eitaa logo
طب و منطق
310 دنبال‌کننده
21 عکس
6 ویدیو
1 فایل
⭕️کپی باذکر منبع بلا مانع است. ادمین: @Ad_k_e_15 کانال در تلگرام: @noskheh_teb_sonnati سایت: http://as937183.blogfa.com/ ترجمه کتاب طبی ترجمه نسخه های خطی طب سنتی تایپ نسخه های خطی طب سنتی
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹 «امرسن» می گوید «زندگی یک فرد بشر زاده افکار روزانه او است» 🔹در نتیجه 35 سال تدریس در کلاسهای شبانه این مطلب برای من چون روز روشن شده که « زنان و مردان می توانند با تغییر فکر ناگهانی ، و های مختلف را از خود دور سازند و وارد مرحله نوینی از حیات گردند.» 🔹 به چشم خود صدها از این تغییرات را دیده ام و به قدری برای من عادی شده است که دیگر از مشاهده آن متعجب نمی شوم. https://eitaa.com/ghanoonfeteb
[سبب ممتنع بودن وجود معتدل حقيقى در خارج‏] ✅بالجمله معتدل حقيقى كه مذكور شد وجود او در خارج ممتنع است و دليل بر امتناع مى‏گشت كه عناصر متساوى في الصور از دو وجه بيرون نيست: 1️⃣ يكى آنكه نباشد او را قاسرى كه منع كند عناصر را از تميّل آنها بامكنه آنها و ظاهر آن است كه در اين صورت تركيب حاصل نمى‏تواند شد زيرا كه عناصر بالطبع مائل و شايق احياز خوداند و اگر مائل به احياز نباشند لازم مى‏آيد كه مطلوب بالطبع متروك بالطبع باشد و هو محال. 2️⃣دوم آنكه باشد مر او را قاسرى كه مانع تشتّت اجزا بود و اين نيز غير ممكن است زيرا كه قاسر مركب را در مكان يكى از اين بسايط خواهد داشت يا در مكان ديگر و مكان ديگر خود تحت السماء موجود نيست غير مكان بسائط لأن الخلاء محال و لا بسيط غير هذه الأربعة و استمساك قاسر او را در مكان احد البسايط مستلزم ترجيح است بلا مرجح و هو ايضا محال 🔹و اگر گويند جائز است كه آن قاسر هم بالطبع مائل به مكان يكى از بسائط بود پس ترجيح بلا مرجح لازم نيايد، گويم قاسرى كه بالطبع مائل به مكان خواهد بود ناچار است كه او هم جسمى داشته باشد زيرا كه اقتضاى مكان معين خاصه طبيعت جسم است و چون قاسر را جسم ثابت شد محال است كه دو جسم مختلف در ماهيت مقتضى باشند مكان واحد را بالطبع كما قرروه و ايضا اين قاسر يا بسيط خواهد بود يا مركب اگر بسيط است البته خارج از عناصر اربعه خواهد بود و هو مما لا نطق به أحد و اگر مركب است اين نيز محتاج به قاسر خواهد بود و منتهى به تسلسل يا بدور خواهد شد فثبت أن المعتدل الحقيقي لا يوجد في الخارج أصلا. 🔹 القلوب (شرح قانونچه)، ص: 15 https://eitaa.com/ghanoonfeteb
🔹‏ء سر بوذ و اين سبوسه بوذ كه از مسام بيرون آيذ و خشك شود ماننده سبوس جون ديكر بيرون آيذ آن بيشين را بيرون سبوزانذ و بيرون افكند و بوذ كه از بوذ و نشان وى ان بوذ كه اين سبوس ها بوند و مر خداوندان بلغم را بوذ و نشاني ها زيادت بلغم بديد آمذه بوذ و بوذ كه اين سبوسه از غلبه‏ء بوذ اعنى خونى كبا وى صفرا آميخته بوذ و نشان وى آن بوذ كى اين سبوسه ‏كونه « بوذ و مر خداوندان غلبه‏ء خون را بوذ و بوذ كى از بوذ و نشان وى آن بوذ كه سبوسه ‏رنگ بوذ و مر خداوندان غلبه‏ء سودا را بوذ ✅و حد علاج اين بيمارى آن بوذ كه اكر نشان امتلا بجاى بوذ و تن بر بوذ اعنى اخلاط بسيار بوذ استفراغ كنى بفصد اكر خداوند بيمارى را خون غالب شذه بوذ و بيارها و بحب ها جنان ك بباب داءالثعلب ياد كردم هر خلطى را جداجدا و باز غرغرها بايذ كردن تا سر باك شوذ و باز تدبير سر شستن بايذ كردن بآب هايى كه اكنون ياذ كنم . 🔹 المتعلمين في الطب، متن، ص: 213 https://eitaa.com/ghanoonfeteb
