eitaa logo
طب و منطق
310 دنبال‌کننده
21 عکس
6 ویدیو
1 فایل
⭕️کپی باذکر منبع بلا مانع است. ادمین: @Ad_k_e_15 کانال در تلگرام: @noskheh_teb_sonnati سایت: http://as937183.blogfa.com/ ترجمه کتاب طبی ترجمه نسخه های خطی طب سنتی تایپ نسخه های خطی طب سنتی
مشاهده در ایتا
دانلود
المسألة 200: 🔹ينبغي الإقلال من شرب الماء الا عند الحاجة 🔹فعن أبي عبد اللّه (ع):من أقل شرب الماء صح بدنه، و عنه (ع): لا يشرب أحدكم الماء حتى يشتهيه فإذا اشتهاه فليقل منه، 🔹 و عنه (ع): لا تكثر من شرب الماء فإنه مادة كل داء، و 🔹 عن أحدهم (ع): لو ان الناس أقلوا من شرب الماء لاستقامت أبدانهم، 🔹و قال (ع): شرب الماء على أثر الدسم يهيج الداء. 📚 التقوى، ج‌6، ص: 395‌ 🔹نويسنده: بصرى بحرانى، زين الدين، محمد امين ‌ 🔹تاريخ وفات مؤلف: 1419 ه‍ ق‌ 📚📚📚آدرس کانال : https://eitaa.com/ghanoonfeteb
🔹نشاني هاى دست دوم كه از تجارب مردم به دست آمده و را وسيله آنها پيش‏بينى مى‏كنند از قرار زيرند: 🔹1- اگر ديدند كه بسيارند و حشرات متولد از ماده عفونى و بدگوهر بيش از حد متوقع هستند، نشان از پيدايش وبا است. 🔹2- اگر ديدى كه و كه در سوراخهاى زيرزمينى زندگى مى‏كنند از سوراخهاى خود مى‏كنند و حالتى از و ‏زدگى در آنها پديدار است، دليل بر آن است كه وبا در راه است و بسيار نزديك شده. 🔹3- ها وبا را پيش‏بينى مى‏كنند؛ قبل از آمدن وبا از آشيانه مى‏گريزند و به دوردستها مسافرت مى‏كنند و اگر تخم در آشيانه داشته باشند باز اهميت نمى‏دهند و تخمها را ول مى‏كنند. 📚 (ترجمه شرفكندى)، ج‏6، ص: 190 📚📚📚آدرس کانال : https://eitaa.com/ghanoonfeteb
براى پيش‏بينى كردن پيدايش وبا علامتها دو دسته‏اند: نشانيهاى مستقيم كه مى‏شود گفت نماينده سبب وبا هستند و نشانيهايى كه از تجربه به دست آمده‏اند و تقريبا زنگ خبردارى براى آمدن وبايند. نشانيهاى مستقيم كه از حالت هواى محيط زيست به دست مى‏آيد و مى‏توان از روى آنها آمدن وبا را پيش‏بينى كرد از قرار زيرند: 1- اگر در ماه سپتامبر (ايلول) و در اوايل پاييز نيازك زياد در آسمان ديده شد، آژير پيدايش وبا است و خبر از حالت آسمانى سبب به وجود آوردن هواى وباخيز مى‏دهد. 2- اگر در ماههاى دسامبر و ژانويه (كانون دوم و كانون اول «1») باد جنوب و باد شرقى بسيار وزيد و چندين روز ادامه يافت، نشان از نزديك شدن وبا دارد. 3- تا ديدى كه هوا ثابت و بى‏حركت و مه‏آلود است و پنداشتى كه باران مى‏آيد و هوا غبارآلود و خشك بود و باران نباريد، بدان! كه مزاج زمستان فاسد است و زمستان سالمى در پيش نيست و ممكن است وبا به دنبال داشته باشد. 4- اگر فصل بهار كم‏باران باشد و با اينكه كم‏باران است هوا سرد باشد، خبر از تابستانى پليد و بدصفت مى‏دهد. 5- اگر ديدى كه باد جنوب بسيار مى‏وزد، چند روزى هوا گرم‏آلود است و بعدا به مدت يك هفته و بيش از يك هفته صاف مى‏شود و بعد از آن شبهاى سرد و روزهاى بسيار گرم و نوعى حالت ابرمانند و ناصافى هوا هست و اين حالت چندين روز دوام يافت، بدان! كه وبا آمده است و