و من كسى را ديدم كه از بهر درد اندامها داروى قى خورده بود و مقصود تمام حاصل شده بود؛ و ديگر روز يك مجلس سرخى اجابت كرد. مرد ترسيد و جاى ترس نبود، از بهر آنكه اين سرخى خون نبود لكن دارو كار خويش تمام كرده بود بلغم سطبرتر آورده بود، خلطى كه از آن تنكتر باشد صفراست
و گفتيم كه هرگاه صفرا تمام از خون جدا نگشته باشد رنگ او سرخ باشد آن را حمرا گويند اين سرخى كه از آن مرد بيرون آمد حمرا بود و نشان آن بود كه ماده درد اندامها تمام برآمده است.
@ghanoonfeteb
پس اندك مايه لسان الحمل با رب آبى داده شد ديگر نيامد. اين فصل اندرين جايگاه از بهر آن گفته تا اگر كسى سرخى بيند كه بر اين وجه بيرون آيد ترسان نشود،
#اصول و مبانى نظرى طب سنتى، متن، ص: 115
🔹#حكه
يعنى #خارش و اين مانند #جرب بود ليكن در اين بثور نمىباشد
و #سبب حكه #بخارات_حريفه_حاده_لذاعه_ساكن زير جلد است
و اخلاط حاده مثل خون رقيق حاد مخالط خلط صفراوى لذاع
🔹و اين اخلاط و بخارات يا رقيق لطيف قليل المقدار باشد
و از آن حكه سريع البرء حادث شود بنا بر سرعت تحلل آن
🔹 و يا غليظ كثير المقدار بود و از آن حكه متطاول بطى البرء حادث گردد به سبب بطوى تحلل اندفاع آن و آن اكثر عارض شود از كثرت تناول #نمك_سود و #ماهى گنده شور و #پنير كهنه و #سير و #پياز و#جوز و البان و كواميخ و مانند آن هرچه خلط ردى پيدا كند و از قلت استحمام و كثرت چرك بر بدن
🔹و كسانى كه بعد از #جماع به آب گرم #غسل نكنند و #مالش بدن ننمايند بيشتر در اين مرض افتند و اين دليل قوى است بر #وجوب_غسل بعد جماع در شرع شريف
🔹و گاهى حكه پيران را حادث شود به سبب #ضعف جلد ايشان و #كثرت تولد بلغم شور در ابدان ايشان بنا بر#سوء هضم و #ضعف_حرارت_غريزى و #ضعف_قوتها از تحليل بخارات محتقنه زير جلد خصوصا اگر از اغذيه مولد خلط ردى مالح حريف كه مذكور شد كثرت نمايند و صحت از آن در ايشان دشوار است.
#اكسير اعظم، ج 4، ص 416.
#فایده_غسل_بعد_از_جماع
#مالش_بعد_جنابت
🔹صغری
هر کس بعد از جنابت بدنش را با اب گرم نشوید و ان را ماساژ ندهد در معرض بخارات_حريفه_حاده_لذاعه زیر پوستش است
🔹کبری
هر کس در معرض بخارات_حريفه_حاده_لذاعه زیر پوستش باشد ، در معرض بیماری خارش پوست است
🔹نتیجه
هر کس بعد از جنابت بدنش را با اب گرم نشوید و ان را ماساژ ندهد در معرض بیماری خارش پوست است
https://eitaa.com/ghanoonfeteb
#بهق اسود
🔹و آن نشانههاى سياه بود كه بر جلد حادث شود و
🔹چون آن را بمالند مانند سبوس از آن جدا شود و بعد ماليدن سرخ نمايد
🔹و چون افراط كند #برص_اسود حادث گردد
🔹و حدوث او از مخالطت مره #سودا با خون و جريان او بادى به سوى جلد بود
🔹و اكثر آن است كه جوانان را به سبب احتراق صفرا در ايشان و ميل او به سوى سودا حادث شود و همچنين در #بلاد_حاره و در مداومتكنندگان #كد و #تعب و تناولكنندگان اغذيه حريفه مولد سودا و
🔹 انطاكى گويد : كه بهق اسود را اكثر #قوابى و #حزاز گويند و #تعطيش نيز نامند بهر آنكه از افراط عطش افتد و صورت او تغيير جلد از رنگ طبيعى به سوى سياهى است.
