود
خاری که سر زند ز گلستان روضهاش
نخلی شود که میوهی دلها برش بود
تن در هوس که خاک در او شود بهجان
جان در هوای روضهی جانپرورش بود
بر عرش میرسد به درش هر که میرسد
آنجا کسی که میرسد این باورش بود
روز سماع و وقفهی این روضهی چو خلد
خیل ملک نظارگی منظرش بود
آنرا که داغ حسرت این روضه بر دلاست
دوزخ شراری از دل پر اخگرش بود
هر کس که از سفال سگش آب میخورد
بادا حرام اگر طلب کوثرش بود
خاک درش چو آب بقا روحپرورست
منتپذیر خاک درش آب کوثرست
شهزادهای که میرعلی حمزه نام اوست
جبریل اگر به عرش پرد، مرغ بام اوست
در وصف او مگو که سپهرش مقام شد
گو: پایهی سپهر بلند از مقام اوست
هر کاو شنیدی بوی شمیمی ز مشهدش
تا صبح حشر نکهت جان در مشام اوست
رضوان سلام کرد چو آن بارگاه دید
کرد از صفا خیال که دارالسلام اوست
هر کور بهر کامدلی سوی او رود
آن کعبهی مراد دهد هرچه کام اوست
روحالامین که منهی دین پیمبرست
گوش و دلش همیشه به حرف و پیام اوست
خاص از پی نثار درش نقد جان رواست
وین جان که با من است هم از لطف عام اوست
تنها نه صید گیسوی مشکین او منم
هر جا که هست مرغ دلی صید دام اوست
جایی که ساقی کرمش شد حیاتبخش
خضر و مسیح، تشنهلب درد جام اوست
از حلقهی حرم اگرم دست کوته است
چشمم چو حلقه بر در بیتالحرام اوست
دارم به قبلهی در او روی بر زمین
رویم ز قبله گردد اگر نیست اینچنین
آنان که پای قدر بر افلاک بر نهند
بر آستان میرعلی حمزه سر نهند
زان واجبست خیل ملکرا سجود خاک
تا چهرهی نیاز برین خاک در نهند
درویش این درند به دریوزهی قبول
آنان که پای بر سر صد گنج زر نهند...
در روضهاش نه حدّ ملایک بود گذر
گر پا نهند پا ز حد خود بهدر نهند
خواهم به دیده خار رهش رفتن از مژه
گر جای خار در ره من نیشتر نهند
از گریه، خون دیده بر این آستانه ریخت
چندانکه خلق پای به خون جگر نهند
هر ذره خاک مردم چشمی از این در است
کز مردمی به چشم خود اهل نظر نهند
اهل صفا که کعبه ایشان همی در است
ز این در به سعی کعبه چه رو در سفر نهند
هر حاجتی که هست درین کعبه چون رواست
حاجت به کعبه چیست چه حاجت به سعی ماست؟
ای کعبهی سعادت و ای قبلهی شرف
پاکیزهگوهر صدف شحنهی نجف
پیش تو ای امام بهحق چون صف نماز
در سجده بستهاند ملک صدهزار صف
ذات تو گنجنامهی سرّ حقیقت است
عقل تو ره برد به سر گنج "من عرف..."
در روضهی شریف تو خورشید ذرهوار
خواهد که خاک ره شود از غایت شرف
مارا چه حد که روی بر این آستان نهیم
از حضرت تو گر نرسد بانگ لاتخف
سوی در تو آمدهام از سر نیاز
چون اشک خود دوان بهسر از غایت شعف
آوردهایم سوی تو رخسار زرد خویش
اشک امید در نظر و نقد جان بهکف
گر نیک و گر بدیم به رحمت قبول کن
ما را مکن ز مرحمت خویش برطرف
چشم کرم ز لطف تو داریم و کردهایم
بر ابر رحمت تو نظر باز چون صدف
از حضرت کریم امیدست هر کسش
اهلی اگر قبول تو دارد همین بسش
#اهلی_شیرازی
#علی_بن_حمزه/ع
#شعر_شیعی
https://eitaa.com/mmparvizan
"امام یازدهم(ع) و شاعران فارسی"
آنچه از ابیات دیوانها برداشت میشود، تا سدهی پنجم اشارهای مستقیم به امام حسن عسکری(ع) در دیوانها ثبت نشده است. البته در برخی منظومهها و اشعار منسوب، عنوان دوازدهامام را میتوان دید که بهصورت ضمنی آن حضرت را نیز در بر میگیرد. در اشعار منسوب به ابوسعید هم از ایشان یادشده؛ هرچند قطعهی شیخ محتملا مربوط به سدههای متاخر است و در جُنگهای اخیر نقل شده است.