منتظر باش كه تبهاى وبايى و آبله و امثال آن پيدا شوند. 6- اگر فصل تابستان زياد گرم نباشد اما هوا بسيار تيره و ناصاف باشد، صبحها دنيا را غبارآلود مى‏بينى و اگر در پاييز گذشته اجرام آسمانى ويلان و نيازك و اين قبيل چيزها زياد ديده شده بود، خطر وبا در پيش است. 7- اگر ديدى كه در مدت يك روز چندين بار هوا تغيير مى‏يابد. روزى هوا صاف است و خورشيد صاف و روشن طلوع مى‏كند، روز ديگر خورشيد در ميان پوشاكى از غبار خود را نشان مى‏دهد، بدون شك بدان! كه آمدن وبا حتمى است. 📚 (ترجمه شرفكندى)، ج‏6، ص: 190 📚📚📚آدرس کانال : https://eitaa.com/ghanoonfeteb
🔹 از وبا براى پرهيز از مبتلا شدن به وبا، اقدام اساسى آن است كه زياد از حد را از بدن كنند و بدن را بودن گردانند و در اين راه هر وسيله‏اى را به كار برند. مثلا را كم كنند، 🔹تنها ورزش را نبايد وسيله خشكيدن رطوبت بدن قرار دهند 🔹و نيست، 🔹به علاوه تا ممكن است از خوددارى كنند، 🔹 هيچ نوع نخورند و 🔹در خوردن شربتهاى ديگر نيز كنند؛ 🔹 اما نبايد زياد شوند. 🔹هوا را به وسايلى كه ذكر كرديم اصلاح كنند. 🔹غذاها مايل به باشند اما بخورند، 🔹 را كه مى‏خورند با ترشمزه‏ها بپزد، سوپها، شرحه و قطعه گوشتها و هرچه را كه از اين قبيل است، با سركه و امثال سركه مانند: سماق، آب‏غوره، آب ليمو و آب انار ترش بپزند و بخورند. در سركه پروريده همگى خوبند، بويژه كبر ترشى شده، انگدان ترشى شده بسيار خوبند و جلوگيرى از عفونت مى‏كنند. اگر معجون (ميترادات) بخورند و بعد از آن ترياق تناول كنند و 🔹 دستورات بهداشتى سابق را مراعات كنند، از وبا بيمه مى‏شوند و رهايى مى‏يابند. 🔹دارويى هست كه از الوا و زعفران و مر مى‏سازند، اگر از آن هر روز به وزن تقريبا يك درهم‏ تناول شود بسيار مفيد است. 📚(ترجمه شرفكندى)، ج‏6، ص: 193 📚📚📚آدرس کانال : https://eitaa.com/ghanoonfeteb
فصل نهم ‏ - طاعون يعنى چه؟ اين كلمه از كجا پيدا شده است و چه حالتى را شامل است؟ تفصيل ماجرا اين است: اطباى پيشينه‏تر از پيشينيان مشهور در يونان باستان، كلمه‏اى را كه عربها آن را به طاعون ترجمه كرده‏اند، بر حالتى از ورم اطلاق مى‏كردند كه در اندامان گوشتى غده‏آلود و اندامان تهى از گوشت مى‏آيد. 🔹 اندامان گوشتى غده‏آلود عبارتند از: بيضه، پستان، بيخ زبان- كه اينها حساسند- 🔹اندامان بدون حس گوشتى غده‏آلود مانند: زير بغل، بيخ رانها و غيره- كه هر ورمى از هر نوع از اين اندامان سر برمى‏آورد- آن را نامى مى‏گفتند كه عرب آن را به طاعون ترجمه كرده‏اند. 🔹در زمانهاى بعدى واژه طاعون را از اين معنى عمومى به درآوردند و نوعى ويژگى به آن دادند و هر ورمى را كه گرم باشد، يعنى از گوشتهاى غده‏آلود برآيد و در عين حال گرم باشد، اسمش را طاعون نهادند. سپس و بعد از مدتها، باز تغييراتى در مفهوم آن دادند و تنها ورم گرم و كشنده را طاعون گفتند. 