✅#اكسير اعظم، ج 4، ص 491
📚نام كتاب: متن و ترجمه كتاب #قانونچه في الطب
📚نويسنده: #چغمينى، محمود بن محمد- مترجم: #ناظم، اسماعيل
https://eitaa.com/ghanoonfeteb
فصل [هجدهم]: اندر #قىء و #غثيان و #تهوع و تقلب النفس
بدان كه #قى، #حركت معده را گويند كه بدان حركت مندفع شود آنچه در اوست به طريق دهان.
و تهوّع، حركتى است كه در معده افتد مانند حركت قى؛
ليكن هيچچيز دفع نشود. پس در قى، هم دافعه حركت كند و هم ماده. و در تهوع، دافعه حركت كند امّا ماده متحرك نشود؛ پس به اعتبار حركت دافعه، هر دو واحداند و به اعتبار حركت و عدم حركت ماده، متفاوت. و مىتواند كه حركت قويه را به قىء مخصوص دارند و حركت ضعيفه را به تهوع؛ زيرا كه چون حركت قوى باشد، ماده را البته به حركت آرد و مستخرج سازد.
و #غثيان كه عبارت است از #منش گشتن و #طبيعت برهم زدن. حالتى است كه بر قىء و تهوع باعث باشد. و #تقلب_النفس، غثيان لازم را گويند و غثيان را غشى نيز خوانند. و لزوم و عدم لزوم وى بهحسب تقاضاى موضع ماده است؛ مثلا اگر ماده در معده متولد شود، غثيان لازم باشد [و] اگر از عضو ديگر بر وى ريزد، گاهى باشد و گاهى نه. و مىتواند كه از عضو ديگر ريزد امّا به واسطه تشرب طبقات، فم معده آن را به تحليل درنيابد و بدان سبب غثيان دايم مىباشد؛ پس لزوم و عدم لزوم وى بهحسب بودن و نابودن ماده است در معده؛ خواه مولدش [يعنى محل تولدش] معده بود يا عضوى ديگر و بعضى اطبا، تقلب النفس را بر ذهاب شهوت نيز اطلاق كنند.
#طب أكبرى، ج1، ص: 645
و بدانكه اكثر مردمى را كه در ثفل ايشان بيشتر اوقات يبسى بود بىوحشتى طبيعى تندرست و #دراز_عمر باشند جهت قوت معده و امعا و نيكى هضم و اگر چه از كثرت تناول اغذيه و ادويه قابضه باشد.
#ثفل_خشک
#طول_عمر
#خلاصة_التجارب (طبع جديد)، ص: 101
و بر دغدغه #جماع صبر اولى بود و تا ممكن باشد به #عزوبت و #حفظ منى عادت بايد كرد.
زيرا كه تولد منى از خونى است كه مهيا شده جهت تغذيه اعضاى رئيسه كه دل و دماغ و جگر است و تاخير و تقليل غذاى آن ها سبب ضعف آنها گردد و فساد آن به قوا و ديگر اعضا رسد و از اين جهت است كه از اخراج بسيار خون آن مقدار ضعف نكند كه از اخراج اندك منى .
#خلاصة_التجارب (طبع جديد)، ص: 101
و آن را كه #شبق صادق بود به افراط بلا محرك از خارج و اوعيه منى مملو باشد و طبيعت به احتلام دفع آن مىطلبد، اخراج البته لازم بود و استفراغ آن به مباشرت با مرغوب كند تا آنچه صرف مىشود به جهت رغبت و لذت تولد مىكند و به سبب فرح تقويت قوا و انعاش حرارت غريزى مىنمايد و مع ذلك به هيچ وجه مبالغه نشايد كرد كه تعب آن #حرارت_روح و #يبس و #ضعف تن آورد.