: من أمراض الرأس الظاهرة و تسمى: الأبرية 🔹و هو عبارة عن خشونة منفصلة تتسلخ قشورا كالنخالة، 🔹و يطلق هذا الاسم على القوابي إلا أن الأكثر استعمالا إطلاق الحزاز على ما يخص الرأس، و القوابي على غيره، 🔹 و يحدث عن فساد خلط تحت جلد الرأس. 🔹فإن كان البدن كله صحيحا فالخلط مخصوص بالرأس، و إلا فبالشركة، 🔹و المادي كل خلط فسدت كيفيته، 🔹فمن خصص بالبلغم و السوداء تحكم، 🔹 و يثيره كل مبخر كالخردل، ردي‏ء الكيفية و لو رطبا كالبطيخ الهندي، و غليظا كالفول و كل قديد و حرّيف، و الفاعل حرارة محرقة، 🔹 و أجسام خشنة نازة و غير نازة، و غايته انسلاخ الجلد و فساد منابت الشعر. ✅العلامات: إن كان رطبا فإن كان نازا بإفراط فمركب، و إلا فإن كان غليظا إلى البياض فعن البلغم، أو الحمرة فالدم و إلا فالعكس. و قول جالينوس: إن الحادث منه عن الصفراء يرشح رطوبات رقيقة، الظاهر أن مراده بالصفراء هنا الممزوجة ببعض الرطوبات و لو حسية. و حاصل الأمر أن هذا المرض قطعي الدلالة بألوان ما يخرج منه على مادته. 📚 أولي الألباب - الجامع للعجب العجاب، ص: 510 📚نويسنده: انطاكى، داود بن عمر- أحد تلامذته‏ ⏰تاريخ وفات مؤلف: 1008 ق‏ https://eitaa.com/ghanoonfeteb
🔹و في الإنسان من قوة الجلاء أكثر مما في غيره من الأبوال، 🔹و دليل ذلك ما يفعله فإنهم يقطعون به وسخ الثياب، 🔹و لذلك ينطله الأطباء على الجرب و على العلة التي يتقشر فيها الجلد فيشفي هاتين العلتين، و ينطلونه أيضا على الجراحات المملوءة من الرطوبة الكثيرة الوسخ، و خاصة إن كان فيها شي‏ء قد تعفن. و إذا كان في العانة مثل هذه العلة نقوها بالبول؛ و يداوون به أيضا الأذن التي تجري منها المدة و السعفة و الحزاز فيبرئها. ✅ و أما أنا فلا أفعل ذلك، لأن لي أدوية كثيرة تنوب عن ذلك. 📚 في الطب، ج‏6، ص: 57 https://eitaa.com/ghanoonfeteb
✅ و ما كان منه في عمق البدن فان الطبيعة تدفعه إلى ظاهر البدن 🔹لأن الطبيعة في هذا الوقت لصحة الهواء فيه و اعتداله تقوى في عمق البدن و يدفع الأخلاط الرديئة من الأعضاء الرئيسية إلى ناحية الجلد فتحدث لذلك العلة التي يتقشر فيها الجلد و و سائر ما ذكرناه، 🔹 و إن دفعته في بعض الاوقات إلى بعض الأعضاء أو إلى بعض المفاصل أحدث [الخراجات ] و أوجاع المفاصل. الصناعة الطبية، ج‏2، https://eitaa.com/ghanoonfeteb
✅و الجرب و العلة التي يتقشر فيها الجلد: 🔹و ربما حدثت هذه الأعراض بسبب ضعف الجلد إذا دفعت الطبيعة الفضول و أخرجتها إلى ظاهر البدن على جهة التنقية للأعضاء الداخلة لم يقوى الجلد على إخراجها إلى خارج و تحليلها فيبقى في الجلد، 🔹و أكثر ما يحدث ذلك بمن يكثر من الأطعمة الرديئة 🔹و يدمن من تناول الأغذية الرديئة الكيموس 🔹 و يقلل من الاستحمام. الصناعة الطبية، ج‏2، https://eitaa.com/ghanoonfeteb