🔹و بعد از آن باز مفهوم طاعون تغيير يافت و بدون قيد گرمى و بدون قيد در گوشت غده‏اى بودن، هر ورم كشنده و جان‏ستان را طاعون گفتند و در تفسير اين تغيير دادن مفهوم طاعون چنين بيان كردند: كه آن را طاعون مى‏ناميم و است، عبارت از نوعى ورم است كه ماده به وجودآورنده آن به گوهرى سمى تبديل مى‏شود و اندام ورم‏زده را فاسد مى‏گرداند و رنگ طرفهاى نزديك اندام ورم كرده را تغيير مى‏دهد. و ممكن است خون و خون چركالوده و امثالهم از آن بتراود، و از راه شريانها تأثير بد بر قلب بگذارد، قى كردن، تپش غير طبيعى قلب و غش كردن همراه داشته باشد. كه هرگاه روى‏آورهاى ناشى از ورم شدت يافتند، بيمار را به آن دنيا مى‏فرستد. 📚📚📚آدرس کانال : https://eitaa.com/ghanoonfeteb (ترجمه شرفكندى)، ج‏6، ص: 349
فصل ربو (نوعى ، ‏_نفس زدن) در اين مرض تنفس بيمار مانند كسى است كه بتندى باشد و هرگاه كه بخوابد شدت مى‏يابد، علتش پرى سرخرگهاى ريه از انواع لزج و غليظ است كه از سر پائين آمده يا خود است كه از رطوبتهاى سينه و اندامهاى درونى بدان جذب شده 🔹زيرا مانند متخلخل مى‏باشد و خداوند تعالى بقاء آن را در رطوبت قرار داده و زندگيش از آن است اما اگر رطوبت زياد شده و يا از حالت طبيعى تغيير كند ريه را بيمار مى‏كند. اگر ربو با همراه باشد معمولا بيمار بهبود مى‏يابد 🔹 اما اگر سرفه‏اى نباشد ناگهان يا در هنگام خواب خفه مى‏شود و يا سرانجامش بيمارى استسقاء گوشتى و تب خواهد بود. 🔹گاه ربو از شدت حرارت قلب و نيازش بجذب هواى بيشتر پيدا مى‏شود، اگر اين هوا برايش آماده نشود بناچار ريه و سپس ساير اندامها ورم مى‏كند، علامتش شديد و پيدا شدن آثار در نبض است و براى چنين بيمارى دم از بازدم آسانتر است. گاه اين بيمارى در اثر شدن طحال (اسپرز) پيدا مى‏شود در اين حال نفس بريده بريده و مانند حالت گريه بچه‏ها مى‏شود اما گاهى از شل شدن ماهيچه‏هاى سينه بوجود مى‏آيد كه علامتش اين است كه از دم است و چه‏بسا كه اين هر دو نوع باهم همراه مى‏گردند گاهى نفس كسانى كه باين بيمارى گرفتارند قطع مى‏شود و كمتر بيمارى از آن مى‏رهد. العلاج، ج‏1، ص: 319 📚📚📚آدرس کانال : https://eitaa.com/ghanoonfeteb
در المسافرين داروهائى را كه براى بيماريهاى سينه و اندامهاى تنفسى مناسب مى‏باشد چنين آورده است براى ها تخم مورد براى سرفه اسفناج براى سرفه و نرم كردن سينه انگبار (انجبار، گياهى شبيه بذر كتان)، پخته با قند براى دفع خون از سينه، باقلا براى سرفه كه اگر با روغن بادام خورده شود براى آمدن خون از سينه مفيد است، تخم اسفرزه براى خشونت سينه و حرارت، تخم خطمى براى سرفه و ضماد آن براى ذات الجنب تخم خرفه با گلاب براى سرفه تخم بارهنگ براى خون سينه شيره تخم خربوزه براى سرفه و درد ناشى از ورم و بستگى راههاى تنفسى خربوزه و هندوانه براى ذات الجنب بنفشه و ترنجبين براى سرفه و نرم كردن سينه، و پنج گرم مغز دانه به با نبات و روغن بادام براى سرفه تخم كدو براى سرفه و تشنگى ختمى خبازى براى سرفه خشك و خشونت سينه، خشخاش، براى سرفه‏هاى نزله‏اى و خون سينه لعاب خطمى با قند براى سرفه ضماد برگ خطمى براى ذات الجنب و ذات الريه گرد ريشه خطمى با نبات براى سرفه و همچنين است اگر با جلاب (در