#افراط_در_جماع
#خلاصة_التجارب (طبع جديد)، ص: 101
https://eitaa.com/ghanoonfeteb
و از #جماع_عجايز و #حايض و #زنانى كه #معتاد_مباشرت بوده باشند
و دير وقت از آن دور مانده و از جماع معلول ها حذر كنند تا از #تعفن_محل به آلات مضرتى نرسد و باشد كه #ماده_رديه به #احليل منجذب شود
و سبب فساد #كليه و #جگر و #مجارى گردد و سرايت امراض در اين صورت بيشتر و زودتر افتد.
#خلاصة_التجارب (طبع جديد)، ص: 101
#استفاده_از_کاندوم_
#پیشگیری_از_بیماری
https://eitaa.com/ghanoonfeteb
[هضم غذا، ساخت خون و جريان آن در تمام بدن]
اى مفضّل در باره تغذيه بدن و تدابير نهفته در آن نيك بينديش.
غذا در آغاز به #معده مىرسد، معده آن را مىپزد [هضم مىكند].
آنگاه عصاره آن از طريق مجارى بسيار ريز و نازكى كه مانند يك پالنده كار مىكنند به #كبد مىرسد. اين مجارى ريز براى آن است كه مبادا چيزى خشن و غليظ به آن راه يابد؛
زيرا كبد در نهايت ظرافت و نازكى است و تاب فشار و خشونت را ندارد.
كبد، آن را مىپذيرد و با تدبير حكيم به خون تبديل مىشود و از طريق عروق و مجارى به تمام بدن سرازير مىشود، بسان جوي هايى كه در زمين است و آب را به همه جاى آن مىرسانند. نيز مواد زايد و آلوده در ظرفهاى خاص خود قرار مىگيرد. آنچه از صفراست به سوى كيسه صفرا، آنچه از سوداء است به سمت طحال و آنچه از ترى و رطوبت است به جانب مثانه مىرود.
در حكمت الهى در تركيب بدن درنگ كن كه چگونه هر عضوى را در جايش قرار داده و اين ظرفها را چنان نهاد كه مواد زايد و فاسد را در خود گرد آورند تا اين مواد در سراسر بدن منتشر نگردد و جسم را بيمار و زار ننمايد. چه بلند مرتبه است كسى كه تقدير را نيكو نمود و تدبير را استوار كرد. سپاس او را چنان كه شايد و سزد.
#توحيد_مفضل_شگفتي_هاى_آفرينش_ص: 54
حکمت مو و ناخن در بدن
امام- عليه السّلام- فرمود: خداوند متعال در اين كار، نعمت هايى نهاده كه آدمى از آنها آگاه نيست تا سپاس گويد.
🔹 آگاه باش! دردهاى بدن با خروج مو از منافذ بدن و با خروج ناخن از سر انگشتان خارج مى گردد؛
از اين رو به انسان فرمان داده شده كه هر هفته با نوره ماليدن و مو تراشيدن و كوتاه كردن ناخنها به اين كار اقدام كند. اين كار باعث مى شود كه موى و ناخن با شتاب بيشترى برويند و دردها و بيماريها را سريعتر خارج كنند.
اگر شخص چنين نكند، رشد آنها كوتاه و اندك مى شود، در نتيجه، درد ها در بدن مى ماند و بيماري هاى مختلف پديد مى آيد.
صغری:
اگر مو و ناخن هفته ای گرفته شود، رشد آنها سریعتر خواهد بود
کبری:
اگر رشد ناخن و مو سریعتر گردد، بیماریها و درد ها سریعتر از بدن خارج میگردد و در بدن نمیمانند.
🔹نتیجه:
اگر مو و ناخن هفته ای گرفته شود،
بیماریها و درد ها سریعتر از بدن خارج میگردد و در بدن نمیمانند.