🔹: اصل در آن تحريك واو است. صاحب قاموس گفته: «فعلًا (به ضم فاء و سكون عين نيامده مگر قوباء و خشاء و اصلهما قُوَباء و خُشاء است) . و آن و درشتى است كه در ظاهر پوست بدن به هم مى‏رسد با بسيار و از آن، دائم جدا مى‏گردد تا صحت يابد و در ابتدا دانه اندك صلبى پيدا مى‏شود و يا داغى و خارش بسيار مى‏كند و بعد خارش بسيار اندك آب لزجى از آن تراوش مى‏كند، روز به روز منتشر و زياده مى‏گردد و از امراض است و دو نوع مى‏باشد: سرخ و سياه.» سرخ آن نازك‏تر و خارش آن كمتر و سياه آن ضخيم‏تر و خارش آن بيشتر و مادّه سرخ، خون فاسد رقيق مائى بورقى است و ماده سياه، سودايى غير طبيعى فاسد ردى؛ خواه از خون سوخته باشد و خواه از صفراى سوخته و خواه از سوداى سوخته كه به طرف جلد ريزد و گاه در عمق بدن به هم مى‏رسد و به دستور، خارش بسيار مى‏كند و از آن پوست جدا مى‏گردد و روز به روز منتشر مى‏شود و بسيار آن خصوصاً سياه ضخيم. و آنچه از آن رطوبت صديدى لزج عفن لذاع تراوش نمايد و زود منتشر و اطراف خود را متقرح و فاسد سازد، بسيار ردى و و بدان است. و قوباى منتشر را بر برص اسود اطلاق مى‏نمايند، و گاه قوبا در دماغ ظاهر مى‏شود. و علامت و سبب آن قريب به علامت و سبب حمره دماغ است و لازم آن، حكّه دماغ. 📚 الحكمة، ج‏3، ص: 75 https://eitaa.com/ghanoonfeteb
و تقشر جلد: يعنى و پوست و جدا شدن ‏هاى باريك از جلد. 📚 الحكمة، ج‏3، ص: 74 https://eitaa.com/ghanoonfeteb
منظور حقير اين است كه پاره ‏اى و در بدن ظهور و بروز مى‏نمايد كه آن علايم مخبر به امراض چندى هستند كه بعد از اين خواهد آمد. 🔹همين‏كه آن علامت را در خود ديدند البته عالم عامل نمايند و در فكر معالجه آن شوند تا مبتلا بدان امراض نشوند. 🔹اگر در حفظ الصحه اهمال و اغفال نمودند در اين باب مساهله نكنند تا به امراض صعبه گرفتار نشوند. و به نظر آمدن و و مانند آن در چشم، هرگاه سبب آن بخار معده نباشد دليل آن است كه آب در چشم به هم خواهد رسيد. دائمى، منذر به است. 🔹و و دوار، منذر به صرع و سكته است. 🔹كثرت جميع بدن، منذر به است و يا استرخاء. 🔹 و بى‏حسى بدن، اغلب منذر به است. 🔹 و جستن رو هميشه دليل بر آن است كه به هم خواهد رسيد. 🔹كثرت و بدون سبب، دليل آن است كه به هم خواهد رسيد. 🔹بسيارى ‏ها و بدن و زيادتى و نفس دليل بر آن است كه به هم خواهد رسيد. 🔹 صورت به انضمام آمدن از چشم و تنفر از روشنى و صدا با سرخى صورت و چشم، منذر به است. 🔹 وجه و انتفاخ آن و گرفتگى آواز و بودن رنگ مايل به كمودت و دوام آن، دلالت مى‏كند كه خواهد به هم رسيد. 🔹 صورت و زير چشم دليل است. 🔹 اشتها و ناخوش آمدن از طعام، دليل آن است كه خواهد شد. 🔹ساقط شدن اشتهاى طعام با «2» قى و نفخ و وجع اطراف منذر به قولنج است. 🔹حرقت و سوزش دائمى در بول، دليل آن است كه قرحه در مثانه يا در قضيب به هم خواهد رسيد. 🔹براز سفيد بى‏رنگ، منذر به يرقان است. 🔹 بسيار، منذر بهق اسود است و بهق ابيض، منذر به برص ابيض است. 🔹خارش مقعده هنگامى كه از ديدان صغار نباشد، منذر بواسير است. 🔹خروج دماميل و سلعه ، منذر به دبيله است. 🔹 ( کشیدن اعضا ) خصوصا عقب خواب، دلالت بر مجتمعه در عضلات مى‏نمايد. 🔹كثرت ( خمیازه ) صحيح المزاج ، بدون سبب، منذر به دماغيه است و گاهى به سبب برد و تكاثف و قلت تحليل و بيدار شدن از خواب، قبل از استيفاء خواب، تمطّى و تثاؤب مى‏باشد. 🔹و شدن هر دو پستان در زن آبستن، دليل آن باشد كه 🔹و اگر زن به دو بچه يكى پسر و يكى دختر آبستن باشد و پستان راست او لاغر شود، دليل آن باشد كه پسر خواهد افتاد و اگر پستان چپ لاغر شود، دليل آن باشد كه دختر خواهد افتاد. 🔹و بسته شدن خون در پستان زن، دليل آن باشد كه به هم خواهد رسيد. 🔹هرگاه شود زن آبستن، دليل آن باشد كه در چشم او به هم خواهد رسيد يا در او. 