داروهاى مركب خواهد آمد. مترجم) گرم ممزوج شود. فلوس براى سرفه انار ترش براى سرفه‏هاى صفرائى و بخصوص اگر انار ترش را لاى خمير بگذارند و بپزند و نيز اگر دانه آن را با آب باران بپزند براى خون سينه مفيد است، سپستان براى سرفه و خشونت، شيرابه به براى تنگى نفس و خون سينه صمغ عربى براى سرفه و گرفتگى صدا و خشونت سينه، عناب براى سرفه و درد سينه، سنجد براى سرفه، كدو براى خشونت، حرارت، سرفه و تشنگى، آرد سنجد براى سرفه و درد سينه، كتيرا براى سرفه و خشونت سينه و قرحه‏هاى ريه شير گاو براى ربو و سل و شير بز براى سرفه و خون سينه، شير شتر براى قرحه و خون سينه شير ماده‏الاغ براى سرفه و خون سينه، بادام شيرين براى سرفه خشك و خون سينه ✅، اما داروهائى كه براى مزاج سردها مناسب است عبارتند از: ابريشم براى اندامهاى سينه بسيار مفيد است، اشق با ماء الشعير براى ربو (نوعى گرفتگى سينه) و سختى دم زدن ريشه شيرين‏بيان و رب آن براى# سرفه و و ، پرسياوشان براى پاكسازى و ربو، تخم كرفس براى درد پرده‏هاى سينه مفيد و مقدار خوراكش پنج گرم است بزر كتان براى قرحه‏هاى پرده سينه و درد آن و همراه با عسل مواد زائد را بيرون مى‏راند، تخم انجره (گزنه) با عسل براى سختى تنفس، تخم تره با تخم مورد باندازه مساوى براى خون سينه و بسباسه آنها را تقويت مى‏كند. فندق با عسل براى سرفه كهنه، زرده تخم‏مرغ نيم‏پز براى سرفه و ربو (بيمارى تنگى نفس كه در اثر راه رفتن پيدا مى‏شود)، سير پخته يا خام براى سرفه كهنه ضماد گاوشير براى ذات، الجنب و نيز براى سرفه كهنه حبة الخضراء (ميوه بطم، چاتلانقوش يا بنه ف. م) گرم و ضماد آن براى سرفه و ذات الجنب، دانه اسپند و اسپند سفيد براى ربو و همراه با عسل براى سرفه تازه‏اى كه از خلط غليظ پيدا شده باشد و نيز درد پهلو، سركه عنصلى براى ربو و تنگى نفس، دارچينى براى پاكسازى و سرفه كهنه، شورباى خروس براى ربو، باديان براى درد سينه و پهلو كه از گرفتگى و باد پيدا شده باشد، كره و عسل براى سرفه خشك و اگر همراه با شكر و مغز بادام باشد مفيدتر است. زرنباد (جدوار) براى ربو، زعفران براى تقويت اندامهاى تنفسى، زلابيه (زلوبيا) براى سرفه و رطوبت سينه، زنجبيل براى رطوبت سينه، گلو، سر و تسكين درد آنها. همچنين خوردن زنجبيل پرورده همراه با عسل باندازه روزى پنج گرم همراه با آب براى بسيارى از انواع سرفه مفيد است. سداب بتنهائى يا همراه با انجير و مغز بادام براى درد پهلو و سينه، سختى تنفس، سرفه و ورم ريه، انواع شكر با آب گرم براى سرفه، گرفتگى صدا، نزله، ناراحتى‏هاى سينه و ريه و خشونت آنها شيره كنجد و يا انگشت‏پيچ آن براى بيماريهاى سينه. روغن گاو نرم‏كننده و نضج‏دهنده است مخصوصا اگر صبح ناشتا همراه با عسل و بادام خورده شود ماليدن موم و روغن بنفشه و خوردن آن براى خشونت، عسل نيمه‏گرم با روغن گل سرخ براى سرفه و همراه با آب براى پاكسازى از مواد زائد، انگور براى سينه و ريه، برگ ترب پخته براى سرفه كهنه و خلط غليظ سينه، پونه نهرى براى گرفتگى نفس، قرطم براى پاكسازى و