📖کتاب توحید مفضل
آدرس کانال:
https://eitaa.com/ghanoonfeteb/766
نيز از رويش مو در چند جاى بدن كه وجود آن براى انسان مايه رنج و زيان است جلوگيرى شده.
اگر مو در ديدگان مىروييد آيا آدمى نابينا نمىشد؟
و اگر در دهانش مىروييد آيا خوردن و آشاميدن انسان دشوار و بىلذّت نمىگشت؟
اگر در كف دست رشد مىكرد آيا انسان از لمس درست اشيا و انجام برخى از كارها باز نمىماند؟
يا اگر بر فرج زن و يا آلت مرد مىروييد آيا لذّت مجامعت از اينان نمىگرفت؟ پس نيك بنگر كه چگونه در جايى كه سود و مصلحتى در كار نيست نروييده. اينها مخصوص انسان نيست، بلكه در چهارپايان و درندگان و ديگر حيوانات توليد مثلكننده نيز چنين است؛ از اين رو با اينكه بدن آنها از مو پوشيده است و ليكن اين مناطق، دقيقا به خاطر آنچه كه ذكر شد، مويى بر آنها نيست. نيك انديشه كن كه چگونه آفرينش از هر خطا، زيان و ناهماهنگى به دور است و يكسره حكمت و تقدير است و مصلحت و سود.
#توحيد_مفضل_شگفتي_هاى_آفرينش، ص: 67
[اسرار خوردن، خوابيدن و مجامعت كردن]
اى مفضّل! در خوردن، خوابيدن، مجامعت كردن و تدابير نهفته در آنها بنگر، براى هر كدام از اين افعال، محرّك و عاملى درونى پديد آمده: گرسنگى عامل خوردن و راحتى و قوام بدن است. بيخوابى و چرت زدن، عامل خواب، استراحت و تقويت بدن است. شهوت [و شعلهور شدن آن] عامل مجامعت و ماندگارى نسل است.
اگر انسان [گرسنه نمىشد و] در درون، تقاضاى طبيعى براى خوردن نمىيافت، بلكه از طريق ديگر به نياز بدنش به غذا پى مىبرد، چه بسا بر اثر
سنگينى و كسالت و ... چيزى نمىخورد و در اثر آن، لاغر و سپس هلاك مىشد.
#توحيد_مفضل_شگفتي_هاى_آفرينش، ص: 70
[خواب و راز درهم آميختگى راست و دروغ آن]
اى مفضّل! در باره خوابها و حكمت درهمآميختگى راست و دروغ آن نيك بينديش. اگر تمام خوابها راست و صادق بود همه مردم پيامبر [و از اخبار غيب آگاه] بودند و اگر تمام آنها نادرست و كاذب بود، چيزى زايد و بىمعنى بود و سودى نداشت. از اين رو گاه راست است و مردم از آن سود مىبرند و با آن به سوى نيكى مىروند و از بدى پرهيز مىنمايند و بسيارى از آنها نيز دروغ است تا بر خوابها اعتماد كامل نشود.
#توحيد_مفضل_شگفتي_هاى_آفرينش، ص:80
[نعمت #حافظه و #فراموشى]
بنگر كه چگونه تنها يكى از اين ويژگيهاى فراوان باطنى اين گونه مهم است [كه اگر وجود نداشته باشد اين همه نارسايى در كار انسان پديد مىآيد؟ با اينكه نعمت حافظه تنها يكى از آن همه نعمت است].
بدان كه نعمت فراموشى بسيار بزرگتر از نعمت حافظه و يادآورى است.
اگر [نعمت] فراموشى نبود، هيچ كس #مصيبت و سختى خود را فراموش نمىكرد.
حسرتش پايان نمىيافت. #كينهاش تمام نمىگشت. با ياد داشتن [و عدم فراموشى] آفات دنيا هيچ گاه از آن بهره نمىجست. اميدى به فراموشى و غفلت سلطان [و حاكمى كه دشمن اوست] و رهايى از حسد رشكبران نداشت.