شاید نخستین اشارهی مستند به آن حضرت، بیت زیر از حدیقهی سنایی باشد که حکیم پس از ستایش امام حسین، گویا به امامان آمده از نسل او(ع) اشاره کرده است:
هم تقی اصل و هم نقی فرع است
هم زکی تخم و هم بهی زرع است
(حدیقه، ص ۲۶۷)
در فاصلهی سدههای ششم تا هشتم، اشارات موجود دربارهی امام حسن عسکری(ع)، معدود و عمدتا پنهان است؛ اما از سدهی هشتم به دلیل استوارشدن پایههای فرهنگ شیعی و افزایش تمایلات دوازدهامامی در ایران، بر اشارات شاعران به ائمهی پس از امام رضا(ع) افزوده شده است. برای مثال ابنیمین در قصیدهای "در ستایش پیامبر(ص) و دوازدهامام (ع) از امامت ایشان یاد کرده است:
چون گذشتی زو تقی را دان امام آنگه نقی
پس امام عسکری کاهل هدی را پیشواست
(دیوان ابنیمین، ص ۳۹)
در دیوان عضد، دیگر شاعر قرن هشتم هم اشارهای اینگونه ثبت شده است:
به آب چشم نقی و حسن، دو بحر ثبات
که با تحملشان کوه بود بیبنیاد (دیوان عضد، ص ۱۱)
از دیگر شاعران شیعی شاخص سدههای هشتم و اوایل قرن نهم، در دیوانهای لطفالله نیشابوری(ف ۸۱۲) و کمال غیاث شیرازی(ف حدود ۸۳۸) و شاه نعمتالله ولی و ...، اشاراتی متعدد به آن امام دیده میشود. با اینحال نخستین شعر تقریبا مستقل فارسی در ستایش آن حضرت (تا آنجا که این نگارنده دیده)، ابیاتی است از خواجوی کرمانی(ف ۷۵۰) که مقّدم بر بسیاری از گریزهای یادشده است.
خواجو در خلال ترکیببندی که در نعت پیامبر و ستایش امامان دوازدهگانه(علیهمالسلام) سروده، ابیاتی شکوهمند در منقبت امام یازدهم(ع) بهنظم در آورده که در پایان این یادداشت از نظر میگذرد:
به لذت سخن عسکری به گاه سخن
که بود طوطی بلبلنوای هشتچمن
سراچهای است ز بستانسرای تعظیمش
چهارصفّهی هفتآشکوی ششروزن
سواد صفحهی اوراق روزنامهی غیب
به نور خاطر او خوانده قدسیان روشن
شده است بحر ز جام تبحّرش سرمست
وگرنه از چه چنان کف برآورد ز دهن
به روی شاه بساط امامت از کونین
اگر چنانک رخ آرند هم به وجه حسن
خلیفه گر به خلافش فصول کلّی خواند
بشد خلیفه به کلّی وزو خلافی ماند
(دیوان خواجو، ص ۶۱۸)
#شعر_شیعی
#امام_یازدهم
#امام_حسن_عسکری
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
"سنایی و ثنای فاطمه (س) "
در شعر فارسی سدههای چهارم و پنجم، اغلب از حضرت زهرا(س) در خلال مدایح علوی و ستایش حسنین(بر آنان درود باد) یاد شده است.
مقام همسری علی(ع) و جایگاه مادری سبطین(ع) و افتخار دختری پیمبر(ص)، مهمترین اوصافی است که دربارهی آن حضرت در اشعار نمود یافته است.