نيز صاف كردن صدا، كبابه براى صاف‏ كردن صدا، كرفس براى ربو و تنگى نفس، شورباى كلم براى سرفه، گزانگبين براى سرفه و خشونت، انواع لوبيا خصوصا لوبياى قرمز براى سينه و ريه، مرّمكى هر شب به اندازه بيست سانتى‏گرم براى سرفه، پونه كوهى رطوبتهاى چسبنده را بيرون مى‏راند، مصطكى براى سرفه كهنه، خون سينه و درد پرده آن و بادها، موميا براى خون سينه، نشاسته همراه با شكر براى سرفه و خشونت ناى و تنگى سينه. مؤلف ا ع‏ العلاج، ج‏1، ص: 319 📚📚📚آدرس کانال : https://eitaa.com/ghanoonfeteb
فصل: در بيان آنكه يكى از اسباب سرايت وباست‏ بدان كه يكى از اسباب سرايت امراض ساريه مثل طاعون و غيره، است و و سرايت. و از اين است كه مردم در ايام وبا، زودتر به مى‏گردند. و سبب اين تأثير وهم آن است كه قوت واهمه، سلطان قوّتهاى باطنه است و بسيار تأثير از او در بدن ظاهر مى‏شود، چنانكه در به اين معنوى اشارت فرموده. بيت لمثنوى‏ اى برادر! تو همين انديشه‏اى ما بقى تو استخوان و ريشه‏اى‏ گر بُوَد انديشه تو گُل، گلى ور بُوَد خارى، تو هيمه گلخنى‏ و از جمله امراضى كه از وهم پيدا مى‏شود، اين است كه چون كسى ترشى خورد، ديگرى را ضرس يعنى كندى دندان پيدا شود. و هم از تأثير وهم است اينكه در مثنوى بود. بيت‏ ترسم اى فَصّاد! چون فصدم «1» كنى نيش را ناگاه بر ليلى زنى‏ و هم از تأثير وهم بوده اينكه مريدان سلطان بايزيد بسطامى در وقت سماع چون از او شنيده‏اند كه «سبحانى ما أعظم شأنى و ليس فى جبّتى «2» سوى اللّه»، توهّم كفر او كردند. و هر كسى خنجرى به سلطان زده چون صباح شده، ديده‏اند كه خنجرها در ايشان اثر كرده و از آن بدن ايشان جراحت گشته و بدن سلطان از اثر خنجر ايشان سالم است. و تفسير اين تأثير در اين مختصر بيان نمى‏توان نمود. چون معلوم شد كه يكى از اسباب سرايت طاعون، وهم است بايد كه آدمى در تقويت دل و دفع وهم كوشد. رباعى‏ يا رب! كه مرا ز طعن طاعون برهان وز «1» شرّ وبا و كثرت خون برهان‏ اسباب رهاييم نكو مى‏دانى من چون گويم كه تو مرا چون برهان؟ 🔹اگر كسى سؤال كند كه گفته‏اند سبب طاعون هوا است و اين سخن مخالف شرع است، چه در حديث آمده كه طاعون از طعن بوده و از كثرت و ، خصوصا از كثرت پيدا شود، چنانكه در قوم بنى اسرائيل اوّل طاعون از زناى يك شخص پيدا شد. 🔹و جواب اين است كه پيش اهل تحقيق و تدقيق، اين دو سخن مخالفت با يكديگر ندارند. و ليكن توفيق ميان اين دو كلام موقوف بود بر دانستن معنى جن و طعن. 📚📚📚آدرس کانال : https://eitaa.com/ghanoonfeteb
🔹و شيخ الدّين عربى رحمه اللّه- فرموده كه زوبعه يعنى ، بود. 🔹 و شكّ نيست كه زوبعه ، جند باد است كه هريك از طرفى، مقابل يكديگر مى‏آيند و از مقابله و ملاقات اين چند باد مختلف به يكديگر، صورت گردباد پيدا مى‏شود. 🔹 و شيخ فرموده كه بسيار مشاهده كرديم كه بعد از ، چندين جنّى كشته گشته‏اند. 🔹پس زوبعه كه گردباد است، باشد و چون زوبعه غير بادى چند نيست، پس جن همين باد و هوا باشد كه محيط بدن ماست. 