آيا نمىبينى كه چگونه دو نيروى حافظه و فراموشى كه ضدّ يك ديگرند، هر كدام براى مصلحتى خاص در نهاد آدمى نهفته شده است؟
حال كه چنين است و اين دو نعمت [خداى جلّ و علا] كه ضدّ يك ديگرند به سود انسان كار مىكنند و هر كدام براى آدمى ضرورى است، چرا، بايد برخى [از مردم نادان و مشرك] در اين اشياء متضاد به دو خالق و آفرينشگر متضاد معتقد شوند؟
#توحيد_مفضل_شگفتي_هاى_آفرينش، ص:73
طاى مفضّل! در هوش حيوانات انديشه كن و بنگر كه خداوند جلّ و علا چگونه از سر لطف و رحمت و براى آنكه حيوانات بىعقل و انديشه از نعمتى محروم نگردند در سرشت آنها هوش و كياست نهاد؟
نوعى بز نر كوهى از مارها تغذيه مىكند بر اثر آن، تشنگى سختى مىيابد.
از هراس آنكه مبادا سمّ در جانش منتشر شود و او را هلاك گرداند، بر كرانه آب مىايستد، بسيار ناله مىزند و صدا مىكند ولى ذرهاى از آن نمىنوشد؛ زيرا اگر بنوشد بزودى هلاك مىگردد.
بنگر كه سرشت اين حيوان چگونه آفريده شده كه از هراس زيان نوشيدن آب، آن تشنگى شديد را بر خود هموار مىسازد؟ براستى كه حتى انسان انديشمند و عاقل نيز غالبا در چنين زمانى تحمل و خويشتندارى نمىتواند.
#هوش_حیوانات
#تدبیر_حیوانات
#توحيد_مفضل_شگفتي_هاى_آفرينش، ص102
https://eitaa.com/ghanoonfeteb
#روباه» نيز هنگامى كه گرسنگى شديد بر او غالب مىآيد، به پشت مىخوابد. شكمش را باد مىكند تا #پرندهاى مردهاش بپندارد. وقتى كه بر آن نشست روباه بر آن مىجهد، به چنگش مىآورد و آن را مىخورد. جز آن كسى كه اين گونه و از راه اين حيله متكفل روزى روباه شده چه كسى روباه بىعقل و انديشه را بر اين نيرنگ يارى داده است؟
#نیرنگ_روباه
همچنين از آنجا كه روباه از آن صولت و قدرت و توان حملهورى ديگر درندگان برخوردار نيست به او هوش و ذكاوت داده شده تا از راه نيرنگ و فريب زندگى كند.
#توحيد_مفضل_شگفتي_هاى_آفرينش، ص103
https://eitaa.com/ghanoonfeteb
#دلفين» هم كه پرنده شكار مىكند، هنگامى كه در ميان آب است، نيرنگ او براى شكار اين گونه است: يك ماهى را مىگيرد، مىكشد و آن را بر روى آب مىنهد تا بر آب بماند. آنگاه در زير آن مخفى مىشود. آب را حركت مىدهد تا از بيرون آب پيدا نباشد وقتى كه #پرنده بر ماهى نشست حمله مىبرد و آن را فرا چنگ مىآورد.
#توحيد_مفضل_شگفتي_هاى_آفرينش، ص103
https://eitaa.com/ghanoonfeteb
رابطه افعى و ابر
در کتاب توحید مفضل این چنین ذکر شده است:
مفضّل مىگويد:
عرض كردم:
آقا! از ماجراى افعى و ابر بگوييد.
امام عليه السّلام- فرمود:
ابر [از جانب خداى جلّ و علا] گويى كه وكيل است تا هر جا كه افعى را بيابد بربايد به گونه اى كه آهن ربا آهن را مى ربايد.
از اين رو آنگاه كه فصل باران و ابر است
اين حيوان از هراس ابر، سر از خاك بيرون نمى آورد،
تنها هنگامى سر بيرون مى آورد كه، هوا بسيار گرم باشد
و ابرى در آسمان نباشد.