در دیوان سنایی، حکیم چندبار به آن حضرت با القاب زهرا و خیرالنساء اشاره کرده است:
سراسر جمله عالم پر زنانند
زنی چون فاطمه خیرالنسا کو؟
(دیوان، ص ۵۷۱)
حکیم، پس از ناصرخسرو، دومین شاعری است که در شعری زهدی، به داستان فدک تلمیح کرده است. (همان، ص ۴۰۵)
در فخرینامه (حدیقه) هم بارها به آن حضرت اشاره شده؛ ابیاتی که بیش از همه توصیفگر پیوند زهرا(س) و علی(ع) است(ر.ک. حدیقه، صفحههای ۲۴۵و ۲۵۵و ۲۵۶و ۲۵۸ و ۲۶۱):
در خیبر بکند شوی بتول
در دین را بدو سپرد رسول
(همان، ص ۲۵۱)
سنایی در بخشهایی از این منظومه، فاطمه را سوگوار حسنین(ع) معرفی میکند. (همان، صفحههای ۲۶۱ و ۲۶۲ و ۲۶۴ و ۲۷۰). همچنین او را مونس علی(ع) وصف کرده است:
صاحب صدر سدرهی ازلی است
مونس فاطمه، جمال علی است
(همان، ص ۳۴۸)
پ.ن: تصویر نسخهی حدیقه، کتابخانهی بغدادلی، مورخ ۵۵۲ هجری: ابیات پایانی بخش ستایش علی(ع) و آغاز مدح حسنین(ع).
#شعر_شیعی
#سنایی
https://eitaa.com/mmparvizan
"به بهانهی یادروز خواجو"
کمالالدین خواجوی کرمانی (۶۸۹ تا ۷۵۰)، از شاخصترین غزلسرایان و مثنویگویان سدهی هشتم است که به دلیل قرارگرفتن بین دوران درخشش سعدی و حافظ، در تاریخ ادبیات فارسی کمتر به اشعارش توجه شده است.
شهرت او در غزلسرایی به اندازهای است که در اغلب جنگها و آثار منتخب سدههای هشتم و نهم، غزلیاتی متعدد از او درج شده و در دهههایی از سدهی هشتم، در کنار سلمان ساوجی و عماد فقیه، او را میتوان یکی از اضلاع تشخص مثلث غزل پیش از حافظ دانست.
مثنویهای خواجو نیز، هرچند رنگ زبان و خیال نظامی دارد؛ از منظر قوت از برترین آثار غنایی ادبیات فارسی است.
از مهمترین جلوههای اهمیت او، جایگاهش در اشعار دینی و مضامین نزدیک به شعر شیعی است؛ بهطوری که در سرودن معراجنامه و ستایش رسول(ص) و امام علی(ع) اشعاری درخشان از او باقی مانده است؛ اما مهمترین جنبهی شعر دینی خواجو، ترکیببندی است که در هر بند آن یکی از امامان شیعه(ع) را ستوده که از این منظر، یکی از مهمترین اشعار در تاریخ تحوّل شعر شیعی فارسی است.
#خواجو_کرمانی
#شعر_شیعی
https://eitaa.com/mmparvizan
FARZV_Volume 4_Issue 16_Pages 71-100.pdf
حجم:
2.13M
"انعکاس نام و مرقد حضرت شاهچراغ در اشعار فارسی سدههای هشتم تا دهم"
محمد مرادی
مجلهی فرهنگ رضوی
۱۳۹۵ شمارهی ۴
#شاهچراغ
#احمد_بن_موسی
#شعر_شیعی
@mmparvizan
"تذکرهی انجمن قدس و ستایش امام نهم"
تذکرهی انجمن قدس، نوشتهی ادیب و شاعر نامآور عبرت نایینی، یکی از مهمترین منابع بررسی وضعیت شعر دینی در نیمهی دوم عصر قاجار است که به تصحيح ابوالفضل مرادی، در دو جلد منتشر شده است.
هرچند اغلب اشعار این تذکره، در ستایش حضرت مهدی(عج) سروده شده؛ در خلال این مدایح اشعاری نیز در منقبت پیامبر(ص) و دیگر امامان شیعه(ع) گردآوری شده که عمدتا نمایندهای از بهترین اشعار منقبتی این عصر محسوب میشوند.