🔹 و چون جنّ همين باد و هواى محيط باشد، شك نيست كه هواى محيط چون گشت و سبب طاعون شد، پس جن، سبب طاعون شده، چه هواى متعفن، جن بود كه به تركّب اقرب است از هواى بسيط 🔹. و چون هواى متعفن، جن بود يا جن در اوست چون به روح برسد و با روح ملاقات كند و از ملاقات او با روح، خلط متعفن گردد و طاعون پيدا شود. پس طاعون از طعن جن پيدا شده باشد، چه طعن نيزه «6» به بدن نيست بر وجهى كه نكايتى «7» در بدن بكند. و چون از ملاقات هواى متعفن به روح نكايت طاعون ظاهر مى‏شود، طاعون بلاشك و شبه از طعن جن بود. و در حديث وارد است كه از قطرات آب غسل زنا، شياطين كه مرده جن‏اند، پيدا مى‏شوند و از آن مخلوق مى‏گردند. و مقرّر كه شياطين و مرده جن، بيشتر با آدمى عداوت‏ دارند و نكايت طاعون بيشتر از طعن ايشان است. پس حدوث طاعون از كثرت زنا، معقول باشد. 🔹و چون در كلام امير المؤمنين على- رضى اللّه عنه- آمده كه هر حركت و سكون مثل حركت تنفس و غيره، ملكى يا شيطانى مخلوق مى‏شود. چه از حركت و سكون موافق شرع، ملايكه موجود مى‏شوند و از حركت و سكون مخالف شرع، شياطين. 🔹و از اين سخن، عاقل غير غافل را معلوم باشد كه هر روز چند هزار هزار بى‏عدد و بى‏حصر در مثل از حركات جماعى مسلمانان و كافران مخلوق شوند. 🔹و چون شياطين مخلوقه از زنا و غيره بسيارند و به هواى محيط مخلوطند و چون به درون بدن و روح مى‏رسند و از ايشان پيدا مى‏شود. پس طاعون آدميان از باشد ✅و چون معلوم شد كه هواى متعفن كه سبب وباست، جنّ است، پس قول حكما كه طاعون از عفونت هواست، درست بود، چنانكه كه قول اهل شرع كه طاعون از طعن جنّ است، درست است و مخالفتى ميان ايشان نباشد. 📚 بهارستان (نصيحت نامه سليمانى)، ج‏1، ص: 514 📚📚📚آدرس کانال : https://eitaa.com/ghanoonfeteb
🔹فصل: 🔹در و بيان آنكه چون در بدن روان است ‏ 🔹چون معلوم شد كه به شكل هواى محيط است، پس شيطان كه از جنس جنّ است، همشكل هواست و با به درون دل رود و با خون دل مخلوط گردد و با خون در همه بدن برود. 🔹چنانكه - صلّى اللّه عليه و سلّم- فرموده كه شيطان در بدن آدميان چون خون در رگهاى ايشان روان است. و از اين سخن چندين سؤال و اشكال ارباب كمال، حل گشت كه همه اهل كمال در حيرتند در معنى بعضى احاديث. مثل اين حديث كه چون آدمى بعد از طلوع صبح در خواب باشد، در او تا بيدار نگردد. و مثل اين حديث ديگر كه چون آدمى در وقت با زن خود بسم اللّه العظيم نگويد، شيطان در جماع زن او به او شريك باشد. زيرا كه معنى شيطان معلوم شد و مفهوم گشت كه در بدن، چون خون روان است، دور نيست كه اين‏چنين افعال از او در بدن به وجود آيد كه آدمى را از آن خبر نباشد. و ليكن انبيا و اوليا كه چشم كشف ايشان گشاده است، از اين خبردار باشند. و همچنين از اين كلام، معنى وسواس كه سبب وسوسه دل مى‏شود، معلوم شد، چه وسواس نيز جسمى هوايى است كه در دل مى‏رود و سبب وسوسه مى‏گردد و او را خنّاس نيز مى‏گويند. زيرا كه در وقت ذكر خداى- عزّ و علاء- از وسوسه بازمى‏گردد و در وقت غفلت از ياد حضرت عزّت، باز وسوسه مى‏دهد، چه معنى خنّاس بازگردنده بود. رباعى‏ وسواس كه در دل بُوَد، از وسواس است چون ذكر خدا كنى تو آن خنّاس است‏ آن كس كه به وسواس دلش غالب گشت پيش ملك الناس ز خير الناس است‏ رباعى‏ شيطان كه تواش به دل نمى‏دارى دوست چون خون به درون رگ و عضوت همه اوست‏ از بدهايش چگونه سالم مانى؟ گر نى ز كرم ترا كُند يارى دوست‏ 📚 بهارستان (نصيحت نامه سليمانى)، ج‏1، ص516 📚📚📚آدرس کانال : https://eitaa.com/ghanoonfeteb