عرض كردم:
چرا بايد ابر در كمين افعى باشد و اگر آن را ديد بربايدش؟
فرمود:
«تا مردم را از شر آن خلاصى دهد.»
#توحيد_مفضل_شگفتي_هاى_آفرينش، ص103
https://eitaa.com/ghanoonfeteb
و تو از منافع اين آفريدگان آگاه نمىگردى مگر اندكى كه بر اثر برخى از حوادث رخ مىنمايد. مثلا مردم هنگامى به فايده نوعى حلزون پى بردند كه رنگ قرمز را شناختند [داستان اين كشف اين گونه بود]:
هنگامى كه سگى در ساحل آب در گردش بود حلزونى را يافت. آن را خورد و خونش دهان او را رنگين كرد. [آنگاه كه دهان سگ را ديدند] مردم به زيبايى آن رنگ پى بردند و از آن به عنوان رنگ استفاده كردند و ديگر مواردى كه مردم گاه گاهى بر اثر بروز وقايعى به آنها پى مىبرند.
#دانش_بشری
#تعلیم_انسان
#حیوان
#توحيد_مفضل_شگفتي_هاى_آفرينش، ص116
https://eitaa.com/ghanoonfeteb
[حكمت و سود #فصلهاى چهارگانه سال]
آنگاه در بلند و پست بودن خورشيد براى بر پاى گشتن اين چهار زمان از سال و اسرار و مصالح نهفته در آنها انديشه كن.
در «زمستان» حرارت [و ثمر دهى] به درون درخت باز مىگردد از آنها ميوه پديد مىآيد. هوا متراكم مىگردد و از اين تراكم و فشار هوا و ابر و باران به هم مىرسد. بدن حيوان سخت و قوى مىگردد.
در «بهاران» همان مواد و حرارت [كه در درخت و گياه نهفته بود] حركت مىكند و موادى را كه در زمستان ساخته و متولد شده است پيدا مىسازد. گياه مىرويد و درختان شكوفه مىكنند. حيوانات نيز براى توليد نسل و جفتگيرى در هيجان مىافتند.
در «تابستان» هوا سخت گرم مىشود و ميوهها مىرسند، مواد زايد بدنها ترشح مىكنند. روى زمين مىخشكد و براى ساخت و ساز و كار آماده مىگردد.
در «پاييز» هوا صاف مىشود. بيماريها مرتفع مىگردند. بدنها سالم مىشوند. شب به درازا مىكشد و مىتوان در اين فرصت كارهايى كرد. هوا معتدل مىشود. نيز مصالح و حكمتهاى ديگرى هست كه ذكر آنها سخن را به درازا مىكشاند.
#توحيد_مفضل_شگفتي_هاى_آفرينش، ص119
https://eitaa.com/ghanoonfeteb
ای چارده ساله قرةالعین
بالغ نظر علوم کونین
آن روز که هفت ساله بودی
چون گل به چمن حواله بودی
و اکنون که به چارده رسیدی
چون سرو بر اوج سرکشیدی
غافل منشین نه وقت بازیست
وقت هنر است و سرفرازیست
دانش طلب و بزرگی آموز
تا به نگرند روزت از روز
نام و نسبت به خردسالی است
نسل از شجر بزرگ خالی است
جایی که بزرگ بایدت بود
فرزندی من ندارت سود
چون شیر به خود سپهشکن باش
فرزند خصال خویشتن باش
دولتطلبی سبب نگهدار
با خلق خدا ادب نگهدار
آنجا که فسانهای سکالی
از ترس خدا مباش خالی
وان شغل طلب ز روی حالت
کز کرده نباشدت خجالت
گر دل دهی ای پسر بدین پند
از پند پدر شوی برومند
گرچه سر سروریت بینم
و آیین سخنوریت بینم
در شعر مپیچ و در فن او
چون اکذب اوست احسن او