از جمله، یک شعر عربی و چهار غزل_قصیدهی فارسی که در مدح امام جواد سروده شدهاست. از این چهار شعر، بهجز سرودهی میر سیّد علی قدسی(ص ۱۰۸۴)، سه شعر دیگر در یک وزن و قافیه سروده شده؛ نکتهای که احتمال تاثیرگذاری یکی از این سهشاعر را بر دیگران تقویت میکند.
شاعر این اشعار شاعر فاضل این عصر محیط قمی(ص ۱۱۷۴) و میرزاحیدر مجدالادبا ثریا (ص۲۵۳) و شاعر نامآشنای این عصر صفای اصفهانی(ص ۶۷۲) هستند که در پایان، ابیاتی از شعر صفا را ذکر میکنیم:
گدای عشق ندارد ز ملک و مال غمی
به کنج میکدهی عشق هر گداست جمی
قدم به افسر سلطان نهد کسی که نهاد
گدای رهگذر عشق بر سرش قدمی...
پریش باش که جمعیّتش پریشانی است
دلی که نیست پریشان طرّهی صنمی...
مخور فسون که نیرزد به کارخانهی دهر
هزار نوش نشاط ای پسر! به نیش غمی
ببر پناه به شاهی که در قلمرو روح
به امر اوست که جاری است هر سرِ قلمی
یگانهگوهر بحر قدم تقیّ جواد
که قطرهای است ز دریاش، هرکجاست یمی
گرفت لشگر غم کشور وجودِ صفا
بزن به ملک خود ای پادشاه جان علمی
ز لطف توست مرا دیدهی کرامت و بس
که نیست جز تو در آفاق صاحب کرمی
#شعر_شیعی
#امام_جواد
#انجمن_قدس
#عبرت_نایینی
#صفای_اصفهانی
https://eitaa.com/mmparvizan
"شعر عاشورایی/۹"
بر اساس ابیات موجود، سنایی غزنوی، دومین شاعر عاشورایی شاخص پس از کسایی است که ابیات متعددی را دربارهی این واقعه سروده است. جایگاه او در ادب عاشورایی، بیشتر مربوط به منظومهی حدیقه الحقیقه و ابیاتی است که در خلال آن، برخی وقایع کربلا به تصویر کشیده شده و در مجالی دیگر به آن خواهیم پرداخت؛ اما در ابیات دیوان حکیم نیز به صورت پراکنده، از شهادت امام حسین(ع) ذکر رفته است.
در قطعهی شمارهی 82 دیوان سنایی، لعنت فرستادن بر خاندان ابوسفیان به آشکاری نمود دارد:
داستان پسر هند مگر نشنیدی؟
که از او بر سر اولاد پیمبر چه رسید؟
پدر او لب و دندان پیمبر بشکست
مادر او جگر عمّ پیمبر بمکید
خود به ناحق، حق داماد پیمبر بگرفت
پسر او سر فرزند پیمبر ببرید
بر چنین قوم چرا لعنت و نفرین نکنم؟
لعنه الله یزیداً و علی حبِّ یزید
دیوان سنایی
سنایی دینِ درون انسان ها را، حسین(ع) وجودی آنها میداند. از نظر او جدالی همیشگی بین حسین درون و یزید نفس وجود دارد:
دین حسین توست، آز و آرزو خوک و سگ است
تشنه این را میکشی وین هر دو را میپروری
بر یزید و شمر ملعون چون همی لعنت کنی؟
چون حسین خویش را شمر و یزید دیگری
همان
سنایی در شعری دیگر که به شیخ احمد جام نیز نسبت یافته، بهترینِ شهدای عالم را امام حسین(ع) معرفی کرده است:
سراسر جمله عالم پر شهید است
شهیدی چون حسین کربلا کو؟
همان
او در خلال ستایش رسول(ص)، دو درِ بارگاه پیمبر را یکی مرقد امام علی(ع) در کوفه و دیگر مدفن امام حسین(ع) در کربلا میداند:
بارگاه او دو در دارد که مردان در روند
یک در اندر کوفه یابی و دگر در کربلا
از این دست ابیات و اشارات را در دیگر قصاید و غزلهای دیوان سنایی نیز می توان دید.(نگاه کنید به صفحههای 470، 465 و 38)
#شعر_عاشورایی
#عرفان_و_عاشورا
#شعر_شیعی
#سنایی_غزنوی
#محمد_مرادی
@mmparvizan