🔹 گشتن زن حامله در اوقات مقرره حيض، منذر به است. 🔹و هرگاه از پستان زن آبستن روان شود دليل آن باشد كه را در شكم ضعفى عارض شده است و بيمار است. ✅و از اين قبيل علامات و منذرات در بدن زياد مى‏باشد كه اشعار و اخبار مى‏نمايند به امراض و حقير اين چند قسم را كه اغلب اتفاق مى‏افتد بيان نمود و لكن هيچ امرى بى‏قاعده صورت نمى‏بندد. مجملا تغيير هر چيزى از عادت مقرره خود، از شهوت يا براز يا نوم يا بول يا عرق يا خارش بدن و يا تغيير ذائقه، بسيار گردد و يا كم و همچنين هر تغييرى از عادات طبيعى، دليل آن است كه مريض خواهد شد و همچنين عادات غير طبيعى . 🔹 اين است مختصرى از منذرات و علامات كه برخى از آنها ذكر شد. 📚 الصحة ناصرى، ص: 275 https://eitaa.com/ghanoonfeteb
🔹و آن علامتها آن است كه هرگاه به هم رسد در بدن و و در اعضاء و خميازه بسيار و غلبه و سر و فكر و در حواس و اشتها و دهان و علاوه ديده شود در خواب، چيزهاى سرخ و چيزهاى سنگين كه بر او حمل كرده باشند، دلالت مى‏كند اين علايم بر زيادتى خون در بدن و بر اينكه به هم خواهد رسيد مرضهاى دموى مثل مطبقه و ماشرا و خناق و رعاف و نفث الدم و درد چشم و حصبه و آبله. بايد از كردن غفلت نكنند. ✅و هرگاه به هم رسد در رنگ و و دهان و فم معده و و ب#ى‏تابى و و دهان و هم زرد باشد و ديده شود در خواب، چيزهاى زرد و يا آتشهاى افروخته، دلالت مى‏كند اينها بر زيادتى در بدن و بر اينكه به هم خواهد رسيد بعد از اين، مرضهاى صفراوى مثل غب و و و ساير امراض صفراوى. بايد كه تنقيه نمايند به استفراغ خلط صفراوى و اهمال نورزند. ✅و هرگاه به هم رسد تيرگى در رنگ و ترشى دهان و كمى خواب و بسيارى در فكر و ‏خلقى و ‏رويى و در فم معده و رقت قاروره و ديدن هولناك و ديدن چيزهاى سياه و تاريك در خواب، دلالت مى‏كند اينها بر زيادتى خلط در بدن و بر اينكه به هم خواهد رسيد بعد از اين، مرضهاى سوداوى مثل ربع و و سياه و و و درد سپرز و و و صلبه. بايد بعد از نضج كامل به استفراغ خلط سودا بكوشند. ✅و هرگاه به هم رسد در بدن و در فكر و شدن آب از دهان و خواب و سنگينى در سر و كمى در اشتها و ديرى و در رنگ و ديدن در خواب، نهرها و برفها و باران ها و مرض - كه گويند- بسيار واقع شود دلالت مى‏كند اينها بر زيادتى بلغم و بر اينكه به هم خواهد رسيد بعد از اين، مرض هاى بلغمى از نوبه و لثقه و مواظبه و ورمهاى نرم و فالج و لقوه و صرع و سكته و ساير امراض بلغمى. بايد صاحب آن در استفراغ بلغم بكوشند و غافل نباشند. 🔹اعيا و كه در بدن پيدا شود و سبب آن معلوم نباشد دليل بر اين است كه خواهد شد. 🔹و دردسر يا شقيقه مدام، دليل آن است كه كورى به هم خواهد رسيد. الصحة ناصرى، ص: 275 📚📚📚آدرس_کانال https://eitaa.com/ghanoonfeteb
در روایتی دیگر آمده:  ✅«وسأله سماعة بن مهران عن الرجل يكون في عينيه الماء فينتزع الماء منها فيستلقي على ظهره الأيام الكثيرة أربعين يوما أو أقل أو أكثر فيمتنع من الصلاة إلا إيماء وهو على حاله؟ 🔹 فقال : لا بأس بذلك» ✅یعنی «سماعه بن مهران از امام صادق (ع) پرسید درباره شخصی که آب آورده و آب چشم را خارج می‌کند و باید به پشت بخوابد مدت چهل روز کمتر یا بیشتر، نمی‌تواند نماز بخواند مگر با اشاره و با همان حال، امام فرمودند اشکالی ندارد.» 📚📚📚آدرس_کانال https://eitaa.com/ghanoonfeteb