🔹فصل: 🔹در توفيقى ديگر ميان سخن اهل شرع و سخن حكما ❇️تحقيق اين است كه يك چيز را جايز است كه باشد، 🔹بلكه البته اكثر اشيا را اسباب متعدده مختلفه هست كه جميع آن اسباب متعدده، آن چيز باشند. 🔹و هريك از آن اسباب، سبب ناقص آن چيز مثل طعام پختن كه آتش و هيمه و طباخ و ديگ و آب از اسباب ناقصه اوست و همه اسباب ناقصه، سبب تام او. همچنين را نيز اسباب مختلفه‏اى هست مثل هوا و جن. 🔹و عفونت هوا حكم آتش دارد نسبت به طعام پختن، و طعن جن، حكم پختن طعام. 🔹و چنانكه نسبت طعام‏ پختن به آتش جايز نيست و به طباخ «1» نيز جايز، چنانكه كه گويند كه طعام را آتش پخته يا طعام را طبّاخ پخته و ليكن نسبت به طبّاخ اولى است. 🔹همچنين نسبت طاعون به عفونت هوا دادن جايز است و به طعن جنّ نيز دادن جايز، بلكه نسبت او به طعن جنّ اولى است، چنانكه نسبت طعام به طبّاخ اولى است، زيرا كه نسبت فعل به فاعل ظاهرى اولى بود از نسبت او به آلت، چه عفونت هوا حكم آلت دارد و طعن جنّ، حكم فاعل. رباعى در توفيق سخن طبيب و شارع- صلّى اللّه عليه- چون علّت ناقصه‏ى همه موجودات بسيار بُوَد، وين بُوَد از محسوسات‏ پس مى‏شايد كه طعن جنّى چو هوا باشد علل ناقصه موجودات‏ 📚 بهارستان (نصيحت نامه سليمانى)، ج‏1، ص517 📚📚📚آدرس کانال : https://eitaa.com/ghanoonfeteb
گنجينه بهارستان (نصيحت نامه سليمانى)، ج‏1، ص: 521 افعال و صفات و ذات جز حق را نيست در ملك خدا نيست كسى را شركت‏ فصل: در چون اسباب وبا معلوم شد، علامات آن نيز معلوم بايد كرد. بدان كه گفته‏اند كه بسيارى شهب در فصل خزان، . 🔹و شهب جمع شهاب بود و شهاب ستاره‏اى است كه به شكل آتش در هوا حركت كند از طرفى به طرف ديگر. 🔹و بيشتر حركت او از فوق به تحت بود و اگر از طرف راست به طرف چپ حركت كند، در همين حركت نيز از جانب فوق به تحت حركت او محسوس باشد، چنانكه مردم تخيّل كنند كه ستاره‏اى از آسمان به زمين ريخت. 🔹و كثرت شهب، چنانكه علامت وباست، پيش عاقل علامت آن است كه طاعون از طعن جن بود، زيرا كه شهب به قول اهل شرع، جهت رجم و دفع شياطين و جنّيان است، غير هواى غليظ را نمى‏سوزد. و همين هواى غليظ است كه سبب وبا و طاعون است. پس اين هواى غليظ جن باشد و سبب طاعون نيز جن باشد. 🔹و هواى غليظ چون مركّب است از عناصر اربعه، چون بدن زيد كه مركّب است از عناصر اربعه، پس اگر نفس ناطقه جنّى به او متعلق باشد، چنانكه نفس ناطقه انسى متعلق به بدن زيد است، جاى تعجب نباشد، چنانكه نفس در تعلق نفس به بدن زيد جاى تعجب نيست. 📚 بهارستان (نصيحت نامه سليمانى)، ج‏1، ص517 📚📚📚آدرس کانال : https://eitaa.com/ghanoonfeteb