زین فن مطلب بلند نامی
کان ختم شدهست بر نظامی
نظم ار چه به مرتبت بلند است
آن علم طلب که سودمند است
در جدول این خط قیاسی
میکوش به خویشتنشناسی
تشریح نهاد خود درآموز
کاین معرفتی است خاطر افروز
پیغمبر گفت علم علمان
علم الادیان و علم الابدان
در ناف دو علم بوی طیب است
وان هر دو فقیه یا طبیب است
میباش طبیب عیسوی هش
اما نه طبیب آدمی کش
میباش فقیه طاعت اندوز
اما نه فقیه حیلت آموز
گر هر دو شوی بلند گردی
پیش همه ارجمند گردی
صاحب طرفین عهد باشی
صاحب طرف دو مهد باشی
میکوش به هر ورق که خوانی
کان دانش را تمام دانی
پالان گریی به غایت خود
بهتر ز کلاهدوزی بد
گفتن ز من از تو کار بستن
بی کار نمیتوان نشستن
با این که سخن به لطف آب است
کم گفتن هر سخن صواب است
آب ار چه همه زلال خیزد
از خوردن پر ملال خیزد
کم گوی و گزیده گوی چون در
تا ز اندک تو جهان شود پر
لاف از سخن چو در توان زد
آن خشت بود که پر توان زد
مرواریدی کز اصل پاکست
آرایش بخش آب و خاکست
تا هست درست گنج و کانهاست
چون خرد شود دوای جانهاست
یک دسته گل دماغ پرور
از خرمن صد گیاه بهتر
گر باشد صد ستاره در پیش
تعظیم یک آفتاب ازو بیش
گرچه همه کوکبی به تاب است
افروختگی در آفتاب است
#نظامی_گنجوی
اين حقيقت را اين گونه درياب كه گاه مردم شىء ظريف و ارزشمندى مىسازند. اين شىء ظريف، تنها هنگامى از اين ارج و نفاست برخوردار است كه اندك و #كمياب باشد، ولى آنگاه كه به طور گسترده در دسترس مردم قرار گيرد نزد آنان از ارزش مىافتد و قيمت آن كاسته مىشود. خلاصه، ارزش و نفيس بودن هر چيزى در كميابى و نبود آن است.
#توحيد_مفضل_شگفتي_هاى_آفرينش،141
https://eitaa.com/ghanoonfeteb
اينك در حكمت و تدبير اين امر بنگر. خداى جلّ و علا مىخواهد كه بندگانش قدرى از قدرتش و گستردگى خزائنش را دريابند و بدانند كه اگر خداى بخواهد، كوههايى از نقره بديشان مىدهد و ليكن صلاح و مصلحت آنان در اين نيست؛ زيرا چنان كه اشاره شد- اگر چنين چيزى واقعيت يابد ارزش جواهر نابود مىشود و سودمند نخواهد بود.
#توحيد_مفضل_شگفتي_هاى_آفرينش،141
https://eitaa.com/ghanoonfeteb
كسى كه معادن را بسيار عميق نمايد و سخت فرو برد به درهاى عظيم مىرسد كه آبى فراوان در آن جارى است و او به ژرفاى آب نتواند رسيد و از آن عبور نتواند كرد. در پشت آن، كوههايى از نقره نهفته است.
#توحيد_مفضل_شگفتي_هاى_آفرينش،141
https://eitaa.com/ghanoonfeteb
اى مفضّل! در معادن كه از آنها جواهرى چون: گچ، آهك، زرنيخ، مردار سنگ، سنگ سرمه، جيوه، مس، سرب، نقره، طلا، زبرجد، ياقوت، زمرّد و انواع سنگها استخراج مىشود نظاره كن.
همچنين قير، موميا، گوگرد، نفت و ديگر چيزهايى كه مردم با آنها رفع نياز مىكنند و از آنها استفاده مىنمايند.
آيا بر هيچ عاقل و خردمندى پوشيده است كه تمام اين ذخاير براى آدمى در زمين ذخيره شده تا در وقت نياز از آنها استخراج كند و استفاده نمايد؟
#توحيد_مفضل_شگفتي_هاى_آفرينش،141
https://eitaa.com/ghanoonfeteb
آنگاه مردم نتوانستند مطابق حرص و طمع خود به پيش از آنكه بايد، دست يابند و چارهانديشى و تلاششان براى ساختن جواهرات ثمر نداد [و به دانش كيميا دست نيافتند]؛ زيرا اگر با حرص، طمع و تلاش خود موفق گردند، بىترديد به طور گسترده ساخته و استخراج خواهند كرد و همه جا از آنها پر مىشود. طلا و نقره آنقدر افزايش مىيابد كه ارزش آنها نزد مردم، سخت كاسته مىشود و از چشم مردم مىافتند. بدين ترتيب نقش اساسى و فايده آنها در خريد و فروش و ديگر معاملات از ميان مىرفت.
#توحيد_مفضل_شگفتي_هاى_آفرينش،140
https://eitaa.com/ghanoonfeteb
#ويژگيهاى_گياهان دارويى]
در گياهان دارويى و اينكه هر كدام در تهيه دارويى خاص به كار مىروند بينديش: يكى مانند «#شاه تره» در عروق، اعماق و مفاصل بدن فرو مىرود و مواد زايد و سنگين را دفع مىكند، يكى ديگر چون: «#أفتيمون» مواد سودايى را از بدن مىكشد، ديگرى چون «#سكبينه» ورمها و همانند آنها را بر مىدارد و ...
چه كسى اين مصالح را در اين آفريدهها آفريده است؟ و چه كسى مردم را نسبت به آنها آگاه كرد جز آنكه آنها را پديد آورد؟ و چنان كه برخى پنداشتهاند، كجا مىتوان تصادفى و اتفاقى به اين ويژگيها پى برد؟❓
در واقع با #ذهن و انديشه و ذكاوت و تجربهآموزىاى كه به انسان عنايت شده او مىتواند به آنها پى ببرد.
حيوانات چگونه از برخى از ويژگيهاى درمانى گياهان آگاهند و برخى از درندگان، زخم خود را با گياهى دارويى درمان مىكنند و پرندهاى با حقنه كردن، يبوست خود را درمان مىنمايد و ديگر موارد [ى كه حيوانات از گياهان دارويى استفاده مىكنند]
#توحيد_مفضل_شگفتي_هاى_آفرينش،140
https://eitaa.com/ghanoonfeteb
بدان كه منزلت و مكانت هر چيزى به حسب قيمت آن نيست. بلكه اين دو، دو قيمت متفاوتند كه در دو بازار به كار مىآيند، چه بسا چيزى در بازار كاسب بىارزش و كم فايده باشد ولى در ميدان دانش، ارزشمند و بلكه نفيس باشد.
پس به خاطر كم قيمتى، چيزى را بىاعتبار مشمار.
اگر شيفتگان و طالبان دانش كيميا به خواص عذره و مدفوع پى مىبردند آن را با قيمتى گران و با بيشترين قيمت ها مىخريدند.
#ارزش_هر_چیز
#توحيد_مفضل_شگفتي_هاى_آفرينش،150
https://eitaa.com/ghanoonfeteb
از اينكه در صغير و كبير و ريز و درشت و با ارزش و بىارزش آفرينش مصالح فراوان نهفته شده درس عبرت بگير. پستترين آنها #عذره انسان و #سرگين حيوان است كه #كثافت و نجاست در آن گرد آمده ولى براى #كشتزارها و سبزيها از چنان ارزشى برخوردار است كه چيزى جاى آن را نمىگيرد.
تا جايى كه هيچ گياهى از آنچنان رشد و نموى برخوردار نمىشود مگر با چيزى كه از مردم دفع مىشود و هيچ گاه به آن نزديك نمىشوند.
#ارزش_هر_چیز
#توحيد_مفضل_شگفتي_هاى_آفرينش،150
https://eitaa.com/ghanoonfeteb